مدیریت با مهربانی و قاطعیت
نويسنده:مصطفی کوثری مهر
در جهان امروزی که علوم، تکنولوژی و دانش پیشرفت نموده و سازمان های بزرگ صنعتی و تولیدی به وجود آمده است، مهمترین مسئله، چگونگی اداره مجموعههای عظیم انسانی است. امروزه از یک سو جهان هر روز به سمت بیعدالتی اداری پیش میرود و از دیگر سو، مدیریت به فنی پیچیده و تکنیکی تبدیل شده است، از سویی، آنچه مدیر را از دیگران متمایز میسازد، میزان نفوذ و تأثیرگذاری او بر کارکنان، به منظور انجام وظایف و دستیابی به اهداف است. یکی از ضروریات نفوذ بر دیگران، همسویی گفتار و کردار است. این موضوع، آنگاه که بحث ارزشهای دینی و فرهنگی مطرح میشود، به دقت نظر بیشتری نیاز دارد؛ چرا که حرمت باورها و ارزشها، تنها با عمل به آنها حفظ میشود. لذا لازم است با فقه پویای اسلامی و با استفاده از کتاب و سنت و./ مدیریت سالم و نظام مند اسلامی ارائه شود. مسند مدیریت از دیدگاه اسلام، امانتی است که مدیران در این مسند، باید حافظ ارزشهای اخلاقی، معنوی و اسلامی باشند. در نظام اسلامی با توجه به والاییها و منزلتهای انسان، مدیریت اعمال میشود و هرگاه اصول و شیوههای مدیریت منافی حرمت شخصیت و حیثیت انسانی باشد، مورد تأیید اسلام نخواهد بود، زیرا در این مکتب، قانون حفظ منزلت انسان، بر روشها و اصول مدیریت حاکم است.
امام علی(ع) ـ در نامهای به فرماندار خود در آذربایجان (اشعث بن قیس) مینویسد: «مدیریت و حکمرانی برای تو طعمه نیست، بلکه یک امانت است، و کسی که از تو بالاتر است از تو خواسته که نگهبان آن باشی».
مدیریت تکلیف است نه حق. در نظام اسلامی، واگذاری و قبول مدیریتها و منصبهای اجتماعی، یک تکلیف است نه حق؛ یعنی مدیرانِ پرورشیافته در مکتب آسمانی اسلام، خدمت در منصب مدیریت را انجام تکلیف شرعی میدانند و معتقدند که مدیریت وظیفه است نه وسیله سودجویی. مدیریت خدمت است نه حکومت. در بینش اسلامی، مدیر اسلامی هرگز مدیریت را برای حاکمیت خویش نمیخواهد؛ زیرا در چنین صورتی او حاکم است نه خادم.
مدیریت قبل از اینکه ریاست باشد، خدمتگزاری است؛ چنانکه حضرت علی(ع) میفرماید: «.// به خدا قسم این کفش کهنه و پر از وصله نزد من از حکومت بر شما محبوبتر است و بدین دلیل حکومت را پذیرفتهام که حق را ثابت کنم و باطل را از میان بردارم.»مدیریت بیشتر هدایت کردن است تا قدرتنمایی. بسیاری از مدیران، مدیریت را میدان نمایش قدرت میدانند.
قرآن کریم به پیامبر (ص) توصیه میکند که مدیریت فرهنگی، اعتقادی و سیاسی باید در فضای فرحزای هدایت به بار نشیند و هرگاه این فضا به خفقان و اجبار آلوده شود، هرگز موفقیت و رشدی نخواهد بود.
مدیریت و منزلت انسان؛ در نظام اسلامی مدیر با توجه به منزلتهای انسانی مدیریت میکند و هرگاه روش ها و شیوههای مدیریت به شخصیت و حیثیت انسان لطمه وارد کند، آن مدیریت اسلامی نیست؛ زیرا انسان خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین است و قانون حفظ منزلت انسان، حاکم بر روشها و اصول مدیریت است.
مدیریت و قانون خدا؛ در بینش اسلامی مدیریت تا جایی نافذ است که با احکام الهی تضاد نداشته باشد؛ چنانکه پیامبر (ص) میفرماید: «اطاعت برای اجرای فرمان مخلوق نیست، در صورتی که معصیت خالق را موجب شود». مدیریت و وجوب عدل و احسان؛ یکی از اصولی که در نظام اجتماعی اسلام حاکم بر کلیه مقررات و روابط اجتماعی است، وجوب عدل و احسان و دوری از گمراهی است.
مدیریت و تقدس وسیله؛ مدیر اسلامی برای رسیدن به اهداف انسانی، نباید از وسایل غیرمقدس و غیرارزشی استفاده نماید؛ حضرت علی (ع) میفرماید: «پیروز نشده کسی که با گناه و تجاوز به پیروزی رسیده؛ و آن کسی که با شر و ستمگری غالب شود در حقیقت مغلوب است».
▪ سازماندهی: در فرهنگ اسلامی که فرهنگ نظم و انضباط است، سازماندهی جایگاه ویژه ای دارد. تقسیم کار، تحدید وظایف، جلوگیری از تداخل امور و اختیار و آزادی در محدوده مسئولیت، از مسائلی هستند که اسلام برای سعادت انسان ضروری میداند.
حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر مینویسد: «ای مالک در کار کارمندانت با دقت بنگر و آنان را پس از آزمایش به کار بگمار».
▪ هماهنگی: یکی دیگر از ارکان مدیریت، هماهنگی است. مدیر با یک سلسله حرکتها و برنامههای منظم واحدهای مختلف سازمان را به یکدیگر مرتبط می سازد. هماهنگی و همسویی در یک سازمان، از اهمیت خاصی برخوردار است و بدون هماهنگی، مجموعه ؛ مجموعه نخواهد بود. چنان که پیامبر (ص) پس از هجرت با ایجاد اخوت و برادری بین قبایل و افراد مختلف، انسجام و هماهنگی مطلوبی را به وجود آورد که عامل بسیاری از موفقیتهای آن زمان مسلمین بود.
▪ نظارت :یکی دیگر از ارکان مدیریت و از وظایف مهم مدیر نظارت و کنترل است. مدیر در حیطه نظارت، باید همه فعالیتهای مجموعه را با برنامهها بسنجد؛ چنانچه آنها با اهداف و برنامهها تطابق داشته باشند، آن مجموعه، مجموعه موفقی خواهد بود. مولای متقیان حضرت علی (ع) میفرماید: «حاکم باید برای اطلاع از مردم، بویژه طبقه محروم جامعه، دستگاه خاص نظارتی داشته باشد تا از مشکلات زندگی آنها آگاهی یابد». و در جای دیگر می فرمایند: «ای مالک از معتمدان خویش، کسی که خداترس و فروتن است، برای نظارت بر زندگی محرومان برگزین تا امورشان را به تو گزارش دهد.»
اسلام نظارت مستقیم را به آن مفهومی که مدیر در جزئیترین مسائل شخصاً نظارت کند، نمیپذیرد؛ زیرا معتقد است مدیر با پرداختن به کارهای فرعی از کارهای اصلی باز میماند. به همین خاطر، اسلام نظارت غیرمستقیم را میپسندد، یعنی مدیر از طریق افراد دیگر که به منزله چشم او هستند، کار نظارت بر سازمان را انجام می دهد.«مدیریت غیر متمرکز»
حتی اسلام نظارت را به عنوان قانون شرعی و تکلیف الهی وظیفه همه مردم میداند تا نسبت به سرنوشت یکدیگر علاقهمند شوند؛ میتوان در امر به معروف و نهی از منکر این نظارت و وظیفه را به روشنی دید. «مردان و زنان با ایمان، بعضی ناظر و سرپرست بعضی دیگرند، به این معنا که همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر میکنند».
▪ ارزشیابی: بررسی میزان رسیدن به اهداف با توجه به امکانات موجود را ، ارزشیابی گویند. اسلام اهمیت خاصی برای ارزشیابی قائل است و آن را تحت عنوان محاسبه روزانه برای هر مسلمان توصیه میکند. چنانکه حضرت امام کاظم (ع) میفرماید: «از ما نیست کسی که هر روز در یک محاسبه به ارزشیابی کارهای خود نپردازد و اگر کار نیکی انجام داد از خدا فزونی آن را نخواهد، و اگر کار زشتی انجام داد، از خدا آمرزش و توبه نخواهد».
▪ تصمیم گیری: امروزه بخش مهمی از وقت و کار مدیران صرف حل مشکل و تصمیم گیری می شود به طوری که می توان گفت وظایف اساسی برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل نیز مستلزم تصمیم گیری است بر اثر تصمیم، خط مشی ها، جریان امور و اقدامات آتی مشخص شده، دستورات لازم صادر می گردند بنابراین تصمیم گیری چارچوبی برای عملکرد کارکنان سازمان فراهم می سازد. در مدیریت اسلامی نیز توجه بسیاری به امر تصمیم گیری شده است تا آنجا که امام علی (ع) تصمیم فرد را برابر با میزان عقل و اندیشه او می داند
در قرآن ، سه مرحله برای تصمیم گیری بیان شده است : ۱- مشورت ۲- اتخاذ تصمیم ۳- توکل بر خداوند
▪ نیروی انسانی: مدیر بیشتر طرحها و اندیشههای مدیریت را از طریق همکاران انجام میدهد؛ در واقع کلیه افرادی که در سازمان و تشکیلات کار میکنند، وسیله و عاملی برای مدیرند. در مدیریت اسلامی که ریشه الهی دارد، اندیشهها و طرحهای نشأت گرفته از وحی در چارچوب ضوابط مکتب و با رعایت اصل فطرت و اصول انسانیت به دست همکاران مؤمن سپرده میشود و از آنها خواسته میشود تا به عنوان تکلیف شرعی در گسترش و اجرای آن بکوشند؛ هر چند خود مدیر جلودار کاروان است.
منبع: روزنامه ایران
ارسال توسط کاربر محترم سایت : mohammad_43
● تعریف مدیریت
● خصوصیات مدیریت از دیدگاه اسلام
امام علی(ع) ـ در نامهای به فرماندار خود در آذربایجان (اشعث بن قیس) مینویسد: «مدیریت و حکمرانی برای تو طعمه نیست، بلکه یک امانت است، و کسی که از تو بالاتر است از تو خواسته که نگهبان آن باشی».
مدیریت تکلیف است نه حق. در نظام اسلامی، واگذاری و قبول مدیریتها و منصبهای اجتماعی، یک تکلیف است نه حق؛ یعنی مدیرانِ پرورشیافته در مکتب آسمانی اسلام، خدمت در منصب مدیریت را انجام تکلیف شرعی میدانند و معتقدند که مدیریت وظیفه است نه وسیله سودجویی. مدیریت خدمت است نه حکومت. در بینش اسلامی، مدیر اسلامی هرگز مدیریت را برای حاکمیت خویش نمیخواهد؛ زیرا در چنین صورتی او حاکم است نه خادم.
مدیریت قبل از اینکه ریاست باشد، خدمتگزاری است؛ چنانکه حضرت علی(ع) میفرماید: «.// به خدا قسم این کفش کهنه و پر از وصله نزد من از حکومت بر شما محبوبتر است و بدین دلیل حکومت را پذیرفتهام که حق را ثابت کنم و باطل را از میان بردارم.»مدیریت بیشتر هدایت کردن است تا قدرتنمایی. بسیاری از مدیران، مدیریت را میدان نمایش قدرت میدانند.
قرآن کریم به پیامبر (ص) توصیه میکند که مدیریت فرهنگی، اعتقادی و سیاسی باید در فضای فرحزای هدایت به بار نشیند و هرگاه این فضا به خفقان و اجبار آلوده شود، هرگز موفقیت و رشدی نخواهد بود.
● چارچوب های مدیریت
مدیریت و منزلت انسان؛ در نظام اسلامی مدیر با توجه به منزلتهای انسانی مدیریت میکند و هرگاه روش ها و شیوههای مدیریت به شخصیت و حیثیت انسان لطمه وارد کند، آن مدیریت اسلامی نیست؛ زیرا انسان خلیفه و جانشین خداوند در روی زمین است و قانون حفظ منزلت انسان، حاکم بر روشها و اصول مدیریت است.
مدیریت و قانون خدا؛ در بینش اسلامی مدیریت تا جایی نافذ است که با احکام الهی تضاد نداشته باشد؛ چنانکه پیامبر (ص) میفرماید: «اطاعت برای اجرای فرمان مخلوق نیست، در صورتی که معصیت خالق را موجب شود». مدیریت و وجوب عدل و احسان؛ یکی از اصولی که در نظام اجتماعی اسلام حاکم بر کلیه مقررات و روابط اجتماعی است، وجوب عدل و احسان و دوری از گمراهی است.
مدیریت و تقدس وسیله؛ مدیر اسلامی برای رسیدن به اهداف انسانی، نباید از وسایل غیرمقدس و غیرارزشی استفاده نماید؛ حضرت علی (ع) میفرماید: «پیروز نشده کسی که با گناه و تجاوز به پیروزی رسیده؛ و آن کسی که با شر و ستمگری غالب شود در حقیقت مغلوب است».
● ارکان مدیریت از دیدگاه اسلام
▪ سازماندهی: در فرهنگ اسلامی که فرهنگ نظم و انضباط است، سازماندهی جایگاه ویژه ای دارد. تقسیم کار، تحدید وظایف، جلوگیری از تداخل امور و اختیار و آزادی در محدوده مسئولیت، از مسائلی هستند که اسلام برای سعادت انسان ضروری میداند.
حضرت علی (ع) خطاب به مالک اشتر مینویسد: «ای مالک در کار کارمندانت با دقت بنگر و آنان را پس از آزمایش به کار بگمار».
▪ هماهنگی: یکی دیگر از ارکان مدیریت، هماهنگی است. مدیر با یک سلسله حرکتها و برنامههای منظم واحدهای مختلف سازمان را به یکدیگر مرتبط می سازد. هماهنگی و همسویی در یک سازمان، از اهمیت خاصی برخوردار است و بدون هماهنگی، مجموعه ؛ مجموعه نخواهد بود. چنان که پیامبر (ص) پس از هجرت با ایجاد اخوت و برادری بین قبایل و افراد مختلف، انسجام و هماهنگی مطلوبی را به وجود آورد که عامل بسیاری از موفقیتهای آن زمان مسلمین بود.
▪ نظارت :یکی دیگر از ارکان مدیریت و از وظایف مهم مدیر نظارت و کنترل است. مدیر در حیطه نظارت، باید همه فعالیتهای مجموعه را با برنامهها بسنجد؛ چنانچه آنها با اهداف و برنامهها تطابق داشته باشند، آن مجموعه، مجموعه موفقی خواهد بود. مولای متقیان حضرت علی (ع) میفرماید: «حاکم باید برای اطلاع از مردم، بویژه طبقه محروم جامعه، دستگاه خاص نظارتی داشته باشد تا از مشکلات زندگی آنها آگاهی یابد». و در جای دیگر می فرمایند: «ای مالک از معتمدان خویش، کسی که خداترس و فروتن است، برای نظارت بر زندگی محرومان برگزین تا امورشان را به تو گزارش دهد.»
اسلام نظارت مستقیم را به آن مفهومی که مدیر در جزئیترین مسائل شخصاً نظارت کند، نمیپذیرد؛ زیرا معتقد است مدیر با پرداختن به کارهای فرعی از کارهای اصلی باز میماند. به همین خاطر، اسلام نظارت غیرمستقیم را میپسندد، یعنی مدیر از طریق افراد دیگر که به منزله چشم او هستند، کار نظارت بر سازمان را انجام می دهد.«مدیریت غیر متمرکز»
حتی اسلام نظارت را به عنوان قانون شرعی و تکلیف الهی وظیفه همه مردم میداند تا نسبت به سرنوشت یکدیگر علاقهمند شوند؛ میتوان در امر به معروف و نهی از منکر این نظارت و وظیفه را به روشنی دید. «مردان و زنان با ایمان، بعضی ناظر و سرپرست بعضی دیگرند، به این معنا که همدیگر را امر به معروف و نهی از منکر میکنند».
▪ ارزشیابی: بررسی میزان رسیدن به اهداف با توجه به امکانات موجود را ، ارزشیابی گویند. اسلام اهمیت خاصی برای ارزشیابی قائل است و آن را تحت عنوان محاسبه روزانه برای هر مسلمان توصیه میکند. چنانکه حضرت امام کاظم (ع) میفرماید: «از ما نیست کسی که هر روز در یک محاسبه به ارزشیابی کارهای خود نپردازد و اگر کار نیکی انجام داد از خدا فزونی آن را نخواهد، و اگر کار زشتی انجام داد، از خدا آمرزش و توبه نخواهد».
▪ تصمیم گیری: امروزه بخش مهمی از وقت و کار مدیران صرف حل مشکل و تصمیم گیری می شود به طوری که می توان گفت وظایف اساسی برنامه ریزی، سازماندهی، رهبری و کنترل نیز مستلزم تصمیم گیری است بر اثر تصمیم، خط مشی ها، جریان امور و اقدامات آتی مشخص شده، دستورات لازم صادر می گردند بنابراین تصمیم گیری چارچوبی برای عملکرد کارکنان سازمان فراهم می سازد. در مدیریت اسلامی نیز توجه بسیاری به امر تصمیم گیری شده است تا آنجا که امام علی (ع) تصمیم فرد را برابر با میزان عقل و اندیشه او می داند
در قرآن ، سه مرحله برای تصمیم گیری بیان شده است : ۱- مشورت ۲- اتخاذ تصمیم ۳- توکل بر خداوند
ابزار مدیریت از دیدگاه اسلام
▪ نیروی انسانی: مدیر بیشتر طرحها و اندیشههای مدیریت را از طریق همکاران انجام میدهد؛ در واقع کلیه افرادی که در سازمان و تشکیلات کار میکنند، وسیله و عاملی برای مدیرند. در مدیریت اسلامی که ریشه الهی دارد، اندیشهها و طرحهای نشأت گرفته از وحی در چارچوب ضوابط مکتب و با رعایت اصل فطرت و اصول انسانیت به دست همکاران مؤمن سپرده میشود و از آنها خواسته میشود تا به عنوان تکلیف شرعی در گسترش و اجرای آن بکوشند؛ هر چند خود مدیر جلودار کاروان است.
منبع: روزنامه ایران
ارسال توسط کاربر محترم سایت : mohammad_43