خرافاتي ها نياز به آرامش دارند
نويسنده: آزاده پورباوند تنها
خوش شانسي، بدشانسي، آينه شکستن، نعل اسب، طلسم و ... تمام اين واژه ها، واژه هاي آشنا و در عين حال غريبه اي هستند که هر کدام از ما بارها و بارها در زندگي با آنها رو به رو شده ايم، يا شايد اصلاً خودمان آنها را به کار برده ايم، بدون آن که بدانيم چرا و حتي بدون آن که باورشان کنيم؛ اما در حقيقت با به کاربردن آنها، خواسته يا ناخواسته، قدم در دنياي خرافه گذاشته ايم.
اما اصلاً خرافه چيست؟ يک بيماري رواني است يا ترفندي براي گريز از واقعيت؟ چه کساني به آن دچار مي شوند و چه کساني باورش مي کنند؟ اگر باورش کرديم، چه طور مي توانيم از آن بگريزيم؟ و شايد هزاران سؤال ديگر که روزها و سال هاي زيادي است ذهن ما را به خودشان مشغول کرده اند...
براي تمامي اين پرسش ها، خانم دکتر بدرالسادات بهرامي، دکتراي روانشناسي سلامت و استاد دانشگاه شهيد بهشتي، پاسخ دارند؛ پاسخ هايي که مي تواند براي بسياري از ما راه گشا باشد.
اما اين که برخي هنوز تمايل دارند با وجود گسترش علم و آگاهي باز هم به اين پاسخ ها پناه ببرند، خرافه را به باوري عجيب و غيرعادي تبديل کرده است. وقتي امکان کنترل محيط کمتر مي شود، گرايش به خرافات بيشتر مي شود. به طور کلي از ديدگاه اجتماعي، خرافه يک پديده روحي و اجتماعي است که از هراران سال پيش تا امروز در ذهن بشر آن چنان نفوذ کرده که حتي طرز تفکر او را هم تحت تأثير خود درآورده است.
بيماري هايي مثل ديلوژن و هالوسينيشن (به ترييب يعني هذيان و توهم بينايي) هم از جمله بيماري هايي هستند که باعث گرايش به خرافه پرستي مي شوند.
هالوسينيشن يا همان توهم بينايي که از گذشته هاي دور به نام بختک در ميان مردم رواج داشته، در حقيقت نوعي بيماري ژنتيک است که بيمار در اثر ابتلا به آن، هجمي را مي بيند که از ديد ديگران پنهان است يا چيزهايي مي شنود که کسي قادر به شنيدن آنها نيست؛ از آن جا هم که نسبت به اين بيماري هيچ آگاهي اي ندارد، براي تبيين آن به خرافات گرايش پيدا مي کند.
اما چون تجربه کافي ندارد و نمي تواند تنها با ديدن و حتي گاهي آزمايش بسياري از اشيا و امور، دور و اطراف خود را بشناسد، چاره اي نمي بيند جز اين که براي فرار از ناآگاهي و در نتيجه بي تکليفي اش، به دنياي خيال پناه ببرد؛ نتيجه هم آن مي شود که با تکيه بر تخيل ابتدايي خودش، قوانين زندگي را تعيين مي کند و از همين راه، پاسخ هايي براي برخي از مسائل بي شمار زندگي پيدا مي کند و حتي مبتني بر همين قوانين، براي تسلط بر حوادث پيرامون خود، دست به فعاليت هايي هم مي زند! پس بايد گفت که خرافات باورهايي هستند که هيچ ريشه واقعي و بيروني ندارند و انسان ها از سر استيصال است که آنها را براي خود مي سازند.
به اين ترتيب، خرافه ريشه اي عميق در فرهنگ ايتاليا دارد. براساس همين پشتوانه قوي است که هرگز هيچ چتري درون خانه ها باز نمي شود، چون بدشانسي مي آورد. آقاي داماد تا روز عروسي لباس عروس ر نمي بيندو نقشي در انتخاب آن ندارد، چون در غير اين صورت بديمني مي آورد، عروس ها براي خوش يمني، حتماً يک تکه قرمز در لباس يا گل سر خو دارند. تا قبل از تولد نوزاد، براي او سيسموني خريده نمي شود، چون خوش يمن نيست. هديه دادن آينه، باعث 7 سال بدبختي مي شود و ريختن نوشيدني روي زمين، خوش شانسي مي آورد، اما ريختن روغن و نمک روي زمين بدشانسي مي آورد. هنگام خروج از کليسا بايد روي سر عروس برنج ريخت، چون شادي و برکت مي آورد. در همه خانه ها و در بين تمام تابلوهاي نقاشي، حتماً يک نعل است هم پيدا مي شود، به خاطر اين که شانس مي آورد. وقتي کسي از چيزي يا شخصي تعريف مي کند، براي دور کردن چشم بد به آهن ضربه مي زنند.
