نمونه زندگي ساده با کمال زهد
درآمد
شنيده ايم که نخستين بارازطريق مرحوم پدرتان با شهيد اشرفي اصفهاني ديدار کرديد....
شهيد اشرفي اصفهاني يکي ازعلماي بزرگ وازمدرسين به نام و معروف حوزه علميه قم بودند. ايشان مراتب بالايي ازعلم،زهد وتقوا رادرخود جمع کرده بودند وعلاوه برکسب مراتب بالاي علمي، يک معلم اخلاق نيز بودند که زندگي شان ازابتدا با ساده زيستي وزهد آميخته بود.
آن سفر درچه سالي صورت گرفت؟
لطفاً درباره اين موضوع ودلايل آن بيش تر توضيح دهيد.
درهمان صحن- قسمتي که از سه راه موزه وارد مي شود-مرحوم آيت الله العظمي مرعشي نجفي نماز مي خواندند ومرحوم آيت الله خوانساري بزرگ نيز درقسمت پايين صحن،ازدري که ازسمت مدرسه فيضيه وارد صحن مي شود،نماز مي خواندند.يعني هنگام مغرب وعشاء، دراين صحن مطهر، سه نماز جماعت خوانده مي شد، ولي نماز مرحوم آيت الله بروجردي عظمت بيشتري داشت .بزرگان، علما،طلاب وافرادي مانند شهيد اشرفي اصفهاني، مرحوم جبل عاملي ومرحوم قديري درصف اول نماز جماعت ايشان حاضر مي شدند.اين چند نفرپس از نماز جماعت،آيت الله بروجردي راتا درمنزل بدرقه مي کردند که گاهي اوقات، افراد ديگري هم آن ها را همراهي مي کردند.پس ازپايان نماز، بعضي ازمردم، براي دست بوسي، مي آمدندووقتي مي ديدند افرادي وزين، همراه آيت الله بروجردي هستند، آن ها را تا گذرخان همراهي مي کردند. پس ازگذرخان، سه راهي قرارداشت که نرسيده به مسجد فاطميه وقبل از آن يعني حمام اتابکي ،کوچه بن بستي بود که منزل مرحوم بروجردي درآن جا قرارداشت.اين آقايان،هرشب ايشان را تا درمنزل بدرقه مي کردند که اين امر،خيلي برروحيه آيت الله بروجردي تأثير مي گذاشت و اين مسأئل درتصميم گيري جدي ايشان،براي ماندن درقم، نقش داشت.
ازصحبت هاي شما اين گونه برمي آيد که شهيد اشرفي اصفهاني ودوستان ايشان، درماندن آيت الله بروجردي درقم، وتاحدودي تثبيت مرجعيت شان، نقش داشته اند.
درهمان مدتي که ما ميهمان شهيد اشرفي اصفهاني بوديم، آيت الله بروجردي وعده کردند وبه بازديد پدر من درهمان حجره شهيد اشرفي اصفهاني درمدرسه فيضيه آمدند وبه احترام اين که پدرم ازبستگان مرحوم کلباسي- مرحوم ميرزا ابوالمعالي کلباسي،استاد آيت الله بروجردي دراصفهان -هستند، شرح مفصلي ازحالات،زهد،تقوا ومراتب علمي مرحوم کلباسي را بيان کردند. اين مسائلي که عنوان کردم، و اقدامات شهيد اشرفي اصفهاني، نقش بسيار سازنده اي درماندن آيت الله بروجردي درقم ومرجعيت ايشان،بعدازفوت مرحوم اصفهاني داشت،شهيد اشرفي اصفهاني،ازنظر علمي وتقوايي، ازشخصيت هاي به نام حوزه بودند.
پس ازمدتي که از حضور آيت الله بروجردي درقم گذشت وتقريباً مرجعيت ايشان تثبيت شد، از گوشه وکنار انتظار داشتند که ايشان به حوزه هاي شهرستان ها هم توجه ويژه اي بکنند که از جمله آن ها کرمانشاه بود.مثلاً آيت الله بروجردي،مرحوم آيت الله سيد احمد خوانساري را که از علماي قم بودند، به حوزه علميه تهران فرستادند تابه آن جا رونق ببخشند.ايشان هم، اين کاررا کردند وتا پايان عمرشريف شان در تهران ماندند. آيت الله بروجردي،شهيد اشرفي اصفهاني ويکي دگير از علماي اصفهان به نام جاج آقا امام سدهي را هم به کرمانشاه فرستادند.ازآن جا که کرمانشاه، منطقه اي حساس وعالم خيز و مورد توجه وعنايت بود، در آن جا وجود يک حوزه قوي و مقتدر، با علمايي برجسته، احساس مي شد. لذا، آيت الله بروجردي تصميم گرفتند اين دو بزرگواررابه کرمانشاه بفرستند.البته آقاي قديري نيز همراه ايشان بودند، ولي خيلي زود برگشتند.حاج آقا امام هم،چند سالي ماندند وبرگشتند، وتنها کسي که استقامت کردوتاآخرحيات شريف ومبارکش درکرمانشاه ماند،حاج آقا عطا اشرفي بود.
چگونه شد که ايشان درآن جا ماندند؟
يادم هست که شب ها براي زيارت حضرت معصومه(س)، به حرم مشرف مي شدند.حالت زهد وانس تقوا داشتند.اين خصوصيات اخلاقي شهيد اشرفي،باعث گرايش واحترام مردم به معظم له مي شد.اجتماع مسجد ايشان،ازکيفيت خوبي برخورداربود.اين که مردم حضور پيدا کنند وازمسائل ديني واخلاقي استفاده کنند وبتوانند درارشاد وهدايت آن ها نقش داشته باشند را بالاترين وظيفه خودشان مي دانستند،لذا تا آخرعمردرکرمانشاه ماندند وهمين نفوذ مردمي ايشان درکرمانشاه واين که مردم با علاقه، انس وعشق گرد ايشان جمع مي شدند،باعث آغاز يک حرکت انقلابي،بعداز پيروزي انقلاب،درکرمانشاه شد.
هنگامي که شهيد اشرفي درقم حضورداشتند،ازعلاقه مندان به حضرت امام (ره) بودند وبا ايشان،انس ودوستي ورفاقت داشتند.پس ازفوت آيت الله بروجردي وشروع نهضت امام (ره)،يکي ازکساني که با عشق وعلاقه همراه امام (ره) بود وحرکت ونهضت ايشان را تأييد مي کرد وبه آن معتقد بود، شهيد اشرفي اصفهاني بود.درمقابل هم، امام -رضوان الله تعالي عليه- نسبت به ايشان، احترام فوق العاده اي قائل بودند. مثلاً هرگاه ايشان مي خواستند به تهران بيايند،بحث وقت گرفتن ازدفتر امام (ره) مطرح نبود وهر موقع که مي خواستند، مي توانستند، بدون اطلاع قبلي، خدمت امام برسند وامام (ره) هم مي پذيرفتند ونسبت به ايشان علاقه مندبودند.شهيد اشرفي هم نهضت راترويج مي کردند. همين تعامل وانسي که ميان امام و ايشان بود، باعث شد که آيت الله اشرفي اصفهاني درکرمانشاه هم داراي نفوذ معنوي باشند. ومردم به ايشان علاقه واعتماد داشته باشند. وايشان توانستند مردم را درمسير انقلاب حرکت دهند.
به علاوه، ايشان مردم را هم جذب امام (ره) مي کردند، البته جداي از اين شخص بزرگوار حضرت امام نيزجذابيت زيادي داشتند.
بله، آقاي اشرفي، امام را به عنوان يک مرجع تقليد معرفي کرده بودند وآنها هم مقلد حضرت امام بودند. زماني که قضيه جبهه وجنگ پيش آمد، ايشان با خلوص وتقوايي که داشتند، تشخيص دادند که اين،جنگ حق وباطل است وشرکت درآن را يک تکليف الهي مي دانستند. حضور چنين شخصيتي، با بيش ازهشتاد سال سن درميان رزمندگان اسلام،تأثيربه سزايي درروحيه آنان داشت.اومعتقد بود من بايد بروم درکنار اين رزمندگان بنشينم واگر توانستم اسلحه به دست بگيريم وبجنگم؛وگرنه، همين روحيه دادن به رزمندگان باعث تشويق آنان است.تا جبهه ها را با قدرت وشجاعت حفظ کنند.اين طوربود که ايشان، چندين مرتبه درجبهه هاحضور پيداکردند.
از نظر شما، شهيد اشرفي اصفهاني داراي چه جايگاه علمي اي بودند؟
نمونه هايي از تقواي ايشان را هم بيان کنيد.
بيان شما، ازنحوه به شهادت رسيدن ايشان چيست؟
شما پس ازديدار سال 1324ملاقات ديگري هم با شهيد اشرفي داشتيد؟
در دوران طلبگي با ايشان برخوردي نداشتيد؟
ظاهراً آقاي جبل عاملي، پس ازشهادت شهيد محراب، مدتي درقيد حيات بوده اند، آقاي قديري چطور؟
با آن ها درباره شهيد محراب چه صحبت هايي مي کرديد؟
يعني شهيد اهل مطايبه بودند؟
شما درکرمانشاه خدمت ايشان نرسيديد؟
سؤال آخر اين که شهيد به جذبه داشتن مشهوربودند، دراين باره هم توضيح دهيد.
آن ها را مانند فرزند خودشان مي دانستند ودرظاهر هيچ فرقي نمي گذاشتند.لذا، جوان ها هم نسبت به ايشان اظهار علاقه مي کردندوجذب ايشان مي شدند که همين باعث مي شدرفتار وروش ايشان تأثير گذار باشدوجمله اي که مي گفتند،اين کلام درقلب واعماق وجود آن ها نفوذ مي کرد. درروايات آمده است که اگر موعظه ايشان چيزي بود که خودشان هم به آن عمل مي کردند وچهره ووجنات ايشان نشان مي داد که خودشان واقعاً نيز اهل عمل هستند وهمين ها باعث مي شدکه تأثيرگذار باشند؛ تأثير گذاري اي که دراز مدت بود، نه اين که براي يکي، دوساعت باشد وبراي افراد، حالتي ايجاد مي شدکه اين کلام درذهن وقلب شان باقي مي ماند.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 44
/ج