تبلور عزت مداري عاشورا در سيره زينبي (س)
نويسنده : دكتر سيد ابراهيم ميرشاه جعفري/ راضيه بديعيان
چكيده : نهضت سيد الشهداء يك حماسه بزرگ اسلامي- الاهي بود كه عزت و كرامت انساني را در ميان مسلمانان زنده كرد. در حالي كه يك قيام به ظاهر شكست خورده بود. براي اسراي اين قيام عزت و كرامت چه مفهومي داشت؟ تبيين نقش عزت و عزت مداري در واقعه عاشورا و همنچنين پرداختن به عزت نفس و اقتدار حضرت رينب (س) در اين نوشتار مورد بحث قرار مي گيرد. اين پژوهش كه به شيوه توصيفي تحليلي انجام شده است مي رساند كه : حادثه كربلا از بدو امر بر مبناي پاسداري از عزت و كرامت انسانها شكل گرفته است و عزت محوري در گفتار و كردار امام حسين (ع) نمود بارزي دارد. درخشان ترين الگوي عزت محوري پس از امام حسين در عملكرد حضرت زينب (س) قابل مشاهده است حفظ اقتدار و عزت در لباس اسارت، كار بزرگي است تنها عقيله بني هاشم توان انجام آن را دارد.
عزت و كرامت در حادثه كربلا با شهادت آفرينندگان اين حادثه عظيم به پايان نمي رسد بلكه اين عزت و كرامت در كالبد بازماندگان آنها جاني دوباره مي گيرد و ددمنشان خود آشام را به زانو در مي آورد از همين روست كه پرداختن به مبحث هاي عزت و كرامت انساني در حادثه كربلا بدون پرداختن به نقش اسراي اين حادثه خاصه حضرت زينب (س) تبيين صحيحي از عزت مداري در حادثه كربلا به ما نخواهد داد. در همين راستا ، به طور اجمال به بررسي مهمترين اركان عزت يا به عبارت ديگر عزت نفس در عملكرد زينب كبري (س) مي پردازيم. مهمترين اركان عزت نفس عبارت اند از: زندگي آگاهانه ، مسئوليت پذيري ، قاطعيت و ابراز وجود و زندگي هدفمند.
از نظر اسلام عالم هستي بر پايه ي باطل پايه گذاري نشده است و ما آسمانها و زمين و آنچه را در بين آنها قرار دارد بيهوده و باطل نيافريديم.(ص :38/27 ) انسان نيز با هدف خلق شده است : « آيا چنين پنداشته ايد كه ما شما را عبث و بازيچه آفريديم ؟ » ( مومنون (23)115 ) « يكي از اهداف خلقت انسان را مي توان حيات طيبه دانست. حيات طيبه به معني زندگي پاك است و همچون طهارت جميع شئون زندگي انسان را در بر مي گيرد. حيات طيبه زندگي آگاهانه اي است كه نيروهاي وجودي انسان با استفاده از اختيار و اراده در مسير تكامل قرار مي گيرد. » ( 4 :ص 78 )
زندگي هدفمند يعني از تمام نيرو و توان خود براي رسيدن به هدفهاي برگزيده ي زندگي استفاده كنيم. كربلا تجلي كاربرد همه ي توان و نيرو در راه تحقق اهداف متعالي است. آنجا كه هدف الاهي است بذل جان و مال و عزيزان در راه تحقق آن قابل توجيه است. امام حسين در راه هدف متعالي خود كه همان امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح امت جدش رسول خداست قيام مي كند : « اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسير جدي و ابي » ( 26 :ص 156 ) و زينب كبري نيز آگاهانه او را همراهي مي نمايد زيرا او نيز خود را در راه تحقق اين هدف مسئول مي داند و از همين رو تلاش در راه تحقق اين هدف بزرگ اراده ي ايشان را تقويت مي كند و سبب مي گردد ايشان با استقامت و دليري در راه احياي دين خدا تلاش كند و با وجود مصائب و سختيها مقتدر و عزيز در برابر دشمن ظاهر شود.
