خودارضایی و آثار مخرب آن (1)
نويسنده: شهید دكتر سید رضا پاك نژاد
آشنايي با شهيد دكتر سيد رضا پاك نژاد
خداوند، سوم آذر ماه سال 1303 هجري شمسي، كودكي را به خانواده سيد ابوالقاسم عطا كرد، كه نام او را از هشتمين خورشيد تابناك آسمان ولايت و امامت برگرفتند و رضا نهادند. سيد ابوالقاسم پدر سيد رضا پاك نژاد به امر كسب اشتغال داشت. سيد رضا، كودكي را در شهر دارالعباده يزد سپري و در سال 1321 هجري شمسي، ديپلم متوسطه را از دبيرستان ايرانشهر اخذ كرد.پس از پايان دوران تحصيل و قبل از راهيابي به دانشگاه در سال 1322 هجري شمسي به مكه مكرمه مشرف شد و چون در آن سال، فتنه گردن زدن ابوطالب يزدي در مكه معظمه پيش آمد، مدت 31 روز به همراه برخي از دوستانش در زندان شهر مكه بازداشت شد. وي در طول سفر حج ابراهيمي كه 6 ماه و 7 روز طول كشيد تحقيق و پژوهش را در كنار احكام عبادي و مناسك حج دنبال نمود و با مسلمانان كشورهاي مختلف ارتباط صميمي برقرار كرد.
سيد رضا پاك نژاد در سال 1331 هـ .ش رساله دكتراي خود با عنوان «تمام برنامه هاي پزشكي در اسلام» را با درجه ممتاز گذراند. سيدرضا در كنار تحصيل علم طب، به فراگيري زبان و ادبيات عرب نيز پرداخت و دروس حوزوي را تا سطح مقدمات نزد حجت الاسلام والمسلمين عجم طي كرد.
دكتر پاك نژاد پيش از پيروزي انقلاب اسلامي با انتخاب مسئوليت آموزگاري در مدارس شهر يزد، حسابداري و طبابت و سرانجام رياست بيمارستان هراتي و بيمه يزد، خدمات قابل توجهي را به همنوعان خود ارائه كرد. او همواره به روشنگري مردم بويژه جوانان مي پرداخت. شهيد سيدرضا پاك نژاد در سالهاي قبل از پيروزي انقلاب اسلامي دو سفر به حج، چهار سفر به عراق (براي زيارت)، يك سفر به سوئيس، پاريس، لندن و برلين براي تحقيقات علمي داشته است.
اين محقق متعهد، شامگاه هفتم تير سال 1360 به همراه ديگر برادرش سيد محمد كه او نيز از اعضاء حزب جمهوري اسلامي بود به سوي آسمانها پر گشودند. او و برادرش به همراه 70نفراز بهترین خدمتگزاران ایران و آيت الله بهشتي در هفتم تیر سال 1360با بمب گذاری منافقین به شهادت رسیدند.پيكر غرق به خون و پاره پاره شهيد دكتر سيدرضا پاك نژاد در گلزار شهداي يزد به خاك سپرده شد.
دكتر پاك نژاد كه دانش آموخته مكتب امام صادق (علیه السلام) بود، توانست فقه و طب را با هم درآميخته، با كنكاش در علوم پزشكي و اسلامي، احكام و فتواي مراجع تقليد را در علم پزشكي بكار گيرد. وي با طرح مطالب پزشكي و انطباق آن با فقه و نيز بررسي علوم و معارف اسلامي كتب متعددي را تأليف نمود كه مهمترين آن يكصد و ده جلد كتاب با عنوان«اولين دانشگاه و آخرين پيامبر» است كه 40 جلد آن به زيور چاپ آراسته شده است.
شهيد بزرگوار در جلد 16 اين كتاب به بررسي تقابل بين دين و عقل و اهم مضرات خودارضايي و وجود آسيبهای روحی و ذهنی اين گناه ميپردازند كه ما تحت عنوان « خودارضایی و آثار مخرب آن » در 6 قسمت ارایه می کنیم.
آثار مخرب خودارضایی
گاه سركشي و طغيان انسانها در مقام سنجش كميتي و كيفيتي از آسمانها و آنچه آفريده شده است سنگين تر و نابكارتر ميباشد. چه بسا تمام سفرا و فرستادگان الهي بر امري اتفاق كرده اند كه زشت است. پليد است. حرام است اما بنا بر مصالح و مقتضياتي همان آلودگي از طرف انسان يا اجتماعي حتي مفيد و ضروري شناخته گرديده و با چنين وضعي گفته ميشود كه براي نابكاري هيچ گونه دريغ و قصوري نشده است:آدم كشي را همه بد دانسته اند اما بعناوين پاسداري و حفظ صلح، پايان دادن به اختلافات و برقراري امنيت و ... قتلهاي بسياري را بصواب و صلاح بشريت قلمداد و اقدام به جنگ هاي جهاني مينمايند و در آخر بقول يكي از دانشمندان كسيكه بر يكنفر غلبه كرد و وي را نابود ساخت قاتل محسوب ميشود اما اگر اجتماعي را نابود ساخت و بر آنها غالب شد و هزاران نفر را كشت فاتح شناخته مي شود.
لواط چون دستگاههاي انتظامي و قضائي را درگير برخورد با خودش ساخته و سبب گسترش و امتلاي زندان ها شده و بودجه مملكتي را تهديد به كاهش و كمبود مينمايد، قانوني و بصلاح عمومي است و حتي مقالاتي به نفعش نوشته و از عمل شنيع مذكور حمايتها مي نمايند.
شراب، قمار و دزدي و .... و هر گناهي تصور شود كه بالاتفاق پيامبران الهي آنرا مذموم شمرده و حرامش كرده اند باز طرفداراني دارد و از جمله مطلب مورد بحث استمناء است كه هر چند كتابهاي فراواني عليه آن نگارش شده است اما باز هم در گوشه كنار جملاتي بنفع آن نوشته ميشود و عجيب آنكه نويسندگان موافق استمنا اغلب همان كساني هستند كه گناهان ديگر را هم با شرايط و ضوابطي، صواب بلكه صلاح معرفي نموده اند و از آنهاست آنكه ميگويد: صرف اندگي مشروبات الكلي مفيد ميباشد و سخني مشابه كه استمنا كردن با فواصل زياد زيانبخش نيست و در جلد هفتم اين كتاب آمده است كه اگر خوانده باشيد يقين حاصل كرده ايد كه بي شك خوردن حتي يك قطره مشروب مضر است و با ادامه مطالعه اين بخش باور خواهيم نمود كه حتي يكمرتبه استمناء زيانبخش ميباشد.
كسي كه حكم خدا را دگرگون ساخت تنها در زمره كساني نيست كه منكري را معروف كرده است بلكه غير از خودش، نوح، ابراهيم، موسي، عيسي و محمد و همه پيامبران الهي صلوات الله عليهم، همه و همه را در اتفاق بحرمت گناه چنين معرفي كرده كه در اشتباه بوده اند و چه كسي ستمكارتر از اينان است كه در مقابل انبياي الهي مكتب باز كرده و حاضر نباشند بپذيرند كه روزي با پيشرفت علم جنبه هاي زيانبخش تازه اي كشف و به استمنا نسبت داده شود. همان گونه كه بسياري از مطالب علمي مدت ها مسيري بر خلاف آنچه پيامبران آورده بودند داشت و امروز مشاهده ميكنيم بمسير اصلي فطرت و موافق انبياء برگشته است. خداي متعال جماد را آفريد و اشعه هاي تابناكي در آنها قرار داد كه نوعي دفاعشان است در برابر متجاسرين.
نباتات را آفريد كه تا زنده اند و اعمال شيميايي در آنها انجام ميگيرد عليه قارچها و انگلها و باكتريها و عوامل متجاسر قدرت دفاعي داشته باشند. حيوانات را به پادزهرها و گلوبولهاي سفيد و متحرك و ثابت و سلولهاي همبندي و .... مجهز ساخت تا باكتريها و عناصر متجاسر و اجسامي كه براي كشور بدن، خارجي و بيگانه تلقي ميشوند بهر نحوي است نابود سازند. ( در جلد اول آنگونه جالب از جنگ بدن با ميكروبها بحث شد كه يكي از مجلات ژورنال وزين پزشكي دو مرتبه آنرا به نقل از گتاب منعكس ساخت)
اجتماع ملت ها، ميمونها و دلفين ها را راهنمايي فرمود بلكه آفريد و بروش مادر شاهي يا طريقه ديگر وسيله دفاع و دوري از بديها آموخت و زنبور عسل و مورچه و موريانه و هر جنبنده ديگري چه بروش اجتماعي آفريده شده چه نشده باشد هر كدام را بطرزي خاص دوري از پليدي ها و زشتي ها ياد داد.
براي انسان اجتماعي تر از همه پيامبراني فرستاد تا همانند نسوج همبندي و گلوبولهاي سفيد كه بجان دردها، رنجها، بيماريها، پليديها ميافتند و از خودگذشتگي و فداكاري مينمايند آري همانند مدافعين سلولهاي بدن و عناصر بدن و اعضاء بدن، پيامبران نيز با فداكاري و از خود گذشتگي و بشهادت رسيدن، گناهان، پليديها يا زشتي ها كه بيماريها و رنجهاي اجتماع اند همه و همه را از بين ببرند و كشور اجتماع را خالي از شيطانها و زهرها نمايند.
پادزهري كه پيامبران تهيه مينمايند آنچنان پادزهري است كه دشمنان را خسران و دوستان را شفاء ميباشد كه همان آيات الهي است:
((و تنزل من القران ما هو شفاء و رحمة للمومنين ولا يزيد الظالمين الاخسارا- الاسراء 82))
و عجبا كه براي دوستان هم شفاست هم رحمت هم بدن را سالم دارد و هم اجتماعشان را. هم اين سرايشان و هم آن سرايشان.
باز بياد جلد 11 افتادم در آنجا كه نظريه هايي داده و از دانشگاه تهران درخواست كرده بودم كه حافظ حقوق علمي نويسنده و شاگرد خودش باشد و مطلب ديگري را به نظريات قبلي ميافزايم. مطلب ديگري كه نشان مجددي است از برهان يكسان و يكنواخت بودن عالم آفرينش و اينكه سازمان دهنده همه و تربيت كننده همگي ذات مقدس عالم مدبر حكيم يگانه اي است كه سلطه و حكومتش بر سراسر اجرام مستولي ميباشد.
بنده نظريه اي را بدست تواناي محققين و پژوهشگران ميدهم كه چنين است: گياهان نيز در ساختمان خود و هم براي دفاع خود داراي پادزهرهايي هستند. همانگونه كه بسياري از آنها زهر دارند. مار كه مار را ميزند و مسموم نميشود چون ساختمان شيميايي بدنشان خاص خودشان بوده و براي آنها و جهت زنده بودنشان ساخته شده است و مفيد است اما همينكه زهر مار وارد محيط شيميايي انواع ديگري شد مانع بانجام رسيدن اعمال شيميايي و فعل و انفعالات حياتي موجود نيش خورده ميشود.
گياهان زهر دار هم اگر حيوان را بزنند و چه بسا گياه زهردار ديگر را همينگونه كه ميتوانند طرف را زهر آگينش سازند و اعمال شيميائي جثه اش را مختل كنند حاشا و كلا كه پروردگار وسائل دفاعي در آنها قرار نداده و پادزهري در آنها قرار نداده و پادزهرسازي را بآنها عطا نفرموده باشد ( قابل توجه دوستان كه اين كتاب سال 1360 تاليف شده كه در آن زمان مسائلي از اين قبيل در گياهپزشكي در حد نظريه بوده اند- شايد منظور نگارنده اين است كه روزي اين مورد كشف ميشود و چون اين موارد در حد نظريه اند نميشود آنها را رد كرد- همانند مسائلي چون استمنا كه چون كشفيات علوم كافي نبوده اند مضراتشان رد ميشده است)يعني بهمان دليل كه گياه زهردار پادزهر هم دارد شايد خواص درماني از همين قسمت شروع ميشود. سلولها، گلوبولها و عناصر بدني همه و همه با متجاسر ميجنگند و در صورت لزوم پادزهر تهيه مينمايند اما آلوده شدن آدمي بگناه كه بر خلاف فطرت ساختماني آفرينش است سبب نميشود بدن عكس العملي نشان دهد و پادزهري تهيه نمايد و آيا گناه و بدن با يكديگر ارتباطي دارند و خلاصه خصايص يك گناه چيست؟
ميكرب متجاسر به بدن حمله ميكند بدن به دفاع برخاسته سربازانش را بسيج مينمايد و در صورت لزوم پادزهري تهيه و بمقابله با دشمن ميشتابد اما گناه، ميكروب مخصوص يك بدن نيست كه بتوان با از بين بردن متجاسر يا دور ساختن بدن يا قطع رابطه بين متجاسر و بدن براي حفظ سلامتي بدن كاري انجام داد. بلكه گناه بهمان نسبت كه جان به بدن برتري و افزايش دارد قدرت آلودگي كنندگيش بيشتر و وسيع تر است. يعني ميكروب كشور جسم را مورد حمله قرار ميدهد و گناه مملكت جان و روح انسانها و اجتماع انسانها را مورد هجوم قرار ميدهد و بهمين لحاظ سربازانش را پيامبران تشكيل ميدهند و پادزهر آن با توجه به موجوديت شيطان بصورت آيات و مقررات مهيا و آماده شده است.
در قسمت بعد خصايص يك گناه بلكه عوارض گناه را بصور گوناگون معرفي خواهيم كرد. خصايصي كه بوسيله بزرگان علم و دين برشمرده شده است.
منبع:شهید دكتر سید رضا پاك نژاد، اولین دانشگاه و آخرین پیامبر
/ن