نامههای متقابل - اسناد افتخار (2)
نامه سوم رئيسجمهور عراق به رئيسجمهور اسلامي ايران
جناب آقاي علي اكبر هاشمي رفسنجاني رياست محترم جمهوري اسلامي ايران
السلام عليكم
پس از تفحص دقيق در آنچه بايد تفحص كرد و پس از بررسي دقيق تحول روابط و وضعيت فعلي ميان عراق و ايران و خطراتي كه منطقه را در برگرفته و محيط بر آن شده است و به منظور ادامه نقش خود در ارائه ابتكار عملهايي كه فرصتهاي وسيعتري جهت تحقق صلح فراهم ميسازد ما براساس مسئوليت ملي و انساني كه اصول اعتقادي عظيممان آن را بر دوشمان نهاده خود را در موقعيت ارائه پيشنهاد تازهاي يافتيم. از آنجا كه اين بار ابتكار عمل پيشنهادي ناظر به تمام مسائل ماهوي كه بندهاي قطعنامه 598 شوراي امنيت يكجا و در يك چارچوب و به صورت تفصيلي به آن پرداخته است، ما اميدواريم كه برخورد با آن در همين سطح صورت گيرد و جوشش با آن در حدي از جديت انجام شود كه دو ملتمان فرصت زندگي در شرايط صلحي كه حتي بر جزئيات آن توافق شده باشد گرفته نشود و اين امر به منظور دور كردن طرحهاي دشمنان ملتهاست كه در تلاشند شرايط را خداي ناكرده به جايي بكشانند كه وضع دو كشور به آنچه قبل از اوت 1988 بود بازگردد و به اين ترتيب هر كه هر چه را از دست بدهد باخته است بدون اينكه سودي به دست آمده باشد. نيروهاي اهريمني كه در تاريكي در جستجويند و ابزارهاي نيرنگ نيز در دستشان است ميتوانند با استناد به اين واقعيت كه جنگ بين دو كشور از نظر حقوقي پايان نيافته است دو كشور را به سوي آنچه مجدداً جرقه جنگ را بزند سوق دهند و همچنان كه ميدانيد شروع جنگ چه بسا از اموري كه ساده به نظر ميرسد به وجود ميآيد به مانند آتشسوزي مهيبي كه از يك جرقه برميخيزد.
اشراري كه در كمين ما هستند ممكن است به انگيزه ناتواني در تحقق اهدافشان بدون درگير كردن دو كشور و يا يكي از آنها در جنگ و شايد هم به دليل نگراني از سلاحهاي انباشته شده نزد طرفين نزاع و چه بسا به انگيزه تمايل آنها براي شناخت كارآيي آن سلاحها و يا بخشي از آنها با به كارگيري ابزارهاي پليد خود براي زده شدن جرقه بكوشند و براي اين كار شايد مشكل چنداني نداشته باشند آن هم در جبههاي كه تنها در خشكي هزار و دويست كيلومتر و در دريا تقريباً هشتصد كيلومتر امتداد دارد و اين جبهه ها مملو از امكان و احتمال بروز جرقههاي پراكنده شده از دهانه سلاحها ميباشد. بنابراين براي آغاز، نيازي به گشودن آتش سلاحها توسط شمار كثيري از افراد نيست.
زيرا كافي است يك نفر به هر علتي و تحت تأثير هر عاملي به چنين كاري اقدام كند و باعث شود جمع بزرگي آتش بگشايند و بدين ترتيب زيان فراواني متوجه همگان خواهد شد كه از اين امر بجز دون صفتان هيچ كس سود نخواهد برد و تمام اين امور همچنانكه قبلاً گفتيم به زيان ملتهاي ما تمام خواهد شد.
از آنجا كه اين وضع، هدف هيچ كدام از عراق و ايران نيست آنچنانكه در اظهارات نمايندگان دو كشور آمده، بنابراين وظيفه حكم ميكند كه نه تنها به صلح برسيم بلكه در اسرع وقت برسيم تا امكان تحقق رؤياهاي بدخواهان و ستمگران از صحنه ما دور بماند. و بر پايه تمام اين مطالب به نكات ذيل مبادرت ميورزم:
1ـ مجدداً ايده انجام ملاقات فوري بين سران دو كشور را در محلي كه مورد توافق قرار ميگيرد مطرح ميكنم تا موضوعاتي كه با توافق بر سر آنها صلح همه جانبه و دائمي محقق ميشود را به بحث بگذارند.