عزت و اقتدار حضرت زينب يك شبه حاصل نشده بود زيرا بر مبناي جديدترين دستاوردهاي علم روانشناسي « عامل وراثت ، تربيت و محيط در تكون و ساختار شخصيت آدمي نقش بنيادين دارند. » ( 16 : ص 23-33 ) زينب نيز اقتدار و عزت خويش را در دامان زهرا و از تربيت پدر بزرگوارش به دست آورده بود. در عين حال زينب بعد از كربلا با زينب قبل از كربلا متفاوت است يعني زينب بعد از كربلا يك شخصيت و عظمت بيشتري دارد. (25:ص52 ) در شب عاشورا عقيله ي بني هاشم نگران برادر است نه به خاطر اينه محبت خواهري او به خروش آمده است بلكه از اين رو كه او آخرين بازمانده ي آل عباست . با وجود اين با گوش جان پذيراي كلام برادر مي شود كه او را مورد خطاب قرار داده مي فرمايد : ( لا يذهبن حلمك الشيطان ) (23:ج45 ،ص 2 ) بنابراين وقتي ظهر عاشورا فرا مي رسد و زينب سيد الشهدا را با آن روحيه ي قوي مي بيند كه دشمنش درباره ي او مي گويد : « هرگز تنها مانده اي را نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و با اين حال دلدارتر و شجاع تر از حسين باشد. » (15: ص 556 ) او نيز زينب ديگري مي شود به گونه اي كه در غل و زنجير اسارت از آن چنان اقتدار و عزتي برخوردار است كه احدي در مقابل او شخصيتي ندارد. مهم ترين عوامل استوار كننده ي عزت و اقتدار در وجود مقدس حضرت زينب عبارت اند از : توكل و اتصال به سرچشمه ي عزت و اقتدار ، صبر در مصائب ، شجاعت ، حق گرايي و بي نيازي جستن از خلق
خدامحوري عنصر لاينفك زندگي حضرت زينب است . ايشان ابراهيم وار از حسين كه از جانش عزيز تر است مي گذرد و در حاليكه جانش از فقدان برادر بي قرار است با نگاه به پيكر خونين برادر مي گويد : « اللهم تقبل هذا القربان . » زينب عارفي وارسته است كه همه ي جهان را جلوه گاه حق مي داند و از همين رو در اوج مصائب جز زيبايي چيزي نمي بيند. بنابراين آن هنگام كه ابن زياد او را مورد خطاب قرار مي دهد و مي گويد : نظرت در مورد كار خدا با برادر واهل بيتت چيست مي فرمايد : « جز زيبايي چيزي نديدم » (14:ص 176 ) از ديدگاه زينب خداوند برترين پشتيبان است. از اين رو در حضور يزيد بي اعتنا به شكوه و مقام ظاهري او او را مورد خطاب قرار مي دهد و مي فرمايد : من از تو به خدا شكايت مي كنم و به او پناه مي برم ... و خدا بهترين پشتيبان براي ماست » (همان :ص 190 )
عقيله ي بني هاشم در اين مرثيه سراي شيوه ي متداول زنان عرب را در پيش نمي گيرد بلكه با اقدامي هدفمند ضمن يادآوري نسب سيدالشهدا سپاه دشمن را در زماني كه به خيال خود به اوج پيروزي دست يافته بودند محكوم مي كند. تحمل مصائب و شكيبايي در برابر انبوه رخدادهاي ناگوار از عزت نفس و اقتدار ايشان نشئت مي گيرد. شخص با عزت نفس بالا هرگز اجازه نمي دهد اضطراب يا فقدان امنيت خاطر او را كلافه كند. در برخورد با ديگران از قدرت ابراز وجود برخوردار است و در شرايط استرس و فشار رواني از خود مقاومت و پايداري نشان مي دهد . (5 ) عزت نفس بالا و اقتدار شخصيت فرد را به نوعي به خود كنترلي سوق مي دهد. از همين رو در گذرگاههاي سخت و دشوار مصائب هرگز عنان اختيار از كف نمي دهد و با تدبير به هدايت امور مي پردازد. صبر در مصائب و سختيها نويد دهنده ي عزت و اقتدار است. امام باقر در اين ارتباط مي فرمايند : هر كه در برابر مصيبتي شكيبايي ورزد خداي عزوجل بر عزتش بيفزايد. (23:ج82 ، ص 128 )
در راستاي تحقق اين عزت و شكوه امام حسين در شب عاشورا ضمن تبيين رويدادهايي كه در پيش روي خود و خانواده ي ايشان بود ايشان را به صبر و بردباري دعوت فرمود. امام حسين در شب عاشورا خطاب به حضرت زينب مي فرمايد : خواهر جان با تو سوگندي دارم بر آن وفا كن ، چون كشته شدم چهره بر من خراش مكن و بر من واي واي مگو .(20:ص 210 ) امام در ضمن صحبتهاي خود با اهل حرم ضمن اشاره به شيوه هاي غلط عزاداري ( گريبان چاك كردن ، خراشيدن صورت و طلب مرگ كردن ) اهل بيت خويش را از انجام اين اعمال بر حذر مي دارد و به صبر و توكل به خدا دعوت مي كند. پرهيز از عزاداري به شيوه ي متداول زنان عرب يكي از عواملي است كه عزت و اقتدار اسرا خاصه حضرت زينب را در برابر دشمنان صد چندان نمود.
درباره ي نحوه ي ورود حضرت زينب به قصر دارالاماره نقل شده است كه زينب بدون اينكه اعتنايي به آن جبار ستمگر ( ابن زياد ) نمايد وارد مجلس گرديد و نشست. چون زينب با آن حالت و بدون اجازه گرفتن از ابن زياد در جاي خود جلوس نمود، اين زياد با بهت و حيرت پرسيد: تو کيستي که اين چنين مي نشيني؟ زينب(س) بي اعتنا به او جواب نداد. ابن زياد سه بار پرسش خود را تکرار مي کند و زينب(س) براي در هم کوبيدن اقتدار دروغين او و تحقير اين مظهر خودکامگي، به او پاسخي نمي دهد تا سرانجام يکي از کنيزکان مي گويد: اين زينب دختر فاطمه است. ابن زياد که عزت غير خدايي اش به ذلت مبدل گشته بود، با خشم و کينه، رو به زينب(س) مي کند و موگويد: خدا را شکر که شما را رسوا کرد. زينب(س) ديگر سکوت را جايز نمي داند با اقتدار و صلابت بار ديگر عزت الاهي خود و خاندانش را به رخ ابن زياد مي کشاند: « سپاس سزاوار خدايي است که ما را به محمد گرامي داشت و از آلودگي و پليدي مبرا ساخت.» زينب(س) بار ديگر اعلام مي دارد که عزت او و خاندانش به واسطة اتصال آنها به ذات باري تعالي است«من اعتز بغير الله اهلکه العز: هر که عزت را از غير خدا بجويد ، آن عزت او را هلاک مي کند.» (آمدي،1380،ص 478) عشق به خدا و حق محوري يکي از اصلي ترين عوامل رفتارهاي عزت محور و اقتدار حضرت زينب(س) در رويارويي با خودکامگان زمان بود. عشق به خدا و پاي بندي به اخلاق يکي از عواملي است که باعث ايجاد عزت نفس بالا در افراد مي گردد: زيرا حق طلبي و ظلم ستيزي انسان را به سمت پاسداري از حرمت نفس سوق مي دهد و اين حرمت نفس نوعي خود ارزشمندي در فرد ايجاد مي کند. عزت نفس نيز به حرمت نفس و احساس خود ارزشمندي دلالت مي کند. اين احساس خود ارزشمندي باعث مي شود که انسان از موضع قدرت با مسائل و مشکلات روبه رو شود. مصداق بارز اين نوع عملکرد در برخورد عقيلة بني هاشم قابل مشاهده است. در تواريخ نقل شده است که حضرت زينب(س) هنگام ايراد خطبه در کوفه، به مردم اشاره کرد که ساکت شوند. همه ساکت شدند. پس از اتمام خطبة ايشان راوي مي گويد: « مردم کوفه از استماع اين کلمات در حيرت شده بودند و مي گريستند و دستها به دندان مي گزيدند. و پيرمردي را همي ديدم که اشک از چشمش بر روي و موي مي دويد و مي گفت :
کهو لهم خير الکهل و نسلهم اذا عد نسل لا يخيب و لا يخزي
سالخورده هاي شما بهترين سالخورده ها و جوانانتان بهترين جوانان هستند که هيچ وقت خوار و ذليل نمي شوند. (21: ص 571) اقتدار و صلابت علي گونة زينب(س) به گونه اي بود که حتي آن هنگام که در لباس يک اسير به ظاهر شکست خورده ، به ايراد خطبه مي پردازد، دست و دشمن در برابر عزت و اقتدار او و خاندانش سر تعظيم فرود مي آورند.
زندگي آگاهانه ، مسئوليت پذيري ، قاطعيت و ابراز وجود و زندگي هدفمند از مهم ترين ارکان عزت نفس محسوب مي شود. اينها نمود بارزي در عملکرد حضرت زينب(س) در جريان واقعه عاشورا دارند.
آگاهي به عنوان تجلي شناخت و تبيين کنندة مسئوليتها، مسئوليت پذيري به عنوان عامل اداي تکليف ديني و اجتماعي، قاطعيت و ابراز وجود عامل بروز شجاعت در حين اداي تکاليف و زندگي هدفمند به عنوان بستر ظهور همة عوامل فوق ، زمينه ساز ظهور و بروز شخصيت مقتدر حضرت زينب در واقعة عاشوراست؛
شخصيّتي که با وجود اسارت الگوي عزت نفس است.
با اينکه ويژگي هايي نظير عزت نفس و اقتدار، حاصل تربيت است و بذر آن بايد در بدو تولّد در وجود کودک نهاده شود، عوامل چندي در استوارکننده عزت در ساختار شخصيّت انسان محسوب مي شود مهم ترين اين عوامل عبارتند از: توکّل و اتّصال به سرچشمه عزت و اقتدار، صبردر مصايب، شجاعت، حق گرايي و بي نيازي جستن از خلق. توکّل به سرچشمه اقتدار و عزت و حق گرايي، صبرو شجاعت را وجود حضرت زينب فزوني بخشيد و سبب شد که ضمن صبر در مصايب و بي نيازي از خلق در سخت ترين شرايط به الگوي عزت و اقتدار مبدل گردد.
منابع
1.قرآن کريم، ترجمه مهدي الهي قمشه اي. قم: مرکز انتشارات قرآن کريم،1382ش.
2.نهج البلاغه، ترجمه جعفرشهيدي. تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، 1380ش.
3.ابن النعمان بغدادي، ابوعبدالله(شيخ مفيد).الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ترجمه رسول محلاتي. تهران: اسلاميه،1413ق.
4.باقري، خسرو،نگاهي دوباره به تربيت اسلامي. تهران: مدرسه،1386ش
5.براندن،ناتانيل، روان شناسي عزت نفس. تهران: نشر نخستين،1379ش.
6.پاينده،ابوالقاسم، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(صلي الله عليه و آله). تهران: انتشارات پاينده،1382ش.
7.تميمي آمدي، غررالحکم و دررالکلم. قم: انتشارات دفتر تبليغات1380ش.
8.جوادي آملي، عبدالله،کرامت درقرآن. تهران:انتشارات رجاء،1369ش.
9.حايري، محمدمهدي. معاني السبطين.تهران: انتشارات صبح صادق،1383ش.
10. خوارزمي،ابوالمؤيد الموفق ن احمد الحنفي. مقتل الحسين.ج2. فم:مکتبه المفيد،1394ق.
11. راغب اصفهاني، ابوالقاسم حسين بن محمد معروف به راغب اصفهاني. المفردات. تهران: دفتر نشرکتاب1363ش. 12.سپهر، عباسقليخان. الطراز المذهب في احوال سيدتنا زينب(عليها السلام). ترجمة محمدباقر بهبودي. تهران:انتشارات اسلاميه،1371ش.
13.سيدابن طاووس، رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي. اللهو علي لپالقتلي الطفوف. تهران: انتشارات جهان،1348ش.
14.ــــــــــــ. لهوف. ترجمة سيدابوالحسن ميرابوطالبي. قم: انتشارات دليل ما، 1380ش.
15.شريفي، محمود. فرهنگ جامع سخنان امام حسين.( ترجمة کتاب موسوعه کمات الامام الحسين) . ترجمة علي مؤيدي. فم: انتشارات معروف،1378ش.
16.شفيع آبادي، عبدالله. مباني روانشناسي رشد. تهران: انتشارات چهره،1383ش.
17.طبري، محمدبن جرير. تاريخ الرسل و الملوک.ج5. ترجمه ابوالقاسم پاينده. تهران: بنياد فرهنگ ايران،1352ش.
18.طوسي، ابن جعفر محمد ابن الحسن بنئعلي معروف به شيخ طوسي. التهذيب.تهران: انتشارات سنا،1383ش.
19.عطاردي، عزيزالله. زندگاني چهارده معصوم. تهران: انتشارات اسلامسه،1390ق.
20.قمي، عباس. نفس المهموم. ترجمة محمدباقرکمره اي.فم: انتشارات مسجد جمکران،1385ش.
21.ــــــــــــ. منتهي الامال. قم: انتشارات کامکار،13379ش.
22.کليني الرازي، ابن جعفرمحمد ابن يعقوب ابن اسحاق. اصول کافي. ترجمة جواد مصطفوي ،1379ش.
23.مجلسي، محمدباقر. بحار الأنوار لدرر أخبار الأيمه الأطهار.ج45. قاهره: انتشارات داراحيا،1408ق.
24.محمدي اشتهاردي،محمد. سوگنامه آل محمد. تهران: انتشارات ناصر،1387ش.
25.مطهري، مرتضي. حماسه حسيني. ج1. تهران: انتشارات صدرا،1378ش.
26.مقرم، عبدالرزاق. مقتل الحسين. قم: انتشارات بصيرتي، 1391.
27.نجفي، محمد جواد. زندگاني حضرت امام حسين( عليه السلام). تهران: انتشارات اسلاميه،1364ش.
28.وردن، جيمزويليام. رنج و التيام در سوگواري و داغديدگي. ترجمة محمد قايد. تهران: انتشارات روانشناسي و فرهنگ، 1377.
/ن
كليد واژه: عاشورا/امام حسين (ع) عزت/حضرت زينب (س)/ اركان عزت /كرامت نفس.
مفهوم شناسي عزت
تبلور عزت در حماسه حسيني
عزت و كرامت در حادثه كربلا با شهادت آفرينندگان اين حادثه عظيم به پايان نمي رسد بلكه اين عزت و كرامت در كالبد بازماندگان آنها جاني دوباره مي گيرد و ددمنشان خود آشام را به زانو در مي آورد از همين روست كه پرداختن به مبحث هاي عزت و كرامت انساني در حادثه كربلا بدون پرداختن به نقش اسراي اين حادثه خاصه حضرت زينب (س) تبيين صحيحي از عزت مداري در حادثه كربلا به ما نخواهد داد. در همين راستا ، به طور اجمال به بررسي مهمترين اركان عزت يا به عبارت ديگر عزت نفس در عملكرد زينب كبري (س) مي پردازيم. مهمترين اركان عزت نفس عبارت اند از: زندگي آگاهانه ، مسئوليت پذيري ، قاطعيت و ابراز وجود و زندگي هدفمند.
زندگي آگاهانه مبتني بر شناخت
مسئوليت پذيري
قاطعيت و ابراز وجود
زندگي هدفمند
از نظر اسلام عالم هستي بر پايه ي باطل پايه گذاري نشده است و ما آسمانها و زمين و آنچه را در بين آنها قرار دارد بيهوده و باطل نيافريديم.(ص :38/27 ) انسان نيز با هدف خلق شده است : « آيا چنين پنداشته ايد كه ما شما را عبث و بازيچه آفريديم ؟ » ( مومنون (23)115 ) « يكي از اهداف خلقت انسان را مي توان حيات طيبه دانست. حيات طيبه به معني زندگي پاك است و همچون طهارت جميع شئون زندگي انسان را در بر مي گيرد. حيات طيبه زندگي آگاهانه اي است كه نيروهاي وجودي انسان با استفاده از اختيار و اراده در مسير تكامل قرار مي گيرد. » ( 4 :ص 78 )
زندگي هدفمند يعني از تمام نيرو و توان خود براي رسيدن به هدفهاي برگزيده ي زندگي استفاده كنيم. كربلا تجلي كاربرد همه ي توان و نيرو در راه تحقق اهداف متعالي است. آنجا كه هدف الاهي است بذل جان و مال و عزيزان در راه تحقق آن قابل توجيه است. امام حسين در راه هدف متعالي خود كه همان امر به معروف و نهي از منكر و اصلاح امت جدش رسول خداست قيام مي كند : « اريد ان آمر بالمعروف و انهي عن المنكر و اسير بسير جدي و ابي » ( 26 :ص 156 ) و زينب كبري نيز آگاهانه او را همراهي مي نمايد زيرا او نيز خود را در راه تحقق اين هدف مسئول مي داند و از همين رو تلاش در راه تحقق اين هدف بزرگ اراده ي ايشان را تقويت مي كند و سبب مي گردد ايشان با استقامت و دليري در راه احياي دين خدا تلاش كند و با وجود مصائب و سختيها مقتدر و عزيز در برابر دشمن ظاهر شود.
عملكرد عزت محور حضرت زينب ( س )
عزت و اقتدار حضرت زينب يك شبه حاصل نشده بود زيرا بر مبناي جديدترين دستاوردهاي علم روانشناسي « عامل وراثت ، تربيت و محيط در تكون و ساختار شخصيت آدمي نقش بنيادين دارند. » ( 16 : ص 23-33 ) زينب نيز اقتدار و عزت خويش را در دامان زهرا و از تربيت پدر بزرگوارش به دست آورده بود. در عين حال زينب بعد از كربلا با زينب قبل از كربلا متفاوت است يعني زينب بعد از كربلا يك شخصيت و عظمت بيشتري دارد. (25:ص52 ) در شب عاشورا عقيله ي بني هاشم نگران برادر است نه به خاطر اينه محبت خواهري او به خروش آمده است بلكه از اين رو كه او آخرين بازمانده ي آل عباست . با وجود اين با گوش جان پذيراي كلام برادر مي شود كه او را مورد خطاب قرار داده مي فرمايد : ( لا يذهبن حلمك الشيطان ) (23:ج45 ،ص 2 ) بنابراين وقتي ظهر عاشورا فرا مي رسد و زينب سيد الشهدا را با آن روحيه ي قوي مي بيند كه دشمنش درباره ي او مي گويد : « هرگز تنها مانده اي را نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و با اين حال دلدارتر و شجاع تر از حسين باشد. » (15: ص 556 ) او نيز زينب ديگري مي شود به گونه اي كه در غل و زنجير اسارت از آن چنان اقتدار و عزتي برخوردار است كه احدي در مقابل او شخصيتي ندارد. مهم ترين عوامل استوار كننده ي عزت و اقتدار در وجود مقدس حضرت زينب عبارت اند از : توكل و اتصال به سرچشمه ي عزت و اقتدار ، صبر در مصائب ، شجاعت ، حق گرايي و بي نيازي جستن از خلق
توكل و اتصال به سرچشمه ي عزت
خدامحوري عنصر لاينفك زندگي حضرت زينب است . ايشان ابراهيم وار از حسين كه از جانش عزيز تر است مي گذرد و در حاليكه جانش از فقدان برادر بي قرار است با نگاه به پيكر خونين برادر مي گويد : « اللهم تقبل هذا القربان . » زينب عارفي وارسته است كه همه ي جهان را جلوه گاه حق مي داند و از همين رو در اوج مصائب جز زيبايي چيزي نمي بيند. بنابراين آن هنگام كه ابن زياد او را مورد خطاب قرار مي دهد و مي گويد : نظرت در مورد كار خدا با برادر واهل بيتت چيست مي فرمايد : « جز زيبايي چيزي نديدم » (14:ص 176 ) از ديدگاه زينب خداوند برترين پشتيبان است. از اين رو در حضور يزيد بي اعتنا به شكوه و مقام ظاهري او او را مورد خطاب قرار مي دهد و مي فرمايد : من از تو به خدا شكايت مي كنم و به او پناه مي برم ... و خدا بهترين پشتيبان براي ماست » (همان :ص 190 )
صبر در مصائب
عقيله ي بني هاشم در اين مرثيه سراي شيوه ي متداول زنان عرب را در پيش نمي گيرد بلكه با اقدامي هدفمند ضمن يادآوري نسب سيدالشهدا سپاه دشمن را در زماني كه به خيال خود به اوج پيروزي دست يافته بودند محكوم مي كند. تحمل مصائب و شكيبايي در برابر انبوه رخدادهاي ناگوار از عزت نفس و اقتدار ايشان نشئت مي گيرد. شخص با عزت نفس بالا هرگز اجازه نمي دهد اضطراب يا فقدان امنيت خاطر او را كلافه كند. در برخورد با ديگران از قدرت ابراز وجود برخوردار است و در شرايط استرس و فشار رواني از خود مقاومت و پايداري نشان مي دهد . (5 ) عزت نفس بالا و اقتدار شخصيت فرد را به نوعي به خود كنترلي سوق مي دهد. از همين رو در گذرگاههاي سخت و دشوار مصائب هرگز عنان اختيار از كف نمي دهد و با تدبير به هدايت امور مي پردازد. صبر در مصائب و سختيها نويد دهنده ي عزت و اقتدار است. امام باقر در اين ارتباط مي فرمايند : هر كه در برابر مصيبتي شكيبايي ورزد خداي عزوجل بر عزتش بيفزايد. (23:ج82 ، ص 128 )
در راستاي تحقق اين عزت و شكوه امام حسين در شب عاشورا ضمن تبيين رويدادهايي كه در پيش روي خود و خانواده ي ايشان بود ايشان را به صبر و بردباري دعوت فرمود. امام حسين در شب عاشورا خطاب به حضرت زينب مي فرمايد : خواهر جان با تو سوگندي دارم بر آن وفا كن ، چون كشته شدم چهره بر من خراش مكن و بر من واي واي مگو .(20:ص 210 ) امام در ضمن صحبتهاي خود با اهل حرم ضمن اشاره به شيوه هاي غلط عزاداري ( گريبان چاك كردن ، خراشيدن صورت و طلب مرگ كردن ) اهل بيت خويش را از انجام اين اعمال بر حذر مي دارد و به صبر و توكل به خدا دعوت مي كند. پرهيز از عزاداري به شيوه ي متداول زنان عرب يكي از عواملي است كه عزت و اقتدار اسرا خاصه حضرت زينب را در برابر دشمنان صد چندان نمود.
حق گرايي و ظلم ستيزي
درباره ي نحوه ي ورود حضرت زينب به قصر دارالاماره نقل شده است كه زينب بدون اينكه اعتنايي به آن جبار ستمگر ( ابن زياد ) نمايد وارد مجلس گرديد و نشست. چون زينب با آن حالت و بدون اجازه گرفتن از ابن زياد در جاي خود جلوس نمود، اين زياد با بهت و حيرت پرسيد: تو کيستي که اين چنين مي نشيني؟ زينب(س) بي اعتنا به او جواب نداد. ابن زياد سه بار پرسش خود را تکرار مي کند و زينب(س) براي در هم کوبيدن اقتدار دروغين او و تحقير اين مظهر خودکامگي، به او پاسخي نمي دهد تا سرانجام يکي از کنيزکان مي گويد: اين زينب دختر فاطمه است. ابن زياد که عزت غير خدايي اش به ذلت مبدل گشته بود، با خشم و کينه، رو به زينب(س) مي کند و موگويد: خدا را شکر که شما را رسوا کرد. زينب(س) ديگر سکوت را جايز نمي داند با اقتدار و صلابت بار ديگر عزت الاهي خود و خاندانش را به رخ ابن زياد مي کشاند: « سپاس سزاوار خدايي است که ما را به محمد گرامي داشت و از آلودگي و پليدي مبرا ساخت.» زينب(س) بار ديگر اعلام مي دارد که عزت او و خاندانش به واسطة اتصال آنها به ذات باري تعالي است«من اعتز بغير الله اهلکه العز: هر که عزت را از غير خدا بجويد ، آن عزت او را هلاک مي کند.» (آمدي،1380،ص 478) عشق به خدا و حق محوري يکي از اصلي ترين عوامل رفتارهاي عزت محور و اقتدار حضرت زينب(س) در رويارويي با خودکامگان زمان بود. عشق به خدا و پاي بندي به اخلاق يکي از عواملي است که باعث ايجاد عزت نفس بالا در افراد مي گردد: زيرا حق طلبي و ظلم ستيزي انسان را به سمت پاسداري از حرمت نفس سوق مي دهد و اين حرمت نفس نوعي خود ارزشمندي در فرد ايجاد مي کند. عزت نفس نيز به حرمت نفس و احساس خود ارزشمندي دلالت مي کند. اين احساس خود ارزشمندي باعث مي شود که انسان از موضع قدرت با مسائل و مشکلات روبه رو شود. مصداق بارز اين نوع عملکرد در برخورد عقيلة بني هاشم قابل مشاهده است. در تواريخ نقل شده است که حضرت زينب(س) هنگام ايراد خطبه در کوفه، به مردم اشاره کرد که ساکت شوند. همه ساکت شدند. پس از اتمام خطبة ايشان راوي مي گويد: « مردم کوفه از استماع اين کلمات در حيرت شده بودند و مي گريستند و دستها به دندان مي گزيدند. و پيرمردي را همي ديدم که اشک از چشمش بر روي و موي مي دويد و مي گفت :
کهو لهم خير الکهل و نسلهم اذا عد نسل لا يخيب و لا يخزي
سالخورده هاي شما بهترين سالخورده ها و جوانانتان بهترين جوانان هستند که هيچ وقت خوار و ذليل نمي شوند. (21: ص 571) اقتدار و صلابت علي گونة زينب(س) به گونه اي بود که حتي آن هنگام که در لباس يک اسير به ظاهر شکست خورده ، به ايراد خطبه مي پردازد، دست و دشمن در برابر عزت و اقتدار او و خاندانش سر تعظيم فرود مي آورند.
شجاعت
بحث و نتيجه گيري
زندگي آگاهانه ، مسئوليت پذيري ، قاطعيت و ابراز وجود و زندگي هدفمند از مهم ترين ارکان عزت نفس محسوب مي شود. اينها نمود بارزي در عملکرد حضرت زينب(س) در جريان واقعه عاشورا دارند.
آگاهي به عنوان تجلي شناخت و تبيين کنندة مسئوليتها، مسئوليت پذيري به عنوان عامل اداي تکليف ديني و اجتماعي، قاطعيت و ابراز وجود عامل بروز شجاعت در حين اداي تکاليف و زندگي هدفمند به عنوان بستر ظهور همة عوامل فوق ، زمينه ساز ظهور و بروز شخصيت مقتدر حضرت زينب در واقعة عاشوراست؛
شخصيّتي که با وجود اسارت الگوي عزت نفس است.
با اينکه ويژگي هايي نظير عزت نفس و اقتدار، حاصل تربيت است و بذر آن بايد در بدو تولّد در وجود کودک نهاده شود، عوامل چندي در استوارکننده عزت در ساختار شخصيّت انسان محسوب مي شود مهم ترين اين عوامل عبارتند از: توکّل و اتّصال به سرچشمه عزت و اقتدار، صبردر مصايب، شجاعت، حق گرايي و بي نيازي جستن از خلق. توکّل به سرچشمه اقتدار و عزت و حق گرايي، صبرو شجاعت را وجود حضرت زينب فزوني بخشيد و سبب شد که ضمن صبر در مصايب و بي نيازي از خلق در سخت ترين شرايط به الگوي عزت و اقتدار مبدل گردد.
منابع
1.قرآن کريم، ترجمه مهدي الهي قمشه اي. قم: مرکز انتشارات قرآن کريم،1382ش.
2.نهج البلاغه، ترجمه جعفرشهيدي. تهران: انتشارات علمي و فرهنگي، 1380ش.
3.ابن النعمان بغدادي، ابوعبدالله(شيخ مفيد).الارشاد في معرفة حجج الله علي العباد، ترجمه رسول محلاتي. تهران: اسلاميه،1413ق.
4.باقري، خسرو،نگاهي دوباره به تربيت اسلامي. تهران: مدرسه،1386ش
5.براندن،ناتانيل، روان شناسي عزت نفس. تهران: نشر نخستين،1379ش.
6.پاينده،ابوالقاسم، نهج الفصاحة مجموعه کلمات قصار حضرت رسول(صلي الله عليه و آله). تهران: انتشارات پاينده،1382ش.
7.تميمي آمدي، غررالحکم و دررالکلم. قم: انتشارات دفتر تبليغات1380ش.
8.جوادي آملي، عبدالله،کرامت درقرآن. تهران:انتشارات رجاء،1369ش.
9.حايري، محمدمهدي. معاني السبطين.تهران: انتشارات صبح صادق،1383ش.
10. خوارزمي،ابوالمؤيد الموفق ن احمد الحنفي. مقتل الحسين.ج2. فم:مکتبه المفيد،1394ق.
11. راغب اصفهاني، ابوالقاسم حسين بن محمد معروف به راغب اصفهاني. المفردات. تهران: دفتر نشرکتاب1363ش. 12.سپهر، عباسقليخان. الطراز المذهب في احوال سيدتنا زينب(عليها السلام). ترجمة محمدباقر بهبودي. تهران:انتشارات اسلاميه،1371ش.
13.سيدابن طاووس، رضي الدين ابوالقاسم علي بن موسي. اللهو علي لپالقتلي الطفوف. تهران: انتشارات جهان،1348ش.
14.ــــــــــــ. لهوف. ترجمة سيدابوالحسن ميرابوطالبي. قم: انتشارات دليل ما، 1380ش.
15.شريفي، محمود. فرهنگ جامع سخنان امام حسين.( ترجمة کتاب موسوعه کمات الامام الحسين) . ترجمة علي مؤيدي. فم: انتشارات معروف،1378ش.
16.شفيع آبادي، عبدالله. مباني روانشناسي رشد. تهران: انتشارات چهره،1383ش.
17.طبري، محمدبن جرير. تاريخ الرسل و الملوک.ج5. ترجمه ابوالقاسم پاينده. تهران: بنياد فرهنگ ايران،1352ش.
18.طوسي، ابن جعفر محمد ابن الحسن بنئعلي معروف به شيخ طوسي. التهذيب.تهران: انتشارات سنا،1383ش.
19.عطاردي، عزيزالله. زندگاني چهارده معصوم. تهران: انتشارات اسلامسه،1390ق.
20.قمي، عباس. نفس المهموم. ترجمة محمدباقرکمره اي.فم: انتشارات مسجد جمکران،1385ش.
21.ــــــــــــ. منتهي الامال. قم: انتشارات کامکار،13379ش.
22.کليني الرازي، ابن جعفرمحمد ابن يعقوب ابن اسحاق. اصول کافي. ترجمة جواد مصطفوي ،1379ش.
23.مجلسي، محمدباقر. بحار الأنوار لدرر أخبار الأيمه الأطهار.ج45. قاهره: انتشارات داراحيا،1408ق.
24.محمدي اشتهاردي،محمد. سوگنامه آل محمد. تهران: انتشارات ناصر،1387ش.
25.مطهري، مرتضي. حماسه حسيني. ج1. تهران: انتشارات صدرا،1378ش.
26.مقرم، عبدالرزاق. مقتل الحسين. قم: انتشارات بصيرتي، 1391.
27.نجفي، محمد جواد. زندگاني حضرت امام حسين( عليه السلام). تهران: انتشارات اسلاميه،1364ش.
28.وردن، جيمزويليام. رنج و التيام در سوگواري و داغديدگي. ترجمة محمد قايد. تهران: انتشارات روانشناسي و فرهنگ، 1377.
/ن