معماري ايران از سلجوقيان تا پايان عصر تيموريان

سلجوقيان ترکان غز بودند که براي تصرف زمينهاي حاصلخيز از ماوراء النهر به کشور ايران آمدند و بزودي با فتوحات خود توانستند علاوه بر ايران آسياي صغير را نيز به تصرف در آورند. بدين ترتيب در آغاز قرن پنجم سلسله ي ترکان سلجوقي تأسيس شد. بعد از حکومت طغرل نوبت به حکمراني آلب ارسلان رسيد. بعد از مدتي حکومت به دست ملکشاه سلجوقي افتاد و سرانجام در دوره ي حکومت سلطان سنجر سلجوقي حکومت اين سلسله روبه ضعف نهاد و بعد از مدتي به دست سلسله ي
شنبه، 10 بهمن 1388
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
معماري ايران از سلجوقيان تا پايان عصر تيموريان
معماري ايران از سلجوقيان تا پايان عصر تيموريان
معماري ايران از سلجوقيان تا پايان عصر تيموريان





سلجوقيان ترکان غز بودند که براي تصرف زمينهاي حاصلخيز از ماوراء النهر به کشور ايران آمدند و بزودي با فتوحات خود توانستند علاوه بر ايران آسياي صغير را نيز به تصرف در آورند. بدين ترتيب در آغاز قرن پنجم سلسله ي ترکان سلجوقي تأسيس شد. بعد از حکومت طغرل نوبت به حکمراني آلب ارسلان رسيد. بعد از مدتي حکومت به دست ملکشاه سلجوقي افتاد و سرانجام در دوره ي حکومت سلطان سنجر سلجوقي حکومت اين سلسله روبه ضعف نهاد و بعد از مدتي به دست سلسله ي ديگري به نام خوارزمشاهيان منقرض شد.
از وقايع مهم سياسي اين دوره، قيام فراگير اسماعيليان بود که حدود دويست سال، تقريباً بيشتر قلمرو جهان اسلام و آسيا را فراگرفت. رئيس اين فرقه حسن صباح، ضمن جمع آوري تعداد زيادي از طرفداران خود گذرگاههاي صعب العبور را به عنوان پايگاهي براي توسعه ي قدرت و قيام خود انتخاب کرد. مراکز سياسي اين فرقه بيشتر در کوههاي البرز از قزوين تا دامغان گسترده بود. مرکز حکومتي آنان به نام آشيان عقاب يا قلعه الموت معروف است. اسماعيليان معتقد بودند که اسماعيل پسر جعفربن محمد (ع) از احفاد حسين بن علي (ع) همان مهدي موعود است. گرچه اسماعيليان در بيشتر کشورهاي اسلامي حتي سوريه و مصر پيروان بسيار داشتند، ولي سرانجام به دست هلاکوخان مغول از بين رفتند.
از نظر توسعه ي هنرها بويژه معماري، عهد سلجوقيان يکي از دوره هاي درخشان هنري است. همچنين عده اي از محققان براين عقيده اند که در اين دوره صنايع گوناگون به شيوه ي گذشته ادامه و گسترش يافت. معماري عهد سلجوقيان از استحکام و زيبايي خاصي برخوردار است. گرچه حدود يک هزار سال از آن دوره مي گذرد ولي بناهاي باقيمانده از آن دوران نشان دهنده ي مهارت و استادي هنرمندان و استادکاران و آگاهي آنان از شيوه هاي مختلف معماري است. شکوفايي هنرها در اين دوره همچنين مديون آرامش و ثبات سياسي قلمرو سلجوقيان است که در آن هنرمندان توانستند آثار متعددي به وجود آورند. همچنين وجود وزيري دانشمند چون خواجه نظام الملک در دستگاه حکومتي سلجوقيان، باعث رونق صنايع و فنون شد. وي مدارس زيادي در شهرهاي بغداد، نيشابور، مرو، ري و جرجان تأسيس کرد تقريباً از همين زمان بود که مدارس از مساجد جدا مي شدند. مدارسي که در زمان صدارت خواجه نظام الملک به وجود آمد اغلب چهار ايواني است. دوره ي سلجوقيان از نظر ادبي نيز اهميت خاصي دارد؛ شاعران بزرگي چون ناصرخسرو، خيام و خاقاني به اين دوره تعلق دارند.
حکومت سلجوقيان جاي خود را به حکومت خوارزمشاهيان داد. خوارزمشاهيان در آغاز قرن ششم هجري به ايران آمدند و ممالک خراسان و کرمان و ايالت جبال را تصرف کردند. از حکمرانان اين سلسله سلطان محمد خوارزمشاه است که تصميم به فتح بغداد و انقراض حکومت خلفا گرفت ولي حملات بي امان مغول نه تنها مهلت اجراي اين نقشه را به او نداد بلکه در مدت کوتاهي به حکومت آنان پايان داد.
با گذشت 600 سال از آغاز اسلام تا پايان عصر سلجوقيان، تحولات مهمي در جهان اسلام رخ داد. کشور ايران نيز در اين فاصله يعني تا آغاز قرن هفتم هجري از نظر سياسي، اقتصادي و مذهبي دستخوش تحولات و دگرگونيهايي شد که بي شک در گسترش هنرها بويژه معماري تأثير بسزا داشت.
در اين ادوار، بويژه در عهد سلجوقيان و خوارزمشاهيان، معماري اعتبار خاصي داشت. نقشه ي بناها اغلب چهار ايواني و تزيينات مهم آنان آجرکاري و گچبري بود. همچنين ايجاد بناهاي گوناگون مانند مساجد، مدارس، آرامگاهها و کاروانسراها توسعه پيدا کرد.
براي آنکه دانشجويان با وضعيت معماري از آغاز تا پايان عصر خوارزمشاهيان بيشتر آشنا شوند در صفحات بعد نمونه هايي از معماري صدر اسلام تا عصر خوارزمشاهيان معرفي خواهد شد؛ بناهايي با کاربردهاي گوناگون چون مدارس، مساجد، مقبره ها، کاروانسراها، پلها و مجموعه هاي مذهبي.
ذکر اين نکته ضروري است که بسياري از محققان ويژگيهاي معماري دوره ي خوارزمشاهيان را ادامه عصر سلجوقي دانسته، اختصاصات هنري اين دوره را با عصر سلجوقي و گاهي هم با دوره ي ايلخاني همانند مي دانند.
بررسي سالهاي اخير نشان داده است که دوره ي خوارزمشاهي از نظر هنرهايي مانند فلزکاري، سفالگري، کاشيکاري و گچبري و ويژگيهاي معماري، سبک جداگانه اي داشته که با ويژگيهاي عصر سلجوقي و ايلخاني متفاوت بوده است.
در اوايل قرن هفتم هجري (سال 617 هجري) به علت اشتباهات سياسي حکمرانان خوارزمشاهي سپاهيان چنگيز خان مغول به سرزمين ايران هجوم آوردند. مغولان پس از فتح سمرقند و بخارا به خوارزم و خراسان و ديگر بلاد آباد و پرجمعيت روي آورده و شهرهاي معروفي چون نيشابور، ري، گرگان، مرو، هرات و بلخ را با خاک يکسان کردند. گرچه يکي از شاهان خوارزمشاهي به نام سلطان جلال الدين مدت ده سال با مغولان پيکار کرد، ولي از اين جنگ و جدالها سودي نبرد و سرانجام به سال 628 هجري در کردستان کشته شد و اين سلسله منقرض گشت.
در سال 653 هجري هجوم ديگري از سوي مغولان، به دست هلاکو يکي از نوه هاي چنگيز آغاز شد؛ هلاکو نيز مانند اجداد خود به ويراني شهرها پرداخت و از طرفي به قيام دويست ساله ي اسماعيليان در قلعه الموت پايان داد.
بعد از آنکه مغولان شهرهاي آباد را ويران کردند، مجبور شدند براي بقا و ايجاد حکومت جديد چاره انديشي کنند و ممالک مفتوحه را سر و ساماني بدهند. آنها بزودي دريافتند که براي ادامه حکومت به عناصر و عوامل داخلي نيازمندند؛ از اين رو حکومت آنان که به سلسله ايلخاني معروف است با صدارت دانشمندان ايراني چون خواجه نصير الدين طوسي آغاز شد. وي در توسعه فرهنگ ايران در دوره ي ايلخاني نقش اساسي داشت.
به اين ترتيب تجديد فرهنگ ايران اسلامي آغاز شد و هلاکو در ايران ساکن و مؤسس سلسله ايلخاني شد و نسبت به توسعه ي علوم اظهار علاقه کرد. از جمله اقدامات او تأسيس رصدخانه اي در مراغه با کمک خواجه نصيرالدين طوسي بود.
بعد از هلاکو، حکومت به دست آباقا پسر هلاکو و بعد به اولجايتو، ارغون و غازان رسيد. در اين دوره روابط ايلخانيان با ممالک خارج روبه توسعه نهاد و بتدريج توسعه ي هنرها بويژه معماري وارد مرحله جديدي شد. ايجاد بناهاي چون سلطانيه، مسجد جامع ورامين، فرومد، مسجد ملک و پامنار کرمان و مقابري چون گنبد سرخ، گنبد علويان، برج علاء الدين ورامين نشان دهنده ي توسعه ي معماري در اين دوره است. با آغاز حکومت ابوسعيد انحطاط سلسله ي ايلخاني آغاز شد و حکومتهاي محلي مانند سربداران، جلايريان و مظفريان درنقاط مختلف ايران تأسيس گرديد.
