سینمای ایران دنبال چیست؟
نويسنده: مهدی شربی
سینما یکی از وسایل ارتباط جمعی بحساب می آید که از آن بعنوان هنر هفتم یاد می شود و دارای کارکرد فرهنگ سازی در بستر یک جامعه است. البته خیلی ها تنها کارکرد آن را سرگرمی و لحظه ای سرخوشی می دانند ولی باید دانست همان چند لحظه نیز در زندگی فردی و اجتماعی و الگوسازی در رفتارها بسیار موثر است. به قول سید شهدای اهل قلم، آوینی، «فیلم اگر جاذبه نداشته باشد، فیلم نیست». آیا این سخن که مشهور است، بدیهی نیز هست؟
او ادامه می دهد: پر روشن است که تا این نسبت بین فیلم و تماشاگر برقرار نشود، اصلاً مفهوم فیلم و سینما محقق نمی گردد: تماشاگر باید تسلیم جاذبهی فیلم شود، چرا که او با پای اختیار آمده است و اگر در این دام نیفتد، می رود. اگر فیلم جاذبه نداشته باشد، تماشاگری پیدا نمی کند و فیلم بدون تماشاگر، یعنی هیچ. پولی که برای بلیت پرداخت می شود نیز تأییدی است بر همین توقع… و اصلاً شک کردن در این امر، شک کردن در مشهورات و مقبولات عام است. طبیعت زندگی بشر نیز با این اقتضا همراه است که مردم از آنان که در مشهورات شک می کنند، خوششان نیاید.(آوینی، مرتضی. آیینه جادو، جلد اول، تاملاتی در ماهیت سینما)
این دام که آوینی از آن نام می برد دقیقا همان دام سرمایه داری است که صنعت فرهنگ را بوجود آورده است. صنعت فرهنگ عبارتی است که اولین بار ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو در مقاله ای با عنوان "صنعت فرهنگ سازی، روشنگرى به مثابه فریب تودهاى" بکار برده اند. منظور ایشان اینست که وقتی فرهنگ در خدمت اقتصاد قرار گیرد و محصولات فرهنگی موجب سود و منفعتهای اقتصادی باشد آنگاه نباید ارزش گرایی، سنت گرایی و فضیلت مندی را از این محصولات که بصورت فیلم و کتاب و رمان و برنامه های تلویزیونی و ... نمایان می شود انتظار داشت. محصولات فرهنگی باید عامه پسند بوده و یا شگفت آوری و ضد جریانی در فرهنگ غالب باشد تا سوددهی آن تضمین شود. در این نگرش مخاطب نقش محوری و اصلی دارد. ایشان بیان می کنند: «نگرش عموم مردم، که صریحا و عملا هوادار نظام صنعت فرهنگسازى است، خود بخشى از این نظام است، نه عذر موجهى براى آن.»(فصلنامه ارغنون، شماره 18)
فرهنگ به مثابه صنعت دیگر از گرایشهای متعالی دم نمی زند بلکه در خدمت اقتصاد است. البته این ادعا که آدورنو صنعت فرهنگ را با فرهنگ عامه پسند یکی می داند قابل مناقشه است، زیرا وقتی محصولات فرهنگی به حوزه هایی از زندگی انسانی وارد می شود که در سنت ها و ادیان مردم به عنوان حوزه های شخصی و حریم های افراد مشخص شده است قاعدتا به فروش و سود خوبی هم نایل می آید چنانکه هم اکنون ساخت فیلم ها و موسیقی هایی که به عرفان و معنا اشاره دارد یعنی بازگشتی که بشریت به عقاید گذشته خویش دارد نیز از فروش خوبی بهره مند شده است.
محصولات فرهنگی و بطور مشخص فیلم و سینما در ایران نیز به همین آسیب صنعت فرهنگی که نتیجه مدرنیزاسیون و ورود به دنیای تاریک سرمایه داری است، دچار شده اند. در دهه اخیر شاهد فیلمنامه ها و نمایشنامه هایی با رویکرد جدیدی نسبت به مذهب و مسائل اجتماعی هستیم که البته موجب اقبال از طرف همه نوع قشری در جامعه ایرانی واقع نشده و می توان ادعا کرد فیلم هایی که به پرده دری از حریم های دینی پرداخته اند مخاطبان خاصی را به سینما جذب کرده اند و از طرف دیگر با واکنش هایی از طرف حوزه های دینی مواجه شده اند.
مقام معظم رهبری دردیدار اصحاب فرهنگ و هنر در مرداد 1380 با انتقاد از گرایش محسوس در عرصه سینما به مسائل جنسی و توجه صرف به مسئله جلب مشتری تأکید کردند: دستگاههای مسؤول، باید بگونهای برنامهریزی نمایند تا هنرمند بتواند آزادانه و بدون کشیده شدن به سینمای گیشهای، به کارهای هنری خود ادامه دهد.
مقام معظم رهبری در دیدار هنرمندان به تاثیرگذاری کار آنها اشاره کرده و فرمودند: هنرمندان باید با پایبندی به حدود و ارزشها، از دچار شدن به بیهویتی پرهیز کنند.
باید دانست بی هویتی همان خطری است که از نگاه اقتصادی به فرهنگ ناشی می شود. همچنین ایشان به هنر متعهد اشاره کردند و فرمودند: در هنر دینی، الزامی به استفاده از واژگان یا نمادهای مذهبی نیست بلکه ترویج هنرمندانه مقولاتی نظیر "عدالت، حقوق انسانی و مسائل اخلاقی" و پرهیز از "ابتذال و استحاله هویت انسان و جامعه" میتواند نمونههای خوبی از هنر دینی باشد ایشان با تأکید بر اینکه مسائل هنری و فرهنگی با بخشنامه و دستور و حکم درست نمیشود بلکه نیازمند انگیزه است به تبیین هنر انقلابی پرداختند و افزودند: انقلاب از هنر و هنرمند تنها یک توقع دارد و آن اینکه جامعه هنری با همان نگاه زیباشناختی هنر، به پدیدههایی همچون ایثار و فداکاری مردم در پیروزی انقلاب و حماسه 8 سال دفاع مقدس بنگرد و این زیباییها را با زبان هنرمندانه تبیین کند.
متاسفانه با وجود چنین صحبتهایی از سوی رهبر انقلاب اسلامی هنوز هم فیلم هایی در حوزه مسائل جنسی ساخته می شود که از آن شگفت آورتر جوازهای اکران اینگونه فیلم ها از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
سال گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در عین ناباوری به فیلم نقاب اجازه اکران داد و بعد از تظاهرات جمعی از طلاب در قم به قطع اکران این فیلم پرداخت. همچنین فیلم مفتضحانه سنتوری نیز بعد از ورود به جشنواره با ممنوعیت اکران مواجه شد. در فیلم سنتوری به کارگردانی مهرجویی هنرمندی به نمایش گذاشته می شود که به علت منع والدین مذهبی اش در استفاده از دستگاه های موسیقی به اعتیاد و تباهی کشیده شده که همین موسیقی موجب نجات و خوشبختی او در پایان فیلم می شود. این موسیقی زن معتاد یکی از علل بدبختی خود را زندگی در جامعه ایرانی معرفی می کند. البته قابل ذکر است در سکانس بی مربوطی روحانی عاقد به دستگاه موسیقی روی خوش نشان داده و این درحالی است که از والدین دختر هیچ اجازه ای برای عقد او وجود ندارد. شاید در اینجا کارگردان سعی در موجه نشان دادن فیلم خود می کند، نمی دانم، شما چه قضاوتی دارید؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با عملکرد خود موجب توجه عمومی به سمت اینگونه فیلم ها شده است که باید بازنگری شایسته ای از سوی مسئولین مربوطه در آینده صورت گیرد.
منبع: http://www.farhangnews.ir
/خ
او ادامه می دهد: پر روشن است که تا این نسبت بین فیلم و تماشاگر برقرار نشود، اصلاً مفهوم فیلم و سینما محقق نمی گردد: تماشاگر باید تسلیم جاذبهی فیلم شود، چرا که او با پای اختیار آمده است و اگر در این دام نیفتد، می رود. اگر فیلم جاذبه نداشته باشد، تماشاگری پیدا نمی کند و فیلم بدون تماشاگر، یعنی هیچ. پولی که برای بلیت پرداخت می شود نیز تأییدی است بر همین توقع… و اصلاً شک کردن در این امر، شک کردن در مشهورات و مقبولات عام است. طبیعت زندگی بشر نیز با این اقتضا همراه است که مردم از آنان که در مشهورات شک می کنند، خوششان نیاید.(آوینی، مرتضی. آیینه جادو، جلد اول، تاملاتی در ماهیت سینما)
این دام که آوینی از آن نام می برد دقیقا همان دام سرمایه داری است که صنعت فرهنگ را بوجود آورده است. صنعت فرهنگ عبارتی است که اولین بار ماکس هورکهایمر و تئودور آدورنو در مقاله ای با عنوان "صنعت فرهنگ سازی، روشنگرى به مثابه فریب تودهاى" بکار برده اند. منظور ایشان اینست که وقتی فرهنگ در خدمت اقتصاد قرار گیرد و محصولات فرهنگی موجب سود و منفعتهای اقتصادی باشد آنگاه نباید ارزش گرایی، سنت گرایی و فضیلت مندی را از این محصولات که بصورت فیلم و کتاب و رمان و برنامه های تلویزیونی و ... نمایان می شود انتظار داشت. محصولات فرهنگی باید عامه پسند بوده و یا شگفت آوری و ضد جریانی در فرهنگ غالب باشد تا سوددهی آن تضمین شود. در این نگرش مخاطب نقش محوری و اصلی دارد. ایشان بیان می کنند: «نگرش عموم مردم، که صریحا و عملا هوادار نظام صنعت فرهنگسازى است، خود بخشى از این نظام است، نه عذر موجهى براى آن.»(فصلنامه ارغنون، شماره 18)
فرهنگ به مثابه صنعت دیگر از گرایشهای متعالی دم نمی زند بلکه در خدمت اقتصاد است. البته این ادعا که آدورنو صنعت فرهنگ را با فرهنگ عامه پسند یکی می داند قابل مناقشه است، زیرا وقتی محصولات فرهنگی به حوزه هایی از زندگی انسانی وارد می شود که در سنت ها و ادیان مردم به عنوان حوزه های شخصی و حریم های افراد مشخص شده است قاعدتا به فروش و سود خوبی هم نایل می آید چنانکه هم اکنون ساخت فیلم ها و موسیقی هایی که به عرفان و معنا اشاره دارد یعنی بازگشتی که بشریت به عقاید گذشته خویش دارد نیز از فروش خوبی بهره مند شده است.
