تاثير تغذيه بر سلامت روان

اگر به شما بگويند که نوع تغذيه با سلامت روان شما نسبت مستقيم دارد، باور مي‌کنيد؟ شايد در نگاه اول اين دو موضوع هيچ ارتباطي با هم نداشته باشند اما بسياري از کارشناسان بر اين باورند اعمال برخي تغييرات در رژيم غذايي طي 50 سال گذشته نقش مهمي در افزايش بيماري‌هاي رواني داشته است.
سه‌شنبه، 16 فروردين 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تاثير تغذيه بر سلامت روان

تاثير تغذيه بر سلامت روان
تاثير تغذيه بر سلامت روان


 






 

گفتگو با دکتر سعيد صدر
 

اگر به شما بگويند که نوع تغذيه با سلامت روان شما نسبت مستقيم دارد، باور مي‌کنيد؟ شايد در نگاه اول اين دو موضوع هيچ ارتباطي با هم نداشته باشند اما بسياري از کارشناسان بر اين باورند اعمال برخي تغييرات در رژيم غذايي طي 50 سال گذشته نقش مهمي در افزايش بيماري‌هاي رواني داشته است.
در عين حال، تحقيقات اخير نشان مي‌دهد که گرايش مردم به مصرف غذاهاي حاوي قند و چربي بيشتر و اجتناب از مصرف مواد غذايي تازه به افسردگي و مشکلات حافظه و .... منجر مي‌شود. دراين باره با دکتر سعيد صدر، روان‌پزشک و عضو هيات علمي دانشگاه شهيدبهشتي گفتگو کرده‌ايم که آن را مي‌خوانيد.

آقاي دکتر! اصلا ارتباطي بين تغذيه و سلامت روان وجود دارد؟
 

در حال حاضر، مدارک انگشت‌شماري وجود دارد که سلامت روان و دريافت مواد غذايي را به هم مربوط مي‌کنند، بنابراين نتيجه‌گيري قطعي در اين باره دشوار است اما تاثير تغذيه بر سلامت روان را نمي‌توان ناديده گرفت. از طرفي اين موضوع که مي‌گويند چاق‌ها از سلامت روان کمتري برخوردارند، مي‏‏‏‏تواند تاييدکننده اين ارتباط باشد.

بيشتر توضيح مي‏دهيد؟
 

تعادل در رژيم غذايي و استفاده صحيح از همه گروه‏هاي غذايي شامل گروه نان و غلات، گروه ميوه و سبزي‏ها، گروه شير و لبنيات و گروه گوشت، حبوبات و تخم‌مرغ مانع از چاق شدن افراد مي‏شود اما وقتي اين تعادل از بين مي‏رود و فرد به مرحله چاقي مي‌رسد، رضايتي که بايد از خودش داشته باشد را از دست مي‏دهد. همواره احساس خوبي نسبت به خود و زندگي اجتماعي‌اش ندارد و در واقع اعتماد به نفس‌اش هم کاهش مي‏يابد. اين هم يعني آسيب رسيدن به سلامت روان. به عبارت ديگر، افزايش وزن و چربي بدن با خطرات رواني و فيزيولوژيکي همراه است؛ مثلا مشکل در تهيه لباس و محدود شدن زندگي اجتماعي براي بسياري از افراد ناراحت‌کننده است و آنها را تا مرز افسردگي پيش مي‏برد.

يعني جز اين ارتباطي که گفتيد، تغذيه به تنهايي بر سلامت روان تاثيري ندارد؟
 

اکثر روان‌پزشکان بر اين باورند که نمي‌توان نقش تغذيه بر سلامت اعصاب و روان را ناديده گرفت. حتي تغذيه ناکافي و غلط مي‏تواند آثار نامطلوبي بر اعصاب و روان انسان بگذارد و موجب افسردگي شديد و اختلالات عصبي جدي شود.

مثال مي‏زنيد؟
 

چنانچه در برنامه غذايي روزانه کمبود شديد کربوهيدرات وجود داشته باشد، سلول‌هاي عصبي دچار کمبود انرژي شده و نمي‌توانند کار خود را انجام دهند. همچنين محدوديت شديد کربوهيدرات به مدت طولاني باعث پايين افتادن قند خون مي‏شود که به اين حالت هيپو کلسيمي مي‏گويند و عوارضي مانند خستگي، بي‌حوصلگي، اضطراب و کاهش قدرت يادگيري را به همراه دارد. در عين حال، کمبود شديد پروتئين نيز موجب بروز عوارضي مانند خستگي، بي‌حالي و سستي مي‏باشد.

آيا ويتامين‏ها هم بر سلامت روان موثرند؟
 

ويتامين گروه B و C بر سلامت سيستم عصبي تاثير زيادي دارند. از طرفي نياز به ويتامين‏هاي گروه B در افسردگي چنان است که براي نمونه کمبود شديد بيوتين ميل به خودکشي را افزايش مي‌دهد. استرس شديد نيز نياز بدن را به تمام مواد مغذي به خصوص ويتامين‏ها ي B5 و C چند برابر بالا مي‏برد. البته مواد معدني مانند يد، منيزيم و آهن نيز بر سيستم عصبي بسيار موثرند. حتي تاثير يد بر سيستم عصبي به قدري شديد است که چنانچه مادر در دوران بارداري کمبود يد داشته باشد، نوزاد با عقب‌افتادگي ذهني متولد مي‏شود. کمبود آهن هم موجب کم خوني مي‏شود. در اين حالت خون لازم به سلول‌هاي عصبي نمي‌رسد و در نتيجه خستگي، بي‌حالي، ضعف، کاهش يادگيري و عصبانيت و بي‌اشتهايي بروز مي‏کند.

وعده‏هاي غذايي چه‌طور؟ آنها مي‏توانند بر سلامت روان تاثيرگذار باشند؟
 

به نکته خوبي اشاره کرديد. خوردن يک صبحانه کامل و مغذي کسالت روزانه را از بين مي‏برد.
بسياري از افراد وقتي صبح زود از خواب بيدار مي‏شوند، کسل و بداخلاق هستند و آستانه تحمل‌شان به شدت پايين مي‏آيد. خوردن صبحانه در اين افراد بسيار کمک‌کننده است و موجب ايجاد نشاط و شادابي در روحيه آنها مي‏شود. حتي گفته مي‏شود مصرف مواد غذايي مانند شير، لبنيات، دوغ، آب‌ميوه و سبزي به طور موثري استرس را کاهش مي‏دهد و خوردن آنها به ويژه در وعده صبحانه توصيه مي‏شود.

و سوال آخر اين که آيا غذاي ضد استرس هم وجود دارد؟
 

به‌طور کلي نمي‌توان از واژه ضداسترس يا ضدخستگي در مورد غذاها استفاده کرد اما غذاهايي مثل ماهي، جگر، قلوه، تخم‌مرغ، شير، عسل، سويا، قارچ، بادام زميني، جوانه گندم، سبزيجات و مرکبات در پيشگيري و رفع استرس بي‌تاثير نيستند. مصرف غلات نيز به خاطر داشتن اسيدآمينه براي کاهش استرس بسيار مفيد است. از طرفي خوردن يک ليوان شير گرم قبل از خواب هم مي‏تواند آرامش‌بخش باشد. در مقابل؛ مصرف شکلات تاثير منفي بر سلامت بسياري از افراد دارد، به طوري که فرد با خوردن يک تکه شکلات دچار تنش عصبي مي‏شود.

تاثير تغذيه بر سلامت روان

 

تازه‌هاي تحقيق
 

چندي پيش در کشور انگلستان دو مطالعه بزرگ در مورد بيماري‌هاي رواني انجام شد.
نتايج اين مطالعات هر دو شبيه به هم و بسيار حيرت‌آور بودند. طبق اين نتايج تغيير رژيم غذايي بشر در کشورهاي صنعتي طي 50 سال گذشته ارتباط مستقيم با افزايش بيماري‌هاي رواني در همين برهه زماني داشت. در واقع بيماري‌هايي مانند اختلال کمبود توجه، افسردگي، اسکيزوفرني و حتي آلزايمر در افرادي که رژيم تغذيه‌اي نادرستي دارند، بيشتر ديده مي‌شود. اين دانشمندان نشان دادند که استفاده از غذاهاي فوري و کم ويتامين و غذاهايي که مواد معدني ناچيزي دارند، مي‌تواند سبب ابتلا به بيماري‌هاي رواني بشود. براي مثال، در کشورهايي که ماهي در فرهنگ غذايي آنها جايگاهي ندارد، آمار افسردگي بسيار بالا است. همچنين وقتي مصرف اسيدهاي چرب ضروري و نيز آنتي‌اکسيدان‌ها کمتر از حد طبيعي باشد، احتمال ابتلا به بيماري اسکيزوفرني افزايش پيدا مي‌کند. مواد ديگري هم مانند اسيدهاي چرب امگا3، سلنيوم و آمينواسيد تريپتوفان وجود دارند که کمبود هر کدام مي‌تواند اثري منفي در سلامت روان داشته باشد.
پس از مشاهده اين نتايج حيرت‌آور دانشمندان انگليسي برنامه تغذيه درماني براي بيماران مبتلا به اختلالات رواني پيشنهاد کردند. طبق اين رژيم غذايي بيماران بايد غذاهاي آماده، شکلات و موادي مانند چيپس و پفک را به کلي کنار مي‌گذاشتند و رژيم جديدي را طبق نظر اين متخصصان شروع مي‌کردند. اين رژيم جديد کاملا سالم و سرشار از مواد معدني و ويتامين بود. براي مثال، روغن ماهي که حاوي امگا3 و برخي ويتامين‌هاي ضروري است، گياهان برگ سبز و سبزيجات براي تامين اسيدفوليک و آجيل براي رساندن سلنيوم بخشي از اين رژيم جديد بود. البته بعضي بيماران به دليل مشکلات گوارشي يا حساسيت داشتن به بعضي غذاها مجبور شدند از قرص‌هاي حاوي ويتامين و مواد معدني استفاده کنند اما مهم نتيجه مثبتي بود که اکثر اين بيماران به دست آوردند. طبق آمارها در همان ماه اول استفاده از مکمل‌هاي غذايي، وضعيت خلقي بسياري از مبتلايان به افسردگي بهبود قابل ملاحظه‌اي پيدا کرد. حتي يک دانشجوي 18 ساله که مبتلا به اختلال دوقطبي افسردگي مانيا بود و دارو مصرف مي‌کرد، به کمک اين رژيم غذايي توانست به بيماري خود غلبه کند و در حال حاضر فقط يک قرص براي تثبيت وضعيت خلقي مصرف مي‌کند.
منبع:www.salamat.com



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط