ويژگيهاي دوران بلوغ
نويسنده: محمدرضا شرفي
بلوغ يک دوره ي بي نظيرو مشخص است وبه وسيله ي تغييرات رشدي مطمئني توصيف مي شود که درهيچ دوره ي ديگري از زندگي اتفاق نمي افتد. مهمترين آنها در اينجا شرح داده مي شود:
مي شوند.پس از اين که به بلوغ جنسي رسيدند، آنها را به عنوان «نوجوان» و يا «جوان نورس»مي نامند.
دختران، به عنوان يک گروه،تمايل دارند از پسران به عنوان گروهي ديگر، رشد سريع تري را طي کنند.اما درهرحال معيارهاي شخصي براي رشد هر جنسيت وجود دارد.
1-مرحله ي «پيش بلوغ».
2-مرحله ي «بلوغ».
3-مرحله ي «پس بلوغ».
زمان هر کدام از اين مراحل و مشخصات آنها بعداً مطرح خواهد شد.
تغييرات سريعي که درطول دوران بلوغ واقع مي شود، به يک نوع اغتشاش و به هم ريختگي،احساس عدم کفايت، ناامني و تزلزل و درخيلي از موارد به رفتارهاي نامطلوب منجر مي گردد.
«دانبار»(1)مي گويد:
در طول دوره ي رشد، تحربيات کودک، تغييراتي در بدن، در موقعيتها و وضعيت ظاهري و لباس، حدود انتخاب و تصميم گيري و تغييراتي در ديدگاه فرد نسبت به جنس موافق و جنس مخالف به طورالزامي ميان کودک و والدين او درگيري به وجود مي آورد و نيزتغييراتي در نقشها و مقرراتي که جوانترها به آن دست مي يابند، صورت مي گيرد.
اولين قاعدگي و يا نخستين خونريزي درون رحم (حيض)،معمولاً به عنوان معيار رشد و بلوغ جنسي درميان دختران تلقي مي شود، ولي اين موضوع به هيچ وجه اولين و آخرين تغييربدني نمي باشد که در دوران بلوغ رخ مي دهد.
وقتي قاعدگي واقع مي شود،ساختمان جنسي و خصوصيات ثانويه ي جنسي شروع به رشد کرده اند،ليکن هيچ يک از آنها به مرحله ي رشد کامل نرسيده اند.اولين قاعدگي در بيشتر موارد صحيح به عنوان نقطه مياني (حدوسط) بلوغ تلقي مي شود.درميان پسرها، معياري که براي بلوغ آنها عموميت دارد، احتلام شبانه مي باشد.اگرچه تمامي پسران اين پديده را تجربه نمي کنند و همچنين همه ي آنها تشخيص نمي دهند که اين پديده چيست.
از اين گذشته، بعضاً احتلام شبانه نظير اولين قاعدگي پس از اين که بخشي از رشد دوران بلوغ انجام شد، واقع مي شود، بنابراين نمي تواند معياري براي شروع بلوغ در نظر گرفته شود.
آزمايشهاي شيميايي اولين ادرار پسران در صبحها، مي تواند اثبات کننده ي دقيقي براي تعيين ميزان رشد جنسي آنان باشد.به همين طريق آزمايشهاي شيميايي ادرار دختران نشان مي دهد که آيا هورمونهاي «گونادوتروپين» زنانه (هورمونهاي تخمدانها)و استروژن (هورمون جنسي زنانه)، حضور دارند يا نه.
اگرچه مشکلات عملي در مورد تعيين نمودن و بررسي نمونه ي ادرار دختران و پسران در صبح زود اين روش را محدود مي کند.
راديوگرافي با اشعه ي x از بخشهاي مختلف بدن بخصوص از دستها و زانوها در مرحله ي جهش رشد «پيش بلوغ»،مي تواند آشکار کند که آيا بلوغ آغاز شده است يا خير؟ و اين که رشد با چه نرخ (درصدي)ادامه دارد؟ تا اين زمان، اين روش ثابت کرده است که قابل اطمينانترين شيوه براي اندازه گيري رشد جنسي مي باشد.اگرچه به نظر مي رسد که اين روش مثل روش آزمايشهاي شيميايي از ادرار در صبح زود، مشکلات عملي حتمي ايجاد مي کند که آن را يک روش گسترده اي که همه جا امکان پذيرباشد، معرفي نمي کند.
درزمان حاضر،اين مطلب شناخته شده است که ازکودکان (از پسران و دختران هر دو)درحدود پنج سال پيش از بلوغ جنسي،مقدار کمي از هورمون جنسي دفع مي شد.مقدار هورمونهايي که دفع مي شود با مرور زمان بيشتر مي شود و سرانجام به رشد ساختمان جنسي و وظايف جنسي فرد منتهي مي گردد.اين مطلب تأييد شده است که يک نوع ارتباط (وابستگي) نزديک بين غده هيپوفيز که درمغز مستقر است و غدد جنسي و يا غده ي ترشح کننده ي هورمونهاي جنسي وجود دارد.غدد جنسي مرد، بيضه ها و غدد جنسي زن، تخمدانهاي او هستند.نقشي که غدد جنسي در مورد تغييرات بلوغ ايفا مي کنند، بعداً توضيح داده خواهد شد.
معدل سني بلوغ جنسي پسران بين 14تا 16/5سال مي باشد به گونه اي که 50% تمامي پسران درسنين بين 14 تا 15/5 سال به بلوغ مي رسند. 50% باقيمانده درهرگروه از دختران و پسران تقريباً بين آنهايي که ديرتر يا زودتر از ميانگين بلوغ به بلوغ مي رسند، توزيع مي شود.اصطلاحاً به اين کيفيت «بلوغ دريرس»و «بلوغ زود رس»گفته مي شود.
بين سنين 12تا14سال، تفاوتهايي که ميان جنس پسر و دختر وجود دارد بيشتر مشخص و برجسته مي شود، با توجه به اين که بيشتر دخترها از پسرها زودتر بالغ مي شوند، اين تفاوتها نيز در دخترها زودتر مشاهده مي گردد.
اين تفاوتها (بين دختر و پسر)به رشد سريعتر و بيشتر بدني دختران از پسران و حساسيتهاي پرخاشگرانه ي بيشتر و رفتار آگاهانه ي جنسي آنها مربوط مي شود.
روشن است که پسران و دختران در ايالات متحده، زودتر از نسل گذشته به بلوغ مي رسند.اين يک حقيقت است که همچنين در اروپا و بخصوص کشورهاي اسکانديناوي، بلوغ زودتر از سالهاي قبل واقع مي شود.در مجموع زماني که مورد نياز است تا رشد و بلوغ جنسي تأمين شود، تقريباً سه سال براي دختران و مدت دو تا چهار سال براي پسران مي باشد.
پسران از دختران دراين روند، يکنواختي کمتري نشان مي دهند.تقريباً يک تا دو سال براي تغييرات اوليه از مرحله ي غيرجنسي تا مرحله ي جنسي مورد نياز است و يک تا دو سال براي تغييراتي که نقش تکميل کننده دارد (پس از اين که اندامهاي جنسي شخص رشد کرده باشند)،مورد نياز است.کودکاني که سرعت رشد آنها در شروع اين دوره کُند و بطيء است وقتي که رشد را شروع مي کنند، معمولاً رشد سريع تري از کودکان عادي دارند و اغلب حتي سريع تر از آنهايي که زودتر از حد متوسط به مرحله ي بلوغ وارد شده اند، داراي رشد مي باشند.(3)
به لحاظ اين که، بلوغ يک پديده ي چند بُعدي است، ضروري به نظر مي رسد که ابعاد مختلف آن را به ترتيب زير مورد اشاره و بحث قراردهيم:
ـ بلوغ جسمي (فيزيکي)
ـ بلوغ جنسي
ـ بلوغ رواني
ـ بلوغ اقتصادي (آکونوميک)و اجتماعي
ـ بلوغ شرعي
بلوغ جسمي (فيزيکي)
يکي از فراوانترين موارد کاربرد واژه ي «بلوغ»، بُعد جسمي است و حتي در مواردي هم که بلوغ بدون قيد مشخص و به صورت کلي به کار مي رود، باز مقصود جنبه ي جسمي بلوغ است.ازاين به بعد گاهي به «نضج»هم تعبير مي شود و مراد رشد و تکامل اعضاي بدن (ارگانيسم)است، به گونه اي که رشد قد و قامت، استخوان بندي و ساير اعضاي بدن به حد نهايي پختگي و کمال خود مي رسند.
بلوغ جنسي
ازموارد شايع کاربرد کلمه ي «بلوغ»بُعد جنسي آن است.منظور از بلوغ جنسي، مرحله اي است که فرد با رسيدن به اين مرحله، قادر به ايفاي نقش جنسي خواهد بود و اين نقش عموماً به توليد مثل نيزتعبير مي شود.
شايان ذکر است که بروز ويژگيهاي متعددي در نوجوان، نشانگر نايل شدن او به بلوغ جنسي است که اصطلاحاً به «صفات اوليه»و «صفات ثانويه ي جنسي»موسومند که در مباحث آينده به تفصيل از آنها بحث خواهيم نمود.
بلوغ رواني
آن پختگي روحي را که به انسان قدرت تشخيص کامل و تمييز مصلحت زندگي مي بخشد، اصطلاحاً بلوغ رواني مي گويند.
در اين صورت، فرد با برخورداري از بلوغ رواني، به قبول مسئوليتهاي اجتماعي، نظيرپذيرفتن شغل، تشکيل خانواده و ايفاي نقش محوله قادر بوده و قدرت مواجهه و رويارويي با مشکلات پيچيده ي زندگي را دارا خواهد بود.
وراثت، شرايط زندگي و عوامل فرهنگي و تأثيرات محيطي و اجتماعي، هريک به نوبه ي خود، درچگونگي رشد رواني فرد مؤثرند.لذا،رسيدن به مرحله ي بلوغ رواني، سن مشخصي ندارد و متأثر از عوامل تربيتي و خانوادگي است.بنابراين،انسانها درسنين متفاوتي به بلوغ رواني مي رسند و تعيين سن مشترک براي افرادي که همزمان به بلوغ رواني برسند، کاري دشوار و بعضاً غيرممکن است.
حقيقت تأسف انگيزاين است که بيشتر ما انسانها، هرگز رشد رواني کامل پيدا نمي کنيم و به بلوغ رواني نمي رسيم!
با توجه به شرايط اجتماعي و اقتصادي جامعه، سن بلوغ اقتصادي در حال افزايش است و جوانان از اين نظر در تنگناهاي بخصوصي قرار دارند؛ يعني از يک سو کششهاي غريزي آنها را به سوي تأمين نيازهاي طبيعي سوق مي دهد و از سوي ديگر يه دليل پيچيدگي زندگي صنعتي و شهرنشيني و نياز جوامع به تخصصهاي در حال گسترش، امکان اين که بلوغ اقتصادي در زمان مناسبي فراهم شود، به تدريج ضعيفتر و محدودتر مي شود که اين مسئله، خود موجب ايجاد تعارضات رواني در نوجوانان و جوانان مي شود.
هم اکنون در اروپا برخلاف سن بلوغ جنسي که چهار سال جلو رفته (پايين آمده)، سن بلوغ اقتصادي و اجتماعي، عقب رفته است (يعني افزايش يافته است)و اين تفاوت سن بلوغ آکونوميک و اجتماعي که بالغ بر 10 سال مي شود، مشکلات بزرگي را به وجود آورده است.
فقه حنفي دختر را در 17سالگي و پسر را در 18 و 19سالگي بالغ مي داند و فقه مالکي بلوغ را به سن وابسته نمي داند.
1-بلوغ يک دوره ي شمول است.
مي شوند.پس از اين که به بلوغ جنسي رسيدند، آنها را به عنوان «نوجوان» و يا «جوان نورس»مي نامند.