محصولات فرهنگی و بطور مشخص فیلم و سینما در ایران نیز به همین آسیب صنعت فرهنگی که نتیجه مدرنیزاسیون و ورود به دنیای تاریک سرمایه داری است، دچار شده اند. در دهه اخیر شاهد فیلمنامه ها و نمایشنامه هایی با رویکرد جدیدی نسبت به مذهب و مسائل اجتماعی هستیم که البته موجب اقبال از طرف همه نوع قشری در جامعه ایرانی واقع نشده و می توان ادعا کرد فیلم هایی که به پرده دری از حریم های دینی پرداخته اند مخاطبان خاصی را به سینما جذب کرده اند و از طرف دیگر با واکنش هایی از طرف حوزه های دینی مواجه شده اند.
مقام معظم رهبری دردیدار اصحاب فرهنگ و هنر در مرداد 1380 با انتقاد از گرایش محسوس در عرصه سینما به مسائل جنسی و توجه صرف به مسئله جلب مشتری تأکید کردند: دستگاههای مسؤول، باید بگونهای برنامهریزی نمایند تا هنرمند بتواند آزادانه و بدون کشیده شدن به سینمای گیشهای، به کارهای هنری خود ادامه دهد.
مقام معظم رهبری در دیدار هنرمندان به تاثیرگذاری کار آنها اشاره کرده و فرمودند: هنرمندان باید با پایبندی به حدود و ارزشها، از دچار شدن به بیهویتی پرهیز کنند.
باید دانست بی هویتی همان خطری است که از نگاه اقتصادی به فرهنگ ناشی می شود. همچنین ایشان به هنر متعهد اشاره کردند و فرمودند: در هنر دینی، الزامی به استفاده از واژگان یا نمادهای مذهبی نیست بلکه ترویج هنرمندانه مقولاتی نظیر "عدالت، حقوق انسانی و مسائل اخلاقی" و پرهیز از "ابتذال و استحاله هویت انسان و جامعه" میتواند نمونههای خوبی از هنر دینی باشد ایشان با تأکید بر اینکه مسائل هنری و فرهنگی با بخشنامه و دستور و حکم درست نمیشود بلکه نیازمند انگیزه است به تبیین هنر انقلابی پرداختند و افزودند: انقلاب از هنر و هنرمند تنها یک توقع دارد و آن اینکه جامعه هنری با همان نگاه زیباشناختی هنر، به پدیدههایی همچون ایثار و فداکاری مردم در پیروزی انقلاب و حماسه 8 سال دفاع مقدس بنگرد و این زیباییها را با زبان هنرمندانه تبیین کند.
متاسفانه با وجود چنین صحبتهایی از سوی رهبر انقلاب اسلامی هنوز هم فیلم هایی در حوزه مسائل جنسی ساخته می شود که از آن شگفت آورتر جوازهای اکران اینگونه فیلم ها از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است.
سال گذشته وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در عین ناباوری به فیلم نقاب اجازه اکران داد و بعد از تظاهرات جمعی از طلاب در قم به قطع اکران این فیلم پرداخت. همچنین فیلم مفتضحانه سنتوری نیز بعد از ورود به جشنواره با ممنوعیت اکران مواجه شد. در فیلم سنتوری به کارگردانی مهرجویی هنرمندی به نمایش گذاشته می شود که به علت منع والدین مذهبی اش در استفاده از دستگاه های موسیقی به اعتیاد و تباهی کشیده شده که همین موسیقی موجب نجات و خوشبختی او در پایان فیلم می شود. این موسیقی زن معتاد یکی از علل بدبختی خود را زندگی در جامعه ایرانی معرفی می کند. البته قابل ذکر است در سکانس بی مربوطی روحانی عاقد به دستگاه موسیقی روی خوش نشان داده و این درحالی است که از والدین دختر هیچ اجازه ای برای عقد او وجود ندارد. شاید در اینجا کارگردان سعی در موجه نشان دادن فیلم خود می کند، نمی دانم، شما چه قضاوتی دارید؟
وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی با عملکرد خود موجب توجه عمومی به سمت اینگونه فیلم ها شده است که باید بازنگری شایسته ای از سوی مسئولین مربوطه در آینده صورت گیرد.
منبع: http://www.farhangnews.ir
/خ