گفتگو با دکتر ابوالقاسم خوشکنش، روانشناس
خشونت در تماشاچيان فوتبال، چرا و چگونه روي ميدهد؟ براي پاسخ به اين سوال به سراغ دکتر ابوالقاسم خوشکنش، روانشناس و عضو هيات علمي دانشگاه شهيد بهشتي رفتيم تا خشونتورز برخي تماشاچيان را عميقتر روانکاوي کنيم.
چرا فوتبال اينقدر در ميان مردم طرفدار پيدا کرده است؟
در بيشتر نقاط متمدن دنياي کنوني گرايش به بازيهاي مسابقهاي و به ويژه فوتبال جايگاه ويژهاي در ميان مردم پيدا کرده است و دليل آن نيز اين است که بازي فوتبال با هر نوع شرايط سني و سليقهاي جور در ميآيد و نکته ديگر اينکه قواعد آن، ساده و يادگيري آن سهل و آسان است و بالاخره نکته سوم اينکه نتيجه نهايي آن دربرگيرنده سه نوع بازي معروف با پشتوانه جامعهشناختي و روانشناختي است.
منظورتان از اين سه نوع بازي چيست؟
اين سه نوع بازي عبارت است از: نوع برد- برد، برد- باخت و باخت- باخت. در هر سه اين بازيها برنده نهايي را قضاوت تماشاگران و علاقهمندان به بازيکنان و تيمها تشکيل ميدهد و واقعا برندگان نهايي بازي، بازيکناني نيستند که به تيم حريف ضربه زدهاند بلکه برنده واقعي، شيوه بازي آنان، همکاري اعضاي تيم با يکديگر، زيبايي حرکات، دريبلهاي حساب شده در حين هدايت توپ و يا حمله هنرمندانه به دروازه حريف است. بازي برد- برد بازي دو سويهاي است که نيازهاي زيباپسندانه تماشاگران را ارضا ميکند. در اين نوع بازي، تيم بازنده و برنده هر دو برنده هستند و بازيها في نفسه رشد دهنده است و مربيان و سرمربيان آنان و اعضاي هر دو تيم تشويق ميشوند. در اين نوع بازي، هدف جلب رضايت تماشاگران و خلق حرکات زيباست.
در بازي برد- باخت چه اتفاقي ميافتد؟
در اين نوع از بازي تيم شايسته، جوانمردانه بازي ميکند؛ يا ميبازد و يا ميبرد که در اين صورت واقعا ميبازد و يا ميبرد و تماشاگران قضاوت عادلانه خود را دارند و جايگاه آنان را مشخص ميسازند و هدف ارايه يک بازي شايسته و زيباست.
ويژگيهاي يک بازي جوانمردانه فوتبال چيست؟
اعضاي جوانمرد اخلاق غيرحرفهاي ندارند و رياکارانه تلاش نميکنند امتياز بگيرند بلکه موفقيتشان مرهون زحمات خالصانه تلاشهايشان است. اين افراد در بازي فوتبال داراي مهارتهاي ارتباطي از پيش فراهم شدهاي هستند و سعي ميکنند به طور هدفدار به ارتقاي همهجانبه خود و ارايه يک بازي حرفهاي بپردازند و از مهارتهاي اندامي مانند سرعت، نفس، دقت، تمرکز، حافظه و يادگيري به بهترين شکل استفاده کنند. پس در بازي فوتبال تمام بازيکنان بايد با توجه به ويژگيهاي ياد شده بازي کنند و هر بازي را يک تجربه در زندگي و درک متقابل و يک يادگيري تازه و مهارت جديد تلقي نمايند و حتي واکنش تماشاگران را جدا از بازي تلقي نکنند و بعد از بازي شادي کنند.
از شادکامي در بازي فوتبال گفتيد. يک بازيکن فوتبال چطور به اين ويژگيها دست مييابد؟
براي ايجاد شادکامي بايد محيط را اميدآفرين و خوشبينانه کرد و روح و انگيزه کاميابي را در فرد فوتباليست سيراب کرد. به نظر من، همه انسانها حتي انسانهاي خشونتطلب نيز به دنبال کاميابي و مهرطلبي هستند اما از اصل خود دور افتادهاند. در اينجا شادکامي بايد متناسب بازمان بازي ايجاد شود و ناگفته نماند که فوتباليستها بايد براي ورود غم به احساساتشان فضايي باز کنند و براي فرصتهاي از دست رفته افسوس بخورند اما به اندازه خود و به عنوان حالتي گذرا که اميدوارانه، از آن عبور کنند.
درباره نوع سوم بازي فوتبال يعني باخت- برد چه نظري داريد؟
در اين نوع بازي، هر دو طرف بازي مورد تنفر واقع ميشوند زيرا در به دست آوردن دل تماشاگران شکست ميخورند و نميتوانند همدلي و همحسي را در تماشاگران خود به وجود آورند. دليل آن نيز مشخص است زيرا چه تيم بازنده و چه تيم برنده، خشونت توليد ميکنند و اين خشونت به همه افراد تماشاچي سرايت ميکند.
فوتبال از نوع باخت- باخت را چه افرادي بازي ميکنند؟
بازيهاي از نوع باخت- باخت را افرادي تشکيل ميدهند که شکست شخصيتي دارند و فاقد احساس احترام به خود هستند و يا احترام به خود آنها با اقدام به ديگران متفاوت است و از اين رو قادر نيستند طرفداران خود را مهربان، منطقي، با اعتماد به نفس و معتقد بارآورند. نظريه بسيار معروف آزمايش صدمين ميمون و اينکه آموزش يک ميمون در جزيرهاي دورافتاده که به ميمونهايي صدها کيلومتر دورتر سرايت ميکند، شايد بهترين مثال براي انتقال روحيه بازيکنان به تماشاگران و طرفداران خود است. القاي خشونت، ناسپاسي و نامردي، واقعيتهايي است که از دل تيم ميجوشد و سم آن در هوا پراکنده شده و به ديگران که خارج از بازي هستند، سرايت ميکند. البته واضح است که گاهي ممکن است قضيه عکس آن نيز اتفاق افتد، به طوري که يک تماشاگرنما که خود از نوع باخت- باخت است، فضاي ورزشگاه را آلوده کرده و سبب انتقال خشم و پرخاشگري به ديگران شود.
چرا هميشه دوست داريم تيم فوتبال محبوبمان پيروز شود؟
همه انسانها به موضوع کاريزما گرايش دروني دارند و اين بحث حکايت از آن دارد که انسان از لحاظ عقلي و منطقي ريشهاي آسماني دارد و احساس کاريزمايي که در ذهن اوست، نشانه آسماني بودن اوست. به همين دليل و ساير دلايل ديگر از جمله ميل به مالکيت که در نهاد انسان است، او را به سمت پيروزيطلبي و مبارزه کردن ميکشاند. چنانچه اين ميل به صورت مستقيم از سوي خودش صورت نگيرد، از روشهاي غيرمستقيم برآورده ميشود. پيروزيطلبي، احساس سرخوشي و شادي به انسان ميدهد و اين امر ريشهاي دروني و مغزي دارد و احساس آن غيرزميني است. پس اينکه فکر کنيم تيم فوتبال محبوب ما بايد پيروز شود، احساسي دوجانبه است. ريشهاي زميني دارد و ميوهاي به بار ميآورد که داراي طعم و مزه آسماني است.
به نظر ميرسد که آستانه تحريک تماشاچيان فوتبال در کشور ما پايينتر از افراد عادي است. دليل آن چيست؟
در راه نيل به پيروزي متوسل شدن به روشهاي غيرسالم براي کنترل هيجانات، سبب رشد هيجانات منفي ميشود. به طور مثال، کمبود اکسيژن در ريهها به دليل سيگار کشيدن موجب تحريکپذيري و حساسيت بيش از حد نسبت به محيط ميشود و آستانه تحمل افرادي که در هنگام مشاهده مسابقه مشغول کشيدن سيگار هستند، بسيار پايين ميآيد که براي کنترل اين حالت ناچارند سيگار بيشتري بکشند و همين امر ميتواند آستانه تحمل را پايينتر بياورد، به طوري که نسبت به محرکهاي بسيار کوچک واکنشهاي سنگيني از خود نشان ميدهند.
مشاهده خشونت در فيلمها و سريالهاي تلويزيوني، به ويژه ماهواره چه تاثيري بر افزايش خشونت دارد؟
حس مشارکت متغير تقويتکنندهاي است که افراد را در دست زدن به حرکات خشن جمعي تشويق ميکند بنابراين مشاهده خشونت و رفتاري که نوعي هيجانطلبي در آن باشد همچون فيلمهاي سينمايي، صحنههاي واقعي از رفتار زنده هيجانطلبان سبب رشد حس مشارکت در افراد به ويژه جوانان تماشاگر فوتبال ميشود.
چه تدابيري سبب کاهش خشونت در ميان تماشاچيان فوتبال در کشور ما ميشود؟
به منظور تبيين و نيز چارهانديشي در التيام بخشيدن به اين نياز هيجانطلبي از نوع مخرب، بايد برنامهاي طولاني مدت براي آموزش تماشاگران فوتبال تدبير شود. ضابطهمند کردن و آموزش درست جوانان در خانوادهها و همچنين از طريق آموزش و پرورش، بهترين راه براي کاهش خشونت است.
خانوادهها چه وظيفهاي دارند؟
وظيفه خانوادهها، آموزش و تمرين دادن به فرزندان در رشد هوش هيجاني است که بايد بر مبناي درک ديگران و درک فرزندان از خود باشد و اينکه فرزندانشان بياموزند که کاري کنند تا ديگران آنها را درست درک کنند. همچنين آموزش شادکامي به فرزندان، شناساندن جلوههاي افسردگي به فرزندان و آموزش شجاعت به آنها راههاي مبارزه اصولي با هويت سردرگم نوجوانان و جوانان است.
نقش مدارس در کنترل خشونت تماشاگران فوتبال که اغلب نوجوانان و جوانان هستند، چيست؟
مدارس براي تربيت فرزندان و جوانان اين کشور بايد علاوه بر آموزش فيزيکي مانند ورزش و يا آموزشهاي شناختي، به آموزش عاطفي و رواني دانشآموزان نيز همت گمارند و سواد و دانش رواني هيجاني آنها را بالا ببرند و به آنها آموزش بدهند که چگونه احساسات مخرب خود را کنترل کنند. اين آموزشها در مدارس با کمک روانشناسان و مشاوران زبده ميسر است. مشاوراني که اکنون در آموزش و پرورش هستند لازم است که مورد توجه قرار گيرند و به وسيله مسوولان امر تاکيد شوند. مسوولان نيز بايد افرادي باشند که خود آموزش لازم درباره هوش هيجاني و دانش هيجاني را ديده باشند.
منبع:www.salamat.com/ن