فتح الفتوح فاو، يک چشمه از قدرت بسيجيان (2)
نويسنده: دکتر حسين علايي
وضعيت و شرايط کشور عراق در زمان عمليات والفجر 8
2- در اين سال برتري کامل نظامي ارتش بعثي برقواي ايران برقرار بوده است. استعداد نيروي هوايي آن کشور حدود 600 فروند از انواع هواپيماهاي بمب افکن و شکاري شامل انواع هواپيماهاي توپولف، انواع ميگهاي جنگنده 21، 23، 25 و هواپيماهاي جنگي سوخوي 5 و 22 و جنگنده بمب افکنهاي ميراژ F1 و هواپيماهاي مخصوص حمل موشکهاي ضد سطحي به نام سوپراِتاندار بود که از فرانسه به همراه خلبان در اختيار گرفته بود. گفته ميشود در آن زمان، استعداد عملياتي نيروي هوايي عراق شش برابر نيروي هوايي ايران بوده است.
3- در اين سال کمکهاي مالي کشورهاي عربي به عراق از جمله عربستان سعودي، امارات، کويت و... همچنان ادامه داشته است و اين کشورها از نظر سياسي، اقتصادي، رواني و تبليغاتي نيز به شدت از رژيم صدام پشتيباني ميکردند. رژيمهايي مانند مصر و اردن نيز از نظر سياسي، تبليغاتي و کمکهاي نظامي در کنار صدام بودند.
4- در اين سال حمايت کشورهاي اروپايي از رژيم بعثي در زمينه صدور تسليحات به اين کشور افزايش يافت به گونهاي كه فرانسه هواپيماهاي ميراژ 0200-F1، سوپراتاندار و بمبهاي ليزري و موشکهاي ضد کشتي اگزوسه و موشکهاي ضد رادار و نيز بالگردهاي سوپر فِرِلون مجهز به موشکهاي اگزوسه براي پرواز بر فراز خليجفارس به منظور ايجاد توانايي در ارتش بعثي براي حمله به پايانههاي نفتي ايران و نيز نفکشها را در اختيار اين رژيم گذاشت. کشور آلمان نيز بر صدور فناوري ساخت سلاحهاي شيميايي به رژيم صدام افزود. شوروي نيز همچنان تسليحات پيشرفته خود از جمله انواع هواپيماها، بالگردها، تانکها و نفربرها و موشکهاي زمين به زمين دور برد را در اختيار اين رژيم قرار ميداد. همچنين رژيم صدام توانسته بود از کشور اتريش توپخانه صحرايي با برد بيش از 45 کيلومتر نيز دريافت کند.
5- در اين سال ارتش بعثي، تلاش ميکرد که جنگ را در خليجفارس و از طريق حمله به نفت کشها و بنادر نفتي ايران از جمله جزيره خارک گسترش دهد. از طرفي سعي ميکرد در جبهههاي زميني داراي آرايش دفاعي و نيز سيستم پدافندي قابل اعتمادي باشد و براي وارد کردن فشار رواني بر مردم ايران، به جنگ شهرها در مواقع خاصي ادامه دهد. در اين سال ارتش بعثي، توانايي حمله هوايي به شهرهاي دورتر ايران را هم پيدا کرد و علاوه بر آن مراکز اقتصادي ايران را مورد حمله هوايي نيز قرار ميداد.
6- همچنين در اين سال استفاده از کمکهاي اطلاعاتي آمريکا براي کنترل تحرکات نظامي ايران به ويژه از طريق هواپيماهاي آواکس مستقر در عربستان افزايش يافت و آمريکا کمکهاي اعتباري فراواني را تحت پوشش کمکهاي کشاورزي در اختيار رژيم صدام حسين قرار داد.
استعداد ارتش بعثي عراق
1- 5 لشگر زرهي شامل لشکرهاي 3، 6، 10، 12و 17
2- 3 تيپ مستقل زرهي شامل تيپ هاي 10، 1 و 2 گارد رياست جمهوري
3- 2 لشگر مکانيزه شامل لشکرهاي 1و5 و نيز 3 تيپ مکانيزه مستقل
4- 5 لشگر پياده سازماني شامل لشکرهاي 2، 4، 7، 8 و 11
5- 70 تيپ مستقل پياده از نيروهاي احتياط
6- 15 لشگر پياده که همگي پس از شروع جنگ تحميلي، سازماندهي شده و شامل لشگرهاي 14، 15، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 26، 27، 28، 31 و 35 مي شدند.
