تغيير يعني زندگي
نويسنده: سيد مسعود مدني
آيا تاکنون به اين موضوع انديشيده ايد که تا چه حد عامل و مسبب مشکلات و گرفتاري هاي خودتان بوده ايد؟ آيا مي دانيد بيش از 80درصد دلخوري هاي فرد از خودش سرچشمه مي گيرد؟و آيا مي دانيد اگر فکرو نگرش تان را تغيير دهيد، زندگي نيز به همان ميزان تغيير خواهد کرد؟
مطمئن باشيد که شانس به تساوي بين تمامي انسان ها تقسيم شده است؛ با اين تفاوت که يک نفر به خوبي ازآن سود مي برد و ديگري توانايي و تفکر سود بردن از آن را ندارد.
در اين نوشتار مي خواهيم بگوييم که اگر زندگي زشت و دلگير است، مقصر تويي و اگر زيبا و دلنشين است، موجب و موجد آن نيز خودت هستي.
همه چيز به نخستين سال هاي زندگي برمي گردد و از آنجا شروع شده و تداوم مي يابد. برهمين اساس است که مي گوييم: توجه به خانواده، اجتماع و جامعه اي که در آن زندگي کرده و رشد مي يابيم، بسيار مهم و تأثيرگذار است. اگر از همان سال هاي نخستين زندگي تصاوير غير شفاف، بدبينانه، غمگينانه و دلهره آور را به گيرنده هاي قوي و پرقدرت فرزندان و اطرافيان ارسال کنيم، قطعاً خيلي زود شاهد دريافت اين تصاوير، به خصوص از جانب کودکان خواهيم بود. دريافت و دروني کردن چنين پيام هايي موجب شکل گيري افکار و عقايدي در همين راستا مي شود؛ افکاري که از دست دادن و فراموشي کامل آن به اين راحتي نخواهد بود؛ افکاري که برمبناي آن زندگي هر روز تاريک و تاريک تري را تدارک مي بينيم.
چرا چنين است و چگونه مي توان افکار و باورهاي منفي خود را، که همه فرصت هاي زندگي را از ما گرفته و ما را وازده و مغموم ساخته است، به شادي و نشاط تبديل کرد؟
جواب به چرايي موضوع را که از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و نيازمند يک بحث نظري در ارتباط با نقش و تاثير تعاملي فرد و جامعه است. به مجالي ديگر موکول مي کنيم و در اين مقاله صرفاً به چگونگي تغيير و حرکت از قطب منفي به سمت قطب مثبت مي پردازيم.
در شروع چنين حرکتي، قبل از هر چيز اگر بدبين و کج انديش هستيم، بايستي با خودمان رو راست باشيم و صادقانه بپذيريم که فردي بدبين و منفي نگرهستيم؛ زيرا مطمئناً اگرفرد بدبين و خود دشمن بدبيني خود را نپذيرد و تمامي ديدگاه هاي خود را عين واقعيت بداند، حتماً دچار توهمي شده که فرصت بهترشدن و تغيير را از او مي گيرد. چنين فردي نه تنها خود را بدبين نمي داند، بلکه هر کس که او را به ترک و مداواي بدبيني و کژانديشي توصيه کند نيز دشمن خود مي پندارد.
بنابراين، در تقسيم بندي گام هاي بهبود و تغيير، نخستين گام از اولين دوره تغييرآن است که با خود صادق بوده و بدون کمترين شرمندگي بپذيريم که داراي افکار و نيات بدبينانه، منفي نگر و با سوء ظن نسبت به ديگران هستيم. سپس در دومين گام بايد به طور جدي در احوال اطرافيان، دوستان خود، خويشان خود، همکاران خود و ... جستجو کرده و تا حد نياز از مشکلات، شادي ها، غم ها و دلمشغولي هاي آنان مطلع شويم و ببينيم و متوجه شويم که ديگران نيز زندگي شاد و سرحال شان مملو از مسائل و مشکلات تبعي زندگي است؛ با اين تفاوت که آنها نگاه شان از نوع ديگر و من ازنوعي ديگر است. در اين مورد توجه به اين نکته حائز اهميت است که افراد به هيچ عنوان نبايد خود را يک هيچ فراموش شده تصور نمايند؛ زيرا اين آغاز اضمحلال و فروپاشي فردي و اجتماعي است و باعث مي شود فرد سعادتمندي و رضايت از زندگي را از دست داده و تلاشي جهت رها شدن و موفقيت ازخود نشان ندهد. وقتي در گام هاي اول و دوم به بدبيني خود اعتراف کرده و پذيرفتيد که ديگران نيز مشکلات خاص خود را دارند، خود را آماده گام سوم کنيد. دراين گام که بسيار حساس و متحول کننده است، خود را آماده يک تصميم گيري بزرگ کنيد! چه تصميمي؟ تصميم به پشت پا زدن به گذشته و ساختن تصويري مثبت، زيبا و انساني از خود و ديگران.اکنون که خود را انساني زيبا، شاداب و مصمم مي دانيد، بايد به روش هاي گوناگون در حفظ آن بکوشيد و از آن محافظت کنيد(روش هايي مانند خوب خوابيدن، درست نگاه کردن، مطالعه، به خود احترام گذاشتن، خوب خوابيدن، درست نگاه کردن، مطالعه، به خود احترام گذاشتن، خوب غذا خوردن، تفريح، تحرک، عشق ورزيدن به شغل و محل کار خود، عشق ورزيدن به همسر و بچه و منزل و ...)اگر چنين کرديد، همه چيز به نحو غير قابل انتظاري عوض مي شود و رنگ ديگري به خود مي گيرد(يعني رنگ دلخواه تان)،و ديگر هيچکس جز خودتان در اولويت قرار ندارد و مهم ترين موضوع خودتان خواهيد بود. سه گام ذکر شده مربوط به اولين مرحله است و مرحله دوم فقط و فقط يک گام دارد. در اين مرحله محوري ترين موضوع، مقايسه خود با ديگران مثبت و درست انديش است. در اين گام بايستي دقيقاً با حسن نيت و به صورت کاملاً مثبت در پي جايگاه و پايگاه خود باشيد؛ نه اينکه با ديدي رقابت گونه و توأم با حسادت به اين کار اقدام کنيد. براي ايجاد چنين ديدگاهي در خود، بايد نه خود را بزرگ کنيد و نه از ديگران بت بسازيد؛ بلکه متوجه اين امر باشيد که همه انسانيم، با خوبي ها و بدي هاي خاص خود. اگر چنين ديدگاهي داشته باشيد، مطمئناً به اندازه اي که بايد باشيد، هستيد و اين اندازه نه تنهابي انتهاست، بلکه در بالاترين جايگاه قرار دارد؛زيرا هر کس اشتباهات و درستي هاي منحصربه خود را دارد.
نتيجه اينکه:
چون هيچ انسان بدون اشتباهي وجود ندارد، پس هيچ کس کاملاً درستکار و هيچ کس کاملاً خطا کار نيست. اگر اينچنين به مسائل نگاه کرديد، هميشه سرافراز و موفق ايد، و در غير اين صورت با دشمني بزرگ و توهيني که هرگز به زبان نيامده و به اندازه تمام دنيا وسعت دارد درگير خواهيد بود.
منبع:نشريه دنياي زنان، شماره59
مطمئن باشيد که شانس به تساوي بين تمامي انسان ها تقسيم شده است؛ با اين تفاوت که يک نفر به خوبي ازآن سود مي برد و ديگري توانايي و تفکر سود بردن از آن را ندارد.
در اين نوشتار مي خواهيم بگوييم که اگر زندگي زشت و دلگير است، مقصر تويي و اگر زيبا و دلنشين است، موجب و موجد آن نيز خودت هستي.
همه چيز به نخستين سال هاي زندگي برمي گردد و از آنجا شروع شده و تداوم مي يابد. برهمين اساس است که مي گوييم: توجه به خانواده، اجتماع و جامعه اي که در آن زندگي کرده و رشد مي يابيم، بسيار مهم و تأثيرگذار است. اگر از همان سال هاي نخستين زندگي تصاوير غير شفاف، بدبينانه، غمگينانه و دلهره آور را به گيرنده هاي قوي و پرقدرت فرزندان و اطرافيان ارسال کنيم، قطعاً خيلي زود شاهد دريافت اين تصاوير، به خصوص از جانب کودکان خواهيم بود. دريافت و دروني کردن چنين پيام هايي موجب شکل گيري افکار و عقايدي در همين راستا مي شود؛ افکاري که از دست دادن و فراموشي کامل آن به اين راحتي نخواهد بود؛ افکاري که برمبناي آن زندگي هر روز تاريک و تاريک تري را تدارک مي بينيم.
چرا چنين است و چگونه مي توان افکار و باورهاي منفي خود را، که همه فرصت هاي زندگي را از ما گرفته و ما را وازده و مغموم ساخته است، به شادي و نشاط تبديل کرد؟
جواب به چرايي موضوع را که از اهميت ويژه اي برخوردار بوده و نيازمند يک بحث نظري در ارتباط با نقش و تاثير تعاملي فرد و جامعه است. به مجالي ديگر موکول مي کنيم و در اين مقاله صرفاً به چگونگي تغيير و حرکت از قطب منفي به سمت قطب مثبت مي پردازيم.
در شروع چنين حرکتي، قبل از هر چيز اگر بدبين و کج انديش هستيم، بايستي با خودمان رو راست باشيم و صادقانه بپذيريم که فردي بدبين و منفي نگرهستيم؛ زيرا مطمئناً اگرفرد بدبين و خود دشمن بدبيني خود را نپذيرد و تمامي ديدگاه هاي خود را عين واقعيت بداند، حتماً دچار توهمي شده که فرصت بهترشدن و تغيير را از او مي گيرد. چنين فردي نه تنها خود را بدبين نمي داند، بلکه هر کس که او را به ترک و مداواي بدبيني و کژانديشي توصيه کند نيز دشمن خود مي پندارد.
بنابراين، در تقسيم بندي گام هاي بهبود و تغيير، نخستين گام از اولين دوره تغييرآن است که با خود صادق بوده و بدون کمترين شرمندگي بپذيريم که داراي افکار و نيات بدبينانه، منفي نگر و با سوء ظن نسبت به ديگران هستيم. سپس در دومين گام بايد به طور جدي در احوال اطرافيان، دوستان خود، خويشان خود، همکاران خود و ... جستجو کرده و تا حد نياز از مشکلات، شادي ها، غم ها و دلمشغولي هاي آنان مطلع شويم و ببينيم و متوجه شويم که ديگران نيز زندگي شاد و سرحال شان مملو از مسائل و مشکلات تبعي زندگي است؛ با اين تفاوت که آنها نگاه شان از نوع ديگر و من ازنوعي ديگر است. در اين مورد توجه به اين نکته حائز اهميت است که افراد به هيچ عنوان نبايد خود را يک هيچ فراموش شده تصور نمايند؛ زيرا اين آغاز اضمحلال و فروپاشي فردي و اجتماعي است و باعث مي شود فرد سعادتمندي و رضايت از زندگي را از دست داده و تلاشي جهت رها شدن و موفقيت ازخود نشان ندهد. وقتي در گام هاي اول و دوم به بدبيني خود اعتراف کرده و پذيرفتيد که ديگران نيز مشکلات خاص خود را دارند، خود را آماده گام سوم کنيد. دراين گام که بسيار حساس و متحول کننده است، خود را آماده يک تصميم گيري بزرگ کنيد! چه تصميمي؟ تصميم به پشت پا زدن به گذشته و ساختن تصويري مثبت، زيبا و انساني از خود و ديگران.اکنون که خود را انساني زيبا، شاداب و مصمم مي دانيد، بايد به روش هاي گوناگون در حفظ آن بکوشيد و از آن محافظت کنيد(روش هايي مانند خوب خوابيدن، درست نگاه کردن، مطالعه، به خود احترام گذاشتن، خوب خوابيدن، درست نگاه کردن، مطالعه، به خود احترام گذاشتن، خوب غذا خوردن، تفريح، تحرک، عشق ورزيدن به شغل و محل کار خود، عشق ورزيدن به همسر و بچه و منزل و ...)اگر چنين کرديد، همه چيز به نحو غير قابل انتظاري عوض مي شود و رنگ ديگري به خود مي گيرد(يعني رنگ دلخواه تان)،و ديگر هيچکس جز خودتان در اولويت قرار ندارد و مهم ترين موضوع خودتان خواهيد بود. سه گام ذکر شده مربوط به اولين مرحله است و مرحله دوم فقط و فقط يک گام دارد. در اين مرحله محوري ترين موضوع، مقايسه خود با ديگران مثبت و درست انديش است. در اين گام بايستي دقيقاً با حسن نيت و به صورت کاملاً مثبت در پي جايگاه و پايگاه خود باشيد؛ نه اينکه با ديدي رقابت گونه و توأم با حسادت به اين کار اقدام کنيد. براي ايجاد چنين ديدگاهي در خود، بايد نه خود را بزرگ کنيد و نه از ديگران بت بسازيد؛ بلکه متوجه اين امر باشيد که همه انسانيم، با خوبي ها و بدي هاي خاص خود. اگر چنين ديدگاهي داشته باشيد، مطمئناً به اندازه اي که بايد باشيد، هستيد و اين اندازه نه تنهابي انتهاست، بلکه در بالاترين جايگاه قرار دارد؛زيرا هر کس اشتباهات و درستي هاي منحصربه خود را دارد.
نتيجه اينکه:
چون هيچ انسان بدون اشتباهي وجود ندارد، پس هيچ کس کاملاً درستکار و هيچ کس کاملاً خطا کار نيست. اگر اينچنين به مسائل نگاه کرديد، هميشه سرافراز و موفق ايد، و در غير اين صورت با دشمني بزرگ و توهيني که هرگز به زبان نيامده و به اندازه تمام دنيا وسعت دارد درگير خواهيد بود.
منبع:نشريه دنياي زنان، شماره59