آثار مثبت ازدواج بر سلامت مردان
نويسنده:دکتر زهرا عباسپور تميجاني
تاثير ازدواج بر سلامت زوجين، يکي از مباحث مورد توجه محققان است. يک بررسي عمده در ميان 127 هزار و 545 بزرگسال آمريکايي نشان ميدهد که مردان متاهل، سالمتر از مرداني هستند که هرگز ازدواج نکردهاند يا ازدواجشان به طلاق يا تنهايي انجاميده است. آنها در مقايسه با مرداني که همسر ندارند، عمر طولانيتري دارند و مرداني که پس از 25 سالگي ازدواج ميکنند، نسبت به مرداني که در سنين پايينتر ازدواج ميکنند، بيشتر سالم ميمانند و هر چه طول مدت تاهل مردان بيشتر باشد، مزيت بيشتري از لحاظ افزايش طول عمر پيدا خواهند کرد.
سوالي که مطرح است، اين است که آيا ازدواج به خودي خود مسوول سلامت بهتر و طول عمر بيشتر مردان است؟ اگرچه سخت است در اين مورد با اطمينان حرف زد، به نظر ميرسد ازدواج دستکم تا حدي مسوول اين مزيت است. برخي اين بحث را مطرح کردهاند که يافتههاي اين تحقيق ممکن است تحت تاثير اين واقعيت قرار بگيرد که مردان سالم با احتمال بيشتري نسبت به مردان دچار بيماري، ازدواج ميکنند اما اين پِژوهش نشان ميدهد که عکس اين قضيه صادق است؛ يعني مردان ناسالم زودتر ازدواج ميکنند، با احتمال کمتري طلاق ميگيرند و با احتمال بيشتري نسبت به مردان سالم، پس از طلاق يا مرگ همسرشان، ازدواج ميکنند.
عامل بالقوه ديگر، تنهايي است. سوالي که مطرح ميشود اين است که آيا نهاد ازدواج است که با سلامت بيشتر مرتبط است يا صرفا زندگي کردن با شخصي ديگر مطرح است؟ اگرچه بررسيها يافتههاي متغيري داشتهاند اما به نظر ميرسد که پاسخ اين باشد که هر دو عامل موثر هستند. مرداني که با کسي ديگر خارج از چارچوب ازدواج زندگي ميکنند، از افرادي که تنها زندگي ميکنند، وضع سلامت بهتري دارند اما مرداني که با همسرانشان زندگي ميکردند، بهترين وضعيت از لحاظ سلامت را دارند.
بررسيهاي بيشمار در طول 150 سال گذشته بيانگر اين است که ازدواج براي سلامت خوب است. اخيرا دانشمندان شروع به فهم علت سلامت بهتر مردان متاهل، نسبت به مردان مجرد، مطلقه يا بيوه کردهاند اما پيش از اينکه به علت اين امر بپردازيم، بايد ببينيم ازدواج چگونه بر بيماريهاي خاص از جمله بيماريهاي قلبي-عروقي و سرطان اثر ميگذارد.
در بررسي فرامينگهام به نظر نميرسيد رضايت از ازدواج تاثيري بر اثر حفاظتي کلي ازدواج بر سلامت قلب داشته باشد اما در بررسيهاي ديگر، عدم رضايت از ازدواج و استرس ناشي از آن به عامل خطرساز عمده براي بيماري قلبي، يعني فشار خون بالا مربوط شده است. در واقع در طول زمان استرس زندگي زناشويي ممکن است با ضخيمشدن ديواره بطن چپ، حفره اصلي تلمبهکننده خون در قلب، همراهي داشته باشد اما استرس شغلي اثر مشابهي بر قلب نداشته است.
بيماريهاي عروق کرونري (عروق تغذيهکننده قلب) و فشار خون بالا در ميان مهمترين علل نارسايي قلب هستند. نارسايي قلب عارضه مزمن و ناتوانکنندهاي است که ناشي از ضعيفشدن عضله قلب و ناتواني آن در پمپ کردن خون به بافتهاي بدن است. اما حتي پس از اينکه چنين مشکل جدياي براي قلب رخ دهد، ازدواجي حمايتکننده با افزايش احتمال زنده ماندن فرد همراه است.
مردان متاهل نسبت به مردان مجرد مشابهشان در معرض خطر کمتر ابتلا به افسردگي قرار دارند و با احتمال بيشتري از زندگي در دوران بازنشستگي رضايت دارند. متاهل بودن همچنين با کارکرد شناختي بهتر، کاهش خطر بيماري آلزايمر، بهبود ميزان قند خون و پيامدهاي بهتر براي بيماران بستريشده همراهي دارد. برعکس، بيوه بودن احتمال بيماريهاي آميزشي را در مردان (و نه در زنان) افزايش ميدهد.
پژوهشها در سراسر دنيا ثابت ميکند که مرگ همسر، احتمال بيماري و معلوليت را در همسر بازمانده افزايش ميدهد اما مردان، نسبت به زنان، از اين لحاظ بيشتر آسيبپذيرند. دليل اينکه مردان بيوهشده عاقبت بدي پيدا ميکنند، زوال يافتن تغذيه و ساير عادتهاي بهداشتي هنگام تنهايي مردان است. حتي بستري شدن زن براي سلامت همسرش خطرآفرين است. عامل ديگر نيز انزواي اجتماعي است. بررسي روي هزارو 667 مرد در بوستون نشان داد که مرگ همسر باعث کاهشي در ميزان تستوسترون (هورمون جنسي مردانه) ميشود که قابل مقايسه با کاهش تستوسترون در طول 10 سال افزايش سن است.
برخي از شباهتها را ميتوان با گرايش افراد به انتخاب همسراني مشابه خودشان نسبت داد و برخي ديگر از عوامل خطرساز مشترک و عادات سبک زندگي مشابه زن و شوهر بستگي دارد. براي همين است که پزشکان اتريشي، موفقيت برنامهاي را که بهدنبال بهبود تغذيه و عادات ورزشي بهطور همزمان در زن و شوهر بود، گزارش کردند. اين شيوه درماني زوجي نقطه عطفي در درمان پزشكي بهحساب ميآيد.
منبع:www.salamat.com
سوالي که مطرح است، اين است که آيا ازدواج به خودي خود مسوول سلامت بهتر و طول عمر بيشتر مردان است؟ اگرچه سخت است در اين مورد با اطمينان حرف زد، به نظر ميرسد ازدواج دستکم تا حدي مسوول اين مزيت است. برخي اين بحث را مطرح کردهاند که يافتههاي اين تحقيق ممکن است تحت تاثير اين واقعيت قرار بگيرد که مردان سالم با احتمال بيشتري نسبت به مردان دچار بيماري، ازدواج ميکنند اما اين پِژوهش نشان ميدهد که عکس اين قضيه صادق است؛ يعني مردان ناسالم زودتر ازدواج ميکنند، با احتمال کمتري طلاق ميگيرند و با احتمال بيشتري نسبت به مردان سالم، پس از طلاق يا مرگ همسرشان، ازدواج ميکنند.
عامل بالقوه ديگر، تنهايي است. سوالي که مطرح ميشود اين است که آيا نهاد ازدواج است که با سلامت بيشتر مرتبط است يا صرفا زندگي کردن با شخصي ديگر مطرح است؟ اگرچه بررسيها يافتههاي متغيري داشتهاند اما به نظر ميرسد که پاسخ اين باشد که هر دو عامل موثر هستند. مرداني که با کسي ديگر خارج از چارچوب ازدواج زندگي ميکنند، از افرادي که تنها زندگي ميکنند، وضع سلامت بهتري دارند اما مرداني که با همسرانشان زندگي ميکردند، بهترين وضعيت از لحاظ سلامت را دارند.
بررسيهاي بيشمار در طول 150 سال گذشته بيانگر اين است که ازدواج براي سلامت خوب است. اخيرا دانشمندان شروع به فهم علت سلامت بهتر مردان متاهل، نسبت به مردان مجرد، مطلقه يا بيوه کردهاند اما پيش از اينکه به علت اين امر بپردازيم، بايد ببينيم ازدواج چگونه بر بيماريهاي خاص از جمله بيماريهاي قلبي-عروقي و سرطان اثر ميگذارد.
رابطه ازدواج و سلامت قلب
در بررسي فرامينگهام به نظر نميرسيد رضايت از ازدواج تاثيري بر اثر حفاظتي کلي ازدواج بر سلامت قلب داشته باشد اما در بررسيهاي ديگر، عدم رضايت از ازدواج و استرس ناشي از آن به عامل خطرساز عمده براي بيماري قلبي، يعني فشار خون بالا مربوط شده است. در واقع در طول زمان استرس زندگي زناشويي ممکن است با ضخيمشدن ديواره بطن چپ، حفره اصلي تلمبهکننده خون در قلب، همراهي داشته باشد اما استرس شغلي اثر مشابهي بر قلب نداشته است.
بيماريهاي عروق کرونري (عروق تغذيهکننده قلب) و فشار خون بالا در ميان مهمترين علل نارسايي قلب هستند. نارسايي قلب عارضه مزمن و ناتوانکنندهاي است که ناشي از ضعيفشدن عضله قلب و ناتواني آن در پمپ کردن خون به بافتهاي بدن است. اما حتي پس از اينکه چنين مشکل جدياي براي قلب رخ دهد، ازدواجي حمايتکننده با افزايش احتمال زنده ماندن فرد همراه است.
رابطه ازدواج و سرطان
رابطه ازدواج و متغيرهاي بهداشتي ديگر
مردان متاهل نسبت به مردان مجرد مشابهشان در معرض خطر کمتر ابتلا به افسردگي قرار دارند و با احتمال بيشتري از زندگي در دوران بازنشستگي رضايت دارند. متاهل بودن همچنين با کارکرد شناختي بهتر، کاهش خطر بيماري آلزايمر، بهبود ميزان قند خون و پيامدهاي بهتر براي بيماران بستريشده همراهي دارد. برعکس، بيوه بودن احتمال بيماريهاي آميزشي را در مردان (و نه در زنان) افزايش ميدهد.
تاثير اختلاف زناشويي، طلاق و مرگ همسر بر سلامت مردان
پژوهشها در سراسر دنيا ثابت ميکند که مرگ همسر، احتمال بيماري و معلوليت را در همسر بازمانده افزايش ميدهد اما مردان، نسبت به زنان، از اين لحاظ بيشتر آسيبپذيرند. دليل اينکه مردان بيوهشده عاقبت بدي پيدا ميکنند، زوال يافتن تغذيه و ساير عادتهاي بهداشتي هنگام تنهايي مردان است. حتي بستري شدن زن براي سلامت همسرش خطرآفرين است. عامل ديگر نيز انزواي اجتماعي است. بررسي روي هزارو 667 مرد در بوستون نشان داد که مرگ همسر باعث کاهشي در ميزان تستوسترون (هورمون جنسي مردانه) ميشود که قابل مقايسه با کاهش تستوسترون در طول 10 سال افزايش سن است.
بيماريهاي همسران به هم شبيه است
برخي از شباهتها را ميتوان با گرايش افراد به انتخاب همسراني مشابه خودشان نسبت داد و برخي ديگر از عوامل خطرساز مشترک و عادات سبک زندگي مشابه زن و شوهر بستگي دارد. براي همين است که پزشکان اتريشي، موفقيت برنامهاي را که بهدنبال بهبود تغذيه و عادات ورزشي بهطور همزمان در زن و شوهر بود، گزارش کردند. اين شيوه درماني زوجي نقطه عطفي در درمان پزشكي بهحساب ميآيد.
زن هوشمند قلب همسرش را سالمتر نگه ميدارد
منبع:www.salamat.com
/ج