مبانی گزینش و نظارت بر انتخابات (3)

ثمره عدم تساوی توانایی و شایستگی های انسان تعیین شرایط متناسب با نوع کار و دستور انتخاب و گزینش، زمانی ظاهر می شود که این واقعیت در عزل و نصب ها رعایت شود و زمان داران و کارگزاران صالح و شایسته بر اساس شایستگی ها و توانایی ها، متناسب با ماهیت کار مورد نظر ، انتخاب و نصب شوند . بر اساس سیره ی عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام انتخاب کارگزاران حکومت بر اساس مبانی ، اهداف، اصول و معیارهای اسلامی و با توجه به لیاقت
سه‌شنبه، 3 آذر 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مبانی گزینش و نظارت بر انتخابات (3)
 مبانی گزینش و نظارت بر انتخابات (قسمت سوم و پایانی)
 

نویسنده:سید احمد مرتضایی

 
 
 

 

6. انتخاب و گزینش معصومان علیه السلام

ثمره عدم تساوی توانایی و شایستگی های انسان تعیین شرایط متناسب با نوع کار و دستور انتخاب و گزینش، زمانی ظاهر می شود که این واقعیت در عزل و نصب ها رعایت شود و زمان داران و کارگزاران صالح و شایسته بر اساس شایستگی ها و توانایی ها، متناسب با ماهیت کار مورد نظر ، انتخاب و نصب شوند . بر اساس سیره ی عملی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و امیرالمؤمنین علیه السلام انتخاب کارگزاران حکومت بر اساس مبانی ، اهداف، اصول و معیارهای اسلامی و با توجه به لیاقت و شایستگی انسان ها، بدون توجه به ملاک هایی همچون سن و قبیله است. در ذیل ، چند نمونه از عزل و نصب های پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام نقل می شود :

1. مصعب بن عمیر

وقتی أسعد بن زراره و ذکوان بن عبد قیس، که از قبیله ی خزرج بودند ، برای عمره به مکه رفتند، با پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آشنا شدند و به نبوت ایمان آوردند و از آن حضرت درخواست نمودند تا کسی را برای آموزش قرآن و تبلیغ دین با آنها به مدینه بفرستد. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله نیز بدون در نظر گرفتن سن و تنها بر اساس شایستگی ، نوجوانی به نام مصعب بن عمیر را برای این مأموریت مهم فرهنگی و تبلیغی انتخاب کردند و به مدینه فرستادند. (1)(مصعب بن عمیر نوجوانی بود که نزد پدر و مادرش در رفاه و تجمل زندگی کرده بود و او را تکریم می کردند و بر فرزندانشان ترجیح می دادند ، وی حتی از مکه هم خارج نشده بود ، ولی وقتی به اسلام ایمان آورد ، والدینش او را آزار دادند و او را با رسول خدا در «شعب ابی طالب» بود تا دگرگون شد و دچار رنج و مشقت گردید.) پیامبر به او دستور دادند تا با اسعد خارج شود ، در حالی که از قرآن بسیار بهره گرفته بود . سپس أسعد بن زراره و ذکوان بن عبد قیس همراه مصعب بن عمیر به مدینه رفتند و به قومشان رسیدند و آنها را از دستور و خبر رسول خدا صلی الله علیه و آله آگاه ساختند .

2. عتاب بن اسید

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله عتاب بن اسید را ، که بیست سال و اندی (2) بیشتر سن نداشت ، با وجود افراد بزرگتر و با سابقه تر، با رد ملاک سن و بزرگ سالی، به عنوان والی و حاکم مکه انتخاب کردند و خطاب به اهل مکه فرمودند :
« ... قد قلد محمد رسول الله عتاب بن اسید أحکامکم و مصالحکم، و قد فوض الیه تنبیه غافلکم و تعلیم جاهلکم ، و تقویم أود مضطربکم ، و تأدیب من زال عن أدب الله منکم لما علم من فضله علیکم من موالاة محمد رسول الله صلی الله علیه و آله، و من رجحانه فی التعصب لعلی ولی الله ... »؛ (3) محمد [صلی الله علیه و آله] فرستاده ی خداوند، عتاب بن اسید را برای احکام و مصالح شما منصوب نمود و متوجه ساختن غافل و بی توجه شما و آموزش نادانتان، اصلاح انحراف مضطرب شما و تنبیه کردن کسی که ادب الهی را رها ساخته و او را واگذار کرد ، به دلیل برتری او بر شما از جهت دوستی محمد و آل محمد صلی الله علیه و آله و به دلیل مزیت او در طرف داری از علی ولی خدا . بنابراین ، او برای ما خادم و برادر دینی و برای دوستان ما دوست و برای دشمنان ما دشمن و برای شما آسمانی سایه دار ( پناهگاهی بزرگ ) و زمینی پاک و حاصلخیز ( پر برکت ) و آفتابی درخشان (راهنما و هدایتگر) است. حقیقاً خداوند به برکت دوستی و محبت او نسبت به محمد و علی و خاندان پاکش ، او را بر تمام شما برتری داده است و او را به عنوان حاکم شما منصوب نمودم . او بر اساس دستور و قانون خداوند عمل می نماید . پس خداوند همیشه با او توفیق خواهد بخشید . همان گونه که از دوستی محمد و علی ، عزت و شرف و سهم او کامل شد . با رسول خدا توطئه نمی کند و بر او خروج نمی کند ، بلکه فردی شایسته و امین است . پس هر یک از شما که به خوبی از وی اطاعت نماید باید منتظر پاداش عالی و هدیه ای بزرگ باشد و هر که مخالف او باشد ، باید منتظر عذابی شدید و خشم فرمانروایی باشد که نیرومند و فاتح است .
سپس مبنا و ملاکم برتری را در گزینش و انتخاب عتاب بن اسید بیان نمودند :
« لا یحتج محتج منکم فی مخالفته بصغرسنه ، فلیس الاکبر هو الافضل ، بل الافضل هو الاکبر ، و هو الاکبر فی موالاتنا و موالاة أولیائنا و معاداة أعدائنا فلذلک جعلناه الامیر علیکم ، الرئیس علیکم »؛ (4) نباید به دلیل سن کم با او مخالفت کنید ؛ زیرا بزرگ تر و برتر نیست ، بلکه برتر و بزرگ تر است وعتاب بن اسید در دوستی ما و دوستی با دوستان ما دشمنی و با دشمنان ما بزرگ تر است . پس به این دلایل ، او را به عنوان امیر و رئیس شما منصوب نمودم .

3. اسامه بن زید (27)

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در آخرین روزهای عمر پر برکتشان به مردم دستور دادند تا مهیای جنگ با روم شوند. اسامه پسر زید را فرا خواندند و او را، که کمتر از بیست سال ( هفده تا بیست سال ) سن داشت ، با وجود بزرگان مهاجر و انصار، به عنوان فرمانده جنگ انتخاب کردند و دستور دادند تا به محلی که پدرش زید بن حارثه در جنگ «موته» کشته شده بود بروند . محله ی «جرف» برای تجمع لشکر تعیین شد و بزرگانی از مهاجران و انصار از جمله ابوبکر و عمر و طلحه و زبیر در لشگر او بودند . پیامبر پس از فرمان جنگ، بیمار شدند، ولی بر تشکیل و اعزام لشکر اسامه دستور مؤکد دادند . برخی از سن پایین اسامه ناراحت شدند و گفتند : این پسر بچه به عنوان فرمانده مهاجران باسابقه انتخاب شده است؟! وقتی این خبر به پیامبر رسید ، ناراحت شدند و با وجود بیماری شدید ، به مسجد رفتند و فرمودند :
به من گزارش داده اند که شما در فرمان دهی اسامه طعنه زدید (اعتراض کردید) و قبلاً در مورد فرماندهی پدرش این کار را کردید (طعنه های امروز شما همانند گذشته است .) به خدا سوگند اسامه لایق و شایسته ی فرمان دهی است ( باید از فرمان او اطاعت کنید ) و پدرش نیز( در جنگ موته ) شایسته ی آن بود و او را محبوب ترین مردم نزد من است . پس شما را به نیکی به او توصیه می کنم . همان گونه که در مورد فرمان دهی اسامه اعتراض می کنید ، و در مورد فرمان دهی پدرش نیز اعتراض کردید .(6)
حضرت پس از بازگشت از مسجد در بستر بیماری، به کسانی که به عیادت ایشان آمده بودند، بارها فرمود: مأموریت اسامه را اجرا کنید . خدا لعنت کند کسی را که از لشگر و فرمان او تخلف کند!(7)
بنابراین ، انتخاب اسامه به فرمان دهی بزرگان مهاجران و انصار و کسانی که خود از فرماندهان و رؤسا بوده اند، رد نمودن ملاک بزرگی سن و سال و حتی تجربه های مکرر و تأکید بر شایستگی و لیاقت هنگام واگذاری مسئولیت است .

4. عمر بن ابی سلمه

امیرمؤمنان علی علیه السلام عمر بن ابی سلمه را فقط به دلیل شایستگی ، برای امری مهم تر از فرمان دهی عزل نمودند:
پس از یاد خدا و درود ، من نعمان بن عجلان زرقی را به فرمان داری بحرین نصب کردم، و بی آنکه سرزنش و نکوهشی برایت وجود داشته باشد، تو را از فرمان داری آن سامان گرفتم. به راستی ، تاکنون زمام داری را به نیکی انجام داده ای و امانت را پرداخته ای . پس به سوی ما حرکت کن، بی آنکه مورد سوء ظن قرار گرفته یا سرزنش شده یا متهم بوده و یا گناه کار باشی ، که تصمیم دارم به سوی ستمگران شام حرکت کن . دوست دارم در این جنگ با من باشی ؛ زیرا تو از دلاورانی هستی که در جنگ با دشمن و پا برپا داشتن ستون دین ، از آنان یاری می طلبم . ان شاء الله .(8)

5. محمد بن ابی بکر

علی علیه السلام براساس توانایی و شایستگی متناسب با مسئولیت محمد بن ابی بکر را فرمان داری مصر عزل کردند و مالک اشتر را به جای وی نصب نمودند :
پس از یاد خدا و درود ، به من خبر داده اند که از فرستادن اشتر به سوی محل فرمانداری ات، ناراحت شده ای. این کار را به دلیل کند شدن و سهل انگاری ات یا انتظار کوشش بیشتری از تو انجام ندادم . اگر تو را از فرمان داری مصر عزل کردم ، فرماندار جایی قرار دادم که اداره ی آنجا بر تو آسان تر ، و حکومت تو در آن سامان خوش تر است.(9)

7. آثار مرتبت بر نوع گزینش و انتخاب

انتخاب و گزینش کارگزاران در تمام امور جامعه مؤثر است. رشد و بالندگی یک جامعه و یا رکورد، شکست و فروپاشی آن بستگی تام به مسئولان آن دارد . در این نوشتار، تنها به سه نمونه از آثار نوع انتخاب و نتایج مترتب بر آن اشاره می شود :
1. انتخاب و انتصاب نا اهلان و عزل و کنار زدن شایستگان موجب عدم پیشرفت و عقب نشینی دولت ها می شود. امیرالمؤمنین علی علیه السلام می فرماید :
« یستدل علی ادبار الدول بأربع تضییع الاصول و التمسک بالغرور و تقدیم الا راذل و تأخیر الافاضل »؛ (10) چهار چیز موجب عقب نشینی دولت ها می شود: ضایع کردن اصول، پایبند بودن به گم راه کردن و فریب دادن ، مقدم داشتن افراد پست و بی ارزش ، و کنار زدن افراد شایسته و ارزشمند.
در برخی روایات ، به جای قید «التمسک بالغرور» قید «التمسک بالفروع» یعنی پایبند بودن به فروع ، ذکر شده است .(11)
2. برخی حکومت از دست صالحان و شایستگان خارج شود و اراذل و نااهلان حاکم گردند، حکومت پیشرفت نمی کند و در نهایت ، فرو می پاشد :
« تولی الاراذل و الاحداث الدول دلیل انحلالها و ادبارها »؛ (12) سرپرستی حکومت ها توسط افراد رذل و تازه به دوران رسیده ، دلیل فروپاشی و عقب نشینی حکومت هاست.
3. یکی از آثار یکسان نگری انسان ها، کاهش نیکوکاری و افزایش کارهای ناصواب است:
هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشند؛ زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت، و بدکاران در بدکاری تشویق می گردند. پس هر کدام از آنان را بر اساس کردارشان پاداش ده. (13)

نظارت کامل خداوند

اولین ناظر بر جهان هستی و انسان خداوند متعال است .
نظارت خداوند کامل ترین ، دقیق ترین و اطمینان بخش ترین نظارت هاست؛ زیرا او خالق تمام هستی ، عالم به تمام موجودات و اعمال و رفتار و نیات آنان است و از قدرت ثبت و ضبط تمام آنها به طور کامل برخوردار است .
بنابر نظارت کامل الهی ، هیچ عملی از انسان در هیچ حوزه ی فردی و یا اجتماعی بی نیاز از نظارت نیست ؛ نظارت بر حوزه ی فردی و خصوصی انسان ، اختصاص به نظارت الهی دارد و هیچ انسانی حق ورود به حریم خصوصی دیگران را ندارد ؛ اما حوزه ی اجتماعی و عملکرد عمومی انسان در جامعه ، نیازمند نظارت کامل و دقیق است و در تمام موارد ، برای پیش گیری از تخلف و یا برخورد با متخلفان ، نظارت امری ضروری است . یکی از امور مهم و سرنوشت ساز عمومی ، نظارت بر گزینش و انتخاب است . این نظارت با ادله متعدد و متفاوتی قابل اثبات است . و تمام موارد هفت گانه مزبور علاوه بر اینکه مبانی اصل گزینش و انتخاب محسوب می شوند ، از مبانی نظارت بر گزینش و انتخاب نیز به شمار می روند . علاوه بر مبانی هفت گانه نظارت، یک مبنای اختصاصی نظارت و نیز نظارت بر انتخاب، نظارت کامل خداوند متعال بر تمام اعمال و رفتار انسان است . نظارت خداوند با تعابیر و واژگان متفاوتی در قرآن و روایات مطرح شده است ؛ مانند ناظر ، شاهد ، مراقب ، حافظ ، محیط ، بصیر و علیم . برای تبیین نظارت خداوند متعال و قلمرو بی منتهای نظارت او، به برخی از آیات نظارتی قرآن کریم اشاره می شود :

1. نظارت خداوند

نظارت خداوند بر عملکرد انسان در آیات ذیل به صراحت ذکر شده است :
« قالو أوذینا من قبل أن تأتینا و من بعد ما جئتنا قال عسی ربکم أن یهلک عدوکم و یستخلفکم فی الأرض فینظر کیف تعلمون» ( اعراف 129)؛ (قوم موسی به او) گفتند : پیش از آنکه به سوی ما بیایی آزار دیدیم ، پس از آمدنت نیز آزاد می بینیم . موسی گفت : امید است پروردگارتان دشمن شما را هلاک کند و شما در زمین جانشین (آنها) سازد، و بنگرد چگونه عمل می کنید .
« ولقد أهلکنا القرون من قبلکم لما ظلموا و جاءتکم رسلهم بالبینات و ما کانوا لیؤمنوا کذلک نجزی القوم المجرمین ثم جعلناکم خلائف فی الأرض من بعدهم لننظر کیف تعلمون » (یونس 13-14)؛ ما امت های پیش از شما را هنگامی که ظلم می کردند، هلاک نمودیم ، در حالی که پیامبرانشان دلایل روشن برای آنها آوردند ، ولی آنها ایمان نیاوردند ، این گونه گروه مجرمان را کیفر می دهیم . سپس شما را پس از ایشان جانشینان آنها در روی زمین قرار دادیم تا ببینیم شما چگونه عمل می کنید .

2. شهادت خداوند

خداوند شاهد همه چیز و به طور خاص، شاهد عملکرد انسان است و شهادت خداوند برای انسان کافی است :
- « ان الله علی کل شی شهید. » (حج: 17)
- « و الله شهید علی ما تعلمون. » (آل عمران: 98)
- « وکفی بالله شهیداً.» (نساء: 79 / اسرا: 96 / رعد: 43)

3. مراقبت خداوند

خداوند مراقب همه چیز و به طور خاص ، مراقب عملکرد انسان است :
- « و کان الله علی کل شی رقیباً. » (احزاب: 52)
- « ان الله کان علیکم رقیباً. » ( نساء: 1)

4. عین بودن خداوند

در برخی از آیات نظارت خداوند با واژه ی «عین» و «اعین» بیان شده است :
- « و اصنع الفلک بأعیننا و وحینا » ( هود: 37)؛ در حضور و مشاهده ی ما و به دستور ما ، کشتی بساز.
- « واصبر لحکم ربک فانک بأعیننا »( طور: 48)؛ بر حکم پروردگارت صبر کن که تو منظور نظر مایی .
- « تجری بأعیننا جزاءً لمن کان کفر » (قمر: 14)؛ آن کشتی که زیر نظر ما حرکت می کرد، کیفری بود برای کسانی که کافر شده بودند .

5. بصیر بودن خداوند

خداوند به همه چیز، به بندگانش و به آنچه انجام می دهند بصیر و آگاه است :
- « انه بکل شی بصیر. » (ملک: 19)
- « و الله بصیر بالعباد. » (آل عمران: 15)
- « ان اللله بما تعملون بصیر. » (بقره : 110)

6. خبیر بودن خداوند

خداوند به بندگانش و به آنچه انجام می دهند ، خبیر و آگاه است :
- « انه کان بعباده خبیراً. » (اسراء : 96)
- « ان الله خبیر بما تعملون » (مائده : 8)

7. محیط بودن خداوند

خداوند به همه چیز و به اعمال انسان احاطه دارد:
- « و کان الله بکل شی محیطاً. » (احزاب : 126)
- « ان الله بما یعملون محیط. » ( آل عمران: 120)

8. حفیظ و حافظ بودن خداوند

خداوند حافظ همه چیز است و بهترین حافظ نیز اوست :
- « ربک علی کی شیء حفیظ. » (سبأ: 21)
- « فالله خیر حافظاً. » (یوسف: 64)

9. حسیب بودن خداوند

خداوند محاسبه کننده ی همه چیز است و محاسبه او کافی است :
- « ان الله کان علی کل شی حسیباً. » (نساء: 86)
- « و کفی بالله حسیباً. » (نساء : 6)

10. علم خداوند

علم بی منتهای خداوند و مصادیق بسیاری از آن در آیات متعددی بیان شده و این نشانگر آن است که هیچ نیت و گفتار و کرداری از علم خداوند پنهان نمی ماند و در نتیجه، نظارت کامل و بی بدیلی از ناحیه ی خالق هستی ، اعمال می گردد.
خداوند به هر چیز علم دارد تو علیم بودن او کافی است :
- « ان الله بکل شی علیم. »
- « و کفی بالله علیماً. » (انفال : 75)
خداوند به هر عمل و فعلی علم دارد :
- « و الله علیم بما یعلمون. » (یوسف : 19)
- « و الله علیم بما یفعلون. » (نور: 41)
خداوند به آنچه در آسمان ها و زمین است ، به سر و غیب آسمان ها و زمین ، به آنچه به زمین وارد یا از آن خارج می شود و آنچه از آسمان نازل می شود به سوی آن می رود ، علم دارد :
- « و الله یعلم ما فی السماوات و ما فی الارض. » (حجرات : 16)
- « یعلم السر فی السماوات و الأرض. » (فرقان : 6)
- « ان الله یعلم غیب السماوات و الأرض. » (حجرات: 18)
- «یعلم ما یلج فی الأرض و ما یخرج منها و ما ینزل من السما ء و ما یعرج فیها. » ( سبأ : 24)
خداوند به آنچه در نفس و قلب و سینه انسان است ، علم دارد :
- « أن الله یعلم ما فی أنفسکم » (بقره : 235)
- « و الله یعلم ما فی قلوبکم » (احزاب : 51)
- « ان الله علیم بذات الصدور. » (آل عمران : 119)
خداوند به پنهان و آشکار، اظهار و کتمان، مخفی و علنی ، غایب و حاضر، محل حرکت و قرارگاه ، گذشته و حال و آینده ، آنچه در دریا و خشکی است . .... علم دارد:
- « و الله یعلم ما تسرون و ما تعلنون » (نحل : 19)
- « و الله یعلم ما تبدون و ما تکتمون » (مائده : 99)
- « انه یعلم الجهر و ما یخفی » (اعلی : 7)
- « و ان ربک لیعلم ما تکن صدورهم و ما یعلنون » (نمل : 74)
- « انه یعلم الجهر من القول و یعلم ما تکتمون » (انبیاء: 110)
- « و الله یعلم متقلبکم و مثواکم » (محمد: 19)
- « و أنا أعلم بما أخفیتم و ما أعلنتم » (ممتحنه : 1)
- « یعلم سرکم و جهرکم » (انعام : 3)
- « عالم الغیب و الشهاده » (انعام : 73)
- « یعلم ما بین أیدیکم و ما خلفهم » ( بقره : 255)
- « یعلم ما فی البر و البحر. » (انعام : 59)

11. دیدن خداوند

خداوند همه چیز ، به ویژه عملکرد انسان را می بیند :
« ألم یعلم بأن الله یری » (علق : 14)؛ آیا او ندانست که خداوند (همه ی اعمالش) را می بیند .
- « و قل اعلموا فسیری الله عملکم و رسوله و المؤمنون و ستردون الی عالم الغیب و الشهاده فینبئکم بما کنتم تعلمون » (توبه : 105)؛ بگو عمل کنید. خداوند و فرستاده او و مؤمنان ، اعمال شما را می بینند و به زودی به سوی دانای نهان و آشکار ، بازگردانده می شوید و شما را به آنچه عمل می کردید، خبر می دهد .

نتیجه

با توجه به مبانی عقیدتی و انسان شناسی اسلامی و هدفی که اسلام برای انسان تعیین نموده است ، یعنی رشد و تکامل همه جانبه و رسیدن به سعادت و قرب الهی ، در اسلام حاکمان و مدیران متناسب با این مبانی و اهداف ، انتخاب و گزینش می شوند و بر این اساس ، ملاک های گزینش در اسلام با سایر ادیان و نظام ها متفاوت است ؛ زیرا اولاً ، اعتقاد به امانت بودن منصب ، مقتضی امانت داری و واگذاری آن به افراد امین است. ثانیاَ نتیجه عدم تساوی انسان ها برتری برخی بر برخی دیگر و ضرورت انتخاب افراد برتر و شایسته تر است. ثالثاً ، لازمه ی تعیین شرایط احراز آنهاست . رابعاً ، امر و دستور صریح به گزینش و انتخاب ، موجب وجوب شرعی آن می شود . خامساً ، انتخاب و گزینش خداوند متعال و معصومان علیهم السلام الگویی راهگشا و دلیل شرعی روشنی بر انتخاب صالحان و شایستگان است . سادساً ، نتایج مهمی که بر نوع انتخاب مترتب می شود، ضرورت انتخاب صحیح و شایسته سالارانه را آشکارتر می سازد.
بنابراین، تمام موارد هفت گانه مزبور ، هم مبانی اصل انتخاب و گزینش و انتخابات هستند و هم مبانی نظارت بر انتخاب و گزینش محسوب می شوند؛ زیرا هیچ یک از این موارد بدون نظارت دقیق و مستقل تحقق نمی یابد و ضمانت اجرای آنها نظارتی کامل و بی طرفانه است . علاوه بر مبانی هفت گانه ، نظارت کامل خداوند متعال مبنای دیگری برای نظارت بر انتخاب و انتخابات محسوب می شود .

پی نوشتها :

1. محمد باقر مجلسی ، بحار الانوار ، (بیروت ، مؤسسه الوفاء ، 1403) ، ج 19، ص 8-10.
2. محمد باقر مجلسی ، پیشین، ج 35، ص 7، به نقل از : ابن الاثیر ، اسد الغایه (تهران ، اسماعیلیان ، بی تا)، ج3، ص 358.
3. محمد باقر مجلسی ، پیشین ، ج 21، ص 122- 123 / علی احمدی میانجی ، مکاتب الرسول (قم ، دارالحدیث ، 1419) ، ج 2، ص 661.
4. محمد باقر مجلسی ، پیشین ، ج 21، ص 122-123 / علی احمدی میانجی ، پیشین ، ج 2، ص 661.
5. ر.ک، محمد باقر مجلسی ، پیشین ، ج 21، ص 410؛ ج 28، ص 178/ ابن ابی الحدید ، شرح نهج البلاغه ، ج 6، ص 52.
6. محمدباقر مجلسی، پیشین ، ج28، ص 178.
7. ابن ابی الحدید، پیشین ، ج6، ص 52.
8. نهج البلاغه ، ن 42.
9. همان، ن 34.
10. عبدالواحدبن تمیمی آمدی ، غرر الحکم و دررالکلم (نرم افزار باب العلم) ، مواعظ للحاکم ، ش 7835.
11. محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه (قم ، دارالحدیث، 1375) ، ج2، ص 936/ علی بن محمد الیثی واسطی ، عیون الحکم و المواعظ (قم ، دارالحدیث ؛ 1376)، ص 550.
12. عبدالواحدبن تمیمی آمدی ، پیشین ، عمال الدولة، ص 7925.
13. نهج البلاغه ، ن 53.

منبع:مجله ی معرفت 125




ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط