تماشاچي با اخلاق

يکي ازپديده هاي اسفناکي که به ويژه درسال هاي اخير،دامن گيررقابت هاي ورزشي دربسياري از کشورهاي جهان شده،پديده به اصطلاح خشونت وآشوب توده هاي تماشاچي ورزش است.چه بسيار انسان هايي که هنگام تماشاي يک مسابقه ورزشي،جان خود را ازدست داده يا آسيب هاي جاني خطرناکي ديده اند.حوادث خشونت بار
يکشنبه، 16 آبان 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تماشاچي با اخلاق

تماشاچي با اخلاق
تماشاچي با اخلاق


 





 
يکي ازپديده هاي اسفناکي که به ويژه درسال هاي اخير،دامن گيررقابت هاي ورزشي دربسياري از کشورهاي جهان شده،پديده به اصطلاح خشونت وآشوب توده هاي تماشاچي ورزش است.چه بسيار انسان هايي که هنگام تماشاي يک مسابقه ورزشي،جان خود را ازدست داده يا آسيب هاي جاني خطرناکي ديده اند.حوادث خشونت بار وآشوبگرانه اي که درمسابقه فوتبال سال1964 آرژانتين وپرو رخ دادوبه کشته شدن 318 نفر دراستاديوم ورزشي «ليما» انجاميد،هنوز از ذهن ورزشکاران ومسئولان وتوده هاي علاقه مند به ورزش، پاک نشده است.(1)
تاريخ ورزش آکنده ازوقايع ورخدادهاي بزرگي است که براثرخشونت وآشوب شکل گرفته اند.دراين ميان، فوتبال صدر نشين همه ورزش هاست؛ چرا که بيشتر رويدادهاي خشونت باروپرخاشگرانه، درضمن رقابت هاي فوتبال به وقوع مي پيوندد. در 12 اکتبر 1908 دادگاه منچستر، حکم تحريم بازي فوتبال را صادر کرد ودردلايل حکم،ازمعايب فوتبال وحوادث خشونت آميزي که در مسابقه هاي آن رخ مي دهد، سخن به ميان آورد.(2).
$صبح جمعه در ورزشگاه
صبح روزجمعه است.هر جا که چند جوان کنار هم هستند، از فوتبال ومسابقه حرف مي زنند.از جاي جاي شهر، جوان ترها به سوي استاديوم آزادي مي روند. شهر حال وهواي ديگري گرفته. دورتا دورميدان آزادي، کساني را مي بينم که ازشهرستانهاي دور ونزديک آمده اندوشب قبل را درخيابان ها وپارک هاي اطراف استاديوم به سر برده اند.در دست هر جوان يا يک پرچم آبي رنگ مي بيني، يا يک پرچم قرمز.بعضي ها که از طرف داران سفت وسخت تيم ها هستند، شنلي به رنگ تيم مورد علاقه شان که علامت تيم هم روي آن خورده،پوشيده اند.عده اي ديگر سر وروي خودرا به پرچم تيم طرف دار خود پوشانده اند وطرف داران دو تيم،براي هم خط ونشان مي کشند:
-اگرامروز باختيد،ديگه نبايد از تيمتان حرف بزنيد.
-آخه تيم شما هم تيمه! چند ساله که ازما شکست مي خوريد...
ازقرار،شرط بندي هاي زيادي هم بين افراد صورت گرفته است.
قراربود بازي، ساعت سه بعد از ظهر برگزار شود، ولي از ساعت هشت صبح که درهاي استاديوم گشوده شد، طرف داران پر و پا قرص دوتيم، طبقه پايين ورزشگاه را پر کردند.داخل استاديوم، از همان ابتدا شعار دادن ها آغازشد.هزاران نفر تماشاگر،با هدايت بوقچي ها که شيپور مي نواختند،شعارهايي براي تشويق تيم خود وعليه تيم مقابل مي دادند.نيروي انتظامي از همان ابتدا تلاش مي کرد، جو ورزشگاه را کنترل کند.درگيري هاي متعدد درخارج از ورزشگاه ميان طرف داران دوتيم، با دخالت نيروي انتظامي وبا همياري مردم پايان گرفت،ولي درداخل
ورزشگاه به دليل تراکم بيش از حد جمعيت، وضعيت به گونه ديگري بود.اگر يکي از ماموران نيروي انتظامي ، مي خواست فردي را که درورزشگاه آشوب به پا کرده بگيرد،بسياري از مردم با فريادهاي خود، مانع کارمأموران نيروي انتظامي مي شدند. ضعيف بودن بازرسي ها، سبب شده بود، هواداران دو تيم به هر بهانه اي ، ده ها ترقه ونارنج کوچک دستي را داخل ورزشگاه پرتاب کنند واز صداي مهيب آن لذت ببرند.
بازي شروع شد. هيجان بيشتري دراستاديوم حاکم بود.حمله هاي زشت وحرف هاي رکيک زيادي بين طرف داران دوتيم رد وبدل مي شد.
با يکي ازجواناني که از صبح به استاديوم آمده،صحبت مي کنم ودرمورد خشونت تماشاگران مي پرسم.اوکه به کلي حواسش به تشويق تيم مورد علاقه اش است، مي گويد:
فوتبال همين است؛ کسي که بازيکن شد ورفت داخل زمين، بايد قيد همه چيز روبزنه وطاقت شنيدن همه حرفي داشته باشد! مهم بازيه!

کمي فکرکنيم!
 

به واقع يک مسابقه فوتبال چقدر ارزش دارد؟چرا بايد براي يک مسابقه نود دقيقه اي اين قدرشوروهيجان کاذب ايجاد کرد؟ آيا حقيقت ورزش همين است؟اين همان هدف نهايي وغايت اصلي از ورزش است؟!
تماشاگران هنگام بازگشت ازاستاديوم عقده توپ هاي گل نشده تيمشان را بر سر صندلي ها وشيشه هاي اتوبوس هاي شرکت واحد خالي مي کردند.بعضي از جوانان، نصف بدن خود را ازشيشه اتوبوس هاي درحال حرکت بيرون داده بودند وشيپور مي زند وفرياد مي کشيدند.به هرحال،هياهويي بسياربراي هيچ!
شرايط امروز ورزش اين گونه ايجاب مي کند که هم استادان تربيت بدني وهم دانشمندان ديگرعلوم بيشتر به اين مقوله دقت وتوجه کنند.
مسئله تماشاگران ورزشي،به ويژه فوتبال، هرروزابعاد مهم تري پيدا مي کند.فوتبال درمملکت ما بيشترميان جوانان، جايگاه افراطي پيدا کرده است.وقتي ما کسي را مي بينيم که درشرايط مالي چندان مناسبي نيست،ولي ازيک شهر دوچند روز وقت صرف مي کند وبراي ديدن نود دقيقه فوتبال که آن هم جزجاروجنجال چيز ديگري نيست،به تهران مي آيد،بايد بپذيريم که اين مسئله ،يک پديده افراطي است!
رشد تماشاگران فوتبال کشورما دراين چند سال اخير بسيار زيادبوده واين رشد بيشتر متوجه جوانان است وجوانان با گذشت زمان،هرچه بيشتربه فوتبال روي مي آورند.
يکي ازعلت هاي اين پديده،نبود فضاي کافي ومناسب براي تحرک جوانان است وجوانان اين هيجان را دراستاديوم ها که تقريباً مکان هاي آزادي هستند،به نمايش مي گذارند که گاه به برخورد وتشنج در ورزشگاه ها کشيده مي شود.
علت ديگر اينکه، فوتبال براي همه ورزشي با اهميت است؛ چون هيجان بيشتري دارد وحتي هيجان تماشاچي فوتبال از ديگر بازيگران فوتبال بيشتر است واز سوي دگير، ما با نوجوانان وجواناني روبه روهستيم که دوست دارهيجان هستند. شما موتور سواران جوان زيادي را مي بينيد که بدون کلاه ايمني درخيابان ها با سرعت هاي بالا درلابه لاي ماشين ها ويراژمي دهند.اين جوان هيجان زيادي دارد واگراين هيجان دربستر مناسبي اشباع نشود،ممکن است درشرايط نامتعادلي بروزکندکه نمونه آن، زد وخوردهاي داخل ورزشگاه است.
نکته ديگري هم که نمي توان از آن غافل بود، وجود مطبوعات تشنج زاست که درچند سال اخير براي جذب مخاطب وبالا بردن تيراژ ودرنهايت سود بيشتر دست به ايجاد انواع هيجان هاي کاذب مي پردازند وگاهي ازکاه،کوه مي سازند.شايد لازم باشد سازمان تربيت بدني بر روزنامه هاي ورزشي نظارت بيشتري اعمال کند.
ايجاد محيط هاي ورزشي مناسب براي جوانان وکاستن ازحمايت هاي بي مورد درورزش،بدون شک، تشنج را در صحنه ورزش کمترمي کند.جوانان ما اگر به يک مسابقه فوتبال فقط به اندازه ارزش آن توجه کنند،حساسيت هاي بي جا کاسته مي شود؛ ولي موضوع اينجاست که گاه يک بازي فوتبال آن قدراهميت مي يابد که به خاطر آن،هواداران دوتيم يکديگر را کتک مي زنند.
استفاده ازنيروي انتظامي هرچند از روي ناچاري تجويزمي شود، ولي براي بلند مدت نمي تواند تدبيرشايسته اي باشد.
براي برقراري نظم وجلوگيري از خشونت درورزشگاه ها بهترين راه حل ممکن، مدد گرفتن ازخود تماشاچيان است! چرا صحنه ورزشي که بايد يک محيط اخلاقي وفرهنگي باشد.اين گونه به محيطي زشت وغيراخلاقي تبديل شود.بي گمان، درطول سال هاي اخير تماشاچيان ما به اين درک رسيده اندکه حفظ اخلاق وادب در ورزشگاه ها وجلوگيري از هرنوع خشونت، نشانه فرهنگ ملي است!
نکته مهم ديگراينکه بسياري از کشورها سازمان هاي جوانان و ورزش را در نهاد واحدي ادغام کرده اند؛ چرا که به پيوند محکم ميان جوانان و ورزش ونقش بنيادين وحياتي ورزش درحفظ وتربيت جوانان ايمان آورده اند.ناگفته پيداست، اگر سازمان هاي ورزشي ،جوانان را ناديده بگيرند وآنان را دردوره بحراني وآرمان گرايي جواني،درمحيط هاي ورزشي بدون مرشد وراهنما،تنها وسرگردان رها کنند، چه آثار منفي ومخربي به بار خواهد آمد.پيوندسازمان هاي ورزشي با سازمان هاي سرپرست امورجوانان، در جهت دادن به شوروهيجان تماشاچيان وفرهنگ سازي صحيح دراين قضيه نقش چشمگيري خواهد داشت.

ورزش مردود
 

امروزه گونه هايي از ورزش يا بهتراست بگوييم.ورزش نماها، درجهان وجود دارد که با هدف هاي استعماري وضد انساني طراحي،قانون گذاري واجرا مي شوند.اين ورزش ها،سبب دشمني ورزشکاران يا تماشاچيان مي شود وآنگاه روحيه انساني آنها را به روحيه حيواني ودرنده خويي تبديل وآنها را به آسيب رساندن به ديگران تشويق مي کند.دراين گونه ورزش ها، از ورزشکاريا تماشاچي يا هر دو، بهره برداري سياسي مي شود.به استعمار درمي آيند.هدف برگزارکنندگان اين نوع ورزش ها، به چنگ آوردن پول بي حساب وباد آورده،دورکردن مردم از مسائل سياسي وسرگرم کردن آنها به مسائل ورزشي است که دين وعقل ،آن را رد مي کند.
بنابراين:
1.ورزش نبايد سبب دشمني شود.
2.ورزش نبايد روحيه انساني را به روحيه حيواني تبديل کند.
3.هدف از ورزش نبايد آسيب رساندن به ديگران باشد.
4.ورزشکار يا تماشاچي نبايد استعمار شود.
5.ورزش نبايد مردم را از مسائل اساسي جامعه ودردهاي آن دورسازد،وگرنه مردود خواهد بود.(3)

پی نوشت ها :
 

1.امين انورالخولي،ورزش وجامعه، حميدرضا شيخي،ص252.
2. همان، ص253.
3.نک:حسن صبوري ،ورزش در اسلام ،صص 170و171.

منبع:نشريه گلبرگ ،شماره 114.



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط
موارد بیشتر برای شما