حمايت كيفري (محيط زيست) – (1)
نویسنده : ريوچي هيرانو
مترجم : دكتر هادي خراساني
مترجم : دكتر هادي خراساني
1- محيط زيست
در حقيقت تفاوت بين درجه توجه كشورها به حفاظت محيط زيست در مفهومهاي مختلفي كه محيط زيست در اين كشورها دارد و برداشتي كه از اين مفاهيم مي شود، منعكس ميگردد. شايد بتوان اين كشورها را به دو گروه تقسيم كرد: اول كشورهائيكه روي بخش ها و عناصر معيني از محيط زيست كه بايد مورد حمايت قرار گيرند، تاكيد مي كنند.
دوم كشورهائي كه محيط زيست را بجاي اينكه قسمت ها و عناصر مختلف آن را در نظر بگيرند، من حيث المجموع مورد توجه قرار ميدهند. بدين ترتيب از يكطرف كشورهائي را مي يابيم كه محيط زيست را از لحاظ آن بر حسب عناصر مختلف آن از قبيل هوا، آب و زمين، مورد توجع قرار ميدهند و بنابراين روي بعضي از اين عناصر وبخش هاي محيط زيست تاكيد ميكنند و آلودگي همين عناصر و قسمت ها بوده است كه بعلت اثرات زيان بخش آنها در زندگي و سلامت افراد بشر، موجب نگراني گرديده است.
در سوي ديگر كشورهاي گروه دوم قرار دارند كه محيط زيست را من حيث المجموع مورد توجه قرار داده و روي آن تاكيد ميكنند . ولي در اينجا بايد خاطر نشان ساخت كه براي اين كشورها محيط زيست در حقيقت به آنچه كه آن را مي توان محيط زيست انساني ناميد، اطلاق مي شود. بعبارت ديگر ارزش محيط زيست فقط تا جائيكه تصور ميرود براي رفاه بشر اساسي، مفيد و موثر مي باشد، مورد توجه قرار ميگيرد . بدين ترتيب در اينجا مفهوم محيط زيست به آن اندازه گسترده نيست كه تمام نظام طبيعي را در بر بگيرد بلكه فقط آنچه را كه براي رفاه بشر ضروري اشخيص داده مي شود، منجمله ارزش هاي طبيعي، اقتصادي ، فرهنگي و محيطي مطبوع محيط بشر را در بر ميگيرد.
شايد اصطلاح سيستم رابطه بين عوامل اقليمي و بشري كه بوسيله ميدا (Mayda) پيشنهاد شده است، براي توصيف مفهومي كه اين گروه دوم از كشورها از محيط زيست درك ميكند، اصطلاح مناسبي باشد. اين كشورها روي حفاظت يك سيستم اقليمي و بشري تاكيد ميكنند و بعقيده آنها جلوگيري از آلودگي محيط قسمتي از اين حفاظت محسوب مي شود.
2- قانونگذاري درباره محيط زيست
قوانين اساسي كشورهاي اتحاد جماهير شوروي، بلغارستان و مجارستان نيز حاوي مقرراتي مربوط به حفاظت محيط طبيعي زيست مي باشند. در مورد بلغارستان، بايد خاطر نشان ساخت كه بر مباناي قانوني اساسي آن كشور، شوراي دولتي مي تواند خط مشي اصلي مربوط به حفظ و بازسازي محيط طبيعي زيست را اعلام دارد.
در روماني حزب كمونيست آن كشور اصول اساسي مربوط به حفظ محيط زيست را تعيين كرده و قانون حفاظت محيط زيست در سال 1973 بمورد اجراء گذاشته شده است. در جمهوري دموكراتيك آلمان، قانون سياست محيط زيست مصوب 1970 وجود دارد كه بنا به گفته اوهلر oehler يك كد قانوني فراگيرنده هاي براي حفاظت محيط زيست محسوب مي شود. بعكس كشورهاي فوق الذكر، در كشورهائيكه آزادي فعاليت هاي موسسات اقتصادي و توليدي يك اصل اساسي شناخته شده است، بين تدابير مربوط به جلوگيري از اثرات زيان بخش ناشي از اين موسسات، هم آهنگي وجود ندارد. بدين معني كه اين تدابير مربوط به عناصر انفرادي ويا بخش هاي مجزاي محيط زيست مي باشند. مثلاً كنستانت (constant) با ابراز تاسف ميگويد كه در بلژيك متاسفانه اين حربه ها بصورت يك مجموعه قانوني كه بتواند مبناي مجازاتهاي كيفري قرار گيرد جمع آوري و تدوين نشده اند. قانونگذار كار خود را بتدريج و باوضع قوانين پراكنده اي كه هر كدام هدف و نحوه اجراي جداگانه اي دارند، انجام دادخ است. اين سيستم داراي نقائص جدي است و نتيجتاً بعلت فقدان يك برداشت جامع، يك سلسله متون پيچچيده اي را بوجود آورده است كه هم آهنگي از خصوصيات عمده آن نيست.
در فرانسه باوضع مشابهي مواجه مي شويم. بعقيده دلما- مارتي (Delma- Marty) قوانين فرانسه در اين زمينه مخلوطي از متون نا هم آهنگ مي باشد. معذلك حتي بعضي از كشورهائيكه آزادي فعاليت هاي موسسات اقتصادي و توليدي را پذيرفته اند، باوضع قوانين بنيادي حفظ محيط زيست، توانسته اند تدابير جامع و فراگيرنده اي براي مسائل مربوط به حفاظت محيط زيست اتخاذ نمايند كه از آنجمله مي توان قانون كنترل آلودگي مصوب 1974 انگلستان ،- قانون سياست ملي محيط زيست مصوب 1970 ايالات متحده امريكا- قانون بنيادي محيط زيست مصوب 1976 و نزوئلاً و قانون بنيادي كنرل آلودگي محيط زيست مصوب 1970 ژاپن را بعنوان نمونه نام برد.
شك نيست كه در زمان حاضر اتخاذ سياست هاي بنيادي و اجراي قوانين پايهو تشويق انتخاب سياست هاي جامع و فراگيرنده در مورد محيط زيست، مهم ترين و موثرترين وسيله براي حفظ محيط زيست محسوب مي شوند. معذلك در مواردي كه مقررات قانوني واحدي وضع مي گردند، ضورت دارد كه محيط زيست برحسب بخش ها و عناصر مختلف آن مورد توجه قرار گيرد. مثلا قانون بنيادي ژاپن، آلودگي آب- آلودگي خاك، ارتعاشات صدا- مشست كردن زمين و بوهاي نامطبوع را بعنوان قسمت هاي مختلف آلودگي محيط زيست ذكر مي كند و در مورد هر يك از اين بخش ها، قوانين جداگانه وضع شده اند. به طوري كه پرنوسيل به حق خاطر نشان ميسازد، اين ارم مخصوصاً در صورتيكه مقررات قانوني كيفري وضع شده باشند، مصداق پيدا ميكند. بعلاوه در موارديكه مقررات قانوني كيفري وضع مي گردند، بايد مخصوصاً روي حفظ زندگي و سلامت افراد تاكيد شود . اگر قرار باشد دامنه اجراي اين قوانين از اين حد تجاوز كند، بايد با احتياط عمل كرد.
3- حفاظت محيط زيست و توسعه صنعتي
سپاروويك (separovic) ميگويد: چنين بنظر ميرسد كه دو برداشت اصلي برا يحل اين مشكل وجود دارد: يكي يك برداشت ساده لوحانه و خوشبختانه و ديگري يك برداشت واقع بينانه، طبق برداشت 1 ولي تكنواوژي كه مشكل آلودگي رابوجود آورده است، خود ميتواند اين مشكل را حل كند. طبق برداشت دوم يعني نظريه واقع بينانه، مشكل آلودگي تنها بوسيله تكنولوژي بوجود نيامده است به هرحال ما نميتوانيم آلودگي محيط را بكلي از بين ببريم و به وضعي كه محيط زيست كاملاً پاك و تميز باشد، برگرديم. جامعه معاصر بايد آلودگي را تاحدي بپذيرد ولي از اين حد مجاز، فراتر نرود. آلودگي بايد تحت كنترل قرار گيرد ات ما بتوانيم در وضعي بينابين يك محيط زيست كاملاً پاك كه دست يافتن به آن امكان پير نيست ويك محيط آلوده فاجعه آميزي كه اگر از آن جلوگيري نشود، باعث نابودي ما خواهد شد، زندگي كنيم.
شكي نيست كه اظهار نظر سپاروويك صحيح است، ولي واقعيت آن است كه در بسياري از كشورها، لزوم حفاظت محيط زيست به اندازه كافي مورد توجه قرار نگرفته است. نمي توان منكر شد كه بخصوص در كشورهاي در حال توسعه، موازنه به نفع توسعه صنعتي بهم خورده است. شايد ژاپن با رزترين نمونه اي از اين نوع كشورها باشد. اين يك واقعيت است كه صنايع ژاپن در دهه هاي 1950 و 1960 با چنان آهنگ سريعي كه در قرن حاضر سابقه نداشته است، رشد كرده است و نيز مسلم است كه اين رشد توام با افزايش خطرات ناشي از محيط زيست بوده است و اظهار نظر شده است كه گنجاندن شرط حفظ موازنه در قانون بنيادي كنترل آلودگي محيط زيست تا حدودي مسئول ايجاد اين خطرات بوده است.
در قانون مذكور شرطي به اين مضمون گنجانيده شده بود: حفاظت محيط زيست بايد با احتياجات توسعه اقتصادي متعادل باشد. اين شرط مورد انتقاد قرار گرفت و نتيجتاً با اصلاح قانون كذكور در سال 1970 ، حذف گرديد. اكنون حفاظت محيط زيست يك ضرورت مطلق و بدون قيد و شرط شناخته شده است . ممكن است ژاپن از اينكه از يك موضع افراطي به يك موضع افراطي معكوس تغيير جهت داده است، مورد انتقاد قرار گيرد. به هرحال نبايد از نظر دور داشت كه همواره احتمال اينكه لزوم حفاظت محيط زيست به نفع ملاحظات اقتصادي ناديده گرفته شود، وجود دارد.
4- مشخصات اعمالي كه موجب آلودگي محيط مي گردند
الف- اولا اعمال آلوده كننده اغلب بوسيله موسسات صنعتي در حين فعاليت هاي روز مره آنها انجام مي گيرمند و بعلاوه اين اعمال بطور دسته جمعي و مخفيانه صورت مي گيرند و از اين لحاظ با بزه هاي اقتصادي كه يك زمينه جديد ديگري براي بكار بردن مجازاتهاي كيفري بشمار ميرود، مشابهت دارند.
ب- ثانياً غالباً قربانيان بزه هاي آلودگي محيط زيست، از گروههاي بزرگ مردم تشكيل مي شوند و از اين لحاظ نيز اعمال آلوده سازي به تخلفات اقتصادي شباهت دارند. ولي در حاليكه زيانهاي ناشي از تخلفات اقتصادي منحصراً جنبه اقتصادي دارند، اعمال آلوده سازي به زندگي و سلامت مردم صدمه ميزنند و بنابر اين واكنش عاطفي در مقابل جرائم آلوده سازي محيط ، شديد تر از عكس العمل در مقابل جرائم اقتصادي است.
ج – از آنجائيكه تعدا متضرريت از بزهاي آلودگي محيط معمولاً زياد است، براي اجراي قوانين كيفري نسبت به آنها، نمي توان صبر كرد تا آلودگي صورت گيرد و ضرر عملاً وارد آيد، بلكه اين قوانين بايد در مرحله ايكه زندگي و سلامت افراد در معرض خطر قرار ميگيرند، بمورد اجراء گذاشته شوند. ولي مفهوم خطر معمولاً روشن نيست و اثبات آن دشوار است. خطر بخصوص در مورد اعمال آلوده سازي تنها بوسيله انجام يك عمل واحد پديد نمي آيد، بلكه در نتيجه تكرار يك عمل بروز مي كند و در حاليكه هر عمل منفرد الزاماً بخودي خود خزرناك نيست، معذلك تجمع اثرات تعدادي از عمليات ، مكن است زندگي و سلامت مردم را بخطر بياندازدو بعلاوه ممكن است انجام يك عمل بعلت شرائط زمان و مكاني كه در آن صورت ميگيرد. تصادفاً ايجاد خطر بكند.
5- معيارهاي محيط زيست و بكار بردن آنها
براي بكار بردن اين معيارها ، مناسب ترين روش عبارت است از استفاده از تدابير و مجازاتهاي اداري. اين تدابير و مجازات بايد قبل از مجازاتهاي كيفري مورد استفاده قرار گيرند. اين موضوع مورد تاكيد عده اي بخصوص ننوف (Nenov) و ميدا قرار گرفته است.
همانطوريكه ميدا ميگويد مجازات كيفري آخرين راه حل محسوب مي شود و بندرت بعنوان راه چاره مورد استفاده قرار ميگيرد. اين راه حل در حقيقت آخرين حلقه زنجيري از اقدامات و روند هائي است كه به منظور از بين بردن و يا كاهش زيانهاي ناشي از آلودگي محيط زيست، بكار برده مي شوند. اين زنجير از قسمت هاي اساسي زير تشكيل مي يابد: الف – تعيين سياست ها و برنامه ريزي- (ب) اعلام حداقل معيارها و روهنمون ها در مورد نشر مواد آلوده سازي و غيره- (ج) تعيين مواد تخلف از مقررات – (د) اقدامات حقوقي و اداري بمنظور جلوگيري از نقض مقررات و يا محدود ساختن آن. تنها پس از اين اقدامات مي توان به مجازاتهاي كيفري بعنوان آخرين راه چاره متوسل شد. اقدامات ميفري نه تنها آخرين راه حل بشمار ميروند، بلكه بايد توماً با ساير تدابير و بخصوص اقدامات اداري بكار شوند. قانون كيفري معمولاً داراي حوزه عمل نسبتاً محدودي است ولي اين نوع قانون بايد در مورد كنترل آلودگي محيط زيست توماً با مقررات اداري و ساير مقررات كنترل كننده ، مورد استفاده قرار گيرد.
منبع:www.lawnet.ir
ادامه دارد...
/ج