زندگي مشترک موفق واصول آن
نويسنده: دومينيک توييسن
مترجم: پريناز تريني
مترجم: پريناز تريني
آيا براي داشتن ازدواجي موفق، راهکاري وجود دارد؟ افزايش رو به رشد آمار طلاق درخانواده هاي متفاوت، اين سوال را تبديل به يکي از مهمترين پرسش هاي زندگي امروزي مي کند. صحبت از چگونگي تدارک سور و سات عروسي نيست، ما دقيقاً مي خواهيم ازآماده ساختن دو نفر براي شروع زندگي مشترک صحبت کنيم. مخالفتي نداريد؟ دراين مقال عنوان «همسران آينده» را به کناري مي گذارم، چون به نظرمن اين روندي است که دانسته يا ندانسته قبل از ملاقات وآشنايي با شريک زندگي آينده شما ودر واقع، کاملاً از «ابتداي زندگي تان » آغاز شده است!
وقتي خود را براي مسابقه اي ورزشي آماده مي کنيم. عموماً هدفمان يا کسب بهترين نتيجه ممکن است يا ايجاد احساس رضايتمندي درذهن و روح مان. درچنين مواقعي ابتدا هدف خود از شرکت درمسابقه را درذهن مان مجسم مي کنيم (اهدافي چون کسب مقام نخست، حفظ جايگاه قبلي، لذت و افتخار شرکت در مسابقه و...) اين هدف - که به آرزوها و افکارمان بستگي دارد- براي محقق شدن نيازمند برنامه اي خاص و صحيح است. اگر چه زندگي زناشويي يک مسابقه ورزشي نيست، اما حتماً لازم است قبل از هر کار ديگري، روي هدفي که قرار است به آن برسيد، با هم تيمي مان توافق کنيد.
همواره تصوري که از زندگي مشترک در ذهن ما شکل گرفته، وابسته به کودکي هاي ماست؛ در واقع از زماني که شخصيت ما در محيطي شکل مي گرفت که والدين براي مان تعريف وايجاد کرده بودند. اين تصور به نوع رابطه آنها مربوط مي شود. همين طور تصور ما از زندگي مشترک نيز به برنامه زندگي خودمان بستگي دارد و درابعاد وسيع تر، از زندگي پدر ومادرمان، جامعه، کشور، دوستان، محيط مدرسه و عناصر فرهنگي (کتاب، تلويزيون و...) تاثير مي پذيرد.
تمامي اين موارد نه خوب هستند ونه بد. فقط شخصيت ما را مي سازند و درادامه راه زندگي که با مساله ازدواج روبه رو مي شويم، بخش اصلي وجود ما را تشکيل مي دهند. براي ادامه بحث مان کمي به جلو مي رويم. در زندگي زوجي که ازدواج موفقي نداشتند، مشاجره ها افزايش مي يابد. ويکديگر را درک نمي کنند درچنين وضعيتي جملاتي که رد و بدل مي شود، اصلاً جالب نيست: « هميشه همين مشکل رو داريم...»، «هر بار که مي خوام...اون....»، «نمي تونه جلوي خودشو بگيره و...»، «نمي خواهد بفهمه که....» و....
اين به روشني نشان مي دهد که زوج دربحراني گرفتارآمده اند (براي اين که به چنين نتيجه اي برسيد، حتماً هيچ فردي کامل نيست ودر نتيجه خانواده و زندگي بي نقص معنايي ندارد. هر کدام از ما سرگذشتي متفاوت وتوانايي ها وکاستي هاي مختلفي داريم و چيزي که بيشترما را از يکديگر متمايز مي سازد، ويژگي هاي شخصيتي و رفتاري مان درارتباط با ديگران وهمين طور نقشي است که در شرايط مختلف زندگي به عنوان فرزند، همسر، پدر يا مادر و... مي پذيريم. بديهي است که با وجود اين همه تفاوت، ابتدا شناختي که ما ازخود داريم و سپس شناخت از همسرمان مي تواند مشکلات احتمالي آينده را کمتر کند. ذکرچند اصل مهم براي داشتن زندگي مشترک موفق خالي از فايده نيست.
در پي آن باشيد که پيدا کنيد چه چيزهايي باعث خوشحالي، سرگرمي، ترس و نگراني او مي شود. اهداف، مشغوليت ها، آرزوها و باورهايش کدامند؟
2. تعريف وتمجيدها را بيشتر کنيد:
ويژگي هايي را که در همسر خود مي پسنديد، به خودتان وبه او يادآوري کنيد. خوبي هايش را تحسين کنيد و به او بگوييد چقدر دوستش داريد وبه داشتنش افتخار مي کنيد. خاطرات خوشي که با او داريد را بارها و بارها مرور کنيد و ازارزش ها، باورها واهداف مشترک تان حرف بزنيد.
لازم نيست روان شناس باشيد). اگر از جنبه ديگري به اين موضوع نگاه کنيم، مي بينيم آنها گرفتار رفتارهاي خشونت آميزي شده اند که هميشه مجبوربه تکرار شدن هستند. گويي برخوردهاي شان همچون دري چرخان است که هر يک را در مقابل ديگري قرار مي دهد، به اين اميد که اين در به راه ديگري گشوده شود. اما از دري که هميشه درحال چرخش است، هيچ انتظاري نمي توان داشت مگر بازگشت به نقطه اول! براي اين که آنها را از اين دايره منحوس بيرون بکشيم - نمي خواهيم بين آنها قضاوت کنيم - بهتراست ازآنها بخواهيم تا برداشت شخصي خود را از زندگي مشترک بازگو کنند. از نظرآنها زندگي مشترک موفق چه ويژگي دارد؟ شخصيت آنها در چه خانواده و جامعه اي شکل گرفته است؟
براي پذيرش برخي توافق ها هر کدام با چه موانعي روبه رو مي شوند؟ درچنين شرايطي کدام مشکل قديمي دوباره سر باز مي کند وچه نگراني هايي آنها را تهديد مي کند؟ چگونه هر کدام ازآنها مي توانند در برخورد با ديگري رفتار منصفانه تري داشته باشند؟
يافتن علتي که هريک از آنها را در رفتار خشونت آميز يا تدافعي خود نگه مي دارد، اندک اندک مي تواند به اين زوج براي برون رفت از بحران خانوادگي شان کمک کرده وآنها را به مسيري مسالمت آميز رهنمون کند. درهر زندگي، مشاجره هايي وجود دارد، اما بايد سعي کنيم. بحث هاي مان «مؤدبانه» و «محترمانه» باشد تا درنهايت به صلح و سازش منتهي شود.
وجود چنين مشکلات رفتاري در خانواده ها مي تواند ما را به اين نتيجه برساند که براي شروع زندگي مشترک بايد ابتدا خودمان را به خوبي بشناسيم: «من چه جورآدمي هستم؟ خواسته ها و آرزوهايم چيستند؟ چه برداشتي از زندگي مشترک دارم؟ ترس ونگراني ام از چيست؟ زوج سازگار چه تعريفي دارد؟ در ازدواج چه چيز را دنبال مي کنم؟ زندگي پدر ومادرم چه احساسي را در من بيدار مي کند؛ خوب يا بد؟» اين سؤال وجواب هاست که احساس مسؤوليت را درما افزايش داده و وظايف مان را يادآوري مي کند.
به نظر من مرحله آشنايي با خود حقيقي شما، بهتر است قبل از اولين ملاقات با همسرآينده تان طي شود، چرا که احساسات عاشقانه اولين لحظات آشنايي، بسيار پرشور هستند وهرگونه حس منفي را از طرفين دور نگه مي دارند.
3. وقت بيشتري را کنار هم بگذرانيد.
زماني را براي گفتگو، تفريح، رفتن به سينما يا پارک اختصاص دهيد. از همان روزهاي نخست سعي در درک متقابل داشته باشيد و به هم احترام بگذاريد.
4.به او فرصت بدهيد تا رضايت خاطرتان را فراهم کند
حس رضايت از همسر، ازاهميت زيادي برخوردار است. خجالت را کنار بگذاريد و به راحتي خواسته واقعي خود را بيان کنيد. ديگران نمي توانند خواسته هاي ما را از حالات صورت ما درک کنند يا قلب مان را بخوانند. اگر به موضوع خاصي علاقه داريد، بهتر است آن را بيان کنيد.
5. مشکلاتي را که مي توانيد حل کنيد، زودتر ازسر راه برداريد:
صحبت هاي تان را به آرامي شروع کنيد چون گفتگو ها معمولاً با همان لحني که آغاز مي شوند، پايان مي يابند! تلاش کنيد گفتگوهاي تان در مسير درستي باشد وسوء تفاهمي رخ ندهد. فرصت رفع اشتباه را به همسرتان بدهيد ودرهر شرايطي انسان با گذشتي باشيد. به همسرتان با دقت گوش کنيد وهنگامي که او درحال صحبت با شماست، به جوابي که بايد فکرنکنيد. فقط خوب گوش کنيد.
منبع:نشريه راه موفقيت، شماره 24
وقتي خود را براي مسابقه اي ورزشي آماده مي کنيم. عموماً هدفمان يا کسب بهترين نتيجه ممکن است يا ايجاد احساس رضايتمندي درذهن و روح مان. درچنين مواقعي ابتدا هدف خود از شرکت درمسابقه را درذهن مان مجسم مي کنيم (اهدافي چون کسب مقام نخست، حفظ جايگاه قبلي، لذت و افتخار شرکت در مسابقه و...) اين هدف - که به آرزوها و افکارمان بستگي دارد- براي محقق شدن نيازمند برنامه اي خاص و صحيح است. اگر چه زندگي زناشويي يک مسابقه ورزشي نيست، اما حتماً لازم است قبل از هر کار ديگري، روي هدفي که قرار است به آن برسيد، با هم تيمي مان توافق کنيد.
زندگي مشترک موفق کدام است؟
همواره تصوري که از زندگي مشترک در ذهن ما شکل گرفته، وابسته به کودکي هاي ماست؛ در واقع از زماني که شخصيت ما در محيطي شکل مي گرفت که والدين براي مان تعريف وايجاد کرده بودند. اين تصور به نوع رابطه آنها مربوط مي شود. همين طور تصور ما از زندگي مشترک نيز به برنامه زندگي خودمان بستگي دارد و درابعاد وسيع تر، از زندگي پدر ومادرمان، جامعه، کشور، دوستان، محيط مدرسه و عناصر فرهنگي (کتاب، تلويزيون و...) تاثير مي پذيرد.
تمامي اين موارد نه خوب هستند ونه بد. فقط شخصيت ما را مي سازند و درادامه راه زندگي که با مساله ازدواج روبه رو مي شويم، بخش اصلي وجود ما را تشکيل مي دهند. براي ادامه بحث مان کمي به جلو مي رويم. در زندگي زوجي که ازدواج موفقي نداشتند، مشاجره ها افزايش مي يابد. ويکديگر را درک نمي کنند درچنين وضعيتي جملاتي که رد و بدل مي شود، اصلاً جالب نيست: « هميشه همين مشکل رو داريم...»، «هر بار که مي خوام...اون....»، «نمي تونه جلوي خودشو بگيره و...»، «نمي خواهد بفهمه که....» و....
اين به روشني نشان مي دهد که زوج دربحراني گرفتارآمده اند (براي اين که به چنين نتيجه اي برسيد، حتماً هيچ فردي کامل نيست ودر نتيجه خانواده و زندگي بي نقص معنايي ندارد. هر کدام از ما سرگذشتي متفاوت وتوانايي ها وکاستي هاي مختلفي داريم و چيزي که بيشترما را از يکديگر متمايز مي سازد، ويژگي هاي شخصيتي و رفتاري مان درارتباط با ديگران وهمين طور نقشي است که در شرايط مختلف زندگي به عنوان فرزند، همسر، پدر يا مادر و... مي پذيريم. بديهي است که با وجود اين همه تفاوت، ابتدا شناختي که ما ازخود داريم و سپس شناخت از همسرمان مي تواند مشکلات احتمالي آينده را کمتر کند. ذکرچند اصل مهم براي داشتن زندگي مشترک موفق خالي از فايده نيست.
اصول مهم زندگي مشترک موفق
در پي آن باشيد که پيدا کنيد چه چيزهايي باعث خوشحالي، سرگرمي، ترس و نگراني او مي شود. اهداف، مشغوليت ها، آرزوها و باورهايش کدامند؟
2. تعريف وتمجيدها را بيشتر کنيد:
ويژگي هايي را که در همسر خود مي پسنديد، به خودتان وبه او يادآوري کنيد. خوبي هايش را تحسين کنيد و به او بگوييد چقدر دوستش داريد وبه داشتنش افتخار مي کنيد. خاطرات خوشي که با او داريد را بارها و بارها مرور کنيد و ازارزش ها، باورها واهداف مشترک تان حرف بزنيد.
لازم نيست روان شناس باشيد). اگر از جنبه ديگري به اين موضوع نگاه کنيم، مي بينيم آنها گرفتار رفتارهاي خشونت آميزي شده اند که هميشه مجبوربه تکرار شدن هستند. گويي برخوردهاي شان همچون دري چرخان است که هر يک را در مقابل ديگري قرار مي دهد، به اين اميد که اين در به راه ديگري گشوده شود. اما از دري که هميشه درحال چرخش است، هيچ انتظاري نمي توان داشت مگر بازگشت به نقطه اول! براي اين که آنها را از اين دايره منحوس بيرون بکشيم - نمي خواهيم بين آنها قضاوت کنيم - بهتراست ازآنها بخواهيم تا برداشت شخصي خود را از زندگي مشترک بازگو کنند. از نظرآنها زندگي مشترک موفق چه ويژگي دارد؟ شخصيت آنها در چه خانواده و جامعه اي شکل گرفته است؟
براي پذيرش برخي توافق ها هر کدام با چه موانعي روبه رو مي شوند؟ درچنين شرايطي کدام مشکل قديمي دوباره سر باز مي کند وچه نگراني هايي آنها را تهديد مي کند؟ چگونه هر کدام ازآنها مي توانند در برخورد با ديگري رفتار منصفانه تري داشته باشند؟
يافتن علتي که هريک از آنها را در رفتار خشونت آميز يا تدافعي خود نگه مي دارد، اندک اندک مي تواند به اين زوج براي برون رفت از بحران خانوادگي شان کمک کرده وآنها را به مسيري مسالمت آميز رهنمون کند. درهر زندگي، مشاجره هايي وجود دارد، اما بايد سعي کنيم. بحث هاي مان «مؤدبانه» و «محترمانه» باشد تا درنهايت به صلح و سازش منتهي شود.
وجود چنين مشکلات رفتاري در خانواده ها مي تواند ما را به اين نتيجه برساند که براي شروع زندگي مشترک بايد ابتدا خودمان را به خوبي بشناسيم: «من چه جورآدمي هستم؟ خواسته ها و آرزوهايم چيستند؟ چه برداشتي از زندگي مشترک دارم؟ ترس ونگراني ام از چيست؟ زوج سازگار چه تعريفي دارد؟ در ازدواج چه چيز را دنبال مي کنم؟ زندگي پدر ومادرم چه احساسي را در من بيدار مي کند؛ خوب يا بد؟» اين سؤال وجواب هاست که احساس مسؤوليت را درما افزايش داده و وظايف مان را يادآوري مي کند.
به نظر من مرحله آشنايي با خود حقيقي شما، بهتر است قبل از اولين ملاقات با همسرآينده تان طي شود، چرا که احساسات عاشقانه اولين لحظات آشنايي، بسيار پرشور هستند وهرگونه حس منفي را از طرفين دور نگه مي دارند.
3. وقت بيشتري را کنار هم بگذرانيد.
زماني را براي گفتگو، تفريح، رفتن به سينما يا پارک اختصاص دهيد. از همان روزهاي نخست سعي در درک متقابل داشته باشيد و به هم احترام بگذاريد.
4.به او فرصت بدهيد تا رضايت خاطرتان را فراهم کند
حس رضايت از همسر، ازاهميت زيادي برخوردار است. خجالت را کنار بگذاريد و به راحتي خواسته واقعي خود را بيان کنيد. ديگران نمي توانند خواسته هاي ما را از حالات صورت ما درک کنند يا قلب مان را بخوانند. اگر به موضوع خاصي علاقه داريد، بهتر است آن را بيان کنيد.
5. مشکلاتي را که مي توانيد حل کنيد، زودتر ازسر راه برداريد:
صحبت هاي تان را به آرامي شروع کنيد چون گفتگو ها معمولاً با همان لحني که آغاز مي شوند، پايان مي يابند! تلاش کنيد گفتگوهاي تان در مسير درستي باشد وسوء تفاهمي رخ ندهد. فرصت رفع اشتباه را به همسرتان بدهيد ودرهر شرايطي انسان با گذشتي باشيد. به همسرتان با دقت گوش کنيد وهنگامي که او درحال صحبت با شماست، به جوابي که بايد فکرنکنيد. فقط خوب گوش کنيد.
منبع:نشريه راه موفقيت، شماره 24