شيوه رويارويي با فتنه ها ازديدگاه امام علي (عليه السلام)
براي بررسي دقيق راه هاي رويارويي با فتنه ها ازديدگاه امام علي (عليه السلام) ، وظايف سه ركن جامعه ، يعني رهبري (حكومت) ،خواص ، و مردم را جداگانه بيان مي كنيم.
الف )رهبري
دو ويژگي در رهبري جامعه اسلامي براي برخورد با فتنه ها در خور اهميت است:يكي ، شناخت دقيق جامعه و فتنه هاي هم بستر با آن ؛و ديگري ، جسارت و شجاعت در مقابله با آنها ، رهبري در هرم قدرت جامعه اسلامي ، جايگاه والا و خطير دارد و هر عمل و سخن رهبر ، در مقام پيش برنده اجتماع مسلمانان ، بسيار مهم است . از اين رو ، بينش استوار و شناخت همه جانبه و صحيح از عوامل فتنه ، شرط لازم و اساسي براي رهبري خردمندانه جامعه اسلامي است .
در هجوم اموال فتنه ها كه هر كدام به سويي پيش مي روند ، قدرت تفكر ، تدبر و اراده و عمل رهبري ، مي تواند تلاطم امواج را فرو نشاندو كشتي توفان زده جامعه اسلامي را به ساحل آرامش رساند.
حضرت علي (عليه السلام) شيوه رهبري خود را چنين بيان مي فرمايد :
آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را فراهم ساخته و سوار و پياده اش را فرا خوانده و ـ به سوي شماـ تاخته . حقيقت بيني من با من است ، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بوده است . به خدا سوگند براي آنان آبگيري پر كنم كه چون بدان درآمدند ،برون شدن نتوانند و چون برون شدند خيال بازگشتن در سر نپرورانند.(1)
اميرمؤمنان ، علي (عليه السلام) در ادامه معرفي شيوه رهبري خود در برخورد با فتنه ها مي فرمايد:
به خدا چون كفتار نباشم كه با آهنگ خوابش كنند و فريبش دهند و شكارش كنند. من تا زنده ام به ياري جوينده حق ، روي گردان از آن [حق] را مي زنم ، و با فرمان بر يك دل ، نافرمان بددل را ؛ كه به خدا سوگند ، پس از رحلت رسول اكرم(صلي الله عليه و اله) تا امروز پيوسته حق مرا از من بازداشته اند ، و ديگري را بر من مقدم داشته اند.(2)
اگر نيروي عزم و اراده و قدرت انديشه و كياست ،در رهبري جمع گردد، جامعه مسير هدايت را مي پيمايد و سنگلاخ هاي پرپيچ و خم را در مي نوردد. چنانكه حضرت علي (عليه السلام) پس از واقعه نهروان ،با مردم چنين سخن مي گويد:
اما بعد ،اي مردم! من فتنه را فرو نشاندم و كسي جزمن دليري اين كار را نداشت ، از آن پس كه موج تاريكي آن برخاسته بود ، و گزندش ، همه جا را فرا گرفته بود.(3)
ب) مردم
مردم ،ركن اصلي و واحد ضروري تشكيل دهنده اجتماعند كه در دگرگوني هاي اجتماعي نقش اساسي دارند . هر چه افراد جامعه ، با نشاط تر ، پويا تر و هوشيارتر باشند ، جامعه ، سريع تر مسير پيشرفت را خواهد پيمود و كمتر دچار فتنه ها مي شود. اكنون پرسش اين است كه وظيفه مردم در رويارويي با فتنه ها چيست؟ با توجه به گستردگي و پيچيدگي فتنه ، شناخت و تجزيه و تحليل لايه هاي زيرين و دروني آن ،به طور معمول ، براي مردم دشوار است . از اين رو ،بايد با احتياط با آن روبرو شوندو تا آنجا كه مي توانند دامن خودرا از آن بركشند و به همراه رهبر عادل و زمان شناس جامعه اسلامي حركت كنند. البته اين، به معناي بي توجهي نسبت به حوادث روزگارو آنچه در جامعه مي گذرد ، يا به سر بردن حالت خمودگي نيست ، بلكه منظور ،فتنه گريزي است و اينكه پيش رفتن به سوي فتنه و خود را در آتش آن افكندن ، ناپسند است .پيشواي اول اسلام علي(عليه السلام) شيوه رويارويي مردم را با فتنه ، چنين ترسيم مي كند:
[در آن فتنه ] كشته اي است كه خونش رايگان است ، و ترساني كه پناه خواه از اين و آن است . فريبشان دهند با بستن پيمان ، و مغرورشان سازند به نام ايمان . پس
نمودارهاي فتنه و نشانه هاي بدعت مي باشيد ، و آن را كه پيوند جماعت مسلمان بدان استوار است و اركان اطاعت بر آن پايدار،برخود لازم شماريد و بر خود درآييد؛ ستمديده نه ستم شما به ديگران رسيده و بپرهيزيد از درافتادن به دامگاه هاي شيطان(4)
بنابراين ،ازديدگاه آن حضرت ، در رويارويي با فتنه ها بايد انديشناك و محتاطانه حركت كرد . ايشان در كلامي ديگر مي فرمايد : «هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش ؛ نه پشتي [دارد] تا سوارش شوند و نه پستاني تا شيرش دوشند.»(5)
نكته ديگر آن است كه در رويارويي با فتنه ها ، بايد از شتاب بي جا دوري كرد واسير كمند احساسات بي ريشه نگرديد ؛ كه در غير اين صورت ، جز در افتادن در چاه عميق و خوفناك فتنه ، حاصلي نخواهد بود. به بيان ديگر فقط ، نيروي منطق و تفكر ، سخن سنجيده ،و اقدام بجاست كه مي تواند آتش فتنه را مهار كند. امير مؤمنان در اين باره با مردم چنين مي گويد:
بر جاي باشيد و بربلا ،شكيبا و دست ها و شمشيرهاي خودرا درهواي زبان هاي خويش به كار مداريد ؛ و در آنچه خدا شما را بدان نينگيخته ، شتاب مياريد.(6)
از ديگر وظايف مردم ،هشياري در انتخاب رهبر صالح ،سياسي، فكري و اجتماعي ، و اطاعت كامل از وي است . چنانچه در اين انتخاب ، به جاي بصيرت و دانايي ، بر پايه پندارها و سليقه ها و تعصبات بي اساس عمل شود ، فتنه ، سايه سنگين و شومش را مي گسترد و جامعه با بحران رو به رو خواهد شد. در حالي كه اگر مردم در گزينش رهبران ، مسيرصحيح را بپيمايند و با بينش استوار ، آنها را انتخاب كنند و در پشتيباني از آنان فرو گذار نكنند ، صلح و آرامش و سعادت و دين باوري اوج خواهد گرفت و فتنه سازان هر چه بكوشند ، كمتر بهره مي برند.(7)
ج) خواص
خواص و نخبگان ، حلقه واسطه ميان مردم و رهبري و حكومت را تشكيل مي دهند . آنان هر چه درايجاد رابطه دو جانبه ميان توده مردم و نهاد حكومت بيشتر بكوشند ،
نقش حقيقي خويش را بهتر ايفا كرده اند. خواص ، يعني كساني كه درك و بينش و آگاهي بالاتري نسبت به ديگران دارند ، وظيفه اي سترگ بر دوش مي كشند ؛ چرا كه وظيفه و كاركردي دو گانه ، بر عهده دارند. ازيك سو بايد در دفاع از حريم رهبر بكوشند و مردم را براي حمايت از نظام ، بسيج كنند،به پيوند رهبر و ملت بينديشند و مردم را به آينده جامعه اميدوار سازند؛ از سوي ديگر ،نيازها و خواسته هاي ملت را به رأس هرم ،يعني رهبر جامعه انتقال دهند ، نارسايي ها و نابساماني ها را گوشزد ، و بر اوضاع نظارت كنند. وظيفه ديگر خواص و نخبگان ،آن است كه همچون ياري دلسوز و ناصحي امين ،دركنار رهبري بمانند و در هنگامه هاي سخت ،بازوي پرتوان او باشند . وي را از جريان امور، خواسته هاي مردم و تحولات جامعه آگاه سازند و بر ستم و بي عدالتي در نهان و آشكار بخروشند و اين گونه ، هم با فتنه ها و فتنه گرها مبارزه كنند و هم پيدايش زمينه ها و اسباب آن پيش گيري كنند.
/ج
الف )رهبري
دو ويژگي در رهبري جامعه اسلامي براي برخورد با فتنه ها در خور اهميت است:يكي ، شناخت دقيق جامعه و فتنه هاي هم بستر با آن ؛و ديگري ، جسارت و شجاعت در مقابله با آنها ، رهبري در هرم قدرت جامعه اسلامي ، جايگاه والا و خطير دارد و هر عمل و سخن رهبر ، در مقام پيش برنده اجتماع مسلمانان ، بسيار مهم است . از اين رو ، بينش استوار و شناخت همه جانبه و صحيح از عوامل فتنه ، شرط لازم و اساسي براي رهبري خردمندانه جامعه اسلامي است .
در هجوم اموال فتنه ها كه هر كدام به سويي پيش مي روند ، قدرت تفكر ، تدبر و اراده و عمل رهبري ، مي تواند تلاطم امواج را فرو نشاندو كشتي توفان زده جامعه اسلامي را به ساحل آرامش رساند.
حضرت علي (عليه السلام) شيوه رهبري خود را چنين بيان مي فرمايد :
آگاه باشيد كه شيطان حزب خود را فراهم ساخته و سوار و پياده اش را فرا خوانده و ـ به سوي شماـ تاخته . حقيقت بيني من با من است ، نه حق را از خود پوشيده داشته ام و نه بر من پوشيده بوده است . به خدا سوگند براي آنان آبگيري پر كنم كه چون بدان درآمدند ،برون شدن نتوانند و چون برون شدند خيال بازگشتن در سر نپرورانند.(1)
اميرمؤمنان ، علي (عليه السلام) در ادامه معرفي شيوه رهبري خود در برخورد با فتنه ها مي فرمايد:
به خدا چون كفتار نباشم كه با آهنگ خوابش كنند و فريبش دهند و شكارش كنند. من تا زنده ام به ياري جوينده حق ، روي گردان از آن [حق] را مي زنم ، و با فرمان بر يك دل ، نافرمان بددل را ؛ كه به خدا سوگند ، پس از رحلت رسول اكرم(صلي الله عليه و اله) تا امروز پيوسته حق مرا از من بازداشته اند ، و ديگري را بر من مقدم داشته اند.(2)
اگر نيروي عزم و اراده و قدرت انديشه و كياست ،در رهبري جمع گردد، جامعه مسير هدايت را مي پيمايد و سنگلاخ هاي پرپيچ و خم را در مي نوردد. چنانكه حضرت علي (عليه السلام) پس از واقعه نهروان ،با مردم چنين سخن مي گويد:
اما بعد ،اي مردم! من فتنه را فرو نشاندم و كسي جزمن دليري اين كار را نداشت ، از آن پس كه موج تاريكي آن برخاسته بود ، و گزندش ، همه جا را فرا گرفته بود.(3)
ب) مردم
مردم ،ركن اصلي و واحد ضروري تشكيل دهنده اجتماعند كه در دگرگوني هاي اجتماعي نقش اساسي دارند . هر چه افراد جامعه ، با نشاط تر ، پويا تر و هوشيارتر باشند ، جامعه ، سريع تر مسير پيشرفت را خواهد پيمود و كمتر دچار فتنه ها مي شود. اكنون پرسش اين است كه وظيفه مردم در رويارويي با فتنه ها چيست؟ با توجه به گستردگي و پيچيدگي فتنه ، شناخت و تجزيه و تحليل لايه هاي زيرين و دروني آن ،به طور معمول ، براي مردم دشوار است . از اين رو ،بايد با احتياط با آن روبرو شوندو تا آنجا كه مي توانند دامن خودرا از آن بركشند و به همراه رهبر عادل و زمان شناس جامعه اسلامي حركت كنند. البته اين، به معناي بي توجهي نسبت به حوادث روزگارو آنچه در جامعه مي گذرد ، يا به سر بردن حالت خمودگي نيست ، بلكه منظور ،فتنه گريزي است و اينكه پيش رفتن به سوي فتنه و خود را در آتش آن افكندن ، ناپسند است .پيشواي اول اسلام علي(عليه السلام) شيوه رويارويي مردم را با فتنه ، چنين ترسيم مي كند:
[در آن فتنه ] كشته اي است كه خونش رايگان است ، و ترساني كه پناه خواه از اين و آن است . فريبشان دهند با بستن پيمان ، و مغرورشان سازند به نام ايمان . پس
نمودارهاي فتنه و نشانه هاي بدعت مي باشيد ، و آن را كه پيوند جماعت مسلمان بدان استوار است و اركان اطاعت بر آن پايدار،برخود لازم شماريد و بر خود درآييد؛ ستمديده نه ستم شما به ديگران رسيده و بپرهيزيد از درافتادن به دامگاه هاي شيطان(4)
بنابراين ،ازديدگاه آن حضرت ، در رويارويي با فتنه ها بايد انديشناك و محتاطانه حركت كرد . ايشان در كلامي ديگر مي فرمايد : «هنگام فتنه چون شتر دو ساله باش ؛ نه پشتي [دارد] تا سوارش شوند و نه پستاني تا شيرش دوشند.»(5)
نكته ديگر آن است كه در رويارويي با فتنه ها ، بايد از شتاب بي جا دوري كرد واسير كمند احساسات بي ريشه نگرديد ؛ كه در غير اين صورت ، جز در افتادن در چاه عميق و خوفناك فتنه ، حاصلي نخواهد بود. به بيان ديگر فقط ، نيروي منطق و تفكر ، سخن سنجيده ،و اقدام بجاست كه مي تواند آتش فتنه را مهار كند. امير مؤمنان در اين باره با مردم چنين مي گويد:
بر جاي باشيد و بربلا ،شكيبا و دست ها و شمشيرهاي خودرا درهواي زبان هاي خويش به كار مداريد ؛ و در آنچه خدا شما را بدان نينگيخته ، شتاب مياريد.(6)
از ديگر وظايف مردم ،هشياري در انتخاب رهبر صالح ،سياسي، فكري و اجتماعي ، و اطاعت كامل از وي است . چنانچه در اين انتخاب ، به جاي بصيرت و دانايي ، بر پايه پندارها و سليقه ها و تعصبات بي اساس عمل شود ، فتنه ، سايه سنگين و شومش را مي گسترد و جامعه با بحران رو به رو خواهد شد. در حالي كه اگر مردم در گزينش رهبران ، مسيرصحيح را بپيمايند و با بينش استوار ، آنها را انتخاب كنند و در پشتيباني از آنان فرو گذار نكنند ، صلح و آرامش و سعادت و دين باوري اوج خواهد گرفت و فتنه سازان هر چه بكوشند ، كمتر بهره مي برند.(7)
ج) خواص
خواص و نخبگان ، حلقه واسطه ميان مردم و رهبري و حكومت را تشكيل مي دهند . آنان هر چه درايجاد رابطه دو جانبه ميان توده مردم و نهاد حكومت بيشتر بكوشند ،
نقش حقيقي خويش را بهتر ايفا كرده اند. خواص ، يعني كساني كه درك و بينش و آگاهي بالاتري نسبت به ديگران دارند ، وظيفه اي سترگ بر دوش مي كشند ؛ چرا كه وظيفه و كاركردي دو گانه ، بر عهده دارند. ازيك سو بايد در دفاع از حريم رهبر بكوشند و مردم را براي حمايت از نظام ، بسيج كنند،به پيوند رهبر و ملت بينديشند و مردم را به آينده جامعه اميدوار سازند؛ از سوي ديگر ،نيازها و خواسته هاي ملت را به رأس هرم ،يعني رهبر جامعه انتقال دهند ، نارسايي ها و نابساماني ها را گوشزد ، و بر اوضاع نظارت كنند. وظيفه ديگر خواص و نخبگان ،آن است كه همچون ياري دلسوز و ناصحي امين ،دركنار رهبري بمانند و در هنگامه هاي سخت ،بازوي پرتوان او باشند . وي را از جريان امور، خواسته هاي مردم و تحولات جامعه آگاه سازند و بر ستم و بي عدالتي در نهان و آشكار بخروشند و اين گونه ، هم با فتنه ها و فتنه گرها مبارزه كنند و هم پيدايش زمينه ها و اسباب آن پيش گيري كنند.
پی نوشت ها :
1.نهج البلاغه ، ترجمه : سيد جعفري شهيدي ، خطبه 10.
2. همان ، خطبه 6.
3. همان ، خطبه 93.
4. همان ، خطبه 151.
5. همان ، كلمات قصار ، ش1.
6. همان ، خطبه 191.
7. همان ، خطبه 5.
/ج