عملیات فتح المبین (2)
تهيه كننده : محمود كريمي شروداني
منبع : راسخون
منبع : راسخون
بازتاب عملیات فتح المبین - پیام حضرت امام (ره)
«قلم قاصر است كه احساسات خويش را ابراز كنم... رحمت واسعه خداوند بر آن مادران و پدراني كه شما شجاعان نبرد در ميدان كارزار و مجاهدان با نفس در شبهاي نوراني را در دامن پاكشان تربيت نمودند. مژده باد بر شما جوانان برومند، در تحصيل رضاي پروردگار كه از بالاترين سنگرهاي روحاني و معنوي است. شما در دو سنگر روحاني و جسماني، ظاهري و باطني پيروزيد.
مبارك باد بر بقيهالله (ارواحنا له الفداء) وجود چنين رزمندگان ارزشمند و مجهدان في سبيلالله كه آبروي اسلام را حفظ و ملت ايران را روسفيد و مجاهدان راه خدا را سرافراز نموديد. ملت بزرگ ايران و فرزندان اسلام به شما سلحشوران افتخار ميكنند.
آفرين بر شما كه ميهن خود را بر بال فرشتگان نشانديد و در ميان ملل جهان سرافراز نموديد. مبارك باد بر ملت، چنين جوانان رزمندهاي و بر شما چنين ملت قدرداني كه به مجرد فتح و پيروزي توسط رزمندگان به دعا و شادي برخاستيد. اينجانب دور دست و بازوي قدرتمند شما را كه دست خداوند بالاي آن است، ميبوسم و به اين بوسه افتخار ميكنم... يا ليتني كنت معكم فافوز فوزاً عظيماً.» روح الله الموسوی الخمینی
بازتاب در رسانه ها
راديو بغداد طي اخبار و تفسيرهاي گوناگون اعلام ميكند كه نيروهاي ايران در تحركات اخير خود، به دفاع مستحكم عراق برخورد نموده و با دادن تلفات سنگين راه فرار را در پيش گرفتهاند... و اضافه ميكند كه در اين نبرد قهرمانانه تنها هفت سرباز عراقي كشته شدهاند.
اين ادعا زماني اعلام ميشود كه 650 كيلومتر مربع از خاك ايران آزاد و 6000 نفر از ارتش عراق اسير و نزديك به 10000 نفر كشته و زخمي شدهاند ( تا پايان مرحله دوم عمليّات).
راديو بغداد در ادامه اخبار سراسر كذب خود، بازهم به پخش اخبار دروغ پرداخته و ميگويد:
«منطقه عمليّاتي مملو از اجساد و ادوات زرهي ايرانيان است و آنها با دادن تلفات و اسير فراوان راه فرار را در پيش گرفتهاند، ما اين بار تلفات خود را تا پايان مرحله دوم، ده نفر اعلام ميكند».
اين در حالي است كه نيروهاي بعث در بسياري مواضع خود عقبنشيني كرده و با فرار تاريخي آنها، مقدمة مرحلة سوم فراهم شده است.
زماني كه مرحله سوم با موفقيت بينظير اجرا ميشود و قريب 25000 نفر كشته و زخمي و 15000 نفر اسير ميشوند و رزمندگان اسلام در نزديكي مرزهاي بينالمللي مستقر ميشوند، راديو بغداد با شوق و هيجان فراوان اعلام ميكند كه نيروهاي ايراني همچنان در حال عقبنشينياند و سربازان قدرتمند عراق با اقتدار كامل در حال پيشروي به سوي دزفول و شوش هستند.
در اين ميان آژانسهاي خبري و رسانههاي گروهي غرب اخبار را به نقل از اعلاميههاي نظامي عراق و آب و تاب نقل ميكنند.
راديو امريكا:
«حمله بزرگي كه نيروهاي ارتش ايران عليه واحدهاي عراقي در منطقه دزفول آغاز كردند، شربهاي كاري به افراد لشكر زرهي عراق كه به جبهه نبرد منتقل شده بودند، فرود آورد. تحليلگران اين حمله را از نظر لجستيكي درخور توجه دانستهاند، اما حاضر نشدند ادعاي ايران را در مورد پيروزي قبول كنند.»
راديو عمان:
خبرگزاري عراق امروز به نقل از يك اطلاعيه نظامي گزارش داد كه در منطقه اهواز 62 نفر از نيروهاي ايران كشته شدهاند فرماندهي كل نيروهاي مسلح عراق ديشب اعلام كرده بود كه نيروهاي اين كشور در جبهههاي شوش و دزفول در استان خوزستان ايران 12 تيپ نظامي ايران را متلاشي كرده و تعداد زيادي را به اسارت خود درآوردهاند.» (4/1/61)
راديو رأسالخيمه:
راديو بي.بي.سي:
بدنبال اطلاعيههاي نظامي سراسر كذب عراق، كشورهاي حوزه خليج فارس فقط اخبار واصله از شوراي فرماندهي بعث را پخش كرده و از پخش پيروزيهاي ايران خودداري ميكنند، اما صدام طي پيامهايي به سمينار اسلامي در سريلانكا اعلام ميكند كه عراق هيچ چشمداشتي به خاك ايران نداشته و طالب صلح است.
اين تصميم و پيام صدام براي بسياري از خبرگزاريها روشن ميكند كه قدرت انهدام و گستردگي عمليّات تا چه حد بوده است و چرا سردار قادسيه به موضع انفعال افتاده است.
به دنبال اظهارات صدام، خبرگزاريها بشدت تحت تأثير پيروزيهاي رزمندكان اسلام در عمليّات فتحالمبين قرار گرفته، بناچار گوشههايي از اين پيروزي بزرگ را بازگو ميكنند.
راديو بي.بي.سي:
راديو لندن:
همين راديو ادامه ميدهد:
«خبرنگاراني كه در ايران به ديدار از جبهههاي جنگ رفتهاند، تأيير ميكنند كه نيروهاي عراقي در نبرد عظيمي در اطراف دزفول تلفات شديدي را متحمل شدهاند و ضايعات بسياري بر تجهيزات آنان وارد آمده است.
خبرنگاران ميگويند كه هر دو طرف از آغاز جنگ تاكنون درباره پيروزيهاي خود مبالغه كردهاند، اما اين روشن است كه نيروهاي ايران به موفقيت دست يافتهاند.» (12/1/61)
راديو آمريكا:
سردار قادسيه كه هميشه در اطلاعيههاي نظامي خود دم از پيروزي ميزد اين بار به شكست خود اعتراف كرده و بناچار براي كاستن از فشار تبليغات، به هذيانگويي افتاده و دوباره دم از پيروزي ميزند.
روزنامه واشنگتنن پست
«صدام حسين (رئيس جمهور عراق) عقبنشيني ارتشش را در جنگ خليج فارس رد كرده و مدعي پيروزي شده است. وي خطاب به گروهي از خبرنگاران فرانسوي در بغداد گرفت: در آنچه در جنگ به دست آمده نه تنها پيروزي براي عراق، بلكه براي انسانيت بوده است. (البته اين ادعا كارگر نيفتاده و پيروزي فتحالمبين همه را تحت تأثير قرار ميدهد.» (11/1/61)
مطبوعات انگليس:
روزنامه ديلي تلگراف:
تحلیل عملیات فتح المبین
پخش اين خبر وحشت شديدي را در دل نيروهاي متجاوز عراقي ايجاد ميكند. عمليّات فتحالمبين ارتش شكستخورده دشمن را كه زماني خود را شكستناپذير ميناميد، از ميان ميبرد و اين ارتش، اعتبار خود را از دست ميدهد و ديگر تواني براي عرض اندام نمييابد. شكستهاي پياپي و انهدام نيروها و امكانات ارتش عراق، توان مقابله و رجزخواني را در صدام ضعيف ميكند.
آتشبياران معركه كه با سرازيري جنگافزارهاي مهلك نميتوانند مانع فرار ارتش عراق شوند، به تكاپو ميافتد تا راه چارهاي پيدا كنند. آنها كه عمليّات ثامنالائمه و طريقالقدس را جرقة موقت و ناشي از حضور مستشاران خارجي ميدانند و تكرار آن را غيرممكن ميپندارند، در مقابل عمليّات فتحالمبين به استيصال ميافتند. حسين، شاه اردن (عامل سپتامبر سياه) كه اوايل جنگ به طور جدي نيروهاي زيادي را براي حمايت از صدام به مقابله نيروهاي اسلام در جبهههاي نبرد ميفرستد، در مقابل اين شكست فضاحتبار صدام، عكسالعملي از خود نشان نميدهد.
حسني مبارك (رئيس رژيم مصر) از آمريكا و غربيها ميخواهد كه در مقابل ايران كاري بكنند.
حسن (پادشاه مراكش) و جعفر نميري (پادشاه سودان) كه از حاميان صدام هستند، براي نجات صدام دست و پا ميزنند.
بدين ترتيب حاميان صدام به تلاش ميافتند و با به صدا درآوردن شيپور صلح، سعي در پيشگيري از عمليّاتي دارند كه قرار است در ساعت (س) به مرحله اجرا درآيد، زيرا هجوم نيروهاي اسلام و انقلاب اسلامي را غيرقابل كنترل ميدانند.
اين نداي صلحخواهي هواداران صدام زماني است كه قسمت وسيعي از خاك جمهوري اسلامي ايران از جمله شهرهاي نفتشهر، سومار، قصرشيرين، مهران، هويزه و خرمشهر در اشغال دشمن است و عراق به اصطلاح با رو كردن برگهاي برنده، سعي در حفظ موقعيت خود مينمايد، اما در اين ميان چشمها به دو شهر مظلوم و مقاوم هويزه و خرمشهر دوخته ميشود. ملت ايران از مسئولين خود ميخواهند كه نگذارند اين شهرها بيش از اين در اشغال دشمن بمانند. عراق با تمام تلاش، از جمله تمركز قواي كمكي در جنوب ميخواهد از عمليّات سرنوشتساز آتي ايران جلوگيري كند.
ضربه سخت عمليّات فتحالمبين چنان بود كه دشمن نتوانست آن طور كه بايد دست به نقل و انتقال بزند. با تمام اين اوضاع، منطقه جنوب در محورهاي خرمشهر، به يك نقطه بحراني و لاينحل تبديل ميشود و ارتش عراق در دامي كه خود گسترده گرفتار ميآيد. اين نقطه بحران لحظه به لحظه به اوج خود نزديك و نزديكتر ميشود. نيروهاي عراقي ميدانهاي مين و ديگر موانع ايذايي را در منطقه گسترش ميدهند و با فراخوان تمامي سربازان احتياط و اعزام آنها به منطقه عمليّات، به زعم خود اطراف خرمشهر را دژي مستحكم و نفوذناپذير تبديل ميكنند. خاكريزها پي در پي احداث ميشوند. تعداد تيربارهاي تعبيه شده به چندين برابر ميرسد. افراد مستقر در پشت ميدانهاي مين براي ايجاد ميدان آتش افزايش مييابند.
شوروي (سابق) در ادامة كمك به عراق، تعداد زيادي از تانكهاي T.72 و هواپيما به عراق تحويل ميدهد.
آلمان غربي و ايتاليا به طور اضطراري موشك ضد زره مادون قرمز ميلان و ديگر جنگافزارها را به سمت عراق و براي حمايت از صدام ارسال ميدارند.
كويت، عربستان و ديگر كشورهاي ثروتمند حاشيه خليج فارس در ادامه كمكهاي خود، دلارهاي حاصل از نفت ملتهاي خود را به صدام ميدهند و...
همه چيز آماده است تا ايران نتواند در جبههها دست به تحركات گسترده و جديد بزند. اما عزم قاطع مردن و مسئولان جمهوري اسلامي ايران براي راندن اشغالگران از خاك خود جزم است و در اين راه هيچ ترديدي وجود ندارد.
بار ديگر نيروهاي داوطلب مردمي پس از كسب روحيه پيروزي عمليّات فتحالمبين، براي شركت در عمليّات و براي خلق حماسههاي فراموشنشدني عظيمتر و پايان دادن هرچه سريعتر به اشغال سرزمين خود، به جبهههاي نبرد هجوم ميآورند. به طوري كه تدارك و سازماندهي قدري مشكل ميشود.
نقش پشتيبانى - مهندسى جنگ جهاد در عمليات فتح المبين
آزادسازى منطقهاى به مساحت دو هزار و چهارصد کيلومتر از سرزمينهاى اشغال شدهى جمهورى اسلامى که شامل: دهها بخش، روستا و تنگهى مهم و استراتژيک بود بدون حمايت و پشتيبانى مهندسي- تدارکاتى امکان نداشت.و مهمتر از آن حفظ و نگهدارىاش بود. نيروهاى جمهورى اسلامى ايران در طى اين عمليات پنجاه دستگاه از ادوات مهندسى ارتش عراق را به غنيمت گرفتند، ادوات به غنيمت گرفته شده از اهميت فعاليتهاى پشتيبانى - مهندسى حکايت مىکرد. بالطبع نيروهاى جهادگر مىبايست چندين برابر مهندسى - رزمى ارتش عراق فعاليت مهندسى انجام مىدادند. بدون انجام فعاليتهاى مهندسى چون جادهسازي، پلسازى و احداث خاکريزها نيروهاى پياده نظام (124 گردان پياده) و 9 گردان زرهى امکان دستيابى به پيروزى را نداشتند.
و اين جا سوالى به ذهن خطور مىکند که بايد از فرماندهان نظامى پرسيد که آيا دستيابى به آن پيروزى عظيم بدون حمايت پشتيبانى - مهندسى جنگ جهاد ممکن بود؟
به گفتهى مهندس دلگرم معاونت فرهنگى ايثارگران وزارت جهاد کشاورزى در عمليات فتحالمبين انسجام نيروهاى پشتيبانى مهندسى جنگ از اهميت بالايى برخوردار بود بديهى است فرمان حضرت امام در فراخوانى حضور نيروها و به وجود آوردن چنان وحدت و انسجامى بسيار موثر بود.
فراخوانى حضرت امام تحولاتى را ايجاد کرد و نتايج حاصل از کار منسجم در منطقه آشکار شد. در اين عمليات از تمامى قشرهاى مردم در جبهه حضور پيدا کردند، به گونهاى که منطقه مملو از نيروهاى مردمى شد.
جهادسازندگى با استفاده از آن شور و هيجان در قالب کميتههاى مختلف و متعدد اقدام به سازماندهى نيروهاى تخصصى مىکرد، در قالب کميتهى بهداشت و درمان پزشکان و پيراپزشکان را سازماندهى کرد، در کميتهى عمران پلسازان - راهسازان و احداثکنندگان خاکريز را ساماندهى نمود، در قالب کميتهى فنى سنگرسازان منبع کاران و کميتهى فرهنگى کار تبليغات سنگرها، مساجد و پخش فيلم و تابلو نويسى و راهنمايى در جاده را برعهده گرفت، در قالب کميتهى ماشينآلات تعميرگاههاى بزرگى را در منطقه به وجود آوردند؛ با استفاده از نيروهاى مردمى و شوراىهاى روستايى حمايت و پشتيبانى خود را در همهى زمينهها از نيروهاى نظامى جمهورى اسلامى ايران به عمل مىآورد.
تشکيلات انسجام يافته جهاد در فتحالمبين عمليات به دو بخش تقسيم مىشد که شامل ستاد پشتيبانى جنگ جهاد در استانها و ستادهاى عملياتى پشتيباني- مهندسى جنگ جهاد در منطقه بود.
همواره در افکار عمومى و ارزشگزارى مردمى انسجام نمرهى قابل قبولى بدست مىآمده، در عمليات فتحالمبين بود که تشکيلات مهندسى جنگ جهاد نمرهى انسجام خود را بدست آورده، بعدها در طى يک فرآيند زمانى در جنگ آن را تکميل و تعميق و ارتقا بخشيد.
افرادى منسجم و تشکيلاتى به نام جهادگر که در اعتقاد و ايمان نيرومند و پايدار بودند با خلق و خوى نرم و انعطافپذير اما استوار و هوشيار در قالب پشتيبانى مهندسى جنگ جهاد سازماندهى شده بودند. و با بهرهمندى از علم و فنآورى روز دلسوزانه از دانش مهندسىشان استفاده مىکردند با کمال بردبارى و صبورى خلاقيتهاى مبتکرانهشان در بحرانىترين شرايط در عملياتهاى مختلف به نمايش مىگذاشتند.
تا توانگرى دانش را به جهانيان عرضه کنند اين گروه مخلص گرد هم آمده بودند، تا عمرشان را وقف خدمت به محرومين کنند، اما با تجاوز عراق به جمهورى اسلامى ايران ناچارا آنان براى پياده کردن فکر و قدرت خلاقهشان به جبههها عزيمت کردند. ساده زيستي، تواضع، عشق به محرومين باعث شده بود که جهادگران زهدورزانه و دنيا گريزانه را بکشند به اندک غذايى و زندگى فقيرانه بسنده کنند؛ اما در عين سادگى تلاش و کوشششان دشمن را به هراس انداخته بود.
آنان سعى مىکردند در راستاى پيروى از پيامبر اعظم خفيف الموونگى را پيشه خود سازند. و مبارزه با نفس را سرلوحهى کار و عملشان قرار دهند، از خداوند متعال طلب بخشش و آمرزش کنند، و با برگزارى دعا و نيايش نايرهى معنويت را در جبههها شعلهورتر نمايند. تا تاريخى زنده و جاودانه از فتحالمبين به يادگار بگذارند.
ارتش عراق در عمليات فتحالمبين چنان متزلزل شد که ديوار بلند قلعهى پوشالىاش فروريخت و بنابه نظر اکثر فرماندهان نظامى بويژه فرماندهى قرارگاه فتح اقدامات مهندسى عمليات فتحالمبين و تصرف تنگه رقابيه تير خلاص برپيکره ى سازمان نظامى عراق درفتح المبين محسوب مى شد .
وسعت و عظمت عمليات فتح المبين به قدرى است که ازآن بعنوان فتح الفتوح نام برده مىشود.
امام امت در پيامى چنين فرمودند «وجود چنين رزمند گان ارزشمند و و مجاهدان فى سبيل الله که آبروى اسلام را حفظ و ملت ايران را روسپيد و مجاهدان راه خدا را سرفراز نموديد.» در زير آتش سنگين نيروهاى ارتش عراق رانندگان فداکار سوار بر غول پيکران آهنين دست بر دندهها و چشم بر افقهاى دوردست مشغول فعاليتهاى مهندسى بودند؛ تا زمنيهى پيروزى رزمندگان اسلام را مهيا کنند، کار کردن در زير گرد و غبار، صداى جيرجير بلدوزرها و تابش شديد آفتاب که باعث ترکيدگى لبهاى آنان مىشد بسيار طاقتفرسا و غير قابل تحمل مىنمود.
اما جهادگران ايثارگر و سنگرسازان بىسنگر با فشردن دندانها به هم هدفمند به پيش مىتاختند، براى آنان هلهله، تشويق و ترغيبى در کار نبود، ولى اشتياق آنان به احداث جاده و خاکريز در سنگلاخها، و رملها، انگيزهاى دو چندان به آنان بخشيده بود، به گفته امير شهيد صياد شيرازى کارهاى ناشدنى را جهادگران شدنى کردند.به هنگام کار در تاريکىهاى شب ممکن بود هزاران نفر از نيروهاى جهاد ناپديد شوند اما جادههاى احداثى آنان ناجى گمشدگان بسيارى بود.
جادهى کاظمين در دل ارتفاعات سنگى ميش داق به طول بيست کيلومتر در کمتر از يک ماه آماده شد، وقتى از تنگهى رقابيهى جادهاى در مرکز فرماندهى ارتش عراق به پايان رسيد عراقىها باور نمىکردند که احداث جادهاى رملى تا چنين نقطهاى پيش رود. انسجام و وحدتى که در اين عمليات به وجود آمد ظرف شش ماه هزار کيلومتر جاده را جهادگران آماده کردند.
که به نامهاى عاشورا، نجف، کربلا، امام خمينى و شهيد بهشتي... نام گذارى شد.
در اين عمليات چندين جبههى وسيع گشوده شد و گستردگى عمليات يک فضاى بسيار عظيم معنوى و روحانى به وجود آورده بود که باعث تقويت روحيهى رزمندگان اسلام شد.
يکى از خاطرات به يادماندنى در اين عمليات خاطرهى جهادگرى از روستاى فتحآباد استان مرکزى بود که نامش فتح الله فتحآبادى بود او در روستاى فتحآباد متولد شده بود در عمليات فتحالمبين به شهادت رسيده بود.
اورژانسهاى متعددى توسط نيروهاى پشتيبانى - مهندسى جنگ جهاد در منطقهى عملياتى فتحالمبين احداث شد که با سقف بتنى 8 در 15 متر و داراى اتاق عمل، برق و آب لولهکشى بود، تمامى آنها در نقاط حساس و تقاطع جادههاى خط مقدم جبهه قرار داشتند و داراى اهميت به سزايى بودند.
تجهيز و تدارک تعميرگاههاى بزرگ براى ارتش و سپاه و تعمير خودروهاى سبک و نيمه سنگين و سنگين از جملهى بزرگترين فعاليتهاى مهندسى جنگ جهاد در عمليات فتحالمبين بود.
با وجود وسعت منطقهى عمليتاتى تامين تدارکات نيروهاى نظامى از شربت تا پوشاک بر عهدهى جهادگرانى بود که از اقصى نقاط روستاها آنها را تهيه و به جبهه ارسال مىکردندو اين همه تلاش بىوقفه نشان از اخلاص، سعه صدر و انعطاف جهادگران در خدمت به نيروهاى جمهورى اسلامى ايران داشت.
انسجام و وحدت باعث ساماندهى آن همه نظم در عمليات فتحالمبين شده بود اگر سپاه پاسداران انقلابى اسلامى با صد گردان و ارتش با 40 گردان در آن عمليات دلاورىهايشان را به نمايش گذاشتند، جهاد نيز با ده گردان مهندسى که متشکل بود از ستاد پشتيبانى مهندسى جنگ استانهاى (خراسان، سمنان، اصفهان، تهران، بوشهر، فارس، همدان، و آذربايجان شرقى و گيلان و مازندران ) که هر کدام داراى تخصصهاى مختلفى چون تعميراتي، مکانيکي، بهداشتي، فرهنگي، راهسازى و پلسازى بودند، و بيش از پنج هزار و پانصد نفر جهادگر در اين عمليات حضور داشتند که با تلاش مضاعف عمليات فتحالمبين را پشتيبانى کردند و خلاصهى عملکرد پشتيبانى و مهندسى رزمى جنگ جهاد سازندگى را مىتوان به شرح زير نام برد:
احداث و ترميم بيش از 910 کيلومتر جادهى عملياتى و تدارکاتى و ...
احداث 492 کيلومتر خاکريز
احداث بيش از 23 هزار و 400 مورد انواع سنگرهاى انفرادي، اجتماعى و ماشينآلات و ....
احداث 13 باند هلىکوپتر (بالگرد)
احداث و راهاندازى 2 قرارگاه فرماندهى و نصب 14 سنگر بتونى بزرگ در اين قرارگاه
احداث 5 مقر توپخانه با سکوهاى آتش و سنگرها و استحکامات مورد نياز
احداث و بهرهبردارى از 11 واحد اورژانس صحرايى
احداث و بهرهبردارى از 5 حلقه چاه عميق و نيمه عميق
راهاندازى بيمارستان شوش و افزايش ظرفيت آن از 17 به 70 تختخواب
نصب 50 دستگاه ژنراتور جهت رفع نيازمندىهاى رزمندگان اسلام
توزيع بيش از 20000 بلوک سيمانى جهت احداث سنگر در خطوط مقدم مختلف عملياتى
احداث 16 باب حمام صحرايى بزرگ و مجهز (6 تا 12 دوشه)
احداث 3 باب حسينيه
تداوم عمليات فتحالمبين جز با پشتيبانى وسيع مهندسى و تدارکاتى امکانپذير نبود. بنابراين تعمير و نگهدارى جادههاى احداث شده و مرمت آنهايى که بر اثر اصابت گلولههاى توپ و خمپاره آسيب ديده بود،از جملهى فعاليتهايى است که نمىتوان به آسانى از آنها گذشت. که با لبخندهاى شيرين هر جهادگر در يک کلمه خداقوت نهفته بود، تجلى پيدا مىکرد.
خسارت وارده به نيروهاى ارتش عراق به حدى بود، بيش از 25 هزار نفر از نيروهاى دشمن کشته و زخمى و 7 هزار نفر اسير شدند و تمام يگانهاى درگير آن نيز دچار خسارت و تلفات شدند.
همچنين 320 دستگاه تانک و نفربر 500 دستگاه خودرو و 165 عدد توپ به غنيمت نيروى جمهورى اسلامى ايران درآمد و نزديک به 350 دستگاه تانگ و نفربر آنان نيز منهدم شد در اين عمليات 18 فروند از هواپيماهاى دشمن نيز سرنگون شد.
عملیات فتح المبین از زبان شهيد صياد شيرازي ( فرمانده وقت نيروي زميني ارتش )
« نمي دانم آزمايش كرده ايد وقتي مهماني بر انسان وارد مي شود هم از ديد مهمان و هم از ديد ميزبان چه حالي است من براي اينكه مقدمه حرف خودم را بگويم اين را تنظيم كردم باديدار به يادماندني خودم و همراهانم قبل از اينكه ما وارد منطقه و ماموريت افتخاري 2 معارف جنگ شويم روز پنج شنبه گذشته مخصوصا سفري را انجام دادم تا محلها را بررسي كنم و ببينم وضعيت چطور است محلهايي كه ديدم 1. نقطه رابيه و ميش داغ .2 عين خوش و دهلران .3 جسر نادري و پل كرخه .4 دامنه ارتفاعات ابوصليبيخات. اينجا سومين نقطه اي بود كه وارد شديم . وقتي فرماندهي و عقيدتي به استقبال ما آمدند گفتند محل پذيرايي ما حسينيه سيدالشهدا است با شنيدن اين خبر صفايي وجودم را فرا گرفت كه از بيان آن ناتوانم . اينجا رزمندگاني زندگي مي كردند و گريه مي كردند كه به خدا نزديك بودند. اين صفا كجاست عمليات فتح المبين عمليات سراپا حماسه . ايثار و معنويت بود. با دلايل و مدارك لازم ثابت مي كنم كه نقطه اوج رزمندگان براي جنگيدن در راه خدا عمليات فتح المبين بود در قياس با عمليات بيت المقدس شايد گفته شود كوچك تر است اما بايد ارزيابي كرد و ديد كه چقدر به خدا نزديك شديم . بايد ديد چقدر بهتر خدا را ديديم (ما در اين عمليات ) بهتر ديديم و دانستيم كه شخصيت ما در نظام چيست عطش جنگيدن در راه خدا پيدا بود. چرا كه اين عمليات با نام يا زهرا(س ) آغاز شد و به بركت اين نام خدا مي داند كه چه به وجودآمد عمليات فتح المبين نتيجه سه ماه تلاش مستمر بود. بعد از سه ماه تلاش موفق شديم به تدبير برسيم . قرار بود در اين عمليات . در فضاي 60 * 40 كيلومتر از چهار محور : .1 جسرنادري .2 محور ممله و پادگان عين خوش .3 محور شوش .4 محور تنگ رقابيه از طرف تنگ زليجان و ارتفاعات ميش داغ عمل كنيم . قرارگاه لشگر 77 ثامن الائمه كه از چهره ها و يگانهاي سرافراز ارتش و رزمندگان اسلام است در هفت تپه مستقر بود عقبه اش و يگانهايش در غرب كرخه بودند . در كنار آن همرزمان از سپاه تيپ 17 قم تيپ حضرت سجاد و گردانهاي مختلف حضور داشتند و همه آماده عمليات بودند. يك روز در هفت تپه جلسه داشتيم . همه فرماندهان بودند و پيشرفت كار را در قرارگاه كربلا كنترل مي كرديم و جايي كه لازم بود هدايت مي كرديم . جلسه عجيبي شد. برادران ارتش و سپاه يك يك آمدند و گزارش دادند. همه گزارشها منفي بود و مايوس كننده . جو بسيار نگران كننده اي به وجود آمد. نوبت رسيد به برادر عزيز صفار از قرارگاه فجر از سوي سپاه كه فرمانده تيپ 12 قم بود . با تواضع گفت : « از شما تعجب مي كنم از حال شما مگر ما با توكل به خدا جلو نيامديم » جوان 22 ـ 23 ساله اي در مقابل اساتيد و فرماندهان مي ايستد يك دفعه جو جلسه تغيير مي كند. شرمنده مي شوم ايشان گزارش مي دهد و ميزان پيشرفت شناسايي خودش را مي گويد جلسه قوت قلب گرفت چهار راه بحث بر سر اين بود كه از كجا شروع كنيم ارتش مي گفت از جسر نادري و از قرارگاه فتح و سپاه مي گفت نه از چهار محور با هم بايد شروع كرد. من همرزمان ارتش را صدا كردم و گفتم از هر چهار محور عمل مي كنيم . براي عمليات آماده شديم . كارشناسان گفتند نور ماه براي حمله مناسب نيست چون كارشناس بودند پذيرفتيم . گر چه مايل نبوديم تا آمديم تصميم گرفتيم كه آماده شويم . ديديم از قرارگاه فجر تماس گرفتند كه دشمن آتش سنگيني را شروع كرده و به ما فشار مي آورد. از يك طرف فشار دشمن و از طرف ديگر كمبود مهمات همه را نگران كرده بود آمديم دفع كنيم ديديم دشمن از رقابيه جلو آمده حالت عجيبي پيش آمد. از طرح سه ماهه ما اصلا دو محورش خراب شد چه بايد مي كرديم در قرارگاه كربلا به اين نتيجه رسيديم كه بايد نزد فرماندهي كل قوا برويم و دو تا سئوال مطرح كنيم . .1 چه بايد كرد .2 براي اين طرح ناقص ما استخاره كنيد . بين من و سردار رضايي هماهنگي شد كه من در منطقه بمانم و سردار رضايي به تهران برود.
قبل از دوازده و نيم بود كه از ابوغريب خبر دادند دشمن باچند تانك آمده . من پايم رغبت ندادكه بروم پاي بي سيم كه بگويم برگردند. گفتم: شايد ارتشي ها گوش كنند (بدليل سلسله مراتب نظام ) ولي با تك تك فرماندهان صحبت كردم گفتند قلب ما قوي است . ساعت 12 و نيم يك و نيم 2 و نيم شد و اينها همين طور پيش مي رفتند ساعت 3 و نيم صبح كه شد ديدم گفتند ما بيست متري دشمن هستيم رمز عمليات را با قدرت كامل گفتيم بعد از اعلام فرمان حمله تمام فرماندهان و عناصر ستاد رو به قبله دعاي توسل خواندند چه دعايي ! چه ضجه هايي ! چه زاري بود هر كس به حال خودش گريه مي كرد هر لحظه بر شدت گريه اضافه مي شد كه من سر و صداي بي سيم را نزديك صبح شنيدم فكر كردم گير افتاده اند گفتند ما فرمانده تيپ را گرفتيم و بعد هي اسير بود كه به عقب مي آمد. هر چه مي پرسيديم كه چي شده هيچ كس جواب نمي داد. گرفتار بودند آخر. گفتيم فرمانده تيپ دشمن را بياورند. فرمانده تيپ گفت : « ما مي دانستيم بعد از توفيق در مرحله اول شما حتما حمله مي كنيد اين بود كه به همه گفتم آماده باشند همه آماده پشت تيربار و در سنگرها بودند . تا اينكه ساعت 3 شد ديديم خبري نشد . ما گفتيم ساعت 3 حمله نكرديد پس ديگر حمله نمي كنيد لذا به همه استراحت داديم . خود من آن قدر احساس اطمينان مي كردم كه با لباس زير خوابيدم بعد ديدم طرف رانم درد مي كند (مرا مي زدند كه بيدار شوم و بعد هم اسير شدم ). » مواضع دشمن به سرعت سقوط مي كرد قرارگاه فرج و قرارگاه نصر اين منطقه را گرفتند ابتكار عمل از دست ما خارج شده بود. ما هر جا را مي گفتيم بگيريد مي گفتند ما از آنجا رد شديم به سردار رضايي گفتم اينجا جاي ما نيست و رفتيم جلو. تا چنانچه سوار بر وانت رفتيم و بعد تا تنگه برغازه آمديم گلوله تانك دشمن جلو ما را گرفت . بيست متري ما خورد و ما پريديم بيرون . عمليات حماسه انگيز با آزادسازي دو هزار كيلومتر از خاك و شانزده هزار اسير به پايان رسيد.
بعد از عمليات فتح المبين اواخر مسئوليت خودم در فرماندهي نيروي زميني احساسي به من دست داد كه يك تيپ به نام حضرت ابوالفضل با سه گردان تشكيل دهم و افسران و درجه داران ايماني وارد آن شوند و اين تيپ طوري بگيرد و خيالمان راحت شود. تيپ حضرت ابوالفضل تشكيل شد ،باسه گردان . براي اينكه از مجموعه هاي خوبي برخوردار شوند به مهندسي نزاجا پانزده روز مهلت داديم كه يك حسينيه بسازد و اين فضا و اطرافش را كه مي بينيد در عرض پانزده روز به وجود آمد. آمدم فرماندهي تيپ را خودم برعهده گرفتم تا فرماندهي نيروي زميني احساس كند اين تيپ براي خودش است . وقتي نماينده امام در شوراي عالي دفاع شدم اين تيپ منحل شد. شب انحلال من در تهران بودم . وقتي خبر انحلال آن را دادند حال عجيبي پيدا كردم . مانند شب عاشوراي امام حسين (عليه السلام ) شد و اكنون من از فرماندهي تيپ تشكر مي كنم و حسينيه تيپ اينجا بايد بماند به اين [عنوان آثار جنگ من به تيپ 45 تبريك مي گويم . از صميم قلب مي خواهم كه قدر اين نعمت را بدانند . بايستي به مرور و به تدريج وضع بهتري پيدا كند.»
فتح المبين به روایت محسن رضایی ( فرمانده وقت سپاه)
لذا وقتی دشمن آمد و آن منطقه را از ما گرفت راهكارهای ما خنثی شد. یك بحث جدی بین دوستان ما یعنی فرماندهان سپاه و ارتش شروع شده بود. یاد برادر عزیزم صیاد شیرازی گرامی، در آن عملیات فرماندهان سپاه و ارتش با هم جمع شدیم كه چه باید كرد؟ اولاً یك بخش از عملیات ما خود به خود بیخاصیت شده بود و ثانیاً احتمال میدادیم اگر بخواهیم برای ترمیم این بخش از عملیات موعد حمله را به تأخیر بیاندازیم و زمان بیشتری را برای رفع مشكل اختصاص بدهیم ممكن است ارتش عراق به بخش دوم جبهه ما هم حمله كند و بخش دوم عملیات را هم خنثی كند. خوب چكار باید میكردیم؟ این سئوال باعث بحثهای زیادی شد اما به نتیجهای نرسیدیم. عدهای از دوستان گفتند آقا محسن برود و با امام مشورت كنند.
حدود ساعت¬های ظهر روز حمله بود و اگر امام میفرمودند همان تاریخی كه قبلاً تعیین شده باید حمله كنید باید همان روز و قبل از این كه هوا تاریك شود اولین گروه نیروهایمان را پای كار میبردیم كه 48 ساعت آنجا باشند و بعد حمله كنند.
ظرف دو سه ساعت باید خدمت امام میرسیدیم، مشورت میکردیم قبل از تاریكی بر میگشتیم تا آن شب از دست نرود. قرارگاه مركزی این عملیات سمت دزفول بود و حدود 700 ، 800 كیلومتر راه تا تهران، چون دزفول زیر آتش بود هواپیمای غیرجنگی هم نمیتوانست به دزفول بیاید.و پیشنهاد شد كه با هواپیمای جنگی برویم. من هم اصلاً تمرین خلبانی نكرده بودم و تمرینهای لازم از جمله تمرین فشار و خلاء را نداشتم.
شهید حقشناس استادهواپیمایF5 آموزشی بود و آموزش و تمرینات خلبانان را انجام میداد. شد خلبان اول و من هم خلبان دوم. لباسهای خلبانی پوشیدیم و من در كابین دوم نشستم و آماده پرواز شدیم. هواپیما را به انتهای باند آورد و آرایش گرفت برای پرواز. باند را که پشت سر گذاشتیم و به انتهای باند رسیدیم در یك آن هواپیما را كشید بالا و حالت عمود گرفت. برای اینكه هواپیما در مدت كوتاهی به حداكثر سرعت برسد این کاررا انجام میدهند و به آن G كشیدن میگویند و با اینكار از جاذبه زمین فرار میكنند. به محض اینكه هواپیما در حالت جی قرار گرفت احساس كردم كه یك
فشار سنگینی مشابه یك غول میخواهد مرا محكم به كابین جلو بزند و من خودم را محكم گرفتم. ایشان شروع كردند به سئوال كردن. به قدری فشار سنگین بود که دیدم فكهای صورتم برای پاسخ از همدیگر جدا نمیشود. خیلی بد بود كه حرف نمیزدم، فرمانده سپاه بودم و حتماً باید جواب میدادم. جوابهای او را دادم. بعدها با تعجب میگفت فكر نمیكردم بتوانید اینطور خوب حرف بزنید. آمدیم جلوتر، فرمان را رها كرد و گفت حالا خودتان هدایت كنید. فرمان هواپیما خیلی حساس بود و این اولین تجربه خلبانی ما شد. 20 دقیقه طول كشید رسیدیم تهران. رسیدیم خدمت امام و مسئله را طرح كردیم، فرمودند پیروزی از آن شما است.
با همان سرعت برگشتیم و جلسه فرماندهان تشكیل شد. تا صبح جلسه طول کشید و مانور حمله اصلاح شد و با یك تأخیر 48 ساعته عملیات انجام شد و یك پیروزی بزرگ بدست آمد. بیش از 9000 نفر اسیر گرفتیم و بیش از 2000 كیلومتر از زمینهای اشغال شده کشورمان را آزاد شد.»
منابع تحقیق :
bameiran.sajed.ir
کارنامه توصیفی عملیات هشت سال دفاع مقدس، نوشته علی سمیعی
سایت ساجد
www.tebyan-ardebil.ir
پايگاه حوزه
www.rezaee.ir
شناسنامه عملياتهاى دفاع مقدس، اداره کل روابط عمومى وزارت جهاد کشاورزى مرکز حفظ و نشر آثار دفاع مقدس
عمليات فتحالمبين آزاد سازى غرب رود کرخه مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ (طراحي، اجرا، نتايج، بازتابها)
محمد دروديان، جنگ، بازيابى ثبات (تهران مرکز تحقيقات جنگ،1378)
خبرگزارى جمهورى اسلامى نشر سيرى گزارش هاى ويژه 10/10/1361
محمد دروديان، از خونين شهر تا خرمشهر (تهران مرکز مطالعات و تحقيقات جنگ سپاه 1372)
/ن