جهانگردي در تاريخ و آيات و روايات
نويسنده:آيت الله محمد هادي معرفت - استاد حوزه و دانشگاه
چکيده
کليد واژهها: جهانگردي، هجرت، مهاجرت، سفر، سياحت .
مقدمه
1 . پيشينه جهانگردي در اسلام
نخستين هجرتي که در اسلام رخ داد، هجرت حدود 85 نفر از جوانان تازهمسلمان بود که با دستور پيامبر اسلام مکه را به قصد حبشه ترک گفتند (سيره ابن هشام، ج1 ص344 - 360) و آيين اسلام به دست اين مهاجرين در ديار حبشه شهرت يافت . در دوران خلفا پس از رحلت پيامبر، هجرت به اطراف کشور و آگاهي از اوضاع و احوال کشورهاي مجاور صورت ميگرفت و از جانب خلفا هيئتهاي رسمي گسيل ميشوند تا کسب اطلاع کرده، ضمنا زمينه را براي توسعه و نشر فرهنگ اسلامي آماده سازند . علاوه بر هيئتهاي سياسي که به منظور بر قراري روابط ديپلماتي اعزام ميشدند، در قرن سوم و چهارم هجري شخصيات بارزي به جهانگردي دست زدند و آثار گرانبهايي از خود به يادگار گذاردند .
از جمله احمد بن ابي يعقوب ابن واضح يعقوبي (ت حدود 290ق) که او را بحاثة في التاريخ و اخبار البلدان ياد ميکنند . او در دو زمينه تاريخ و جغرافي محقق فرزانهاي به شمار ميرود . شرق و غرب کشورهاي آسياي ميانه و دور را گرديده و اطلاعات زيادي فراهم ساختهاست . او به تمامي بلاد فارس و ارمنستان و سپس شبه قاره هند و کشورهاي عربي و افريقايي، مغرب و اندلس (اسپانيا) سفرکرده بود و عادت او بر اين بود که از چگونگي احوال و اوضاع اجتماعي - سياسي کشورها به خوبي آگاه شود . از جمله آثار وي تاريخ گسترده اوست که در آن رخدادهاي تاريخي را تا پايان سال 259 آوردهاست . ديگر کتاب البلدان است که در شناخت اوضاع اجتماعي و فرهنگي و جغرافي شهرها از منابع ارزشمندي به شمار ميرود و نيز کتاب اخبارالامم و مشاکلة الناس لزمانهم و کتاب الممالک و المسالک و جز اينها .
ابوالحسن علي بن حسين مسعودي (ت346ق) صاحب مروج الذهب از بزرگترين جهانگردان اسلامي به شمار ميرود . او را با عنوان الرحالة الکبير والمورخ الخبير ياد ميکنند . او بيشترين کشورهاي مجاور را گرديده و با شخصيات و رجال بزرگ ملاقات داشته و اخبار دست اول رااز افراد ذيربط به دست آوردهاست .
ولادت او در بغداد بود و به مصر و بلاد مغرب سفر نمود و در راه تحصيل دانش تا اقصي بلاد را پيمود . از همان ابتداي قرن چهارم به تمامي بلاد فارس، سپس شبه قاره هند تا آسياي دور و حتي جزيره سيلان و درياي هند سفر کرد . کشور پهناور چين و ماوراي آن را ديد و در اواخر نيمه اول همين قرن تمامي کشورهاي عربي و آسياي ميانه را پيمود و همواره در کسب اطلاعات بود .
او در اين زمينه آثار گرانبهايي از خود باقي گذارد که از جمله آنها مروج الذهب، اخبار الزمان، التنبيه و الاشراف، و جز آنهاست که امروزه مورد بهرهبرداري بسيار است .
عبيد الله بن خرداد به (ت300/280) از ايرانيان دانشمند و جغرافيدان بزرگ به شمار ميرود . در دائرةالمعارف اسلامي از او با عنوان جغرافي عظيم من اصل فارسي ياد شده است (ج1، ص149) . کتاب او المسالک و الممالک و نيز جمهرة انساب الفرس از بهترين کتابها در اين زمينه شناخته شدهاست . در دائرةالمعارف آمده است: «او از معتبرترين افراد مورد وثوق آن زمان بهره گرفتهاست . سر پرستي پست ويژه در خطه طبرستان و جمع آوري اخبار بلاد و شهرها به دو واگذار شده بود .
بلخي ابوزيد احمد بن سهل (ت322ق) جغرافيدان معروف در شهرکي به نام شاستيان نزديکي بلخ ديده به جهان گشود . او از دانشمندان به نام و بر مذهب تشيع بود . او و کندي فيلسوف معروف فلسفه و جغرافيا را نزد ابي علي جيهاني فراگرفت . کتاب او به نام صور الاقاليم معروفاست .
اصطخري ابو اسحاق ابراهيم بن محمد فارسي (ت340ق) جغرافيدان نامي کتابي با نام تقويم البلدان نگاشته که به نام المسالک و الممالک معروف گشته است . او اين کتاب را مانند سابقين خود با گشت و سياحت در بلاد جمع و تدوين کردهاست .
ابن حوقل ابوالقاسم محمد بن حوقل (ت حدود350ق) که با عنوان رحاله جهانگرد سختکوش و جغرافيدان فرزانه، مشهور گشتهاست، تمامي کشورهاي اسلامي را شرقا و غربا پيموده و با دقتي کامل معلومات فراواني از اين کشورها فراهم آورده و از نوشتههاي پيشين خود، مانند نوشتههاي ابن خرداد به و وزير جيهاني و قدامه نيز بهره گرفتهاست . اصطخري از او خواست تا نقشههاي جغرافي او را تنظيم دهد و دقتبيشتري بخشد که ابن حوقل تقريبا همان نوشتهها را با معلومات فرآهم آورده خود تکميل و کتاب المسالک والممالک را از رهگذر آن تاليف نمود .
ابو دلف مشعر بن مهلهل خزرجي (ت حدود390ق) شاعري نغز نمکين گفتار که شهره آفاق بود و بيشتر با صاحب بن عباد رفت و آمد داشت و از مساعدتهاي وي برخوردار بود و در سفرها از کتابهاي او بهرهمند ميشد . او شاعر رحاله وصف شده و او اولين جهانگرد اسلامي به شمار آمده است . بيشتر عمر خود را که از نود سال گذشت، در سفرهاي دور و دراز صرف نمود . شوق فراواني در آگاهي يافتن از عادات و رسوم و آداب ملتهاي مختلف داشت . عمان و رامهرمز و هند و کشمير و افغانستان را گرديد . سفرنامه او به نام عجائب البلدان معروفاست . ياقوت حموي و قزويني صاحب کتاب عجائب المخلوقات از آن بهره جستهاند . ياقوت حموي در وصف شهرک دورق در خوزستان مشاهدات قابل توجهي از کتاب او نقل ميکند که از دقت کاملي حکايت دارد .
حکيم ناصر خسرو قبادياني (394 - 481ق) از حکما و متکلمين نامي در قباديان حوالي بلخ تولد يافت . از اوان جواني به تحصيل و علوم و معارف و تحقيق پرداخت و اديب و شاعري فرزانه بود . نخستبه کارهاي ديواني مشغول و سپس رها کرد و به جهانگردي و سير در آفاق و انفس پرداخت . در سفر هفتساله خود حجاز، آسياي صغير، سوريه و مصر را ديد و به خطه خراسان رحل اقامت گزيد; ولي آزارها ديد و به ناچار به کنج عزلت در يمکان بدخشان خزيد و سفرنامه معروف خود را در آنجا به سال 444 به رشته تحرير در آورد و ديگر کتاب زادالمسافرين است که پس از مراجعت از سفر خراسان و مازندران و طبرستان نگاشت .
ابوريحان محمد بن احمد بيروني رياضي دان و فيلسوف نامي (362 - 440ق) در بيرون يکي از قلعههاي داخل حدود خوارزم به دنيا آمد . او را با نام الفيلسوف الرياضي الفلکي الجواب ياد ميکنند . «جواب» به معناي جهانگرد سخت کوشاست . ولع شديدي به سير و سياحت و سفر در آفاق داشت . دوستار آگاهي از اوضاع جغرافي و بهرهگيري از مظاهر طبيعتبود . سفر پر ثمري به شبهقاره هندوستان داشت و تمامي نواحي آن را گرديد و با آداب و فرهنگ مردم آن زمين پهناور از نزديک آشنا شد و کتاب تحقيق ماللهند او از گرانبهاترين منابع شناخت احوال و اوضاع هند در آن زمان به شمار ميرود .
ابو عبيد بکري عبدالله بن عبدالعزيز اندلسي (ت 487ق) پس از سفرهاي طولاني در شرق و غرب کتابي در شناختشهرها و کشورها و احوال و اوضاع بلاد به نام المسالک والممالک نگاشت .
ابن جبير ابوالحسن محمد بن احمد کناني اندلسي (540 - 614ق) اديب و شاعري فرزانه و دوستار علم و شناخت آثار و احوال بلاد بود . او را با عنوان رحالة اديب ياد کردهاند . به سير و سياحت علاقه فراوان داشت . سه مسافرت کنجکاوانه به شرق کشورهاي اسلامي دارد که در سفر سوم در اسکندريه بدرود حيات گفت و در همين سفر اخير سفرنامه خود را به نام رحلة ابن جبير با عباراتي نغز و شيوا و پرمحتوا به رشته تحرير در آورد . امتياز آن بر رحله ابنبطوطه صداقت و دقت فراوان و خالي از مبالغه بودن گزارشهاي آن است .
ابن سعيد مغربي علي بن موسي ابوالحسن (ت685ق) از نوادههاي صحابي جليل عمار بن ياسر مورخ، شاعر، اديب و دانشمندي فرزانه بود . زادگاه او شهرکي در نزديکي غرناطه (اندلس) و در آن ديار شهره آفاق گشت . علاقه فراوان به گشت و سياحت داشت . به کشورهاي اسلامي مصر و عراق و شام سفر طولاني داشت و گزارشهاي خود را در اين سفر در کتابي به نام المغرب گردآوري نمود و پيوسته در سير و سفر بود تا در 75 سالگي در دمشق بدرود حيات گفت .
ابن بطوطه محمد بن عبدالله بن محمد (703 - 779ق) جهانگرد نامي تمامي کشورهاي اسلامي و آسياي دور را در مدت 27 سال گرديد و معلومات ارزندهاي از اين کشورها و آداب و رسوم ملتهاي گوناگون فراهم آورد . او را با نام اميرالرحالين (سرآمد جهانگردان) ياد ميکنند . سفرنامه او نياز به وصف ندارد و از شهرت به سزايي برخوردار است و با ارزشترين سفرنامههاي علمي به شمار ميرود که تا امروز از معلومات و مندرجات آن بهرهمند ميشوند . بسياري از مشاهدات او امروزه در شناختبرخي حيوانات و گياهان، علاوه بر مسايل جغرافي و فرهنگي مورد استفادهاست . غربيان به اين سفرنامه عنايتخاصي دارند و اين کتاب شهرت جهاني يافتهاست .
اينها نمونه هايياست از جهانگردان جهان اسلام که جهانگردي را وسيله شناخت و نشر معارف و تبادل افکار و انديشههاي علمي و فرهنگي قرار دادهاند و «فسيحوا في الارض; به گشت و گذار در پهناي زمين بپردازيد» (توبه، آيه 2) را به منظور «فانظر الي آثار رحمت الله; آثار گستره رحمت الهي را مشاهده کنيد» (روم، آيه 50) انجام دادهاند و آيه «ا فلم يسيروا في الارض فتکون لهم قلوب يعقلون بها; آيا در زمين گردش نکردهاند، تا دلهايي داشته باشند که با آن بينديشند» (حج، آيه 46) و آيه «قل سيروا في الارض فانظروا کيف بدا الخلق; بگو: در زمين بگرديد و بنگريد چگونه آفرينش را آغاز کرده است» (عنکبوت، آيه 20) را نصب العين خود قرار دادهاند .
2 . آثار مطلوب جهانگردي
جهانگردي در گذشته با عنوان روابط تجاري و اقتصادي صورت گرفته است . تجار مسلمان، پيام اسلام را نيز با خود همراه ميبردند و بسياري از ملتها در افريقا و آسياي دور از همين راه به آيين اسلام تشرف يافتند . پس از آن اهداف سياسي و علمي و فرهنگي نيز در جهانگردي مسلمانان مطرح شد و از اين سفرها و جهانگرديها ذخاير فراوان حاصل شد . مسلمانان به مصداق آيه کريمه «يا ايها الناس انا خلقناکم من ذکر و انثي و جعلناکم شعوبا و قبائل لتعارفوا» (حجرات، آيه 12) نسبتبه تمدن ملتهاي گوناگون آشنايي حاصل کردند و با بهرهگيري از دستاوردهاي مختلف جهانيان تمدني گسترده و استوار براي خود فراهم ساختند .
در اين آيه يادآور ميشود همه مردم از يک پدر و مادر پديد آمدهاند; لذا همه برادر و برابرند، و اين اختلاف نژادها و مليتها که جهانيان را به دستهها و گروههاي گوناگون در آورده، هرگز آنها را از هم جدا نساختهاست; بلکه هر گروه بر حسب استعدادها و شرائط موجود خود دستاوردهايي دارند که بايد مورد مبادله قرار گيرد و هر گروه با آشنا شدن با فرهنگ و تمدن ديگر گروهها، بهترين و شايستهترين را براي خود انتخاب کنند و با اين انتخاب متقابل، سطح فرهنگ و علم بشري گسترش يافته، روز به روز ارتقا پيدا کند . آيه «فبشر عباد الذين يستمعون القول فيتبعون احسنه; بشارت باد بندگان شايسته مارا که گوش فرا ميدهند و بهترين را انتخاب کرده، پيروي ميکنند» (زمر، آيه 17 و 18) به همين حقيقت اشارت دارد . اين که آدمي با دستاوردهاي ديگران آشنا شود و بهترين و شايستهترين آنها را تشخيص داده، برگزيند، انتخاباست; نه تقليد .
زندهکردن جهانگردي، اينگونه نتايج نيک و شايسته و بلکه ضروري را به دنبال دارد . آوردهاند که در سفر پنج فايدهاست: زدودن غم از دل، کسب معيشت، به دست آوردن علم، آشنايي با فرهنگهاي گوناگون، دوستيابي، آن هم با افراد شايسته که در سفر شناخته ميشوند .
در روايات، تعابيري از قبيل سفر و سير و سياحت و هجرت در طلب علم و کسب معيشتبسيار به چشم ميخورد . امام صادق (ع) ميفرمايد: «سافروا تصحوا سافروا تغنموا; مسافرت کنيد تا سالم باشيد و مسافرت کنيد تا استفاده ببريد» (محاسن برقي، ج2، ص345) .
در حديث از پيامبر اکرم (ص) آمدهاست: «اوصي امتي بخمس: بالسمع، والطاعة، والهجرة، والجهاد، والجماعة; من امتم را به پنج چيز سفارش ميکنم: به گوشفرادادن، فرمانبرداري، جهانگردي، جهاد و وحدت» (مستدرک الوسائل، ج11، ص9) . بيترديد در اين روايت مراد از هجرت هجرت از مکه به مدينه نيست; زيرا «لا هجرة بعدالفتح; پس از فتح مکه هجرت معنا ندارد» (سنن ترمذي، ج3، ص75) ; لذا مقصود، هجرت از مناطق جهلزده به مراکز علمياست .
3 . جلب جهانگرد
بسياري از بيگانگان آوازه اسلام را از دور شنيدهاند; ولي نميدانند چقدر در پيشرفت تمدن بشري تاثيرگذار بوده، و چه نوآوريهايي براي بهتر ساختن حيات جامعه انساني به ارمغان آوردهاست . آنان نميدانند، اسلام تنها براي ساختن حيات پس از مرگ نيست . «و ابتغ فيما آتاک الله الدار الآخرة و لا تنس نصيبک من الدنيا; و با آنچه خدايت داده سراي آخرت را بجوي و سهم خود را از دنيا فراموش مکن» (قصص، آيه 77) .
خداوند انسان را آفريده است تا حيات دنيا را، پيش از حيات آخرت، آباد سازد و آباد ساختن حيات آخرت به آباد ساختن حيات دنيوي بستگي دارد . «هو انشاکم من الارض و استعمرکم فيها; او شما را از زمين پديد آورد و در آن شما را براي آبادساختن آماده کرد .» (هود، آيه 61) ; پس آدمي وظيفه دارد تا در آبادي زمين بکوشد و اين هدف و خواسته خدايي را جامه عمل بپوشاند .
ذوق سرشار و خلاقيت و هنر اسلامي - که بر دست تواناي اسلامباوران فرزانه و فرهيختگان شايسته جهان اسلام، چه در رشته ادب يا فرهنگ يا هنر يا علم يا صنعت و آثار هنري و نوشتاري مسلمانان در طول تاريخ با شکوه اسلامي پديد آمده و در ساختن تمدن بشري نقش اساسي داشته و اسلام را دين زندگان معرفي ميکند، نه دين مردگان، بايد در معرض و ديد شيفتگان تمدنهاي اصيل، و پويندگان آثار هنري و علمي بشر قرار گيرد و اين تنها با جلب جهانگردان شيفته ميسراست . خداوند درباره بيگانگان از دين توحيدي که به محيط اسلامي روي ميآورند، ميفرمايد: «و ان احد من المشرکين استجارک فاجره حتي يسمع کلام الله ثم ابلغه مامنه ذلک بانهم قوم لا يعلمون ; و اگر يکي از مشرکان از تو پناه خواست پناهش ده تا کلام خدا را بشنود; سپس او را به مکان امنش برسان، چرا که آنان قومي نادانند .» (توبه، آيه6)
نيز اسلام تحت عنوان مؤلفة قلوبهم سهمي از زکات را براي کساني که خارج ملتاند قرار داده تا دلهاي آنان را به سوي اسلام جذب کند و گرايش ديني و اسلامي در درونشان ايجاد نمايد; لذا وظيفه دولت اسلامياست تا امکانات جلب جهانگردان را به سرزمين اسلامي - که اصالت اسلامي بر آن حاکماست - فراهم سازد .
ضمنا بايستي برنامه جلب جهانگردان بيگانه به گونهاي تنظيم شود که بيشتر تحت تاثير قرار گيرند . اگر جلب جهانگردان به گونهاي باشد که احيانا فرهنگ منحط خود را در معرض نمايش دلباختگان اجانب قرار دهند و از اين راه عدهاي فريب خورده شوند و گمان برند فرهنگ و تمدن و آزادي هماناست که آنان همراه خود آوردهاند، در آن صورت خطر عظيمي جامعه اسلامي را تهديد خواهد نمود و مخصوصا قشر زودباور که هنوز در حالتخامي به سر ميبرند، تحت تاثير قرار گرفته، خواه و ناخواه، گرايشهاي اسلامي و ملي آنان به سستي ميگرايد .
4 . نتيجه
منابع
قرآن کريم
نهجالبلاغة، تحقيق شيخ محمد عبده، بيچا، بيروت، دار المعرفة، بيتا
دائرةالمعارف الاسلامية، ترجمه عربي
آقابزرگ تهراني، محمدمحسن; الذريعه الي تصانيف الشيعه، چ3، بيروت، دارالاضواء، 1403ق
ابنالاثير، علي بنابي الکرم; الکامل في التاريخ، بيچا، بيروت، دارصادر، بيتا، افستبيروت، دارالفکر، 1402 ق
ابن حجر، احمد بن علي; تهذيب التهذيب، بيچا، بيجا، دارالکتاب الاسلامي لاحياء و نشر التراث الاسلامي، بيتا
ابنخلدون، عبدالرحمن (ت808ق)، مقدمة ابنخلدون، بيچا، بيروت، مؤسسة الاعلمي للمطبوعات، بيتا
ابنکثير، اسماعيل بن عمر; البداية والنهاية، ط1، بيروت، دار احياء التراث العربي، 1408ق
ابنهشام حميري، عبدالملک; سيرة النبي (ص)، بيچا، مصر، مکتبة محمد بن علي صبيح، و اولاده، 1383ق
امين عاملي، سيد محسن; اعيان الشيعة، بيروت، دارالتعارف، بيتا
برقي، احمد بن محمد بن خالد; المحاسن، بيچا، تهران، دار الکتب الاسلامي، بيتا
بغدادي، اسماعيل پاشا; ايضاح المکنون، بيچا، بيروت، دار احياء التراث العربي، بيتا
ترمذي، عيسي بن محمد; سنن الترمذي، ج5، بيچا، استانبول، گاگري يايينلار، 1401ق
حاجي خليفه; کشف الظنون عن اسامي الکتب و الفنون، بيچا، بيروت، دار احياء التراث العربي، بيتا
حر عاملي، محمد بنحسن; وسائل الشيعه الي تحصيل مسائل الشريعه، ط5، بيروت، داراحياء التراث العربي، 1403 ق
خطيب بغدادي، احمد بنعلي; تاريخ بغداد، بيچا، بيروت، دارالکتب العلميه، بيتا
ذهبي، محمد بناحمد; سير اعلام النبلاء، ط7، بيروت، مؤسسة الرساله، بيتا
زرکلي، خيرالدين; الاعلام، ط7، بيروت دارالعلم للملايين، 1986م
سهيلي; الروض الانف، بيچا، القاهرة، مکتبة ابنتيمية، 1410ق
کحاله، عمررضا; معجم المؤلفين، بيچا، بيروت، دار احياء التراث العربي، بيتا
مجلسي، محمد باقر; بحارالانوار الجامعه لدرر اخبار الائمة الاطهار، ط2، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403ق و ط3، بيروت، دار احياء التراث العربي، بيتا
مسعودي، علي بنحسين; مروج الذهب و المعاون الجواهر، ج2، ط2، مصر، موسسة السعادة، 1384ق
نديم، محمد بناسحاق; الفهرست، تحقيق رضا تجدد، بيچا، تهران، بينا، 1350ش و بيچا، بيروت، دارالمعرفه، بيتا
نوري، ميرزاحسين; مستدرک الوسائل و مستبط الوسائل، بيچا، بيروت، مؤسسة آل البيت لاحياء التراث، بيتا
منبع: فصلنامه هفت آسمان شماره 1
ارسال مقاله توسط کاربر محترم سايت : mohammad_43