آيينه تمام نماي ايران

از جدي ترين نشانه هاي هويت يک ملت، ميراث فرهنگي آن است و عدم مراقبت در حفظ آن، سهل انگاري در صيانت از هويت ملي مي باشد. اين نشانه ها غيرقابل جايگزيني و تخريب آن ها برگشت ناپذير است. ملت ما از جمله مللي است که بهترين فرهنگ ها و تمدن ها را دارد و در عين حال به دليل اين که «فلات ايران» در چهارراه بسياري از حوادث تاريخي بوده، بيشترين جنگ ها، تهاجم ها، وقايع مخرب و ويران گر را تحمل کرده است، لذا بسياري از آثار تمدني اين مرز و بوم از ميان
شنبه، 9 آبان 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آيينه تمام نماي ايران
آيينه تمام نماي ايران
آيينه تمام نماي ايران






در ضرورت پاسداشت ميراث فرهنگي اصفهان

از جدي ترين نشانه هاي هويت يک ملت، ميراث فرهنگي آن است و عدم مراقبت در حفظ آن، سهل انگاري در صيانت از هويت ملي مي باشد. اين نشانه ها غيرقابل جايگزيني و تخريب آن ها برگشت ناپذير است. ملت ما از جمله مللي است که بهترين فرهنگ ها و تمدن ها را دارد و در عين حال به دليل اين که «فلات ايران» در چهارراه بسياري از حوادث تاريخي بوده، بيشترين جنگ ها، تهاجم ها، وقايع مخرب و ويران گر را تحمل کرده است، لذا بسياري از آثار تمدني اين مرز و بوم از ميان رفته و گسستگي هاي زيادي در ترتيب و توالي وقايع تاريخ قريب به ده هزار ساله خود داريم. تا همين دهه هاي اخير، ارتباط بين «چغار زنبيل» ، «شهر سوخته» ، «گنج نامه» ، «تخت جمشيد» ، «بيستون» و «تخت سليمان» مشخص نبوده و هنوز حلقه هاي مفقوده زيادي داريم که با تشبث به سنگ نبشته ها و هرودت نامه ها، تاريخ خود را وصله پينه کرده ايم. هنوز نمي دانيم «پيشداديان» و «کيانيان» در کجاي تاريخ ما ايستاده اند و چه زماني «گشتاسب» به «بلخ» بود و «ضحاک» به «دماوند» و «کاوه» در «سپاهان» ! اگر «شاپور» و «انوشيروان» بر «نسطوريان» رانده شده رها و «نصيبين» بغل نگشوده بودند، اگر «آل بختيشوع» و «آل ماسويه» ميراث «جندي شاپور» را به «بيت الحکمه بغداد» منتقل نکرده بودند، اگر «ابن مقفع» کتب «پهلوي» را به زبان عربي ترجمه نکرده بود و «ابوريحان» ، «تحقيق ماللهند» را پس از مشقت آموختن زبان «سانسکريت» ننوشته بود؛ اگر «خواجه نظام الملک» «نظاميه ها» را برپا نکرده بود، اگر «ابوسعيد سجزي» به گردش زمين تکيه ننموده بود و همت «ابوعبيد جوزجاني» و «بهمنيار» در تشويق «شيخ الرئيس» به تقرير «قانون» و «شفا» نبود، اگر ترغيب «مولانا» به سرودن «مثنوي» اين خورشيد عرفان اسلامي، توسط «حسام الدين چلبي» صورت نمي گرفت، اگر «ابوريحان» کتب و رسايل «رازي» ، «ابن مريم» کتب معارف اسلامي و «ابن ابي اصيبعه» کتب و رسايل پزشکي را فهرست نکرده بودند، اگر «عضدالدوله» با تأسيس کتابخانه 600 هزار جلدي «شيراز» و «خواجه نصير» با جمع آوري 300 هزار جلد کتاب باقي مانده در «رصدخانه مراغه» ، منابع عظيم فرهنگ ايران و اسلام را از زوال نجات نداده بودند و «خواجه شمس الدين» صاحب «ديوان» با ارسال پيشکشي براي بزرگان علم و ادب چون «شيخ اجل» در حفظ ميراث فرهنگي علمي، نکوشيده بود و عاقبت چون «منصور حلاج» ، «شيخ شهاب الدين سهروردي» و «عين القضاه همداني» در جهت اعتلاي معرفت اسلامي و فرهنگ والاي خداجوي ايراني به پاي دار و زير تيغ جلاد نرفته و شمع اجين نشده بودند، اگر «صدر المتالهين» به رغم «قشريون» متحجر، جوهر الهي انسان را به حرکت درنياورده بود و «علامه مجلسي» در فرصت ناشي از امنيت فرهنگي به وجود آمده در ايران علوي، مردم اين سرزمين را به ساحل سلامت «درياهاي نور» معارف اهل بيت (ع) متصل نکرده بود، اگر «شاه شجاع» به داد شيراز و حافظ نمي رسيد و «ابومنصور محمد بن عبدالرزاق» سپهسالار خراسان امر به تأليف «شاهنامه ابومنصوري» نفرموده بود و همو از شيخ صدوق مؤلف خصال «عيون اخبار الرضا» و «من لا يحضروه الفقيه» حمايت نکرده بود و شاه اسماعيل صفوي با مخفي کردن «کمال الدين بهزاد» در غاري به دور از توفان سهمگين «چالدران» اين گوهر تابناک تاريخ هنر ايران را از چنگال عساکر جرار «عثماني» نجات نداده بود و او و فرزندش «شاه طهماسب» آثار قريب به يک صد نقاش زبردست «مکتب هرات» را در «شاهنامه شاه طهماسبي» جمع آوري نکرده بودند و بست نشيني «شيخ محمدتقي نجفي اصفهاني» در جهت جلوگيري از تخريب بيشتر ميراث «صفويه» و «نقش جهان» نبود و ... امروز از «ايران» جز يک ويرانه فرهنگي بر جاي نمانده بود!
- در سفر رسمي من به «فرانسه» ، ديدار از «ورساي» را در برنامه گنجانده بودند. آقاي «رولان دوما» وزير خارجه وقت از «پاريس» تا محل کاخ مراجعت مرا همراهي کرد. اين کاخ اکنون به عنوان يک موزه مورد بازديد مردم است. آقاي «دوما» در داخل کاخ به من تالاري را که در آن «معاهده تاريخي ورساي» که در پايان جنگ اول جهاني به امضاي طرف هاي پيروز و شکست خورده رسيده بود، نشان داد.
وقتي او به ايران سفر کرد، به من گفت: فلاني، زماني که نفت در ايران ملي شد، من خبرنگار جواني بودم و علاقه مند به «نهضت ملي» و «دکتر مصدق» . براي تهيه خبر به «ايران» آمدم و از «بازار» و «مجلس شوراي ملي» ديدار کردم که خاطرات خوبي دارم. مايلم آن خاطرات تجديد شود.
من هم خواسته او را اجابت کردم و يک روز با هم به اتفاق مرکز شهر رفتيم، جلوي «سبزه ميدان» از اتومبيل پياده شده و بخشي از مسير «بازار بزرگ» را طي کرده و از آن جا به «مسجد امام» (مسجد شاه سابق) رفتيم، سپس از پله هاي «جلوخان مسجد» بالا آمديم و فاصله «بوذر جمهوري» تا بهارستان را با ماشين طي کرديم. او «مجلس شورا» ، «مسجد شهيد مطهري» (سپهسالار) و «ميدان بهارستان» را يک بار ديگر پس از قريب چهل سال ديد و به وجد آمد.
در سفر رسمي «دکتر ماهاتير محمد» نخست وزير موفق و نوگراي «مالزي» به ايران، وي از اصفهان ديدن کرد. در پايان سفر در مذاکره با آقاي «هاشمي رفسنجاني» ، به ايشان گفت:
تصميم گرفته که پرواز هواپيماهاي حامل «حجاج مالزي» در رفت و برگشت از «حج» توقفي در «اصفهان» داشته باشند تا حاجيان با ديدن «ميدان نقش جهان» عظمت فرهنگ و تمدن عظيم اسلامي را لمس کنند.
پس از اين مقدمه، به جاست که توصيف «نقش جهان» و اجزاي آن را از قلم مورخان، ناظران و اهل نظر نقل کنيم:
1- در «تاريخ علم آراي عباسي» تأليف «اسکندري بيا منشي» چنين آمده است:
«در اوايل اين سال فرخنده آغاز خجسته انجام، شهريار ظفر قرين فرجام را نيت خير امنيت به اسطرلاب فکرت بدان مقصور و معطوف گرديد که در حوالي نقش جهان اصفهان به بناي مسجد عالي بنيان که در بلاد ايران بل معموره جهان مثل آن نشان نتواند داد پردازد. چون دارالسلطنه اصفهان را از عمارت عاليه و منازل مرغوب دلگشا و باغات عنبر شميم روح افزا و انهار و بساتين نمئنه خلد برين گردانيده اند. اگر چه مسجد عالي و مدرسه را در جانب شرقي و شمالي ميدان نقش جهان ترتيب داده بودند، اما آن ها در برابر همت بلند آن حضرت پسند مي نمود و مکنون ضمير انور بود، همچنان که آن بلده جنت مثال از عمارات عليه و باغات و قيصريه و خانات و اسواق رشک بلاد و مصدوقه «ارم ذات العماد لم يخلق مثلها في البلاد» است، مسجد عالي اساس و مدارس و بقاع الخير آن حضرت نيز ارفع مساجد و بقاع ايران و در زينت و صفا از «بيت المعصوم» و «مسجد اقصي» نشان دهد. بعد از ملاحظه اطراف «ميدان نقش جهان» جانب جنوب ميدان را که خاني بزرگ در آن جا ترتيب يافته بود اختيار فرمودند و عمارت آن مذکور را کند. در ساعت سعد که اهل تنجيم از رايجه طالع ميمون همايون استخراج نمودند. عمارات حاذق و مهندسان مدقق که در اعمال هندسي و دقايقي اين کرا در هر يک چون مرکز پرگار از تفرد و يکتايي مي زدند طرح مسجد مقصوره انداختند ... »
2- در «تاريخ زندگاني شاه عباس کبير» چنين آمده است:
«شاه عباس در بهار آن سال (1307 هجري قمري) طرح عماراتي عالي ريخته، معماران و مهندسين زبردست و لايق و استادان هنرمند، متخصصان فني از هر جا گرد آورد و دستور فرمود از دروازه هاي شهر يک دروازه در حريم باغ نقش جهان قرار دادند که به دروازه دولت موسوم گرديد ... بسياري تجار و صنعتگران عالم را آورد، اسپهان مهمترين مرکز تجارتي مشرق زمين شد. از گرانبهاترين منسوجات زريه تا فرومايه البسه ريسماني از آن جا به ديگر جا رفته و ساختمان زر و نقره و مليله کرا و جلدهاي سوخته کتب و طپانچه و ديگر اسلحه ناريه و شيشه، کاشي که تجارت بزرگ ايران را به همه جا ربط داده در آن جا پيدا شد. عمارت دولتي و امارت ملقي از مساجد و مدارس و تکايا و بقاع و پل ها و رباطان بسيار ساخت، «چهارباغ کهنه» و «جلفاي اصفهان» و «مسجد شاه» و «نجف آباد» و «ميدان نقش جهان» و ديگر ابنيه داراي اهميت را طرح انداخت. اسلوب شهر را تغيير داد. بعضي بازارها و دکاکين رعيتي نما را فرمود خراب کرد. به طرز جديد خوب ساختند و ميدان را در وسط انداختند ... از جمله آثار خالده و جاوداني او در اين شهر، عمارت رفيع البنأ و کاخ دلاويز و دلگشاي آن معروف به «عالي قاپو» است که در رديف «باب علي قسطنطنيه» بوده و از زيباترين بناهاي اصفهان است که دست اساتيد فني، هر گونه سليقه از راه مهندسي و معماري و فنون ظريفه و رسم صورت سازي و چهره نگاري در آن به کار برده ... »
3- «پيتر ودلاواله» در سفرنامه خود چنين آورده است:
«در اين جا، مسجدهايي از نوع پنج يا شش مسجدي که توسط امپراطوران عثماني در قسطنطنيه ساخته شده است وجود ندارد، ولي مي توان از دو محل اسم برد که به نظر من نه تنها نظير آنها در قسطنطنيه نيست، بلکه با بهترين آثار مسيحيت برابر و حتي بدون ترديد بر آن ها مزيت دارند، يکي از اين دو محل «ميدان شاه» يا ميدان اصلي شهر واقع در جلوي قصر سلطنتي است که طول آن ششصد و نود و عرض آن دويست و سي قدم مي شود. دورتادور اين ميدان را ساختمان هاي مساوي، موزون و زيبا فراگرفته که سلسله آن ها در هيچ نقطه قطع نشده است، درها همه بزرگ و دکان ها هم سطح خيابان و پرامتعه هستند و بالاي آن ها ايوان ها و پنجره ها و هزاران تزيينات مختلف منظره زيبايي به وجود آورده است.
اين حفظ تناسب در معماري و ظرافت کار باعث تجلي بيشتر زيبايي ميدان مي شود و با وجودي که عمارت هاي «ميدان ناوونا» در رم بلندتر و غني تر هستند، اگر جرأت اين را داشته باشم، بايد بگويم ميدان شاه را به دلايل مختلف بر آن، ترجيح مي دهم» .
آنچه گذشت مختصري در توصيف «نقش جهان» و عظمت اين مجموعه ارزشمند از ديد مورخان خودي و بيگانه بود که نشان مي دهد تاکنون هيچ يک از آثار تاريخي کشور مانند اين اثر شگفتي و تحسين ناظران ايراني و غير ايراني را بر نينگيخته است، اما صرف نظر از زيبايي اعجاب آور ارکان پنج گانه اين مجموعه يعني «مسجد امام» (مسجد شاه) ، «مسجد شيخ لطف الله» ، «عالي قاپو» ، «بازار قيصريه» و خود «ميدان» ، اجزاي معماري و هنري هر يک از اين بناها و در تبيين هنري شناسنامه ملي مان به عنوان نمادي باز تعريف هويت ايراني داشته باشيم، «نقش جهان» آيينه تمام نماي ايراني است که پس از گذشت قرن هاي پرآشوب از هم گسيختگي و از خود بيگانگي سياسي و جغرافيايي مجددا يکپارچه شده است و اين در صورتي است که فقط «نقش جهان» را به تنهايي و جداي از بقيه ارکان پشت صحنه آن نبينيم.
«حوزه علميه اصفهان» و مدارس آن، پشتوانه هاي فرهنگي - علمي «مسجد شاه» بودند و «مسجد جامع» دنباله تاريخي اعتقادي آن، «مسجد شيخ لطف الله» نماد نقش دين در «دولت صفوي» و عمارت «چهل ستون» يادگار دوران روابط خارجي و پررونق و مثال زدني «عهد صفوي» است. سردر «بازار قيصريه» در ضلع شمالي ميدان، نماد رمزگونه بازار پررونق «اصفهان» و «ايران» را در مجموعه حکومت مرکزي ايران در نيمه اول عمر «حکومت صفوي» نشان مي دهد. تقريبا دو قرن اول تاريخ اسلام عصر يکپارچگي کل سرزمين هاي اسلامي بود، ولي از آن پس اين يکپارچگي پايان يافت و هر بخشي از آن جهان پهناور به دست حاکمي افتاد. تفاوت «ايراني ها» با بسياري از ملل ديگري که اسلام را پذيرفته بودند اين بود که نه تنها فرهنگ خود را در چارچوب ديانت اسلام حفظ کردند، بلکه هم در شکل گيري «تمدن اسلامي» نقش درجه اول داشتند و هم با کمک گرفتن از اسلام، جان تازه اي در فرهنگ مدنيت ايراني دميدند و به سرعت قله هاي عظيم معرفت را فتح کردند. به رغم همه فراز و نشيب ها، مرزهاي معرفتي ايران مسلمان را از «جنوب سيبري» تا «سواحل شرقي آفريقا» و از «تنگه مالاکا» تا «تنگه جبل الطارق» گسترش دادند. اما در حوزه جغرافياي سياسي، تفرقه بين بخش هاي مختلف ايران و اقوام ايراني الاصل 7 قرن ادامه يافت، به گونه اي که در آستانه ظهور «سلسله صفوي» ، 15 حکومت ريز و درشت در پهنه جغرافيايي ايران حکم مي راندند و از هم بيگانه بودند. در کشوري که بعد از «ساسانيان» به دليل موقعيت جغرافيايي و شرايط تاريخي، پذيراي مهاجرت اقوام مختلف «عرب» و «ترک» و «مغول» بوده که حتي بعضي از آن ها سابقه بيش از هزار ساله اقامت در اين سرزمين را دارند، نمي توان از «نژاد خالص آريايي» سخن گفت.
واقع گرايي ايجاب مي کند همه را «ايراني» بدانيم که «ايراني» هم هستند. ليکن مي توان گفت که هاضمه قوي «فرهنگ ايراني» همه اين فرهنگ هاي وارده را پذيرفته و در خود هضم کرده و با قوت و عمق بيشتر، از اين چالش و امتزاج فرهنگي پيروز سر برآورده است.
«هنر صفويه» اين بود که با استفاده از «فرهنگ باستاني ايران» ، معارف «اهل بيت (ع) » ، عرفان اسلامي، سنت عياري و جوانمردي در عمل، ايران را احيا کرد و براي اولين بار پس از گذشت قرن ها حکومتي در ايران شکل گرفت که از سوي ايران و ايراني سخن مي گفت. گويي تا پيش از اين حکومت به رغم وجود بزرگان نام آور عرصه فرهنگي ايران حوزه سياسي و يکپارچگي و وحدت سرزميني ايران هيچ متولي نداشت. پس از «حکيم ابوالقاسم فردوسي» که زنده کننده نام ايران بود، هيچ يک از نام آوران در عرصه فرهنگ و سياست، هدف بلند فرزانه طوس را در جهت احياي «ايران واحد» دنبال نکردند.
کساني که با تاريخ آشنايي دارند مي دانند که در عهد «شاه عباس» بدون ترديد «ايران» يکي از چند قدرت جهان آن روز بود. وقتي مي گوييم قدرت بزرگ يا درجه يک، يعني به لحاظ استحکام داخلي قدرت اقتصادي، عمران و آبادي و امنيت داخلي، دارا بودن قدرت کافي بازدارندگي و در جلوگيري از حمله ديگر قدرت هاي بزرگ آن روز جهان، نظير «عثماني» و «هند» توانا بود.
بر ماست که اين نماد وحدت سرزميني و مجموعه گرانبها و هويت ملي مان را آن چنان که شايسته است پاس بداريم و حفاظت کنيم.

پي نوشت ها:

1- خاطرات حاج سياح يا دوره خوف و وحشت، تصحيح سيف الله گلکار، تهران، 1346 ش، ص 293 - 2920.
2- چاپ محمداسماعيل رضواني ، 1377 ش، ج 2 ، 1381.
3- ابوالقاسم سحاب، تهران 1325 ش، ص 176.
4- چاپ سيف الله وحيدنيا، تهران: 1366 ش، ص 14 - 1130
5- براساس حروف تهجي «قيصريه بصفاهان معمور عدد 1000 مي شود. »

منبع: ويژه نامه نکوداشت اصفهان




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط