مجاهد نستوه و فقيه ولايت مدار(2)

آيت الله مدني در دوران اقامت در نجف اشرف، در ايام تعطيلي حوزه يعني تابستان ها مرتباً به ايران سفر مي‌كرد و در شهرهاي مختلف به تبليغ و روشنگري سرگرم مي‌شد. مبارزه با مفاسد اجتماعي و مظاهر طاغوت، يكي از كارهاي اصلي آن شهيد بود كه به هر دياري كه سفر مي‌كرد يا تبعيد مي‌شد، اين مبارزه، سرلوحه فعاليت ها و حركت ها و برنامه هاي وي قرار داشت.
دوشنبه، 2 اسفند 1389
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مجاهد نستوه و فقيه ولايت مدار(2)

مجاهد نستوه و فقيه ولايت مدار(2)
مجاهد نستوه و فقيه ولايت مدار(2)


 





 
حسن دهقان

نقش شهيد آيت الله مدني در پيروزي انقلاب
 

سفرهاي تبليغي
 

آيت الله مدني در دوران اقامت در نجف اشرف، در ايام تعطيلي حوزه يعني تابستان ها مرتباً به ايران سفر مي‌كرد و در شهرهاي مختلف به تبليغ و روشنگري سرگرم مي‌شد. مبارزه با مفاسد اجتماعي و مظاهر طاغوت، يكي از كارهاي اصلي آن شهيد بود كه به هر دياري كه سفر مي‌كرد يا تبعيد مي‌شد، اين مبارزه، سرلوحه فعاليت ها و حركت ها و برنامه هاي وي قرار داشت.
همدان:

