نگرشی به تعامل رهبر و پیرو
امام خمینی و شهید محمدعلی رجایی
مقدمه
وقوع انقلاب شکوهمند و پرشور اسلامی در ایران آثار و برکات فراوان و غیرقابل شماری داشت که یکی از آنها فراهم کردن بستر مناسب برای تربیت و پرورش اسوهها و الگوهای علمی در نظام سیاسی و حکومتی در اسلام بود. روح مسیحای انقلاب گر بزرگ و پیشوای محبوب تودههای محروم جهان حضرت امام خمینی چنان در پیکرههای بیجان و ناتوان دمیده شد و آنچنان جوشش و تحرکی به وجود آورد که در فرصتی کوتاه در ارواح مساعد، تحول به وقوع پیوست و راههای صدساله یک شبه طی شد و تشنگان حقیقت اسلام آسان و سریع به آبشخور زلال دین رهنمون شدند.[1]
در مکتب پربار این عارف بزرگ و طبیب نفوس، آزادگان و وارستگانی پرورش یافتند که یکی از آنها شهید محمدعلی رجایی(اعلی الله مقامه) است. تبیین بیش از پیش رابطة این رهبر و پیرو در تعامل یکدیگر هدف اصلی این نوشتار است که در دو مقوله جداگانه به آن پرداخته میشود.
1. امام خمینی از منظر شهید رجایی
رجایی، تشنهای که در جستجوی آب زلال حقیقت و مبارزه با ظلم و فساد رژیم شاهنشاهی با شاخص اعتقادات اسلامی، تک تک احزاب سیاسی و حرکتهای مبارزاتی، از مؤتلفه اسلامی تا جبهه ملی، نهضت آزادی و سازمان مجاهدین را محک زده است؛ پس از تحمل زندانهای کمیته، اوین و قصر، با دیدن حرکت مردمی امت ایران به رهبری حضرت امام تفکر حزبی حاکم بر مبارزان را ـ که حرکت مردمی را حرکتی کور میدانستند و خود را روشنفکر و مبارز واقعی میشناختند ـ باطل قلمداد نمود و حقیقت حرکت مردمی به رهبری روحانیت را در سرلوحه حرکت مبارزهطلبانه خویش قرار داد. او خود با صفای باطن شرح آن ماجرا را چنین توصیف میکند:
«در سال 57 روز عید غدیر به دنبال گروه، گروه زندانیان که در سایه مبارزات مردم بیرون میآمدند ما هم بیرون آمدیم، بعد از زندان مبارزات در شکل مردمی
شهید رجایی که پرورش یافته اسلام و شیفته و دلباخته سیره و روش امام در تحقق عملی احکام و قوانین اسلام بود با پیروزی انقلاب مسئولیت خویش را سنگینتر میبیند زیرا آنان که مراحل علم و تقوی و مبارزه را طی کردهاند بر طبق وعده الهی «و نرید أن نّمنّ علی الذین استضعفوا فی الارض و نجعلهم أئمّة و نجعلهم الوارثین»[3] بر تصدی امر امت اسلامی شایستهترند. لذا با پذیرش مناصب کلیدی چون وزارت آموزش و پرورش، نخستوزیری و حضور در منصب شایسته ریاست جمهوری نظام اسلامی، در به مقصد رساندن بار امانت الهی میکوشد.
شهید رجایی در مقطع حساس تثبیت انقلاب با به اوج رسیدن توطئههای سیاسی و نظامی دشمن ـ از عوامل نفوذی چون بنیصدر تا دشمن خارجی چون صدام عفلقی ـ با درایتی مثال زدنی ـ به مثابه فرمایش حضرت امام خمینی که رجایی عقلش بیشتر از علمش است ـ با توسل به حبلالمتین ولایت در سرو سامان دادن به اوضاع کشور به جهاد پرداخت. او میگوید:
«هیچ جای دنیا رهبری مانند رهبر ما ندارد، همه دنیا کوشیدند عیبی از امام بگیرند، چه در مسائل فکری و چه در عمل اما نتوانستند و بالاخره گفتند شایستهترین رهبر است. این رهبر بزرگ را خداوند برای ما فرستاده است. ما امام را در رابطه صددرصد معنوی پذیرفتیم. یعنی به معنای مرجع تقلید.»[4]
شهید بزرگوار ذوب شدن در ولایت و رابطه صددرصد معنوی با رهبر را، در تقلید یک مسلمان معتقد از مرجع خود تعریف میکند، مقامی که پیرو میبایست در کوچکترین حرکات و سکنات و حتی طرز اندیشیدن از ایشان کسب تکلیف نماید. همسر شهید رجایی در این مورد با نقل خاطرهای چنین میگوید:
«عشق و علاقه شهید تا آنجا پیش رفته بود که امام هنگامیکه دستور داده بودند اینها در هیچ جمعی صحبت نکنند، شهید رجایی حتی در یک جمع خصوصی هم حرف نمیزد و از اظهارنظر خودداری میکرد، ایشان تا این اندازه تقوا داشتند و میگفتند امام گفتهاند هیچ چیز نگویید.»[5] برای شهید رجایی امام خمینی کاملترین الگوی عملی و رفتاری محسوب میشدند که هر سخن و اشارهاشان سرشار از درسها و پیامهای الهی است. بنابراین برای شناخت شهید رجایی و بهرهبرداری از ویژگیهای ارزشی دولت او در اولین گام باید این حقیقت بزرگ را دریافت که او به آن دلیل «رجایی» شد که پرورش یافته اسلام بود و شیفته روح قدسی و تحتتأثیر رفتار و عملکردهای حضرت امام و از این روست که هنگام اعلام وزرای کابینه و بعد از آن بارها اعلام کرد که وزرایش صددرصد مقلد امام خمینی میباشند.[6]
شهید رجایی که تمام لحظات زندگی خویش را براساس آموزههای رهبر خویش به نظم و سامان درآورده بود مبین رهروی وارسته و مرید و پیروی صادق است که نقل قول ایشان در قضیه گروگانگیری جاسوسان آمریکا میتواند مصداقی برای مطلب مذکور باشد. ایشان خطاب به یکی از همرزمان خویش که در این خصوص نظری موافق موضع حضرت امام نداشت، چنین میگوید: «وقتی میگوییم ما خط امامی هستیم یعنی همین، کاری را انجام دهیم که خلاف نظر خودمان است ولی نظر رهبری بر آن است، همین مفهوم التزام عملی ماست، ولو بیآبرو شویم.»[7]
ایشان که خود را فدائی امام و امت میخواند و آرزویش قربانی شدن در راه تحقق اسلام و اهداف انقلاب اسلامی است[8] در تبیین رابطه رهبر و پیرو در نظام جمهوری اسلامی ایران چنین نظری دارد: «رهبری انقلاب قابل درک برای هیچ کس غیر از شیعه نیست. رهبر حرکتهای انقلابی جهان هریک، در یک یا دو بعد نسبت به مردم، حکومت و رهبری داشتند. مردم در روسیه از لنین در دو یا سه بعد، مردم چین از مائو همینطور مردم کوبا از فیدل کاسترو همینطور. ولی در ایران رهبر انقلاب رابطهاش با پیروان آنچنان شدید است که در هیچ رهبر و پیروی سابقه نداشته است. رهبر انقلاب ما مرجع تقلید ما هم هست...[9] هیچ رهبری در دنیا در هیچ حرکت انقلابی این ارتباط را با مردم ندارد، آری این ویژگی خاص انقلاب اسلامی ایران است.»[10] و این سرّ موفقیت رجایی در کلیه مراحل دشوار مسئولیتی وی است: برای آنکه رهبری مؤثر و موفق باشی باید ابتدا پیروی صادق باشی.
2. شهید رجایی در منظر امام خمینی
خدمتگزاری: تعهد و خدمتگزاری مضمون بارز در بیانات حضرت امام نسبت به دولت رجایی و شخص ایشان است. حضرت امام شهادت این عزیزان را که متعهد به اسلام و مفید برای جامعه[11] بودند برای ملت سوگآور خوانده و میفرمایند: «اشخاصی که ما از دست میدهیم هریک از آنها یک ذخیرهای است برای کشور ما و برای اسلام ما. هریک از اینها مردانی هستند که به تنهایی نظیر یک جمعیت هستند، متعهد و متوجه خدا... اینها خدمتگزارانی بودند که هرکدام از آنها یک جمعیت بودند متعهد بودند و به اسلام معتقد بودند.»[12] همچنین اذعان میدارند «ارزش این آقایان به این بود که خودی بودند با مردم بودند و برای مردم خدمت میکردند.»[13]
شهید رجایی که خود را وقف اسلام، رهبر و مردم خویش نموده بود، بسان فرموده پیامبر اکرم(ص) «رأس العقل بعد الدین التودد الیالناس و اصطناع الی کل بر و فاجر»[14] سرآمد تمام اعمال عاقلانه پس از ایمان به خداوند، بشر دوستی و نیکی به مردم است، اگرچه فاسق و گناهکار باشند؛ اینان بندگان واقعی خداوند بر زمین هستند که در قیامت در امنیت و امان قرار خواهند داشت و به فرموده امام موسی بن جعفر(ع) «ان الله عبادا فیالارض یسعون فی حوائج الناس هم الامنون یومالقیامه.»[15]
شهید رجایی با این ویژگیها و اوصاف است که حضرت امام با تأثری فراوان از درگذشت ایشان میفرماید: «دست جنایتکاران و منافقان، رئیس جمهور متعهد و مؤمنی را از ملت مجاهد ایران گرفت و یکی از خدمتگزاران صدیق را به شهادت رساند و ملت را از خدمت او و او را از خدمت به ملت محروم کرد.»[16]
اخلاق و تهذیب نفس: مضمون دیگری که از بیانات حضرت امام خمینی استنباط میشود اخلاق و تواضع مرحوم رجایی میباشد. حضرت امام ایشان را «معلم اخلاق به اعمال خویش»[17] ذکر مینماید و او را به عنوان یک «شخص مکتبی»[18] معرفی نموده و در سخنرانی به مناسبت گرامیداشت سالروز شهادت بزرگواران با نگاه از منظر حضرت امام، شهید رجایی شایسته آن است که الگوی مدیریت کشور گردد، چنانکه با انتصاب وی به سمت وزارت آموزش و پرورش[23] وی را مستحق الگوی فرهنگ کشور دانستند زیرا شهید رجایی عصاره فرهنگ ولایت علوی و حسینی است و دغدغه ذهنی او مکتب اسلام است. همچنین حضرت امام با انتصاب ایشان به سرپرستی بنیاد مستضعفان و ابراز نگرانی از وضعیت قبلی آن وی را که طعم استضعاف چشیده است و در سادهزیستی زبانزد عام و خاص شده است را شایسته الگو شدن برای اداره اموال بنفع مستضعفین میداند[24] و در بیانی دیگر به عنوان بالاترین افتخار، رجایی را شاخص تغییر نظام ستمشاهی به نظام اسلامی معرفی مینماید[25] و این معنای واقعی و رمز جاودانگی رجایی است.
