ژرفاي سياستهاي هاليوود:ارتباط نزديك با پنتاگون
نويسنده :رابي گراهام و متيو آلفورد(1)
چكيده:
قريب 60 سال است كه موجودات فضايي از طريق برخي از محبوبترين فيلم هاي ماندگار، تأثير خود را بر گيشه هاي هاليوود گذاشته اند: «روزي كه جهان از حركت ايستاد»(1951)،«اي تي: موجود فرازميني»(1982) و «روز استقلال»(1996) گرفته تا فيلم بسيار جذاب «هيولاها در برابر موجودات فضايي»(2009). دنباله جديد «ترانسفورمرها»،«انتقام فالن»(2009) نيز در تابستان جاري با صرف بودجه اي هنگفت و آميزه اي از جلوه هاي ويژه چشم ربا،
تخيل تماشاچيپسند و اسطورههاي بشقاب پرنده اي، توانسته است گيشه را تصاحب كند. اما جالبترين جنبه هاي فيلم هاي ترانسفورمرها، آنقدر كه در پشت پرده جريان دارد،روي نوار سلولوئيد مشهود نيست. در روند توليد اين قبيل فيلمها، رابطه نزديكي بين هاليوود، نيروهاي نظامي ايالات متحده و ادارات دولتي گوناگون شكل گرفته است.اگرچه جزئيات دقيق تر اين رابطه، نسبتاً خوب مستند شده است، اما قصه عجيب دخالت دولت در فيلمهاي بشقابپرنده اي هاليوود، نشانگر فصلي از ياد رفته از تاريخچه سينماي آمريكاست.
مديريت بينش:گذشته و حال
شواهد آشكار تأثير پنهاني پنل رابرتسون بر حضورUFOها در رسانه ها را ميتوان در برنامه تلويزيون CBS دربارهUFO ها: «دوست، دشمن يا فانتزي؟»(1996) برنامه مستندي با روايت گري والتر كرونكيت مشاهده كرد. دكتر ثورنتون پيج در نامه اي شخصي خطاب به منشي سابق پنل رابرتسون، فردريك سي. دورانت، تأييد ميكند كه او «به گنجاندن نتيجهگيريهاي پنل رابرتسون در برنامه مستند CBS كمك كرده است.» با اينكه اتفاق سيزده سال بعد رخ داد و با وجود اين واقعيت كه او شخصاً نسبت به وجود بشقاب پرنده ها نگاه مثبتي داشته است. نگراني دولت در ارتباط با اين فيلمها يا دخالت آن در فيلم هايي كه UFOها
موضوع آنها بوده اند، در بيشتر محصولات جديدتر هاليوود، كماكان مشهود است. براي مثال، فيلم پر فروش سال 1996 با موضوع حمله موجودات فضايي يعني «روز استقلال» را در نظر بگيريد كه با وجود اعمال قهرمانانه غرورآميز در جهت حفظ ارزشها و مشاركت رهبري آمريكا در اين اعمال، وزارت دفاع حاضر به همكاري با اين فيلم نشد. مخالفتي كه عمدتاً ناشي از وجود يك خط داستاني مربوط به «منطقه 51» در فيلم مي شد (يك تأسيسات فوق محرمانه نظامي در صحراي نوادا كه شايعات زيادي پيرامون آن وجود دارد مبني بر اينكه، آنجا يك مركز آزمايشهاي زيرزميني بر روي فنآوريهاي فرازميني است كه به چنگ انسان افتاده اند.) دليل ديگر اين عدم همكاري، اشاره فيلم به اصطلاحاً «حادثه رزول» بود. پنتاگون به طور مشخص درخواست كرد كه «هرگونه ارتباط دولت» با منطقه 51 يا حادثه رزول از فيلم حذف شود؛ درخواستي كه مشخص است، بر اساس اين فرض مضحك انجام گرفته كه گويا هم حادثه رزول و هم منطقه 51، تا قبل از آن براي نيمي از آمريكا شناخته شده نبوده است. شايد وزارت دفاع نتوانسته باشد تغييراتي را در فيلمنامه روز استقلال ديكته كند، اما دخالت آن در هر دو فيلم ترانسفورمرها (2007 و 2009) ريشه هاي عميق تري داشته است. فيلمنامه اصلي اين فيلم پر است از اشارات منطقي به UFOها و سخن سراييهاي مصرانه براي مبرا كردن ارتش ايالات متحده با همكاري در آنچه كه معلوم شد براي سرپوش گذاشتن بر ديدارهاي مكرر موجودات فضايي از زمين انجام گرفته است. در عوض،انگشت اتهام رو به «بخش 7» نيمه دولتي نشانه رفت كه دهههاست تحقيقات «فوق محرمانه» خود را درباره موجودات فضايي در چهارچوب «پروژههاي دسترسي ويژه» مخفي ميكند و همه اين كارها را با اطلاع و رضايت يك وزير دفاع شوك زده و نگران انجام مي دهد.
نيروي هوايي ايالات متحده، سخت افزارهاي جنگي به ارزش صدها ميليون دلاررا دراختيار كارگردان ترانسفورمرها،مايكل بيقرار داده تا در فيلم سال 2007 خود از آنها استفاده كند، از جمله جنگنده استيلت اف- 117 و جنگنده ريپتور اف- 22- در اولين حضور خود در پرده نقره اي. حمايت وزارت دفاع از دنباله ترانسفورمرها(2009) نيز دست كمي از بار اول نداشت و كليه مزاياي «همكاري كامل» پنهاني پنتاگون به بي، اعطا شد.
مديريت مريخيها
برخورد نزديك دربرابر قدرتهايي كه سر راه آن قرار داشتند، پرچم قرمز برافراشت؛ اما اين اولين فيلم درباره UFOها نبود كه اين اتفاق براي آن ميافتاد. در طول دهه 1940، دولت ايالات متحده به موضوع بشقابپرنده ها با ترسي قابل ملاحظه مي پرداخت؛ در 1948، نيروي هوايي آمريكا «ارزيابي وضعيت» فوق محرمانه و مجادلهانگيز خود را منتشر كرد. گزارشي رسمي كه نتيجه ميگرفت، بشقاب پرندهها منشأيي فرازميني دارند. با اين حال، ساير جناحهاي نيروي هوايي آمريكا در آن زمان طرفدار اين ايده قابل قبول تر (اگرچه نه هشداردهنده) بودند كه حضور بشقابپرندهها،نشانه يك تهاجم ناجوانمردانه از سوي اتحاد جماهير شوروي است. با در نظر داشتن چشماندازي كه هم سرخها و هم مريخيها در آن نقش داشتند،نبايد هم اين موضوع تعجب زيادي را بر ميانگيخت كه قتي در سال 1949 توليد اولين فيلم بشقاب پرنده اي آمريكايي با نام «بشقاب پرنده»(1950) آغاز شد، به سرعت در رادار نيروي هوايي آمريكا به ثبت رسيد.
كارگردان اين فيلم ميكل كنراد، هنگامي كه اين فيلم هنوز در مرحله توليد قرار داشت، علناً اعلام كرد كه او در نظر دارد، از چند تكه تصوير واقعي از يك بشقاب پرنده واقعي نيز در فيلم خود استفاده كند. در سپتامبر سال 1949، كنراد به «اوهايو جورنال هرالد» گفت: «من صحنههايي از فرود، به حركت درآمدن، پرواز و اجراي مانور يك بشقاب پرنده را در اختيار دارم.» كنراد بعداً ادعا كرد كه تكه هاي تصاوير باارزش او «در صندوق امانات يك بانك محفوظ است» و تا قبل از به اكران درآمدن فيلمش، آنها را به هيچ كس نشان نخواهد داد. اندكي پس از آن، كنراد موضوع يك تحقيقات رسمي دو ماهه از طرف نيروي هوايي قرار گرفت، مداركي كه در چهارچوب، «قانون آزادي اطلاعات» انتشار يافت، فاش كرد كه يك مأمور دفتر تحقيقات ويژه نيروي هوايي، نه تنها براي بازجويي از كنراد پيرامون ادعاهايش، بلكه براي شركت در نخستين جلسه نمايش خصوصي فيلم تكميل شده او در نظر گرفته شده است.
زماني كه ثابت شد، ادعاهاي خيالي كنراد- پس از به چالش كشيده شدن از سوي نيروي هوايي- بدون پشتوانه بوده، تعجب هيچ كسي برانگيخته نشد. او پذيرفت كه داستان بشقابپرنده اش چيزي بيش از يك حقه بازاريابي ماهرانه جهت ايجاد هياهوي رسانه اي براي كشاندن مردم به سالن هاي سينما براي تماشاي فيلمي كه در عالم واقعيت فيلمي خستهكننده و بيتحرك بوده، نبوده است.با اين حال، طبق نظر نيك ردفرن پژوهشگر، آنچه قضيه كنراد نشان ميدهد «اين است كه نيروي هوايي در آن زمان اشتياق شديدي به فيلمهاي تخيلي درباره UFOها داشته است. ردفرن كه مدارك اصلي در قضيه كنراد را مطالعه كرده ميگويد، احتمال دارد نيروي هوايي آمريكا اين موضوع را «موضوعي مشكلآفرين تلقي كرده باشد. يعني ساختن فيلمي درباره UFOها كه دربردارنده برشهايي از تصاوير يك بشقاب پرنده نيز باشد.» ردفرن ميگويد كه از اين منظر، نيروي هوايي دريافته كه بايد مراقب تمام فيلمهاي مزاحمي كه دربارهUFOها ساخته مي شود باشد و به دقت محتواي آنها را در ارتباط با مسائل مربوط به امنيت ملي نظارت- و حتي كنترل- كند.
به نظر ميرسد كه سناريوي فوق در پرتو يك فيلم مستند منطقي بزرگ درباره UFOها در سال 1956 با عنوان «يو.اف.او» باوركردني باشد، فيلمي
كه نيروي هوايي آمريكا را واداشت تا طرح هاي احتمالي را براي مقابله با درگيريهاي ناشي از به نمايش درآمدن فيلم تهيه كند. مدير واحد تحقيقات رسمي پيرامون UFOها در نيروي هوايي آمريكا يا پروژه «كتاب آبي» كاپيتان جرج تي. گريگوري، وظيفه يافت كه نه تنها روند توليد اين قبيل فيلمها بلكه برخورد جامعه و منتقدان با آنها را زير نظارت خود بگيرد. نيروي هوايي با اين اعتقاد كه فيلم ميتواند «توفاني از مجادلات اجتماعي مردمي» را دامن بزند، ترتيبي داده بود تا تكتك موارد مشاهده بشقابپرنده ها كه در فيلمها گنجانده مي شود، مورد بررسي قرار گيرد و حتي بسيار فراتر و سه تا از مأموران كتاب آبي به بهانه ارائه «كمكهاي فني» به فيلمسازان، در تلاش براي كنترل محتواي فيلم هاي مستند در كنار اين فيلمها قرار گيرند.
يك سيب زميني داغ
ديزني و موجودات فضايي
كيمبال در سال 1979 ادعا كرد كه در اواسط دهه 1950، نيروي هوايي آمريكا خود را ديزني نزديك كرد و به اين شركت پيشنهاد كرد كه در توليد يك فيلم مستند دربارهUFOها با اين نيرو همكاري كند. هدف ادعا شده از سوي نيروي هوايي از توليد اين فيلم،مأنوس شدن بيشتر جامعه آمريكا با واقعيتهاي فرازميني بود. جالب تر اينكه، نيروي هوايي پيشنهاد كرد، در ازاي اين همكاري،
تكههايي از تصاوير واقعي از UFOها را نيز براي استفاده اختصاصي دراين فيلم مستند، در اختيار ديزني قرار خواهد داد. طبق گفته كيمبال، ديزني اين معامله را پذيرفت و بي درنگ مشغول كار روي پروژه نيروي هوايي شد كه با توجه به رابطه تثبيت شده ديزني با دولت آمريكا، چيز غير معمولي نبود(درطول جنگ جهاني دوم، ديزني بالغ برهشتاد فيلم كوتاه تبليغاتي براي ارتش ساخته بود).
در حالي كه ديزني صبورانه در انتظار بود تا نيروي هوايي برش هاي تصاوير UFOهاي واقعي را در اختيار آنها بگذارد، انيماتورهاي اين شركت طرح هاي مفهومي اوليه را از آنچه كه مي توانست به يك موجود فضايي شباهت داشته باشد، تهيه كردند. قابل پيش بيني بود كه پيشنهاد ارائه برشهاي تصاويرUFOهاي واقعي را در اختيار آنها بگذارد، انيماتورهاي اين شركت طرح هاي مفهومي اوليه را از آنچه كه ميتوانست به يك موجود فضايي شباهت داشته باشد، تهيه كردند. قابل پيش بيني بود كه پيشنهاد ارائه برشهاي تصاوير UFOهاي واقعي به تدريج به محاق رفت. اين اتفاق كيمبال را تحريك كرد تا رابط نظامي رسمي در آن پروژه را به چالش بگيرد. اين رابط كه يك سرهنگ نيروي هوايي بود كه به كيمبال گفته بود، «راستش برش هاي تصاوير واقعي بسيار زيادي از UFOها وجود دارد، اما نه او و نه هيچ كس ديگري نمي تواند به آنها دسترسي پيدا كند.» لازم به گفتن نيست كه اين پروژه تعطيل شد و فراموش شد و همه به جز چند نفري كه روي آن كار ميكردند، آن را از ياد بردند.
دخالت ارتش در توليد فيلمهاي مربوط به UFOها امروزه نيز ادامه دارد. در بازسازي فيلم «روزي كه جهان از حركت ايستاد»(2008) ميتوان نام رابط رسمي وزارت دفاع و هاليوود، فيل استراب و تعدادي از مقامات نظامي عاليرتبه را در عنوان بندي پاياني فيلم مشاهده كرد كه شاهدي است از دخالت پنتاگون در ساخت اين فيلم.اين نامها در قالب سپاسگزاري ويژه توليدكنندگان فيلم از «مردان و زناني ارتش ايالات متحده براي همكاريهايشان در مراحل توليد» در عنوان بندي آمده است. به همين ترتيب، فيلم «فرار به كوهستان جادوگر»(2009) كه موضوع آن UFOها هستند نيز كمك هايي را نه تنها از ارتش بلكه از سيا نيز دريافت كرده است- يك قرار و مدار عجيب، چرا كه نام سيا هيچگاه روي پرده سينما عنوان نمي شود- با توجه به اينكه تصاوير اين فيلم از ارتش نيز تعمداً منفي است، براساس سياستهاي رسانه اي وزارت دفاع و سيا، وجود چنين تصاويري باعث مي شود كه آن فيلم از شرايط لازم براي دريافت كمك از سوي اين دو نهاد برخوردار نشود. اما در اين مورد، هر دوي اين نهادها به شدت تمايل
داشتند به ساخت اين فيلم ياري برسانند. آنطوركه كارگردان فيلم، اندي فيكمن به «پرده مير مگزين» گفته است: «مشاوران نظامي و اطلاعاتي به طور مداوم به ما كمك مي كردند تا تك تك گامهايي را كه برميداريم،در جهت درست برداريم.
نتيجهگيري
1-(Robbie Graham & Matthew Alford .1، رابي گراهام استاد دانشگاه بريستول و استاد فيلمشناسي در كالج استنفورد است. دكتر متيو آلفورد نويسنده كتاب «قدرت به نمايش درآمده؛ چگونه هاليوود از سياست خارجي ايالات متحده حمايت ميكند» است. نويسندگان اين مقاله مطالب زيادي درباره سياستهاي هاليوود براي نشريات مختلف از جمله گاردين و نيواستيت من نوشته اند.)
منبع:www.socialmedian.com
منبع:نشريه سياحت غرب،شماره 73
/ن