وجدان كار و احساس تعهد
نویسنده : شهرام شيركوند
بحث وجدان كاري و تعهد سازماني كاركنان از جمله مباحثي است كه همواره مورد توجه صاحبنظران و مديران بوده و شكلگيري آن نيازمند توجه به مؤلفههاي متفاوت است. محور و چارچوب اصلي وجدان كاري سه مؤلفه فرد، كار و مديريت را در بر ميگيرد.مشاهدات روزمره ما از خودمان بيانگر اين واقعيت است كه متأسفانه ما بهطور كلي آنچنان كه بايد وشايد و يا حداقل به حدي كه جامعه ما نياز دارد، مفيد كار نميكنيم. همه ميدانيم كه ما از جهات متعددي در مقايسه با كشورهاي پيشرفته دنيا در وضعيت خوبي قرار نداريم وبه همين دليل بايد حتي بيشتر از آنها كار كنيم.
با وجود اين ميزان تلاش و فعاليت ما به حدي نيست كه حتي در آينده نزديك ما را در چنين مقايسهاي راضي و سر بلند كند، پس چه بايد كرد ؟ چطور ميتوانيم كار بيشتر و بهتري را انجام دهيم ؟ چگونه ميتوانيم وجدان كاري داشته باشيم ؟
وجدان كاري را ميتوان چنين تعريف كرد: «عاملي كه سبب ميشود فرد بدون وجود هيچ كنترل خارجي و بهدنبال انگيزهاي دروني كارش را بهنحواحسن انجام دهد». يا ممكن است بگوييم «وجدانكاري عاملي است كه موجب ميشود فرد صرفنظر از هر گونه تشويق يا تنبيهي كارش را به بهترين صورت ممكن انجام دهد». با اين تعاريف ميتوان اظهار داشت: وجدان كاري به سه عامل فرد، كار و مديريت ارتباط دارد؛ يعني اينكه چه كسي، چه كاري را تحت چه شرايط يا مديريتي انجام ميدهد، مبين ميزان تلاشي است كه وي صرف كار خود ميكند.
براي توضيح تركيب فوق لازم است كه ابتدا اين سه عامل مستقلا مورد بحث قرار گيرد:
با اينحال داشتن توانايي در كاري معين، الزاما به معناي انجام دادن آن نيست زيرا عامل انساني و مختصات ويژه فرد در تعامل با شايستگي فني او قرار ميگيرد و تاثير و تاثر متقابلي ايجاد ميكند بهنحوي كه اگر جنبههاي انساني فرد در طول جنبههاي فني وي بوده باشد و بالعكس، اين دو عامل مويد يكديگر خواهند بود و در غيراينصورت هر كدام مانعي براي ديگري ايجاد خواهد كرد.
بهطور خلاصه در ارتباط با عامل فرد، ميتوان گفت كه كارمندي، وظايف شغلي خود را بهتر و بيشتر و حتي بدون وجود سر پرستي نزديك انجام خواهد داد كه اين كار از ويژگيهاي زير برخوردار باشد:
1 - در رفع نيازهاي او با توجه به تنوع و اولويت آنها مفيد افتد.
2 - مورد علاقه و دلخواه او باشد و با آرزوها، اميال و اهداف وي همخواني پيدا كند.
3 - نتايج حاصل از كار در ارتباط با ميزان تلاش و فعاليت وي در مقايسه با ديگران رضايت شغلي او را فراهم آورد.
4 - با مختصات شخصيت وي سازگار باشد.
5 - موافق و مطابق عقايد و افكار و باورهاي او بوده باشد.
توجه به محيط سازماني از جمله عواملي است كه بايد در اين مقوله به آن پرداخت.
منظور از فضاي سازماني سالم محيطي است كه:
1 - در مبادله اطلاعات قابل اعتماد است.
2 - داراي قابليت انعطاف و خلاقيت براي ايجاد تغييرات لازم بر حسب اطلاعات به دست آمده باشد.
3 - نسبت به اهداف سازمان داراي يگانگي و تعهد است.
4 - حمايت داخلي و رهايي از ترس و تهديد را فراهم ميكند زيرا كه تهديد به ارتباط خوب و سالم آسيب ميرساند، قابليت انعطاف را كاهش ميدهد و به جاي علاقه به كل نظام حفاظت از خود را تحريك ميكند.
خلاصه اينكه اگر قرار باشد پاداش بهعنوان مشوقي در مقابل عملكرد بهتر و بيشتر به كار رود و اثر مثبتي داشته باشد بايد در بين كاركنان تفاوت قائل شد. اما تفاوتي كه مبتني بر كيفيت و كميت عملكرد افراد است و براي اينكه مديران افراد واجد شرايط را پاداش دهند بايد از طرف مقامات مسئول در مورد خود آنان نيز چنين روشي اعمال شود.
- كاركنان تا چه حدي به وظايف خود عمل كردهاند؟
- به اشكالات و موانع واقف هستند يا نه؟
- چه اقداماتي در جهت رفع مشكلات كار و يا اصلاح جريان كار انجام دادهاند؟
- چه پيشنهادي براي بهبود عملكرد خود دارند؟
- ارتباط با بالا دستان و زير دستان را تسهيل ميكند.
- دستيابي به اهداف سازمان را مورد توجه قرار ميدهد.
- نتايج را ارزيابي ميكند نه شخصيتها و سياستها را.
- اصلاح شغلي و پيشرفت فردي را فراهم ميآورد.
- موجب فهم مشترك اهداف سازماني ميگردد.
لذا ماهيت ارتباط فرد با سازمان در هر يك از اجزاء سهگانه تعهد عاطفي، تعهد مستمر و تعهد تكليفي متفاوت است. كاركنان با تعهد عاطفي قوي در سازمان ميمانند براي اينكه ميخواهند بمانند. افرادي كه تعهد مستمر قوي دارند ميمانند چون نياز دارند بمانند و آنهايي كه تعهد تكليفي قوي دارند ميمانند، زيرا احساس ميكنند بايد بمانند.
منبع: همشهری آنلاین /س
با وجود اين ميزان تلاش و فعاليت ما به حدي نيست كه حتي در آينده نزديك ما را در چنين مقايسهاي راضي و سر بلند كند، پس چه بايد كرد ؟ چطور ميتوانيم كار بيشتر و بهتري را انجام دهيم ؟ چگونه ميتوانيم وجدان كاري داشته باشيم ؟
وجدان كاري را ميتوان چنين تعريف كرد: «عاملي كه سبب ميشود فرد بدون وجود هيچ كنترل خارجي و بهدنبال انگيزهاي دروني كارش را بهنحواحسن انجام دهد». يا ممكن است بگوييم «وجدانكاري عاملي است كه موجب ميشود فرد صرفنظر از هر گونه تشويق يا تنبيهي كارش را به بهترين صورت ممكن انجام دهد». با اين تعاريف ميتوان اظهار داشت: وجدان كاري به سه عامل فرد، كار و مديريت ارتباط دارد؛ يعني اينكه چه كسي، چه كاري را تحت چه شرايط يا مديريتي انجام ميدهد، مبين ميزان تلاشي است كه وي صرف كار خود ميكند.
براي توضيح تركيب فوق لازم است كه ابتدا اين سه عامل مستقلا مورد بحث قرار گيرد:
الف- فرد
با اينحال داشتن توانايي در كاري معين، الزاما به معناي انجام دادن آن نيست زيرا عامل انساني و مختصات ويژه فرد در تعامل با شايستگي فني او قرار ميگيرد و تاثير و تاثر متقابلي ايجاد ميكند بهنحوي كه اگر جنبههاي انساني فرد در طول جنبههاي فني وي بوده باشد و بالعكس، اين دو عامل مويد يكديگر خواهند بود و در غيراينصورت هر كدام مانعي براي ديگري ايجاد خواهد كرد.
بهطور خلاصه در ارتباط با عامل فرد، ميتوان گفت كه كارمندي، وظايف شغلي خود را بهتر و بيشتر و حتي بدون وجود سر پرستي نزديك انجام خواهد داد كه اين كار از ويژگيهاي زير برخوردار باشد:
1 - در رفع نيازهاي او با توجه به تنوع و اولويت آنها مفيد افتد.
2 - مورد علاقه و دلخواه او باشد و با آرزوها، اميال و اهداف وي همخواني پيدا كند.
3 - نتايج حاصل از كار در ارتباط با ميزان تلاش و فعاليت وي در مقايسه با ديگران رضايت شغلي او را فراهم آورد.
4 - با مختصات شخصيت وي سازگار باشد.
5 - موافق و مطابق عقايد و افكار و باورهاي او بوده باشد.
ب - كار
توجه به محيط سازماني از جمله عواملي است كه بايد در اين مقوله به آن پرداخت.
منظور از فضاي سازماني سالم محيطي است كه:
1 - در مبادله اطلاعات قابل اعتماد است.
2 - داراي قابليت انعطاف و خلاقيت براي ايجاد تغييرات لازم بر حسب اطلاعات به دست آمده باشد.
3 - نسبت به اهداف سازمان داراي يگانگي و تعهد است.
4 - حمايت داخلي و رهايي از ترس و تهديد را فراهم ميكند زيرا كه تهديد به ارتباط خوب و سالم آسيب ميرساند، قابليت انعطاف را كاهش ميدهد و به جاي علاقه به كل نظام حفاظت از خود را تحريك ميكند.
ج - مديريت
1 - تشويق و تنبيه:
خلاصه اينكه اگر قرار باشد پاداش بهعنوان مشوقي در مقابل عملكرد بهتر و بيشتر به كار رود و اثر مثبتي داشته باشد بايد در بين كاركنان تفاوت قائل شد. اما تفاوتي كه مبتني بر كيفيت و كميت عملكرد افراد است و براي اينكه مديران افراد واجد شرايط را پاداش دهند بايد از طرف مقامات مسئول در مورد خود آنان نيز چنين روشي اعمال شود.
2 - ارزيابي عملكرد افراد:
- كاركنان تا چه حدي به وظايف خود عمل كردهاند؟
- به اشكالات و موانع واقف هستند يا نه؟
- چه اقداماتي در جهت رفع مشكلات كار و يا اصلاح جريان كار انجام دادهاند؟
- چه پيشنهادي براي بهبود عملكرد خود دارند؟
3 - عدمتمركز:
4 - مديريت مبتني بر اهداف يا مديريت مشاركتي:
- ارتباط با بالا دستان و زير دستان را تسهيل ميكند.
- دستيابي به اهداف سازمان را مورد توجه قرار ميدهد.
- نتايج را ارزيابي ميكند نه شخصيتها و سياستها را.
- اصلاح شغلي و پيشرفت فردي را فراهم ميآورد.
- موجب فهم مشترك اهداف سازماني ميگردد.
تفاوت وجدان كاري و ايمان
تعهد سازماني
لذا ماهيت ارتباط فرد با سازمان در هر يك از اجزاء سهگانه تعهد عاطفي، تعهد مستمر و تعهد تكليفي متفاوت است. كاركنان با تعهد عاطفي قوي در سازمان ميمانند براي اينكه ميخواهند بمانند. افرادي كه تعهد مستمر قوي دارند ميمانند چون نياز دارند بمانند و آنهايي كه تعهد تكليفي قوي دارند ميمانند، زيرا احساس ميكنند بايد بمانند.
منبع: همشهری آنلاین /س