امید است سیره مدیریتی شهید رجایی که به قوّت مورد تأیید حضرت امام قرار گرفته است در فرهنگ مدیریتی جایگاه شایسته خود را حفظ نماید و رجاییهای دیگر پا به عرصه مدیریتی کشور بگذارند تا فرهنگ خدمت همراه با تواضع روز به روز طراوتی تازهتر یابد.
پی نوشت ها :
[1] روزنامه جمهوری اسلامی ـ سال بیستم، شماره 5549 ـ مورخ 17/5/75 ـ صفحه 12.
[2] زندگینامه شهید رجایی، کتاب شهیدان، دفتر اوّل ـ صفحه 17.
[3] قرآن کریم ـ سورة قصص، آیه 5.
[4] روزنامه جمهوری اسلامی ـ سال دوم ـ مورخ 13/10/59.
[5] روزنامه جهان اسلام ـ مورخ 8/6/73 ـ صفحه 9.
[6] روزنامه ابرار ، شماره 2843 مورخ 8/6/77 ـ ص5.
[7] رجایی، غلامعلی، سیره شهید رجایی، ص728.
[8] « ما فدائیان امام و امتیم، قربانی شدن در راه تحقق اسلام و اهداف اسلامی آرزوی ماست»
[9] روزنامه جمهوری اسلامی ـ مورخ 14/4/60.
[10] روزنامه جمهوری اسلامی، مورخ 20/6/59.
[11] صحیفه امام، ج15، ص164، (12/6/59).
[12] صحیفه امام، ج15، ص147، (10/6/60).
[13] صحیفه امام، ج16، ص469، مورخ (7/6/61).
[14] نوری طبسی، میرزا حسین ـ مستدرک الوسائل، چاپ قدیم، ج2،ص67.
[15] بحارالانوار، ج71، ص319.
[16] صحیفه امام، ج15، ص278 (17/7/1360)
[17] صحیفه امام، ج18، ص77 (7/6/1362)
[18] صحیفه امام، ج15، ص113 (27/5/1360)
[19] صحیفه امام، ج20، ص124 (8/6/1365)
[20] صحیفه امام، ج14، ص234 (1/1/1360)
[21] برای نمونه اشاره میشود به: صحیفه امام، ج15، ص141 (10/6/1360)
[22] رجائی، غلامعلی ـ برداشتهایی از سیره امام خمینی (س) ـ ج2 ـ ص219.
[23] صحیفه امام، ج10، ص504 (16/8/1358).
[24] صحیفه امام، ج13، ص220 (26/6/1359).
[25] صحیفه امام، ج14، ص122 و 123 (27/12/1359)
1. قرآن کریم.
2. رجائی، غلامعلی ـ برداشتهایی از سیرة امام خمینی(س) ـ مؤسسه چاپ و نشر عروج ـ جلد دوم ـ بهار 1377.
3. رجائی، غلامعلی ـ سیره شهید رجائی ـ انتشارات شاهد ـ شهریور 1377.
4. مجلسی، محمدباقر ـ بحارالانوار ـ مؤسسه الوفاء بیروت ـ چاپ دوم (1304هـ.. ق) ـ جلد 71.
5. نوری طبرسی، میرزا حسین ـ مستدرک الوسائل.
6. پیام شهیدان (زندگینامه شهید رجائی) ـ دفتر اول.
7. صحیفه امام (مجموعه آثار 22جلدی حضرت امام خمینی شامل : بیانات، پیامها، مصاحبهها، احکام، سخنرانیها، اجازات شرعی و نامهها) ـ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ـ چاپ اول ـ پاییز 78.
8. روزنامه جمهوری اسلامی (مورخ 20/6/59 ـ 13/10/59 ـ 14/4/60 ـ 15/5/77)
9. روزنامه جهان اسلام (مورخ 8/6/73)
10. روزنامه ابرار (مورخ 8/6/77)
برگرفته از : حضور ، شماره 45
منبع: http://www.hawzah.net
/خ