● مقدمه
● الگوها:
۱) مدیریت ارزشمدار:
تکیه بر انگیزههای اعتقادی و باورهای دینی جوهرهٔ حرکتها و فعالیتهای جهادی را تشکیل میدهد. اگر انسان روح و جان خود را به آموزههای دینی و مذهبی و تعالیم آن آغشته نماید حرکت، رفتارها و فعالیتهای او رنگ دین به خود میگیرد. بدین معنا که مبادرت بههر فعل و رفتار قبل از هر چیز با معیار و ملاک بایدها و نبایدهای دین محکزده میشود. با چنین روحیهای میزان سلامت، سرعت، شهامت و تدبیر در امور افزایش یافته و نتایج ارزشمندی را به ارمغان میآورد.
۲) مدیریت مشارکتی:
شکلگیری مدیریت جهاد ملهم از پیام بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران حضرت امام خمینی (ره) در شعار ارزشمند حرکت آغازین ”همه با هم“، مدیریتی مشارکتی را در تصمیم و اجرا معنی بخشیده است. مصداق این نوع مدیریت که از آغاز تشکیل جهاد با فعالیتهای جمعی نظیر درو گندم و ... بنیان نهاده شد در طول عمر فعالیت جهاد نیز در قالب تشکیل کنگرهها، سمینارها، گردهمائی، نشستها و جلسات که تصمیمات مدیریت جهاد در این بسترها صیقل میخورد (مشارکت در تصمیمگیری). و حضور و هدایت جمعی در میادین جنگ، بازسازی مناطق جنگی و سیل و زلزله و عمران روستاها و برنامهریزی، هدایت و اجرای طرحهای تولیدات زراعی و دامی، شیلات؛ جنگل و مرتع و توفیق در این عرصهها بالاخص افزایش تولیدات دامی و مواد پروتئینی و خودکفائی گندم (مشارکت در اجرا) همواره با آن همراه بوده است.
۳) مدیریت تغییر (انعطافپذیر):
سیالیت و قابلیت انطباق سریع با تغییرات چه در مأموریتها و چه در شرایط و موقعیتهای متفاوت نظیر حضور سریع در بحرانها (جنگ، سیل، زلزله) و بهکارگیری نیروی انسانی، ابزار و امکانات در این میادین در کمترین زمان و نیز پذیرش با شهامت وظایف و مأموریتهای جدید که نمونههای آن را از ابتدای تشکیل جهاد اعم از: استقبال از طرح ادغام وزارت کشاورزی در جهاد، افزودن وظایف امور عشایر، شیلات، دام و منابع طبیعی به آن و نهایتاً ادغام وزارتین جهاد و کشاورزی و سازماندهی و طراحی تشکیلات متناسب با وظایف جدید را میتوان نام برد.
۴) مدیریت روابط انسانی (انسانمدار):
یکی از عوامل مؤثر در دستیابی به اهداف هر سازمانی رفتار (سبک) رهبری مدیران آن سازمان با نیروی انسانی است. روابط مدیران و کارکنان جهاد کشاورزی بر پایههای درک مشترک از مفاهیم ارزشی و پایبندی عملی و تسری آن بهسایر اجزاء وظایف و رفتارهای شغلی از جمله خدمت به محرومین و تأمین رفاه و آسایش آنان بهعنوان بالاترین ارزش در حیطه وظایف، تکریم و احترام متقابل، دوری از آسیبهای مدیریت (جاه طلبی، قدرتگرائی، رابطه سلطه جویانه) و نفی رابطه ارباب رعیت گونه با کارکنان، نگرش خود را با همکار کارکنان دانستن در مدیران و بالاخره تنظیم روابط بر مبنانی اخلاق اسلامی میباشد.
۵) مدیریت اثربخش (با نگرش سیستمی):
بر اساس یکی از تعاریف، اثر بخشی را (درجه رسیدن به اهداف سازمانی) نامیدهاند. در نگرش سیستمی به سازمان، مدیر به هدف رسمی سازمان که عبارتست از: (تأمین منافع ذینفعها) میاندیشد، اگر سازمانی منافع ذینفعها را تأمین نماید میتوان پی به اثربخشی فعالیتهای آن سازمان و مدیریتش برد. ذینفعها و ملاک و معیار اثربخشی هر یک از آنان بهصورت زیر دستهبندی میگردد:
مالکین:
برگشت سرمایه، سود و درآمد.کارکنان:
رضایت از کار و پرداخت حقوق و دستمزد مناسب.مشتریان:
کیفیت کالاها و خدمات.اعتباردهندگان:
درجه اعتماد و مقبولیت کار.جامعه:
میزان مشارکت در امور.عرضه کنندگان مواد اولیه:
رضایت در مبادله.دولت:
اطاعت از قوانین و مقررات
حال در بین سازمانها و نهادهای دولتی موجود اگر بخواهیم میزان اثربخشی آنها را مورد سنجش قرار دهیم؛ بیشک جهاد یکی از ارگانهائی است که بالاترین درجات رسیدن به اهدف و اثربخشی را در رابطه با ذینفعها بهخود اختصاص داده است. قضاوت هریک از ذینفعان مذکور بالاخص مشتریان (روستائیان محروم)، جامعه و دولت (بهمعنی فراگیران) که بیانگر رضایت آنان از خدمات جهاد است ادعای فوق را به اثبات میرساند. در این رابطه بیان نمونهای از قضاوت معمار بزرگ جمهوری اسلامی ایران و جهاد حضرت امام خمینی ره کافی بهنظر میرسد که میفرمایند: (جهاد شمایل دنیای آزادی و استقلال و عرصه کار و تلاش و پیکار بر علیه فقر و تنگدستی، رذالت و ذلت است). بدیهی است این رهتوشه را باید مرهون تلاشهای خالصانهٔ کارکنان، کارشناسان و مدیریت اثربخش با روحیه جهادی دانست.