غدير از ديدگاه امام خميني (ره)
پيام غدير، ولايت و حکومت
و اين که در روايات ما از آن زمان تا حالا اين غدير آن قدرازش تجليل کرده اند، نه از باب اين که حکومت يک مسئله اي است، حکومت آن است که حضرت امير به ابن عباس مي گويد که به «قدراين کفش بي قيمت هم پيش من نيست» آن که هست اقامه عدل است. آن چيزي که حضرت امير(ع) و اولاد او مي توانستند درصورتي که فرصت بهشان بدهند، اقامه عدل را به طوري که خداي تبارک و تعالي رضا داد، انجام بدهند، اين ها هستند، لکن فرصت نيافتند. زنده نگه داشتن اين عيد، نه براي اين است که چراغاني بشود و قصيده خواني بشود و مداحي بشود، اين ها خوب است، اما مسئله اين نيست. مسئله اين است که ياد بدهند که غدير منحصر به آن زمان نيست. غدير در همه اعصار بايد باشد و روشي که حضرت امير(ع) در اين حکومت پيش گرفته است بايد روش ملت ها و دست اندرکاران باشد. قضيه غدير، قضيه جعل حکومت است، اين است که قابل نصب است و الا مقامات معنوي قابل نصب نيست. يک چيزي نيست که با نصب آن مقام پيدا بشود؛ لکن آن مقامات معنوي که بوده است و آن جمعيتي که براي آن بزرگوار بوده است، اسباب اين شده است که او را به حکومت نصب کنند و لهذا، مي بينيم که در عرص صوم و صلوة و امثال اين ها مي آورد و ولايت مجري اين هاست. ولايتي که در حديث غدير است به معناي حکومت است، نه به معناي مقام معنوي. و حضرت امير (ع) را همان طوري که من راجع به قرآن عرض کردم که قرآن -در روايات است اين- نازل شده است به منازل مختلف، کلياتش سبع و الي سبعين و الي زيادتر، تا حالا رسيده است به دست ماها به صورت يک مکتوب، حضرت امير هم اين طوراست. رسول خدا هم اين طور است. مراحل طي شده است، تنزل پيدا کرده است. از وجود مطلق تنزل پيدا کرده است، از وجود جامع تنزل پيدا کرده است و آمده است پايين تا رسيده است به عالم طبيعت، در عالم طبيعت اين وجودمقدس و آن وجود مقدس و اولياي بزرگ خدا. بنابراين، اين که حديث غدير را ما حساب کنيم که مي خواهد يک معنويتي را براي حضرت امير يا يک شأني براي حضرت امير(ع) درست کند، نيست. حضرت امير است که غدير را به وجود آورده است، مقام شامخ اوست که اسباب اين شده است که خداي تبارک و تعالي او را حاکم قرار بدهد.(1)
پي نوشت ها:
1.صحيفه امام، ج20، صص 111-113.