ایران شناسی در آمریكا
غربشناسي كه پس از پروژه غربزدگي آلاحمد و ديگران آغاز شد و زدايش عناصر منفي غرب و تعامل واقعگرايانهتر با آن را صرفاً از طريق شناسايي دقيق آن ميسر ميدانند، مشتمل بر آمريكاشناسي نيز هست. وليكن آن نيز تاكنون در ايران چندان جدي گرفته نشده است. هر چند كه در چند سال اخير در برخي از مراكز فرهنگي ايران برخي برنامهها پيگيري شده است.
ما به غرب و بخشي از آن كه آمريكاست هرگونه كه نگاه كنيم، چه به چشم منفي و تئوري توطئه1 و چه به صورت مثبت و به عنوان يك واقعيت تاريخي و جهاني در هر دو صورت ناگزير به شناسايي آن هستيم و در اولين قدم بايد بدانيم آنان دربارهي ما چگونه ميانديشند و چه آراء كارشناسانهاي دارند. لذا كارنامه كارهاي مطالعاتي و تحقيقاتي آنان براي ما ضروري است. چرا كه بسياري از آراي ايرانشناسان خارجي حتي در كتب درسي از دبستاني گرفته تا دانشگاهي گنجانده و تدريس ميشود و بدين ترتيب نميتواند در شكل دادن به افكار جامعهي ايراني نسبت به فرهنگ و تاريخ خود بيتأثير باشد2 مقاله حاضر دربارهي پاسخ به چنين نيازي تهيه شده است؛ و آن را در چند بخش به طور خلاصه و برگزيده و برپايه اطلاعات موجود تدوين نموده و ارائه ميدهيم.
تقسيم جهان به شرق و غرب بيشتر تفكيك به لحاظ فرهنگي است. شرقشناسي به مجموعه مطالعات، تحقيقات و فعاليتهاي علمي در حوزه شناسايي ابعاد مختلف شرق گفته ميشود. همچنان كه غربشناسي نيز فعاليت علمي در جهت شناخت ابعاد اجتماعي، فرهنگي و تاريخي غرب است.
شرقشناسي يا استشراق مشتمل بر شاخههاي مختلف مانند اسلامشناسي، ايران شناسي، هندشناسي و عربشناسي است. ايرانشناسي رشتهاي است كه بيش از يك قرن سابقه دارد و موضوعي به نام تاريخ و تمدن و فرهنگ ايراني را مطالعه ميكند. اين رشته از دانش را نخست اروپاييها بنا نهادند. 3
با اين كه مهد اين رشته اروپا بود ولي بعداً آمريكائيان به صورت فعال در آن وارد شدند. 4 و نيز متفكران ايراني با اهتمام فراوان آن را گسترش داده و تعميق بخشيدند. مجموعهي تلاشهاي استشراقي قابل توجه و درخور تأمل است. آقاي سحاب در اين مورد مينويسد:
از غرايب امر آنكه كتب مطبوعه در چاپخانههاي ملي و مطابع اروپا و آمريكا چندين برابر زيادتر از آنهائيست كه در تمام كشورهاي اسلامي يا شرقي به طبع ميرسد و اين خود دليل است كه توجه و ميل اروپاييها به معارف اسلامي زيادتر از توجه ما بر آنست. 5
اين مقاله گزارش فشرده و خلاصهاي از فعاليتهاي ايرانشناسي در داخل آمريكا است ضمناً در اينجا درصدد ارائه داوري و تحليل نيستيم و نقد كارنامه آمريكائيان در ايرانشناسي مجالي ديگر ميطلبد.
فهرست مراكز ايرانشناسي آمريكا
جمعيت آسيايي
از جمله فعاليتهاي آن انتشار مجله آسيايي (As.R) Asian Review در واشنگتن بوده است. ديگر فعاليتهاي آنان تصحيح كتابهاي شرقي، ترجمه آثار اسلامي، آسيايي و ايراني، تأليف مقالات و تدوين كتابهايي در موضوعهاي مختلف شرقشناسي و ايرانشناسي و بالاخره برگزاري انجمنها و نشستهاي مختلف بوده است.