معماري دوره ي ايلخاني با اندک تفاوتي ادامه ي معماري دوران قبل از خود يعني سلجوقيان است. استادکاران و معماران دوره ي ايلخاني نقشه ي چهار ايواني را براي ايجاد بناهايي چون مدارس، مساجد، کاروانسراها و... به کار بردند. نوع و شکل گنبدها به شيوه ي سلجوقي ادامه يافت. در اين دوره ايوانها مرتفع و کم عرض و ديوارهاي بنا، باريکتر شد. بيشتر بناهايي که در دوره ي ايلخاني ساخته شد و به دست معماران و هنرمندان محلي بود. گاهي نيز شاهان ايلخاني با صدور احکام و فرامين، خواستار ايجاد بناهاي مهم و باشکوه مي شدند (مانند غازانيه و سلطانيه). (1)
هنرمندان و معماران در جوامع کوچکتر با امکانات و شيوه هاي محلي در شرايط مختلف اقدام به ساختن ابنيه ي مذهبي و غيرمذهبي مي کردند. چون هر منطقه ذوق و سليقه بخصوصي در معماري داشت، سبکها و اسلوبهاي ويژه اي به وجود آمد که از آن ميان سبک معماري آذربايجان و يزد قابل توجه است. به طور کلي از نظر مصالح ساختماني و شکل، بين بناهايي که در شهرهاي آذربايجان ساخته شده شباهتي وجود دارد که در بناهاي نقاط ديگر ايران کمتر ديده مي شود. معماري اين دوره شاهد تحولات ويژه اي است. تزييناتي چون گچبري، کاشيکاري و آجرکاري، با مهارتي خاص زينت بخش بناها شدند. گچبري اين دوره بر دوره هاي متقدم و متأخر برتري کامل داشته است. محراب مسجد جامع اصفهان، مسجد اروميه، اشترجان و ديگر بناها نشان دهنده ي اوج رونق و شکوفاي اين هنر تزييني است.
آرامش نسبي دوره ي ايلخانيان ديري نپاييد؛ در 783 هجري، تيمور به ايران حمله کرد و بار ديگر قتل و غارت، شهرهاي آباد و پرجمعيت ايران را فراگرفت. تيمور در طو ل زندگي خود سرزمينهاي وسيعي را، از چين تا مصر و از دهلي تا استامبول و مسکو، پايمال اسب سپاهيان خود ساخت.
پس از درگذشت تيمور، شاهرخ در 807 هجري به حکومت رسيد و پس از وي به ترتيب الغ بيک، ابوسعيد و سلطان حسين ميرزا به حکومت رسيدند. در دوره ي شاهرخ مجدداً آرامش به ايران بازگشت و ابداع آثار هنري، مانند معماري بار ديگر شکوفا شد. در پايان عهد تيموري سلسله هاي جداگانه اي مانند آق قويونلو و قراقويونلو در ايران به وجود آمدند و هنوز پنجاه سال از ظهور تيمور نگذشته بود که ولايات ايران، بجز خراسان، از دست تيموريان خارج شد.
تيمور پس از فتوحات خود شهر سمرقند را به پايتختي انتخاب کرد و براي آباداني پايتخت خويش، معماران و هنرمندان را به سمرقند دعوت کرد. اين هنرمندان به ايجاد بناهاي متعدد اقدام کردند و سرانجام در قرن نهم، سمرقند مرکز ابداعات هنرهاي اسلامي شد. هنرمند بزرگ قوام الدين شيرازي، معمار معروف قرن نهم هجري، در ايجاد بناهاي عام المنفعه سهم خاصي دارد.
تيموريان نيز مانند ايلخانيان به ايجاد بناهاي مذهبي و غيرمذهبي علاقه نشان دادند و از نظر طرح و شيوه ي معماري از نقشه ها و طرحهاي متداول آن زمان بهره بردند. از نظر تزيينات بنا اين دوره از ادوار مهم اسلامي است. شيوه ي تزيين با کاشي معرق در عهد تيموري حکايت از آن دارد که هنرمندان اين دوره در شيوه ي تزييني به حد اعلاي مهارت دست يافته بودند، به طوري که در کمتر دوره اي اين چنين تزيين کاشيکاري مشاهده شده است. مساجدي مانند گوهرشاد مشهد، کبود تبريز، مدرسه ي خرگرد خراسان، مسجد جامع تيمور در سمرقند و همچنين بناهاي ساخته شده در بخارا و هرات، نشان دهنده ي برجستگي هنر کاشيکاري و کاربرد آن در بناهاي مذهبي است.
براي آشنايي بيشتر دانشجويان با هنر معماري و تزيينات وابسته به آن (آجرکاري، گچبري و کاشيکاري) شماري از بناهاي متعلق به آغاز عصر سلجوقي تا پايان دوره تيموري شامل مساجد، مدارس، آرامگاهها، کاروانسراها و... انتخاب شده و به طور اجمالي مورد بررسي قرار خواهد گرفت.

اصفهان: مسجد جامع

عظمت و شکوه معماري عصر سلجوقي در يکي از بزرگترين، زيباترين و باشکوه ترين مساجد جهان، يعني مسجد جامع اصفهان کاملاً مشهود است. گرچه مسجد جامع اصفهان ابداعات هنري پانزده قرن دوره ي اسلامي را در خود گرد آورده، ليکن مهمترين و زيباترين بخش اين مجموعه ي منحصر به فرد، متعلق به عصر سلجوقي است.
محدوده ي مسجد در بخش قديمي شهر قرار داشته و از اهميت خاصي برخوردار بوده است. در صدر اسلام مسجدي با حياط باز و ستونهاي چوبي در اين محل ساخته شده بود. از آثار مسجد قديمي چيزي باقي نمانده، ولي طبق نوشته ي سيّاحان و جغرافي نويساني چون ابن حوقل و مافروخي و ناصرخسرو، مسجد قديمي بسيار ساده و داراي صحني بزرگ با رواقهاي متعدد بوده است. طبق مدارک تاريخي، اين مسجد در طول زمان به سبب آتش سوزي، زلزله، جنگها و ناآراميها خراب و دوباره بازسازي شده است.
مسجد جامع اصفهان با نقشه ي چهار ايواني بنا شده و بناي کنوني آن شامل بخشهاي زير است:
- شبستان مسجد که بر ستونهاي مدور استوار است و با گچبريهاي بسيار زيبا تزيين شده است. اين بخش متعلق به دوره ي ديلميان است.
- گنبد و چهل ستون اطراف آن - معروف به خواجه نظام الملک- که در ايوان جنوبي مسجد واقع شده و در فاصله سالهاي 465-485 هجري بنا شده است.
- گنبد معروف به گنبد خاکي در بخش شمالي حياط که در سال 481 هجري ساخته شده است. ايجاد اين گنبد و شبستان آن را به تاج الملک، از ديگر وزراي عصر سلجوقي، نسبت مي دهند. از نظر زيبايي، گنبد شمالي و شبستان آن از مهمترين واحدهاي ساختماني مسجد شمرده مي شود. گنبد شمالي نيز روي سه کنجهايي که از تبديل چهار گوش به دايره ايجاد شده اند، بنا گرديده است (تصوير 1-3).
- ايوان معروف به صفه ي شاگرد که در عصر سلجوقي بنا شده، و به ترتيب در قرن هشتم و يازدهم هجري يعني زمان ايلخاني و صفوي قسمتهاي تزييني را به آن افزودند.
- صفّه ي معرو ف به صاحب، متعلق به دوره ي سلجوقي که تزيينات و منارهاي آن در دوره ي قراقويونلو و صفوي به آن افزوده شده است.
- ايوان غربي معروف به صفّه ي استاد نيز در عصر سلجوقي بنا شده، ولي در دوره ي صفوي آن را با کاشيکاري تزيين کرده اند.
- صفه معروف به عبدالعزيز که در دوره ي آل مظفر تکميل شده و ايوان شمالي معروف به صفه ي درويش که در عصر سلجوقي ساخته و در عهد صفوي تزيين شده است.
- مسجد و محراب بسيار زيباي اولجايتو که آن را در 710 هجري به مجموعه بناهاي مسجد افزوده اند (تصوير 2-3).
- بناهاي وسط حياط مرکزي و حوض آن که در عهد شاه عباس ساخته شده است. مسجد جامع اصفهان داراي وروديهاي متعدد است و تاريخ سر در قديمي آن 515 هجري است. در تمامي قسمتهاي اين مسجد تزييناتي با آجر، گچ و کاشي به چشم مي خورد که هر يک از آنها در نوع خود بي نظير است. همچنين در اين بناي زيبا حدود سي کتيبه ي تاريخي وجود دارد که همه آنها مورد بررسي کامل قرار نگرفته اند. اميد است نتايج کاوشها و بررسي محققان که در آينده انتشار مي يابد، بتواند اين مجموعه ي بي نظير معماري دوره ي اسلامي را به هنر دوستان بهتر معرفي کند.
از معماران و استاد کاراني که نام آنان در مسجد جامع اصفهان آمده، مي توان از ابراهيم بن استاد اسماعيل بنّاي اصفهاني، عزيزالتقي الحافظ، شمس بن تاج، فخري بن عبدالوهاب شيرازي و ابوالحسن کارون نام برد.

اردستان: مسجد جامع

پس از احداث مسجد جامع اصفهان، مساجد ديگري تقريباً به شيوه ي معماري آن در شهرهاي مختلف ساخته شد. يکي از اين مساجد، مسجد جامع اردستان است که آغاز بناي آن در قرون اوليه اسلام و توسعه و کمال آن در عهد سلجوقي است. اين مسجد نيز مانند مسجد جامع اصفهان داراي بخشهاي متعدد است که هر يک از آنها در دوره اي خاص ساخته شده و نام ويژه اي دارد. طرح اين مسجد چهار ايواني است و بر فراز شبستان جنوبي، گنبدي دو پوش پيوسته قرار گرفته است. سه ايوان ديگر دور ميانسرا قرار گرفته اند (صفّه ي صفا در ايوان شمالي، صفّه ي امام حسن در ايوان غربي و صفه امير جمله در ايوان شرقي).
زيبايي مسجد جامع اردستان را بايد در تزيينات جالب توجه گچبري و آجرکاري آن در شبستان جنوبي و ديگر بخشها جست. کتيبه هاي موجود مسجد حاکي از اين است که بنا در فاصله سالهاي 553-555 هجري به دست ابوطاهر حسين و به سرپرستي استاد محمود اصفهاني تعمير شده است. مسجد جامع اردستان در قرون بعد بويژه عهد تيموري و صفوي مرمت و بازسازي شده است. در ايوان شمالي که به نام صفّه صفا مشهور است کتيبه اي که تاريخ 946 هجري را نشان مي دهد حاکي از مرمّت اين مسجد در زمان شاه طهماسب صفوي است. همچنين در ايوان جنوبي فرماني از دوره ي شاه عباس به تاريخ 1024 هجري وجود دارد. مجموعه ي اردستان که شامل بناهاي مختلف مانند مسجد، حسينيه، کاروانسرا، مدرسه و آب انبار است يکي از مجموعه هاي زيباي مذهبي حاشيه ي کوير به حساب مي آيد.

برسيان: مسجد جامع

مسجد برسيان که پارسيان هم ناميده شده در 42 کيلومتري شرق اصفهان قرار دارد و از بناهاي مهم ناحيه ي اصفهان است که در زمان ملکشاه سلجوقي احداث شده و در دوره هاي بعد (دوره ي تيموري و صفوي) مرمت و بازسازي شده است. معماري مسجد برسيان قابل مقايسه با گنبد تاج الملک اصفهان و مسجد قزوين است که هر دو به دوره ي سلجوقي تعلق دارند. طبق کتيبه ي گچبري شده ي مسجد، محراب بسيار زيبايي که در 498 هجري و مناره ي آجري آن در 491 هجري بنا شده است.
اين محراب با آجرکاري و گچبري تزيين شده و داراي کتيبه ي کوفي برجسته اي است با اين عبارت: بسم الله الرحمن الرحيم. انما يعمر مساجد الله من امن بالله و اليوم الاخر و اقام الصلوه و آتي الزکوه و لم يخش الا الله فعسي اولئک ان يکونوا من المهتدين.في شهر مبارک رمضان سنه ثمان و تسعين و اربعمائه.
کتيبه ي داخلي مسجد، که زيرگنبد است به خط کوفي ساده ي آجري و شامل سوره ي فتح است. مناره ي مسجد برسيان 35 متر ارتفاع دارد و تزيينات آجرکاري بدنه ي آن انجام شده است. کلاهک مناره نيز با آجرکاري تزيين شده و کيتبه ي کوفي آجري که نشان دهنده ي سال احداث مناره است شامل آيه 77 از سوره حج مي باشد: و ارکعوا و اسجدوا و اعبدوا ربکم و افعلو الخير لعلکم تفلحون. سنه احدي و تسعين و اربعمائه.
اين مسجد در زمان صفويه تعمير و بخشهايي به آن افزوده شده است که از آن ميان تزيينات کاشيکاري معرّق ديوارها را مي توان نام برد.
بناهاي ديگري که در منطقه ي پارسيان در عهد صفوي ايجاد شده کاروانسرا و حمام است. کاروانسراي برسيان با نقشه ي دو ايواني بنا شده و داراي دو برج تزييني در ديوارهاي شمالي است و ابعاد کاروانسرا 51/5 ضربدر 40 متر است.

بروجرد: مسجد جامع

مسجدجامع شهر بروجرد يکي ديگر از مساجد غرب ايران است که در طي تاريخ يک هزار ساله ي خود مرمت و بازسازي شده است.
قديمترين بخش مسجد، شبستان جنوبي و گنبد آن است که با چهار طاقي زمان ساسانيان همانند است. نقشه مسجد از نوع يک ايواني است که زمان بناي آن به عهد سلجوقيان باز مي گردد. ايوان شمالي در زمان صفويه بازسازي شده و دو گلدسته مانند مسجد جامع قزوين به آن اضافه شده است. طبق کتيبه هايي که در بخشهاي مختلف مسجد به چشم مي خورد، اين مسجد در زمان شاهان صفوي، در سالهاي 1022 هجري، 1023 هجري، 1091 هجري و سرانجام در سال 1209 هجري، تعمير شده است (تصوير 3-3).
مسجد جامع بروجرد داراي دو در ورودي از طرف غرب و شرق است. اين مسجد از تزيينات جالب توجه آجرکاري، کاشيکاري و گچبري برخوردار بوده که متأسفانه در طي قرون متمادي در اثر عوامل طبيعي چون زلزله تخريب شده است. بقاياي گچبري زيباي داخل گنبد و محراب آن که با خط کوفي همراه است نشان دهنده ي آن است که اين مسجد هنگام آباداني از شکوه زيادي برخوردار بوده است. در مدارک و متون تاريخي درباره مسجد بروجرد اطلاعات زيادي به جاي مانده است. سازمان ميراث فرهنگي در سالهاي اخير اين مسجد را مورد مطالعه و بررسي قرار داده است.

اردبيل: مسجد جامع

مسجد جامع روي تپه اي باستاني که در قرون گذشته گورستان شهر بوده، قرار گرفته است. تحقيقات باستانشناسي محققان ايراني و خارجي در اين محوطه مؤيد آن است که سه دوره ي ساختمان سازي در محل مسجد جامع اردبيل وجود داشته است: 1) بناي اوليه که احتمالا به دوره ي قبل از اسلام تعلق دارد؛ 2) اولين ساختمان مسجد که در عهد سلجوقيان ساخته و هنگام استيلاي مغولان بر شهر اردبيل ويران شده است؛ 3) بنايي که هنگام حکومت ايلخانيان بازسازي شده است.
تنها يادگار بناي عهد سلجوقيان مناره اي است آجري، مانند مناره ي مسجد جامعه ساوه، که در هفده متري غرب شبستان گنبد قرار دارد. بررسيهاي پروفسور سيرو، حاکي از آن است که مسجد در عهد سلجوقيان روي ويرانه هاي يک بناي عهد ساساني برپا شده و داراي يک شبستان گنبددار بوده است. در عصر ايلخاني گنبد مسجد بازسازي و تزيينات مختلف گچبري و نقاشي در شبستان اصلي و محراب آن انجام شده است.
طرحهاي تزييناتي مسجد جامع اردبيل با تزيينات گنبد سلطانيه و گنبد علي در ابرقو قابل مقايسه است. اين مسجد در عهد قراقويونلوها، صفويان و قاجاريه مجدداً بازسازي شده است. بدون انجام کاوشهاي دقيق باستانشناسي و روشن شدن نقشه ي کلي مسجد از دوران اوليه تا عصر صفوي، نمي توان ويژگيهاي معماري آن را مطالعه کرد.

جاده خراسان: رباط يا کاروانسراي شرف (1)

در سرزمين ايران به علت قرار گرفتن در شاهراه مراوده ي غرب و شرق و همچنين وسعت زياد از گذشته بسيار دور راههاي تجاري کارواني متعددي ايجاد شده است. يکي از اين راهها که در واقع ارتباط بين شرق و غرب را ميسر مي ساخته، راه خراسان بزرگ است که از طرفي به بين النهرين و از طرف ديگر به ماوراء النهر و خاور دور منتهي مي شده است. بنا به اهميت فراوان اين جاده در دوران اسلامي در سراسر آن کاروانسراهاي متعددي براي استراحت کاروانيان برپا شده که تا آغاز قرن اخير نيز مورد استفاده بود.
رباط يا کاروانسراي شرف- يکي از آثار مهم عصر سلجوقي- در قسمت شرقي راه سرخس، يادآور زماني است که جاده خراسان به لحاظ رونق تجارت و امنيت کامل از اهميت فراوان برخوردار بوده است. کاروانسراي شرف در 549 هجري، مصادف با سلطنت سلطان سنجر، تکميل شده است. طبق مدارک و متون تاريخي، باني بنا، شرف الدين ابوطاهربن سعدالدين علي القمي است که مدتي حکومت مرو و سرانجام صدارت سلطان سنجر را به عهده داشت.
بررسيهاي بنا نشان مي دهد که در طول حکومت 150 ساله ي سلجوقيان، اين رباط مکرر تعمير و بازسازي شده است. کتيبه اي گچي به خط ثلث که در زير ايوان بنا باقي مانده است، تاريخ 549 هجري را نشان مي دهد. رباط شرف با زير بنايي حدود 4863 متر متشکل از دو حياط چهار ايواني است، ابعاد حياط اول 16/5ضربدر 32/4 متر و حياط دوم 13/3 ضربدر 31/8 متر است. ورودي کاروانسرا با آجرکاري بسيار زيبايي تزيين شده است. پس از ورودي، حياط اول و بعد از آن حياط دوم با سر در ورودي زيبايي قرار دارد؛ بنا از خارج داراي شش برج است. در اين کاروانسرا سه محراب گچبري شده وجود داشته که دو محراب آن موجود و سومي از بين رفته است (نقشه 4-3).
بسياري ازمحققان رباط شرف را موزه ي هنر معماري مي دانند. تنوع آجرکاري، گچبري و تلفيق آجر و گچ در اين بنا به گونه اي است که هر يک از آنها مي تواند در رديف شاهکارهاي هنري قرن چهارم و پنجم هجري قرار گيرد. اين بنا در سالهاي اخير مرمت و بازسازي شده است و در حال حاضر وضعيت خوبي دارد. هنگام تعمير در يکي از اتاقهاي اين کاروانسرا مجموعه ي بسيار زيبايي از ظروف فلزي عصر سلجوقي، فراميني از عهد صفويه، سکه، سفال، و ظروف لاکي منحصر به فرد کشف شده است.