2-بلوغ، يک دوره ي کوتاه است.
دختران، به عنوان يک گروه،تمايل دارند از پسران به عنوان گروهي ديگر، رشد سريع تري را طي کنند.اما درهرحال معيارهاي شخصي براي رشد هر جنسيت وجود دارد.
3-بلوغ، به مراحلي تقسيم مي شود.
1-مرحله ي «پيش بلوغ».
2-مرحله ي «بلوغ».
3-مرحله ي «پس بلوغ».
زمان هر کدام از اين مراحل و مشخصات آنها بعداً مطرح خواهد شد.
4-بلوغ دوره ي تغيير و رشد سريع است.
تغييرات سريعي که درطول دوران بلوغ واقع مي شود، به يک نوع اغتشاش و به هم ريختگي،احساس عدم کفايت، ناامني و تزلزل و درخيلي از موارد به رفتارهاي نامطلوب منجر مي گردد.
«دانبار»(1)مي گويد:
در طول دوره ي رشد، تحربيات کودک، تغييراتي در بدن، در موقعيتها و وضعيت ظاهري و لباس، حدود انتخاب و تصميم گيري و تغييراتي در ديدگاه فرد نسبت به جنس موافق و جنس مخالف به طورالزامي ميان کودک و والدين او درگيري به وجود مي آورد و نيزتغييراتي در نقشها و مقرراتي که جوانترها به آن دست مي يابند، صورت مي گيرد.
5-بلوغ،يک مرحله ي منفي گرايي است.
6-بلوغ، در سنين متغيري واقع مي شود.
معيار بلوغ
اولين قاعدگي و يا نخستين خونريزي درون رحم (حيض)،معمولاً به عنوان معيار رشد و بلوغ جنسي درميان دختران تلقي مي شود، ولي اين موضوع به هيچ وجه اولين و آخرين تغييربدني نمي باشد که در دوران بلوغ رخ مي دهد.
وقتي قاعدگي واقع مي شود،ساختمان جنسي و خصوصيات ثانويه ي جنسي شروع به رشد کرده اند،ليکن هيچ يک از آنها به مرحله ي رشد کامل نرسيده اند.اولين قاعدگي در بيشتر موارد صحيح به عنوان نقطه مياني (حدوسط) بلوغ تلقي مي شود.درميان پسرها، معياري که براي بلوغ آنها عموميت دارد، احتلام شبانه مي باشد.اگرچه تمامي پسران اين پديده را تجربه نمي کنند و همچنين همه ي آنها تشخيص نمي دهند که اين پديده چيست.
از اين گذشته، بعضاً احتلام شبانه نظير اولين قاعدگي پس از اين که بخشي از رشد دوران بلوغ انجام شد، واقع مي شود، بنابراين نمي تواند معياري براي شروع بلوغ در نظر گرفته شود.
آزمايشهاي شيميايي اولين ادرار پسران در صبحها، مي تواند اثبات کننده ي دقيقي براي تعيين ميزان رشد جنسي آنان باشد.به همين طريق آزمايشهاي شيميايي ادرار دختران نشان مي دهد که آيا هورمونهاي «گونادوتروپين» زنانه (هورمونهاي تخمدانها)و استروژن (هورمون جنسي زنانه)، حضور دارند يا نه.
اگرچه مشکلات عملي در مورد تعيين نمودن و بررسي نمونه ي ادرار دختران و پسران در صبح زود اين روش را محدود مي کند.
راديوگرافي با اشعه ي x از بخشهاي مختلف بدن بخصوص از دستها و زانوها در مرحله ي جهش رشد «پيش بلوغ»،مي تواند آشکار کند که آيا بلوغ آغاز شده است يا خير؟ و اين که رشد با چه نرخ (درصدي)ادامه دارد؟ تا اين زمان، اين روش ثابت کرده است که قابل اطمينانترين شيوه براي اندازه گيري رشد جنسي مي باشد.اگرچه به نظر مي رسد که اين روش مثل روش آزمايشهاي شيميايي از ادرار در صبح زود، مشکلات عملي حتمي ايجاد مي کند که آن را يک روش گسترده اي که همه جا امکان پذيرباشد، معرفي نمي کند.
علل بلوغ
درزمان حاضر،اين مطلب شناخته شده است که ازکودکان (از پسران و دختران هر دو)درحدود پنج سال پيش از بلوغ جنسي،مقدار کمي از هورمون جنسي دفع مي شد.مقدار هورمونهايي که دفع مي شود با مرور زمان بيشتر مي شود و سرانجام به رشد ساختمان جنسي و وظايف جنسي فرد منتهي مي گردد.اين مطلب تأييد شده است که يک نوع ارتباط (وابستگي) نزديک بين غده هيپوفيز که درمغز مستقر است و غدد جنسي و يا غده ي ترشح کننده ي هورمونهاي جنسي وجود دارد.غدد جنسي مرد، بيضه ها و غدد جنسي زن، تخمدانهاي او هستند.نقشي که غدد جنسي در مورد تغييرات بلوغ ايفا مي کنند، بعداً توضيح داده خواهد شد.
سن بلوغ
معدل سني بلوغ جنسي پسران بين 14تا 16/5سال مي باشد به گونه اي که 50% تمامي پسران درسنين بين 14 تا 15/5 سال به بلوغ مي رسند. 50% باقيمانده درهرگروه از دختران و پسران تقريباً بين آنهايي که ديرتر يا زودتر از ميانگين بلوغ به بلوغ مي رسند، توزيع مي شود.اصطلاحاً به اين کيفيت «بلوغ دريرس»و «بلوغ زود رس»گفته مي شود.
بين سنين 12تا14سال، تفاوتهايي که ميان جنس پسر و دختر وجود دارد بيشتر مشخص و برجسته مي شود، با توجه به اين که بيشتر دخترها از پسرها زودتر بالغ مي شوند، اين تفاوتها نيز در دخترها زودتر مشاهده مي گردد.
اين تفاوتها (بين دختر و پسر)به رشد سريعتر و بيشتر بدني دختران از پسران و حساسيتهاي پرخاشگرانه ي بيشتر و رفتار آگاهانه ي جنسي آنها مربوط مي شود.
روشن است که پسران و دختران در ايالات متحده، زودتر از نسل گذشته به بلوغ مي رسند.اين يک حقيقت است که همچنين در اروپا و بخصوص کشورهاي اسکانديناوي، بلوغ زودتر از سالهاي قبل واقع مي شود.در مجموع زماني که مورد نياز است تا رشد و بلوغ جنسي تأمين شود، تقريباً سه سال براي دختران و مدت دو تا چهار سال براي پسران مي باشد.
پسران از دختران دراين روند، يکنواختي کمتري نشان مي دهند.تقريباً يک تا دو سال براي تغييرات اوليه از مرحله ي غيرجنسي تا مرحله ي جنسي مورد نياز است و يک تا دو سال براي تغييراتي که نقش تکميل کننده دارد (پس از اين که اندامهاي جنسي شخص رشد کرده باشند)،مورد نياز است.کودکاني که سرعت رشد آنها در شروع اين دوره کُند و بطيء است وقتي که رشد را شروع مي کنند، معمولاً رشد سريع تري از کودکان عادي دارند و اغلب حتي سريع تر از آنهايي که زودتر از حد متوسط به مرحله ي بلوغ وارد شده اند، داراي رشد مي باشند.(3)
انواع بلوغ
به لحاظ اين که، بلوغ يک پديده ي چند بُعدي است، ضروري به نظر مي رسد که ابعاد مختلف آن را به ترتيب زير مورد اشاره و بحث قراردهيم:
ـ بلوغ جسمي (فيزيکي)
ـ بلوغ جنسي
ـ بلوغ رواني
ـ بلوغ اقتصادي (آکونوميک)و اجتماعي
ـ بلوغ شرعي
بلوغ جسمي (فيزيکي)
يکي از فراوانترين موارد کاربرد واژه ي «بلوغ»، بُعد جسمي است و حتي در مواردي هم که بلوغ بدون قيد مشخص و به صورت کلي به کار مي رود، باز مقصود جنبه ي جسمي بلوغ است.ازاين به بعد گاهي به «نضج»هم تعبير مي شود و مراد رشد و تکامل اعضاي بدن (ارگانيسم)است، به گونه اي که رشد قد و قامت، استخوان بندي و ساير اعضاي بدن به حد نهايي پختگي و کمال خود مي رسند.
بلوغ جنسي
ازموارد شايع کاربرد کلمه ي «بلوغ»بُعد جنسي آن است.منظور از بلوغ جنسي، مرحله اي است که فرد با رسيدن به اين مرحله، قادر به ايفاي نقش جنسي خواهد بود و اين نقش عموماً به توليد مثل نيزتعبير مي شود.
شايان ذکر است که بروز ويژگيهاي متعددي در نوجوان، نشانگر نايل شدن او به بلوغ جنسي است که اصطلاحاً به «صفات اوليه»و «صفات ثانويه ي جنسي»موسومند که در مباحث آينده به تفصيل از آنها بحث خواهيم نمود.
بلوغ رواني
آن پختگي روحي را که به انسان قدرت تشخيص کامل و تمييز مصلحت زندگي مي بخشد، اصطلاحاً بلوغ رواني مي گويند.
در اين صورت، فرد با برخورداري از بلوغ رواني، به قبول مسئوليتهاي اجتماعي، نظيرپذيرفتن شغل، تشکيل خانواده و ايفاي نقش محوله قادر بوده و قدرت مواجهه و رويارويي با مشکلات پيچيده ي زندگي را دارا خواهد بود.
وراثت، شرايط زندگي و عوامل فرهنگي و تأثيرات محيطي و اجتماعي، هريک به نوبه ي خود، درچگونگي رشد رواني فرد مؤثرند.لذا،رسيدن به مرحله ي بلوغ رواني، سن مشخصي ندارد و متأثر از عوامل تربيتي و خانوادگي است.بنابراين،انسانها درسنين متفاوتي به بلوغ رواني مي رسند و تعيين سن مشترک براي افرادي که همزمان به بلوغ رواني برسند، کاري دشوار و بعضاً غيرممکن است.
حقيقت تأسف انگيزاين است که بيشتر ما انسانها، هرگز رشد رواني کامل پيدا نمي کنيم و به بلوغ رواني نمي رسيم!
بلوغ اقتصادي (آکونوميک)و اجتماعي
با توجه به شرايط اجتماعي و اقتصادي جامعه، سن بلوغ اقتصادي در حال افزايش است و جوانان از اين نظر در تنگناهاي بخصوصي قرار دارند؛ يعني از يک سو کششهاي غريزي آنها را به سوي تأمين نيازهاي طبيعي سوق مي دهد و از سوي ديگر يه دليل پيچيدگي زندگي صنعتي و شهرنشيني و نياز جوامع به تخصصهاي در حال گسترش، امکان اين که بلوغ اقتصادي در زمان مناسبي فراهم شود، به تدريج ضعيفتر و محدودتر مي شود که اين مسئله، خود موجب ايجاد تعارضات رواني در نوجوانان و جوانان مي شود.
هم اکنون در اروپا برخلاف سن بلوغ جنسي که چهار سال جلو رفته (پايين آمده)، سن بلوغ اقتصادي و اجتماعي، عقب رفته است (يعني افزايش يافته است)و اين تفاوت سن بلوغ آکونوميک و اجتماعي که بالغ بر 10 سال مي شود، مشکلات بزرگي را به وجود آورده است.
بلوغ شرعي
فقه حنفي دختر را در 17سالگي و پسر را در 18 و 19سالگي بالغ مي داند و فقه مالکي بلوغ را به سن وابسته نمي داند.
پي نوشت :
1-Dunbar
2-Charlotte Buhter
Developmental psychology-3
: Hurlock, P.P 197-200
4-بلوغ (چه مي دانم)؛ موريس دبس، ترجمه حسن صفاري، ص8.