نویسنده:سیده مریم طباطبایی ندوشن
در این مقاله درباره «جوسازی رسانهای» صحبت می کنیم. همانطور که میدانید، رسانهها مهمترین ابزار در جنگ نرم هستند و آتش این جنگ را رسانهها، مثل رادیو، تلویزیون، بازیهای کامپیوتری، مطبوعات، اینترنت و ... روشن میکنند.
البته تشخیص دادن جنگ نرم به آسونی تشخیص دادن جنگ سخت نیست؛ چون در جنگ نرم، هر کدوم از رقبا با ایجاد جذابیتهای ظاهری برای گروه هدف، مانع پی بردن اونا به انگیزه اصلی خودش میشن. حتی ممکنه،خواستههاشون طوری به ما القا بشه، که اصلاً فکرشو نمیکنیم چی پشتِ این خواستههاست. رسانههایی که کارشون جوسازیه، تا سیاسیون اسپانْسِر با استفاده از این جوسازی، موجسواری کنن، برای این کار، همیشه پایه واقعیت رو کم اهمیت جلوه میدن یا شانتاژ خبری و رسانهای رو در پیش میگیرن. شانتاژ خبری یعنی هوچیگری رسانهای؛ یعنی از کاه کوه ساختن؛ یعنی اون قدر یه مطلب رو تکرار میکنن ـ البته در قالبهای متنوع ـ که اگه فقط دو سه روز، مخاطب این رسانه باشید، تهییج میشید. شاید باورتون نشه که دشمن گاهی حتّی از بازیهای کامپیوتری هم برای اجرای نقشههایش استفاده میکنه. همین چند وقت پیش، یه محموله از نرمافزارهای بازیهای کامپیوتری که به صورت قاچاق از امریکا وارد کشور شده بود، کشف شد. این بازیها اینطور به مخاطب القا میکرد که منطقه خاورمیانه در شرایط بحرانیه و جالب اینکه ایران از همهجا بحرانیتر بود و خیلی هم روی این قضیه مانور داده شده بود. در این به اصطلاح بازی، کسی که بازی میکرد، باید در نقش سربازان امریکایی و در حقیقت ناجیان خاورمیانه، به هر کاری دست میزد تا وظیفه انسانیشو انجام بده! جالبه نَه؟!
گاهی وقتا سلاح جنگ افروزان جنگ نرم، جالبتر هم میشه. بعضی از رقبا با ساختن جُک و طنز، علیه رقیب اقدام میکنن و کلی هم برای این کار هزینه میکنن. مثلاً گاهی شبکههای رادیویی و تلویزیونی، فقط برای همین جنگ روانی، راهاندازی میشه که کار اصلیشون جوسازی رسانهایه و فقط و فقط مخصوص جوسازی هستن. در «جوسازی رسانهای» دیگه رسالت حرفهای و اطلاعرسانی مطرح نیست. بهتره بگیم: رسانههای جنگ نرم به «انتقال واقعیت» فکر نمیکنن؛ بلکه «واقعیتها» رو اونجور که میخوان میسازن و روش مانور میدَن. اونا بعضی وقتا با چنان شور و هیجانی مطالب ساختگیشون رو عنوان میکنن که انگار از وحی مُنزَل صحبت میکنن، و از چیزی که دیگران از اون بیخَبَرن.
رسانههایی که کارشون جوسازیه، تا سیاسیون اسپانْسِر با استفاده از این جوسازی، موجسواری کنن، برای این کار، همیشه پایه واقعیت رو کم اهمیت جلوه میدن یا شانتاژ خبری و رسانهای رو در پیش میگیرن. شانتاژ خبری یعنی هوچیگری رسانهای؛ یعنی از کاه کوه ساختن؛ یعنی اون قدر یه مطلب رو تکرار میکنن ـ البته در قالبهای متنوع ـ که اگه فقط دو سه روز، مخاطب این رسانه باشید، تهییج میشید. خلاصه شانتاژ خبری، یعنی سفسطه و دروغپردازی؛ کاری که خیلی از رسانههای غربی درباره موضوع انرژی هستهای ایران انجام دادن.