قزوين: برجهاي خرقان

دهستان خرقان، در جنوب غربي شهرستان قزوين و ميانه ي راه قزوين- همدان واقع شده است؛ در ادوار اسلامي اين ناحيه از آباداني و اهميت فراواني برخوردار بوده، تا آنجا که مورخان و جغرافي نويسان، خرقان را از آباديهاي مهم به شمار آورده اند. حمدالله مستوفي درباره ي خرقان مي نويسد: «ولايتي است چهل پاره ديه و از اقاليم چهارم هوايش به سردي مايل است و آبش از چشمه ها که از کوهها برخيزد تأمين مي گردد و در آن ميوه فراوان يافت مي شود و پنبه کمتر...» . دهستان خرقان طبق نوشته ي ابن فقيه در سال 241 هجري به شهرستان قزوين ملحق شد.
گرچه تحقيقات تاريخي و باستانشناسي در ناحيه ي خرقان انجام نگرفته، ولي آثار و تپه هاي پراکنده ي باستاني حکايت از آن دارد که ناحيه مزبور در دوره ي اسلامي، بويژه قرن پنجم و ششم هجري- همزمان با حکمراني سلجوقيان- از اهميت خاصي برخوردار بوده است.
دو برج خرقان، که از نظر معماري و تزيينات اهميت ويژه اي دارند، در منطقه اي دورافتاده قرار گرفته و باگذشت حدود هزار سال از زمان احداث آن، هنوز عظمت خود را حفظ کرده اند و کمتر بيننده اي را مي توان ديد که از کنار آنها بي تفاوت بگذرد. اين دو برج يا آرامگاه در فاصله ي سي متري يکديگر واقع شده و طبق کتيبه هاي موجود، با فاصله ي زماني 26 سال از يکديگر ساخته شده اند. زمان احداث برج اول 460 هجري و برج دوم 486 هجري است. هرچند در معماري برجهاي خرقان اندک تفاوتي به چشم مي خورد، نقشه ساختمان و تزيينات آن شباهت زيادي به يکديگر دارد(تصوير 5-3).
آرامگاههاي خرقان با نقشه ي هشت ضلعي بنا شده و در اضلاع هشتگانه ي آن، هشت ستون مدور قرار گرفته است. گنبد برجها به صورت دو پوش است که از نظر معماري مي توان آن را از قديمترين گنبدهايي که داراي دو پوشش داخلي و خارجي است، به حساب آورد. متأسفانه در اثر مرور زمان گنبد خارجي يا پوشش دوم برجها از بين رفته و در حال حاضر با تغييراتي که از طرف سازمان ملي حفاظت آثار باستاني انجام شده، ستونهاي مدور داراي تزيينات آجرکاري است. ساقه ي گنبد از دو بخش تشکيل شده که شامل طرحهاي هندسي آجرکاري شده و کتيبه اي به خط کوفي با آياتي از سوره 59 قرآن کريم است. اضلاع هشتگانه ي برجها به دو بخش تقسيم شده و داراي طرحهاي مختلف آجرکاري است. طرحهاي آجرکاري برجها بالغ بر 25 نوع است که هر يک از اين طرحها داراي نامهاي بخصوصي است (تصوير 6-3). علاوه بر آجرکاري زيباي آرامگاههاي خرقان تزيينات کاشي آن نيز در خور توجه است. کاربرد کاشي به عنوان عامل تزييني در بنا از پايان قرن چهارم هجري معمول گشته و از نظر تزيين و استحکام بنا، نقش ارزنده اي در معماري ايران به عهده دارد. کاشيهاي دو برج خرقان، که مي توان آن را از قديمترين تزيينهاي کاشيکاري دانست، به رنگ فيروزه اي است و در پيشاني ساختمان به کار رفته است. تزيينات معماري داخل آرامگاههاي خرقان نيز اهميت ويژه اي دارد. قسمت داخل دو برج خرقان نيز به صورت هشت ضلعي بنا شده و روي اضلاع هشتگانه ي داخل و زيرگنبد برج قديمي نيز آثار ارزنده ديوارنگاره (1) متعلق به عهد سلجوقي وجود دارد که در نوع خود بي نظير و داراي اهميت بسيار است.
تزيينات نقاشي داخل برج در سه قسمت انجام شده که عبارت است از داخل طاقيها، روي گوشواره هاي هشتگانه و همچنين در قسمت کاربندي زير ساقه گنبد و زير سقف بنا. نقاشيها عمدتاً با رنگهاي آبي، سياه قهوه اي تيره و روشن است و نقش قنديل، طاووس، ستاره ي شش پر، ستاره هشت پر، درخت انار و گل و بوته را نشان مي دهد. به طور کلي اين ديوارنگاره ها، چه از نظر قدمت و چه به عنوان يک مجموعه ي گوناگون از طرحها و نقشهاي تزييني به شيوه هاي طبيعي يا استريليزه، اهميت فراواني دارند. داخل برج جديدتر - 486 هجري - محرابي وجود دارد که با آجرکاري تزيين شده است.
در گذشته اي نه چندان دور، در داخل هر يک از دو آرمگاه ضريحي چوبي از عهد صفويه وجود داشت که به لحاظ منبت کاري از آثار هنري زيباي عهد صفوي به شمار مي رفت. متأسفانه يکي از دو ضريح مفقود شده است و ضريح ديگر در ده خرقان نگهداري مي شود. نوشته ي روي ضريح حائز کمال اهميت است و نشان مي دهد که دو برج خرقان متعلق به دو شخصيت مذهبي است. طبق کتيبه ي ضريح چوبي که در سال 946 هجري ساخته و در برجهاي خرقان قرار داده شده است، آرامگاه متعلق به شخصي به نام «محمدبن موسي الکاظم» و خواهرش «جديده خاتون بنت موسي کاظم» است.

مساجد جامع زوزن، فرومد، گناباد

ناحيه ي خراسان بزرگ در شرق ايران قبل و بعد از اسلام، نقش مهمي درتوسعه ي معماري داشته است. خراسان منشأ بسياري از نوآوريهاي معماري بوده که بتدريج از آنجا به ساير نقاط انتقال يافته است. از اين رو بسياري از محققان، سبک معماري خراساني و تزيينات وابسته به آن را بسيار مهم مي دانند؛ بويژه به اين دليل که بسياري از بناهاي مذهبي و غيرمذهبي اين ناحيه، پس از گذشت هزار سال، هنوز استحکام خود را حفظ کرده اند. تا اينجا نمونه هاي متعددي از اين بناها معرفي شد و در اينجا سه نمونه ي ديگر که به دوره ي خوارزمشاهي تعلق دارد اجمالاً بررسي مي شود. اغلب محققان، در تقسيم بندي تاريخي، دوره ي خوارزمشاهي را ادامه ي عصر سلجوقي شمرده و ويژگيهاي هنري اين دوره را با عصر سلجوقي يکسان دانسته اند.
در سالهاي اخير، با بررسي هنرهاي گوناگون اين دوره، چون سفالگري، فلزکاري و معماري، مشخص شده که بايد ويژگيهاي هنري اين دوره را جداگانه مطالعه کرد؛ زيرا زيباترين سفالها و کاشيهاي اين دوره که اغلب تاريخ دار هستند ويژگيهايي دارند که در هنر عصر سلجوقي و يا قبل از آن ديده نمي شود. از نمونه ي معماري اين دوره که در خراسان باقي مانده مساجد زوزن و فرومد است.

مسجد زوزن

اين مسجد در دشت زوزن، نزديک مرز کنوني ايران و افغانستان که در گذشته ناحيه اي آباد و شهري معروف بود، قرار دارد. مسجد زوزن با طرح دو ايواني ساخته شده و همان طوري که در صفحات گذشته شرح داده شد، اين طرح اولين بار در خراسان مورد استفاده قرار گرفته است.
گرچه مسجد زوزن روبه ويراني است ولي آنچه از ايوانها و تزيينات آن باقي مانده از عظمت بنا در گذشته حکايت مي کند. مسجد داراي کتيبه هاي آجري و کاشي است که در ايوانها، بويژه ايوان جنوبي، به چشم مي خورد. نکته ي جالب توجه در خصوص مساجد زوزن، گناباد و فرومد- که هر سه با نقشه ي مشابهي در استان خراسان واقع شده اند- اين است که از اولين بناهايي هستند که در آنها تزيين کاشي فيروزه اي را با تلفيق آجر به کار برده اند. در ايوان جنوبي مسجد زوزن منبري از آجر و کاشي فيروزه اي با نقوشي بسيار جالب توجه به چشم مي خورد. طبق کتيبه اي که در سالهاي اخير به دست آمده، مسجد زوزن در سال 600 هجري، يعني تقريباً بيست سال قبل از حمله ي مغول به خراسان ساخته شده است (تصوير 7-3).

مسجد فرومد يا فريومد

مسجد فرومد يا فريومد در روستايي به همين نام- که زماني از آباداني و اهميت برخوردار بوده- در خراسان، بين سبزوار و نيشابور واقع شده است. اين مسجد نيز مانند مسجد زوزن با طرح دو ايواني ساخته شده و شامل دو ايوان در سمت جنوب و شمال، ميانسرا، محراب، سر در ورودي، طاقنماها و رواقهايي در طرف غرب و شرق است. ارتفاع کف ايوانها نسبت به ميانسرا با حياط مرکزي بيشتر است و تزيينات زيبايي از آجر يا کاشي و گاهي هر دو دارد. زيباترين بخش تزييناتي مسجد طاقنماهاست که با آجر و کاشي فيروزه اي رنگ تزيين شده است. محراب گچبري شده مسجد نيز طرحهاي مختلف و فوق العاده زيبايي دارد. بيشتر کتيبه هاي آجري و گچي مسجد متأسفانه خراب شده و يا به سرقت رفته است. تنها در کتيبه ي بخش فوقاني محراب نام استادکار و سازنده ي مسجد يعني «علي حاجي السنائي سمناني» ثبت شده است.
مسجد جامع فرومد در قرون بعد بويژه در عهد ايلخاني مرمت و بازسازي و ايوان شمالي آن دوباره ساخته شده است.

گناباد: مسجد گناباد

مسجد گناباد نيز از ديگر مساجد ناحيه ي خراسان است که با نقشه ي دو ايواني بنا شده است. گرچه اين مسجد در اثر زلزله هاي متعدد تخريب شده، ولي بقاياي آن از اهميتش هنگام آباداني در عصر خوارزمشاهي حکايت مي کند.
مسجد گناباد داراي تزيينات منحصر به فرد و بسيار زيباي آجرکاري است. ايوانها بويژه ايوان جنوبي داراي طرحهاي متنوع آجرکاري، کتيبه هاي کوفي و همچنين کاشيهاي فيروزه اي و آبي، در متن آجرکاري است. محراب گچبري شده ي مسجد در شبستان جنوبي با طرحهاي مختلف گياهي تزيين شده است.
مسجد گناباد طبق کتيبه ي آجري آن در 609 هجري بنا شده است. اگر همزمان ويژگيهاي سه بناي ياد شده ي خراسان، يعني مساجد زوزن، گناباد و فرومد که در فاصله ي سالهاي 600-610 بنا شده اند، مورد مطالعه دقيق قرار گيرد و خصوصيات معماري و تزيينات وابسته به آن بررسي شود، مشاهده خواهد شد که معماري دوره ي خوارزمشاهي سبکي مخصوص دارد و با عصر سلجوقي و ايلخاني متفاوت است.

پي نوشت :

1. براي آشنايي بيشتر با معماري دوره ي ايلخاني مراجعه کنيد به: ويلبر، دونالد؛ معماري اسلامي ايران در دوره ي ايلخاني؛ ترجمه ي عبدالله فريار، شرکت انتشارات علمي فرهنگي، 1365.
2. براي آشنايي بيشتر در اين باره رجوع کنيد به: کياني، محمد يوسف، يادگارهاي رباط شرف، انتشارات سازمان ملي حفاظت آثار باستاني.
3. fresque.

منبع: کتاب تاريخ هنر معماري ايران در دوره ي اسلامي




نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما