خشم کودک را عاقلانه مهار کنيم
خشم احساس طبيعي است که همه ما آن را تجربه مي کنيم.وقتي ناديده گرفته مي شويم، با ما با بي عدالتي رفتار مي شود، کسي به ما توهين مي کند يا به ناحق متهم مي شويم، وجودمان آکنده از خشم مي شود.واکنش افراد هنگام خشم با هم تفاوت دارد.بعضي ها با وجود خشمگيني خونسردي خود را حفظ مي کنند و اجازه نمي دهند که خشم قدرت تعقل و خردورزي را از ايشان بگيرد.ولي، برخي ديگر آنچنان گرفتار خشم مي شوند که واکنش ها و رفتارهاي نسنجيده از خود بروز مي دهند که در بسياري موارد جز پشيماني حاصلي ندارد. به همين دليل است که مقوله مديريت خشم در مفاهيم روانشناختي و رفتاري جا باز کرده و کارشناسان بسياري درباره آن به تحقيق و بررسي مشغول هستند.عده اي بيشتر نيز درگير يادگيري مهارت هاي کنترل خشم هستند تا بتوانند از اين احساس به سود خودشان و به شيوه اي مثبت بهره برداري کنند.کودکان هم از اين قاعده جدا نيستند و خشم شامل آنها هم مي شود.آموزش مديريت خشم همان قدر که درباره بزرگسالان اهميت دارد،درباره کودکان هم مهم است والدين گاهي در مي مانند و نمي دانند با کودکي که زود خشمگين مي شود، جيغ و داد مي کند و اشيا را به اين طرف و آن طرف پرت مي کند، چه کار کنند.اگر شما هم اين مشکل را داريد خواندن نکات زير برايتان مفيد خواهد بود:
تا جايي که مي توانيد بر احساسات خودتان و آدم هاي دور و برتان اسم بگذاريد:
* به نظر مي رسد اين مرد در فيلم آزرده شده است...
* من از رفتار خوب تو شادمان شدم.
و زماني که احساسش را با متهم کردن ديگران ابراز مي کند، به او کمک کنيد حس اوليه اش را بشناسد:
* گفتي خواهرت«احمق» است؟ من فکر مي کنم تو از اينکه او بدون اجازه اسباب بازي ات را برداشت «آزرده خاطر» شدي.
اگر موقعيتي ناراحت تان کرده، زماني را به تنهايي بگذرانيد.از فرزندتان جدا شويد، او را در مکان امني بگذاريد و به تنهايي قدم بزنيد.تکنيک هاي آرام سازي تن و روان و رهايي از استرس را بياموزيد تا بتوانيد با استرس هاي روزمره کنار بياييد.يادتان باشد روشي که شما براي مديريت خشم تان به کار مي گيريد و چگونگي رفتارهاي خشمگينانه شما الگويي هستند براي کودکان تان.اگر سر راننده تاکسي که براي بردن شما دير کرده داد بزنيد،از بد و بيراه گفتن پسر کوچک تان به برادرش وقتي اسباب بازي دلخواه او را برداشته،تعجب نکنيد.
نکاتي درباره آموزش مهارت کنترل خشم به کودکان وجود دارد:
وقتي کودک تان عصباني مي شود مي توانيد چند کار زير را انجام دهيد:
1-معرکه را ترک کنيد.او را از محل بحث بگو و مگو با بقيه بچه ها بيرون ببريد.کودک خشمگين تان را از چيزهايي که عصباني اش کرده دور کنيد.
2-روش هاي کسب آرامش را به او ياد دهيد.به او بگوييد چند نفس عميق بکشد،ليواني آب بنوشد و خود را به کاري ديگر مانند خواندن يک کتاب يا يک بازي تک نفره مشغول کند.
3-به او بياموزيد که با خشم کنترل نشده و فرياد و پرخاش به هدفش نخواهيد رسيد.به او بگوييد که پيش از هرگونه واکنشي از خودش بپرسد:«دوست دارم چه اتفاقي بيفتد؟»و اينکه خشم لجام گسيخته او را به خواسته اش نخواهد رساند.کودک شما بايد درک کند که هيچ چيز به اندازه درک متقابل، کارها را جلو نمي برد.
4-به کودک تان ياد دهيد که احساسات طرف مقابلش را هم در نظر گيرد و براي لحظاتي خودش را جاي او بگذارد. کودکان از سه سالگي مي توانند با ديگران همدلي کنند؛ولي، براي انجام اين کار نياز به کمک دارند.به او کمک کنيد احساس طرف مقابل را درک کند و او را مطمئن کنيد که سعي داريد احساسش را خوب بفهميد.دقت کنيد و ببينيد آيا کودک شما مي تواند بفهمد که چرا طرف مقابلش اين چنين واکنش نشان داده است.آيا او محدودويت طرف مقابل، براي مثال کمي سن او را تشخيص مي دهد و مي تواند احساس او را هم درک کند يا خير.در اين کار به او کمک کنيد.
5-به دنبال راه حلي براي درک متقابل و راضي شدن هر دو طرف باشيد.اگر دو کودک از هم عذرخواهي کنند رابطه شان بهتر مي شود و تنش ها کاهش مي يابد. به کودک تان کمک کنيد راهي پيدا کند که هم خودش راضي شود و هم طرف جر و بحث و کشمکش و با اين کار،مهارت حل مسأله را در او تقويت کنيد.
6-اگر ديديد که خشم دو کودک به درگيري فيزيکي منجر شده، فوراً مداخله کنيد و آنها را از اين کار بازداريد.دو کودک را از هم جدا کنيد و هر يک را به گوشه اي ببريد.اطمينان حاصل کنيد که هر دو ايمن هستند و قصد ندارند دوباره دعوا کنند.مشخص کنيد که اگر مي خواهند با هم باشند، نبايد با هم دعوا کنند. در غير اين صورت هر يک را تنها به گوشه اي خواهيد فرستاد. به آنها فرصتي دوباره دهيد با هم بازي کنند تا ببينند مي توانند بدون کشمکش با هم بازي کنند يا خير.
7-کودکان بايد بدانند که وقتي کار زشتي انجام مي دهند آدم هاي بدي نمي شوند و نبايد احساس گناه کنند.بخشش خواستن دو کودک از هم اين حس گناه را کاهش مي دهد، به آن مي فهماند که اشتباه کرده اند؛ ولي، فرصت و اميد جبران دارند.گاهي تحريک پذيري، خشم و پرخاشگري کودک جوري حس کمک خواستن است و او به دليل وجود مشکلي در خانواده يا بروز تغييري در خانواده به ناآرامي رواني دچار شده است.براي مثال، ممکن است تولد نوزاد جديد يا نقل مکان به يک خانه جديد او را در فشار عصبي قرار داده است.گاهي تنش بين شما و همسرتان اين رفتار را سبب مي شود، چرا که حس مي کند امنيتش به خطر افتاده است.بعضي اوقات هم او در حال يادگيري مهارت هاي زباني است؛ ولي، به تأخير افتاده و او نمي تواند به خوبي با ديگران ارتباط برقرار کند و همين آزردگي اش را سبب شده است. اگر ديديد که نمي توانيد خشم فرزندتان را با روش هاي معمول کنترل کنيد و او بيش از حد عصبي و پرخاشگر است، به کارشناس مراجعه کنيد.
منبع:ماهنامه دنياي سلامت، شماره ي 50.
1-کودک را از احساسش آگاه کنيد
تا جايي که مي توانيد بر احساسات خودتان و آدم هاي دور و برتان اسم بگذاريد:
* به نظر مي رسد اين مرد در فيلم آزرده شده است...
* من از رفتار خوب تو شادمان شدم.
و زماني که احساسش را با متهم کردن ديگران ابراز مي کند، به او کمک کنيد حس اوليه اش را بشناسد:
* گفتي خواهرت«احمق» است؟ من فکر مي کنم تو از اينکه او بدون اجازه اسباب بازي ات را برداشت «آزرده خاطر» شدي.
2- خودتان خونسرد باشيد
اگر موقعيتي ناراحت تان کرده، زماني را به تنهايي بگذرانيد.از فرزندتان جدا شويد، او را در مکان امني بگذاريد و به تنهايي قدم بزنيد.تکنيک هاي آرام سازي تن و روان و رهايي از استرس را بياموزيد تا بتوانيد با استرس هاي روزمره کنار بياييد.يادتان باشد روشي که شما براي مديريت خشم تان به کار مي گيريد و چگونگي رفتارهاي خشمگينانه شما الگويي هستند براي کودکان تان.اگر سر راننده تاکسي که براي بردن شما دير کرده داد بزنيد،از بد و بيراه گفتن پسر کوچک تان به برادرش وقتي اسباب بازي دلخواه او را برداشته،تعجب نکنيد.
3-خشم کودک تان را بپذيريد
4-به روشني مشخص کنيد که رفتار خشن و پرخاشگرانه داشتن چه سرانجامي دارد؟
5-چرا کودک من عصباني مي شود؟
نکاتي درباره آموزش مهارت کنترل خشم به کودکان وجود دارد:
يادآوري
گفت و گو
فضاي احساسي و سالم
ارتباط
وقتي کودک تان عصباني مي شود مي توانيد چند کار زير را انجام دهيد:
1-معرکه را ترک کنيد.او را از محل بحث بگو و مگو با بقيه بچه ها بيرون ببريد.کودک خشمگين تان را از چيزهايي که عصباني اش کرده دور کنيد.
2-روش هاي کسب آرامش را به او ياد دهيد.به او بگوييد چند نفس عميق بکشد،ليواني آب بنوشد و خود را به کاري ديگر مانند خواندن يک کتاب يا يک بازي تک نفره مشغول کند.
3-به او بياموزيد که با خشم کنترل نشده و فرياد و پرخاش به هدفش نخواهيد رسيد.به او بگوييد که پيش از هرگونه واکنشي از خودش بپرسد:«دوست دارم چه اتفاقي بيفتد؟»و اينکه خشم لجام گسيخته او را به خواسته اش نخواهد رساند.کودک شما بايد درک کند که هيچ چيز به اندازه درک متقابل، کارها را جلو نمي برد.
4-به کودک تان ياد دهيد که احساسات طرف مقابلش را هم در نظر گيرد و براي لحظاتي خودش را جاي او بگذارد. کودکان از سه سالگي مي توانند با ديگران همدلي کنند؛ولي، براي انجام اين کار نياز به کمک دارند.به او کمک کنيد احساس طرف مقابل را درک کند و او را مطمئن کنيد که سعي داريد احساسش را خوب بفهميد.دقت کنيد و ببينيد آيا کودک شما مي تواند بفهمد که چرا طرف مقابلش اين چنين واکنش نشان داده است.آيا او محدودويت طرف مقابل، براي مثال کمي سن او را تشخيص مي دهد و مي تواند احساس او را هم درک کند يا خير.در اين کار به او کمک کنيد.
5-به دنبال راه حلي براي درک متقابل و راضي شدن هر دو طرف باشيد.اگر دو کودک از هم عذرخواهي کنند رابطه شان بهتر مي شود و تنش ها کاهش مي يابد. به کودک تان کمک کنيد راهي پيدا کند که هم خودش راضي شود و هم طرف جر و بحث و کشمکش و با اين کار،مهارت حل مسأله را در او تقويت کنيد.
6-اگر ديديد که خشم دو کودک به درگيري فيزيکي منجر شده، فوراً مداخله کنيد و آنها را از اين کار بازداريد.دو کودک را از هم جدا کنيد و هر يک را به گوشه اي ببريد.اطمينان حاصل کنيد که هر دو ايمن هستند و قصد ندارند دوباره دعوا کنند.مشخص کنيد که اگر مي خواهند با هم باشند، نبايد با هم دعوا کنند. در غير اين صورت هر يک را تنها به گوشه اي خواهيد فرستاد. به آنها فرصتي دوباره دهيد با هم بازي کنند تا ببينند مي توانند بدون کشمکش با هم بازي کنند يا خير.
7-کودکان بايد بدانند که وقتي کار زشتي انجام مي دهند آدم هاي بدي نمي شوند و نبايد احساس گناه کنند.بخشش خواستن دو کودک از هم اين حس گناه را کاهش مي دهد، به آن مي فهماند که اشتباه کرده اند؛ ولي، فرصت و اميد جبران دارند.گاهي تحريک پذيري، خشم و پرخاشگري کودک جوري حس کمک خواستن است و او به دليل وجود مشکلي در خانواده يا بروز تغييري در خانواده به ناآرامي رواني دچار شده است.براي مثال، ممکن است تولد نوزاد جديد يا نقل مکان به يک خانه جديد او را در فشار عصبي قرار داده است.گاهي تنش بين شما و همسرتان اين رفتار را سبب مي شود، چرا که حس مي کند امنيتش به خطر افتاده است.بعضي اوقات هم او در حال يادگيري مهارت هاي زباني است؛ ولي، به تأخير افتاده و او نمي تواند به خوبي با ديگران ارتباط برقرار کند و همين آزردگي اش را سبب شده است. اگر ديديد که نمي توانيد خشم فرزندتان را با روش هاي معمول کنترل کنيد و او بيش از حد عصبي و پرخاشگر است، به کارشناس مراجعه کنيد.
منبع:ماهنامه دنياي سلامت، شماره ي 50.
/ج