شماره 17 بديمن است. جمعه اي که با روز هفدهم ماه منطبق شود، نحس است و بايد در خانه ماند. پلاک شماره 17 به شانزده تبديل مي شود. ديدن شهاب در آسمان شانس مي آورد. برخودر چوب پنبه بطري با سر، هنگام باز کردن درب بطري خوش شانسي مي آورد. هيچ کس به ديگري دستمال هديه نمي دهد، چون بعد از مرگ او از اين دستمال ها براي گريه استفاده مي شود... اما اين همه ماجرا نيست؛ فالگيرها و رمال ها و دعانويسان در ايتاليا کار و بار سکه اي دارند. بيشتر هم تمايل به سمت فال تاروت و کارت است. مشکلات را هم با مراجعه به دعانويس مي توان حل کرد. دعانويس هاي ايتاليا قادر به انجام هر کاري هستند؛ از شوهردادن دختر و درمان بيماري تا تنبيه کردن و حتي کشتن بدخواهان. کمک به برنده شدن در لاتاري و يک شبه ثروتمند کردن که ديگر از کارهاي عادي آنهاست! برخي از فالگيرها هم بسيار مدرن هستند و حتي دفتر و منشي و همکار و... دارند.
با مراجعه به اين دفاتر، هم از آينده مطلع مي شوي، هم در لاتاري برنده مي شوي، هم همه بدخواهان ات مجازات مي شوند و هم ازدواج مي کني! فقط کافي است دست به جيب شوي، چند هزا يورو خرج کني و کمي صبر داشته باشي تا به نتيجه مطلوب برسي. ساده ترين فال ها حداقل 100 يورو است و حل مشکلات بزرگ حتي تا 10 هزا يورو هم خرج برمي دارد. جالب است بدانيد، فالگيرهاي ايتاليا مهارتي در گرفتن فال قهوه ندارند اما اگر کسي پيدا شود که اين توانايي را داشته باشد مي تواند بين 100 تا 2000 يورو روي هر مشتري حساب کند!
منبع: نشريه زندگي ايده آل شماره 41
/س
اما اصلاً خرافه چيست؟ يک بيماري رواني است يا ترفندي براي گريز از واقعيت؟ چه کساني به آن دچار مي شوند و چه کساني باورش مي کنند؟ اگر باورش کرديم، چه طور مي توانيم از آن بگريزيم؟ و شايد هزاران سؤال ديگر که روزها و سال هاي زيادي است ذهن ما را به خودشان مشغول کرده اند...
براي تمامي اين پرسش ها، خانم دکتر بدرالسادات بهرامي، دکتراي روانشناسي سلامت و استاد دانشگاه شهيد بهشتي، پاسخ دارند؛ پاسخ هايي که مي تواند براي بسياري از ما راه گشا باشد.
خرافه چگونه به باروهاي انساني راه پيدا کرد
خرافات از کجا ناشي مي شوند
اما اين که برخي هنوز تمايل دارند با وجود گسترش علم و آگاهي باز هم به اين پاسخ ها پناه ببرند، خرافه را به باوري عجيب و غيرعادي تبديل کرده است. وقتي امکان کنترل محيط کمتر مي شود، گرايش به خرافات بيشتر مي شود. به طور کلي از ديدگاه اجتماعي، خرافه يک پديده روحي و اجتماعي است که از هراران سال پيش تا امروز در ذهن بشر آن چنان نفوذ کرده که حتي طرز تفکر او را هم تحت تأثير خود درآورده است.
خرافه، بيماري است يا...؟1
بيماري هايي مثل ديلوژن و هالوسينيشن (به ترييب يعني هذيان و توهم بينايي) هم از جمله بيماري هايي هستند که باعث گرايش به خرافه پرستي مي شوند.
هالوسينيشن يا همان توهم بينايي که از گذشته هاي دور به نام بختک در ميان مردم رواج داشته، در حقيقت نوعي بيماري ژنتيک است که بيمار در اثر ابتلا به آن، هجمي را مي بيند که از ديد ديگران پنهان است يا چيزهايي مي شنود که کسي قادر به شنيدن آنها نيست؛ از آن جا هم که نسبت به اين بيماري هيچ آگاهي اي ندارد، براي تبيين آن به خرافات گرايش پيدا مي کند.
حقيقت خرافه
اما چون تجربه کافي ندارد و نمي تواند تنها با ديدن و حتي گاهي آزمايش بسياري از اشيا و امور، دور و اطراف خود را بشناسد، چاره اي نمي بيند جز اين که براي فرار از ناآگاهي و در نتيجه بي تکليفي اش، به دنياي خيال پناه ببرد؛ نتيجه هم آن مي شود که با تکيه بر تخيل ابتدايي خودش، قوانين زندگي را تعيين مي کند و از همين راه، پاسخ هايي براي برخي از مسائل بي شمار زندگي پيدا مي کند و حتي مبتني بر همين قوانين، براي تسلط بر حوادث پيرامون خود، دست به فعاليت هايي هم مي زند! پس بايد گفت که خرافات باورهايي هستند که هيچ ريشه واقعي و بيروني ندارند و انسان ها از سر استيصال است که آنها را براي خود مي سازند.
چه زماني به خرافات روي مي آوريم
گرايش به خرافات قابل درمان است؟
چه افرادي به خرافه گرايش دارند
ترفندهاي مقابله با خرافات
تفال و خرافات
کابوس گربه سياه در ايتاليا
به اين ترتيب، خرافه ريشه اي عميق در فرهنگ ايتاليا دارد. براساس همين پشتوانه قوي است که هرگز هيچ چتري درون خانه ها باز نمي شود، چون بدشانسي مي آورد. آقاي داماد تا روز عروسي لباس عروس ر نمي بيندو نقشي در انتخاب آن ندارد، چون در غير اين صورت بديمني مي آورد، عروس ها براي خوش يمني، حتماً يک تکه قرمز در لباس يا گل سر خو دارند. تا قبل از تولد نوزاد، براي او سيسموني خريده نمي شود، چون خوش يمن نيست. هديه دادن آينه، باعث 7 سال بدبختي مي شود و ريختن نوشيدني روي زمين، خوش شانسي مي آورد، اما ريختن روغن و نمک روي زمين بدشانسي مي آورد. هنگام خروج از کليسا بايد روي سر عروس برنج ريخت، چون شادي و برکت مي آورد. در همه خانه ها و در بين تمام تابلوهاي نقاشي، حتماً يک نعل است هم پيدا مي شود، به خاطر اين که شانس مي آورد. وقتي کسي از چيزي يا شخصي تعريف مي کند، براي دور کردن چشم بد به آهن ضربه مي زنند.
شماره 17 بديمن است. جمعه اي که با روز هفدهم ماه منطبق شود، نحس است و بايد در خانه ماند. پلاک شماره 17 به شانزده تبديل مي شود. ديدن شهاب در آسمان شانس مي آورد. برخودر چوب پنبه بطري با سر، هنگام باز کردن درب بطري خوش شانسي مي آورد. هيچ کس به ديگري دستمال هديه نمي دهد، چون بعد از مرگ او از اين دستمال ها براي گريه استفاده مي شود... اما اين همه ماجرا نيست؛ فالگيرها و رمال ها و دعانويسان در ايتاليا کار و بار سکه اي دارند. بيشتر هم تمايل به سمت فال تاروت و کارت است. مشکلات را هم با مراجعه به دعانويس مي توان حل کرد. دعانويس هاي ايتاليا قادر به انجام هر کاري هستند؛ از شوهردادن دختر و درمان بيماري تا تنبيه کردن و حتي کشتن بدخواهان. کمک به برنده شدن در لاتاري و يک شبه ثروتمند کردن که ديگر از کارهاي عادي آنهاست! برخي از فالگيرها هم بسيار مدرن هستند و حتي دفتر و منشي و همکار و... دارند.
با مراجعه به اين دفاتر، هم از آينده مطلع مي شوي، هم در لاتاري برنده مي شوي، هم همه بدخواهان ات مجازات مي شوند و هم ازدواج مي کني! فقط کافي است دست به جيب شوي، چند هزا يورو خرج کني و کمي صبر داشته باشي تا به نتيجه مطلوب برسي. ساده ترين فال ها حداقل 100 يورو است و حل مشکلات بزرگ حتي تا 10 هزا يورو هم خرج برمي دارد. جالب است بدانيد، فالگيرهاي ايتاليا مهارتي در گرفتن فال قهوه ندارند اما اگر کسي پيدا شود که اين توانايي را داشته باشد مي تواند بين 100 تا 2000 يورو روي هر مشتري حساب کند!
منبع: نشريه زندگي ايده آل شماره 41
/س