البته بیاهمیت جلوه دادن یه اتفاق سیاسی هم، خوراک این رسانههاست. برای مثال جمعیت کثیر راهپیماییکنندگان در 22 بهمن سال 88، یکی از چیزهایی بود که این رسانهها نادیده گرفتن، و علت حضور مردم در خیابانها رو اونقدر سادهلوحانه عنوان کردن که ضعف خودشون رو حتی در سفسطه کردن هم، نشون دادن. اینکه علت حضور چشمگیر مردم رو، گرفتن ساندویچ و کیک و ساندیس، یا دریافت پاداش از ادارههای دولتی مطرح کردن، یک حماقت آشکار رسانهای بود.
خبر دستگیری و بازداشت سرکرده گروهک تروریستی موسوم به جندالله هم از خبرهایی بود که رسانههای بیگانه، خیلی کماهمیتتر از خبر دستگیری یه قاتل، گزارش کردن. بعضی رسانهها هم که بررسی عملکردشون، پیشگامی اونا رو در انعکاس رخدادها نشون میده، با سکوتشون، بر مهم نبودن این موضوع اذعان کردن. البته نباید تصور کرد که رسانههای جوساز، فقط مخصوص امریکا و اسرائیل هستن، گرچه بیشترین تعداد این نوع رسانهها به این دو مستکبر تعلق دارن با وجود این، در شرق هم بعضی رسانهها از این موجسواری عقب نموندن. سایتهای سَلَفی و وهابی، درگذشته، از عبدالمالک ریگی، به عنوان اسطوره و ناجی مردم بلوچ نام برده بودند و این شرور معروف رو «امیر» خطاب میکردن.
طرفدارهای این نظریه معتقدن که دیدن دست بیگانه در همه جریانها و مسائل کشور، یک توهمه و بحث توطئههای اسرائیل و امریکا، که در کشورمون مطرحه صِحت نداره. کسی هم که به توهم توطئه مبتلا باشه، فتنهها و وقایع سیاسی رو در دست پنهان و قدرتمند سیاست بازهای بیگانه و سازمان مخوف سیاسی و اقتصادی و مذهبی وابسته به اونا میدونه.
حوادث بعد از انتخابات خرداد 88 یادتون هست؟ درحالیکه خیلی از ما فکر میکردیم این حوادث، فقط حاصل سوءتفاهمهای سیاسیون کشورِ، امریکا داشت از طریق اُپُزیسیون، یا بهتر بگیم مخالفانِ ایرانیِ خارج از کشور، اسلحه وارد کشور میکرد. دیدید که خیلی از آشوبگران این حوادث، باقیمانده مجاهدین بودن. حتماً باید کسایی مثل عبدالمالک ریگی پشت صحنه تلویزیون اعلام کنن که با مقامات امریکایی رابطه دارن و از طرف سازمان جاسوسی امریکا تغذیه مالی و نظامی میشدن؟ تا ما باورمون بشه دشمن همهجا هست؟ این یه واقعیته که دشمن همهجا هست و بیداره و ما نباید بخوابیم. اونایی که به «توهم توطئه» اعتقاد دارن، چشمهاشونو رو به واقعیتها بستن. بد نیست حالا که درباره دشمن صحبت کردیم، شیوههای دشمنی اونا روهم بشناسیم: از مهمترین شیوههای دشمنای ایران و نظام اسلامی برای تخریب این نظام و مملکت، تحقیر فرهنگ اسلامی، استفاده از رسانههایی با بُرد جهانی، تفرقهافکنی و ترویج آزادی وارداتی و استفاده ابزاری از روشنفکرنماها و احزابه. انشاءالله در شمارههای بعدی بازارچه سیاست، درباره هرکدوم از این شیوهها با هم صحبت میکنیم.
بنابراین باید هوشیار بود و من امیدوارم که ملت ایران در شناخت دشمن اشتباه نکنه. دشمن، استکبار جهانی است. دشمن، امریکاست و دشمن، صهیونیستها هستن.
البته تشخیص دادن جنگ نرم به آسونی تشخیص دادن جنگ سخت نیست؛ چون در جنگ نرم، هر کدوم از رقبا با ایجاد جذابیتهای ظاهری برای گروه هدف، مانع پی بردن اونا به انگیزه اصلی خودش میشن. حتی ممکنه،خواستههاشون طوری به ما القا بشه، که اصلاً فکرشو نمیکنیم چی پشتِ این خواستههاست. رسانههایی که کارشون جوسازیه، تا سیاسیون اسپانْسِر با استفاده از این جوسازی، موجسواری کنن، برای این کار، همیشه پایه واقعیت رو کم اهمیت جلوه میدن یا شانتاژ خبری و رسانهای رو در پیش میگیرن. شانتاژ خبری یعنی هوچیگری رسانهای؛ یعنی از کاه کوه ساختن؛ یعنی اون قدر یه مطلب رو تکرار میکنن ـ البته در قالبهای متنوع ـ که اگه فقط دو سه روز، مخاطب این رسانه باشید، تهییج میشید. شاید باورتون نشه که دشمن گاهی حتّی از بازیهای کامپیوتری هم برای اجرای نقشههایش استفاده میکنه. همین چند وقت پیش، یه محموله از نرمافزارهای بازیهای کامپیوتری که به صورت قاچاق از امریکا وارد کشور شده بود، کشف شد. این بازیها اینطور به مخاطب القا میکرد که منطقه خاورمیانه در شرایط بحرانیه و جالب اینکه ایران از همهجا بحرانیتر بود و خیلی هم روی این قضیه مانور داده شده بود. در این به اصطلاح بازی، کسی که بازی میکرد، باید در نقش سربازان امریکایی و در حقیقت ناجیان خاورمیانه، به هر کاری دست میزد تا وظیفه انسانیشو انجام بده! جالبه نَه؟!
گاهی وقتا سلاح جنگ افروزان جنگ نرم، جالبتر هم میشه. بعضی از رقبا با ساختن جُک و طنز، علیه رقیب اقدام میکنن و کلی هم برای این کار هزینه میکنن. مثلاً گاهی شبکههای رادیویی و تلویزیونی، فقط برای همین جنگ روانی، راهاندازی میشه که کار اصلیشون جوسازی رسانهایه و فقط و فقط مخصوص جوسازی هستن. در «جوسازی رسانهای» دیگه رسالت حرفهای و اطلاعرسانی مطرح نیست. بهتره بگیم: رسانههای جنگ نرم به «انتقال واقعیت» فکر نمیکنن؛ بلکه «واقعیتها» رو اونجور که میخوان میسازن و روش مانور میدَن. اونا بعضی وقتا با چنان شور و هیجانی مطالب ساختگیشون رو عنوان میکنن که انگار از وحی مُنزَل صحبت میکنن، و از چیزی که دیگران از اون بیخَبَرن.
رسانههایی که کارشون جوسازیه، تا سیاسیون اسپانْسِر با استفاده از این جوسازی، موجسواری کنن، برای این کار، همیشه پایه واقعیت رو کم اهمیت جلوه میدن یا شانتاژ خبری و رسانهای رو در پیش میگیرن. شانتاژ خبری یعنی هوچیگری رسانهای؛ یعنی از کاه کوه ساختن؛ یعنی اون قدر یه مطلب رو تکرار میکنن ـ البته در قالبهای متنوع ـ که اگه فقط دو سه روز، مخاطب این رسانه باشید، تهییج میشید. خلاصه شانتاژ خبری، یعنی سفسطه و دروغپردازی؛ کاری که خیلی از رسانههای غربی درباره موضوع انرژی هستهای ایران انجام دادن.
بیشتر بخوانید: بررسی نقش عملیات روانی در فعالیتهای اطلاعاتی
البته بیاهمیت جلوه دادن یه اتفاق سیاسی هم، خوراک این رسانههاست. برای مثال جمعیت کثیر راهپیماییکنندگان در 22 بهمن سال 88، یکی از چیزهایی بود که این رسانهها نادیده گرفتن، و علت حضور مردم در خیابانها رو اونقدر سادهلوحانه عنوان کردن که ضعف خودشون رو حتی در سفسطه کردن هم، نشون دادن. اینکه علت حضور چشمگیر مردم رو، گرفتن ساندویچ و کیک و ساندیس، یا دریافت پاداش از ادارههای دولتی مطرح کردن، یک حماقت آشکار رسانهای بود.
خبر دستگیری و بازداشت سرکرده گروهک تروریستی موسوم به جندالله هم از خبرهایی بود که رسانههای بیگانه، خیلی کماهمیتتر از خبر دستگیری یه قاتل، گزارش کردن. بعضی رسانهها هم که بررسی عملکردشون، پیشگامی اونا رو در انعکاس رخدادها نشون میده، با سکوتشون، بر مهم نبودن این موضوع اذعان کردن. البته نباید تصور کرد که رسانههای جوساز، فقط مخصوص امریکا و اسرائیل هستن، گرچه بیشترین تعداد این نوع رسانهها به این دو مستکبر تعلق دارن با وجود این، در شرق هم بعضی رسانهها از این موجسواری عقب نموندن. سایتهای سَلَفی و وهابی، درگذشته، از عبدالمالک ریگی، به عنوان اسطوره و ناجی مردم بلوچ نام برده بودند و این شرور معروف رو «امیر» خطاب میکردن.
دشمن ما کیه؟
چرا دشمنشناسی مهمه؟
طرفدارهای این نظریه معتقدن که دیدن دست بیگانه در همه جریانها و مسائل کشور، یک توهمه و بحث توطئههای اسرائیل و امریکا، که در کشورمون مطرحه صِحت نداره. کسی هم که به توهم توطئه مبتلا باشه، فتنهها و وقایع سیاسی رو در دست پنهان و قدرتمند سیاست بازهای بیگانه و سازمان مخوف سیاسی و اقتصادی و مذهبی وابسته به اونا میدونه.
و اما اندر نقدِ نظریه «توهم توطئه»:
و اما نظریه توطئه:
عدهای در کشور بر این باورن که خیلی از جریانهای فتنهجویانه، نقشه گروههاییه که با امریکا و اسرائیل و استعمارگرا رابطه دارن. خوی تجاوزگری قدرتهای بزرگ و در رأس همه اونا امریکا، انسانهای بابصیرت و روشنفکرای واقعی ایران و جهان رو به این نتیجه رسونده که در همه فتنهها، دست استکبار پنهانه.
بیشتر بخوانید: ضرورت دشمن شناسی؟
حوادث بعد از انتخابات خرداد 88 یادتون هست؟ درحالیکه خیلی از ما فکر میکردیم این حوادث، فقط حاصل سوءتفاهمهای سیاسیون کشورِ، امریکا داشت از طریق اُپُزیسیون، یا بهتر بگیم مخالفانِ ایرانیِ خارج از کشور، اسلحه وارد کشور میکرد. دیدید که خیلی از آشوبگران این حوادث، باقیمانده مجاهدین بودن. حتماً باید کسایی مثل عبدالمالک ریگی پشت صحنه تلویزیون اعلام کنن که با مقامات امریکایی رابطه دارن و از طرف سازمان جاسوسی امریکا تغذیه مالی و نظامی میشدن؟ تا ما باورمون بشه دشمن همهجا هست؟ این یه واقعیته که دشمن همهجا هست و بیداره و ما نباید بخوابیم. اونایی که به «توهم توطئه» اعتقاد دارن، چشمهاشونو رو به واقعیتها بستن. بد نیست حالا که درباره دشمن صحبت کردیم، شیوههای دشمنی اونا روهم بشناسیم: از مهمترین شیوههای دشمنای ایران و نظام اسلامی برای تخریب این نظام و مملکت، تحقیر فرهنگ اسلامی، استفاده از رسانههایی با بُرد جهانی، تفرقهافکنی و ترویج آزادی وارداتی و استفاده ابزاری از روشنفکرنماها و احزابه. انشاءالله در شمارههای بعدی بازارچه سیاست، درباره هرکدوم از این شیوهها با هم صحبت میکنیم.
بنابراین باید هوشیار بود و من امیدوارم که ملت ایران در شناخت دشمن اشتباه نکنه. دشمن، استکبار جهانی است. دشمن، امریکاست و دشمن، صهیونیستها هستن.
منبع:نشریه گلبرگ،شماره 121