سال هاي 1341 تا 1351
 

آيت الله مدني، حركت تبليغي خود را به عنوان تبليغ و پياده كردن برنامه هاي اصلاحي، از همدان و از روستاي «دره مرادبيك» آغاز كرد. او فرموده است:
«من ديدم بايد همدان را حركت بدهم. از يك ده كار را شروع كردم تا مردم ببينند، بعد گرايش پيدا كنند.» وي دستور داد كسي حق ندارد بدون حجاب اسلامي وارد بشود. همچنين فروختن و خوردن مشروبات را ممنوع كرد و دره مرادبيك، يك ده نمونه شد. (8) اين عمل ايشان باعث علاقه مردم متدين همدان به او شد و پس از اينكه وي را شناختند، گرد او جمع شدند و از وي دعوت به عمل آوردند تا به همدان بيايد و ايشان با انتقال به همدان، فعاليت هاي خود را گسترش داد.
آيت الله مدني در سفرهاي خود به همدان، پيوسته ارتباطش را با رهبري مبارزات اسلامي حفظ و در مراحل مختلف نهضت، نقش حساس خود را ايفا كرد. همچنين مردم را با نقش هاي شوم رژيم طاغوتي آشنا ساخت و در سخنراني هاي خود، آنان را به بيداري و قيام دعوت كرد.در سال 1341، زماني كه رژيم شاه با تبليغات گسترده خود مي‌خواست رفراندوم به اصطلاح انقلاب سفيد را برگزار كند، آيت الله مدني در 9 آذر 1341 در مسجد جامع همدان، سخنراني تندي عليه انتخابات انجمن هاي ايالتي و ولايتي ايراد و مردم را نسبت به عواقب شوم آن آگاه كرد. وي در اين سخنراني گفت:«مردم! شما چقدر بي حس هستيد. اگر اين انتخابات ملغي نشود، در روز قيامت، شما مسئول هستيد. بايد با علماي قم همكاري كنيد و از آقايان پشتيباني نماييد.»
اقدامات روشنگرانه آيت الله مدني در همدان موجب شد كه ساواك درخواست كند كه بعد از مراجعت وي به نجف، از ورود دوباره او به ايران جلوگيري شود. ساواك مركز به خاطر نداشتن مجوزي براي جلوگيري از ورود وي، با اين پيشنهاد موافقت نكرد، اما دستور داد اعمال و رفتار وي تحت مراقبت قرار گيرد.
به دنبال اين دستور، مراقبت از شهيد مدني توسط ايادي ساواك شديدتر شد؛ به گونه‌اي كه تاريخ تردد وي ميان عراق و ايران مسافرت به شهرهاي مختلف، سخنراني ها و ملاقات ها، طريقه و وسيله مسافرت و مرز خروجي، همه و همه دقيقاً توسط عوامل ساواك به مركز گزارش مي‌شد. بعد از قيام 15 خرداد تبعيد امام، آيت الله مدني به مبارزات خود شدت بخشيد، در فرصت هاي مختلف، با طرح مرجعيت حضرت امام و با ايراد سخنراني هاي انقلابي و افشاگرانه، مردم را به هوشياري فرا خواند. همچنين وي با هماهنگي روحانيون سرشناس همدان اقداماتي را به منظور رفع توقيف روحانيون بازداشتي به عمل آورد. رژيم كه با گسترش نفوذ آيت الله مدني در ميان مردم، به عنوان يكي از سرسخت ترين طرفداران امام خميني، رو به رو بود، در سال 46 عده‌اي از روحانيون منطقه از جمله آيت الله مدني را ممنوع المنبر كرد.
مزدوران ساواك در دوران تبعيد امام جو پليسي و خفقان شديدي را عليه طرفداران امام حاكم كرده بودند و با هر گونه تبليغات به نفع مرجعيت ايشان شديداً مقابله مي‌كردند، به طوري كه بردن نام امام و داشتن رساله امام يك جرم نابخشودني به شمار مي‌آمد. در چنين جوي آيت الله مدني با شهامت و شجاعت، مرجعيت امام را مطرح و به نفع ايشان تبليغ مي‌كرد، به حدي كه ساواك طي گزارشي در تاريخ 49/5/31 اعلام مي‌دارد:«نامبرده(آيت الله مدني) در همدان به نفع [امام] خميني فعاليت و بيش از يك سوم اهالي همدان را مقلد [امام] خميني كرده است و مجلس از [امام] خميني تمجيد مي‌كند و وي را اعلم مجتهد [ مجتهد اعلم] قلمداد مي‌نمايد.».(9)
آيت الله مدني در ادامه سفرهاي تبليغي خود، در سال 51 تصميم گرفت كه به زادگاه خود، آذرشهر، برود و سخنراني روشنفكرانه‌اي داشته باشد. ساواك موضوع را به سرعت گزارش داد و از مركز به ساواك تبريز دستور رسيد كه در ضمن مراقبت از اعمال وي، از منبر رفتن او جلوگيري به عمل آيد.
آيت الله مدني در دوران حضور در همدان، علاوه بر فعاليت هاي مبارزاتي، خدمات ارزنده‌اي نيز داشت و آثار ماندگاري را از خود به يادگار گذاشت كه از آن جمله مي‌توان مدرسه‌اي ملي تحت عنوان مدرسه ديني در روستاي دره مرادبيك، مدرسه علميه در همدان، موسسه مهديه و صندوق تعاون امور اجتماعي نام برد.

سال 41
 

آيت الله مدني مجدداً در تاريخ 43/4/5 در مدرسه آخوند سكني گزيد و مردم و روحانيون به ديدار ايشان رفتند. در پائيز همين سال نيز چند بار به ملاير سفر كرد كه با استقبال گرم مردم آن منطقه مواجه شد. وي در ملاير مردم را براي انجام خدمات مذهبي از جمله تأسيس دبيرستان ملي ديني تشويق كرد. در تاريخ 43/9/4، آيت الله مدني به عراق بازگشت و مجدداً در روز 43/1/14 به همدان مراجعت كرد. هوشمند- رئيس ساواك همدان- در گزارش به اداره كل سوم اظهار داشت:«از بدو ورود ايشان به همدان، عده‌اي از افراد اخلالگر كه از طرفداران [امام] خميني مي‌باشند، گرد مشاراليه جمع و در صدد خريدن ساختمان دبيرستان علميه مي‌باشند. وي اضافه مي‌كند كه نامبرده در منابر، اظهارات تحريك آميز و خلاف نظم و مصالح عمومي ايراد نموده است. همچنين از اداره سوم ساواك درخواست مي‌كند از صدور پروانه خروج براي ايشان، خودداري كند.».
در همين دوران، به دنبال بازداشت آيت الله محي الدين انواري توسط رژيم ستم شاهي، آيت الله مدني به همراه عده‌اي از علماي همدان طي تلگرافي به آيت الله ميرزا احمد آشتياني در تهران، خواستار اقدام مقتضي جهت آزادي ايشان شدند. آيت الله مدني‌ در تاريخ 1345/5/8 از نجف اشرف وارد همدان شد. به محض ورود ايشان به همدان، ساواك و شهرباني، جريان را به مركز گزارش دادند.
وي پس از يك هفته، از همدان به قصد تهران خارج شد. اين مطلب در گزارش ساواك آمده است كه حكايت از تحت نظر بودن او دارد آيت الله مدني در تاريخ 45/7/21 دوباره عازم نجف شد.
همدان
در تاريخ 46/1/15، ساواك در كميته اطلاعاتي تشكيل جلسه داد و عده‌اي از روحانيون منطقه از جمله آيت الله مدني را ممنوع المنبر اعلام كرد. در اين جلسه براي جلوگيري از هر گونه اقدام روحانيون عليه رژيم ستم شاهي در ماه محرم و صفر آن سال، تدابيري اتخاذ و تصميم گرفته شد در صورت منبر رفتن روحانيون مذكور، از جمله آيت الله مدني بلافاصله دستگير و به ساواك منتقل شوند. همچنين دستور مراقبت از روحانيوني كه قصد تبليغ داشتند، صادر شد تا از هر گونه اظهار مطالب مخالف رژيم جلو گيري گردد. نيز مقرر گرديد روحانيوني كه از خارج همدان براي تبليغ وارد همدان مي‌شوند، شناسايي شوند و از آنان تعهد گرفته شود.
آيت الله مدني در تاريخ 46/4/18 از نجف اشرف وارد همدان شد و مردم دسته دسته به ديدن ايشان رفتند. وي در اين ديدارها مردم را در جريان اوضاع نجف اشرف قرار داد. ساواك در گزارش خود ضمن بيان مطلب فوق اظهار داشت:«آقاي سيد اسدالله مدني، يكي از افراد مخالف سرسخت مي باشد و به انواع و اقسام مختلف بر عليه دولت تبليغات دارد.»
آيت الله مدني ضمن مطرح كردن موقعيت امام قدس سره، در فرصت هاي مختلف عليه رژيم طاغوتي نيز به افشاگري مي پرداخت. وي در اين سفر، اعلاميه امام عليه اسرائيل را به همراه خود از نجف آورد و در همدان منتشر ساخت و خود نيز در محافل گوناگون عليه اسرائيل غاصب صحبت كرد. آيت الله مدني در تاريخ 46/7/27 مجدداً همدان را به مقصد نجف اشرف ترك كرد. در آستانه ماه رمضان، مقدم: مدير كل اداره سوم ساواك، ممنوع المنبر بودن آيت الله را به رياست ساواك همدان اعلام داشت. آيت الله مدني مجدداً در تاريخ 47/4/10 از نجف وارد همدان شد و بلافاصله ساواك ورود ايشان را گزارش كرد و وي را تحت مراقبت قرار داد. وي كماكان به طرح شخصيت رهبر تبعيدي امت در ميان مردم پرداخت و به روشنگري خويش ادامه داد. وي در تاريخ 47/7/10 به سمت عراق حركت كرد و در پي آن، ساواك در عراق دستور داد كه اعمال و رفتار وي تحت كنترل قرار گيرد و قبل از مراجعت ايشان به ايران مراتب اعلام شود.
وي در تاريخ 48/5/5 از نجف اشرف وارد همدان شد و در اولين جلسات خود با مردم، اوضاع عراق و نجف و برنامه هاي استعمار را تبيين كرد و از اهداف شوم مشترك استعمار در ايران و عراق عليه روحانيت پرده برداشت.
در تاريخ 48/6/5، آيت الله مدني مسافرتي به تهران داشت كه تاريخ و ساعت حركت و محل اقامت وي در گزارش منعكس شده بود كه حاكي از شدت مراقبت و كنترل ساواك است. وي مجدداً در تاريخ 48/7/4 به نجف اشرف عزيمت كرد.

