اين خاندان زلال
امام خميني اين بزرگ انقلابي قرن بيستم که توانست اولين مجري شعار نه شرقي، نه غربي جمهوري اسلامي باشد و طومار 2500 ساله‌ي رژيم شاهنشاهي ايران را در هم بپيچد. از سلاله‌اي پاک و نجيب است که نسب‌اش به پيامبر بزرگ اسلام مي‌رسد. گرچه او متولد «خمين» است اما اگر به دنبال اجداد مطهر او بگرديم بايد به عربستان برويم و در مدينه، محله‌ي بني‌هاشم سراغ مزار مادرش زهرا (ع) و جد بزرگش محمد (ص) بگيريم. اما جد اکبر او امام موسي کاظم (ع) که نواده‌ي پنجم پيامبر است، در زمان خليفه‌ي بني‌عباس، مکه را ترک مي‌کند که به عراق برود تا در زندان‌هاي بني‌عباس به شهادت برسد. و اينگونه سفر هزار ساله و هزار کيلومتري اجداد امام روح‌الله آغاز شد. نوادگان امام موسي کاظم که مزارش اکنون در کاظمين است، در بغداد عراق به خاندان موسوي معروف شدند. که بعد از سالها، گروهي از آنها به نيشابور ايران راهي شد. در نيشابور اقامتي چند روزه داشتند و بعد هجرتي دوباره آغاز شد اين بار سرزميني ديگر پذيراي خاندان موسوي شد. کشمير جايي بود كه آنها موظف بودند دين مبين اسلام را در آن گسترش و نشر دهند. تا اينکه نسل اين خانواده به ميرحامد حسين موسوي مي‌رسد. مير همان لقبي است که به سادات مي‌دادند. به خصوص ساداتي که بزرگي و بزرگ‌منشي در زندگي‌شان بارز بود. ميرحامد موسوي، جد سوم روح‌الله، 250 سال قبل از تولد او در کشمير زندگي مي‌کرده که صاحب پسري مي‌شود به نام دين علي شاه. ميرحامد و فرزندانش هر کجا باشند بنا به تأسي از اجداد بزرگشان بايد با ظلم و جور مبارزه کنند و اين خوشايند اربابان زمين‌خوار کشمير نيست بنابراين ميرحامد و دين علي شاه به دست آنها کشته مي‌شوند و اکنون مزارشان در کشمير، نماد آزادگي آنهاست.
سيداحمد پسر دين علي به نجف رفت تا در حوزه‌هاي علوم ديني درس بخواند و چون از کشمير آمده بود او را «سيد احمد هندي» مي‌خواندند. همزمان با تحصيل او در نجف، عده‌اي از مردم روستاي کوچک خمين که زير سلطه‌ي خاندان عباسي بود و زير ستم اربابان، عازم نجف شدند تا از علماي دين و به خصوص آيت‌الله شيرازي کمک بخواهند. و آيت‌الله شيرازي که علاقه‌اي خاص به سيد احمد دارد او را همراه اهالي خمين راهي ايران مي‌کند و در خانه‌اي مستقر مي‌شود که شبيه قلعه بود و دو برج داشت. سيد احمد به عنوان قاضي خمين، با زياده‌خواهان مبارزه‌اش را آغاز کرد و اينگونه مردم خمين وامدار خاندان موسوي شدند تا هميشه.
در سال 1864 شمسي، سيد احمد صاحب پسري شد به نام سيد مصطفي که بعدها به سيد مصطفي خميني معروف شد و او نيز چون پدر اهل علم و دين بود. سيد مصطفي با خانم هاجر دختر آيت‌الله ميرزا احمد مجتهد ازدواج کرد و حاصل اين ازدواج سه پسر بود به نام مرتضي، نورالدين و روح‌الله. روح‌الله در 20 جمادي‌الاول 1320 قمري به دنيا آمد درست وقتي که پدرش سيد مصطفي رفته بود تا با اربابان و مالکان زور و جور بجنگد. در راه بازگشت سيد مصطفي شهيد شد تا روح‌الله هنوز پدر را نديده، مفتخر به لقب «فرزند شهيد» شود.
اما در اين ميان صاحبه خانم عمه‌ي حضرت امام که زني بسيار شجاع بود و تربيتي آزادي‌خواه داشت و خون مبارزه با استبداد در رگ‌هايش جاري بود براي يافتن قاتل برادرش به اتفاق فرزندان کوچک برادرش به تهران رفت و در دربار نشست تا توانست بعد از شش ماه قاتل را بگيرد و به خمين بياورد و او را اعدام کند.
منبع: نشريه شاهد جوان- ش 55
سيداحمد پسر دين علي به نجف رفت تا در حوزه‌هاي علوم ديني درس بخواند و چون از کشمير آمده بود او را «سيد احمد هندي» مي‌خواندند. همزمان با تحصيل او در نجف، عده‌اي از مردم روستاي کوچک خمين که زير سلطه‌ي خاندان عباسي بود و زير ستم اربابان، عازم نجف شدند تا از علماي دين و به خصوص آيت‌الله شيرازي کمک بخواهند. و آيت‌الله شيرازي که علاقه‌اي خاص به سيد احمد دارد او را همراه اهالي خمين راهي ايران مي‌کند و در خانه‌اي مستقر مي‌شود که شبيه قلعه بود و دو برج داشت. سيد احمد به عنوان قاضي خمين، با زياده‌خواهان مبارزه‌اش را آغاز کرد و اينگونه مردم خمين وامدار خاندان موسوي شدند تا هميشه.
در سال 1864 شمسي، سيد احمد صاحب پسري شد به نام سيد مصطفي که بعدها به سيد مصطفي خميني معروف شد و او نيز چون پدر اهل علم و دين بود. سيد مصطفي با خانم هاجر دختر آيت‌الله ميرزا احمد مجتهد ازدواج کرد و حاصل اين ازدواج سه پسر بود به نام مرتضي، نورالدين و روح‌الله. روح‌الله در 20 جمادي‌الاول 1320 قمري به دنيا آمد درست وقتي که پدرش سيد مصطفي رفته بود تا با اربابان و مالکان زور و جور بجنگد. در راه بازگشت سيد مصطفي شهيد شد تا روح‌الله هنوز پدر را نديده، مفتخر به لقب «فرزند شهيد» شود.
اما در اين ميان صاحبه خانم عمه‌ي حضرت امام که زني بسيار شجاع بود و تربيتي آزادي‌خواه داشت و خون مبارزه با استبداد در رگ‌هايش جاري بود براي يافتن قاتل برادرش به اتفاق فرزندان کوچک برادرش به تهران رفت و در دربار نشست تا توانست بعد از شش ماه قاتل را بگيرد و به خمين بياورد و او را اعدام کند.
منبع: نشريه شاهد جوان- ش 55