كرسيهاي ايرانشناسي و زبان فارسي در دانشگاههاي آمريكا
دانشگاه هاروارد كه در سال 1636 به صورت دانشكده تأسيس شده بود و در 1780 به دانشگاه تبديل شد، بزرگترين دپارتمانهاي اسلامشناسي، شرقشناسي و ايرانشناسي را در خود جاي داد. دانشكده زبانهاي فارسي، تركي و عربي آن به سرپرستي هاميلتون گيب در 1955 گسترش يافت.
دانشگاه پرنستون با سرمايهگذاريهاي كلان دولتي و مردمي و با به كار گرفتن استادان و متخصصان شرقي و ايراني توانست اسلامشناسي و ايرانشناسي را در بخشهاي آموزشي و پژوهشي گسترش و تعميق بدهد. اين دانشگاه مجلهاي زير عنوان The Moslem World منتشر ميكند.
دانشگاه كلمبيا در نيويورك براي زبانهاي شرقي، هجده دانشكده و گروه آموزشي تأسيس كرد و با روشهاي جديد به آموزش در زبانهاي خاورميانه پرداخت. در بخش آموزش زبانهاي خاورميانه از جمله فارسي حدود چهل استاد مجرب را استخدام كرده است.
دانشگاه كاليفرنيا با بيش از پنجاه هزار دانشجو و كتابخانهاي با دو ميليون عنوان كتاب داراي برنامههاي شرقشناسي و درسهاي ايرانشناسي است.
دانشگاه بوستون كه در اصل براي آموزش الهيات و فلسفه تأسيس شد، در آن دينهاي ايراني و اسلام نيز تدريس ميگردد.
دانشگاه شيكاگو داراي دانشكده شرقشناسي است كه در آن برخي موضوعات مربوط به ايران تدريس مي گردد. اين دانشگاه در امور باستانشناسي ايران بسيار فعال بوده و همواره گروههايي را براي اكتشافات و تحقيقات به ايران ميفرستاده است.
دانشگاه جونز هوپكينز Johns Hopkins در بالتيمور داراي گروه شرقشناسي است كه به مسائل ايران نيز ميپردازد.
غير از دانشگاههاي مزبور مؤسسه خاورميانه در واشنگتن به صورت مركز آموزشي و پژوهشي فعاليت دارد. اين مؤسسه كتابخانهاي تخصصي در خاورميانهشناسي دارد. نيز مجلهاي با عنوان Middle East Journal منتشر ميكند.
وزارت امور خارجه آمريكا به توصيه كنگره، «مؤسسه ارتباطات خارجي» را در سال 1947 تأسيس كرد كه در آن هفتاد زبان از جمله فارسي آموزش داده ميشود.
دانشگاههاي ديگر آمريكا نيز كم و بيش داراي پروژههاي آموزشي يا پژوهشي در زمينه شرق و ايران است. غير از دانشگاهها، چهل و هفت مركز و مؤسسه استشراقي تا سال 1964 در آمريكا احصاء شده است. 6
در دو دهه اخير فعاليتهاي تحقيقاتي ايرانشناسي در آمريكا رويه ديگر و رونق بيشتري يافته است و مراكز متعددي به امور ايران ميپردازند كه گزارش كامل آنها، بسيار مفصل است. 7
ايرانشناسي در كتابهاي مرجع آمريكا
1ـ دائرةالمعارف آمريكانا Encyclopedia Americana
مقاله بلند دربارهي ايران (Iran) را آقاي T. Cyler Young در جلد پانزدهم چاپ 1972 آن نوشته است. اين مقاله شامل شش بخش است. مردمشناسي، جغرافيا و منابع طبيعي، اقتصاد، تعليم و تربيت، دولت و تاريخ. غير از اين مقاله، لابلاي مدخلهاي ديگر راجع به ايران مطالبي دارد كه درايندكس موضوعياش منعكس است.
2ـ دائرةالمعارف روتليج Routledge Encyclopedia of Phlosophy
3ـ دانشنامه ايراني Encyclopedeia Iranica
4ـ دايرةالمعارف اسلام Encyclopedia of Islam
با توصيه خاورشناسان غربي در كنگرهها و نشستها، نياز به دائرةالمعارف اسلام و جهان اسلام در 1890 اعلام شد و در 1891 رسماً به سرپرستي هوتسما از دانشگاه اوترخت شروع به كار كرد. بعداً فنسك ( يا ونسك) از 1924 سرپرستي آن را به عهده گرفت. خاورشناسان از كشورهاي مختلف غربي از آمريكا افرادي همچون دانكلان بلاك مكدونالد در مديريت يا مقالهنويسي آن سهيم بودهاند. مؤسسه راكفلر آمريكايي مبلغ 45 هزار دلار براي چاپ آن درسال 1962 پرداخت كرد.9
با تصويب بيست و يكمين كنگره خاورشناسان (پاريس، ژوئيه 1948)، اين دائرةالمعارف در سالهاي بعد گستردهتر شد و تحرير دوم آن به دو زبان انگليسي و فرانسوي از سا ل1950 آغاز شد. جلد اول فرانسوي آن در سال 1954 و جلد دوم فرانسوي آن در 1960 و جلد چهارم آن در 1975 انتشار يافت. تحرير جديد جلد اول انگليسي آن در 1986 و جلد نهم آن در سال 1997 با آخرين كلمه Szekesfehervar چاپ شده است. آقايان بوسورث، دانزل، هنريش، گلكومت، گيب، كريمرز، پرون كال و اسكات در ويرايش، بازنويسي و تحرير جديد آن نقش داشتهاند.
هر چند مباحث مربوط به ايران باستان از قلمرو دائرةالمعارف اسلام بيرون است ولي به ايران اسلامي در زمرهي سيار جوامع و كشورهاي مسلمان ميپردازد و مباحث مربوط به ايران در اين دائرةالمعارف اعم از شخصيتها و موضوعات وجود دارد.
سيدحسن تقيزاده از 1327 به گردآوردن گروهي از متفكران به منظور ترجمهي دائرةالمعارف اسلام همت گماشت. هر چند مقالاتي ترجمه شد، ولي به دليل مشكلات مختلف به چاپ نرسيد.10
در سال 1348 ترجمه فارسي دائرةالمعارف اسلام از سوي بنياد پهلوي به آقاي احسان يارشاطر پيشنهاد گرديد. اما در عمل وي به اين نتيجه رسيد كه غير از ترجمه به تكميل آن بپردازد. با اهتمام و مديريت وي و حمايت بنياد مذكور و به كار گرفتن امكانات بنگاه ترجمه و نشر كتاب بيش از هزار مقاله ترجمه يا تأليف شد و چنان كه پيشتر گفتيم نخستين دفتر آن در 1354 زير عنوان دانشنامه ايران و اسلام منتشر گرديد. تا سال 1357 جمعاً هشت دفتر در 1126 صفحه تا مقاله ابوهريره تدوين و منتشر شد. 11 سه دفتر ديگر پس از انقلاب اسلامي ايران تا سال 1360 منتشر شد. پس از مدتها ادارهي دانشنامه ايران و اسلام تجديد سازمان و تكميل گرديد و براساس آن بنياد دائرةالمعارف اسلامي تشكيل شد و متكفل نگارش دانشنامه جهان اسلام از اول حرف باء گرديد كه تاكنون سه جلد از آن تا مقالهي «بلبيس» ارائه شده است.
دائرةالمعارف اسلام به زبان اردو زير عنوان «اردو دائرةمعارف اسلاميه» به سرپرستي محمد شفيع ترجمه و منتشر شد. 12 محمد شفيع مشاور در دائرةالمعارف اسلام چاپ ليدن و مدير مجله دانشكده خاورشناسي بود. 13
ترجمه تركي آن همراه با تكميلات و تعديلات از 1940 آغاز شده و تاكنون يازده جلد آن منتشر شده است.
آقايان احمد الشنتاوي، ابراهيم زكي خورشيد و عبدالحميد يونس نيز آن را به عربي ترجمه كردند كه چاپ اول آن در قاهره در پانزده جلد از 1933 تا 1946 تا حرف ع منتشر شد. دوباره در 1969 انتشار اين ترجمه همراه با افزودههايي از تحرير دوم دائرةالمعارف اسلام آغاز شد ولي فقط سيزده جلد تا حرف ح انتشار يافت.