سال هاي 1351 تا 1354:
 

خرم آباد
در اوايل دهه 50 در شهر خرم آباد، خلأء حضور يك عالم مجاهد و متعهد كه بتواند مرجع مذهبي و سياسي مردم باشد و زعامت روحانيت متعهد و انقلابي منطقه را به عهده بگيرد، بيش از هر زمان ديگر احساس مي شد. مدتي بود كه مرحوم آيت الله روح الله كمالوند كه سال هاي سال زعامت روحانيت منطقه و سرپرستي همه شئون مذهبي، اجتماعي و سياسي لرستان را در دست داشت، به دار بقا شتافته بود و جايگاه رفيع ايشان همچنان خالي بود. بر اين اساس، عده اي از روحانيون سرشناس متعهد خرم آباد، از آيت الله مدني دعوت به عمل آوردند كه فعاليت خود را از همدان به خرم آباد منتقل كند كه وي با استجابت دعوت ايشان و عزيمت به خرم آباد، فصل ديگري از زندگي پر فراز و نشيب و سراسر مبارزه خود را آغاز كرد.
آيت الله مدني در خرم آباد و در حوزه علميه كمالوند، فعاليت خود را با تدريس درس خارج آغاز كرد و بعد از مدتي با حكم حضرت امام قدس سره، سرپرستي اين حوزه را نيز بر عهده گرفت. ديري نگذشت كه از سوي امام راحل(ره) به عنوان وكيل تام الاختيار و نماينده ايشان به روحانيون و مردم خرم آباد معرفي شد. وي با دريافت وجوه شرعيه و پرداخت شهريه به طلاب و كمك به افراد محروم و بي سرپرست و با تأسيس مراكز عام المنفعه، گام هاي مهمي در اصلاح امور برداشت و همچنان نيز مبارزات خود را در خرم آ باد پي گرفت و با تبليغ مرجعيت امام خميني، تاليفات معظم له را در معرض استفاده مردم قرار داد و موجب جذب جوان هاي مذهبي و انقلابي شد. روحانيون متعهد با محوريت وي متحد شدند. مدرسه علميه كماليه، حسينيه فاطميه و مسجد شاه آباد، به پايگاه مبارزاتي تبديل شد و در مناسبت هاي مختلف، مردم انقلابي براي شنيدن سخنان وي در اين مراكز گرد هم آمدند. سخنراني هاي انقلابي و افشاگرانه وي در فاطميه و مسجد شاه آباد هر گز از خاطر مردم متعهد خرم آباد فراموش نمي‌شود. گزارش هاي مستمر ساواك در مورد برنامه ها و فعاليت هاي آيت الله مدني و ارسال آن به تهران، مزدوران رژيم را هراسان كرد و در نتيجه از سوي رؤساي ساواك مرتباً دستور مراقبت و كنترل فعاليت هاي ايشان صادر مي شد.
در سال هاي 1353 و 1354 ، ايادي شاه به منظور خنثي سازي فعاليت ها و خدشه دار كردن اعتبار و محبوبيت آيت الله مدني، دست به بعضي اقدامات و تبليغات سوء و وقيحانه زدند تا به هر شكل ممكن، شخصيت وي را در ميان مردم ترور كنند و پايگاه مردمي وي را از بين ببرند. عوامل ساواك زماني به اين اقدامات دست مي‌زدند كه زمينه آن توسط مخالفين آيت الله مدني كه با تبعيت از هواي نفس، آب به آسياب دشمن مي ريختند،آماده بود. آنها با نامه پراكني و اهانت به ايشان مي خواستند وي را وادار به ترك خرم آباد كنند كه اسناد مربوطه به اين جريان موجود است. از مجموعه اسناد موجود در پرونده آيت الله شهيد مدني چنين برداشت مي‌شود كه ساواك براي رسيدن به اهداف خويش،به طرق زير عمل مي كرد:
الف) ارسال نامه هاي تهديد آميز براي اطرافيان و ياران نزديك ايشان و ايجاد تفرقه در ميان آنان
ب) تهيه و انتشار نامه هاي حاوي مطلب موهن عليه آيت الله مدني در ميان مردم
ج) اعزام برخي از پرسنل شناخته شده ساواك در خرم آباد با برنامه حساب شده نزد آيت الله مدني و پخش شايعه ارتباط وي با دستگاه جهنمي ساواك به وسيله منابع
د) ايجاد اختلاف ميان روحانيون منطقه و تشريح اختلاف موجود و تقويت موقعيت بعضي از روحاني نماها كه با آمدن آيت الله شهيد مدني به خرم آباد، موقعيت آنان منزلزل شده بود
ه) در صورت نتيجه ندادن موارد فوق، جلب رسمي و طرد تبعيد از منطقه
در اجراي بند «ب» نامه هاي متعددي آكنده از مطالب اهانت آميز عليه ايشان تهيه شدند و در ميان مردم و افراد سرشناس پخش شد. در بعضي از اين شب نامه ها، صريحاً از آيت الله مدني درخواست شده بود كه خرم آباد را ترك كند. اين نامه ها به قدري روح لطيف و قلب پاك وي را آزار داد كه تصميم گرفت خرم آباد را ترك كند، اما با مخالفت روحانيون متعهد و مردم انقلابي مواجه و از تصميم خود منصرف شد.
در يكي از جلسات مسجد فاطميه، آيت الله مدني در حين صحبت هايش به اين مسئله اشاره و بخشي از خدمات دوساله خود را ذكر كرد و گفت:«من به خواهش جمعي از مردم آمده‌ام و چند مرتبه خواستم بروم، نگذاشتند.» در اين حال، يكي از حضار بلند شد و گفت:«آقا! هركس يا هر مقامي بخواهد شما را ناراحت كند، با جان ما بازي كرده است.» با اين سخن ديگر حاضران نيز ناراحت شدند.
به رغم جوسازي هاي مخالفين آيت الله مدني و عوامل ساواك، وي همچنان به مبارزات خود تداوم بخشيد و به تدريج، فعاليت هاي خود را گسترده تر و علني تر ساخت. او در سخنراني هاي خود ضمن انتقاد شديد از دستگاه مردم را به قيام و جنبش دعوت كرد.
ساواك مركز در تاريخ 54/7/7، طي نامه‌اي به ساواك همدان دستور داد كه تماس هاي او را با عناصر مخالف رژيم زير نظر بگيرند. در همين دوره، كتاب هاي امام از جمله توضيح المسائل و تحرير الوسيله را در خرم آباد توزيع كرد و به رغم خفقان حاكم، درباره مرجعيت امام در مناسبت هاي مختلف تبليغ كرد. همچنين در هر فرصتي و به اشكال گوناگون، مردم را به بيداري و آگاهي فرا مي‌خواند، آنان را از مفاسد دستگاه آگاه مي‌ساخت، نقشه هاي شوم استعمار و رژيم طاغوتي را برملا مي‌ساخت و رهبر واقعي را به مردم معرفي و چهره اصلي و پليد شاه را افشا كرد. وي علاوه بر اداره حوزه علميه و صندوق قرض الحسنه رضوي، براي تأسيس بيمارستان و كمك به فقرا و بي سرپرستان- از جمله خانواده زندانيان سياسي نيز- اقداماتي به انجام رساند.

پي نوشت ها :
 

8. ياران امام به روايت اسناد ساواك، ص 41
9. ياران امام به روايات اسناد ساواك، ص 16.
 

منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 57



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط