چکیده
دستههای کوچک و گردآمده در مکانهای پنهان ریشه دارد، پیش از هرچیز، بر انتقال و بازتولید فرهنگ در جریان کودکی، نوجوانی و همه سنین زندگی تأکید دارد. مفهوم فرهنگ، چه مادی و چه غیرمادی، چه واقعی و چه نمادین، همهی صورتهای ممکن و نه فقط ابتداییترین یا ناآشناترین آنها را شامل میشود. تحلیل گوناگونی مردمان ایالات متحد پژوهشگران را به مطالعه فرهنگ جماعتهایی با اصلیت اروپایی یا حتی افریقایی (سیاهانی که اجداد آنها بردگان زمان بردهداری بودهاند) رهنمون میشود
تعداد کلمات: 1415 کلمه تخمی زمان مطالعه:7 دقیقه
دستههای کوچک و گردآمده در مکانهای پنهان ریشه دارد، پیش از هرچیز، بر انتقال و بازتولید فرهنگ در جریان کودکی، نوجوانی و همه سنین زندگی تأکید دارد. مفهوم فرهنگ، چه مادی و چه غیرمادی، چه واقعی و چه نمادین، همهی صورتهای ممکن و نه فقط ابتداییترین یا ناآشناترین آنها را شامل میشود. تحلیل گوناگونی مردمان ایالات متحد پژوهشگران را به مطالعه فرهنگ جماعتهایی با اصلیت اروپایی یا حتی افریقایی (سیاهانی که اجداد آنها بردگان زمان بردهداری بودهاند) رهنمون میشود
تعداد کلمات: 1415 کلمه تخمی زمان مطالعه:7 دقیقه
نویسنده: ژان کوپانس
برگردان: حسین میرزایی
برگردان: حسین میرزایی
برونیسلا مالینوفسکی (1884-1942) متولد کراکوف (1) لهستان، تا به امروز به عنوان انسانشناسی تمامعیار شناخته میشود. بعد از تحصیل در رشتهی فیزیک و ریاضی، خواندن کتاب شاخهی زرینِ(2)جیمز فریزر (3) ذوق مردنشناسی را در او ایجاد کرد. در 1910 به لندن میرود و در کلاسهای ادوارد وِستِرمارک (4) و سی. جی. سلیگمن حاضر میشود. چندین اقامت در گینهی نو و به ویژه جزایر تروبریاند، بین سالهای 1914-1918، دادههای پایهای تحلیلها و نظریهپردازی روششناختی خود را از تجربهی پژوهش میدانی که بعدها آن را مشاهده حین مشارکت مینامد، فراهم میکند. البته در آن زمان، کاوشهای میدانی خود مردمشناسی داشت رواج مییافت (نگاه کنید به سفرهای اکتشافی اِ. هَدِن (5)، سلیگمن و دابلیو. ریوِرز (6) به تنگهی تُره (7) و به ملانزی یا همچنین اقامتگاههای فرانس بوآس در میان اینویت(8)ها به سالهای 1883-1884 و اندکی بعد در ساحل شمالی غربی ایالات متحد و کانادا).
اما مالینوفسکی مشاهدهی حین مشارکت را در کتاب آرگُنُتهای اقیانوس آرام غربی (9) (1922) از نظر روششناختی با دلایل ادبی (بازآفرینی تخیّلی میدان پژوهش خود) و دلایل علمی نظاممند میکند. از دههی 1930 مشاهدهی حین مشارکت علامت متمایزکنندهی مردمشناسی در مجموعه کشورهای غربی میشود، و شاگردان مالینوفسکی برای موفقیت آن تلاش فراوان کردند. اما ابتکار او از جهت نظری و موضوعی نیز خود را نشان میدهد: مالینوفسکی بر نقش خانواده از نظر نیازها، بر تعلیم و تربیت و کیفیتهای روانشناختی اصرار میورزد. او آثار فروید را بازخوانی میکند و در مورد جنسیت در جوامع ابتدایی به بحث میپردازد. (10)) آثار بزرگ او فعالیتهای اقتصادی را قراول میروند: موضوع اصلی آرگُنُتها، دایرهی کولا (11) است که نظام مبادلهی اموال نمادین میان برخی جزایر ملانزی را نشان میدهد. صحبت از زینتهای اشرافیِ ساختهشده از صدفهای گوناگون است: گردنبندها در جهت عقربههای ساعت جزایر را دور میزنند، در صورتی که دستبند)ها در جهت عکس میچرخند. مجموعهی این دو، پیوندهای تبادلی را بنا میکند. تحلیل کارکردگرایانه در مورد نیازها و به خصوص هنجارها مانع از آن میشود که مالنوفسکی جایگاه کامل تغییر را مشخص کند. درعمل، اگر نهادها جایگزین یکدیگر میشوند، به این دلیل است که احتمالاً کارکردها در هر جامعهای مشابهاند. در ادامه، به صورت اندکی افراطی، لفظ کارکردگرا به تمام انسانشناسی اجتماعی سالهای 1930-1960 بریتانیا تسری پیدا میکند. این انسانشناسی از جامعهشناسی دورکیمی)، و به طور گستردهتر از پژوهش در قوانین و قواعد نظم اجتماعی در نظامهای خانوادگی یا نظامهای سیاسی نیز تأثیراتی پذیرفته است. اندیشهای پویاگرایانهتر در جریان سالهای 1950 پدیدار میگردد و چشماندازهای ویژهتری را در مورد شبکه ها یا چانهزنیهای نمادینایجاد میکند. مردمنگاری از نظر مفهومی، موضوعیتر و جهتدار میشود، حتی اگر مالینوفسکی به سهم خود همچنان مرجعی اسطورهای باقی مانده باشد.
اگر بریتانیاییها امر اجتماعی و امر نهادی را مقدم میشمارند، امریکاییها به دنبال بوآس (1858-1942) و شاگردان او بر تمامیت فرهنگی تأکید دارند. حداقل از این جریان دو وضعیت حاصل میشود: ابتدا در دههی 1930، زیر نفوذ روانشناسی و روانکاوی، مکتب «فرهنگ و شخصیت» شکل میگیرد که آوازهی آن تا ورای حلقهی مردمشناسی میرود؛ سپس نوعی از تحلیل با جهتگیریهای تحولگرا ایجاد میشود که یک سلسله گونههای فرهنگی مرتبط با محیطزیست از یک سو (لسلی وایت 1900-1975، ژولین استوارت 1902-1972) و با نظامهای سیاسی قدرت از سوی دیگر (مُرتُن فرید 1923-1986) یا صورتهای همهگیر اروپایی (اریک ولف 1923-1999) را مطرح میکنند.
انسانشناسی فرهنگی که قویاً در مطالعهی مردمان سرخپوست امریکایی (بنابراین دستههای کوچک و گردآمده در مکانهای پنهان) ریشه دارد، پیش از هرچیز، بر انتقال و بازتولید فرهنگ در جریان کودکی، نوجوانی و همه سنین زندگی تأکید دارد. مفهوم فرهنگ، چه مادی و چه غیرمادی، چه واقعی و چه نمادین، همهی صورتهای ممکن و نه فقط ابتداییترین یا ناآشناترین آنها را شامل میشود. تحلیل گوناگونی مردمان ایالات متحد پژوهشگران را به مطالعه فرهنگ جماعتهایی با اصلیت اروپایی یا حتی افریقایی (سیاهانی که اجداد آنها بردگان زمان بردهداری بودهاند) رهنمون میشود (ملوین جی. هِرسکوویتس 1895-1963).
بیشتر بخوانید : انسان شناسی و ساختارگرایی
این تماسها و آمیزههای فرهنگی امکان میدهند تا بتوان فرهنگ پذیری را به عنوان پدیدهای خاص مورد مطالعه قرار داد. سازگاری یا عدم سازگاری رفتارهای فرهنگی نسبت به هنجارها و نظامهای تصویر ذهنی وسیلهی ایجاد کشمکشها یا تطابقناپذیریها میشود. از این روست که پژوهشهای کاربردی هنگام جنگ جهانی دوم صورت میگیرد: مطالعهی ژاپنیهای ساکن در اردوگاهها در کالیفرنیا برای فهم ذهنیت «رها»ی مهاجمان پرل هاربور ، یا مطالعهی اشکال قالبی روابط میان دو جنس در بریتانیای کبیر برای توجیه بهتر رفتار سربازان امریکایی که در انتظار سوار شدن بر کشتی با دختران انگلیسی در کمال نجابت معاشقه میکنند. با وجود مجادلههای متعدد میان امریکاییها و بریتانیاییها، به ویژه در دههی 1950، در مورد بُرد متقابل مفاهیم فرهنگ یا سازمان اجتماعی، انسانشناسی فرهنگی به مثابه شاخهای از انسانشناسی عمومیتر، وسیلهی برداشتی تمامیتخواه از زندگی اجتماعی را که در آن ارزشهای فراتاریخی و ارزشهای فردی، الگوهای انتزاعی و الگوهای ملموس در مقابل یکدیگر قرار میگیرند، تبلیغ میکند. گوناگونی منطق فرهنگها، غنای موضوعی، نظری و انتقادی انسانشناسی امریکایی را که تا به امروز خیالانگیزترین محیط حرفهای در جهان است، بیان میکند. اُسکار لوئیس در 1950، بعد از دیدار مجددی که از تپوزتلان در مکزیک، میدان پژوهش استاد خود رابرت رِدفیلد پس از بیست سال به عمل آورد، به فرهنگ فقر بازسازی شده از خلال شرح حال خانوادههایی با ازدواجهای متقاطع، جایی که هر کدام به دیدگاههای سایر اعضای گروه، پاسخ میدهند و یکدیگر را کامل میکنند، علاقهمند شد. کتابهای او فروش بسیار موفقیت آمیزی داشتند (1963-1969).
نمونهی فرانسه، با وجود اهمیت کیفیت نظری آن از دههی 1950، وامدار اصالتی است که دست کم دارای ابهام است. حتی اگر بنیان گذار علوم انسانی (ژان-ژاک روسو) فرانسوی باشد و مردمشناسی در تأسیس جامعهشناسی دانشگاهی از طریق دورکیم شرکت داشته، مانع از آن نمیشود که تجربهی حقیقی پژوهش میدانی جز در طول دههی 1930، با سفرهای اکتشافی افریقاشناس مارسل گریول ، جامهی عمل به خود نپوشید. تنها در جریان دههی 1940 است که درسهای امریکایی و بریتانیایی بر مردمشناسان جوانی چون کلود لوی-استروس و ژُرژ بَلاندیه اثر میگذارند. در طی همین سالها، کاوش میدانی، گریزناپذیر میشود و با غنای نظری برنامهی رشتهای تقویت میگردد. پویاگرایی، ساختارگرایی و مارکسیسم در کمتر از بیست سال، دو نسل را که همهی جبهههای جغرافیایی و موضوعی تجسسهای مردمنگاری را خواهند گشود، بسیج میکنند. مرحلهی اول به طور نمادین، در 1979 با ایجاد انجمن فرانسوی انسانشناسان و برگزاری چندین همایش که بالاخره مجموعهی پژوهشگران را گرد هم آورد، صورت پذیرفت.
در عمل، الگوی فرانسوی تهی از عیب به نظر نمیرسد، زیرا با تأخیر پا به عرصه میگذارد و به نظر میرسد خود را تنها با اصالت طراحیهای نظری خود، به پسماندهی حرفهی مردمشناختی و انسانشناختی تحمیل میکند: از آن جمله میتوان از جامعهشناسی وضعیت استعماری و تغییر اجتماعی، تحلیل ساختاری اسطورهها، انسانشناسی اقتصادی مارکسگرا نام برد. کاوش به خودی خود گویاست هرچند که رنگ و بوی فرهنگی و زبانشناختی آن درست درک نشده باشد، اما وقتی حوزهی کلاسیک رشته تعریف شد، آن گاه به نظر میرسد انسانشناسی به دستاوردهای دههی 1980 خود بازمیگردد. انسانشناسی دست به نظریهپردازی افراطی میزند و پژوهش در مورد میراث فرانسوی را ارزش مینهد و به انسانشناسی تاریخی بیش از انسانشناسی جدید بها میدهد.
پینوشتها:
1. Krakow
2. (The Golden Bough) Rameau d'or این کتاب در 1382 توسط محمدعلی یوسفیزاده با عنوان تاریخ اندیشه و آراء انسانشناسی و مردمشناسی: شاخهی زرین (نشر یسطرون) ترجمه شده است. همچنین ترجمهی دیگری توسط کاظم فیروزمند با عنوان شاخهی زرین: پژوهشی در جادو و دین (آگه، 1383) انجام شده است. (مترجم)
3. James Frazer
4. Edward Westermarck
5. A. Hodden
6. W. Rivers
7. Torés
8. Inuit؛ یکی از جماعتهای سرخپوست بومی سرزمینهای شمالی سیبِری و امریکای شمالی که هم اکنون جمعیتی بالغ بر 150000 نفر دارند.
9. Les Argonautes du Pacifique occidental
10. رجوع کنید به:
Sexulalité et répression dans les sociétés printives (1927), Paris, Payot
(این کتاب با عنوان غریزهی جنسی و سرکوبی آن در جوامع ابتدایی توسط محسن ثلاثی ترجمه و سال 1387 در نشر ثالث منتشر شد). همچنین رجوع کنید به:
La Vie sexuelle des sauvages du nord-ouest de la Mélamésie (1929), paris, payot, 1930.
Les anolyes de B. pulman (2002).
و نیز رجوع کنید به:
11. Kula
منبع:
در آمدی بر مردمشناسی و انسانشناسی ، ژان کوپانس ، برگردان: حسین میرزایی ، طهران نشر ثالث، چاپ دوم1394
نمونهی فرانسه، با وجود اهمیت کیفیت نظری آن از دههی 1950، وامدار اصالتی است که دست کم دارای ابهام است. حتی اگر بنیان گذار علوم انسانی (ژان-ژاک روسو) فرانسوی باشد و مردمشناسی در تأسیس جامعهشناسی دانشگاهی از طریق دورکیم شرکت داشته، مانع از آن نمیشود که تجربهی حقیقی پژوهش میدانی جز در طول دههی 1930، با سفرهای اکتشافی افریقاشناس مارسل گریول ، جامهی عمل به خود نپوشید. تنها در جریان دههی 1940 است که درسهای امریکایی و بریتانیایی بر مردمشناسان جوانی چون کلود لوی-استروس و ژُرژ بَلاندیه اثر میگذارند. در طی همین سالها، کاوش میدانی، گریزناپذیر میشود و با غنای نظری برنامهی رشتهای تقویت میگردد. پویاگرایی، ساختارگرایی و مارکسیسم در کمتر از بیست سال، دو نسل را که همهی جبهههای جغرافیایی و موضوعی تجسسهای مردمنگاری را خواهند گشود، بسیج میکنند. مرحلهی اول به طور نمادین، در 1979 با ایجاد انجمن فرانسوی انسانشناسان و برگزاری چندین همایش که بالاخره مجموعهی پژوهشگران را گرد هم آورد، صورت پذیرفت.
در عمل، الگوی فرانسوی تهی از عیب به نظر نمیرسد، زیرا با تأخیر پا به عرصه میگذارد و به نظر میرسد خود را تنها با اصالت طراحیهای نظری خود، به پسماندهی حرفهی مردمشناختی و انسانشناختی تحمیل میکند: از آن جمله میتوان از جامعهشناسی وضعیت استعماری و تغییر اجتماعی، تحلیل ساختاری اسطورهها، انسانشناسی اقتصادی مارکسگرا نام برد. کاوش به خودی خود گویاست هرچند که رنگ و بوی فرهنگی و زبانشناختی آن درست درک نشده باشد، اما وقتی حوزهی کلاسیک رشته تعریف شد، آن گاه به نظر میرسد انسانشناسی به دستاوردهای دههی 1980 خود بازمیگردد. انسانشناسی دست به نظریهپردازی افراطی میزند و پژوهش در مورد میراث فرانسوی را ارزش مینهد و به انسانشناسی تاریخی بیش از انسانشناسی جدید بها میدهد.
پینوشتها:
1. Krakow
2. (The Golden Bough) Rameau d'or این کتاب در 1382 توسط محمدعلی یوسفیزاده با عنوان تاریخ اندیشه و آراء انسانشناسی و مردمشناسی: شاخهی زرین (نشر یسطرون) ترجمه شده است. همچنین ترجمهی دیگری توسط کاظم فیروزمند با عنوان شاخهی زرین: پژوهشی در جادو و دین (آگه، 1383) انجام شده است. (مترجم)
3. James Frazer
4. Edward Westermarck
5. A. Hodden
6. W. Rivers
7. Torés
8. Inuit؛ یکی از جماعتهای سرخپوست بومی سرزمینهای شمالی سیبِری و امریکای شمالی که هم اکنون جمعیتی بالغ بر 150000 نفر دارند.
9. Les Argonautes du Pacifique occidental
10. رجوع کنید به:
Sexulalité et répression dans les sociétés printives (1927), Paris, Payot
(این کتاب با عنوان غریزهی جنسی و سرکوبی آن در جوامع ابتدایی توسط محسن ثلاثی ترجمه و سال 1387 در نشر ثالث منتشر شد). همچنین رجوع کنید به:
La Vie sexuelle des sauvages du nord-ouest de la Mélamésie (1929), paris, payot, 1930.
Les anolyes de B. pulman (2002).
و نیز رجوع کنید به:
11. Kula
منبع:
در آمدی بر مردمشناسی و انسانشناسی ، ژان کوپانس ، برگردان: حسین میرزایی ، طهران نشر ثالث، چاپ دوم1394
بیشتر بخوانید :
انسان شناسی و اشاعه گرایی
شاخههای انسان شناسی
انسان شناسی نمادین و تفسیری