بررسي و توصيف حوادث كربلا در اشعار اهلي شيرازي (5)
4.اشاره به اشخاص مثبت و امامان در اشعار مرتبط با كربلا
گر چه سگ آشنا شود سگ صفت آشنا نشد
دوست نمي شود به كس دشمن آل مصطفا
(همان ، ص 422)
روي فلک سيه شود كز چه به تيرگي كشيد
چشم و چراغ فاطمه نور دو چشم مرتضا
(همان)
دشمن آل مرتضي پرده خويش مي درد
پنجه ي شير حق كجا روبه حيله گر كجا
(همان)
نيش زنند دشمنان تيغ بر آر يا علي
تا همه را فرو برد تيغ تو همچو اژدها
(همان)
يا رب به حق شاه رسل مصطفي كه هست
بر فخرش افتخار شهيدان كربلا
(همان ، ص 423)
بر اهل بيت و آل علي مرحمت نكرد
شمر لعين كه لعنت مرد و زنش گرفت
(همان ، ص 443)
يا مرتضي علي به شهيدان روا مدار
ظلمي چنين كه چرخ ستمكار كرده است
(همان ، ص 429)
او در قصيده اي با رديف «شهيدان كربلا »به دوازده امام شيعه اشاره مي كند. پس از ذكر نام پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) كه شاه رسولان و سبب افتخار شهيدان است، به ذكر دوازده امام (عليهم السلام) مي پردازد. حضرت علي (عليه السلام) گنج كرم، امام حسن (عليه السلام) داراي سرشتي پاكيزه، امام زين العابدين (عليه السلام) داراي عصمت و امام باقر (عليه السلام) مكان علم و دانش است. امام جعفر صادق (عليه السلام) امام دين، امام موسي كاظم (عليه السلام) ابر لطف، امام رضا (عليه السلام) شاه خراسان، امام تقي (عليه السلام)مظهر كرم و امام نقي (عليه السلام) هادي دين پيامبر است. او امام عسكري (عليه السلام) را شهسوار دين و حضرت مهدي (عج) را هادي و آخرالزمان مي داند. اهلي به دليل شيعه بودن و ارادت به امامان شيعه و نيز پيوند دادن حوادث كربلا با سرگذشت اين امامان بزرگوار، به اين مضمون سازي ها روي آورده است؛ يعني حوادث كربلا فقط محدود به امام حسين (عليه السلام) نشد، بلكه تمام آموزه هاي امامان بعدي نيز با اين موضوع گره خورده است و اهلي امامان ديگر را نيز با حادثه ي كربلا همراه مي بيند:
يا رب به حق شاه رسل مصطفي كه هست
بر فخرش افتخار شهيدان كربلا
(همان ، ص 423)
يا رب به حق گنج كرم مرتضي علي
آن اژدها شكار شهيدان كربلا
(همان)
يا رب به حق گوهر پاكيزه حسن
آن در شاهوار شهيدان كربلا
(همان)
يا رب به حق عصمت زين العباد كوست
در دهر يادگار شهيدان كربلا
(همان)
يا رب به حق باقر صابر مكان علم
آن مكرمت شعار شهيدان كربلا
(همان)
يا رب به حق جعفر صادق امام دين
آن گنج با وقار شهيدان كربلا
(همان ، ص 424)
يا رب به حق موسي كاظم سحاب لطف
آن ابر در نثار شهيدان كربلا
(همان)
يا رب به حق شاه خراسان كه نور اوست
شمع سرمزار شهيدان كربلا
(همان)
يا رب به حق جود تقي مظهر كرم
آن نخل ميوه دار شهيدان كربلا
(همان)
يا رب به حق هادي دين نبي نقي
آن سرو جويبار شهيدان كربلا
(همان)
يا رب به حق عسكري آن شهسوار دين
لشكر كش تبار شهيدان كربلا
(همان)
يا رب به حق مهدي هادي كزو شود
جبر شكست كار شهيدان كربلا
(همان)
اينک ظهور مهدي آخر زمان رسيد
زين رايت يزيد نگونسار كرده است
(همان ، ص 429)
شكر كه در زمان ما كار يزيد آخر است
مهدي آخر الزمان تيغ كشيده در غزا
(همان ، ص 422)
اهلي در اشعار كربلايي خود از اشخاص مقبول ديگري نيز ياد مي كند كه حضرت نوح ، خضر نبي و حضرت عيسي و مريم از آن زمره اند. طوفان نوح با اشكباري حوادث كربلا مرتبط مي شود و آب حيات خضر با تشنگي امام حسين (عليه السلام) و يارانش ارتباط مي يابد و شاعر عطر وجود امام حسين (عليه السلام) را با دم زندگي بخش عيسي متناسب مي بيند و به همين دليل، اين پيامبران بيشتر مورد توجه او قرار گرفته اند:
طوفان نوح سر نزد از كربلا عجب
از چشم اشكبار شهيدان كربلا
(همان ، ص 423)
هست حسين، تشنه لب خضر كجاست در جهان
آب حيات مؤمنان تشنه جگر بود چرا
(همان ، ص 422)
آب خضر به پرده ظلمت نهفته چيست
گر نيست شرمسار شهيدان كربلا
(همان ، ص 423)
گر خضر از حيات پشيمان شود رواست
كو نيست در شمار شهيدان كربلا
(همان)
حلقي بريد شمر لعين كز نسيم او
بويي است اينكه عيسي مريم گرفته است
(همان ، ص 430)
5.شخصيت هاي منفي در كربلا
آن كه حسين مي كشد دعوي دين چه مي كند
شمر لعين روسيه شرم ندارد از خدا
(همان ، ص 422)
حلقي بريد شمر لعين كز نسيم او
بويي است اينكه عيسي مريم گرفته است
(همان ، ص 430)
بر اهل بيت و آل علي مرحمت نكرد
شمر لعين كه لعنت مرد و زنش گرفت
(همان ، ص 443)
سگ در قلاده شمر لعين است در جهان
وين طوق لعنت است كه در گردنش گرفت
(همان)
شمر لعين كه خود ز سگان جهنم است
لب تشنه اش بدرد سفال كلاب كن
(همان ، ص 498)
از تاب برق قهر تن شمر كي رهد
گر همچو نقش آينه در آهنش گرفت
(همان ، ص 443)
ببريد حلق پاک حسين آن يزيد و شمر
اين غدر بين كه آن سگ غدار كرده است
(همان ، ص 428)
شكر كه در زمان ما كار يزيد آخر است
مهدي آخر الزمان تيغ كشيده در غزا
(همان ، ص 422)
قدر حسين كم نشد و شد عزيزتر
خود را يزيد روسيه و خوار كرده است
(همان ، ص 428)
اينک ظهور مهدي آخر زمان رسيد
زين رايت يزيد نگونسار كرده است
(همان ، ص 429)
در طوق لعنت است به دوزخ يزيد سگ
در گردنش سلاسل آتش طناب كن
(همان ، ص498)
تا خرمي نمود يزيد از عزاي شاه
ما را كدورت از دل خرم گرفته است
(همان ، ص 430)
دنيا بدين خريد يزيد اين خري ببين
كو ترک يوسف از پي درهم گرفته است
(همان)
گر زانكه رو به قبله يزيد آورد چه سود
چون در به روي قبله ي اعظم گرفته است
(همان)
جان يزيد كي رهد از آتش حجيم
كو را خدا گرفته و محكم گرفته است
(همان)
بعد از هزار سال به شمشير انتقام
حق لشكر يزيد گرفتار كرده است
(همان ، ص 429)
بر كفر خويش چون عمر سعد سكه زد
در خطبه اش به لعنت يزدان خطاب كن
(همان ، ص 498)
ابن زياد سگ كه ز سگ كمتر است هم
حشرش به خرس و خوك و به شرالدواب كن
(همان)
از جور عهد و از ستم كوفيان شوم
اين فتنه شد دچار شهيدان كربلا
(همان ، ص423)
پی نوشت ها :
* استاد يار دانشگاه قم
منبع:فصلنامه شيعه شناسي شماره 27
ادامه دارد...