2ـ بحث و توافق، تمام موضوعات معلق را در برگيرد و طرح هر موضوع جديد پس از دستيابي به توافق همه جانبه، از سوي هر طرف بدون موافقت طرف ديگر امري مردود و به عنوان گريز از توافق تلقي ميشود و عنوانهاي فرعي مطالب مورد توافق بايد از بندهاي قطعنامه 598 استخراج شود و اين توافق بر اساس اين درك و با تأكيد بر اينكه هدف اصلي قطعنامه 598 تحقق صلح همه جانبه و دائمي از طريق گفتگوست و نه هر چيز ديگر و بر مبناي اينكه پارامترهاي توافقهاي كلي، تجزيه ناپذيرند و به صورت يك معامله كامل و به هم پيوسته كه اخلال در هر بند از بندهاي آن به معني اخلال در تمامي بندهاي آن است، صورت ميگيرد.
3ـ مهم نيست كه گفتگو و توافق بر سر موضوعات از كجا شروع ميشود ولي توافق بر سر هر يك از پارامترها و يا تعدادي از پارامترهاي موضوعات مورد بحث طبق مفاد بند 2 اين نامه ما منوط به توافق بر بندهاي ديگر ميباشد. عليهذا هر يك از دو طرف گفتگو حق پاسخگويي به هرگونه اظهارات يكجانبه طرف مقابل به نحوي كه مناسب ميداند از جمله حق تكذيب توافق جزئي بر سر هر يك از مطالب مورد گفتگو را دارد.
4ـ عقبنشيني طي مدت زماني كه از دو ماه از تاريخ تصويب نهايي توافق همه جانبه طرفين فراتر نرود صورت ميگيرد و هر چه زمان كوتاهتر شود بهتر است. همچنين بر سر رابطه ناگسستني بين هر گامي كه هر يك از طرفين نزاع در اجراي تعهدات قراردادي خود بر ميدارد توافق شود به نحوي كه با گام متناسب و يا همطرازي از سوي طرف مقابل پاسخ داده شود.
5ـ ما همچنان مسئله اسراء را مشمول موافقتنامههاي ژنو دانسته و بر همين اساس فرض ميكنيم كه آزادي آنها ميبايستي براساس بندهاي موافقتنامه مزبور انجام ميگرفت و اكنون دو سال از زمان آزادي اسراء بر مبناي موافقتنامه ياد شده گذشته است به اين تعبير كه بين برقراري آتشبس و زمان حال دو سال سپري شده است.
با اين وصف و به منظور تسهيل در روند صلح ما با توجه به اصول و مفاهيم فوقالذكر مانعي نميبنيم كه براي آزادي اسراء در چارچوب مدت تعيين شده در بند (4) دو ماه، از تاريخ تصويب نهايي توافق و به عنوان حداكثر مدت لازم برنامهريزي شود و هر چه اين كار سريعتر انجام گيرد بهتر است.
6ـ بحث در پيرامون شطالعرب بر مبناي سه عنوان زير انجام گيرد:
الف ـ حاكميت كامل بر رودخانه متعلق به عراق باشد، زيرا كه حق تاريخي و مشروع آن است.
ب ـ اعمال حاكميت در شطالعرب از سوي عراق، توأم با اجراي شيوه خط تالوگ در زمينه كشتيراني به نحوي كه عراق و ايران از حق كشتيراني، ماهيگيري و شركت در تنظيم امور كشتيراني در شطالعرب برخوردار و سود حاصله از آن را تقسيم نمايند.
ج ـ ارجاع مسئله شطالعرب به حكميت در چارچوب فرمولي كه مورد توافق قرار ميگيرد، همراه با تعهد قبلي مبتني بر پذيرش نتايج حكميت و تا زماني كه مرجع حكميت، اعلان رأي كند لايروبي شطالعرب براساس فرمول توافق طرفين به قصد مهيا كردن آن براي كشتيراني بهرهبرداري آغاز ميشود.
توافق بر اين فرض مبتني است كه طرفين متفقاً يكي از عنوانهاي سه گانه فوق را انتخاب خواهند كرد، با اين ملاحظه كه عنوان نخست بيانگر حق عراق است و فرض ما بر اين است كه دو عنوان ديگر نشانگر تمايل ايران است.
7ـ توافق بر حذف بند (6) قطعنامه 598 از گفتگوها و ناديده گرفتن قطعي آن چرا كه نه تنها هيچ فايدهاي براي صلح در بر ندارد بلكه موانعي بر سر راه آن ميگذارد و چه بسا عواقب آن كينهتوزي، دشمني و انتقامجويي در آينده را موجب خواهد شد، در شرايطي كه صلح راه ديگري را فراروي دو ملت ايران و عراق قرار ميدهد. در اين خصوص لازم است توافقهايي كه به آن دست خواهيم يافت رسماً و كتباً به دبير كل سازمان ملل متحد ابلاغ شود.
8ـ اجراي هيچ يك از گامهاي مورد اشاره كه در موافقتنامه آتي صلح ميان عراق و ايران مندرج خواهد شد قبل از اتخاذ كليه اقدامات قانوني لازم براي تصويب آن به موجب قانون اساسي هر يك از دو كشور، به نحوي كه از لحاظ حقوقي و قانوني، قطعيت آن در سطوح جزئي و كلي محول غير قابل نقص گردد، شروع نخواهد شد، مضافاً اينكه لازم است اسناد تأييد شده موافقتنامه در يك زمان واحد كه مورد توافق طرفين قرار ميگيرد به دبير كل سازمان ملل متحد سپرده شود.
9 ـ موافقتنامه آتي صلح بين عراق و ايران در برگيرنده همه موارد توافق خواهد بود و به منظور تسهيل در سرعت بخشيدن به اتمام موافقنامه صلح، موافقتنامه مورد بحث ميتواند در كنار موضوعات جديد و مسائل مرزهاي خشكي و ديگر حقوقي كه مورد توافق قرار ميگيرد بعضي از موارد موافقتنامههاي سابق را كه در طول تاريخ روابط دو كشور به تصويب رسيده و هر آنچه در گذشته مورد توافق قرار گرفته بدون اخلال در بندهاي مندرج در اين نامه نيز در برگيرد.
10ـ توافقها بايد در برگيرنده اصولي روشن در زمينه برقراري روابط حسن همجواري و عدم دخالت در امور داخلي و احترام هر كشور نسبت به حق كشور ديگر در انتخاب نظام سياسي، اقتصادي و اجتماعي مورد نظر خود و همچنين شناسائي قطعي و بيترديد حق انواع كشتيراني در آبراهههاي بينالمللي خليج و تنگه هرمز باشد.
11ـ شايد مناسب باشد كه يك مرجع بينالمللي كه مورد توافق قرار خواهد گرفت حسن اجراي موافقتنامه را تضمين كند. (مثلاً) شوراي امنيت.
12ـ با علم به اينكه اوضاع بينالمللي براي دل بستن به كمكهاي مربوط به بازسازي مساعد نيست، ما معتقديم كه كمكهاي بينالمللي موضوع بند (7) قطعنامه 598 بالمناصفه بين عراق و ايران تقسيم شود.
13ـ براي تسهيل تماسهاي فيمابين و در پرتو تحويل مثبت در روابط دو كشور ما معتقديم سفارتخانههاي ما، در تهران و بغداد بازگشائي شود خاصه اينكه در شرايط جنگ سفارتخانهها داير بوده و تنها از ماه سپتامبر 1987 تعطيل شده است.
آقاي رئيسجمهور، آنچه به نظر ما صلح دائمي و همه جانبه را بين عراق و ايران محقق ميسازد همين است كه در اين نامه آمده است پيشنهاد فوق فراگير بوده و اجزاء آن به هم پيوسته و غيرقابل تفكيك است و رسيدن به آن با استمداد از تجربه و نيز گفتگوهاي نمايندگان ما، در ژنو آقايان ناصري و برزان ممكن گشته است.
بدين سان، همه چيز روشن شده به نحوي كه جايي براي تفسير ديگري باقي نمانده و صلح حقيقي، همه جانبه و سريع را كه خواستار آن هستيم همين است.
والله اكبر
همراه با آرزوهاي خوب براي شما و از خلال شما براي كادر رهبري ايران
صدام حسين رئيس جمهوري عراق
بغداد در 8 محرم 1411 ه. ق .
برابر با 30 ژوئيه 1990 م
پاسخ رئيسجمهور اسلامي ايران به نامه سوم رئيسجمهور عراق
الحمدالله ربالعالمين و الصلوةوالسلام علي محمد نبيه و آله الاطهار
جناب آقاي صدام حسين رئيس جمهور محترم
نامه مورخه 12/5/69 شما دريافت شد با اينكه اصل نامه عليالظاهر به منظور پيشبرد مذاكرات صلح تنظيم شده ليكن بخشي از مضامين آن تأسفآور است.
