تهديد نرم، ابعاد و ويژگيها
هدف اصلي اين مقاله بررسي مفهوم ابعاد و ويژگيهاي تهديد نرم و رويكردهاي نرم افزارانه در رهيافت ها و نظريه هاي امنيت و قدرت است و در آن سعي شده به منظور دركي اساسي از مقوله قدرت و تهديد نرم، منابع و سطوح مختلف قدرت تبليغ رواني در حوزه هاي سه گانه نخبگان، مردم و نيروهاي مسلح معرفي شود.
هدف اصلي اين مقاله بررسي مفهوم ابعاد و ويژگيهاي تهديد نرم و رويكردهاي نرمافزارانه در رهيافتها و نظريههاي امنيت و قدرت است. در اين مقاله سعي شده به منظور دركي اساسي از مقوله قدرت و تهديد نرم، منابع و سطوح مختلف قدرت تبليغيـرواني در حوزههاي سهگانه نخبگان، مردم و نيروهاي مسلح معرفي و در نهايت به كارويژههاي تهديد نرم در اين سطوح اشاره شود. در بخشي ديگر، رويكرد نرمافزارگرايانه غرب نسبت به جهان اسلام مورد تأكيد و توجه قرار گرفته است.
واژگان كليدي: تهديد، تهديد سخت، تهديد نرم، امنيت ملي، قدرت ملي، قدرت نرم.
الف. تماميت ارضي؛
ب. ايده و الگوهاي رفتاري؛
ج. حاكميت سياسي.
با توجه به توضيحات فوق منظور از تهديد، عنصر يا وضعيتي است كه ارزشهاي حياتي سهگانه ياد شده را به خطر اندازد. بنابراين ميتوان گفت، سادهترين تعريف از تهديد، فقدان مفهوم ديگر، يعني امنيت است، اين وضعيت با به خطر افتادن ارزشها و منافع حياتي يك كشور به وجود ميآيد. لكن مطالعات امنيتي و تهديدشناسي همزمان با تحول جوامع، توسعه و تغييريافته و در مفاهيم امنيت، قدرت و تهديد تحول ايجاد شده است. امنيت ملي و تهديدات آن، مفهوم مبهم، نسبي و توسعه نيافته است به اين معني كه تعريف از امنيت ملي و تهديدات آن به پيشفرضهاي تعريفكننده بستگي دارد و به عبارتي زمانمند و مكانمند است، در حقيقت رابطه بين امنيت، ملت و تهديدات رابطهاي قراردادي است كه مصداق خود را از درون گفتمانهاي گوناگون ميجويد، با وجود اين تفاسير بر ويژگيهاي زير ميتوان تأكيد كرد:
در گفتمان مثبت امنيت و تهديد كه به دنبال نقد مباني و اصول گفتمان امنيت منفي و سلبي در هر دو موج مطالعاتي سنتي و فراسنتي است، اعتقاد بر اين است كه امنيت و تهديدات يك مفهوم و متغير وابسته و دست دوم نيست و داراي مباني و محتواي پيچيده فلسفي است. در اين گفتمان سعي بر آن است تا با پرهيز از سلبيگري صرف و توجه به بعد ايجابي امنيت، تعريف و تصوير جامعتري ارائه شود. در اين گفتمان، امنيت به نبود تهديد تعريف نميشود، بلكه افزون بر فقدان تهديد، وجود شرايط مطلوب براي تحقق اهداف و خواستههاي ملي نيز مدنظر است. اين رويكرد براي امنيت و تهديد، ماهيت تأسيسي قائل است و بر اين باور است كه تهديد، تنها در وضعيتي وجود دارد كه آن جامعه در سطح قابل قبولي از اطمينان براي تحصيل و پاسداري از منافع ملي و ارزشهاي حياتياش نباشد. بنابراين امنيت ملي در اين گفتمان عبارت است از توانايي و شرايط عيني كه در بستر آن ميتوان به منافع ملي دست يافت.(افتخاري، 1384، ص 16). در اين نگاه امنيت ملي، حتي نسبت به منافع ملي از اولويت برخوردار است، چرا كه تحقق و عدم تحقق منافع ملي و تهديدات در گرو بود يا نبود امنيت است. در چارچوب اين ديدگاه، ممكن است جامعهاي با وجود نداشتن تهديدات خارجي يا داخلي، به دليل ناتواني از دستيابي به منافع ملي، وضعيت ناامني داشته باشد. در مجموع، ميتوان گفت دو گفتمان ايجابي و سلبي موجب دو نگرش در تعريف و تبيين مفاهيم امنيت و تهديد شده است كه با نگاه ايجابي امنيت عبارت است از: «توانايي و شرايط عيني و ذهني كه در بستر آن بتوان منافع ملي و ارزشهاي حياتي را محقق ساخت.» با اين نگاه ميتوان تهديد را به شرايطي اطلاق نمود كه يك كشور براي دستيابي به منافع ملي و ارزشهاي حياتي خود از توانايي و شرايط لازم برخوردار نباشد، به طور طبيعي فقدان شرايط و تواناييها براي تحقق اهداف ملي و پيشبرد منافع و ارزشهاي حياتي يك كشور ميتواند متأثر از محيط ملي يك واحد سياسي يا محيط منطقهاي و جهاني باشد، بنابراين فقدان توانايي براي دستيابي به منافع ملي كه مخاطرهاي جدي براي يك كشور تلقي ميشود، الزاماً ميتواند محدود به تهديد خارجي و بعد نظامي تهديد نباشد. در نگاه و نگرش سنتي كه رويكرد سختافزارانه است، هدف اصلي از تهديدات، تحميل اراده به منظور تغييرات اساسي در يك نظام سياسي و يا تغيير الگوي رفتاري يك كشور ميباشد كه به طور طبيعي به موجب آن تهديد حيات سياسي آن كشور به مخاطره ميافتد، لكن در نگرش ايجابي يك كشور ميتواند در شرايط فقدان تهاجم نظامي و يا اقدامات داخلي براندازانه امنيتي، توانايي پاسداري و پيشبرد ايده يا خطمشيهاي نظام سياسي خود را نداشته باشد. اين تلقي از تهديد با شرايط متحول جوامع معاصر همخواني بيشتري دارد.
ترديد در مباني و زيرساختهاي فكري يك نظام سياسي، بحران در ارزشها و باورهاي اساسي جامعه، بحران در الگوهاي رفتاري جامعه و بحرانهاي پنجگانه سياسي (هويت، مقبوليت، مشاركت، نفوذ و توزيع) را ميتوان از مؤلفههاي اين تهديد نام برد. تغييرات حاصل از تهديد نرم، ماهوي، آرام، ذهني، تدريجي و نرمافزارانه است. اين تهديد همراه با آرامش و خالي از روشهاي فيزيكي و با استفاده از ابزارهاي تبليغات، رسانه، احزاب، تشكلهاي صنفي و قشري و شيوه القاء و اقناع انجام ميپذيرد. در حال حاضر جهانيسازي فرهنگ مترادف با مفهوم تهديد نرم تلقي ميشود. در مجموع ميتوان فهرست زير را به مثابه نقاط افتراق تهديدات سخت و نرم در اين مقاله، برشمرد:
1-2. حوزه تهديد نرم، حوزه اجتماعي، فرهنگي و سياسي است در حالي كه حوزه تهديد سخت امنيتيـنظامي ميباشد.
2-2.تهديدات نرم پيچيده و محصول پردازش ذهني نخبگان، و اندازهگيري آن مشكل است در حالي كه تهديدات سخت عيني، واقعي و محسوس است و ميتوان آن را با ارائه برخي از معيارها، اندازهگيري كرد.
3-2.روش اعمال تهديدات سخت استفاده از زور و اجبار است، در حالي كه در تهديد نرم، از روش القاء و اقناعسازي بهرهگيري ميشود.
4-2.هدف در تهديدات سخت، تخريب و حذف فيزيكي حريف و تصرف و اشغال سرزمين است، در حالي كه در تهديد نرم هدف تأثيرگذاري بر انتخابها، فرايند تصميمگيري و الگوهاي رفتاري حريف و در نهايت سلب هويتهاي فرهنگي است.
5-2. مفهوم امنيت در رهيافتهاي نرمافزارانه شامل امنيت ارزشها و هويتهاي اجتماعي است، در حالي كه اين مفهوم در رهيافتهاي سختافزارانه به معناي نبود تهديد خارجي تلقي ميشود.
6-2.تهديدات سخت، محسوس و همراه با عكسالعمل و برانگيختن است، در حالي كه تهديدات نرم به دليل ماهيت غيرعيني و محسوس آن، عمدتاً فاقد عكسالعمل است.
7-2. مرجع امنيت در حوزه تهديدات سخت عمدتاً دولتها هستند، در حالي كه مرجع امنيت در تهديدات نرم محيط فروملي و فراملي (هويتهاي فروملي و جهاني) است.
8-2. كاربرد قدرت سخت در رويكرد امنيتي جديد عمدتاً مترادف با فروپاشي نظامهاي سياسيـامنيتي مخالف يا معارض است، در حالي كه كاربرد قدرت نرم در رويكردهاي امنيتي جديد عليه نظامهاي سياسي مخالف يا معارض، مترادف با فرهنگسازي و نهادسازي در چارچوب انديشه و الگوهاي رفتاري نظامهاي ليبرال و دموكراسي تلقي ميشود.
بنابراين تهديد نرم، امروزه مؤثرترين، كارامدترين و كمهزينهترين و در عين حال خطرناكترين و پيچيدهترين نوع تهديد عليه امنيت ملي يك كشور است، چون ميتوان با كمترين هزينه با حذف لشكركشي و از بين بردن مقاومتهاي فيزيكي به هدف رسيد؛ زيرا با عواطف، احساسات، فكر و انديشه و باور و ارزشها و آرمانهاي يك ملت و نظام سياسي ارتباط دارد. ابعاد اين جنگ و تهديد، گستردهتر و مخربتر است زيرا دين، فكر و آرمان ملتها را آماج تهاجم خود قرار ميدهد.
تهديد نرم به روحيه، به عنوان يكي از عوامل قدرت ملي خدشه وارد ميكند، عزم و اراده ملت را از بين ميبرد، مقاومت و دفاع از آرمان و سياستهاي نظام را تضعيف ميكند. فروپاشي رواني يك ملت ميتواند مقدمهاي براي فروپاشي سياسيـامنيتي و ساختارهاي آن باشد. جوزف ناي قدرت نرم را شيوه غيرمستقيم رسيدن به نتايج مطلوب بدون تهديد يا پاداش ملموس ميداند. اين شيوه غيرمستقيم رسيدن به نتايج مطلوب چهره دوم قدرت است. بر اين پايه يك كشور ميتواند به مقاصد موردنظر خود در سياست جهاني نايل آيد، چون كشورهاي ديگر، ارزشهاي آن را ميپذيرند، از آن تبعيت ميكنند، تحت تأثير پيشرفت و آزادانديشي آن قرار ميگيرند و در نتيجه خواهان پيروي از آن ميشوند. در اين مفهوم آنچه مهم تلقي ميشود، تنظيم دستورالعملي است كه ديگران را جذب كند. بنابراين قدرت نرم، توانايي كسب آنچه كه ميخواهيد از طريق جذب كردن، نه از طريق اجبار و يا پاداش ميباشد. (جوزف ناي، 2004، ص 5).
نمونههاي فراواني از كاربرد تهديد نرم، در صفحات تاريخ وجود دارد. در حال حاضر، همه كشورها به نوعي ديگر در معرض اين نوع تهديد هستند. قدرتهاي استكباري، تشكيلات، امكانات و نيروي انساني و ابزارهاي پيشرفته و پيچيده و مراكز علمي و پژوهشي خود را به صورت گسترده در اختيار اين جنگ قرار دادهاند. با ظهور فناوري جديد و علوم ارتباطات، ظهور وسايل ارتباطجمعي و رسانههاي متنوع نوين، ابعاد تهديد نرم، گستردهتر و پيچيدهتر شده است. بخش قابل توجهي از نظريههاي جديد امنيتي و راهبردهاي قدرتهاي سلطهگر، به ويژه راهبرد امنيت ملي امريكا كه در سال 2006 ميلادي منتشر شده است و همچنين راهبرد امنيت منطقهاي امريكا (طرح خاورميانه بزرگ) بر كاربرد قدرت نرم جهت امنيتسازي تأكيد دارد. و بسياري از صاحبنظران و نظريهپردازان علوم سياسي و روابط بينالملل، تهديدات قرن 21 را تهديدات نرم و يا جهانيسازي فرهنگ ميدانند. در دوران جنگ سرد و حتي پس از آن با تفاوت اندكي، كماكان سياست نرمافزاري در پرتو سياست واقعگرايي قرار داشت. حوادث 11 سپتامبر نقطه عطفي در اين زمينه محسوب ميشود. در هيچ برههاي از زمان، دولتمردان امريكا تا اين ميزان بر مضامين ارزشي و اخلاقي به عنوان منابع نرم قدرت تأكيد نداشتهاند. حتي نخستين تجليهاي سياستهاي امنيتي امريكا بعد از اين تاريخ كه از ماهيت سختافزاري و راهبردي برخوردار بودند، آموزههاي ارزشي محور را دستمايه عملي قرار دادند. با وجود اين با توجه به تجربه تاريخي، ملاحظات نرمافزارگرايانه در سياست خاروميانهاي امريكا تحت تأثير مؤلفههاي راهبرديـامنيتي نظام بينالمللي و منطقهاي به حاشيه رانده شده است. براي تبيين اهميت و ابعاد تهديد نرم پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و پايان جنگ سرد، ميتوان گزارش كميته خطر جاري، راهبرد امنيت ملي امريكا و طرح خاورميانه بزرگ را مورد توجه قرار داد.
در گزارش اين كميته آمده است كه ايران به لحاظ وسعت سرزمين، كميت و كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و هارتلند نظام بينالملل، به قدرتي بيبديل تبديل شده است. كه ديگر نميتوان با يورش نظامي آن را سرنگون كرد. بنابراين به زعم پالمر و اعضاي كميته، تنها راه سرنگوني جمهوري اسلامي ايران پيگيري جنگ نرم با استفاده از سه تاكتيك دكترين مهار، نبرد رسانهاي و ساماندهي نافرماني مدني ممكن است. متن اين گزارش كه با عنوان ايران و امريكا، رهيافت جديد تنظيم شده داراي 15 محور است كه در محورهاي پانزدهگانه براي چگونگي اجرايي نمودن راهبردهاي سهگانه پيشنهاداتي ارائه ميدهد.
در مجموع ميتوان گفت هدف اصلي راهبرد امنيت ملي امريكا، جهانيسازي فرهنگ و حاكميت الگوهاي رفتاري ليبرالدموكراسي در جهان و تلاش در جهت تغيير رفتار و ساختارهاي نظامهاي غيرليبرال است، به طوري كه در اين سند ليبراليزه كردن جهان به عنوان يك رسالت معرفي شده است. بنابراين ماهيت تهديد پس از فروپاشي شوروي، تهديد نرم و تهديدات هنجاري و فرهنگي است. از ديدگاه نظريهپردازان جديد غرب، جهان اسلام و رشد اسلام سياسي در آن، به مثابه گفتمان غالب در خاورميانه، چالش اصلي فرهنگ ليبرالدموكراسي است. در اين چارچوب و به استناد گزارش كميته خطر جاري در مورد نحوه برخورد با جمهوري اسلامي ايران ميتوان گفت، جلوگيري از روند رو به رشد اسلامگرايي و عمق استراتژيك قدرت نرم جهان اسلام در مقابل قدرت نرم جهان غرب بخش مهمي از محتواي سند استراتژي امنيت ملي امريكا ميباشد كه جايگزين استراتژي سد نفوذ شوروي شده است. از اين ديدگاه، تهديد امنيت ملي امريكا، تهديدات نرم، نامتقارن و تركيبي است كه منابع آن در كشورها و رژيمهاي ضدامريكايي و غيرليبرال خاورميانه معرفي شده است.
تهديد نرم، در اين سطح ميتواند بر ميزان حمايت مردم از سياستهاي نظام و نخبگان مؤثر باشد؛ همچنين حمايت عاطفيـرواني نيروهاي مسلح تحت تأثير اين سطح است، در صورتي كه كشوري از قدرت نرم لازم در اين سطح برخوردار باشد، به طور طبيعي آن كشور فاقد بحرانهاي پنجگانه سياسي، مشروعيت، نفوذ، مشاركت، توزيع و هويت خواهد بود و بازدارندگي مردمي در برابر تهديد نرم شكل خواهد گرفت؛ در مقابل، وجود بحرانهاي پنجگانه فوق و همچنين نبود قدرت هنجاري و الگوهاي رفتاري برتر و كارامد و با قابليت نهادينه نمودن در حوزه فرهنگ ملي ميتواند يك كشور را آسيبپذير كند.
الف- تهديد باورهاي (مفروضات اساسي) كشور در سه سطح نخبگان، مردم، نيروهاي مسلح؛
ب- تهديد ارزشهاي اساسي كشور در سه سطح نخبگان، مردم، نيروهاي مسلح؛
ج- تهديد الگوهاي رفتاري كشور در سه سطح نخبگان، مردم، نيروهاي مسلح.
فرهنگ استراتژيك كشور بر نوع تلقي و الگوهاي رفتاري نخبگان و رهبران يك كشور و توان ديپلماسي آن تأثير ميگذارد. در صورت وقوع تهديد نرم، در اين سطح كشور حريف ميتواند با مديريت ادراك، انديشه و عزم رهبران و نخبگان خودي را (باورها، ارزشها و الگوهاي رفتاري آنان) تحت تأثير قرار دهد. همچنين فرهنگ ملي، شامل باورها، ارزشها و الگوهاي رفتاري نهادينه شده در جامعه است كه تهديد نرم در اين حوزه ميتواند بر آنها تأثير گذارد. همچنين فرهنگ دفاعي كشور كه منبع قدرت نرم در نيروهاي مسلح است در صورت وقوع تهديد نرم در اين سطح، موجب از بين رفتن عزم و اراده نبرد و قدرت بازدارندگي رواني ميشود.
برانگيختن شكافهاي قومي، نژادي، مذهبي و... نبود عوامل پيونددهنده هويتهاي فرو ملي، تحريف و تحقير تاريخ و افتخارات ملي در كشور، ميتواند به بحران هويت منجر شود. ايجاد شكاف بين مردم و رهبران، نبود حمايت مردمي و مشروعيتبخشي به تصميمات رهبران و شكلگيري نافرمانيهاي مدني در جامعه بحران مشروعيت به وجود ميآورد. انگيزهزدايي و دلسرد كردن مردم براي حضور در عرصههاي تعيينكننده كشور، مصاديق بارز بحران مشاركت است. همچنين توزيع نامناسب ثروت، شأن اجتماعي و امنيت در ايجاد بحران توزيع مؤثر است. تلاش براي تأثيرگذاري بر اراده و تصميمات نخبگان و رهبران با ارعاب و تطميع از مصاديق بحران نفوذ به شمار ميآيد. مجموعه اين موارد قدرت نرم يك نظام سياسي را كاهش ميدهد و به طور طبيعي آن نظام را در برابر تهديد نرم آسيبپذير ميكند.
در اين دوره، به ظاهر، كشورها داراي سرزمينهاي مستقلاند ولي قدرت سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي آنها به يكي از قدرتهاي اصلي در محيط بينالملل وابسته است. كشورهاي واقع در بلوك غرب يا شرق در طول جنگ سرد، همچون رژيم شاهنشاهي ايران نمونههايي از اين وابستگي ميباشند. دوره اول را ميتوان دوره اشغال سرزمينها و دوره دوم را ميتوان دوره اشغال حكومتها نام برد. در دوره اول قدرت نظامي، تعيينكننده اصلي براي پيشبرد اهداف و منافع ملي است و در دوره دوم به رغم تمركز بر قدرت نظامي از ساير مؤلفههاي قدرت براي افزايش سلطه و حوزه نفوذ بهره گرفته ميشود. با توجه به اين مباحث ميتوان گفت ابعاد سختافزارانه تهديد از گذشته مدنظر بازيگران و تحليلگران بوده است. سه ويژگي واقعيبودن ، عيني بودن و محسوس بودن از ويژگيهاي بارز تهديدات سخت به شمار ميروند. در صورتي كه هدف از هر نوع تهديد را تحميل اراده به حريف معرفي كنيد، تفاوت تهديدات در چگونگي كاربرد ابزار و روشها براي تحميل اراده خواهد بود. بيترديد در شرايطي كه فكر، انديشه و اراده ملتي تسخير ميگردد و با تهديد امنيت و منافع ملي كشور فروپاشي رواني واقع ميشود، به طور طبيعي آن كشور بدون كاربرد قدرت نظامي اشغال ميگردد. صحنه روابط بينالملل، ميدان رويارويي و منازعه اهداف و منافع بازيگران است و كشورهاي مختلف براي پيشبرد منافع و اهداف خود از عوامل و مؤلفههاي گوناگون قدرت ملي بهره ميبرند. يكي از برجستهترين مظاهر قدرت ملي، قدرت روانيـتبليغي (قدرت نرم) است. منبع اين قدرت فرهنگ استراتژيك، ملي و دفاعي كشور است كه در سه سطح راهبردي، مياني، تاكتيكي بر توانمنديهاي ذهني و ارادي ملت تأثير ميگذارد. در مقابل عمليات رواني حريف و تهديد نرم براي كاهش توانمنديها در اين سه حوزه طرحريزي ميشود. هدف و كارويژه تهديد نرم فروپاشي باورها، ارزشها و الگوهاي رفتاري در سه سطح ياد شده است.
منابع:
1. افتخاري، اصغر؛ ناامني جهاني؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1380.
2. افتخاري، اصغر؛ امنيت جهاني، رويكردها و نظريهها؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1380.
3. استوارت، آركلگ؛ چارچوبهاي قدرت؛ ترجمه محمدرضا تاجيك، پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1379.
4. مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر؛ جنگ نرم؛ تهران، 1383.
5. عبدالله خاني، علي؛ نظريههاي امنيت؛ مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر، تهران، 1383.
6. سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، معاونت تحقيقات و برنامهريزي؛ فصلنامه پژوهش و سنجش؛ سال دهم، شماره 34، تهران، 1382.
7. هانتينگتون، ساموئل؛ نظريه برخورد تمدنها؛ ترجمه مجتبي اميري، مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1384.
8. عبدالله خاني، علي؛ رويكردها و طرحهاي امريكايي درباره ايران؛ مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر تهران، تهران، 1386.
9. Joseph S.Nye, Soft Power: the Means to Success in World Poliics, New York: Public Affairs, 2004.
منبع:http://farsi.khamenei.ir/others-article?id=9906
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :samsam
چكيده
هدف اصلي اين مقاله بررسي مفهوم ابعاد و ويژگيهاي تهديد نرم و رويكردهاي نرمافزارانه در رهيافتها و نظريههاي امنيت و قدرت است. در اين مقاله سعي شده به منظور دركي اساسي از مقوله قدرت و تهديد نرم، منابع و سطوح مختلف قدرت تبليغيـرواني در حوزههاي سهگانه نخبگان، مردم و نيروهاي مسلح معرفي و در نهايت به كارويژههاي تهديد نرم در اين سطوح اشاره شود. در بخشي ديگر، رويكرد نرمافزارگرايانه غرب نسبت به جهان اسلام مورد تأكيد و توجه قرار گرفته است.
واژگان كليدي: تهديد، تهديد سخت، تهديد نرم، امنيت ملي، قدرت ملي، قدرت نرم.
مقدمه
الف. تماميت ارضي؛
ب. ايده و الگوهاي رفتاري؛
ج. حاكميت سياسي.
با توجه به توضيحات فوق منظور از تهديد، عنصر يا وضعيتي است كه ارزشهاي حياتي سهگانه ياد شده را به خطر اندازد. بنابراين ميتوان گفت، سادهترين تعريف از تهديد، فقدان مفهوم ديگر، يعني امنيت است، اين وضعيت با به خطر افتادن ارزشها و منافع حياتي يك كشور به وجود ميآيد. لكن مطالعات امنيتي و تهديدشناسي همزمان با تحول جوامع، توسعه و تغييريافته و در مفاهيم امنيت، قدرت و تهديد تحول ايجاد شده است. امنيت ملي و تهديدات آن، مفهوم مبهم، نسبي و توسعه نيافته است به اين معني كه تعريف از امنيت ملي و تهديدات آن به پيشفرضهاي تعريفكننده بستگي دارد و به عبارتي زمانمند و مكانمند است، در حقيقت رابطه بين امنيت، ملت و تهديدات رابطهاي قراردادي است كه مصداق خود را از درون گفتمانهاي گوناگون ميجويد، با وجود اين تفاسير بر ويژگيهاي زير ميتوان تأكيد كرد:
1. اعتباري بودن
2.نسبي بودن
3. ذهني بودن
مطالعات امنيتي و تهديد
در گفتمان مثبت امنيت و تهديد كه به دنبال نقد مباني و اصول گفتمان امنيت منفي و سلبي در هر دو موج مطالعاتي سنتي و فراسنتي است، اعتقاد بر اين است كه امنيت و تهديدات يك مفهوم و متغير وابسته و دست دوم نيست و داراي مباني و محتواي پيچيده فلسفي است. در اين گفتمان سعي بر آن است تا با پرهيز از سلبيگري صرف و توجه به بعد ايجابي امنيت، تعريف و تصوير جامعتري ارائه شود. در اين گفتمان، امنيت به نبود تهديد تعريف نميشود، بلكه افزون بر فقدان تهديد، وجود شرايط مطلوب براي تحقق اهداف و خواستههاي ملي نيز مدنظر است. اين رويكرد براي امنيت و تهديد، ماهيت تأسيسي قائل است و بر اين باور است كه تهديد، تنها در وضعيتي وجود دارد كه آن جامعه در سطح قابل قبولي از اطمينان براي تحصيل و پاسداري از منافع ملي و ارزشهاي حياتياش نباشد. بنابراين امنيت ملي در اين گفتمان عبارت است از توانايي و شرايط عيني كه در بستر آن ميتوان به منافع ملي دست يافت.(افتخاري، 1384، ص 16). در اين نگاه امنيت ملي، حتي نسبت به منافع ملي از اولويت برخوردار است، چرا كه تحقق و عدم تحقق منافع ملي و تهديدات در گرو بود يا نبود امنيت است. در چارچوب اين ديدگاه، ممكن است جامعهاي با وجود نداشتن تهديدات خارجي يا داخلي، به دليل ناتواني از دستيابي به منافع ملي، وضعيت ناامني داشته باشد. در مجموع، ميتوان گفت دو گفتمان ايجابي و سلبي موجب دو نگرش در تعريف و تبيين مفاهيم امنيت و تهديد شده است كه با نگاه ايجابي امنيت عبارت است از: «توانايي و شرايط عيني و ذهني كه در بستر آن بتوان منافع ملي و ارزشهاي حياتي را محقق ساخت.» با اين نگاه ميتوان تهديد را به شرايطي اطلاق نمود كه يك كشور براي دستيابي به منافع ملي و ارزشهاي حياتي خود از توانايي و شرايط لازم برخوردار نباشد، به طور طبيعي فقدان شرايط و تواناييها براي تحقق اهداف ملي و پيشبرد منافع و ارزشهاي حياتي يك كشور ميتواند متأثر از محيط ملي يك واحد سياسي يا محيط منطقهاي و جهاني باشد، بنابراين فقدان توانايي براي دستيابي به منافع ملي كه مخاطرهاي جدي براي يك كشور تلقي ميشود، الزاماً ميتواند محدود به تهديد خارجي و بعد نظامي تهديد نباشد. در نگاه و نگرش سنتي كه رويكرد سختافزارانه است، هدف اصلي از تهديدات، تحميل اراده به منظور تغييرات اساسي در يك نظام سياسي و يا تغيير الگوي رفتاري يك كشور ميباشد كه به طور طبيعي به موجب آن تهديد حيات سياسي آن كشور به مخاطره ميافتد، لكن در نگرش ايجابي يك كشور ميتواند در شرايط فقدان تهاجم نظامي و يا اقدامات داخلي براندازانه امنيتي، توانايي پاسداري و پيشبرد ايده يا خطمشيهاي نظام سياسي خود را نداشته باشد. اين تلقي از تهديد با شرايط متحول جوامع معاصر همخواني بيشتري دارد.
تهديد سخت و نرم
1.تهديد سخت
2. تهديد نرم
ترديد در مباني و زيرساختهاي فكري يك نظام سياسي، بحران در ارزشها و باورهاي اساسي جامعه، بحران در الگوهاي رفتاري جامعه و بحرانهاي پنجگانه سياسي (هويت، مقبوليت، مشاركت، نفوذ و توزيع) را ميتوان از مؤلفههاي اين تهديد نام برد. تغييرات حاصل از تهديد نرم، ماهوي، آرام، ذهني، تدريجي و نرمافزارانه است. اين تهديد همراه با آرامش و خالي از روشهاي فيزيكي و با استفاده از ابزارهاي تبليغات، رسانه، احزاب، تشكلهاي صنفي و قشري و شيوه القاء و اقناع انجام ميپذيرد. در حال حاضر جهانيسازي فرهنگ مترادف با مفهوم تهديد نرم تلقي ميشود. در مجموع ميتوان فهرست زير را به مثابه نقاط افتراق تهديدات سخت و نرم در اين مقاله، برشمرد:
1-2. حوزه تهديد نرم، حوزه اجتماعي، فرهنگي و سياسي است در حالي كه حوزه تهديد سخت امنيتيـنظامي ميباشد.
2-2.تهديدات نرم پيچيده و محصول پردازش ذهني نخبگان، و اندازهگيري آن مشكل است در حالي كه تهديدات سخت عيني، واقعي و محسوس است و ميتوان آن را با ارائه برخي از معيارها، اندازهگيري كرد.
3-2.روش اعمال تهديدات سخت استفاده از زور و اجبار است، در حالي كه در تهديد نرم، از روش القاء و اقناعسازي بهرهگيري ميشود.
4-2.هدف در تهديدات سخت، تخريب و حذف فيزيكي حريف و تصرف و اشغال سرزمين است، در حالي كه در تهديد نرم هدف تأثيرگذاري بر انتخابها، فرايند تصميمگيري و الگوهاي رفتاري حريف و در نهايت سلب هويتهاي فرهنگي است.
5-2. مفهوم امنيت در رهيافتهاي نرمافزارانه شامل امنيت ارزشها و هويتهاي اجتماعي است، در حالي كه اين مفهوم در رهيافتهاي سختافزارانه به معناي نبود تهديد خارجي تلقي ميشود.
6-2.تهديدات سخت، محسوس و همراه با عكسالعمل و برانگيختن است، در حالي كه تهديدات نرم به دليل ماهيت غيرعيني و محسوس آن، عمدتاً فاقد عكسالعمل است.
7-2. مرجع امنيت در حوزه تهديدات سخت عمدتاً دولتها هستند، در حالي كه مرجع امنيت در تهديدات نرم محيط فروملي و فراملي (هويتهاي فروملي و جهاني) است.
8-2. كاربرد قدرت سخت در رويكرد امنيتي جديد عمدتاً مترادف با فروپاشي نظامهاي سياسيـامنيتي مخالف يا معارض است، در حالي كه كاربرد قدرت نرم در رويكردهاي امنيتي جديد عليه نظامهاي سياسي مخالف يا معارض، مترادف با فرهنگسازي و نهادسازي در چارچوب انديشه و الگوهاي رفتاري نظامهاي ليبرال و دموكراسي تلقي ميشود.
اهميت و ابعاد تهديدات نرم
بنابراين تهديد نرم، امروزه مؤثرترين، كارامدترين و كمهزينهترين و در عين حال خطرناكترين و پيچيدهترين نوع تهديد عليه امنيت ملي يك كشور است، چون ميتوان با كمترين هزينه با حذف لشكركشي و از بين بردن مقاومتهاي فيزيكي به هدف رسيد؛ زيرا با عواطف، احساسات، فكر و انديشه و باور و ارزشها و آرمانهاي يك ملت و نظام سياسي ارتباط دارد. ابعاد اين جنگ و تهديد، گستردهتر و مخربتر است زيرا دين، فكر و آرمان ملتها را آماج تهاجم خود قرار ميدهد.
تهديد نرم به روحيه، به عنوان يكي از عوامل قدرت ملي خدشه وارد ميكند، عزم و اراده ملت را از بين ميبرد، مقاومت و دفاع از آرمان و سياستهاي نظام را تضعيف ميكند. فروپاشي رواني يك ملت ميتواند مقدمهاي براي فروپاشي سياسيـامنيتي و ساختارهاي آن باشد. جوزف ناي قدرت نرم را شيوه غيرمستقيم رسيدن به نتايج مطلوب بدون تهديد يا پاداش ملموس ميداند. اين شيوه غيرمستقيم رسيدن به نتايج مطلوب چهره دوم قدرت است. بر اين پايه يك كشور ميتواند به مقاصد موردنظر خود در سياست جهاني نايل آيد، چون كشورهاي ديگر، ارزشهاي آن را ميپذيرند، از آن تبعيت ميكنند، تحت تأثير پيشرفت و آزادانديشي آن قرار ميگيرند و در نتيجه خواهان پيروي از آن ميشوند. در اين مفهوم آنچه مهم تلقي ميشود، تنظيم دستورالعملي است كه ديگران را جذب كند. بنابراين قدرت نرم، توانايي كسب آنچه كه ميخواهيد از طريق جذب كردن، نه از طريق اجبار و يا پاداش ميباشد. (جوزف ناي، 2004، ص 5).
نمونههاي فراواني از كاربرد تهديد نرم، در صفحات تاريخ وجود دارد. در حال حاضر، همه كشورها به نوعي ديگر در معرض اين نوع تهديد هستند. قدرتهاي استكباري، تشكيلات، امكانات و نيروي انساني و ابزارهاي پيشرفته و پيچيده و مراكز علمي و پژوهشي خود را به صورت گسترده در اختيار اين جنگ قرار دادهاند. با ظهور فناوري جديد و علوم ارتباطات، ظهور وسايل ارتباطجمعي و رسانههاي متنوع نوين، ابعاد تهديد نرم، گستردهتر و پيچيدهتر شده است. بخش قابل توجهي از نظريههاي جديد امنيتي و راهبردهاي قدرتهاي سلطهگر، به ويژه راهبرد امنيت ملي امريكا كه در سال 2006 ميلادي منتشر شده است و همچنين راهبرد امنيت منطقهاي امريكا (طرح خاورميانه بزرگ) بر كاربرد قدرت نرم جهت امنيتسازي تأكيد دارد. و بسياري از صاحبنظران و نظريهپردازان علوم سياسي و روابط بينالملل، تهديدات قرن 21 را تهديدات نرم و يا جهانيسازي فرهنگ ميدانند. در دوران جنگ سرد و حتي پس از آن با تفاوت اندكي، كماكان سياست نرمافزاري در پرتو سياست واقعگرايي قرار داشت. حوادث 11 سپتامبر نقطه عطفي در اين زمينه محسوب ميشود. در هيچ برههاي از زمان، دولتمردان امريكا تا اين ميزان بر مضامين ارزشي و اخلاقي به عنوان منابع نرم قدرت تأكيد نداشتهاند. حتي نخستين تجليهاي سياستهاي امنيتي امريكا بعد از اين تاريخ كه از ماهيت سختافزاري و راهبردي برخوردار بودند، آموزههاي ارزشي محور را دستمايه عملي قرار دادند. با وجود اين با توجه به تجربه تاريخي، ملاحظات نرمافزارگرايانه در سياست خاروميانهاي امريكا تحت تأثير مؤلفههاي راهبرديـامنيتي نظام بينالمللي و منطقهاي به حاشيه رانده شده است. براي تبيين اهميت و ابعاد تهديد نرم پس از فروپاشي اتحاد جماهير شوروي و پايان جنگ سرد، ميتوان گزارش كميته خطر جاري، راهبرد امنيت ملي امريكا و طرح خاورميانه بزرگ را مورد توجه قرار داد.
كميته خطر جاري
در گزارش اين كميته آمده است كه ايران به لحاظ وسعت سرزمين، كميت و كيفيت نيروي انساني، امكانات نظامي، منابع سرشار و موقعيت جغرافيايي ممتاز در منطقه خاورميانه و هارتلند نظام بينالملل، به قدرتي بيبديل تبديل شده است. كه ديگر نميتوان با يورش نظامي آن را سرنگون كرد. بنابراين به زعم پالمر و اعضاي كميته، تنها راه سرنگوني جمهوري اسلامي ايران پيگيري جنگ نرم با استفاده از سه تاكتيك دكترين مهار، نبرد رسانهاي و ساماندهي نافرماني مدني ممكن است. متن اين گزارش كه با عنوان ايران و امريكا، رهيافت جديد تنظيم شده داراي 15 محور است كه در محورهاي پانزدهگانه براي چگونگي اجرايي نمودن راهبردهاي سهگانه پيشنهاداتي ارائه ميدهد.
در مجموع ميتوان گفت هدف اصلي راهبرد امنيت ملي امريكا، جهانيسازي فرهنگ و حاكميت الگوهاي رفتاري ليبرالدموكراسي در جهان و تلاش در جهت تغيير رفتار و ساختارهاي نظامهاي غيرليبرال است، به طوري كه در اين سند ليبراليزه كردن جهان به عنوان يك رسالت معرفي شده است. بنابراين ماهيت تهديد پس از فروپاشي شوروي، تهديد نرم و تهديدات هنجاري و فرهنگي است. از ديدگاه نظريهپردازان جديد غرب، جهان اسلام و رشد اسلام سياسي در آن، به مثابه گفتمان غالب در خاورميانه، چالش اصلي فرهنگ ليبرالدموكراسي است. در اين چارچوب و به استناد گزارش كميته خطر جاري در مورد نحوه برخورد با جمهوري اسلامي ايران ميتوان گفت، جلوگيري از روند رو به رشد اسلامگرايي و عمق استراتژيك قدرت نرم جهان اسلام در مقابل قدرت نرم جهان غرب بخش مهمي از محتواي سند استراتژي امنيت ملي امريكا ميباشد كه جايگزين استراتژي سد نفوذ شوروي شده است. از اين ديدگاه، تهديد امنيت ملي امريكا، تهديدات نرم، نامتقارن و تركيبي است كه منابع آن در كشورها و رژيمهاي ضدامريكايي و غيرليبرال خاورميانه معرفي شده است.
قدرت ملي و قدرت نرم
1.سطح راهبردي قدرت نرم
2.سطح مياني قدرت نرم
تهديد نرم، در اين سطح ميتواند بر ميزان حمايت مردم از سياستهاي نظام و نخبگان مؤثر باشد؛ همچنين حمايت عاطفيـرواني نيروهاي مسلح تحت تأثير اين سطح است، در صورتي كه كشوري از قدرت نرم لازم در اين سطح برخوردار باشد، به طور طبيعي آن كشور فاقد بحرانهاي پنجگانه سياسي، مشروعيت، نفوذ، مشاركت، توزيع و هويت خواهد بود و بازدارندگي مردمي در برابر تهديد نرم شكل خواهد گرفت؛ در مقابل، وجود بحرانهاي پنجگانه فوق و همچنين نبود قدرت هنجاري و الگوهاي رفتاري برتر و كارامد و با قابليت نهادينه نمودن در حوزه فرهنگ ملي ميتواند يك كشور را آسيبپذير كند.
3.سطح تاكتيكي قدرت نرم
ابعاد تهديد نرم
1.ابعاد تهديد نرم در حوزه فرهنگ
الف- تهديد باورهاي (مفروضات اساسي) كشور در سه سطح نخبگان، مردم، نيروهاي مسلح؛
ب- تهديد ارزشهاي اساسي كشور در سه سطح نخبگان، مردم، نيروهاي مسلح؛
ج- تهديد الگوهاي رفتاري كشور در سه سطح نخبگان، مردم، نيروهاي مسلح.
فرهنگ استراتژيك كشور بر نوع تلقي و الگوهاي رفتاري نخبگان و رهبران يك كشور و توان ديپلماسي آن تأثير ميگذارد. در صورت وقوع تهديد نرم، در اين سطح كشور حريف ميتواند با مديريت ادراك، انديشه و عزم رهبران و نخبگان خودي را (باورها، ارزشها و الگوهاي رفتاري آنان) تحت تأثير قرار دهد. همچنين فرهنگ ملي، شامل باورها، ارزشها و الگوهاي رفتاري نهادينه شده در جامعه است كه تهديد نرم در اين حوزه ميتواند بر آنها تأثير گذارد. همچنين فرهنگ دفاعي كشور كه منبع قدرت نرم در نيروهاي مسلح است در صورت وقوع تهديد نرم در اين سطح، موجب از بين رفتن عزم و اراده نبرد و قدرت بازدارندگي رواني ميشود.
2.ابعاد تهديد نرم در حوزه سياسي
برانگيختن شكافهاي قومي، نژادي، مذهبي و... نبود عوامل پيونددهنده هويتهاي فرو ملي، تحريف و تحقير تاريخ و افتخارات ملي در كشور، ميتواند به بحران هويت منجر شود. ايجاد شكاف بين مردم و رهبران، نبود حمايت مردمي و مشروعيتبخشي به تصميمات رهبران و شكلگيري نافرمانيهاي مدني در جامعه بحران مشروعيت به وجود ميآورد. انگيزهزدايي و دلسرد كردن مردم براي حضور در عرصههاي تعيينكننده كشور، مصاديق بارز بحران مشاركت است. همچنين توزيع نامناسب ثروت، شأن اجتماعي و امنيت در ايجاد بحران توزيع مؤثر است. تلاش براي تأثيرگذاري بر اراده و تصميمات نخبگان و رهبران با ارعاب و تطميع از مصاديق بحران نفوذ به شمار ميآيد. مجموعه اين موارد قدرت نرم يك نظام سياسي را كاهش ميدهد و به طور طبيعي آن نظام را در برابر تهديد نرم آسيبپذير ميكند.
نتيجه گيري
در اين دوره، به ظاهر، كشورها داراي سرزمينهاي مستقلاند ولي قدرت سياسي، فرهنگي، اقتصادي و نظامي آنها به يكي از قدرتهاي اصلي در محيط بينالملل وابسته است. كشورهاي واقع در بلوك غرب يا شرق در طول جنگ سرد، همچون رژيم شاهنشاهي ايران نمونههايي از اين وابستگي ميباشند. دوره اول را ميتوان دوره اشغال سرزمينها و دوره دوم را ميتوان دوره اشغال حكومتها نام برد. در دوره اول قدرت نظامي، تعيينكننده اصلي براي پيشبرد اهداف و منافع ملي است و در دوره دوم به رغم تمركز بر قدرت نظامي از ساير مؤلفههاي قدرت براي افزايش سلطه و حوزه نفوذ بهره گرفته ميشود. با توجه به اين مباحث ميتوان گفت ابعاد سختافزارانه تهديد از گذشته مدنظر بازيگران و تحليلگران بوده است. سه ويژگي واقعيبودن ، عيني بودن و محسوس بودن از ويژگيهاي بارز تهديدات سخت به شمار ميروند. در صورتي كه هدف از هر نوع تهديد را تحميل اراده به حريف معرفي كنيد، تفاوت تهديدات در چگونگي كاربرد ابزار و روشها براي تحميل اراده خواهد بود. بيترديد در شرايطي كه فكر، انديشه و اراده ملتي تسخير ميگردد و با تهديد امنيت و منافع ملي كشور فروپاشي رواني واقع ميشود، به طور طبيعي آن كشور بدون كاربرد قدرت نظامي اشغال ميگردد. صحنه روابط بينالملل، ميدان رويارويي و منازعه اهداف و منافع بازيگران است و كشورهاي مختلف براي پيشبرد منافع و اهداف خود از عوامل و مؤلفههاي گوناگون قدرت ملي بهره ميبرند. يكي از برجستهترين مظاهر قدرت ملي، قدرت روانيـتبليغي (قدرت نرم) است. منبع اين قدرت فرهنگ استراتژيك، ملي و دفاعي كشور است كه در سه سطح راهبردي، مياني، تاكتيكي بر توانمنديهاي ذهني و ارادي ملت تأثير ميگذارد. در مقابل عمليات رواني حريف و تهديد نرم براي كاهش توانمنديها در اين سه حوزه طرحريزي ميشود. هدف و كارويژه تهديد نرم فروپاشي باورها، ارزشها و الگوهاي رفتاري در سه سطح ياد شده است.
منابع:
1. افتخاري، اصغر؛ ناامني جهاني؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1380.
2. افتخاري، اصغر؛ امنيت جهاني، رويكردها و نظريهها؛ پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1380.
3. استوارت، آركلگ؛ چارچوبهاي قدرت؛ ترجمه محمدرضا تاجيك، پژوهشكده مطالعات راهبردي، تهران، 1379.
4. مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر؛ جنگ نرم؛ تهران، 1383.
5. عبدالله خاني، علي؛ نظريههاي امنيت؛ مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر، تهران، 1383.
6. سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران، معاونت تحقيقات و برنامهريزي؛ فصلنامه پژوهش و سنجش؛ سال دهم، شماره 34، تهران، 1382.
7. هانتينگتون، ساموئل؛ نظريه برخورد تمدنها؛ ترجمه مجتبي اميري، مركز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، 1384.
8. عبدالله خاني، علي؛ رويكردها و طرحهاي امريكايي درباره ايران؛ مؤسسه فرهنگي مطالعات و تحقيقات بينالمللي ابرار معاصر تهران، تهران، 1386.
9. Joseph S.Nye, Soft Power: the Means to Success in World Poliics, New York: Public Affairs, 2004.
منبع:http://farsi.khamenei.ir/others-article?id=9906
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت :samsam