شورا و بیعت در حکومت اسلامی (3)
نويسنده: آیت الله مصباح یزدی (دامت برکاته)
مشاوره و مراجعه به آراء عمومی در جمهوری اسلامی ایران
از سوی دیگر در مواردی نیز، امام امت از مردم نظر نمیخواست و به آراء آنان رجوع نمیکرد زیرا اولا چه بسا رأی اکثریت مردم موافق با مصالح دنیوی و اخروی افراد جامعه نیست و ثانیا وی میدانست که اگر امر یا نهی کند و حکمی صادر فرماید مردم اطاعتش میکنند. بنابراین هیچ مصلحتی، نظرخواهی از مردم را الزام نمیکرد و نیازی به این کار نبود. در این گونه موارد، امام امت قاطعانه حکمی صادر میفرمود و مردم یا مسؤولان امور مملکتی را به انجام دادن کاری تکلیف میکرد.
میبینیم که موارد یکسان نیست. در هر مورد، رهبر جامعه اسلامی باید با در نظر گرفتن همه اوضاع و احوال و از جمله میزان موافقت یا مخالفت مردم، دریابد که صلاحدید اسلام و مصلحت مسلمین چه اقتضایی دارد.
بیعت
در پاسخ این ادعا باید گفت: درست است که در قرآن کریم سخن از بیعت با پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله) به میان آمده است و پارهای از اخبار و روایات حاکی از بیعت مردم با بعضی از ائمه ( علیهم السلام) است، لکن بررسی دقیق آیات و احادیث کاملا نشان میدهد که بیعت به هیچ روی شبیه رأی دهی نیست. درباره بیعت با پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله) باید گفت که به حکم ضرورت اسلام، ولایت آن حضرت بر مسلمین از سوی خداوند متعال مقرر شده بود و بر این اساس بیعت کردن یا نکردن مردم تأثیری در مشروعیت حکومت آن حضرت نمیتوانست داشته باشد. لذا بیعت با پیامبر و امامان رمز و راز دیگری دارد که باید به جستجوی آن پرداخت و در اینجا به سه مورد اشاره میکنیم.
اهداف بیعت
الف) عضویت رسمی در جامعه اسلامی؛
«یا ایها النبی اذا جاءک المؤمنات یبایعنک علی أن لا یشرکن بالله شیئا و لا یسرقن و لا یزنین و لا یقتلن أولادهن و لا یأتین ببهتان یفترینه بین أیدیهن و أرجلهن و لا یعصینک فی معروف فبایعهن و استغفر لهن الله ان الله غفور رحیم (16) ؛ ای پیامبر! هنگامی که زنان مؤمن نزد تو آیند و با تو بیعت کنند بر این که چیزی را شریک خدا ندانند؛ دزدی و زنا نکنند، فرزندان خود را نکشند، تهمت و افترایی پیش دست و پای خود نیاورند و در هیچ کار شایسته و خوبی از تو نافرمانی نکنند، با آنها بیعت کن و برایشان از درگاه خداوند آمرزش بخواه که خداوند آمرزنده و مهربان است.»
ب) پیمان وفاداری برای شرکت در امری مهم؛
«ان الذین یبایعونک انما یبایعون الله ید الله فوق ایدیهم فمن نکث فانما ینکث علی نفسه و من اوفی بما عاهد علیه الله فسیؤتیه اجرا عظیما؛ (17) کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیقت) تنها با خدا بیعت میکنند و دست خدا بالای دست آنهاست، پس هر کس پیمان شکنی کند، تنها به زیان خودش پیمان شکسته است و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند به زودی پاداش بزرگی به او خواهد داد.»
«لقد رضی الله عن المؤمنین اذا یبایعونک تحت الشجرة فعلم ما فی قلوبهم فانزل السکینة علیهم و اثابهم فتحا قریبا * و مغانم کثیرة یأخذونها و کان الله عزیزا حکیما؛ (18) خداوند از مؤمنان ـ هنگامی که در زیر آن درخت با تو بیعت میکردند ـ راضی و خشنود شد؛ خدا آنچه را در درون دلهایشان (از ایمان و صداقت) نهفته بود میدانست؛ از این رو آرامش را بر دلهایشان نازل کرد و پیروزی نزدیکی به عنوان پاداش نصیب آنها فرمود * و (همچنین) غنایم فراوانی که آن را به دست میآوردند و خداوند شکست ناپذیر و حکیم است» .
ج) احراز و اثبات مقبولیت؛
به عبارت دیگر، مشروع بودن حکومت یک شخص، وی را بالقوه حاکم میکند و برای آن که این امر از قوه به فعل درآید و شخص بالفعل نیز حاکم شود، نیاز به مقبولیت و پذیرش مردمی هست. جانشینان راستین رسول الله ( صلی الله علیه و آله) مشروعیت حکومتشان را از خدای متعال دارند و اگر از مردم بیعت میگیرند برای آن است که مقبولیت حکومتشان احراز شود . اگر مقبولیت حکومت محرز گردد، حجت بر ولی امر تمام میشود و وقت آن میرسد که دست به کار شود و به رتق و فتق امور جامعه اسلامی بپردازد؛ حضرت علی ( علیه السلام) میفرماید :
«اما و الذی فلق الحبة و برأ النسمة لولا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الا یقاروا علی کظة ظالم و لا سغب مظلوم لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس أولها و لالفیتم دنیاکم هذه ازهد عندی من عفطة عنز؛ (19) آگاه باشید به خدا سوگند، خدایی که دانه را شکافت و انسان را آفرید، اگر جمعیت بسیاری که (برای بیعت با من) گرداگردم را گرفته بودند، حاضر نمیشدند و با حاضر شدن آنان برای یاری رساندن (در کار خلافت) حجت بر من تمام نمیشد و خدای متعال از دانشمندان پیمان نگرفته بود که در برابر شکم خواری ستمگر و شدت گرسنگی ستمدیده سکوت نکنند، بدون شک ریسمان خلافت را بر پشتش میانداختم (و آن را به حال خودش رها میکردم) و پایان آن را با همان پیاله آغازش آب میدادم و این دنیایتان را در نظر من، بیارزشتر از آب بینی یک بز مییافتید» .
یعنی اگر این اوضاع و احوال پیش نیامده و حجت بر من تمام نشده بود همان گونه که در آغاز و پس از رحلت رسول الله ( صلی الله علیه و آله) بر به دست گرفتن خلافت و امارت پای نفشردم، اکنون نیز بر آن اصرار نمیورزیدم.
بیعت مسلمین با ولی امر غیر معصوم نیز مفید همین فایده است. گاه اوضاع و احوال اجتماعی چنان میشود که شخصی که خود را، برای تصدی حکومت و ولایت امر مسلمین، از سایرین اصلح مییابد و خویشتن را به تعهد این امر مکلف میبیند رجوع به مسلمین و نظر خواهی از آنان را در باب حکومت و ولایت خود به صلاح اسلام و جامعه اسلامی میداند. در این گونه موارد، حکومت چنان شخصی مشروعیت دارد و وی از لحاظ شرعی حاکم است، نهایت آن که برای تحصیل مصلحت یا مصالحی، رأی دادن مردم را ضروری تشخیص داده و به عنوان یک امر حکومتی از آنان خواسته است که رأی خود را درباره حکومت وی، ابراز کنند؛ نظیر آنچه در آغاز پیدایش و تشکل نظام جمهوری اسلامی در ایران انجام یافت. بعد از استقرار و ثبات حکومت حاکم نیز، ممکن است گاهی نظر خواهی از مردم یا عهد و پیمان گرفتن از آنان برای امری خاص، ضرورت داشته باشد . حاکم پس از تشخیص ضرورت، فرمان میدهد که مردم درباره آن موضوع خاص، رأی دهند. در همه این موارد، آنچه مهم است و نباید از آن غفلت داشت این است که تشخیص ضرورت رأی دهی و بیعت مردم بر عهده حاکم است و هموست که این امر را به صلاح اسلام و مسلمین میبیند و بدان حکم میکند، نه این که رأی دهی و بیعت، مشروعیت حکومت را تضمین کند.
جان کلام آن که، حکومت اسلامی حکومتی الهی است، نه مردمی (به معنای مردم سالار و دموکراتیک) ؛ و اموری از قبیل شورا و بیعت نه به قانون قانونیت میبخشد و نه به حکومت، مشروعیت . خدای متعال است که به قانون و حکومت ارزش و اعتباری میدهد. البته در نظام اسلامی هر یک از شورا و بیعت، موارد استعمال و فواید و منافع خاصی دارد .
پى نوشتها:
15. این شیوه حکیمانه، در دوران پس از امام خمینی قدس سره و به رهبری حضرت آیت الله خامنهای (مد ظله العالی) همچنان ادامه داشته و دارد.
16. ممتحنه/ .12
17. فتح/ .10
18. فتح / 18 ـ .19
19. نهج البلاغه، خطبه سوم که به خطبه شقشقیه معروف است.
/خ