قبل از هر چيز لازم ميدانم بار ديگر بر اراده وخواست جمهوري اسلامي ايران نسبت به تحقق صلح عادلانه و پايدار تأكيد نمايم. اميدوارم شما نيز به اين نتيجه رسيده باشيد، پس از پذيرش قطعنامه 598 با آگاهي كامل از مسئوليتهاي خودمان در قبال صلح و تبعات ناشي از آن حركت صادقانهاي را آغاز كرديم و بنا را بر اين گذاشتيم كه به جز آنچه كه مربوط به حقوق مشروع و تغيير ناپذير ملت ايران است هيچ چيز پيشروي ما در مسير صلح را محدود نكند و چنين نيز كرديم. نحوه برخوردمان هم در طول مذاكراتي كه تحت نظر دبير كل سازمان ملل انجام گرفت و هم پاسخگوئي به نامه شما و گفتگوهائي كه توسط نمايندگان من و شما در ژنو در جريان است ميبايست اين مسئله را براي شما روشن كرده باشد.
تسريع در امر رسيدن به صلح و برداشتن گامهاي عملي در اجراي قطعنامه 598 بجاي نامهنگاريهاي و مذاكرات طولاني از تأكيدات ما در ابتداي مذاكرات نمايندگان دو كشور در ژنو بوده و اكنون نيز بر اين باوريم كه پيشرفت در محتواي مذاكرات و نه در شكل آن و تلاش در روشن ساختن وضعيت خود در قبال آن مسائلي كه كليد دروازه صلح است ما را به هدف خود نزديك خواهد ساخت. هدفي كه زمينههاي بالقوه براي تخريب وضعيت فعلي و يا زمينههاي تصنعي ساخته و پرداخته دشمنان اسلام كه در شرايط خاص فعلي جهان و منطقه ميتواند بوجود آيد را از بين خواهد برد. اين چنين است كه صلح در دسترس دو كشور همسايه قرار خواهد گرفت و نيروهاي مشغول شده به يكديگر ميتوانند در خدمت نيازهاي حياتي دو ملت و مسئوليتهاي اساسي آن در جهت سازندگي، صلح و امنيت منطقه قرار گيرند.
با توجه به موارد فوق تذكر نكات زير را در مورد مضامين نامه 12/5/1369 (3 اوت 1990) و نامه بدون امضاء مورخه 8/5/1369 (30 ژوئيه 1990) و نامه مورخه 25/4/1369 (16 ژوئيه 1990) شما ضروري ميدانم:
1ـ ملاقات و مذاكره در سطحي بالاتر از آنچه كه فعلاً در ژنو وجود دارد موقعي قابل قبول است كه از مذاكرات جاري ژنو نتايج مشخصي به دست آورده باشيم كه پايهاي براي مراحل بعد باشد ولي ميدانيد كه در ژنو به جز آشنائي بيشتر با نظرات يكديگر پيشرفت قابل ملاحظهاي نداشتهايم. در حاليكه مأموريت نمايندگان ما و شما مذاكرات در مسائل محتوائي بوده است. به همين دليل نيز همانگونه كه قبلاً تذكر داديم ملاقات دو رئيس جمهور فقط در شرايطي ميتواند مفيد باشد كه مسائل مهم و كليدي روشن وحل شده باشد در غير اين صورت شكست در مذاكرات دو رئيس جمهور ميتواند آثار زيانبارتري بر صلح داشته باشد و آنرا از دسترس دو كشور دورتر سازد.
2ـ در نامه مورخه 8/5/1369 شما در مورد اروندرود پيشنهاداتي مطرح شده كه گرچه تنزلي از ادعاهاي اعلاميهاي قبلي شماست لاكن براي شما مشخص است كه نميتواند از جانب ما مورد پذيرش قرار گيرد. پيشنهاد مشخص ما مبنا قرار گرفتن معاهده 1975 براي مذاكرات صلح ميباشد زيرا بدون پايبندي به قراردادهاي گذشته علي الخصوص آن قراردادي كه امضاءخود شما را دارد نميتوان انتظار داشت كه اعتماد نسبت به آنچه كه امروز گفته ميشود بوجود آيد.
3ـ براي عقبنشيني از اراضي اشغالي ايران سقف زماني دو ماه در نظر گرفته شده كه غير قابل توجيه است. زيرا اين كاري است كه اگر با حسن نيت بخواهد انجام گيرد در ظرفي يكي دو روز قابل انجام است، در حاليكه دبير كل سازمان ملل در طرح خودش زمان لازم را دو هفته در نظر گرفته بود در مقابل سه ماه زمان براي آزادي اسراء.
4ـ شگفتآور است كه با تمسك به عروبت از موضع حق ما در خصوص اشغال خاك كويت توسط ارتش عراق انتقاد شده حال آنكه بديهيترين مسائل از جمله زمينهسازي براي حضور گستردهتر نيروهاي خارجي در منطقه، سلب آسايش و آرامش و ايجاد مشكلات براي مردم مسلمان، تضامن اسلامي، همجواري، به هم خوردن ثبات و امنيت منطقه، تغيير شرايط جبههها و تعهدات بينالمللي مورد غفلت قرار گرفته است. چگونه ميتوان توجيه كرد كه در نامهاي كه با اسم خداوند تبارك و تعالي شروع و با شعار الهام بخش «الله اكبر» ختم ميشود بر خلاف تعليمات صريح و قويم اسلام و قرآن، اصل نژادي و قومي بر اصل اسلامي و عقيدتي مقدم شمرده شود.
