شعار «مرگ برآمریکا» باید به عنوان پرچم و مشعل حفظ شود
ملت ایران، شعار مبارزه ی با استکبار را، باید به عنوان پرچم و مشعلی حفظ کند. چرا؟ چون اگر این علم برافراشته حفظ نشود و این شعار، افسرده و گم بشود، راه ملت گم خواهد شد. استدلال واضحی هم دارد. چون دشمنی آن دشمن، آشکار است و برای اهل بصیرت، مخفی نیست و دشمن آشکار هم، با وجحود این که دشمنیش آشکار است، شیوه هایی برای فریب دارد. غالب ملت هایی کهخ فریب خوردند و دولت هایی که اشتباه کردند، از این جا اشتباه کردند که روش های دشمن را درست نشناختند. اگر ما روش های دشمن را نشناختیم و مبارزه ی با دشمنی که می خواهد ما را نابود کند، به فراموی سپردیم، بدیهی است که راهی را خواهیم رفت که دشمن می پسندد؛ یعنی راه نابودی، راه ویرانی، راه فساد.پس، مبارزه ی با استکبار، یک شعار همیشگی است. منتها مطلب اساسی این است که یک ملت هوشمند، همیشه برخورد با شعارها را درست انتخاب می کند. یک وقت، انسان فقط شعاری را دائما بر زبان جاری و تکرار می کند؛ این کار زیادی نیست. یک وقت، شعار را می شکافد، در آن تعمق می کند و بر اساس آن، کار انجام می دهد؛ این درست است.
در شعار مبارزه ی با استکبار که امروز گفتم تجسم استکبار، دولت متجاوز آمریکاست. خود آمریکایی ها و دولتمردان آمریکایی، از اول انقلاب تا حالا، راه هایی را طی کردند، برای این که این شعار را از فضای کشور ایران بزدایند. چرا؟ چون تا این شعار وجود دارد، تا ذهن مردم از «مرگ بر آمریکا» پر است، تسلط دوباره ی آمریکا بر این کشور و منابع آن، ممکن نیست.
پس، تا وقتی که فضای کشورف از ضدیت با دولت متجاوز آمریکا به صورت تبیین شده پر باشد، آمریکا قاعدتا دیگر راهی به این کشور ندارد. نه می توانند در سیاست این شکور دخالت کنند، نه به منابع اقتصادی این کشور تسلط پیدا کنند و نه حضور فرهنگی در این جا داشته باشند. اگر بخواهند به این کشور برگردند، راهش این است که اول، این شعار را حذف کنند؛ اول دشمنی ملت ایران با نظام سلطه و با سلطه گر و به طور مشخص، با آمریکای مستکبر را از بین ببرند... شعار مبارزه ی با استکبار، یک شعار زنده است. برخلاف آنچه که خود مستکبران تبلیغ کرده اند، مبارزه ی با استکبار، هم ممکن است، هم دارای آینده است و هم امروز برای ملت ایران، یک فریضه می باشد. (2)
شعار، مثل علم، راهنما و نشانه است و نمی گذارد یک ملت و یک کشور، راه را عوضی برود.
اساسا شعارها در یک کشور و در یک نظام، اهمیت زیادی دارند و برخورد با شعارهای مختلف در هر کشوری، از ظرافت و حساسیت خاصی برخوردار است. اگر آن ملت یا مسئولان آن ها، چگونگی برخورد با شعارها را درست ندانند، به خسارت های بزرگی دچار خواهند شد.البته گاهی شنیده می شود که بعضی برزبان می آورند، امروز روز شعار نیست؛ روز عمل است. این، حرف درست نیست؛ اگرچه بعضی از کسانی که این حرف را ادا می کنند، نیت درستی دارند و می خواهند بگویند فقط با شعار دادن، نمی شود کشور را اداره کرد، که حرف درستی است.
با شعار دادن، نه یک کشور راخ، بلکه یک ده را هم نمی شود درست کرد و اداره و آباد نمود. در کنار شعار، عمل لازم است؛ ولی بعضی از روی ساده لوحی، بعضی هم شاید از روی غرض، این حرف را طور دیگری معنا می کنند. گویا این طور می خواهند وانمود کنند که شعار را باید کنار گذاشت. این، غلط است. شعار، مثل علم، راهنما و نشانه است. عمل بدون شعار هم، مثل شعار بدون عمل است.
یک ملت، برای این که بداند کجا می رود و چه کار باید بکند، باید شعارهای خود را به طور صریح و روشن حفظ کند. اگر شعارها از بین برود، مثل این است که جمعیت کثیری در بیابانی، بدون نشانه حرکت بکنند؛ یک وقت می بینید که از جای دیگر سر در می آورند. شعار، خصوصیتش این است که نمی گذارد یک ملت و یک کشور، راه را عوضی برود. پس، خود این هم، یک شعار باشد که بگوییم: هم شعار، هم عمل؛ شعار در کنار عمل، عمل در سایه ی شعار.
شعار عمده ی ملت ایران، شعار «استقلال» و «آزادی» بود که به شعار «جمهوری اسلامی» منتهی شد. در گذشت زمان، هرچه انقلاب جلو رفت، این شعار «استقلال» و «آزادی»، روشن تر و واضح تر شد. یعنی از آن شعارها، شعارهای تازه ای به وجود آمد که راه را مشخص کرد. یکی از آن شعارها، همین شعار مبارزه ی با استکبار است. (3)
امروز همه ی ملت ها می گویند مرگ بر آمریکا
ما تا امروز اگر بر دشمنان خودمان غلبه کردیم، با بمب هسته ای غلبه نکردیم. ملت ایران بیست و پنج سال است آمریکا را شکست داده؛ مگر غیر از این است؟ آمریکا که بیست و پنج سال از ملت ایران شکست خورده، با چه شکست خورده؟ ما با بمب هسته ای آمریکا را شکست دادیم، یا با عزم، اراده، ایمان، آگاهی و با اتحاد خودمان؟ ما فهمیده ایم چه می خواهیم؛ فهمیده ایم دنبال چه چیزی هستیم؛ راه را هم شناختیم و حرکت هم کردیم و از توپ و تشر این و آن هم نترسیدیم؛ ما این طوری غلبه پیدا کردیم؛ ما با بمب هسته ای که غلبه پیدا نکردیم. شوروی سابق مگر بمب هسته ای نداشت؟ تعداد بمب های هسته ای شوروی سابق احتمالا از تعداد بمب های هسته ای آمریکا بیشتر هم بود. شکست نخورد؟! پیروزی و شکست در صحنه های اساسی دنیا با این چیزها نیست.ما امروز یک الگو را به دنیای اسلام ارائه کردیم؛ الگوی مردم سلالاری دینی، الگوی استقلال و عزت ملی. امروز دنیای اسلام علیه آمریکا در طول بیست و پنج سال بسیج شده اند و ملت ها مرگ بر آمریکا می گویند. مرگ بر آمریکا را چه کسی می گفت؟ غیر از جمهوری اسلامی و غیر از ملت ایران چه کسی می گفت؟ امروز همه دارند می گویند. ما با بمب اتم پیش نرفتیم. پیروزی در صحنه هیا عظیم و تاریخی و ماندگار که با این سلاح ها حاصل نمی شود. امروز رژیم صهیونیستی مگر بمب هسته ای ندارد؟ آن طور که نقل می کنند، دویست یا شاید سیصد کلاهک هسته ای الان در داخل انبارهای رژیم صهیونیستی هست؛ اما رژیم صهیونیستی الان چند سال است که در برابر طرف مقابلش که تفنگ هم ندارد و فقط سنگ دارد؛ البته سنگ همراه با اراده و سنگ با پشتوانه ی ایمان، عاجز مانده است.(4)
فریاد و خروش علیه آمریکا، یک عمل خشونت آمیز نیست
چرا باید در داخل کشور انقلابی و ایران اسلامی، کسی تصور کند که فریاد و خروش علیه آمریکا، یک عمل خشونت امیز و ماجراجویانه است؟! این، تبلیغ آن هاست، ماجراجویی را آن دزدی می کند که وارد حریم خانه ی شما می شود؛ نه شما که او را از خانه بیرون می کنید یا علیه او شکوه می کنید یا سر او داد می کشید یا مظلومیت خودتان را این جا و آن جا نقل می کنید.خشونت را آن کسی می کند که جان صدها و هزارها انسان انقلابی از هر کشوری از جمله کشور و ملت ما برایش هیچ ارزشی ندارد؛ نه ما که نسبت به روش خشونت و وحشیگری دشمنان و این گونه قدرت ها فریاد می کشیم و نه آن بیجاره هایی که در لبنان و امثال آن، زیر فشار نیروهای آمریکایی و مزدوران سیاسی و نظامی آنان، به عمل انتحاری دست می زنند تا وجود و حضور و بغض خودشان را نشان بدهند. بله، تبلیغات جهانی، این حرکت را به عنوان خشونت و ماجراجویی و از آداب به دور بودن و امثال آن وانمود می کند؛ اما رفتار خودشان را نمی بینند!!(5)
اهداف پنهان آمریکایی ها برای مذاکره با ایران آمریکا می گوید: «بیایید مذاکره کنیم»، نمی گوید «بیایید رابطه برقرر کنیم». مذاکره یعنی؟ یعنی آن پیوندی را که جمهوری اسلامی قطع کرده و بریده و همان موجب شد که تمام عواطف صادقانه ی ملت های دنیا به این ظنام جلب بشود، دو مرتبه بر قرار کند؛ یعنی در درجه ی اول ضربه ی نمایانی به جمهوری اسلامی بزنند، و آن این که -تبلیغات هم که در دست آن ها است- در دنیا منعکس کنند که جمهوری اسلامی از حرف هایش برگشت، پس گرفت! به چه دلیل؟ به دلیل این که دارد با آمریکا مذاکره می کند.
یک یأس عمومی برای تمام ملت هایی است که در آسیا و آفریقا و در کشورهای گوناگون و در خود اروپا و در خور آمریکا امید پیدا کرده اند -هم مسلمان ها و حتی بعضی غیر مسلمان ها - و آن ها را وادار به حرکت کننند که آن چهره ی با صلابت امام بزرگوارمان را که روی جمهوری اسلامی را پوشانده و نمای جمهوری اسلامی است، مخدوش کنند؛ بگویند نه آقا، جمهوری اسلامی هم توبه کرد -یا بگویند چون امام رفت، توبه کرد- که اگر یادتان باشد بعد از رحلت امام، یکی از شاه بیت های تبلیغاتی دشمن همین بود که بله، امام رفت و این ها دیگر راه امام را رها کردند؛ برای اینکه همان احساس را درون ملت ها به وجود بیاورند، بالاتر از این ، بگویند امام کی گفته که ما با آمریکا مذاکره نکنیم؟ کی امام چنین حرفی زده بود؟ امام، همان چند روز زمان خویش را گفته بود، همان چند وقت را گفته بود، امام کی ما را نهی کرده؟ یعنی حتی نظرات امام که در میان صدها سخنرانی و بیان قاطع و صریح بیان شده، تصرف کنند!
اولین ضربه ای که با این کار بزنند، این باشد که جمهوری اسلامی را از آبروی خودش، از آن حیثیت و صلابت و قدرت و قامت استواری که در دنیا در چهره ها و خاطره های ملت های مسلمان پیدا کرده است، ساقط کنند. وقتی آن ها ببینند که جمهوری اسلامی با آن همه سوابق -آن هم یک چنین ملتی! ملت ایران مگر ملت کوچکی است؟! ملت ایران، فلان ملت از زیر بوته درآمده ی اورپایی یا آفریقایی که نیست؛ ملت کهن ریشه داری که هزارها سال سابقه دارد، هزار و سیصد، چهار صد سال بعد از اسلام، همیشه در اوج ملت های مسلمان قرار داشته است -آن هم با این انقلاب، آن هم با آن حرف ها، همه چیز را کنار گذاشت، توبه کرد و شروع کرد با آمریکا مذاکره کردن!
صرف این که جمهوری اسلامی بگوید بله، ما مذاکره را قبول کردیم، یا این را بفهماند، یا یک جوری مشی کند که معلوم بشود حرفی هم ندارد که با آمریکا مذاکره کند -این اولین ضربه را آن جوری وارد کند- تازه شروع تحمیل ها است... این است که دارند روی مذاکره فشار می آورند؛ اصرار می کنند که ایران چرا نمی آید با ما مذاکره کند؟ یک عده هم من نمی دانم آدم های ساده لوحند، مرعوبند، بی اطلاعند، یا غیر سیاسیند که در داخل خودمان این حرف ها را تکرار می کنند! من نمی دانم می فهمند که دارند چه می گویند! (6)
تمام تلاش آمریکا این است که دوباره وارد کشور شود و اهداف سلطه جویانه اش را تکرار کند
شما باید خیلی هوشیار و بیدار باشید؛ باید اهداف دشمن را بشناسید. امروز قدتر استکباری امریکا هدفش تسلط بر دنیا است؛ و این چیزی نیست که پنهان و پوشیده باشد.حتی دولت های اروپایی از تهاجم فرهنگی و از دخالت و از نفوذ مداخله جویانه ی پول آمریکا گله دارند. مسئله، مسئله تصرف و دست اندازی است. البته کشورهایی هستند که نمی توانند مقاومت کنند و بایستند؛ اما ملت ایران ایستاده است.آن طرف مقابل هم تهدید می کند، تطمیع می کند، چرب زبانی می کند، تبلیغات می کند؛ از همه ی این ها هم یک هدف را دنبال می کند، تا این که راهی باز کند و مجددا وارد کشور ایران بشود و دوباره بساطش را پهن کند و بتواند آن وضع شرم آور قبل از انقلاب را برای ملت ایران تکرار کند؛ اما بدن تردید ملت ایران در مقابل این طمع های استکباری با قدرت تمام خواهد ایستاد. (7)
آروزهای استکبار جهانی در مورد ملت ایران و به ویژه جوان ها
آنچه آن ها در مورد کشور عزیز ما و شما ملت شجاع و مؤمن ایران به خصوص شما آرزو دارند، مجموعه ی چند چیز است که در کنار هم آن را دنبال می کنند:یکی این است که با ایجاد اخلاف و دلسردی و ناامیدی و خدای نکرده با خریدن بعضی ها، عزم دولتمردان را برای اقدامات اساسی و سازنده در کشور متزلزل کنند و نگذارند دولت ایران که یک دولت اسلامی است و پرچم اسلام را بلند کرده است به مطالبات حقیقی و بحق مردم رسیدگی کند...
کار دومی که آن ها می خواهند تحقق پیدا کند، این است که دلبستگی ها و انگیزه های اساسی ای که می تواند این ملت را مقاوم و به صورت یکپارچه در مقابل آن ها نگه بدارد، ضعیف کنند؛ باورها را برگردانند، ایمان ها را عوض کنند، امیدها را کور کنند و آینده و افق را تیره و تاریک و مبهم جلوه بدهند. ابزار کار آن ها هم رسانه است. رسانه ها در دنیا خیلی قدرت دارند و به نفع صاحبان خود، کارهای خیلی بزرگی را انجام می دهند. بدانید و می دانید که مهم ترین رسانه های دنیا چه خبر گزاری ها، چه رادیو و تلویزیون ها، چه روزنامه های بزرگ متعلق به سرمایه داران است؛ یعنی همان پایه های اصلی استکبار جهانی. خبرهایی که در دنیا پخش می نند، همهم چیز بر طبق منافع و مصالح آن ها تنظیم می شود...
یکی دیگر از کارها و آرزوهایی که آن ها دنبال می کنند، این است که وحدت را از بین ببرند؛ چه وحدت ملی و چه وحدت بین مسئولان را. آحاد و گروه های مردم را با نام های مختلف از هم جدا کنند و میان آن ها دیوار بکشند. بین جمعیت عظیم ملت ایران، دیوارهای بلند قومی، مذهبی، حزبی، سیاسی و بحث های مجادله آمیز بکشند و وحدت و یکپارچگی را از بین ببرند. انقلاب اسلامی آمد دیوارها را برداشت و ملت را یکپارچه کرد؛ اما این ها درست عکس آن را دنبال می کنند. با طرح مسائل انحرافی، از طرف دیگر وحدت مسئولان کشور را از بین ببرند؛ بین این ها دادم اختلاف بیندازند؛ یکی از تضعیف و یکی دیگر را تقویت کنند...
یکی دیگر از کارهای این است که ملت را مرعوب نشان بدهند؛ در حالی که ملت و جوانان ما مرعوب نیستند. امتیاز ملت ما این است که بیشترین نسبت جوان را در بین ملت های دنیا دارد. جوان، سرشار از امید و نشاط است و مایل است کاری به او محول کنند و آن را با شجاعت و خطرپذیری انجام بدهد. این ها سعی می کنند ملت را مرعوب کنند؛ اگر نتوانستند مرعوب کنند، با جو سازی و نظرسازی مجعول، وانمود کنند که ملت مرعوب شده است. (8)
سیاست های استکبار برای وادار کردن ملت ایران به عقب نشینی سیاست های استکباری دنیا علیه یک ملت چیزی نیست که مثل بلای آسمانی قابل علاج نباشدغ نه، قابل علاج است؛ باید شناخت که دشمن چه کار می خواهد بکند و دید علاچ آن چیست. این مسلم است که دشمن با یک ملت نمی تواند مبارزه کند؛ این را فهمیده اند، به خصوص با یک ملت بزرگ شصت هفتاد میلیونی که کشور وسیعی دارد و این همه جوان، با اعتقادات بارور اسلامی که آن ها را به مجاهدت، شها ت و جانفشانی ترغیب می کند. آن ها فهمیده اند که جنگیدن با چنین ملتی فایده ای ندارد؛ در تحلیل هایشان هم می گویند و برای همه هم روشن است. از طرفی هیچ ابزار پیشرفته ای هم برای مبارزه ی با چنین ملتی کافی نیست، چون ابزار پیشرفته برای این است که ارتش ها را عقب بنشانند؛ حکومت ها را وادار به تسلیم کنند.
باید سیاست های دشمن را شناخت و در نظر گرفت که در مقابل آن ها چگونه می توان عمل کرد. دشمن برای تغییر دادن این حالت و وضعیت که کاملا برای آن ها نامساعد است، در سطوح مختلف؛ در لایه های اجتماعی و مسئولان، با هدف مرعوب کردن آن ها برنامه ریزی می کند، تنا مسئولان را به تصمیم گیری های مرعوبانه بکشاند و این کار را به طرق مختلف می کنند؛ از طریق رادیوها، اخبار عمومی و پیغام های خصوصی. امروز سیاست مرعوب سازی مسئولان کشور یکی از سیاست های جدی آمریکاست که من درباره ی این موضوع با مسئولان صحبت هایی داشته ام که بخشی از آن ها پخش شده و شما هم شنیده اید؛ با شما نمی خواهم در این مقوله صحبت کنم و گفته ام که اگر مسئولان مرعوب شوند، تصمیم گیری غلط و مرعوبانه می کنند و هر تصمیم گیری که از روی رعب و ترس باشد، حتما به ضرر است. در سطوح مسئولان این گونه کار می کنند، در سطوح مردم با شکل های گوناگون دیگر.
یکی دیگر از کارها این است که در افکار عمومی مردم، تلقی آشفتگی را بنشانند؛ یعنی. افکار عمومی این طور تصور کند که دردستگاه آشفتگی وجود دارد. و فکر، راه یا تصمیمی وجود ندارد؛ این را القا می کنند. الان میلیارها خرج می کنند که با تبلیغات این کارها را بکنند. این تبلیغات هم فقط تبلیغات رادیو های بیگانه نیست، بلکه گروه ها و تیم هایی را با نام های مختلف و بدون وابستگی ظاهر و آشکار، و پنهان از دید نیروهای انتظامی و امنیتی به داخل کشور گسیل می کنند، برای تماس با افرادی که می توانند به آن ها در این زمینه کمک کنند، تا به نحوی احساس آشفتگی را با شایعات، با نوشتن، با گفتن، با استفاده ی نامشروع از تریبون های مردمی، در اذهان عمومی القا کنند.
در یک بخش دیگر، سعی می کنند همین آشفتگی را خودشان در بین دانشجوها و طبقات مختلف مردم به وجود بیاورند....
یک بخش دیگر این است که جلوی کارهای اساسی در کشور را به انواع و اقسام مختلف بگیرند؛ ایجاد مانع، که این هم یک داستان مفصلی است.گاهی انسان سررشته ی کار و اقدامی را که متوقف مانده است دنبال می کند، به جاهایی می رسد که حیرت می کند چطور دشمن در برخی از کارها این طور سرمایه گذاری می کند... .یک بخش دیگر از کارهای دشمن، استفاده از اشتباه های مسؤولان است. پناه بر خدا آن جایی که مسئولی یک فکر اشتباه، حرکت اشتباه، حرف اشتباه، قدم اشتباه بردارد و بگوید و از او صادر شود، دشمن از همین حداکثر استفاده را می کند. (9)
یکی [دیگر] از کارهای دشمن این است که آنچه را داریم، تحقیر کند؛ درست مثل بعضی از شرخرها و کهنه دلال ها که اگر جنسی را بخواهند، توی سر جنس می زنند و آن را بی اهمیت می کنند تا دارنده ی آن جنس راحت آن را از دست بدهد. نظام اسلامی شما بسیار مهم، ارزشمند و بزرگ است؛ استعداد ملت ایران هم بسیار درخشان است؛ اما دشمن دائم توی سرجنس ارزشمند ما می زند. امام صادق (علیه السلام) به صحابی خود فرمود: اگر تو گوهر درخشانی در دست داشته باشی که قدر آن را بشناسی، همه دنیا هم که جمع شوند و بگویند این ریگ است، باور نمی کنی؛ اگر یک ریگ هم در دستت بگیری و همه ی دنیا شهادت بدهند که الماس است، باز هم باور نمی کنی؛ مهم این است که بدانی چه در دست داری. تلاش من این است که ملت ایران بداند چه سرمایه ی عظیمی در اختیار دارد و بداند چه امتداد باارزشی در دنیای اسلام دارد. (10)
پی نوشت ها :
1- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و اقشار مردم به مناسبت 13 آبان، 1376/8/14
2- بیانات رهبر معظم انقلاب ب مناسبت روز مبارزه با استکبار جهانی، 1375/8/9
3- بیانات رهبر معظم انقلاب به مناسبت روز مبارزه با استکبارجهانی، 1375/8/9
4- بیانات رهبر معظم انقلاب، در دیدار با هیئت علمی و کارشناسان جهاد دانشگاهی، 1383/4/1.
5-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت 13 آبان، 1368/8/10.
6-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار دانش آموزان و دانشجویان به مناسبت، 1372/8/12
7-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت سالروز تسخیر لانه ی جاسوسی آمریکا، 1378/8/12
8- بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار با کثیری از دانشجویان و دانش آموزان به مناسبت گرامیداشت سالروز 13 آبان، 1381/8/13.
9-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیداراساتید، دانشجویان بسیجی، 1382/3/18.
10-بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدار اساتید و دانشجویان دانشگاه های استان زنجان، 1382/7/22.