مولفه هايي از اخلاق اجتماعي پيامبر اکرم (ص) (2)
5 ـ رعايت حقوق مردم
1ـ هر چه براي خود مي پسندي ، براي ديگران نيز بپسند .
2ـ پرهيز از آزارآنها با گفتار با کردار .
3 ـ پرهيز از تکبرنسبت به آنها .
4 ـ پرهيز از سخن چيني و نيزگوش دادن به سخن چيني سخن چينان .
5 ـ عدم قطع رابطه بيش ازسه روز .
6 ـ نيکي کردن در حق آنها با حداکثر توان .
7 ـ خوش اخلاقي ، نرم خويي و گشاده رويي نسبت به همه .
8 ـ وفاي به عهد و پيمان با آنها و عدم خيانت به آنها .
9 ـ احترام به همه بر اساس شأن و منزلتي که دارند ، به ويژه احترام به بزرگان هر قوم .
10 ـ خيرخواهي براي آنها .
11 ـ اصلاح و اشتي دادن کساني که به عللي از يکديگر جدا شده ،دشمني پيدا کرده اند .
12 ـ پرده پوشي از زشتي ها و خطاهاي مردم (3)
13 ـ کوشش در رفع نياز آنها تا حد امکان .
14 ـ سلام کردن به مردم .
15 ـ همنشيني با نيازمندان.
16 ـ پي جويي وضعيت مردم و رسيدگي به مشکلات آنها و شرکت در مجالس و مراسم آنها .
17 ـ مواسات با آنها در دارايي خود .
18 ـ عيادت آنها به هنگام بيماري .
19 ـ شرکت در تشييع جنازه آنها .
20 ـ به نيکي ياد کردن از آنها پس از مرگشان .
در اين ميان در روايات ، افزون بر حقوق پدر و مادر و خويشاوندان . بر حقوي برخي افراد جامعه بيشتر تاکيد شده است ؛ نظير حقوق همسايگان ، دوستان ، ميهمانان و زيردستان انسان .
سفارش درباره ي حقوق همسايگان بسيار فراوان است ؛براي مثال رسول خدا (ص) فرمود : «بهترين ياران خدا کساني هستند که نسبت به ياران خود بهترين باشند و بهترين همسايگان خدا کساني اند که براي همسايه ي خود بهترين باشند » (4)
عبدالله بن عمرو گوسفندي را براي مجاهد ذبح کرد و پس از ذبح گوسفند نزد وي برد . مجاهد دو بار از او پرسيد : «آيا ازاين گوسفند ،به همسايه ي يهودي ما هم هديه کرديد ؟»من ازرسول خدا (ص) شنيدم که مي فرمود :«جبرئيل همواره مرا به رعايت حقوق همسايه سفارش مي کرد ؛چندان که پنداشتم ،همسايه را نيزيکي از وارثان قرار خواهد داد » (5)اين روايت را عايشه نيز نقل کرده است .(6)امام علي (ع) نيز در آستانه ي شهادت خويش ،همين روايت را نقل کرده است . (7)
رسول خدا (ص) در فرازديگري ،حرمت همسايه را چون حرمت مادر مي داند . (8)
يکي ازمردان انصار نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت : «از فلاني خانه اي خريده ام . اما نزديک ترين همسايه ام کسي است که از او هيچ خيري اميد ندارم و از شرش هم در امان نيستم ».رسول خدا (ص) به امام علي (ع) ، سلمان و ابوذر دستور داد که از طرف ايشان به بلندترين صدا ،سه بار اعلام کنند که هرکس همسايه اش از شر او در امان نباشد ،ايمان دارد .آنها نيزاعلام کردند : رسول خدا (ص) با دستش به چهل خانه از مقابل سرو از سمت راست و چپش اشاره کرد (و آنها را همسايه انسان دانست )(9) درفرازديگري فرمود :«هرکس همسايه اش را بيازارد ،خدا بوي بهشت را بر او حرام مي کند و جايگاهش در آتش است که چه بد جايگاهي است !و هرکس حق همسايه اش را تضييع کند ،ازما نيست ؛ جبرئيل همواره درباره ي همسايگان به من سفارش مي کرد ؛به گونه اي که پنداشتم ، همسايه را يکي از وارثان قرار خواهد داد » (10)
در برخي روايات ،حتي درمورد خوراک و پوشاک همسايه نيز سفارش شده است :« هر کس که سير بخوابد ؛ولي همسايه اش گرسنه باشد ، به من ايمان نياورده است ». (11)روزي يکي از ياران رسول خدا (ص) سر وقت به قراري که با رسول خدا (ص) گذاشته بود ،نرسيد .وقتي خدمت رسول خدا (ص)رسيد ،ايشان از اوپرسيد :«چه شد که دير آمدي ؟ » او گفت : « لباسي نداشتم که بپوشم و بيرون بيايم » رسول خدا (ص) فرمود : « آيا همسايه اي که دو دست لباس داشته باشد ، نداشتي که يکي از آنها را به تو عاريه دهد ؟ » گفت : چنين همسايه اي دارم.»رسول خدا (ص) فرمود :«[اکنون که لباسش را به تو عاريه نداده ]،برادر تو محسوب نمي شود » . (12)
رسول خدا (ص) حقوق همسايه را چنين برشمردند:
1ـ اگر از تو کمکي طلبيد ، کمکش کني .
2-اگرقرضي خواست ، قرض بدهي .
3 ـ اگر نيازمند شد ، تنهايش نگذاري.
4 ـ اگر به او خيري رسيد ، به او تبريک بگويي .
5 ـ اگر بيمار شد ، به عيادتش بروي .
6ـ اگر دچار مصيبتي شد ، به او تسليت و دلگرمي دهي .
7 ـ اگر درگذشت به تشييع جنازه اش بروي .
8 ـ خانه ات را چندان بلند نسازي که مانع از رسيدن با به او شود ؛مگرآنکه خود او اجازه دهد .
9 ـ اگر ميوه اي خريدي ،به او نيز بدهي و اگرچنين قصدي نداري ،مخفيانه به خانه ات ببري تا او نبيند .
10 ـ اجازه ندهي که فرزندت ميوه را بيرون برد و باعث حسرت و اندوه فرزندان همسايه ات شود .
11 ـ با بوي غذاهايت او را نيازاري ، مگر آنکه مانع از رسيدن بوي غذايت به او شوي . (13)
حقوق زيردستان و کساني که به گونه اي زيرنظرانسان کار مي کنند ، اهميت بسيار زيادي دارد ؛رسول خدا (ص) بر اين نکته تاکيد مي کرد و مي فرمود :«هرکس برادر مسلماني ، زير دست او بود ، بايد از آنچه خود مي خورد ، به او بدهد و از آنچه خود مي پوشد ، بر او بپوشاند و به وي کاري واگذار نکند که از عهده اش بر نمي آيد و اگر ( بنا به ضرورت ) چنين کرد ،به او در انجام آن کمک کند . (14)
6 ـ وفاي به عهد
وفاي به عهد ، از مهم ترين اصول زندگي رسول خدا (ص) بود . آن حضرت بر عمل به پيمان و عدم نقض آن ،حتي در صورتي که طرف پيمان ،کافر يا دشمن انسان باشد ،تاکيد مي کرد و هرگز هيچ پيماني را زيرپا نمي گذاشت .همواره سفارش مي کرد که مسلمان بايد به عهد و پيمانش وفا کند :«هرکس وفاي به عهد نداشته باشد ،دين ندارد » (16) امام صادق (ع) نقل مي کند : «رسول خدا (ص) با مردي قرار گذاشت که در کنار صخره ي مشخصي منتظر او بماند . آن حضرت به ايشان فرمود :«من دراينجا منتظر شما مي مانم تا برگردي ،پس از مدتي حرارت آفتاب شدت يافت و اصحاب ايشان گفتند : يا رسول الله ! اي کاش به سايه مي آمدي (تا آفتاب شما را نيازارد ).ايشان اين درخواست را نپذيرفت و فرمود : من با آن مرد در اينجا قرار گذاشته ام و در همين جا منتظر او مي مانم و اگر نيامد ،خلف وعده از طرف او خواهد نبود .براساس نقل برخي ، آن حضرت تا سه روز در همان نقطه در انتظار آن مرد ماند و وقتي او را ديد ،بي هيچ عصبانيتي فرمود :اي جوانمرد ! مرا به زحمت انداختي ، سه روز است که در اينجا هستم . (17)
7 ـ امانت داري
8 ـ راست گويي
9 ـ بخشش
جبرئيل (ع) مي گويد :«من همه ي خانواده هاي روي زمين را بررسي کردم و درميان ايشان ،بخشنده تراز رسول خدا (ص) نيافتم » (25)
ابوسعيد خدري مي گويد :«رسول خدا (ص) بسيارباحيا بود ؛هيچ گاه ازاو چيزي نخواستند ،مگرآنکه پاسخ مثبت داد » (26) اگرزماني چيزي نزد ايشان نبود ، قول مي داد که به زودي آن حاجت را برآورده سازد . (27) روزي فردي خدمت ايشان رسيد و تقاضاي کمک کرد .رسول خدا (ص) فرمود :«اکنون چيزي ندارم ،اما به حساب من خريد کن و وقتي چيزي به دستم رسيد ،بهاي آن را مي پردازم ».عمر که شاها ماجرا بود ،به ايشان گفت : «اي پيامبر خدا ! به او بخشش کردي ، در حالي که خدا آنچه درتوان تو نيست ، بر تو تکليف نکرده است ».رسول خدا (ص) از سخن او ناخشنود شد .يکي ازانصار که آنجا حاضر بود ، گفت :«اي پيامبر خدا ( هر چه مي خواهي ) انفاق کن و از خدا درباره ي فقر و نداري خود نترس ». تبسم در چهره ي رسول خدا (ص)مشهود شد و فرمود : «از سوي خدا به همين شيوه مامور شده ام ». (28)
امام علي (ع) فرمود :«رسول خدا (ص) بخشنده ترين مردم ،و دررفت و آمد و همراهي کريم ترين مردم بود ؛به گونه اي که هر کس با او رفت و آمد مي کرد و او را مي شناخت ،محبتش در قلبش مي افتاد. »(29) آن حضرت در بخشش ، هرگز به خود نمي انديشيد ،ازاين رو ،به دوست و دشمن ، و به با ادب و بي ادب يکسان مي بخشيد . عربي باديه نشين به رسول خدا (ص)رسيد و عباي ايشان را گرفت و به شدت کشيد ؛به گونه اي که گوشه ي عبا در گردن رسول خدا (ص)جا انداخت .آنگاه به رسول خدا (ص)گفت :«اي محمد ، دستور بده از مال خدا که دراختيار توست . به من بدهند ». رسول خدا (ص) تبسمي کرد و سپس دستور داد به او چيزي بدهند . (30)
رسول خدا (ص) فرمود :«سخاوت ، درختي ا درختان بهشت است ؛ هر کس که شاخه اي از آن را بگيرد ،نجات مي يابد » (31) ازايشان پرسيدند :برترين اعمال کدام است ؟ فرمود :«سخاوت و خوش اخلاقي ، پس ازاين دو جدا نشويد تا سعادت يابيد » (32) همچنين فرمود :«هنگامي که خدا بهشت را آفريد ،بهشت پرسيد :پروردگارا ! مرا براي چه کسي آفريده اي ؟خدا فرمود : براي هر سخاوتمند پرهيزکار .بهشت گفت : پروردگارا راضي شدم . (33) رسول خدا (ص) تاکيد مي کرد که انسان از سنين جواني با ويژگي بخشش انس بگيرد ؛براي مثال مي فرمود :«نزد خدا جوان بخشنده و خوش اخلاق ازپيرمرد بخيل عابد و بد اخلاق محبوب تراست » (34)
10 ـ سپاس گزاري
يکي ازارکان اصلي زندگي اجتماعي و پايداري پايه هاي جامعه اين است که انسان ها زحمت و خدمات يکديگر را ارج نهند . رعايت نکردن اين اصل موجب دلسردي نيک و خدمت به جامعه را در پي دارد و صميمت و همدلي لازم براي زندگي اجتماعي را از بين مي برد . در مقابل ، رعايت اين اصل موجب انسجام ، پيوستگي و همدلي بيشتراعضا و استحکام جامعه مي شود ،ازاين رو ،اعضاي جامعه نبايد در برابر خدمات يکديگر بي تفاوت باشند و دست کم با گفتار،اين وظيفه را به جاي آورند .درقرآن و روايات نيز بر اين وظيفه بسيارتاکيد شده است . خداوند نيز با صفت « بسيارسپاس گزار»توصيف شده است : « ان الله غفورشکور »(ژ) ؛در واقع ، خداوند هيچ گاه کار نيک انسان ها را بي پاداش نمي گذارد .
اصل سپاس گذاري از خدمات ديگران ، در نظر رسول خدا (ص)آن همه مهم است که اساساً سپاس ازخدا را بي سپاس از مردم رد مي کند:«هرکس سپاس گزار مردم نباشد ، سپاس گزار خدا نيست».(35)در واقع،ايشان تشکر از مردم را شرط سپاس گزاري خدا مي داند .ايشان به پاس خدمات مردم و خانواده ي خود ازآنها تشکر مي کرد ؛براي مثال همواره ازحضرت خديجه ياد مي کرد و براو درود مي فرستاد و مي فرمود :«خديجه ،هنگامي به من پيوست که همه ي مردم از من دوري مي گزيدند ؛مرا در راه اسلام تنها نگذاشت و حمايتم کرد ؛خدايش بيامزرد که زن پر برکتي بود و ازاو صاحب شش فرزند شدم » (36) همچنين ازکنيزآزاد شده اي به نام «تويبه »که دردوران شيرخوارگي ،چند روز به ايشان شيرداده و ايشان را سرپرستي کرده بود ،ياد مي کرد و همواره به او احترام مي گذاشت .حتي از مدينه براي او که در مکه مي زيست ، لباس و هدايايي مي فرستاد و هنگامي که درگذشت بسيار غمگين شد و از حال خويشاوندان او جويا شد تا نسبت به آنها محبت دلجويي کند (37)
پي نوشتها :
1ـ غررالحکم .
2ـ ر . ک : سنن الدارمي ، ج 2، ص 275 و ج 3،ص224 و بحارالانوار ، ج 71 ، ص 222 و ...
3 ـ قال النبي (ص) من ستر علي مسلم سترء الله تعالي في الدنيا و الاخره .
4 ـ سنن الترمذي ، ج 3 ، ص 224 .
5 ـ سنن الترمذي ، ج 3 ، ص 223 ( ما زال جبرئيل يوصيني بالجار حتي طننت انه سيورثه ) .
6 ـ سنن الترمذي ، ج 3 ، ص 224 .
7 ـ الله الله في جيرانکم فانه وصيه نبيکم ، ما زال يوصي بهم حتي ظننا انه سيورثهم ( بحارالانوار ، ج 71 ، ص 153 ) .
8 ـ حرمه الجار علي الانسان کحرمه امه . ( بحارالانوار ، ج 73 ، ص 154 ) .
9 ـ لا ايمان لمن لم يامن جاره بواثقه ( وسايل الشيعه ، ج8 ، ص 487 ) .
10 ـ بحارالانوار ، ج 71 ، ص 150 .
11 ـ ما امن بي من بات شبعاناً و جاره المسلم جائع . ( بحارالانوار ، ج 71 ، ص 152 ) .
12 ـ مصادفه الاخوان ، ص 36 .
13 ـ مسکن الفواد عند فقد الاحبه و الاولاد . الشهيد الثاني ، التحقيق : موسسه آل البيت لا حياء التراث ، الطبعه الاولي : 1407 ، ص 105.
14 ـ بحارالانوار ، ج 71 ، ص 141 ـ 142.
15 ـ مائده / 10.
16 ـ قال النبي (ص) : لا دين لمن لا عهد له ... ( بحارالانوار ، ج 69 ، 197 ) .
17 ـ مکارم الاخلاق ، ص 21 ؛ بحارالانوار ، ج 16 ، ص 235 .
18 ـ الکافي ، ج 2 ، ص 636.
19 ـ قال النبي (ص) : لا ايمان لمن لا مانه له . ( بحارالانوار ، ج 69 ، ص 198 ) .
20 ـ بحارالانوار ، ج 72 ، ص 114 ، قال النبي (ص) لا تنظروا الي کثره صلاتهم و صومهم ، و کثره الحج و المعروف ، و طنطنتهم بالليل ،و لکن انظروا الي صدق الحديث و اداء الامانه .
21 ـ بحار الانوار ، ج 72 ، ص 177 .
22 ـ توبه / 119.
23 ـ قال النبي (ص) : زينه الحديث الصدق . ( بحارالانوار ، ج 68 ، ص 9 ) .
24 ـ مستدرک الوسايل ، ج 7 ، ص 223 .
25 ـ سنن النبي ، ص 126 .
26 ـ مکارم الاخلاق النسخ الطبرسي ، ص 17 ( عن ابي سعيد الخدر يقول : کان رسول الله عينا ، لا يسنل شيئا الا اعطاء ) .
27 ـ سنن النبي ، ص 126 .
28 ـ الشمائل المحمديه ، ص 294.
29 ـ اميرالمومنين علي بن ابي طالب (ع) قال : کان رسول الله (ص) اجود الناس کفا و اکرمهم عشره من خالطه فعرفه احب . ( مکارم الاخلاق الشيخ الطبرسي ،ص 17 ) .
30 ـ مکارم الاخلاق ، ص 17 .
31 ـ ارشاد القلوب ، ص 137.
32 ـ همان ، ص 137.
33 ـ همان، ص 138.
34 ـ قال النبي (ص) : « شاب سخي حسن الخلق احب الي الله تعالي من شيخ بخيل عابد شيء الخلق »(کنزالعمال ، ح 16061 ) .
ژ . بقره / 158.
ژژ. شورا / 23 .
ژ . شورا / 23 .
35 ـ قال رسول الله (ص) : «من لم يشکر الناس لم يشکرالله » (سنن الترمذي ، ج3، ص 228 ، ح 2021 ) .
36 ـ بحارالانوار ، ج 16 ، ص 12.
37 ـ بحارالانوار ، ج 15 ، ص 401 ؛ کحل البصر ،ص 54 .
/ن