در مجموع ارتش عراق داراي نزديک به 6000 تانک و نفربر، 120 گردان توپخانه يعني در حدود 2500 عراده انواع توپخانه صحرايي و توپخانه پدافند هوايي و داراي 550 گردان پياده بود. ارتش اين کشور با قدرت خودروهاي ترابري خود در هر زمان قادر به جابجايي 3 لشگر پياده در هر نقطه جبهه بود و در عرض 24 ساعت مي توانست يک تيپ پياده را از جبهه اي به جبهه ديگر جابجا نمايد و ظرف 72 ساعت مي توانست يک تيپ زرهي را از دورترين نقطه به جبهه مورد نظر انتقال دهد.
در اين زمان ارتش بعثي توانايي بمباران مداوم جبهه هاي جنگ را در مدت يک ماه و بدون وقفه داشت. در اين شرايط و در هر زمان اين ارتش قادر بود تا 40 گردان توپخانه را در يک نقطه متمرکز کرده و در مقابل عمليات آفندي يگان هاي خودي با استعداد 100 گردان، مي توانست 300 گردان را از ساير جبهه ها آزاد و در مقابل نيروي تک کننده، آرايش و گسترش دهد.
در آن شرايط از مجموع استعداد فوق 360 گردان پياده، 68 گردان زرهي و مکانيزه در خطوط مقدم جبهه ها استقرار داشتند که با 90 گردان توپخانه صحرايي پشتيباني مي شدند. بنابراين ارتش بعثي قادر بود که در مقابل تک هاي ايران با 180 گردان پياده و 52 گردان زرهي و مکانيزه به عنوان واحدهاي احتياط، پاتک انجام دهد در آن زمان مجموع استعداد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي حدود 12 لشگر بود که مي توانست با 100 گردان آزاد به عمليات در هر نقطه اي، مبادرت ورزد.
استعداد دشمن در منطقه عملياتي
لشگر 15 پياده با به کارگيري تيپ هاي 8، 104، 401، 436 و 439 پياده، دو گردان کماندويي،
پنج گردان تانک و نفربر، پنج گردان جيش الشَعبي و با پشتيباني آتشِ گردان هاي 15 و 20 توپخانه صحرايي، از ابوالخصيب تا جنوب سيبه- مقابل پالايشگاه آبادان- گسترش داشت.
لشگر 26 پياده نيز با به کارگيري تيپ هاي 107، 113، 110 و 111 پياده، ناوتيپ هاي 7 و 72
دريايي، گردان 22 دفاع الواجبات، دو گردان کماندو، دو گردان تانک و نفربر، چهار گردان جيش الشعبي و با کمک آتش پشتيبانيِ گردان هاي 22، 94، 79، 33، 632 توپخانه صحرايي، از جنوب زياديه تا رأس البيشه مستقر بود.
با شروع عمليات والفجر 8، لشگرهاي زير نيز به منظور تقويت يگان هايي در خط دشمن و همچنين
انجام پاتک هاي فوري، وارد منطقه درگيري شدند.
- لشگرهاي 10، 12، 6 و 3 زرهي
- لشگرهاي 2، 11، 4، 8، 7، 17، 19و 18 پياده
- لشگرهاي 5 و 10 مکانيزه
- تيپ هاي دفاع ساحلي لشگرهاي گارد رياست جمهوري
در مجموع، يگان هايي که از قبل و حين عمليات در جبهه فاو حضور يافتند، بر حسب تيپ و يا گردان مستقل به قرار ذيل مي باشد.
الف) پياده
602، 603، 703، 96، 95، 108، 421، 424و5
ب) پياده ساحلي
ج) زرهي
د) مکانيزه
ه) نيروي مخصوص
و) گارد رياست جمهوري
ز) کماندو
ح) جيش الشعبي
جيش الشعبي به نيروهايي مي گفتند که از مردم عادي تشکيل شده و سازمان نسبتاً ضعيفي داشته و افراد آن از آموزش هاي کافي برخوردار نبودند. اين واحدها به عنوان پيش مرگ لشگرهاي ورزيده ارتش بعثي عمل مي کرده و براي کند کردن حرکت پيشروي رزمندگان اسلام، تا رسيدن يگان هاي اصلي دشمن، از آن ها استفاده مي شد.
استراتژي نظامي دشمن
1- استراتژي دفاع مطلق در جبههها، به منظور از دست ندادن سرزمين و مستحکم سازي خطوط اول دفاعي با کمک فعاليتهاي شديد مهندسي و مسلح کردن زمين با انواع موانع و ميادين مين و نيز تکهاي محدود به مواضع قواي ايران
2- فرسايشي کردن جنگ و خسته کردن ايران، با نپذيرفتن شرايط جمهوري اسلامي ايران
3- گسترش جنگ به خليجفارس و باز کردن جبهه دريا و حمله به نفت کشها و پايانههاي نفتي ايران به منظور قطع درآمدهاي نفتي کشور و ايجاد فشار اقتصادي بر مردم.
4- توسعه جنگ به عمق کشور ايران از طريق جنگ شهرها و حمله هوايي به مراکز اقتصادي کشور با کمک دريافت هواپيماهاي دور پرواز از شوروي و فرانسه و نيز موشکهاي زمين به زمين.
5- استفاده گسترده از سلاحهاي شيميايي در جبهههاي جنگ و به ويژه در مقابل هرگونه تهاجم و پيشروي نيروهاي ايراني
6- استفاده از سازمان منافقين براي اجراي عمليات جاسوسي و جمع آوري اطلاعات از جبهههاي ايران و آماده کردن ارتش اين سازمان براي انجام عمليات تهاجمي عليه مواضع رزمندگان اسلام.
7- درگير نگه داشتن بخشي از توان رزمي جمهوري اسلامي ايران در مناطق شمال غرب کشور از طريق گروههاي مسلح دموکرات و کومله در درگيريهاي داخلي.
سازمان رزم خودي
پس از تصرف منطقه فاو و منتفي شدن مأموريت قرارگاههاي نجف در جزاير ام الرصاص و بوارين، اين قرارگاه نيز به قرارگاههاي کربلا و نوح براي مقابله با پاتکهاي دشمن به آنها پيوست.
مأموريت قرارگاه کربلا
مأموريت قرارگاه نوح
قرارگاههاي فرعي
1- قرارگاه يونس1، تحت امر قرارگاه نوح و با شرکت ناو تيپ کوثر که مأموريت حمله به اسکله الاُمَيه را بر عهده داشت.
2- قرارگاه يونس 2، قرارگاه عملياتي نيروي دريايي ارتش که تحت امر قرارگاه خاتم النبياء بود و مأموريت حمله به اسکله البَکر را بر عهده داشت، ولي عملاً اين قرارگاه، فعال نشد تا بتواند اقدامي انجام دهد.
3- قرارگاه رعد، قرارگاه عملياتي نيروي هوايي ارتش که مأموريت پشتيباني هوايي و پدافند هوايي را بر عهده داشت و با استقرار يک سايت موشکي ضد هوايي هاگ، در منطقه فعاليت ميکرد و توانست تعداد بسياري از هواپيماهاي دشمن را سرنگون نمايد. تنها در روز اول عمليات، اين سايت موشکي دوازده فرود موشک به سمت اهداف هوايي، پرتاب نمود. فرماندهي اين قرارگاه را شهيد خلبان عباس بابايي معاون عملياتي نيروي هوايي ارتش جمهوري اسلامي ايران بر عهده داشت.
4- قرارگاه شهيد سليمان خاطر، قرارگاه عملياتي هوانيروز که مأموريت تشکيل تيمهاي آتش با بالگردهاي کبري، تخليه مجروح با بالگردهاي 214 و نيز جابجايي تعدادي از نيروها را بر عهده داشت.
نکات مهم طراحي عمليات
1- برنامهريزي براي انجام عمليات در منطقهاي صورت گيرد که بتوان با استفاده از تواناييها و نقاط قوت يگانهاي خودي به نقطه ضعف توان رزمي ارتش بعثي حمله کرد.
2- انجام عمليات در منطقهاي صورت گيرد که از امکان اجراي مانور براي يگانهاي مکانيزه و زرهي دشمن کاسته شود. بدين منظور منطقه عملياتي انتخاب شده بايد از عوارض طبيعي و مصنوعي مناسب برخوردار باشد.
3- عمليات در منطقهاي صورت گيرد که موفقيت حاصل از آن، موجب فعال شدن فضاي جبهههاي جنگ شود و در نتيجه، رکود و انفعال در جبهههاي نبرد، جاي خود را به نشاط و استمرار فشارها بر دشمن بدهد و ادامه تهاجمات عليه دشمن، امکان خروج وي را از لاک دفاعي ندهد.
4- عمليات در منطقهاي صورت گيرد که با توجه به تجهيزات و تسليحات موجود در داخل کشور و يا آنچه امکان ساخت آن در کارخانجات صنعتي وجود دارد، قابل انجام باشد. علاوه بر اين طرحريزي هم به گونهاي صورت گيرد که بتوان از موفقيت نبرد اطمينان حاصل کرد. لازم به ذکر است که طرح عمليات هم بايد مبتني بر توان رزمي يگانهاي موجود سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، برنامهريزي شود.
5- عمليات در منطقهاي صورت گيرد که از عوارض طبيعي زمين منطقه بتوان در افزايش توان رزمي نيروهاي خودي بهره برد؛ يعني زمين براي جنگيدن و پاتک يگانهاي دشمن نامناسب و براي مانور يگانهاي خودي مناسب باشد.
6- منطقهاي براي جنگيدن انتخاب شود که بتوان حتيالامکان بلافاصله پشت يک عارضه طبيعي مانند رودخانه يا عارضهاي مصنوعي مانند درياچه نمک، پدافند نمود تا دشمن نتواند به راحتي و با سهولت عليه يگانهاي خودي پاتک کند. حسن منطقه فاو اين بود که پس از تصرف جناحين آن که رودخانه اروند و خورعبدالله است بلافاصله تنها از يک سو بايد در مقابل دشمن به پدافند پرداخت و در اين حالت با استفاده از ماشين آلات مهندسي، امکان تشکيل خطوط دفاعي ميسر ميشد.
7- به دليل عدم امکان اجراي آتش تهيه سنگين از سوي گروههاي توپخانه خودي و نيز عدم امکان استفاده وسيع از بمب باران هوايي و همچنين نداشتن يگانهاي مانوري زرهي کافي براي شکستن خطوط مستحکم دشمن و با توجه به برتري ارتش بعثي در اين زمينه ها، جنگ فقط با استفاده از نيروهاي پياده شهادت طلب براي شکستن خط اول دشمن و نيز با استفاده از غافلگير کردن دشمن و با بهرهگيري از تاريکي شب انجام شود.
8- اجراي عمليات در سرزميني صورت گيرد که دشمن نتواند از همه آتشهاي خود به طور مؤثر عليه يگانهاي خودي، استفاده کند و توان وي در آن منطقه محدودتر باشد.
پس در واقع ميتوان اينگونه جمعبندي کرد که انتخاب منطقه فاو براي عمليات، دشمن را مجبور ساخت در ناحيهاي که تمايلي به جنگ در آن نداشت، درگير شود و براي مدت بسياري ابتکار عمل در اختيار رزمندگان اسلام قرار گيرد.
نکات مورد توجه در طرحريزي عمليات
1- تجارب عمليات خيبر و بدر که در منطقه هور العظيم انجام شد.
اين دو عمليات نشان داد که اگر مشکلات مربوط به پشتيباني رزمي و پشتيباني خدمات رزمي حل نشود و تدارک لازم از برنامه عمليات صورت نگيرد، همه دستاوردهاي عمليات مورد تهديد جدي قرار ميگيرد؛ بنابراين، استفاده از انواع پل و نيز بهرهگيري از انواع شناورهاي تدارکاتي و همچنين امکان استفاده از آتش موثر توپخانه بايد در اولويت برنامهريزيها قرار گيرد و تا اطمينان از تأمين آنها، نبايستي اجراي عمليات آغاز شود.
2- پيچيدگيها و ويژگيهاي خاص عمليات والفجر 8
به دليل سختيهاي عمليات خيبر و بدر که نوعي عمليات آبي- خاکي تلقي ميشد و سرانجام همه اهداف طرحريزي شده براي آنها، در حين اجراي عمليات، تحقق نيافت؛ بنابراين، برخي از فرماندهان ارشد سپاه از جمله تعدادي از فرماندهان لشكرهاي خط شکن مثل لشكرهاي امام حسين و نجف اشرف درباره اين عمليات، ترديد داشته و از موفقيت آن نااميد بودند، به گونهاي که فرمانده کل سپاه نتوانست براي اين فرماندهان و اين يگانها، مأموريت مؤثري را در مرحله اول عمليات والفجر 8 تعيين نمايد. البته آنها در مراحل بعدي عمليات فعالانه شرکت داشتند.
فرماندهان ارتش نيز در بازديدي که از اين منطقه، قبل از آغاز عمليات داشتند، به اين نتيجه رسيدند که انجام اين عمليات امکان پذير نيست و آن را يک طرح ناشدني ميدانستند.
اگر سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، تجربه گرانبهاي دو عمليات خيبر و بدر در هورالهويزه را به همراه خود نداشت، قطعاً طراحي عمليات والفجر 8 با مشکل روبهرو ميشد.
مشکلات برنامهريزي براي عمليات
1- گذر از رودخانه عريض اروند، مهمترين مرحله اين عمليات بود. اروندرود بزرگترين رودخانه ايران است. آب چهار رودخانه کارون، کرخه، دجله و فرات از طريق اين رودخانه به خليجفارس ميريزد و آب خليجفارس نيز در اين رودخانه جريان مييابد. در واقع، طبيعت اين رودخانه هم مانند يک خور است و هم مثل ديگر رودخانهها، آب شيرين در آن جريان دارد. آگاهي از وضعيت خاص اروندرود مثل جزر و مد و جريانهاي گوناگون درون رودخانه در نوبتهاي خاص هفته، ساعت، شب و روز که موجب ايجاد چهار وضعيت گوناگون ميشد، در برنامهريزي براي عبور نيروهاي خطشکن بسيار حياتي بود. در طراحي عمليات عبور غواصها از اين رودخانه عريض بايد اين شرايط مدنظر قرار ميگرفت و به ويژه به فاصله زماني بين جزر و مد که بيش از چهار ساعت به طول ميانجاميد، توجه ميشد. حدود 2500 غواص بايد براي رسيدن به خط دفاعي اول دشمن با رعايت غافلگيري در شرايط آب مد، از رودخانه ميگذشتند تا به نزديکترين نقطه از سنگرهاي اول دشمن برسند. اگر زمان شروع عمليات به خوبي تعيين نميشد و عبور غواصها با شرايط جزر رودخانه روبهرو ميشد، بايد نيروهاي خط شکن حدود 200 متر را به صورت سينه خيز از ميان باتلاقها و موانع موجود در آنها بگذرند که در اين صورت موفقيت عمليات، با ابهام مواجه ميشد.
2- عمليات عبور از موانع مصنوعي و شکستن خط اول دشمن و پاکسازي سر پل به دست آمده و توسعه آن به منظور ادامه عمليات.
3- مرحله بندي عمليات و وارد کردن عمده قوا براي رسيدن به اهداف مورد نظر که نياز به واحدهاي شناوري کافي و مطمئن داشت.
4- توسعه در عمق و استفاده از موفقيت براي تثبيت اهداف به دست آمده و گسترش منطقه نبرد.
5- پدافند و مقابله با پاتکهاي دشمن براي حفظ منطقه تصرف شده.
با توجه به مشکل انتقال ماشين آلات مهندسي همزمان با عبور عمده قوا، امکان احداث خاکريزهاي مناسب براي ايجاد خط دفاعي در مقابل دشمن از اولويت ويژهاي برخوردار بود.
6- برنامهريزي براي وارد نشدن به شهر فاو و دور زدن اين شهر به منظور آسيب نديدن غير نظامياني که احتمالاً در شهر وجود داشتند.
7- استفاده از يگان هايي که پيشتر کمتر در خط شکنيهاي عمليات گذشته حضور داشتند به دليل وارد نکردن فرماندهاني که اندکي ابهام در مورد موفقيت عمليات داشتند.
8- انجام عمليات در شب با توجه به اين که شفافيت آب رودخانه اروند، امکان ديده شدن غواصهايي که در سطح آب حرکت ميکردند را فراهم ميآورد. از سوي ديگر، دشمن گاه براي ديدن سطح رودخانه به ويژه در ناحيه اسکله فاو از نورافکن استفاده ميکرد.
9- نياز به آماده کردن عقبه يگانها در نخلستانهاي اطراف بهمنشير و نيز فضاي مناسب براي تمرکز نيروها قبل از آغاز تک در ميان نخلستانهاي اطراف اروندرود و ايجاد اسکلهها و فضاهاي نگهداري قايقهاي انتقال عمده قوا.
10- از آنجا که در مجموع براي عبور پانزده لشكر سپاه؛ يعني در حدود 150 هزار رزمنده براي اجراي عمليات برنامهريزي شده بود، بايد پلهاي بسياري براي پشتيباني اين نيروها احداث ميشد. معمولاً در اين عملياتها بايد به ازاي هر لشكر يک پل در نظر گرفت.
براي درک شرايط و حالتهاي گوناگون اروندرود، ماهها کار فشرده اطلاعاتي صورت گرفت و با جمعبندي اطلاعات موجود در تاريخچه اين رودخانه و نيز شرايط جوي منطقه خسروآباد و فاو در بيست سال گذشته که از اداره هواشناسي گرفته شد، وضعيت رودخانه براي طراحي عمليات، مورد مطالعه قرار گرفت.
براي اجراي عمليات عبور غواصها از رودخانه، آموزشها و تمرينهاي بسياري انجام شد تا شرايط روحي و جسماني نيروهاي عمل کننده به حد مطلوب برسد. اين عمليات، اوج خطر پذيري نيروهاي انقلاب را به نمايش گذاشت. در اين باره، يکي از نگرانيهاي اصلي طراحان عمليات، تأثير جريان آب بر حرکت غواصها در حين عبور از رودخانه و دور شدن آنها از هدف معين واگذار شده به آنها بود.
علت استفاده از لباس غواصي نه براي حرکت در زير آب بلکه براي سرعت بخشيدن به حرکت نيروهاي خط شکن در داخل رودخانه با استفاده از فينهاي غواصي و نيز ايجاد حداقل گرما براي نيروها تا توان جسماني آنها پس از عبور از رودخانه براي جنگيدن با دشمن، کاهش نيابد.
براي مرحله بندي عمليات، پي بردن به نحوه مناسب عبور از رودخانه، چگونگي شکستن خط اول دشمن و گرفتن سر پل مناسب و چگونگي هوشياري دشمن و شيوه گسترش يگانهاي در خط، قطعاً نيازمند حضور اطلاعاتي در غرب اروند رود و شناخت بيشتري از واکنشهاي دشمن بود. اما با توجه به تهيه عکسهاي هوايي، نقشههاي نظامي و اطلاعات به دست آمده از زمين مورد نظر، مرحله بندي عمليات به گونهاي مناسب صورت گرفت و چهار مرحله براي اين عمليات مشخص گرديد.
1- عبور از رودخانه اروند و شکستن خط اول دشمن و پاکسازي سر پل به دست آمده از عناصر دشمن با کمک نيروهاي ويژه غواص.
اين دومين تجربه رزمندگان اسلام در عبور از رودخانه بود. تجربه اول عبور از رودخانه کارون در زمان عمليات بيت المقدس براي فتح خرمشهر بود ولي در آن زمان نه در ساحل رودخانه موانعي
وجود داشت و نه خط دفاعي دشمن چسبيده به رودخانه بود.
2- تصرف شهر بندري فاو، رسيدن به خورعبدالله و استقرار در منطقه مثلثي شکل شمال شهر فاو و استقرار در پايگاه دوم موشکي در شمال غربي شهر.
3- پيشروي يگانها تا ابتداي کارخانه نمک و تشکيل خط دفاعي به موازات اين منطقه از ساحل تا خورعبدالله.
4- رسيدن به زمينهاي انتهاي کارخانه نمک و کانال انتهاي آن، واقع در جاده ام القصر تا ساحل رودخانه اروند.
مأموريت مرحله اول به عهده لشگرهاي 7 ولي عصر(عج)،5 نصر، 41 ثارالله(ع)، 19 فجر، 31 عاشورا،
25 کربلا، 14 امام حسين(ع)، و تيپهاي 44 قمر بني هاشم(ع) و 33 المهدي(عج) بود.
در مرحله دوم، لشگرهاي 27 محمد رسول الله(ص)، 17 علي ابن ابيطالب(ع) و در مرحله سوم، لشگرهاي 8 نجف و 31 عاشورا براي اجراي طرح مانور انتخاب شدند. در مرحله چهارم نيز همه يگانها براي انجام عمليات مد نظر بودند.
در خصوص توسعه عمليات در عمق بايد به اين نکته توجه داشت که در نبردهاي بزرگي که پس از فتح خرمشهر انجام شد، همواره ميان عمق بخشيدن به عمليات و توان موجود از يک سو، و هماهنگي پيشروي با پشتيباني عمليات از لحاظ مهندسي و آتش و لجستيک و… از سوي ديگر، تعارض وجود داشته است. در اين عمليات توسعه در عمق و استمرار عمليات از شرايط حفظ موفقيتهاي به دست آمده بود که با استفاده از شکل زمين انجام شد. البته اگر توان پيشروي براي رسيدن تا منطقه ام القصر در اختيار بود شرايط جبههها دچار تحول اساسي تري ميگرديد و شرايط براي تسليم دشمن سريعتر فراهم ميشد.
ادامه دارد .....
/خ