کار ویژه های دولت نبوی (2)
2. انسجام و همبستگی اجتماعی
زمانی که پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وارد مدینه شد، دو کار مهم و اساسی انجام داد؛ نخست بنیان برادری را بر ویرانه ساختار قبیلگی آن جامعه پیریزی کرده و قریش و افراد قبایل دیگر را که به مدینه آمده بودند، مهاجر خواند و قبایل اوس و خزرج را انصار نامید. دوم اینکه میثاقنامه مدینه را که حکم قانون اساسی آن دولت شهر نوبنیاد را داشت و دارای 47 ماده بود، در میان مسلمانان و یهودیان منعقد کرد.
در سال اوّل هجرت، انعقاد میثاق مدینه یا پیمان سیاسی و نظامی - که به منشور مدینه نیز شهرت دارد - زمینههای اتحاد و همزیستی در جامعه مدینه را فراهم ساخت. این منشور پس از گفت و گوهای جدی و تبادل آرا میان نمایندگان مسلمانان و مشرکان مدینه و بعدها یهودیان، از سوی پیامبر اعلام گردید. گفت و گوهایی که طبعاً در شرایط آزاد و فضای سیاسی و اجتماعی متعادلی انجام میگرفت، در نهایت به توافقهایی میان اعضای جامعه مدینه منجر شد.
در بند دوم این منشور دو مفهوم برجسته خودنمایی میکند. نخست اطلاق مفهوم «امّت» برای جامعه اسلامی و دیگری یگانه و مشخص بودن آن، که اشاره به یک واحد سیاسی معین دارد.(12)
نگاهی به اهمّ اصولی که از لابه لای مندرجات این منشور به دست میآید، نشان از ژرفبینی پیامبر در تدوین قواعد رفتار سیاسی اعضای جامعه که امت واحد نامیده شدهاند، دارد. از یک سو روابط میان حاکم و مردم، مناسبات میان جامعه سیاسی و التزام به عقاید مخالف و شناسایی حقوق اقلیتهای دینی را تبیین میکند و از سوی دیگر اصول و مقررات و تقسیم وظایف میان گروههای مختلف را در موقعیتهای نظامی و هم پیمانی با اعضای خارج از جامعه اسلامی تنظیم و اعلام میدارد.
پیمان برادری از جمله سیاستهایی بود که پیامبر برای تغییر در مبانی پیوندها در جامعه اسلامی به کار برد. به طور مثال، مسلمانان مدینه اعم از انصار و مهاجر که در ابتدای تأسیس دولت مدینه در پرتو همبستگی اعتقادی، به وحدت اجتماعی نیز نائل شده بودند، گاه دچار منازعات و تعصبات قومی میشدند. دستهبندی مکّی و یثربی و عرب شمالی و جنوبی اسباب اختلافات میشد. یکی از راهکارهای حل این منازعات، نفوذ هم پیمانی دینی به جای تعصب قومی تحت عنوان «عقد اخوّت» بود که پیامبر اسلام در انعقاد آن میان انصار و مهاجرین درنگ نکرد. این امر سبب شد هر دو مسلمانی که میانشان عقد اخوّت خوانده شد، علاوه بر همبستگی دینی، دست کم در موارد ذیل هم احساس همبستگی و مسئولیت کنند:
1. مساعدت و یاری همدیگر در دشواریهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی؛
2. مراقبت متعصبانه از یکدیگر در میدانهای جنگ؛
3. احساس مسئولیت و تعصب شدید به خانوادههای یکدیگر پس از شهادت یا مرگ طبیعی یکی از طرفین؛
4. تلاش و یاری متقابل به هنگام بیماری یا تنگدستی؛
5. کوشش جدی برای آزادی یکدیگر به هنگام اسارت.(13)
3. هویتسازی بر پایه امّت اسلامی
بدین ترتیب هویت در مدینةالنبی یا به عبارت دیگر مبنای دولت اسلامی، اعتقادی بود. نه سیاسی، اقلیمی یا قومی، و مهمترین هدف حکومت، دفاع از عقیده و حفظ آن بوده است نه دفاع از دولت. در این نظام، مجموعهای از افراد در درون جامعه اسلامی وجود داشتند که همگی با اعتقاد به دین اسلام از اعضای امت اسلامی بوده و جامعه همبستهای را تشکیل میدادند. تشکیلات داخلی امت اسلامی نیز بر اساس ایمان دینی مشترک استوار بود. بافت جامعه، نخست از طریق پذیرش و اطاعت شریعت و سپس هرم قدرت مذهبی معین میگردید. در رأس این جامعه پیامبر به عنوان رئیس دولت، رهبر سیاسی و دینی مدینه بود. از این پس مهاجران و انصار و تازه مسلمانان دیگری که با هویتهای متفاوتی به مدینةالنبی میآمدند بر سازههای هویتی مشترکی قرار داشتند که پیامبر اسلام تحت عنوان امت اسلامی از آن یاد میکرد.
4. برپایی عدالت اجتماعی
تحقق عدل و قسط شالوده مناسبات سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی درون مدینةالرسول است. توزیع عادلانه امکانات و ثروت، مبنای سیستم اقتصاد اسلامی در این دوران است. همانگونه که پیشتر نیز اشاره شد، پیامبر برای ساماندهی و بهسازی مناسبات اقتصادی در نظام سیاسی جدید، دست به اقداماتی مانند وجوب خمس و زکات و تأسیس بیتالمال زد که سرانجام آنها به تقویت کارکردهای توزیعی نظام مدینه بر پایه عدالت اجتماعی میانجامید. از سوی دیگر، تقسیم غنایم در پیروزیهای لشکر اسلام بود که برخلاف گذشته، به دستور پیامبر همه مسلمانان موظف بودند غنایمی که به دست میآوردند را در جایی گرد آورند و سپس میان مسلمانان به مساوات تقسیم میشد. این روش اولاً، جنگیدن برای دستیابی به غنایم را که پیشتر از اهداف اساسی تلقی میشد، بی ارزش میکرد؛ ثانیاً ، توزیع ثروت در جامعه را عادلانه میساخت. مورّخان و سیره نویسان و مفسران گزارشهای فراوانی از تقسیم غنایم بر اساس مساوات را ثبت کردهاند.(16)
پیامبر در راستای تحقق عدالت در کارکردهای توزیعی خود ، نه تنها به توزیع امکانات و ثروت بلکه به توزیع عادلانه ارزشهای اجتماعی نیز همت گمارد. ارزشهای طبقاتی بر جای مانده از نظام جاهلی را فرو ریخت و جامعهای بر مبنای دستور الهی «إنّ اکرمکم عنداللَّه أتقیکم» بنا نهاد و سلمان فارسی که روزی برده اشراف بود ، «سلمان الخیر» لقب گرفت و جایگاه ویژهای نزد بالاترین مقام جامعه اسلامی یافت.
نمونههای تاریخی بسیاری از عدالت خواهی نظام سیاسی در مدینة الرسول در مناسبات با غیر مسلمانان به ویژه در حوزه داوری و قضاوت و حتی جنگ با مشرکان ثبت شده است. سیره عدالتخواهانه پیامبر یکی از مهمترین عوامل گسترش اسلام و امت اسلامی و تقویت بنیانهای اندیشه اسلامی بوده است.
5. کارویژههای اقتصادی دولت پیامبر صلی الله علیه وآله
اتخاذ سیستمهای مالیاتی برای تنظیم مناسبات مالی جدید از ضرورتهایی بود که پیامبر اسلام با تکیه بر اوامر الهی به آن مبادرت ورزید. گرفتن زکات و خمس که مهمترین منبع درآمد دولت به شمار میآمد، مبنای شکلگیری بیتالمال و خزانه مالی دولت گردید. نحوه دریافت و مصرف این منابع مالی که به طور دقیق و قاعدهمند در دستورهای وحی به پیامبر صلی الله علیه وآله ابلاغ شد، به خوبی آشکار میساخت که پیامبر قصد بر هم زدن ساختار و ترکیب اقتصادی جامعه مدینه را دارد.
در کنار الزام ثروتمندان و توانگران مسلمان به پرداخت مالیات اسلامی، اهل کتاب نیز که در پناه دولت اسلامی بودند موظف به پرداخت جزیه یا همان مالیات سرانهای که به غیر مسلمانان تعلق میگرفت، گردیدند. منبع دیگری که بیتالمال مسلمانان را تقویت میکرد، غنایم هنگفتی بود که پس از پیروزی در جنگها حاصل میشد.
مسئله دیگری که در نظام مالی دولت اسلامی اهمیت داشت نحوه تقسیم و توزیع بیتالمال بود. با تشریع زکات، پیامبر سازمانی متشکل از سه گروه ایجاد کرد:
1. عاملان زکات (جباة) که کار جمعآوری زکات را بر عهده داشتند؛ 2. حسابگران زکات (الخارصون) که کارشناسان محاسبه زکات و اعلام کالاها و موضوعات متعلق به زکات را شامل میشد؛ 3. دفترداران زکات (الکتّاب) که وظیفهشان تعیین موارد مصرف زکات بود.
گرفتن سهام زکات در زمان پیامبر بسیار دقیق و منظم بوده است. اسناد تاریخی زیادی نشان میدهد که وضع دفتر دیوانی و ثبت نام زکات دهندگان و سهام گیرندگان دقیقاً مشخص بوده است.(17)
افزون بر اقدامات فوق در حوزه اقتصادی ، ساختار بازار نیز دگرگون گردید. در آن زمان به طور عمده بازار در اختیار یهودیان و تا حدی مشرکان بود و مسلمانان سهم قابل توجهی در بازار نداشتند. پیامبر با تمهیداتی که پیش آورد ، به رونق بازار مسلمانان یاری رساند. در ابتدا محلهای مناسبی را در اختیار بازاریان قرار داد و مقرر داشت از آنان مالیات نگیرند و به شیوههای گوناگون از آنان حمایت کرد و سرانجام از آنان خواست تا معاملات خود را بر مبنای قوانین شرع انجام دهند.
6. کارویژههای قضایی
اگر چه پیامبر قاضی اوّل دولت اسلامی و تنها قاضی مدینه بود ، اما برای ایجاد سهولت در کار مردم و تسریع قضاوت میان آنان و همچنین تقسیم کار، افراد مورد وثوق و اعتمادی را برای قضاوت در امور خاص نصب میکرد و بر کار آنان نظارت داشت؛ به طور مثال افرادی را برای امر ازدواج و طلاق یا ثبت اسناد و املاک تعیین مینمود یا در بازار افرادی را برای نظارت بر خرید و فروش و احکام مربوط به آن میگمارد. حتی برای سایر مناطق مانند یمن، افرادی را جهت قضاوت میفرستاد.(18)
7. کارویژه دعوت و گسترش حاکمیت اسلامی
پیامبر اسلام با دو هدف اصلی، اساس دیپلماسی اسلامی را پایهریزی کرد: دعوت و توسعه حاکمیت اسلام. با استقرار و تثبیت حکومت اسلامی در مدینه، رسالت جهانی پیامبر که بر اساس وحی الهی ، دعوت و هدایت عامّه مردم در سراسر گیتی تعیین شده بود، آغاز گردید.
اصل دعوت از اصول زیربنایی در سیاست خارجی دولت پیامبر بود که در زمان جنگ و صلح کارآمد بود. این اصل بر مبنای فلسفه بعثت یعنی هدایت عموم بشر به توحید، عدالت و ارزشهای اخلاقی ، قرار داشت. بنابراین در تمام پیامها و نامههای سیاسی ایشان و سایر اقدامات دیپلماتیک ایشان بر اساس آیه « و ما أرسلناک الا کافة للناس بشیراً و نذیراً»(19) و بر اساس اوامر الهی، دیگران را به گسترش حاکمیت اسلام دعوت و ترغیب میکرد؛ از این رو دیپلماسی دولت اسلامی در مدینةالنبی در سه سطح فعال شد:
1. دیپلماسی با قبایل عرب و یهودیان؛
2. دیپلماسی با دولتهای همجوار؛
3. دیپلماسی با قدرتهای بزرگ ایران و روم.
در فرآیند دیپلماسی دولت پیامبر فراز و نشیبهای بسیاری مشاهده شده است که مربوط به نوع مواجهه سایر اجتماعات و دولتها، با دولت تازه تأسیس در مدینه میباشد؛ هر چند رهبر بزرگ اسلام با روشهای ابتکاری خود بسیاری از موانع موجود بر سر راه گسترش حاکمیت اسلامی را از میان برداشت. یکی از این روشها استفاده از نقاط مشترک بود؛ برای مثال از رسوم قبیلگی میان قبایل عرب که با آیین اسلام تعارضی نداشت بهره جست و درخصوص اهل کتاب نیز چنین کرد. استفاده از حمایتهای قومی و نیز بهرهگیری از عوامل اقتصادی و سیاسی در این دیپلماسی کاربرد فراوانی داشت. افزون بر روشهای پیش گفته، به طور کلی عواملی که در موفقیت دیپلماسی پیامبر نقش داشت، عبارتند از:
1. گسترش نفوذ اسلام در جزیرةالعرب تا مرزهای امپراتوری رم و ایران؛
2. جاذبه نظام سیاسی و اجتماعی اسلام که بر مبنای عدالت، برابری و سادهزیستی بود؛
3. انعطافپذیری سیاست پیامبر در برابر ادیان و عقاید دیگر؛
4. اعطای امتیازهای سیاسی و شناسایی دولتهای محلی؛
5. تزلزل در حاکمیت و اقتدار سیاسی امپراتوری ایران و روم؛
6. استبداد و فشار موجود در قلمرو حکومتهای محلی؛
7. تهدید و قاطعیت پیامبر و نیروهایش در برخورد با دشمنان.(20)
کارویژههای نظامی و امنیتی
از سوی دیگر، پیامبر برای دفاع از مسلمانان تأمین امنیت شهروندان مدینه براساس دستور وحی «وقاتلوهم حتی لا تکون فتنه»(21) به ضرورت تقویت این کارکرد پی برد و سازمان دفاعی و امنیتی خود را تأسیس کردند. این سازمان تقسیم کار گستردهای داشت(22) که رئوس آن عبارتند از:
1. جانشینان پیامبرصلی الله علیه وآله در مدینه در حین جنگ؛
2. مستنفر (کسی که نیروی انسانی برای جنگ تدارک میکند)؛
3. صاحب لواء (علم دار و پرچم دار)؛
4. امیرالرماة (فرمانده تیراندازان)؛
5. بدل (کسی که برای فریب دشمن، شبیه پیامبر میشد و در قلب لشکر قرار میگرفت)؛
6. وازع (نظم دهنده به نیروهای نظامی و طراح آرایش جنگی)؛
7. خریدار اسب و سلاح؛
8. مسرج (مرکب دار پیامبر)؛
9. صاحب السّلاح (رسیدگی کننده به امور سلاح)؛
10. راهنمای جنگی؛
11. حارس و محافظ (پاسداران و نگهبانان)؛
12. جاسوس جنگی؛
13. امور غنایم؛
14. تبلیغات جنگ؛
15. حفاظت و اطلاعات؛
16. آموزش نظامی.
بدین ترتیب پیامبرصلی الله علیه وآله با تکیه بر این کارویژه، ظرفیتهای نظامی سیاسی را برای پیشبرد اهداف خود افزایش داده و موانع رشد و گسترش حاکمیت اسلامی را بر طرف ساخت.
فرجام سخن
این کارویژهها میتوانند تواناییهای نظام سیاسی را برای ایجاد یک هویت مشترک افزایش داده و مشروعیت آن را فزاینده سازد. بدین ترتیب تحصیل کمال انسانی در دولت نبوی از طریق تلاش و تکاپو و حضور در عرصه اجتماعی حاصل میشود و انسان سازی از طریق داخل کردن دین به حوزه عمومی معنا مییابد. از این طریق انسجام و همبستگی اجتماعی میسر میگردد که اساس نظامسازی است و زمینههای برپایی عدالت اجتماعی فراهم میگردد. تلاشهای اقتصادی و قضایی نیز پشتوانه چنین تحرکی در جامعه میگردد. در این هنگام فرصتهای بیشماری برای دولت اسلامی فراهم میآید تا حاکمیت خود را گسترش دهد.
پي نوشت ها:
12) ر.ک: محمد حمیداللَّه، نامهها و پیمانهای سیاسی حضرت محمد و اسناد صدر اسلام، ترجمه سید محمد حسینی، (تهران: سروش، 1374).
13) بنا به برخی گزارشها، گویا در آغاز، یکی از فواید و نتایج عقد اخوّت، ارث بردن آنان از یکدیگر بود، اما بعدها این قانون لغو و نسخ شد. ر.ک: بلاذری، انسابالاشراف، ج 1، ص 270؛ به نقل از: غلامحسین زرگرینژاد، پیشین، ص 350.
14) برای اطلاع بیشتر، ر.ک: داود فیرحی، قدرت، دانش و مشروعیت دراسلام، (تهران: نشر نی،1382) ص 134 - 144.
15) غلامحسین زرگری نژاد، پیشین، ص 333.
16) محمدحسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، (قم: دارالعلم، بی تا) ج 9، ص 11، 21 و 22.
17) برای اطلاع بیشتر ر.ک: محمد ثقفی، ساختار اجتماعی و سیاسی نخستین حکومت اسلامی در مدینه، (قم، هجرت، 1376) ص 191 - 193.
18) برای اطلاع بیشتر، ر.ک: صمصام الدین قوامی، «ساختار حکومت پیامبر صلی الله علیه وآله»، فصلنامه حکومت اسلامی، ش 23.
19) سبأ(34)، آیه 28
20) عبدالقیوم سجادی، دیپلماسی و رفتار سیاسی در اسلام، (قم: بوستان کتاب، 1383) ص 220.
21) بقره(2)، آیه 193.
22) برای اطلاع بیشتر، ر.ک: صمصام الدین قوامی، «ساختار حکومت پیامبرصلی الله علیه وآله» (قسمت دوم)، فصلنامه حکومت اسلامی، ش 23.
/ن