حقيقت هميشه زنده تاريخ
منبع : راسخون
تاريخچه زندگي امام
پدر ايشان آيت الله شهيد، مرحوم سيد مصطفي موسوي - فرزند برومند علامه ي جليل القدر مرحوم سيد احمد موسوي -است که بنا به گفته ي بعضي از خاندان جليل صاحب « عبقات الانوار » مي باشد .
مرحوم سيد احمد موسوي که در نجف اشرف بوده اند بنا به دعوت و درخواست مرد نيکوکار و بزرگواري به نام « يوسف خان کمره اي » که براي زيارت به عتبات مقدسه مشرف شده بود به منظور ارشاد و پيشوايي اهالي «خمين» به آن سامان مي رود و با دختر مرحوم « يوسف خان » ازدواج مي کنند. که از فرزندانشان يک دختر و پسر به نامهاي :« صاحبه » و « مصطفي » باقي مي مانند .
مرحوم سيد مصطفي نيز تحصيلات خود را در نجف اشرف و سامراء در عهد ميرزاي شيرازي دنبال کرده و در زمره ي علما و مجتهدين عصر خود قرار مي گيرند و پس از بازگشت از نجف اشرف ، زمامت وپيشوايي اهالي خمين را عهده دارمي شوند . در تاريخ ذيحجه ي/1320 قمري در بين راه خمين - اراک مورد سوء قصد بعضي از اشرار قرار مي گيرند ودر اصابت چند گلوله به کتف وکمر ايشان در سن 47 سالگي به شهادت مي رسند .جنازه آن مرحوم به نجف اشرف منتقل گرديده و در آنجا دفن مي شود .آيت الله شهيد داراي سه پسر و سه دختر بودهاند که پسرهاي ايشان عبارتند از : 1- سيد مرتضي « معروف به پسنديده » که از علماي جليل القدر ساکن قم بودند .
2- سيد نورالدين که از محترمين مقيم تهران بودند .
3- سيد روح الله ( امام خميني ) که آخرين فرزند آن مرحوم مي با شند.(1)
روح الله در پنج ماهگي به افتخار خانوادگي شهيد نائل آمد .
پس از شهادت پدر تا سن 15 سالگي تحت سرپرستي مادر شجاع و با تقوايش « هاجر » وعمه ی با ايمان وپرهيز گارش « صاحبه خانم » بود ، و از آن پس اين دو عزيز را از دست داد .
امام در نوجواني از روحيه اي حماسي برخوردار بود و در فعاليتهاي جهادي شرکت مي کرد .
دفتر شعري که از دوران نوجواني او بر جا مانده است نشانه ی رشد سياسي و آگاهي او از جامعه است .
امام بخشي از علوم حوزوي را نزد برادرش آيت الله پسنديده و اساتيد ديگر فرا گرفت و در سال 1298 ه.ش براي ادامه تحصيل به اراک رفت از محض آيت الله العضمي حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي موسس حوزه علميه قم بهره گيرد . امام پس مدت کوتاهي حاج شيخ به قم مهاجرت کرد واو نيز سال 1300هجري شمسي رهسپار حوزه قم گرديد. با توجه به استعداد سرشاري که داشت تحصيلات خود را کامل کرد و در نتيجه از همه علوم حوزوي از ادبيات ، منطق ، فقه ، اصول ، فلسفه و کلام ، عرفان ، رياضيات ، نجوم و اخلاق بهره مند گرديد .معلم اخلاق او آيت الله ميرزا جواد ملکي تبريزي ، استاد عرفان او آيت الله آقا ميرزا محمد علي شاه آبادي واستاد خارج فقه و اصول وي آيت الله العظمي حاج شيخ عبدالکريم حائري يزدي رضوان الله عليهم بودند (2)
تاليفات حاج مرزا جواد ملکي تبريزي اسرار الصلاة ، المراقبات ، لقاءالله ، حاشيه غايه الغصوي ، ترجمه ی عروةالوثقي مي توان نام برد . از سال 1340 که حوزه قم تاسيس شد تا سال 1343 که ايشان رحلت کرد ، عده اي از درس اخلاق او استفاده کرده اند که يکي از آنها حضرت امام خميني بوده است. امام خميني در تاليفات خود از کتابهاي ايشان مطلب نقل مي کنند ودر کتاب «سر الصلاة » به مطالعه ی کتابهاي ايشان سفارش مي کند .
امام خميني رضوان الله عليه کتابهاي « فصوص » مفاتيح الغيب ومنازل السائرين را که هر سه از کتابهاي مهم عرفان است نزد مرحوم آيت الله آقا ميرزا محمد علي شاه آبادي خواندند. امام خميني شيفته مرحوم شاه آبادي بودند و مکرر در صحبت هاي خود و نيز در بسياري از آثار خود مانند « مصباح الهدايه »،« اربعين »،« تعليقه بر فصوص »،« تعليقه بر مصباح الانس» از ايشان به عظمت ياد و گاهي مطلبي نقل مي کنند.
امام از حدود سال 1345 تا سال فوت استاد حائري يزدي يعني 1355 از درس فقه واصول اين علا مهء جليل بهر ه مند شدند وهميشه از ايشان با عظمت و تجليل ياد مي کردند .(3)
امام خميني علاوه بر مقام ممتاز فقاهت، در علوم هيئت ،فلسفه ،حکمت و عرفان نيز داراي مهارتي ويژه و تخصصي کامل مي باشد . استاد ايشان در علم هيئت مرحوم شيخ علي اکبر يزدي ( معروف به حکيم ) مي باشند و فنون مختلفه کتب عرفان ، حکمت و فلسفه را از مهذب مرحوم شيخ محمد علي شاه آبادي فرا گرفته است.
در راه تکامل
از خدمات علمي امام قبل انقلاب بعد فوت مرحوم آيت الله حائري انجام دادند، تصيح و چاپ و انتشار « عبقات » بود .ابتدا جلدي را که مربوط به غدير است ،چاپ و منتشر کرد.در نجف و بورساي ترکيه « تحرير الوسيله » را نوشت . شيعه رساله اي به اين خوبي و جامعي نداشت. اين رساله که دوره کامل فقه است، بهترين يادگار حضرت ايشان براي عالم تشيع است . (5)
زندگي نوين
که پسران ايشان عبارت بودند از :
1- شهيد حجت السلام والمسلمين حاج سيد مصطفي خمینی
2- مرحوم حجت السلام سيد احمد خميني .
نمونه اي از ابعاد شخصيتي امام
امام که از نوجواني داراي نبوغ و جامعيت بود، به سرعت مراحل علمي را طي کرد و در سن 25 سالگي به اجتهاد رسيد و در زمره مجتهدين و نوابغ قرار گرفت .27 سالگي به تدريس فلسفه پرداخت ، پس از چند سال تدريس دروس سطح حوزه بر کرسي درس خارج فقه و اصول نشست و در کنار آن درس اخلاق خود را نيز محفل پرورش روح تشنگان وادي اخلاق نمود. حضور او در قم که بسان ستاره اي در آسمان علم و عرفان ميدرخشيد و به عنوان استادي توانمند وجامع تجلي مي کرد و از همين رهگذر بود که شاگرداني گرانقدر چون شهيد آيت الله مطهري و شهيد آيت الله دکتر بهشتي از محضر درسش طلوع کردند .
فرزانگي و فرهيختگي فوق العاده امام از همان اوايل آشکار بود و خبر از آينده شکوهمند او مي داد.
« مرحوم قاضي که عمو زاده علامه طباطبايي و از رفقاي امام بود بسيار اهل ذکر بود، ايشان در زمان طلبگي هم پيشگويي داشته و به امام عرض کرده بود که شما بعدا جزء علما خواهيد شد.» (8)
در تاريخ عمر با برکت امام حوادث مهمي پيش آمد که در کمال و تجربه او نقشي بسزا داشتند. جنگ جهاني ، مبارزات شهيد مدرس با رضا شاه ، مبارزات آيت الله کاشاني، روي کار آمدن آتاتورک در ترکيه و اسلام زدايي او در آن کشور و روي کار آمدن رضا شاه و اسلام ستيزي او ، به قدرت رسيدن ملي گرايان چون مصدق مسائل مهم آن حوادث را تشکيل مي دهند.
مبارزات امام که که از نوجواني آغاز شده بود در حوزه علميه قم ، در سطحي گسترده ادامه يافت و همواره به مناسبت ، با انحرافات دستگاه سلطنتي شاه مبارزه مي کرد و بر عليه آن سخنراني کرده و اعلاميه صادر نمود .
واقعه پانزده خرداد 1342
تبعيد امام
امام درباره تبعيد خود مي فرمايد: « تبعيد من به ترکيه و از آنجا به عراق موجب نگراني نيست.چون در راه ايفاي وظيفه براي دفاع از احکام اسلام و مصالح مسلمين و جلوگيري از نفوذ اجانب به ممالک اسلامي و دفع ظلم و ستم کاري صورت گرفت .» (9)
پس از ورود به عراق در نجف اشرف به تدريس پرداخت وکتب وخدمات علمي اش در معرض استفاده شيفتگان معارف الهي قرار گرفت .
او در عراق نير مبارزه را ادامه داد و مردم را با اعلاميه و سخنراني که نوار آن به ايران مي آمد آگاه مي کرد .در آبان 1356 عمال شاه فرزند بزرگوارش آيت الله حاج سيد مصطفي را به شهادت رساندند . امام که فرزند دانشمند وبا فضيلتش که اميد اسلام و مسلمين بود بسيار علاقه داشت فرمود :« يک الطاف خفيه اي خداوند تبارک و تعالي دارد که ماها علم به آن نداريم ». (10)
به دنبال اين شهادت که لطف خفي الهي بود موج حرکتهاي مردمي به رهبري روحانيت خط امام شدت گرفت تا اين که امام را مجبور به ترک خاک عراق کردند. ابتدا کويت را براي اقامت اختيار کرد، اما مقامات کويتي موافقت نکردند و به فرانسه در دهکده نوفل لوشاتو از توابع پاريس رفت و از آن جا نهضت عظيم اسلامي مردمي را هدايت کرد .
مراحل شروع پيروزي انقلاب
« من به پشتيباني اين ملت ، دولت تعيين مي کنم ، من توي دهن اين دولت مي زنم ، من دولت تعيين مي کنم .» (11)
پيروزي انقلاب اسلامي ايران
تشکيل حکومت
در تاريخ 12 فروردين بود که ملت ايران با 2 / 98 به جمهوري اسلامي راي « آري » دادند و نظام اسلامي تثبيت گرديد و از اين پس دشمنان اسلام به کار شکني پرداختند و دشمنان شخصيتهاي بسياري را ترور کردند که مهمترين آنها شهيد آيت الله مطهري بود که از پيشگامان شهادت به دست آنها بود و 72 تن از ياران امام که در راس آنها شهيد مظلوم آيت الله بهشتي بود را به شهادت رساندند. در باغ سبز شهادت باز شده بود و شخصيتهاي فراوني بر جمع گلهاي اين گلستان افزود شدند و البته جنگ و خيل شهداي آن قصه اي بزرگ دارد.
امام در طول ده سال بعد از پيروزي انقلاب بارها پوزه آمريکا را به خاک ماليد و سطوت ابر قدرتي او را لگد مال کرد و به ملت ايران آموخت که با آمريکا جز با شدت عمل قدرت نمي توان مبارزه کرد .
روح خدا به خدا پيوست
خبرگزاري فرانسه مي گويد : ملت ايران براي تشييع امام از خود چيزي کم نگذاشت .(14)
شبکه تلويزيوني سي - تي - وي کانادا مي گويد : مراسم تشييع آيت الله خميني به بزرگترين تظاهرات تاريخ تبديل شد.(15)
ويژگي هاي روحي و رفتاري امام خميني «قدس سره»
روح ادب
راز و نياز با خدا
«امام در عين اين که تمامي شجاعتها و بي باکي ها در را ه خدا ، در جانش تبلور پيدا کرده است ، ولي هيچ گاه از اذکار و نوافل و مستحبات غافل نمي ماند. حتي در حال قدم زدن تسبيح در دست گرفته و ذکر و زيارت مي خواند. امام روزانه چندين نوبت قران مي خواند با همان صداي ملکوتي .... ايشان در هر فرصت مناسبي که پيش مي آمد، قران مي خواند و معمولا بعد از نماز صبح ،قبل از نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء ويا در هر فرصت ديگر ،مقيد به اين مستحب الهي بودند و ما بارها که در ضمن روز خدمت ايشان مي رسيديم امام را مشغول قرآن مي يافتيم ... در منزلِ خيابان در بند شميران ، بارها امام را با همان صداي ملکوتي که آهنگ تسبيح و تقديس فرشتگان را تداعي مي کرد ، مشغول خواندن دعاي کميل ديديم .(18)
تقوا
آيت الله حسين مظاهري مي گويد : « بيش از 12 سال که در دروس عاليه ي ايشان شرکت داشته ام در اين مدت يک عمل مکروه از ايشان نديدم بلکه اگر شبهه مراء ( خودنمايي ) و شبهه ي غيبت و دروغي و ... پيش مي آمد حالت نگراني به خوبي از ايشان نمايان مي شد » ( 20 )
اطمينان و توکل امام خميني
نويسنده اي مسيحي که 22 بهمن به ايران آمده بود پس از مراجعت مي گويد : خيلي چيزهاي انقلاب اسلامي مرا جذب کرد ولي مهم تر از هر چيز خاطره ي من از رهبر انقلاب ايران بود من با اينکه خيلي از شخصيت ها و سياستمداران جهاني را ديده ام ؛ ولي تا به حال کسي را مانند اين گونه صميمي و مطمئن و آرام نديده ام ، در حسينيه ي جماران او را ديدم ، در عين حالي که مردي انقلابي و خستگي ناپذير است ولي گويا دنيايي از آرامش و اطمينان او را همراهي مي کند . (21)
تهذيب نفس
عشق به خدا
آزادگي
همساني با مردم ضعيف
امام خميني واقعاً به اين دستور عمل کرد . البته اين گونه نبود که او زندگي بهتري داشته باشد و به هنگام رهبري بخواهد خود را در حد پايين تري آورد ، همسان با ضعفا قرار دهد بلکه به طور طبيعي زندگي امام زاهدانه و همسان با فقرا بود .
شهادت طلبي
« اگر ما با دست جنايتکار آمريکا و شوروي از صفحه ي روزگار محو شويم و با خون سرخ شرافتمندانه با خداي خويش ملاقات کنيم بهتر از آن است که در زير پرچم ارتش سرخ شرق و سياه غرب زندگي اشرافي داشته باشم » (25)
انتقاد
اعتراف به تقصير
در پايان وصيت نامه سياسي الهي خود مي فرمايد :
« من در طول مدت نهضت و انقلاب ، به واسطه ي سالوسي و اسلام نمايي بعضي افراد ، ذکري از آنان کرده و تمجيدي نموده ام که بعد فهميدم از دغل بازي آنان اغفال شده ام . آن تمجيدها در حالي بود که خود را به جمهوري اسلامي متعهد و وفادار مي نماياندند و نبايد از آن مسائل سوء استفاده شود و ميزان در هر کسي حال فعلي او است » (27)
تواضع
امام با موقعيت بلند مرجعيت و رهبري جهان اسلام همواره تواضع مي کرد و مي فرمود : « اگر به من بگويند خدمتگزار ، بهتر از اين است که بگويند رهبر . رهبري مطرح نيست ، خدمتگزاري مطرح است . اسلام ما را موظف کرده که خدمت کنيم . خدمتگزاري مطرح است » (28)
از فضائل اخلاقي امام خميني (ره) هر چه بگوييم و بنويسيم کم گفته و نوشته ايم پس به همين مطالب کم بسنده مي کنيم و در خاتمه از کتاب چهل حديث امام مطلبي را مي نويسم تا شايد با مطالعه آن از حال غفلت بيدار شوم :
تا فرصت داري به حساب خودت رسيدگي کن .
منابع تحقیق :
ـ برداشتهايي از سيره ي امام خميني ، ج 1 ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1380 .
ـ بررسي و تحليلي از نهضت امام خميني ، سيد حميد روحاني ، انتشارات راه امام ، تهران ، 1375 .
ـ پا به پاي آفتاب ج 2 ، 3 ، امير رضا ستوده ، نشر پنجره ، 1382 .
ـ تا مرز عصمت ، غلامعلي رجايي ، نسل کوثر ، تهران ، 1381 .
ـ چهل حديث ، امام خميني ، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني ،1376 .
ـ خلوتي با خويش ، غلامعلي رجايي ، پيام آزادي ، تهران ، 1383 .
ـ سرگذشت هاي ويژه از زندگي امام خميني ، ج 3 ، موسسه نشر و تنظيم امام خميني ، 1381 .
ـ سيماي امام خميني ، محمد رضا اکبري ، پيام عترت ، 1381 .
ـ سيماي فرزانگان ، رضا مختاري ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه علميه قم ، 1380 .
ـ صحيفه ي نور ، ج 5 ، امام خميني ، موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
ـ کلمات قصار امام خميني ، موسسه نشر و تنظيم امام خميني ، 1382 .
ـ مجله ي حضور ، شماره ي 15 ، بهمن 1370 .
ـ نهج البلاغه ، محمد دشتي ، نشر مشرقين ، 1380 .
ـ وصيت نامه ي سياسي الهي امام ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1383 .
ـ ويژگي هايي از زندگي امام خميني ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1381 .
پی نوشت ها :
1 ـ بررسي و تحليلي از : نهضت امام خميني ، سيد حميد روحاني ، انتشارات راه امام ، تهران ، 1375 .
2 ـ سياسي امام خميني ، محمد رضا اکبري ، پيام عترت ، 1381.
3 ـ پا به پاي آفتاب 2 ، اميررضا ستوده ، نشر پنجره ، 1382 .
4 ـ بررسي و تحليلي از : نهضت امام خميني ، سيد حميد روحاني ، انتشارات راه امام ، تهران ، 1375 .
5 ـ پا به پاي آفتاب 3 ، اميررضا ستوده ، نشر پنجره ، 1382 .
6 ـ بررسي و تحليلي از : نهضت امام خميني ، سيد حميد روحاني ، انتشارات راه امام ، تهران ، 1375 .
7 ـ خلوتي با خويش ، غلامعلي رجايي ، پيام آزادي ، تهران ، 1383 .
8 ـ سرگذشت هاي ويژه از زندگي امام خميني ، ج 3 ، موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1381 .
9 ـ صحيفه ي نور ، امام خميني ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
10 ـ صحيفه ي نور ، امام خميني ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
11 ـ همان منبع .
12 ـ کلمات قصار امام خميني ، موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1382 .
13 ـ صحيفه ي نور ، ج 5 ، امام خميني ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
14 ـ مجله ي حضور ، بهمن 1370، ص 89 .
15 ـ مجله ي حضور ، شعار 15 ، ص 289 .
16 ـ تا مرز عصمت ، غلامعلي رجايي ، نسل کوثر ، تهران 1381 .
17 ـ همان منبع ، ص 37 .
18 ـ سيماي فرزانگان ، رضا مختاري ، دفتر تبليغات اسلامي حوزه ي علميه قم ، 1380.
19 ـ برداشتهايي از سيره ي امام خميني ، ج 1 ، ص 55 ؛ موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1380 .
20 ـ سرگذشت هاي ويژه از زندگي امام خميني ، ج 5 ، ص 162 ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1381 .
21 ـ ويژگي هايي از زندگي امام خميني ، ص 127 ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1381 .
22 ـ کلمات قصار امام خميني ، ص 66 ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1382 .
23 ـ همان منبع.
24 ـ نهج البلاغه ، خطبه ي 200 ، محمد دشتي ، نشر مشرقين ، 1380 .
25 ـ وصيت نامه ي سياسي الهي امام ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1383 .
26 ـ پا به پاي آفتاب ج 3 ، امير رضا ستوده ، نشر پنجره ، 1382 .
27 ـ وصيت نامه ي سياسي الهي امام ، موسسه ي نشر و تنظيم آثار امام خميني ،1383
28 ـ صحيفه ي نور ، ج 10 ، امام خميني ، موسسه نشر و تنظيم آثار امام خميني ، 1384 .
29 ـ چهل حديث ، ص 41 ، امام خميني ، موسسه ي تنظيم و نشر آثار امام خميني ، 1376 .