تعریف تکبر و تفاوت آن با عجب

حقیقت کبر آن است که خویش را بر دیگران زیادت بیند در صفتی از صفات کمال ... و منشاء کبر نفس لوامه است. و کبر خصلتی است از خصلت های نفس لوامه و عز و فخر و عجب، همه نزدیکند به کبر. و آنچه سبب کبر است سبب ایشان شاید، و علاج کبر، علاج ایشان هم بشاید.
پنجشنبه، 26 فروردين 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تعریف تکبر و تفاوت آن با عجب
تعریف تکبر و تفاوت آن با عجب
 

 
 
 
 

 

تعریف کبر

حقیقت کبر آن است که خویش را بر دیگران زیادت بیند در صفتی از صفات کمال ... و منشاء کبر نفس لوامه است. و کبر خصلتی است از خصلت های نفس لوامه و عز و فخر و عجب، همه نزدیکند به کبر. و آنچه سبب کبر است سبب ایشان شاید، و علاج کبر، علاج ایشان هم بشاید. (1)
و بدان که کبر خلقی است و اخلاق صفت دل بود، ولیکن اثرآن بر ظاهر پیدا آید و خلق کبر آن است که خویشتن را از دیگران فرا پیش دارد و بهتر داند، و از این اندر وی باد نشاطی پیدا آید؛ آن باد را که اندر وی پیدا شود کبر گویند ... و حقیقت آن است که هیچ کس بوی مسلمانی نشنود تا خود را فراموش نکند، بلکه راحت دنیا نیز نباید. (2) بدان که هر که تکبر کند، از آن کند که خویشتن را صفتی داند که دیگران را نیست، که آن صفت کمال بود، و آن را هفت سبب است. [علم و زهد و نسب و جمال و توانگری و قوت بر ضعیف و تکبر بر تبع. (3) (4)
حقیقت کبر دید زیادت خود است بر دیگری در صفات کمال. و هر چه گاه این دید با دید عظمت حق جمع شود و با دید حقارت و خساست نفس خود جمع شود، ازین کس تواضع آید و شفقت و نصیحت بر خلق و شکر و ثنای مولی - عزوجل - چون داند که نفس وی مستحق اینها نبوده است ذاتی، اگر کمال بیند عطا داند و راه منت وی را به حق گشاده شود. و قوی رساننده است این راه بنده را به حق. باز اگر دید، زیادتی با جهل بود به عظمت حق، و یا جهل بود به حقارت و آفات نفس، و یا جهل مبدأ جسم و آخر نفس. (5)
«ابویزید» گوید: «تا زمانی که بنده می پندارد در میان مردم بدتر از او وجود دارد متکبر است»
سؤال شد: «چه وقت متواضع است؟» گفت: «هرگاه برای خودش به مقام و مالی معتقد نباشد و تواضع هر انسانی به اندازه ی خودشناسی و خداشناسی اوست». «عروة بن ورد» گوید: «تواضع یکی از شکارگاه های شرافت است، و صاحب هر نعمت بر نعمتی که دارد مورد حسد است، جز صاحب تواضع».
«یحیی بن خالد برمکی» گوید: «شخصی بزرگ هرگاه عبادت کند و زهد ورزد، تواضع کرده و نادان هرگاه عبادت کند و زهد ورزد تکبر کرده است».
«یحیی بن معاذ» گوید: «تکبر کردن بر کسانی که به سبب مالشان نسبت به تو کبر می ورزند تواضع است». (6)

تفاوت عجب و کبر

و اما تکبر؛ به عجب نزدیک بود و فرق آن بود که معجب با نفس خود دروغ می گوید به گمانی که بدو دارد، و متکبر با دیگران دروغ می گوید و اگر چه از آن گمان خالی بود. (7)

کبریا و بزرگی از آن خداوند است

ما را که نه طاعت مطیعان است، و نه عبادت عابدان، و نه زهد زاهدان، و نه صدق صادقان، و نه تقوای متقیان، بازین همه عجب و تکبر، و حسد، و ریا، و جمع و منع دنیا، و تفاخر، و تکاثر، هر روزی کمترین ده مسلمان از ما بیازارد، و دعوی آن کنیم که ما از کسی بهتریم! و گوییم بر دیگر مسلمانان نشاید سلام کردن، سلام بر ما باید کرد تا نجات یابند! اینت قومی بد پنداشت و احمق که ماییم! (8)
بدان ای رونده ی راه خدای عزوجل که هر که خواهد که همه آن بود که وی خواهد، جبار بود. و جبار مر خدمت جبار را نشاید [که] بامداد برخیزی، باید که دعوی خدایی نکنی و دعوی پیغامبری را ترک گویی که هرکه بامداد برخیزد و بایدش که هر چه خواهد بشود، درین دعوی خدایی باشد. و هر که را باید هر چه بگوید خلق قبول کنند، این دعوی پیغامبری باشد. و این علت از دید خیریت خود - که کبر است - خیزد. (9)
پس کبریا و بزرگی برازنده ی آن است که وجود همه مستند به اوست. و کمالات، جملگی پرتوی از کمالات بی نهایات او. «غاشیه» بندگی بر دوش جمله کاینات نهاده، و طوق ذلت و سرافکندگی را بر گردن همه انداخته.
گر سر چرخ است پر از طوق اوست
ور دل خاک است پر از شوق اوست
دور جهان است به فرمان او
خنگ فلک غاشیه گردان (10) او
کشمکش هر چه درو زندگیست
پیش خداوندی او بندگی است
با جبروتش که دو عالم کم است
اول ما و آخر ما یک دم است (11)
فرو کشتن صفات بشریت چیست. پیشی و بیشی جستن عز و ریاست طلب کردن و بر خلق خدای افزونی جستن، و این همه صفات حق است و بشر را این همه نرسد. عظمت و کبریا و جبروت صفات حق است، و او خود را به تکبر بستود. غیر او را تکبر مذموم است. و خود را به جباری بستود، و غیر او را جباری مذموم است. (12)
خدا می گوید: «بزرگواری ردای من است و عظمت ازار من است. هر که در دنیا با من در این دو از یکی منازعت کند، او را در دوزخ افکنم». (13)

پی نوشت :

1- مرتع الصالحین، صص 159-160.
2- کیمیای سعادت، ج 2، صص 253-254.
3- تبع: چاکر و خدم و حشم.
4- همان، ج 2، ص 257.
5- مرتع الصالحین، ص 160.
6- راه روشن، ص 322.
7- اخلاق ناصری، ص 179.
8- روضه المذنبین، ص 84.
9- مرتع الصالحین، ص 166.
10- غاشیه گردان: فرمان بردار و مطیع.
11- معراج السعاده، ص 265.
12- شرح تعرف، ج 1، ص 173.
13- اخلاق محتشمی، ص 297.

منبع: برگرفته از کتاب گنجینه ی 69-68




مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما
چگونه ترجمه را به یک حرفه درآمدزا تبدیل کنیم؟
چگونه ترجمه را به یک حرفه درآمدزا تبدیل کنیم؟
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
play_arrow
حکمت | هم نشینی با دانشمندان / استاد توکلی
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
play_arrow
تصاویری از عملیات پدافندی مقابل بمب سنگرشکن در نطنز
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
play_arrow
مهدی طارمی دربی میلان را به آتش کشید
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
play_arrow
ماجرای استعفای نخست وزیر کانادا
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
play_arrow
تصاویر باورنکردنی از پرواز یک مرغ در یک مسافت طولانی
کاهش انرژی با عایق نانویی
play_arrow
کاهش انرژی با عایق نانویی
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
play_arrow
ویدیویی با بازدید میلیونی؛ سرسره بازی یک کلاغ روی برف!
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
play_arrow
خاطره‌ای عجیب از رزمنده جانباز دفاع مقدس
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
play_arrow
رفتار شهید کاظمی زمانی که متوجه سرماخوردگی یک سرباز شد!
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
play_arrow
حیرت مقام اسرائیلی از میزان حجم جاسوسی اسرائلی‌ها برای ایران!
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
play_arrow
مراحل جذاب ساخت تابه استیل
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
play_arrow
خاطره جالب دیپلمات ایرانی از جمله سفیر زن اسلواکی خطاب به او بعد از عدم دست دادن
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
play_arrow
توضیحات دادستان رشت درباره حادثه گروگانگیری یک خانواده پنج نفره به مدت دو سال در گرگان
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)
رمزگشایی از حرکت نمادین انگشت در دعای (یا مَنْ اَرْجُوهُ)