آيات محكمات:
«انما المؤمنون اخوه» و «ان هذه امتكم امته واحده و ...» و «انا خلقناكم من ذكر و انثي و جعلناكم شعوباً و قبائل لتعارفون انّ اكرمكم عندالله اتقيكم» براي هر مسلماني كافيست كه در موضعگيريهاي خود علائق نژادي، جغرافيائي و زباني را تحت الشعاع اصول اسلامي قرار دهد. شما بهتر از ديگران از سياستهاي دولت كويت در طول جنگ و مراتب ظلم آنها نسبت به انقلاب اسلامي ايران آگاهي داريد، اما موضعگيري ما نه در ارتباط با افراد بلكه برخاسته از اصول ماست.
5ـ بيترديد در موقعيت و شرايط مذاكرات صلح بين دو كشور، تهاجم غير قابل تصور به يك كشور همسايه بدون كوچكترين اطلاع و هماهنگي آن هم با آثار و تبعات فوقالعاده آن در رابطه با ما ميتواند اعتماد ما را سست سازد و ترديد جدي در انگيزههاي مذاكرات چند ماهه اخير ايجاد نمايد بخصوص كه در طول اين مدت ما شاهد اقداماتي كه نشانه حسن نيت باشد نبودهايم و كماكان اصرار بر تداوم اشغال سرزمينمان و حتي مخالفت با مسأله كوچكي چون خاموش كردن حريق چاههاي نفتي كه جز اتلاف سرمايه ميهن اسلامي نتيجهاي براي شما ندارد را شاهديم.
6ـ لحن نامه اخيرتان مناسب با حالت لازم در جريان مذاكره نيست. لحن و زباني به كار گرفته كه در گذشته عدم كارآئي آن در رابطه با ملت مسلمان و انقلابي ما آزموده شده، و از تحليلي دربارة موضعگيريهاي جديد دوستانه و حاميان گذشته خودتان براي قانع كردن ما استفاده شده كه مناسب نيست، زيرا ميدانيد كه ما در عمل همه اين مراحل را آزمودهايم و از سر گذراندهايم و ثابت كردهايم كه بيش از هر چيز روي ايمان و مقاومت و حمايت مردم حساب ميكنيم و قهر و لطف ديگران را داراي آنچنان ارزشي نميدانيم كه برنامه زندگي و موضعگيريها و تصميمات مهم را براساس آن قرار دهيم. ما به دنبال استفاده از شرايط فعلي نيستيم و جز حقوق مشروع و قانوني خود چيز ديگري را نميخواهيم. چيزي كه در همه مراحل مذاكرات روي آن تأكيد داشتهايم.
7ـ نكته مورد تأكيد نامه شماه در مورد سرعت حركت در جهت صلح را كاملاً قبول داريم ولي آنچه كه به صلح سرعت ميبخشد پيشقدمي در ارائه پيشنهادهاي شكلي و بالا بردن سطح مذاكرات بدون آنكه در محتواي پيشرفتي حاصل شده باشد نيست، بلكه ميبايست به قراردادهاي بين دو كشور كه از نظر بينالمللي به رسميت شناخته شده پايبند باشيم و بيش از حق مشروع خود طلب نكنيم زيرا قابل تصور نيست آنچه كه با جنگ هشت ساله حاصل نشد در مذاكرات قابل تحقق باشد. اگر اين مطلب را قبول داشته باشيم لازم نيست براي مشخص كردن مرزها در زمين و رودخانه به دنبال چيزي جز معاهده 1975 باشيم و اگر قبول نداشته باشيم بهتر است كار اجراي قطعنامه را به سازمان ملل و شوراي امنيت واگذاريم ضمن اينكه نقطه ارتباط ژنو را براي تبادل نظرات در مسائل مشترك حفظ كنيم.
والسلام عليكم
اكبر هاشمي رفسنجاني
16 محرم 1411 هجري قمري
مطابق با 17/5/1369 هجري شمسي
نامه چهارم رئيس جمهور عراق به رئيسجمهور اسلامي ايران
آقاي علياكبر هاشمي رفسنجاني
رياست محترم جمهوري اسلامي ايران
السلام عليكم
صبح جمه 3/8/1990 از خلاصه فعاليت سياسي شما و شمهاي از آنچه از سوي دولت ايران صادر شد ( بيانيه وزارت خارجه ايران و جلسه شما با فرماندهان نظامي و خبرهاي منتشره آن) آگاهي يافتم. عليهذا به منظور تأكيد بر احساس مسئوليت انساني در برابر ملت ايران مضافاً به مسئوليت ملي در قبال ملتمان مصلحت ديدم ديگر بار براي شما نامه بنويسم. در تاريخ 16/7/1990 به شما پيشنهاد كرديم فرستاده اي را از جانب ما براي امري مربوط به پيشبرد هر چه سريعتر روند صلح به حضور بپذيريد. هنگامي كه پاسخ شما در مورد تعيين زمان براي به حضور پذيرفتن فرستاده ما به تعويق افتاد مبادرت به ايفاد نامه كتبي نموده و فرستاده را مأمور تسليم آن به شما كرديم تا شما ضمن آمادگي براي مطالعه نامه بحث و بررسي مقتضي را با برادرانتان در كادر رهبري در مورد مفاهيم نظرات و پيشنهادات مندرج آن به عمل آوريد و بدين ترتيب از مواضع شما در قبال آن پس از اينكه شرايط شما اجازه دهد فرستادگان ما را كه تاكنون تاريخي به جاي تاريخ پيشنهادي شما (دوشنبه 30/7/1990) براي به حضور پذيرفتن آنها تعيين نكردهايد مطلع شويم و پيش از اين نامه در تاريخ 2/8/1990 توضيحي به ابتكار خودمان از طريق نماينده شما در ژنو آقاي ناصري برايتان فرستاده بوديم. ما تمامي اين اقدامات را نه تنها به نشانه تأكيد برتمايل خود به صلح بلكه تأكيد بر علاقه ما به تحقق هر چه سريعتر صلح به عمل آورديم تا دو كشور و دو ملت خود را به دور از گردباد تغيير و تحولات منطقه و جهان و از رويدادهاي خطرناك احتمالي دور نگه داريم.
آقاي رئيسجمهور، اين اقدامات من كلاً به اين جهت صورت ميگيرد كه يقين دارم جنگجويان قادرند همديگر و مقاصد يكديگر را سريعتر دريابند اگر چه اين صفت جنگجو بودن در جريان يك ستيز مسلحانه فيمابين آنها به دست آمده باشد.
اينك پس از قضيه كويت علائم بحران در افق پديدار گشته و ممكن است كساني را كه به اندازه كافي تأمل و بردباري از خود نشان ندهند به مسير كشمكش بكشاند. از دشوارترين كارها و شايد هم خطرناكترين آنها اين است كه انديشه و رفتار در برههاي از زمان از هدف و يا اهدافي كه به طريق مشروع براي دستيابي به آنها ميكوشد به هدف و يا اهدافي پا فراتر نهد كه نه در تجزيه و تحليل مردمش قرار گرفته و يك سقف زماني غير قابل تمديد نيز براي عقبنشيني در آن ارائه شده است.
نامه مورخ 30/7/1990 ما متضمن چارهجوئيهاي مشخص و پيشنهادات قابل اجراء و نه يك كلي گويي در مورد هر يك از بندهاي قطعنامه 598 كه عراق و ايران بر پايبندي به آن تأكيد كردهاند بوده است. ما هنوز در انتظار موافقت شما با تعيين تاريخي براي به حضور پذيرفتن دو فرستاده ما كه آنها را به شما معرفي كردهايم ( وزير خارجه و نماينده دائمي ما در ژنو) هستيم تا به خواست خدا همان طوري كه اميد ميرود پس از انجام گفتگو با شما و با كساني كه معرفي مينماييد در آستانه مرحله سرنوشت ساز صلح قرار بگيريم.
بنابراين اگر خواست شما همين است كه اعلام شده و ما آن را ميدانيم و پاسخ ما به آن كل مطالبي است كه ياداور شدم پس لغزيدن در مسير رويدادهاي مقطعي كه به روابط بين اعراب مربوط ميشود و در چارچوب امور مربوط به گذشته و حال آنها دور ميزند تلاشتان را از هدف دور ساخته و تصوير آن را مخدوش ميسازد.
چنانچه تصوير هدف مخدوش گردد تهيه مقدمات كاري كه اميد است با تسريع در انجام آن صلح تحقق يابد بر ما دشوار ميشود و چه بسا افراد كم تجربه را به سمتي سوق دهد كه قضايا از محاسبات درست آن دور شود.
ولي به هر حال من پيشبيني نميكنم و آرزو ندارم افرادي همچون شما و برادران شما در كادر رهبري ايران كه يك جنگ هشت ساله را آزمودهاند متزلزل شده، به امري كه نه به مصلحت ايران و نه جزو هدفهاي مردم ايران است روي آورند. بيترديد و يا حداقل گمان من بر اين است كه شما از انگيزه اظهاراتي كه از صبح ديروز پنجشنبه 2/8/1990 چه از درون و چه از برون منطقه ابراز ميگردد آگاهيد و قبلاً طرفهاي آن را ارزيابي كردهايد و ما نيز آنها را ارزيابي كردهايم و همه ما انگيزه آنها را ميدانيم.
شما اما ميدانيد كه آنها همگي آنگاه كه پي ببرند اظهاراتشان در برابر خواست ملت بزرگ عراق كه مصمم بر احقاق حق خود و برخورد با احجاف و ناجوانمردي و توطئه است كاري از پيش نميبرد، با در اختيار داشتن وسايل و امكانات شناخته شدهشان، قادرند مواضع خود را اصلاح كنند. كسي كه به ما سلاح صادر ميكند و اظهار ميدارد كه صدور آن متوقف شده هنگامي كه مجدداً صدور آن را از سر ميگيرد كار را اصلاح خواهد كرد و كسي كه روابط اقتصادي خود را با ما قطع ميكند هنگام برقراري دوباره آن درصدد چارهجوئي برخواهد آمد ولي اگر عراق و ايران هر يك از آنها از موضع صحيح خود منحرف شود ملت خويش را از يك فرصت تاريخي براي نيل به صلح و نيز تثبيت حقوق مشروع خود محروم خواهد ساخت و هر گاه مسير آنچه تاكنون در گفتگوهايمان در اين راه انجام گرفته و سرآغاز اطمينان بخشي در مورد گامهاي يكديگر به وجود آورده به لرزه درآيد زيان وارده بس بزرگ خواهد بود و من چنين آرزوئي را براي شما همچنان كه براي خود خواهانم نيستم.
به هر حال اگر آنچه ما ميدانيم و هدفهاي اعلام شده شما در مذاكرات است كل هدفهاي شما باشد همانگونه كه ما تأكيد ميكنيم آنچه از جانب ما اعلام شده تحقيقاً كل هدفهاي ما ميباشد پس بايد در انعقاد اجلاس تسريع كنيم و شما درتعيين تاريخي براي به حضور پذيرفتن نمايندگان ما تسريع كنيد. از اين طريق و تنها از اين طريق است كه هدفهاي مشروع تحقق يافته و صلحي كه هدف والاي ملتهاي دو كشور است تحقق مييابد.
والله اكبر والسلام عليكم
صدام حسين
بغداد تاريخ 12 محرم 1411 ه
برابر با 3 اوت 1990 م
نامه چهارم رئيس جمهور عراق به رئيسجمهور اسلامي ايران بيجواب ماند و متن زير،نامه پنجم صدام است:
رياست محترم جمهوري اسلامي ايران
با توكل بر خداي قادر متعال و به منظور از ميان برداشتن موانع از سر راه گشودن روابط برادرانه با همه مسلمانان و آن دسته از مسلمانان كشور همسايه ايران كه برادري را بر ميگزينند و در راستاي ايجاد فضا براي جوشش جدي با تمام مؤمنان در جهت مقابله با نيروهاي شرور كه بدخواه مسلمانان و امت عرب هستند و به انگيزه دور نگهداشتن عراق و ايران از شانتاژ و ترفندهاي نيروهاي شرارت طلب بينالمللي و ايادي آنها در منطقه و هماهنگ با روح ابتكار عمل ما كه با هدف تحقق صلح همه جانبه و هميشگي در منطقه در تاريخ 12/8/1990 اعلام شد ه و به منظور گرفتن بهانههاي مانع جوشش از كف بهانهجويان متردد و ظنين و به خاطر اينكه هيچ يك از تواناييهاي عراق در خارج از ميدان نبرد بزرگ بلااستفاده باقي نماند و به جهت بسيج اين تواناييها در راستاي اهدافي كه مسلمانان و اعراب شرافتمند بر حقانيت آنها اتفاق نظر دارند و براي جلوگيري از تداخل سنگرها و دور ساختن گمانها و ترديدها تا اينكه خيرانديشان راه خود را براي برقراري روابط طبيعي ميان عراق و ايران بيابند و به عنوان بازده گفتگوهاي فيمابين كه به طور مستقيم از نخستين نامه ما مورخه 21/4/1990 تا آخرين نامه شما مورخه 8/8/1990 به طول انجاميد وهمچنين راهحل نهايي و روشن كه هيچ بهانهاي براي بهانهجويان باقي نميگذارد تصميمات زير را اتخاذ نموديم:
1ـ با پيشنهاد شما مندرج درجوابيه هشتم اوت 1990 كه توسط آقاي برزان ابراهيم تكريتي نماينده ما، در ژنو از نماينده شما آقاي سيروس ناصري دريافت شد و ناظر به لزوم مبني قراردادن عهدنامه 1975 ميباشد ضمن مرتبط دانستن آن با اصول مندرج در نامه سي ژوئيه 1975 ما به ويژه در مورد مبادله اسراء و بندهاي 6 و 7 قطعنامه 598 شوراي امنيت موافقت ميشود.
2ـ براساس بند يك اين نامه و مندرجات نامه سي ژوئيه 1990 ما،آمادهايم هيأتي را به تهران اعزام و يا هيأتي از سوي شما به بغداد سفر كند تا ضمن تهيه موافقتنامههاي مربوطه موجبات امضاي آن را در سطحي كه مورد توافق قرار ميگيرد فراهم نمايند.
3ـ به نشانة حسن نيت ما عقبنشيني خود را از روي جمعه هفدهم اوت 1990 آغاز و به جز يك نيروي سمبليك دركنار مأموران مرزباني و پليس كه براي انجام مأموريتهاي روزمره در شرايط عادي باقي ميماند نيروهاي خود را از مناطق روياروي شما در طول مرز فرا خواهيم خواند.
4ـ مبادله فوري و همه جانبه اسراي جنگ به هر تعدادي كه در عراق و ايران در اسارت به سر ميبرند و اين از طريق مرزهاي زميني و از راه خانقين، قصر شيرين و راههاي ديگري كه مورد توافق قرار ميگيرد صورت خواهد گرفت. ما آغازگر اين اقدام خواهيم بود و از روز جمعه 17/8/1990 به آن مبادرت خواهيم كرد.
برادر علياكبر هاشمي رفسنجاني رئيسجمهوري
با اين تصميم ما ديگر همه چيز روشن شده و بدين ترتيب همه آنچه را كه ميخواستيد و بر آن تكيه ميكرديد تحقق مييابد و ديگر اقدامي جز مبادله اسناد باقي نميماند تا با هم از موضع مسئوليت، نظارهگر واقعي حيات جديدي سرشار از تعاون در سايه اصول اسلام باشيم حقوق يكديگر را محترم شمرده و بدين وسيله كساني را كه سعي ميكنند از آب گل آلود ماهي بگيرند از سواحل خود دور كنيم و چه بسا در جهاتي همكاري كنيم كه در نتيجه آن خليج به درياچه صلح و امنيت و عاري از ناوگانها و نيروهاي بيگانه كه در كمين ما نشستهاند مبدل شود. مضافاً اينكه همكاري مزبور ميتواند شامل جنبههاي ديگر زندگي شود. الله اكبر ولله الحمد
صدام حسين رئيس جمهوري عراق
23 / محرم / 1411 ه
14 / اوت / 1990
متن كامل پاسخ رئيس جمهوري اسلامي ايران به نامه پنجم رئيسجمهور عراق به شرح زير است.
الحمدالله علي ما انعم و له الشكر علي ما الهم
رياست جمهوري محترم عراق جناب آقاي صدام حسين
نامه مورخ 23/5/1369 (14 اوت 1990) جنابعالي دريافت شد. اعلام پذيرش مجدد معاهده 1975 از سوي شما راه اجراي قطعنامه و حل اختلاف در چارچوب قطعنامه 598 و تبديل آتش بس موجود به صلح دائم و پايدار را هموار ساخت.
شروع عقبنشيني نيروهاي شما از اراضي اشغالي ايران را دليل صداقت و جدي بودن شما در راه صلح با جمهوري اسلامي ايران به حساب ميآوريم و خوشبختانه در موعد مقرر آزادي اسراء هم آغاز گرديد كه اميدواريم عقبنشيني نظاميان شما طبق زمانبندي اعلام شده و آزادي اسراي دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بيشتر ادامه يافته و تكميل گردد.
همانگونه كه از طريق نماينده ما، در ژنو به اطلاع رساندهايم اكنون ما براي پذيرش نمايندگان شما در تهران آمادگي داريم و اميدواريم با تداوم جوّ مثبت و حسن نيت موجود بتوانيم به صلح جامع و پايدار با حفظ همه حقوق و حدود مشروع دو ملت و دو كشور اسلامي دست يابيم.
والسلام عليكم
اكبر هاشمي رفسنجاني رئيس جمهوري اسلامي ايران
27/5/1369
منبع: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی
/خ