
تـــب از منظر طــب
تب از گذشتههاي دور، هم به عنوان پاسخي به ناخوشيها و هم به عنوان بيماري تلقي ميشده و اين ديدگاه دوگانه نسبت به تب، با وجودي که امروزه ما درک نسبتا کاملي از سازوکارهاي فيزيولوژيک کنترل درجه حرارت بدن داريم، همچنان باقي مانده است. اگرچه دانش کنوني به ما ميآموزد که تب، بخشي از پاسخ التهابي در بدن است و بنابراين تنها نشانهاي از فرآيند بيماريزاي زمينهاي است، هنوز احساس نياز ميکنيم که «تب» را با دارو يا پاشويه درمان کنيم؛ هر چند که هميشه به چنين کاري نياز نيست.
اگرچه تعريف تب بر حسب سن فرد، محل اندازهگيري درجه حرارت و نوع دماسنج مورد استفاده فرق ميکند، به سادگي ميتوان آن را بالاتر رفتن درجه حرارت بدن از حد نوسانات عادي آن در طول روز تعريف کرد. باوجود شواهد فزاينده در مورد آثار مفيد تب ملايم، هنوز ترسي عمومي از فرآيند تب وجود دارد. تب معمولا به عنوان شاخص شدت بيماري در نظر گرفته ميشود و بسياري از پزشکان، آن را جدي ميگيرند. ترس مشابهي در والدين نيز وجود دارد؛ در حالي که اغلب موارد تب در کودکان خود به خود بهبود پيدا ميکنند و کودکان موارد خفيف تا ملايم تب را به راحتي تحمل ميکنند. اين نگرانيها شايد از ناآگاهي ما نسبت به فرآيند فيزيولوژيک تب ناشي شده باشد.
شواهد فعلي نشان ميدهد که اين مواد ضدتب دروني بر سلولهاي عصبي تنظيمکننده درجه حرارت در ناحيه پره اپتيک در جلوي هيپوتالاموس و ديواره شکميدستگاه ليمبيک اثر ميکنند.
همچنين شواهدي در دست است که داروهاي ضدالتهابي غيراستروييدي با کاهش توليد پروستاگلاندين E2 تب را مهار ميکند. بديهي است توليد اين مواد ضدتب دروني مانع آن ميشود که تب حالتي غيرقابل کنترل پيدا کند.
در اين حالت، افزايش توليد هورمون آدرنالين از بخش مرکزي غده فوقکليه رخ ميدهد. اين هورمون به افزايش سرعت ضربان قلب، سرعت سوخت و ساز و توان عضلاني ميانجامد. آدرنالين سرعت تجزيه قند گلوگز در سلوها و تبديل آن به انرژي را ميافزايد و با سرعت گرفتن اين واکنشهاي شيميايي، درون سلولها، توليد محصول فرعي آنها که حرارت باشد هم افزوده ميشود. آدرنالين همچنين نوعي تنگکننده عروقي قدرتمند در رگهاي محيطي است، به اين ترتيب، گرما در بدن حفظ ميشود. تنگ شدن شريانچههاي پوست، باعث افزايش مقاومت رگهاي خوني محيطي ميشود و به اين ترتيب، خون از بسترهاي مويرگي پوست به بافتهاي عمقيتر نزديک به مرکز بدن فرستاده ميشود. در نتيجه، حرارت حفظ ميشود و از راه رسانايي، پرتوتابي، همرفت و تبخير، عرق
از دست نميرود. همچنين توليد هورمون ضدادراري کاهش مييابد. اين هورمون در بخش خلفي هيپوفيز در مغز توليد و ذخيره ميشود. در شرايط عادي اين هورمون با تغليظ ادرار از ازدست رفتن آب از بدن جلوگيري ميکند. اما کاهش توليد اين هورمون در هنگام بروز تب باعث از دست رفتن مايع بيشتر و کاهش مايعات درون عروق و خارج عروق ميشود و در نتيجه، انرژي کمتري براي حفظ درجه حرارت مرکزي بدن لازم است.
اين فرآيندهاي فيزيولوژيک پيامدهاي رفتاري هم دارد. فرد تبدار ممکن است احساس سرما و لرز کند و خود را در پتو بپيچد و بدنش را جمع کند تا ميزان سطح بدناش را که در معرض محيط است کاهش يابد، يا در بستر بيحرکت بماند.
حال اگر ما سعي کنيم بخش محيطي بدن را با انجام کاري مانند پاشويه سرد کنيم، نتيجه، افزايش بيشتر سرعت سوخت و ساز و تلاش بيشتر بدن تبدار براي حفظ حرارت است؛ يعني وضع بدتر ميشود. اگر به همان مثال «دستگاه حرارت مرکزي» برگرديم، تاثيربخشترين راه براي کاهش درجه حرارت بدن از 30 درجه به 21 درجه، اين نيست که پنجرهها را باز کنيم. اين کار تنها باعث ميشود که بويلر براي حفظ درجه حرارت محيط در حد 30 درجه تلاش بيشتري کند و به اين ترتيب، مقدار زيادي انرژي هدر رود.
در فرد تبدار نيز اثر مشابهي ايجاد ميشود. هر چه شما سعي کنيد درجه حرارت محيطي بدن او را کاهش دهيد، هيپوتالاموس که اين کار را تهديد براي درجه حرارت مرکزي بدن ميبيند، با افزايش سرعت سوخت و ساز بدن، احتمالا با ايجاد لرز شديد و به کار انداختن بيشتر سازوکارهاي حفظ حرارت پاسخ خواهد داد.
موادي که تب را در بدن القا ميکنند، تبزا (پيروژن) نام دارند و ممکن است از خارج وارد بدن شوند. براي مثال، ويروس آسيبرسان، سموم باکتريايي، ترکيب آنتيژن،آنتيبادي و يا در داخل بدن توليد شوند مثل واسطههاي شيميايي مانند اينترلوکين و اينترفرون.
در اينجا به چگونگي ايجاد تب در شايعترين حالت آن، يعني تب ناشي از عفونت ميکروبي، ميپردازيم.
عفونت ميکروبي اگر به حال خود رها شود، در حالي که ميکروب مهاجم تکثير ميشود، به مرگ يا آسيب بافتهاي محلي ميانجامد. از اين سلولهاي آسيبديده واسطههاي شيمايي التهابزايي مانند هيستامين، کينينها، پروستاگلاندينها، لکوترينها و اينترلوکينها آزاد ميشوند. اين واسطههاي التهابي باعث جلب سلولهاي سفيد خون به محل عفونت ميشوند (فرآيند کموتاکسي).
اولين گلبولهاي سفيدي که به عامل عفونتزا پاسخ ميدهند، سلولهايي به نام «ماکروفاژها» هستند که ميکروب را ميبلعند و به نوبه خود مجموعههايي از سيتوکينها و ساير مواد التهابزا را آزاد ميکنند که پاسخ ايمني را تشديد ميکند و تداوم ميبخشد.
اين مواد التهابزا که مولکولهاي کوچک پروتئيني هستند باعث فعال شدن دستگاه ايمني و بروز تب ميشوند.
• درجه حرارت مقعدي بالاتر از 8/37 درجه سانتيگراد
• درجه حرارت دهاني بالاي 5/37 درجه سانتيگراد
• درجه حرات زيربغلي بالاي 2/37 درجه سانتيگراد
• درجه حرارت درونگوشي بالاي 2/37 درجه سانتيگراد
اندازهگيري دهاني درجه حرارت طبيعي بدن 8/36 به علاوه يا منهاي 7/0 درجه محسوب ميشود. اين امر به معناي آن است که درجه حرات دهاني ميان 1/36 درجه و 5/37 درجه احتمالا طبيعي محسوب ميشود. البته بايد توجه داشته باشيد که نوسانات زيادي در درجه حرارت بدن رخ ميدهد که هنگام اندازهگيري تب بايد به آن توجه داشت. اين ارقام براي فرد بزرگسالي است که ناشتا نيست، لباس راحتي پوشيده است، درون خانه در اتاقي که درجه حرارتي عادي 7/22 درجه تا 4/24 درجه سانتيگراد دارد و در صبح با فاصله زماني مناسبي پس از بلندشدن از بستر، تعيين شده است. به علاوه، براي اندازهگيري درجه حرارت دهاني، فرد نبايد دست کم در 15 تا 20 دقيقه قبل از آن چيزي خورده با نوشيده باشد يا سيگار کشيده باشد. درجه حرارت بدن در طول روز نوساني طبيعي دارد، کمترين درجه حرارت در ساعت 4 بامداد و بيشترين درجه حرارت در ساعت 6 بعدازظهر است. درجه حرارت طبيعي بدن ممکن است تا حد 6/0 درجه در ميان افراد متفاوت و از روزي به روز ديگر تغيير کند. در زنان در زمانهاي مختلف چرخه قاعدگي درجه حرارت بدن تغيير ميکند. درجه حرارت بدن پس از غذا خوردن بالا ميرود و عوامل رواني نيز ممکن است بر آن تاثير بگذارند.
اين سيتوکينهاي مختلف، هم آثار موضعي و هم آثار عمومي دارند؛ براي مثال، اينترلوکينها به ارتباط سلولي ميان گلبولهاي سفيد کمک کرده و به دليل اثر شبههورمونيشان بر شدت و مدت پاسخ التهابي اثر ميگذارند.
به جز بروز پاسخ ايمني براي مقابله با ميکروب مهاجم، اينترلوکينها، اينترفرون و TNF آلفا با ايجاد مادهاي به نام پروستاگلاندين E2، اثر تبزاي دروني هم دارند. پروستاگلاندينها از اسيدهاي چرب ضروري در بدن توليد ميشوند و به سادگي با گذر از ديواره سلولي وارد جريان خون ميشوند. پروستاگلاندينها تقريبا در همه اندامها و بافتهاي بدن وجود دارند و آثار شبههورموني بر سلولها ايجاد ميکنند، توليد آنزيم «آدنيل سيکلاز» را تنظيم ميکنند و از اين راه ميتوانند بر سرعت سوخت و ساز سلولها اثر بگذارند.
در هيپوتالاموس در مغز که ترموستات بدن به حساب ميآيد، پروستاگلاندين E2 نقش مهميدر تغيير اختصاصي روند تنظيم درجه حرارت ايفا ميکند.
مشخص شده است که ميزان زيادي از گيرندههاي پروستاگلاندين E2 در ناحيه «پره-اپتيک» هيپوتالاموس وجود دارد که مسوول ايجاد تب است. در عين حال، هيپوتالاموس از طريق خوشهاي از سلولهاي عصبي در تماس نزديک با جريان خون است. اين ساختار عصبي به فراتر از سد خوني مغزي (که ورود مواد از خون به مغز را کنترل ميکند) ميرود و امکان تماس مستقيم مواد تبزاي بيروني و دروني موجود در جريان خون و نيز پروستاگلاندين E2 را با هيپوتالاموس ايجاد ميکند.
پيامد اثر مستقيم بر هيپوتالاموس افزايش «نقطه تنظيم» درجه حرارت بدن در اين اندام است. اکنون اين درجه جديد بالا رفته را هيپوتالاموس عادي فرض ميکند و تا زماني که توليد مواد تبزا ادامه يابد، درجه حرارت بالا ميماند و تب ادامه مييابد.
شيوه عمل مانند تعيين درجه حرارت در دستگاه حرارت مرکزي در خانه است. اگر شما ترموستات دستگاه را در حد 21 درجه قرار دهيد، بويلر سيستم را آنقدر گرم ميکند تا درجه حرارتاش به 21 درجه برسد. بعد هنگامي که درجه حرارت به بالاي 21 درجه رسيد، بويلر به طور خود کار خاموش ميشود و هنگاميکه درجه حرارت به زير 21 درجه رسيد، دوباره روشن ميشود. حال اگر شما درجه ترموستات را مثلا به 30 درجه برسانيد، بويلر به گرم کردن سيستم تا رسيدن به اين درجه حرارت جديد ادامه خواهد داد.
منبع: http://www.salamat.com
ae
تب چيست؟
اگرچه تعريف تب بر حسب سن فرد، محل اندازهگيري درجه حرارت و نوع دماسنج مورد استفاده فرق ميکند، به سادگي ميتوان آن را بالاتر رفتن درجه حرارت بدن از حد نوسانات عادي آن در طول روز تعريف کرد. باوجود شواهد فزاينده در مورد آثار مفيد تب ملايم، هنوز ترسي عمومي از فرآيند تب وجود دارد. تب معمولا به عنوان شاخص شدت بيماري در نظر گرفته ميشود و بسياري از پزشکان، آن را جدي ميگيرند. ترس مشابهي در والدين نيز وجود دارد؛ در حالي که اغلب موارد تب در کودکان خود به خود بهبود پيدا ميکنند و کودکان موارد خفيف تا ملايم تب را به راحتي تحمل ميکنند. اين نگرانيها شايد از ناآگاهي ما نسبت به فرآيند فيزيولوژيک تب ناشي شده باشد.
ضدتبهاي طبيعي
شواهد فعلي نشان ميدهد که اين مواد ضدتب دروني بر سلولهاي عصبي تنظيمکننده درجه حرارت در ناحيه پره اپتيک در جلوي هيپوتالاموس و ديواره شکميدستگاه ليمبيک اثر ميکنند.
همچنين شواهدي در دست است که داروهاي ضدالتهابي غيراستروييدي با کاهش توليد پروستاگلاندين E2 تب را مهار ميکند. بديهي است توليد اين مواد ضدتب دروني مانع آن ميشود که تب حالتي غيرقابل کنترل پيدا کند.
اثر تب بر بدن
در اين حالت، افزايش توليد هورمون آدرنالين از بخش مرکزي غده فوقکليه رخ ميدهد. اين هورمون به افزايش سرعت ضربان قلب، سرعت سوخت و ساز و توان عضلاني ميانجامد. آدرنالين سرعت تجزيه قند گلوگز در سلوها و تبديل آن به انرژي را ميافزايد و با سرعت گرفتن اين واکنشهاي شيميايي، درون سلولها، توليد محصول فرعي آنها که حرارت باشد هم افزوده ميشود. آدرنالين همچنين نوعي تنگکننده عروقي قدرتمند در رگهاي محيطي است، به اين ترتيب، گرما در بدن حفظ ميشود. تنگ شدن شريانچههاي پوست، باعث افزايش مقاومت رگهاي خوني محيطي ميشود و به اين ترتيب، خون از بسترهاي مويرگي پوست به بافتهاي عمقيتر نزديک به مرکز بدن فرستاده ميشود. در نتيجه، حرارت حفظ ميشود و از راه رسانايي، پرتوتابي، همرفت و تبخير، عرق
از دست نميرود. همچنين توليد هورمون ضدادراري کاهش مييابد. اين هورمون در بخش خلفي هيپوفيز در مغز توليد و ذخيره ميشود. در شرايط عادي اين هورمون با تغليظ ادرار از ازدست رفتن آب از بدن جلوگيري ميکند. اما کاهش توليد اين هورمون در هنگام بروز تب باعث از دست رفتن مايع بيشتر و کاهش مايعات درون عروق و خارج عروق ميشود و در نتيجه، انرژي کمتري براي حفظ درجه حرارت مرکزي بدن لازم است.
اين فرآيندهاي فيزيولوژيک پيامدهاي رفتاري هم دارد. فرد تبدار ممکن است احساس سرما و لرز کند و خود را در پتو بپيچد و بدنش را جمع کند تا ميزان سطح بدناش را که در معرض محيط است کاهش يابد، يا در بستر بيحرکت بماند.
حال اگر ما سعي کنيم بخش محيطي بدن را با انجام کاري مانند پاشويه سرد کنيم، نتيجه، افزايش بيشتر سرعت سوخت و ساز و تلاش بيشتر بدن تبدار براي حفظ حرارت است؛ يعني وضع بدتر ميشود. اگر به همان مثال «دستگاه حرارت مرکزي» برگرديم، تاثيربخشترين راه براي کاهش درجه حرارت بدن از 30 درجه به 21 درجه، اين نيست که پنجرهها را باز کنيم. اين کار تنها باعث ميشود که بويلر براي حفظ درجه حرارت محيط در حد 30 درجه تلاش بيشتري کند و به اين ترتيب، مقدار زيادي انرژي هدر رود.
در فرد تبدار نيز اثر مشابهي ايجاد ميشود. هر چه شما سعي کنيد درجه حرارت محيطي بدن او را کاهش دهيد، هيپوتالاموس که اين کار را تهديد براي درجه حرارت مرکزي بدن ميبيند، با افزايش سرعت سوخت و ساز بدن، احتمالا با ايجاد لرز شديد و به کار انداختن بيشتر سازوکارهاي حفظ حرارت پاسخ خواهد داد.
فيزيولوژي تب
موادي که تب را در بدن القا ميکنند، تبزا (پيروژن) نام دارند و ممکن است از خارج وارد بدن شوند. براي مثال، ويروس آسيبرسان، سموم باکتريايي، ترکيب آنتيژن،آنتيبادي و يا در داخل بدن توليد شوند مثل واسطههاي شيميايي مانند اينترلوکين و اينترفرون.
در اينجا به چگونگي ايجاد تب در شايعترين حالت آن، يعني تب ناشي از عفونت ميکروبي، ميپردازيم.
عفونت ميکروبي اگر به حال خود رها شود، در حالي که ميکروب مهاجم تکثير ميشود، به مرگ يا آسيب بافتهاي محلي ميانجامد. از اين سلولهاي آسيبديده واسطههاي شيمايي التهابزايي مانند هيستامين، کينينها، پروستاگلاندينها، لکوترينها و اينترلوکينها آزاد ميشوند. اين واسطههاي التهابي باعث جلب سلولهاي سفيد خون به محل عفونت ميشوند (فرآيند کموتاکسي).
اولين گلبولهاي سفيدي که به عامل عفونتزا پاسخ ميدهند، سلولهايي به نام «ماکروفاژها» هستند که ميکروب را ميبلعند و به نوبه خود مجموعههايي از سيتوکينها و ساير مواد التهابزا را آزاد ميکنند که پاسخ ايمني را تشديد ميکند و تداوم ميبخشد.
اين مواد التهابزا که مولکولهاي کوچک پروتئيني هستند باعث فعال شدن دستگاه ايمني و بروز تب ميشوند.
تب يعني چند درجه؟
• درجه حرارت مقعدي بالاتر از 8/37 درجه سانتيگراد
• درجه حرارت دهاني بالاي 5/37 درجه سانتيگراد
• درجه حرات زيربغلي بالاي 2/37 درجه سانتيگراد
• درجه حرارت درونگوشي بالاي 2/37 درجه سانتيگراد
اندازهگيري دهاني درجه حرارت طبيعي بدن 8/36 به علاوه يا منهاي 7/0 درجه محسوب ميشود. اين امر به معناي آن است که درجه حرات دهاني ميان 1/36 درجه و 5/37 درجه احتمالا طبيعي محسوب ميشود. البته بايد توجه داشته باشيد که نوسانات زيادي در درجه حرارت بدن رخ ميدهد که هنگام اندازهگيري تب بايد به آن توجه داشت. اين ارقام براي فرد بزرگسالي است که ناشتا نيست، لباس راحتي پوشيده است، درون خانه در اتاقي که درجه حرارتي عادي 7/22 درجه تا 4/24 درجه سانتيگراد دارد و در صبح با فاصله زماني مناسبي پس از بلندشدن از بستر، تعيين شده است. به علاوه، براي اندازهگيري درجه حرارت دهاني، فرد نبايد دست کم در 15 تا 20 دقيقه قبل از آن چيزي خورده با نوشيده باشد يا سيگار کشيده باشد. درجه حرارت بدن در طول روز نوساني طبيعي دارد، کمترين درجه حرارت در ساعت 4 بامداد و بيشترين درجه حرارت در ساعت 6 بعدازظهر است. درجه حرارت طبيعي بدن ممکن است تا حد 6/0 درجه در ميان افراد متفاوت و از روزي به روز ديگر تغيير کند. در زنان در زمانهاي مختلف چرخه قاعدگي درجه حرارت بدن تغيير ميکند. درجه حرارت بدن پس از غذا خوردن بالا ميرود و عوامل رواني نيز ممکن است بر آن تاثير بگذارند.
مواد تب زاي دروني
اين سيتوکينهاي مختلف، هم آثار موضعي و هم آثار عمومي دارند؛ براي مثال، اينترلوکينها به ارتباط سلولي ميان گلبولهاي سفيد کمک کرده و به دليل اثر شبههورمونيشان بر شدت و مدت پاسخ التهابي اثر ميگذارند.
به جز بروز پاسخ ايمني براي مقابله با ميکروب مهاجم، اينترلوکينها، اينترفرون و TNF آلفا با ايجاد مادهاي به نام پروستاگلاندين E2، اثر تبزاي دروني هم دارند. پروستاگلاندينها از اسيدهاي چرب ضروري در بدن توليد ميشوند و به سادگي با گذر از ديواره سلولي وارد جريان خون ميشوند. پروستاگلاندينها تقريبا در همه اندامها و بافتهاي بدن وجود دارند و آثار شبههورموني بر سلولها ايجاد ميکنند، توليد آنزيم «آدنيل سيکلاز» را تنظيم ميکنند و از اين راه ميتوانند بر سرعت سوخت و ساز سلولها اثر بگذارند.
در هيپوتالاموس در مغز که ترموستات بدن به حساب ميآيد، پروستاگلاندين E2 نقش مهميدر تغيير اختصاصي روند تنظيم درجه حرارت ايفا ميکند.
مشخص شده است که ميزان زيادي از گيرندههاي پروستاگلاندين E2 در ناحيه «پره-اپتيک» هيپوتالاموس وجود دارد که مسوول ايجاد تب است. در عين حال، هيپوتالاموس از طريق خوشهاي از سلولهاي عصبي در تماس نزديک با جريان خون است. اين ساختار عصبي به فراتر از سد خوني مغزي (که ورود مواد از خون به مغز را کنترل ميکند) ميرود و امکان تماس مستقيم مواد تبزاي بيروني و دروني موجود در جريان خون و نيز پروستاگلاندين E2 را با هيپوتالاموس ايجاد ميکند.
پيامد اثر مستقيم بر هيپوتالاموس افزايش «نقطه تنظيم» درجه حرارت بدن در اين اندام است. اکنون اين درجه جديد بالا رفته را هيپوتالاموس عادي فرض ميکند و تا زماني که توليد مواد تبزا ادامه يابد، درجه حرارت بالا ميماند و تب ادامه مييابد.
شيوه عمل مانند تعيين درجه حرارت در دستگاه حرارت مرکزي در خانه است. اگر شما ترموستات دستگاه را در حد 21 درجه قرار دهيد، بويلر سيستم را آنقدر گرم ميکند تا درجه حرارتاش به 21 درجه برسد. بعد هنگامي که درجه حرارت به بالاي 21 درجه رسيد، بويلر به طور خود کار خاموش ميشود و هنگاميکه درجه حرارت به زير 21 درجه رسيد، دوباره روشن ميشود. حال اگر شما درجه ترموستات را مثلا به 30 درجه برسانيد، بويلر به گرم کردن سيستم تا رسيدن به اين درجه حرارت جديد ادامه خواهد داد.
منبع: http://www.salamat.com
ae