ابعاد فرهنگي امتياز نامه تنباكو (1)
انحصار تنباكو و مقاومت مردمى
در راس اين جنبش بزرگ مذهبى كه عليه ظلم و فساد حاكم و استعمار در حال استيلا بر كشور ايران پايه گذارى شد، ميرزا محمدحسن شيرازى معروف به ميرزاى بزرگ قرار داشت كه نام پر افتخار او در تاريخ سياسى ايران با جنبش تحريم تنباكو قرين گشته است.
انحصار تنباكو، يكى از امتيازاتى بود كه در اواخر قرن نوزدهم ميلادى (اوايل قرن چهاردهم هجرى قمرى) به يك كشور بيگانه اعطا شد. مذاكرات مقدماتى در اثناى سومين سفر ناصرالدين شاه به اروپا در سال 1889 م . / 1306 ه در لندن انجام شد و در بهار سال 1891، نمايندگان كمپانى انگليسى گيرنده انحصار به ايران آمدند.
مقدمات امتياز تنباكو را "امين السلطان" صدر اعظم ناصرالدين شاه فراهم كرد كه در اين سفر به همراهى اعتمادالسلطنه و عدهاى ديگر در التزام شاه بودند. انگليسىها نيز ماموريت اين كار به عهده «ماژور جرالد تالبوت» از مشاوران و نزديكان لرد ساليسبورى، نخست وزير انگليس گذاشتند.
طبق اين امتياز، كليه حقوق فروش و توزيع تنباكو در ايران و صدور تنباكوى محصول ايران به شركتسلطنتى تنباكو واگذار شد به اين شرط كه سالانه پانزده هزار ليره به حكومت ايران بپردازد. مدت قرار داد اين امتياز 50 سال و داراى 15 ماده (1) بود كه در تامين حقوق صاحبان امتياز نامه و اعطاى تسهيلات لازم براى انجام فعاليتهاى كمپانى رژى تنظيم شده بود.
با انتشار خبر انعقاد امتياز نامه تنباكو، انتقاد و اعتراض از داخل و خارج از سوى چندين تن از شخصيتها و نيز برخى جرايد شروع شد. سپس با ورود نمايندگان كمپانى رژى به ايران و آغاز فعاليت آنها در شهرها، نارضايتى عمومى در كشور آغاز گشت. زيرا اين امتياز بر منافع و مصالح بخش وسيعى از جامعه ايران، اعم از توليد كنندگان تنباكو و تجار و بازرگانان و حتى مصرف كنندگان تاثير مىگذاشت. از اين رو، واكنش عمومى نسبتبه انحصار، سريع و گسترده بود و حركتى هم كه متعاقب آن در جامعه پديد آمد، نتيجه بخش و مؤثر مىنمود.
يكى از گروههايى كه در مخالفتبا قرار داد رژى، نقش فعال و ارزندهاى داشت، روحانيان و علماى مذهبى بودند كه در راس حركت مردم قرار گرفتند و در شهرهاى مختلف: شيراز، اصفهان، مشهد، تبريز، تهران و ديگر جاها، امر رهبرى نهضت و بسيج مردم را بر عهده داشتند. نقش علما در اين جنبش به منزله مدافعان ملت كاملا آشكار گشت و آنها براى مقابله با خطر نفوذ بيگانگان و از بين رفتن استقلال كشور و همچنين براى درهم شكستن استبداد داخلى و ظلم و ستم ناشى از آن، وارد ميدان مبارزه و نهضتشدند.
اولين واكنش مردمى در برابر ورود عمال شركت رژى به شهرها، از فارس - مهمترين مركز تنباكوخيز ايران - شروع شد و بعد استانهاى ديگر را نيز فرا گرفت. ورود نمايندگان اين شركتبه شيراز با سفارشنامه مخصوص دولتبه حاكم فارس (اويس ميرزا معتمدالدوله) همراه بود. مردم، پيش از ورود اين هيات از قضيه امتياز نامه با خبر شده بودند و لذا به علماى شيراز متوسل شدند. با اعتراض تعداد زيادى از تجار فارس و برخى از علما، حكومتشيراز تا چند روز نتوانست از نمايندگان شركت پذيرايى كند.
يكى از علمايى كه در شيراز بيش از ديگر روحانيون در اعتراض عليه شركت رژى فعاليت داشت، سيد على اكبر فال اسيرى بود. در اثر فعاليتهاى وى، مردم شهر اعتصاب كرده، دكانها را بستند، و اعتراض گستردهاى آغاز شد. حكومت مركزى چون از اين وقايع آگاه گشت، ميرزا رضا خان ملقب به قوام الملك را به حكومت فارس گماشت تا به اعتراض مردم پايان دهد. در اثر اقدام وى، سيد على اكبر فال اسيرى دستگير و به بوشهر اعزام شد تا از آن جا به عراق عرب تبعيد شود.
با تبعيد اين عالم مذهبى، مردم شيراز به حركت در آمدند و تظاهراتى را در مسجد جامع و حضرت شاهچراغ بر پا ساختند. بازار وكيل بسته شد و شعارهايى در محكوميتشركت رژى و تبعيد "فال اسيرى" در سطح شهر پخش گرديد. نيروهاى قوام الملك با حمله به مردم معترض، تظاهرات آنها را به خاك و خون كشيدند; تعدادى از مردم را كشته و تعدادى را نيز زخمى كردند. در پرتو اين اقدام سركوبگرانه، هيات رژى توانستبه شهر وارد شود. با اين حال، علما همچنان در اعتراض بودند و از مردم خواستند تا از رفتن به مساجد خوددارى كنند. ميرزا محمدعلى مجتهد تكليف كرد كه اگر نماينده شركت از شهر خارج نشود، شهر را آشوب فرا خواهد گرفت. (2)
ورود كاركنان شركتبه شيراز، مردم را در جريان يكى ديگر از اقدامات استعمارى انگليس يعنى عملكرد بانك شاهنشاهى در شيراز قرار داد. مردم از معامله با اين بانك خوددارى كردند و در صدد ايجاد يك بانك ايرانى بر آمدند كه خود، هشدارى ديگر به عمال استعمار بود. (3)
با ادامه مقاومت مردم شيراز، ساير شهرها نيز به اين اعتراض پيوستند. در شهرهاى تهران، اصفهان، تبريز، مشهد و ساير شهرهاى كشور، اعتراضات مردمى عليه امتياز تنباكو شدت گرفت. شبنامهها و اطلاعيههاى تهديد آميز در مخالفتبا دولت و جان اتباع بيگانه صادر شد. در اين شهرها نيز علماى برجستهاى كانون مقاومت مردم و محرك هيجان عمومى بودند. تلاش ناصرالدين شاه و عمال دولتبراى فرونشاندن اعتراضات و شورش مردم - چه با توسل به شيوههاى تفرقه آميز و چه با تهديد و ارعاب و قوه قهريه - به جايى نرسيد و روز به روز بر گستردگى دامنه جنبش افزوده گشت.
علماى مذهبى علاوه بر اين كه در سطح شهرها به تحريك و بسيج مردم در مقابله با امتيازنامه تنباكو و ورود نمايندگان شركت پرداختند، نامهها و تلگرامهايى را هم براى ميرزاى شيرازى - مرجع بزرگ شيعه در آن زمان - به سامرا ارسال كردند و حتى نمايندگانى را نيز به حضور ايشان فرستادند و در انعكاس اخبار و وقايع داخلى ايران به وى، كوشش فروان كردند.
يكى از اين چهرههاى برجسته، سيد جمالالدين اسدآبادى - بيدارگر مشرقزمين - است كه مقارن اين احوال، در اثر استبداد ناصرى از ايران تبعيد شده بود. وى در بصره با سيدعلى اكبر فال اسيرى ديدار كرد و نامه مفصلى (4) توسط او براى ميرزاى شيرازى فرستاد كه در آن گوشه هايى از فجايع و ظلم و ستم ناصرالدين شاه قاجار و عمال دولت را در داخل و نيز تسلط اجانب بر كشور و امتيازهاى ويرانگرى را كه از شاه كسب كرده بودند به اطلاع وى رسانيد.
حضور فال اسيرى در سامرا نزد ميرزاى شيرازى، كه بيانگر شيوه برخورد دولتبا مردم و علماى دينى بود، ميرزا را بر آن داشت تا در مسالهاى كه به امور مسلمانان ايران و حيثيت مذهبى و ملى جامعه آنها مربوط است، فعالانه برخورد كند. لذا در اولين نامههاى نصيحتآميز خود (5) به شاه و صدراعظم، تن دادن به خواسته مردم و بازگشت مجتهد تبعيدى شيراز - فال اسيرى - را درخواست كرد. ليكن هيات حاكمه ايران كه نمىخواست رسوايى شكست در برابر اراده ملت و قدرت مرجعيتشيعه را بپذيرد، به اين نامهها پاسخ نداد و درخواستهاى ميرزا رامسكوت گذاشت.
با گسترش قيام مردم و پديد آمدن التهاب و هيجان سراسرى و تلاشها و اقداماتى كه روحانيان و علماى مذهبى در رهبرى نهضت انجام دادند، مرجع بزرگ شيعه مصمم شد تا در پشتيبانى از ملت مسلمان و به منظور شكستن قاومتشاه مستبد و نمايندگان شركت رژى و در واقع به زانو درآوردن استعمار، اقدامى مؤثر و چاره ساز انجام دهد. لذا در روز پنجشنبه، اول جمادى الاول 1309 ه حكم تاريخى خود را از سامرا بدين صورت صادر كرد:
«بسم الله الرحمن الرحيم. اليوم، استعمال تنباكو و توتون باى نحو كان در حكم محاربه با امام زمان(عج) است.» (6)
با انتشار متن اين حكم در ميان مردم، سراسر كشور به هيجان آمد و قيام ملت گستردهتر شد. ناصرالدين شاه كه قدرت مقابله با اين حركت را نداشت، سرانجام در برابر خواسته علما و مردم تسليم شد و طى دستخطى به وزير اعظم، لغو كامل انحصار نامه دخانيات، شامل انحصار داخلى و خارجى را صادر كرد:
«جناب امين السلطان، امتياز دخانيات داخله كه چند روز قبل موقوف شده بود، اين روزها امتياز خارجه را هم موقوف فرموديم. كليتا اين عمل به طور سابق شد. به تمام علما و حكام و مردم اطلاع دهيد كه مطمئن باشند و به رعايا حالى نمايند.» (7)
بدين ترتيب، امتياز رژى با قدرت مرجعيتشيعى و همكارى علما و مردم و بازرگانان ايران لغو شد و حركت مردم در برابر استبداد داخلى و استعمار خارجى به پيروزى رسيد.
- مضرات فرهنگى امتياز تنباكو :
1 - اهداف سياسى نظامى به منظور :
ب) رقابتبا ديگر كشورهاى استعمارگر رقيب براى حفظ منافع و مستعمرات خود.
2 - اهداف اقتصادى :
ب) ايجاد بازار مصرف براى عرضه كالاهاى توليدى خود و وابسته كردن حيات اقتصادى كشورهاى مستعمره يا زير سلطه با سياست تك محصولى ساختن اقتصاد آن كشورها و اختلال در شيوه معمول اقتصادشان.
استعمارگران در وراى اين اهداف، به دنبال كسب تفوق و برترى سياسى و نظامى در صحنه بينالمللى بودند (و هستند) تا منافع ملى خود را تامين كنند.
در كنار اهداف سياسى و اقتصادى، هدف مهم ديگرى را كه متوليان فكرى استعمارگرى مدنظر داشتند و استعمار جديد (نئوكلنياليسم) بر آن پايه شكل گرفت، «استعمار فرهنگى» بود. آنها با برنامههاى طراحى شده و مزورانه (گاهى نيز به ظاهر بشر دوستانه!)، فرآيند انقطاع فرهنگى و تخريب فرهنگهاى بومى (ملى و مذهبى) جوامع عقب مانده و زير سلطه و جايگزينى فرهنگ استعمارگر (غرب) را در اين كشورها در راستاى همان استراتژى تهاجم و سلطه تعقيب مىكردند.
در امتيازنامه تنباكو نيز مسالهاى كه جاى تامل و بررسى دارد، تهاجم فرهنگى پنهان و آشكار استعمار به كشور ما (ايران) است كه در پوشش يك امتياز اقتصادى صورت مىگرفت.
در اين امتياز، علاوه بر ضرر اقتصادى و به يغما رفتن بنيه مالى ايران و واگذارى امور اقتصادى ملتبه بيگانگان، خطر ديگرى كه جامعه ايران و كيان اسلام را تهديد مىكرد، حضور فرهنگ استعمارى و گسترش فسادى بود كه به تبع حضور عينى اجانب و ورود تعداد زيادى از بيگانگان غير مسلمان در كشور پديدار شد.
برخى از اهداف فرهنگى استعمار را در امتياز تنباكو (علاوه بر اهداف سياسى و اقتصادى) مىتوان چنين برشمرد:
1 - تبليغ ديانت مسيح در جامعه اسلامى
2 - ترويج فساد و بى بندو بارى و تخريب بنيادهاى اخلاقى جامعه (با داير ساختن اماكن فساد و مراكز عياشى).
3 - تضعيف عقايد و باورهاى اسلامى مردم ايران به ويژه جوانان و جذب آنان به آيين مسيحيت (از طريق برنامههاى تبشيرى ميسيونرهاى مذهبى و ترويج آلودگيها و انحرافات جنسى).
4 - تحقير شخصيت انسانى ايرانيان مسلمان و مرعوب ساختن آنها در برابر انسان غربى.
5 - ترويجبى حجابى با استفاده از زنان و دختران فرنگى بدون پوشش در معابر، مغازهها و بازار مسلمانان.
6 - گسترش دادن و حاكميتبخشيدن فرهنگ غربى در تار و پود جامعه و زدودن ارزشهاى اسلامى در قالب استراتژى تهاجم و سلطه.
در پى انعقاد قرارداد تنباكو، فرنگيان بسيارى به ايران هجوم آوردند كه آمار و ارقام معاصران واقعه، تعداد آنها را تا 200 هزار نفر ذكر كرده است. ورود اين تعداد بيگانه به كشور، از يك سو، شكل ظاهرى شهر و بازار و جماعت مسلمان را تغيير داد و از سويى ديگر، استضعاف مالى و فرهنگى بسيارى از مردم، آنان را به اجيرى و خدمتگزارى اجانب كشانيد كه توهين و تحقير شخصيت مرد و زن ايرانى را به دنبال داشت.
در چنين موقعيتى، اشاعه فساد اخلاقى و اجتماعى و از بين رفتن قبح مفاسد و از طرفى بد رفتارى و سلطه كارگزاران استعمار براى كشور زيان آور بود.
عباس ميرزا ملكآرا - برادر ناصر الدين شاه - مىنويسد: «انگليسيان هم به ايران آمده مانند دولتى كه ايران را فتح كرده باشند، به تمام بلاد، مامورين فرستادند و در هر بلدى سوار گرفتند كه اجراى احكام آنها را بنمايند و سوارها با مواجب كافى و اسبان اعلى و اسلحه جديد مسلح نمودند... چون ميدان را به اين شدت خالى و بىمانع ديدند با رعايا در كمال سختى معامله نمودند و در هيچ محل، اعتنايى به حكومت نكردند و از طرف امناى دولت كه همه از كمپانى رشوه خورده بودند، هر روز به حكام ولايات اوامر صادر مىشد كه البته در پيشرفت كار امور مامورين كمپانى، منتهاى سعى را به جا آورند...» (9)
يكى از معاصران واقعه تنباكو، شرح جامعى از گسترش فساد و نفوذ بيگانگان در بازارها و استفاده از دختران فرنگى براى ازدياد خريد و فروش و همچنين رسميتيافتن فحشاو ترويج مسيحيت و ايجاد شبكه نوكران از افراد سست عنصر بيان داشته، مىنويسد: «بالجمله آن درجه از انحطاط و ضعفى كه اسلام و اسلاميان را در اين قرن روى داده و آن طرحى كه خارجيان براى استثمار ايران پيش خود ريخته و بدين وضع پيش آمده بود، هر گاه به لطف خداوندى تدارك نفرموده بود و چندى بدين وضع تيره بر ايران گذشته بود، هر آينه عن قريب اسمى از ايران و اسلام به جانمانده و بالمره محو مىشد.» (10)
كمپانى پس از كسب امتياز، نمايندگان خود را وارد ايران كرد و آنها را به تمام شهرها حتى قصبات و روستاهاى كشور اعزام داشت و با تاسيس ادارات دخانيات كه مستقيما به وسيله خودشان اداره مىگشت، از هر جهت، زمينه را بر مردم تنگ گرفت تا جايى كه خطر مستعمره شدن ايران همانند هندوستان احساس مىشد.
با ورود كارمندان انگليسى كمپانى به شهرهاى مختلف ايران، فساد اروپايى نيز با آنها وارد شد. به همراه اينان، دختران فرنگى براى فريفتن عقل و دين جوانان مسلمان وارد شدند و در هر شهرى به ويژه تهران، كافههاى قمار و رقص و مشروب و تئاتر و اماكن فساد و فحشا رواج يافت و از اين طريق، هر روزه جمعى از مسلمانان را به دام فساد مىكشيدند. همراه با عمله طرب، مبلغان مسيحى و ميسيونرهاى مذهبى نيز به تبليغ ديانت مسيح در كشور پرداختند.
«از طرف فرنگيان، عده زيادى مبلغ كه در حدود صد هزار زن و مرد بودند به ايران آمده و مركز تبليغ خود را در تهران قرار دادند. طولى نكشيد كه اين عده بين شهرستانها پخش شده و در هر نقطه مشغول تبليغ مردم به ديانت مسيح شدند. كليساها ساخته شد و براى پيشرفتخود، مريضخانههايى بنا كردند و دختران مسلمان را براى پرستارى استخدام كرده و آنان را بى حجاب به امور پرستارى واداشتند. مردم كه آن روز تا اندازهاى پايبند به امور شرعى بودند و اين كارها را مخالف شرع مىديدند، در صدد مخالفتبرآمدند.» (11)
معاصران انحصار تنباكو، وضعيت آشفته شهرها را كه پيامد ورود جماعت فرنگى به كشور بوده، در نوشتههاى خود منعكس كردهاند; چنان كه يكى از اينان مىنويسد: «شرح اين اوضاع فرنگى بازار جديد ايران... در تقرير و توصيف نگنجد... به طور خلاصه هر ملت و آيين را در ايران قوت يك به صد افزوده شد، مگر ملت اسلام را كه قوت بى اندازه بكاهيد... در راسته بازار طهران... مردان فرنگى به تازگى چندين حجره گشودند، همه دختران فرنگى نورس و زيبا كه به وضع دلكش و دلربا خود را ساخته و پرداخته، اجناس عالى و فاخر خود را به وصفى هر چه دلخواهتر به موقع نظر و حسرت تماشاچيان گذاشته، مسلمانان دلداده را به اسم و عنوان دادوستد از هر سو در پى تاراج عقل و دين بودند.» (12) اين فرنگيان از زنان ايرانى به عنوان خدمتكار و دايگى اطفال خود استفاده مىكردند و با وعده پرداخت مواجب، آنها را به خانههاى خود مىبردند. «چنانچه در تهران از هر گوشه و راهگذرى مىگذشتى، زن مسلمان بود كه يكى و دو اطفال فرنگى را در بغل، بسا مىشد كه يك و دو طفل از دنبالش به زبان فارسى ننه جان گويان مىدويدند.» (13) اين وضعيت ناهنجار و نگران كننده در كشور، موجب ناراحتى علماى مذهبى و مردم مسلمان ايران گشت. بسيارى از علما و اقشار مذهبى، خطر يك تهاجم گسترده فرهنگى راء;جظظ از جانب دولت استعمارى انگلستان در امتياز تنباكو دريافتند و به شدت از تضعيف دين و گسسته شدن بنيادهاى اخلاقى و مذهبى جامعه اسلامى نگران شدند. خطر مستعمره شدن كشور با ورود خيل عظيم نيروهاى بيگانه به مملكت، متعاقب انعقاد اين قرارداد، احساسات مذهبى و ملى علما و مردم را تحريك كرد و آنها را در برابر تسلط اجانب به قيام واداشت.
با ورود اين خيل فرنگى به ايران، تقابل فرهنگى پديدار شد. نقشههاى استعمار از روى طرح و حساب بود و استراتژى سياسى - اقتصادى آنها با جريان فرهنگى آميخته بود. به منظور فريب مردم و تاراج عقل و دين آنها و هموار ساختن زمينه تبيلغ براى ميسيونرهاى مذهبى و ترويج مسيحيت در جامعه اسلامى، بازيگر خانهها (تئاتر)، مهمانخانهها، ميخانهها و دعوتخانههاى ويژه (اماكن فساد) بر پا داشتند (14) و مسلمانان را به اين اماكن مىكشانيدند.
فرنگيها از نظر برخورد و رفتار با مردم ايران از همان ابتدا رفتارشان را بر مبناى ارباب و رعيتى استوار ساختند. ايرانى را رعيتخود، پنداشته و از هتك و هرزهگويى به او ابا نكردند. تخم دنياگرايى را پاشيدند و افكار فرنگى را پراكندند. در اين ميانه، افرادى از ايرانيان نيز به خوش رقصى پرداختند. دلالى معتبر در حضور مردم با دستمال دستش، گرد و گل از كفش فرنگى پاك كرد; عدهاى نيز از راه تشبث و خودبزرگ بينى، خود را به جماعت فرنگى چسباندند. (15)
اين رفتارها با ايرانيها به منظور تحقير شخصيت و خودباختگى و تسليم آنها در برابر غربيها صورت مىگرفت تا قدرت ايستادگى و جرات قيام را از آنان سلب كنند.
«شيخ حسن كربلايى» از معاصران واقعه تنباكو در اينباره مىنويسد: «... بالجمله درجه ذلت و ضعف مسلمانان و پايه اقتدار فرنگيان در ايران جز كه بالعيان مشهود شود و گرنه گفتار و بيان در شرحش وافى نتواند بود. در اين پايتختبزرگ اسلام در موقع ايستگاه «شاهزاده عبدالعظيم» در محضر جمعى از مسلمانان يك نفر فرنگى از عملههاى ماشين، يكى از مسلمانان را كه سمت چاكرى دولت را هم داشت چنان سيلى سختى بر او زد كه كلاه از سر مسلمان به چندين قدم آن سو افتاد و در ميان گل و لاى كوچه فروشد. «فرنگى ماشينى» از آن غرور كه در سرداشتبدين قناعت نكرده، در حضور اين همه خلق، زبان به هرزهگويى باز كرد: «حالا برو زن فلان پدر فلان به هر كه مىخواهى شكايت كن!» مسلمان بى چاره كه مىدانستبا كدام حريف در افتاده، خورده دم نكشيد. اينها هم به كنار، اين همه خلق فرنگستان كه در ايران گرد آمده بودند، به روى هم رفته هر يكى براى خدمت و كار، چندين نفر زن و مرد مسلمان را عمله و خدمتكار گرفته، خاصه زنان را كه براى خدمتخانه و دايگى اطفال به تطميع شهريه و مواجبهاى گران و گزافى به خانه برده بودند.» (16)
بنابراين، امتياز رژى، تنها يك قضيه سياسى - اقتصادى نبود، بلكه تبعات فرهنگى مضر و مخربى داشت كه در قالب يك قرارداد اقتصادى، استراتژى تهاجم فرهنگى به اجرا گذاشته مىشد و همين سياست، واكنش شديد مردم و علماى مذهبى را در پى داشت. از اين رو، در حساسترين لحظات تاريخ، حكم ميرزاى شيرازى، در واقع از جهتى مقابله قاطع عليه تهاجم فرهنگى دشمنان اسلام در آن زمان بود و توانست اين تهاجم را به شكستبكشاند.
به نوشته لمبتون: «بعضى از اعضاى جامعه مذهبى به اين دليل در اين نهضتشركت كردند تا بر ضد هر اقدامى كه دروازه اين كشور را به روى كشورهاى خارجى باز كند، مخالفت كرده باشند. برخى ديگر مىترسيدند كه ايران نظير مصر و هند به دست كفار افتد و شركت تنباكوى رژى و حضور كاركنان اروپايى آن در ايران، منجر به تضعيف اسلام در ايران گردد.
علما در اعتراضشان عليه شركت رژى، و مسلمانان خارج از كشور و مخصوصا جمالالدين اسدآبادى اشاره زيادى به تضعيف اسلام مىكردند و احتمالا همين دعوت براى وحدت به نفع اسلام بوده كه باعثشده مردم از اين جنبش حمايت كنند.» (17)
بدين ترتيب با افزايش نارضايتى داخلى، و مخالفت آشكار مردم، اعتراض عمومى در كشور عليه شركت رژى پديد آمد كه توسط طبقات مذهبى و تجار رهبرى مىشد و به سرعت تبديل به نهضتى بر ضد فساد و سوء حكومت قاجار از يك سو و نفوذ و سلطه خارجى از سوى ديگر شد.
پی نوشت ها :
1- جهت اطلاع از مفاد كامل اين قرارداد رك: شيخ حسن كربلايى، رساله دخانيه خطى. همان نويسنده، قرارداد رژى 1890 م; تهران: انتشارات مبارزان، 1361 ش، صص 22 - 19; ناظم الاسلام كرمانى، تاريخ بيدارى ايرانيان، به كوشش على اكبر سعيدى سيرجانى، ج 1، تهران: انتشارات آگاه، 1361 ش، صص 53 - 51; ابراهيم تيمورى، تحريم تنباكو، اولين مقاومت منفى در ايران، چاپ سوم، تهران: شركتسهامى كتابهاى جيبى، 1361، صص 32 - 29.
2- درباره شورش مردم فارس و اقدامات فال اسيرى عليه امتياز تنباكو رك: شيخ حسن كربلايى، همان ماخذ، ص 30 به بعد. تيمورى، تحريم تنباكو، ص 68 به بعد; وقايع اتفاقيه، به كوشش سعيدى سيرجانى، تهران: انتشارات نوين، ص 376 به بعد. فريدون آدميت، شورش بر امتيازنامه رژى، تهران: انتشارات پيام، 1360، ص 15 به بعد. نوشتهاند كه فال اسيرى در شيراز به منبر بر آمده، از زير عبا شمشيرى برآورده كشيده و گفت: امروز جهاد واجب است - رك: شرح حال عباس ميرزا ملك آرا، به اهتمام عبدالحسين نوايى، تهران: انتشارات بابك، 1361، ص 183.
3- آدميت، همان ماخذ، ص 24; وقايع اتفاقيه، ص 376; يعقوب آژند، قيام تنباكو، تهران: كتابهاى شكوفه، 1367، ص 93.
4- درباره متن كامل نامه سيد جمال الدين اسدآبادى به ميرزاى شيرازى و آشنايى با محتواى آن رك: محمدمحيط طباطبايى، نقش سيدجمال الدين اسدآبادى در بيدارى مشرق زمين، تهران، بىتا، صص 203 - 197. ابراهيم تيمورى، همان ماخذ، صص 58 - 52. على دوانى، نهضت روحانيون ايران، ج 1، تهران: انتشارات مؤسسه فرهنگى امام رضاعليه السلام، تاريخ مقدمه 1360، صص 87-80; سيد جعفر شهيدى، دو نامه از بزرگترين فيلسوف شرق سيد جمالالدين اسدآبادى، تهران: كتابفروشى حافظ. «نامهها و اسناد سياسى سيد جمال الدين اسدآبادى، تحقيق و جمع آورى سيد هادى خسروشاهى. درباره كيفيت تبعيد سيدجمال رك: شرح حال عباس ميرزا ملك آرا، صص 181 - 180.
5- جهت اطلاع از متن نامههاى ميرزاى شيرازى، رك: تيمورى، تحريم تنباكو، صص 88 - 87.
6- كربلايى، همان ماخذ، ص 69. همين اثر توسط انتشارات فراهانى (تهران) به نام شخصى با مشخصات محمد رضا زنجانى و با عنوان تحريم تنباكو، بدون تاريخ چاپ شده است. متن فتواى تحريم در اين كتاب در صفحه 100، آمده است. نيز رك: تحريم تنباكو، ص 103. شرح حال عباس ميرزا ملك آرا، ص 182. اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات اعتمادالسلطنه، به كوشش ايرج افشار، تهران: انتشارات اميركبير، 1356، ص780.
7- كربلايى; قرارداد رژى، ص 122; تحريم تنباكو، ص 173; آژند، قيام تنباكو، ص 139.
8- اين رقم را شيخ حسن كربلايى در كتاب خود (قرارداد رژى) ص 23 آورده است. در مورد ورود عده زيادى زن و مرد اروپايى به عنوان كاركنان و ماموران كمپانى و پراكنده شدن آنها در شهرها و نقاط مختلف كشور، فوريه مىنويسد: «لقمه چرب و نرمى پيدا شده بود و رسيدن به آن به رنج و خرج سفر مىارزيد.» رك: سه سال در دربار ايران، ترجمه عباس اقبال، تهران: دنياى كتاب، 1362. نيز: تحريم تنباكو تيمورى، ص 42.
9- شرح حال عباس ميرزا ملكآرا، ص 182. سخن عباس ميرزا تيمورى نيز در تحريم تنباكو، ص 43 نقل كرده است.
Lambton, "The Tobacco Regie:Prelude To Revolution", Studia Islamica, Paris, XXII (1965), PP, 119 - 157, XXIII (1965), PP. 71 - 90 .
10- زنجانى، تحريم تنباكو، ص 61; كربلايى، قرارداد رژى، ص 24; نيز: على اكبر ولايتى، مقدمه فكرى نهضت مشروطيت، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1365، ص 109. درباره كشف اسلحه و مهماتى كه كمپانى رژى به ايران حمل مىكرد با استفاده از معافيت گمركى و بازتاب بد اين كار در اذهان كه خطر تصرف و مستعمره ساختن كشور را احساس مىكردند، رك: تحريم تنباكو، ص 240.
11- ذبيح الله محلاتى، مآثر الكبراء فى تاريخ سامرا. نقل از تيمورى، همان ماخذ، ص 42. كربلايى، همان ماخذ، صص 23 - 22.
12- همان، ص 24. ولايتى، همان ماخذ، ص 109.
13- قرارداد رژى، ص 26; مقدمه فكرى نهضت مشروطيت، ص 110.
14- درباره نقشههاى فرهنگى فرنگيان رك: قرارداد رژى. 1890 م; ص 22 و بعد. زنجانى، همان ماخذ.
15- كربلايى، همان ماخذ، ص 54. آژند، قيام تنباكو، ص 65. نيز رك: نامه يكى از معروفين اصفهان، نقل شده در تحريم تنباكو تيمورى، ص 47. در اين نامه آمده است: «جمع كثيرى قريب يكهزار و پانصد نفر از مسلمانان را كه تاكنون به تطميع اجرت زياد چاكر و عمله و دلال گرفته و مخصوصا براى دوره گردى اطراف دهات مبادا به خفيه و پنهانى كسى تنباكو بخرد و ببرد، غلام معين كرده و اسب و اسلحه و لوازم داده و به اشد مايكون از آنان حمايت دارد... اين مردم... چنان قلبا خاطر خواه فرنگى گرديده و خوش رقصىها براى او دارند كه به خاطر يك خوش آمد فرنگى از ضررهاى فاحش و خسارتهاى خيلى بزرگ مسلمانان از هيچ روباكى ندارند... هر گاه بر اين وضع يك چندى بگذرد، بيشتر مردم به هر وسيله باشد خواهند خود را به فرنگى بست... يكسره از اسم و عنوان مسلمانى بدر روند.
16- قرارداد رژى، 189 م، ص 26
17- آن. ك. س. لمبتون، سيرى در تاريخ ايران بعد از اسلام، ترجمه يعقوب آژند، تهران: انتشارات اميركبير، 1363، صص 210 - 209. اصل نوشته لمبتون با مشخصات زير در مجله مطالعات اسلامى منتشر شده است:
* ارسال مقاله توسط عضو محترم سایت با نام کاربری : sm1372