5ـ دائرةالمعارف كلمبيا The Columbia Encyclopedia
6ـ دائرةالمعارف وايكينگ كلمبيا The Columbida Wiking Encyclopedia
ضرورت نياز به دائرةالمعارف عمومي و كوچك، مؤسسه فرانكلين را واداشت تا دائرةالمعارف وايكينگ كلمبيا را براي ترجمه فارسي به آقاي غلامحسين مصاحب سفارش دهد.14 آقاي مصاحب از 1335 كار ترجمه را با جديت دنبال كرد. ولي از همان اوائل كار معلوم شد كه ترجمه اين دائرةالمعارف و درج مقالاتي تازه به جاي بعضي از مقالات آن، جوابگوي احتياجات كنوني فارسي زبانان نميباشد. 15 به جهات مذكور، كار فراهم ساختن كتاب حاضر چندي بعد از آغاز آن، از صورت ترجمه خارج شد و جنبهي تأليف و در بسياري از موضوعها، جنبهي تحقيق يافت. 16
ثمره اين پروژه انتشار سه جلد كتاب زير عنوان دائرةالمعارف فارسي از سال 1345است. در شناسنامه جلد اول، اين اثر را كار مشترك تهران و نيويورك دانسته است.
دائرةالمعارف مزبور توسط آقايان فؤاد كامل و جلال العشري و عبدالرشيد الصادق به عربي ترجمه و اضافاتي بر آن افزوده شد و زير عنوان الموسوعة الفلسفية المختصرة (بغداد و بيروت، مكتبة النهضة و دارالقلم، 1983 م) منتشر شد.
7ـ دائرةالمعارف دين The Encyclopedia of Religion
مقالات و مطالب فراواني راجع به ايران در چهارچوب مسائل اعتقادي و مذهبي مانند تعزيه، انقلاب اسلامي و ايران، بهائيت، بابيت، مراسم ديني، زرتشت و نور و تاريكي دارد.
8ـ دائرةالمعارف جديد جهان اسلام The Oxford Encyclopedia of the Modern Islamic
اين اثردر چهار جلد در سال 1995 در اكسفورد و نيويورك از سوي انتشارات دانشگاه آكسفورد منتشر شد. غير از اسپوزيتو كه سمت سرويراستاري آن را عهدهدار بوده است آقايان شاهرخ اخوي، ايون يوزيك هدد، جيمز پيسكاتوري، عبدالعزيز ساجدين، شارون سيديگو، جان وال و فرد وان در مدن زحمت يراستاري مقالات را متكفل شدهاند. آقاي آلبرت حوراني (خاورشناس آمريكايي) مشاور عالي بوده است. از ويراستاران برخي مانند عبدالعزيز ساجدين (استاد دانشگاه ويرجينيا) و ايون يوزيك هدد ( استاد دانشگاه ماساچست) آمريكايياند. همچنين بسياري از مشاوران و راهنمايان و نويسندگان از متفكران آمريكايياند.
در زمينه مسائل ايراني مقالات و مطالب فراوان دارد كه از فهرست موضوعي پاياني ذيل Iran قابل استخراج است.
9ـ دائرةالمعارف كمبريج Cambridge Encyclopedia
10ـ دائرةالمعارف فلسفه آسيايي The Companion Encyclopedia of Asian Philosophy
11ـ كتابشناسي گزيده و توصيفي ايران Iran a Selected and annotated bibliography
كتابشناسيها، ديكشنريها، كتابهاي راهنما، دائرةالمعارفها، تاريخ و تمدن، زبان و ادبيات، سفرنامهها، سياست و دولت، اقتصاد، جامعه و مردم، زبان و ادبيات در دوره ي اسلام، هنر، قانون، حقوق و موسيقي.
12ـ راهنماي پژوهشگران براي نوشتههاي ادواري Reader's Guide to Periodieal Literature
ويژگيهاي ايرانشناسي آمريكايي
ارائه تصويري جامع و كامل از ايرانشناسي آمريكائيان منوط به گردآوري همهي گزارشها از نهادهاي آموزشي و پژوهشي، مراكز نشر و انتشارات، انجمنهاي فرهنگي، مراكز باستانشناسي، كتابهاي مرجع و غير مرجع، مجلات و نشريات، پاياننامهها و ... است.
بخشي از اين مجموعه با پيگيري آثار معرفي شده در مجلدات كتاب A Bibilograghy of Iran از آقاي ماهيار نوايي20 و Index Islamicus و كتابهايي از اين دست فراهم ميگردد.
البته در دهههاي اخير با مهاجرت زيادتر ايرانيان به آمريكا و رونق بيشتر پروژههاي ايرانشناسي، فعاليتهاي ايرانشناسي از يك فرايند صرفاً علمي ـ سياسي درآمده و به صورت يك مشرب فرهنگيـ اعتقادي ويژه با قرائتهاي فارسي از دين و مليت ايراني ظهور يافته است. آثار فراواني كه اخيراً در آمريكا در زمينه موضوعات ايراني منتشر شده گوياي خصائص اين طرز فكر است از جمله: سايه خدا و امام غائب: مذهب و سياست و تغييرات اجتماعي در ايران شيعه از آغاز تا 1890، سر و ته يك كرباس :اصفهان، تاريخ ادبيات ايران، 21 پيامآوران انهدام: ادبيات به مثابه پديدهاي اجتماعي در ايران امروز، ايران و مغرب زمين، توپي مرواري، 22 تاريخ فلسفه اسلامي كه مجموعهاي از مقالات نويسندگان آمريكايي و اروپايي است و بخشهايي از آن به فلسفه ايراني پرداخته است).
پي نوشت :
1. كتابهايي مانند الاسلام و شبهات المستشرقين نوشته فؤاد كاظم مقدادي و به شكل تحليل علميتر الاستشراق نوشته ادوارد سعيد متضمن نقادي خاورشناسي ميباشند.
2. فرهنگ خاورشناسان، جلد اول، تهران، پژوهشگاه، 1372، ص 9.
3. ايرانشناسي چيست، جلد سوم، داريوش آشوري، تهران، آگاه، 1355، ص 7.
4. ابوالقاسم حالت مينويسد: آمريكاييها با اين كه پس افتادهتر از ديگران در دانش خاورشناسي بودهاند معذلك وقتي كه متوجه محسنات اين علم شدند، در اين راه كوششي زياد و مساعي فوقالعاده كردند چنان كه امروزه در واشنگتن انجمنهاي عديده براي پيشرفت اين عمل تشكيل گرديد. (فرهنگ خاورشناسي، ص 18)
5. فرهنگ خاورشناسي، ابوالقاسم سحاب، ص 16.
6. المستشرقون، نجيب العقيقي، 3/985.
7. به عنوان مثال ميتوان از مؤسسه خاورميانه ناشر مجله Middle East Juornal (اولين شماره: 1947) و انجمن آمريكايي شرقي ناشر مجله Journal of the American Oriental Society كه به صورت فصلي در نيوهاون منتشر ميشود نام برد.
8. مقدمه دانشنامه ايران و اسلام، جلد 1.
9. المستشرقون، نجيب العقيقي، 3/1108 و 998.
10. «نقد و بررسي دانشنامه ايراني» حشمت مؤيد، ايران نامه، سال دوم، ش 3 ( بهار 1363)،ص 514.
11. دانشنامه ايران و اسلام، 1/11.
12. سيزده جلد آن از سوي ادارهي معارف اسلامي دانشگاه پنجاب لاهور در 1964 منتشر شده است.
13. زندگينامه وي در مجله معارف، دورهي نهم، شماه 3 (آذر ـ اسفند 1371) ص 77 آمده است.
14. اين كار به تشويق اشرف پهلوي و راهنمايي سيدحسن تقيزاده بوده ( مقدمه دائرةالمعارف فارسي، 1/2)
15. همان، ص 3.
16. همان،ص 4.
17. اين اثر توسط آقاي فؤاد شعبان Fuad Sha'ban نگارش يافته و با مشخصات ذيل به چاپ رسيده است. N C, Acorn Press, 1991.
18. اين اثر به كوشش آقاي هاشم صالح تنظيم و به عربي ترجمه شده است (بيروت دارالساقي، 1994 م.)
19. قاهره، دارالفكر العربي، 1993م / 1413 ق.
20. چاپ اول اين اثر درنه جلد از سوي انتشارات بنياد فرهنگ ايران در 1357 انجام يافت.
21. نوشته دكتر ذبيحالله صفا كه از سوي شركت مؤلفان و مترجمان ايراني در آمريكا منتشر شده است.
22. صادق هدايت اين كتاب را در1326 نگاشت ولي موفق به چاپ آن نشد. ولي در اوايل پيروزي انقلاب در ايران با نام مستعار «هادي صداقت» توسط ناشر مجهولي به نام «انتشارات 333» اين اثر ريشخندي به پارهاي از مقدسات مذهبي مردم ايران و نيز برخي از خرافات است.
منبع:موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
/س