جلو دار قيام علیه استعمار(2)

حکومت خاندان قاجار، به دليل بي کفايتي شاهان اين سلسله و بنا به خصلت ذاتي سلطنت، پرداختن به عيش و نوش و ايجاد حرمسراها را جايگزين تلاش براي حفظ ثغور و حراست از کيان مملکت نموده بود. ظلم و تعدي به رعيت، حيف و ميل بيت المال، عدم تمايل و توانايي در ايجاد رشد و توسعه اقتصادي، ضعف قدرت نظامي و نتيجه تسليم پذيري در مقابل
سه‌شنبه، 24 خرداد 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جلو دار قيام علیه استعمار(2)

جلو دار قيام علیه استعمار(2)
جلو دار قيام علیه استعمار(2)


 

نويسنده:سيد علي موسوي نژاد




 
عصر رئيس علي دلواري در تاريخ مبارزات مردم ايران عليه استعمار

بخش دوم
 

مبارزات رئيس علي دلواري

رئيس علي دلواري و نهضت مشروطيت
 

حکومت خاندان قاجار، به دليل بي کفايتي شاهان اين سلسله و بنا به خصلت ذاتي سلطنت، پرداختن به عيش و نوش و ايجاد حرمسراها را جايگزين تلاش براي حفظ ثغور و حراست از کيان مملکت نموده بود. ظلم و تعدي به رعيت، حيف و ميل بيت المال، عدم تمايل و توانايي در ايجاد رشد و توسعه اقتصادي، ضعف قدرت نظامي و نتيجه تسليم پذيري در مقابل هجوم بيگانگان و تن دادن به قراردادهاي ننگين با آنان، زمينه نارضايتي اجتماعي را هر روز بيش از پيش فراهم مي ساخت. اين نارضايتي در زمان هاي مختلف به شکلي بروز مي کرد. از عهد فتحعلي شاه که قراردادهاي شوم در قالب عهدنامه هاي ترکمانچاي و گلستان با دولت روس منعقد شد تا زمان ناصرالدين شاه که بحث دادن امتيازات در شکل واگذاري امتياز تنباکو به دولت انگليستان به ميان آمد، انديشمندان و آزادي خواهان کشور اقدامات مؤثري نمودند که با ايجاد وحدت، منتج به انقلاب مشروطيت گرديد. در زمان ششمين پادشاه قاجار، محمدعلي شاه، قرارداد 1907، مملکت ايران را بين دولتين روسيه و انگليس تقسيم نموده، شمال را به روس ها و جنوب را به انگليسي ها واگذار نموده، جنب و جوش عمومي در بين مردم ايجاد گرديد و آزادي خواهان به رهبري علماء عظام دست به اقدامات جدي عليه حکومت زدند.
عکس العمل محمدعلي شاه منجر به شدت عمل عليه انقلابيون و مآلاً به توپ بستن مجلس توسط لياخوف روسي در تاريخ 23جمادي الاولي 1326گرديد و فشار بيش از حد بر مردم وارد آورد که در تاريخ، از آن به آغاز دوران استبداد صغر ياد مي شود. زندان و تبعيد آزادي خواهان، و قتل و کشتار مردم، جامعه روحانيت را که پيشرو انقلاب مشروطيت بود برآن داشت تا از سوي مراجع عظام در داخل کشور و حوزه علميه نجف اشرف در خارج، حکم جهاد صادر شود. مردم مسلمان و انقلابي ايران در جاي جاي مملکت، ديگر بار همچون زمان فتواي مرجع بزرگ، مرحوم آيت الله شيرازي در واقعه رژي، به نداي مراجع لبيک گفتند و در هر گوشه اي به جهاد عليه مستبدين داخلي و استعمارگران خارجي پرداختند. تبريز، رشت، اصفهان، بختياري، فارس و بسياري ديگر از مناطق ميهن، صحنه پيکارهاي خونين با عوامل استبداد گرديد. در لارستان فارس نيز مرحوم آيت الله سيد عبدالحسين لاري حکم جهاد صادر و مردم را به مقابله با مستبدين دعوت نمود. در بوشهر مرحوم آيت الله سيد مرتضي علم الهدي اهرمي، به دنبال فتواي مجتهد لاري، حکم جهاد اعلام و مردم را به ايستادگي در برابر مستبدين تشجيع نمود. در اين ميان رئيس علي دلواري در کنار مرحوم علم الهدي و با همکاري احرار، از جمله مرحوم ميرزا علي کازروني، به مقابله با عوامل استبداد برخاست و با پشتيباني تفنگچيان دريا دل تنگستاني توانست مردم را وادار به استنکاف از اداء ماليات به دولت نمايد. او گمرک و ساير ادارات دولتي را در اختيار گرفت و بدين سان موقعيت مشروطه طلبان و آزادي خواهان را در جنوب کشور تحکيم بخشيد. بي شک نقش مؤثر رئيس علي دلواري در اين برهه حسّاس از تاريخ کشور اقدام دليرانه وي به پيشوايي مرحوم مجتهد اهرمي، همزمان با فداکاري هاي آزادي خواهان در سراسر کشور منجر به پيروزي ملت بر حکومت مستبد محمدعلي شاه گرديد و موجبات عزل وي را از سلطنت در تاريخ 25جمادي الاخري سال 1327فراهم آورد. شرح مبارزات رئيس علي دلواري در دوره مشروطيت را برخي نويسندگان به رشته تحرير درآورده اند. در کتاب فارس و جنگ بين الملل اول نوشته محمد حسين رکن زاده آدميت چنين آمده است: «...نخست بار حسن ملکاتش (رئيس علي)در زمان استبداد صغير هويدا شد، به اين معني که پس از آن که بوشهر به تحريک و تهييج ميرزا علي کازروني و پيشوايي سيد مرتضي مجتهد اهرمي از اداء ماليات به مأمورين دولت استنکاف ورزيدند و براي قبضه بوشهر از طرف ملت مجبور به دعوت اهالي تنگستان شدند، مرحوم رئيس علي خان، برحسب تقاضاي کازروني با يک عده صد نفري تفنگچي به بوشهر آمد و پس از تصرف گمرک و ساير ادارات دولتي محافظت مال التجاره که در گمرک بود و قيمت آن ها بالغ بر دو ميليون تومان مي شد به او واگذار شد و به شهادت کساني که در آن وقت متصدي امور داخلي گمرک بودند(از جمله مؤسسّ خان) يک سير شکر يا يک گره منسوجات حيف و ميل نشد و اين موجب تعجب و تحيّر خودي و بيگانه گشت که چگونه در نتيجه درستکاري و امانتداري مرحوم رئيس علي خان يک نفر از تفنگچيان به اجناس مذکور دستبردي نزند.» (رکن زاده آدميت، محمد حسين: فارس و جنگ بين الملل. اقبال. تهران.ص69)
در کتاب جنوب ايران در مبارزات ضد استعماري نوشته علي مراد فراش بندي نيز چنين نقل شده است:«....رئيس علي در اين مبارزه پيش قدم شد و به موقع، به اتفاق دويست نفر تفنگدار ورزيده، شبانه رهسپار بوشهر گشت و بلافاصله اداره گمرک را اشغال کرد... بوشهر حدود نه ماه در اشغال طرفداران رژيم مشروطه بود و در طول اين مدت سيد مرتضي(مجتهد اهرمي) که حاکم علي الاطلاق بر مقدرات مردم آن بندر بود به رتق و فتق امور آنان مي پرداخت و مشکلات و معضلات موجود را به نحو کدخدامنشي حل و فصل مي نمود.»(فراش بندي. علي مراد: جنوب ايران در مبارزات ضد استعماري، شرکت سهامي انتشار. تهران. چاپ اول 1367.ص42)

مبارزات رئيس علي دلواري عليه قواي انگليس در جنگ بين الملل اول
 

توسعه طلبي هاي کشورهاي غربي و تاخت و تازهاي توسن نفس استعمارگران در دست اندازي به سرزمين هاي ملل مستضعف، موجبات بروز جنگي تمام عيار را به تقابل متحدين و متفقين فراهم آورد که به مدت چهار سال از 1914تا1918ميلادي به طول انجاميد و جنگ بين الملل اوّل نام گرفت. انگلستان که از زمان قرارداد 1907جنوب ايران را سهميه خود مي دانست، به علاوه از ديرباز طي يک استراتژي دراز مدت، خليج فارس را مطمح نظر خويش قرار داده بود، سياست توسعه طلبانه خود را به بهانه هاي واهي، در مواقع مختلف به مرحله اجرا مي گذاشت.
در زمان حکومت محمد شاه قاجار، کشور انگلستان به بهانه هجوم ايران به هرات در سال 1254جزيره خارک را اشغال نمود و بوشهر را تهديد به اشغال کرد که با درايت مرحوم شيخ حسن ال عصفور و رشادت باقرخان تنگستاني و اهالي غيور بوشهر، تنگستان و توابع، با اين تهديدها با جدّيت مقابله شد.
بار دوّم در سال 1273ه.ق يعني 18سال بعد، در زمان سلطنت ناصرالدين شاه، انگليس، مجدداً به بهانه تصرف هرات توسط دولت ايران و در اصل همچون سال 1255به خاطر حفظ و حراست از منابع ناحق خود در شبه جزيره هندوستان و در اختيار گرفتن موقعيت استراتژيک افغانستان و جلوگيري از نفوذ و اقتدار ايران و همچنين ترس از گسترش نفوذ دولت روسيه به سواحل جنوبي ايران لشکرکشي نمود و خارک و بوشهر را اشغال کرد که عليرغم ساز و برگ فراوان نظامي و طراحي دقيق نقشه هاي جنگي، لطمات زيادي از تنگستاني ها به رهبري باقرخان متحمل شد.
در سال 1913يعني يک سال قبل از شروع جنگ جهاني اوّل نيز جنگ مهمي بين قشون انگليس و مجاهدان تنگستاني واقع شد که به نقل از علي مراد فراش بندي در کتاب «گوشه اي از تاريخ انقلاب مسلحانه مردم مبارز تنگستان، دشتي و دشتستان عليه استعمار» به طور خلاصه چنين آمده است: «يکي از فرزندان زائر علي فرزند عوض از اهالي قريه رستمي (از توابع تنگستان) به نام زائر حسين در ارتباط با خريد اسلحه به مسقط و دبي مسافرت مي نمايد و در آن جا به علت شکسته شدن کشتي آنان بر اثر طوفان، محموله هايش مورد دستبرد و چپاول اتباع شيخ دبي قرار مي گيرد. درگيري حاصله بين زائر حسين و هشت نفر عمله کشتي از يک طرف و اتباع شيخ از طرف ديگر، هشت روز به طول مي انجامد. زائر حسين و همراهانش با تردستي و رشادت از چنگال عمال شيخ بيرون مي روند و پس از تهيه اسلحه کافي، به تلافي، سرنشينان يک فروند کشتي مربوط به اهالي دبي را مورد حمله قرار مي دهند، عده اي را به قتل مي رسانند و سالم به تنگستان مراجعت مي نمايد. نمايندگي انگليس در خليج فارس به بهانه تحت الحمايه بودن دبي توسط دولت انگلستان، در خواست شيخ دبي را مبني بر تعقيب افراد مذکور پيگيري مي نمايد. فرصت به دست آمده، دستاويزي براي نيروهاي انگليسي شده و کشتي خود را با تجهيزات و قشون فراوان در تعقيب زائر حسين روانه ساخته و در ساحل دلوار لنگر مي اندازند. ژنرال کاکس نماينده دولت انگليس در بصره و حوزه خليج فارس و مستر چيک کنسول انگليس در بوشهر شخصاً حضور يافته و خواستار عودت زائر حسين و پدرش زائر علي، از کدخداي دلوار(رئيس علي) مي شود. رئيس علي در پاسخ به نامه کاکس مي نويسند: «چنانچه تعداد يک هزار و پانصد نفر سرباز با مهمات کافي و مخارج لازم در اختيار من بگذاريد، امکان دارد آنان را مقتول سازم و اجسادشان را به دست آورم. زيرا مادام که در قيد حياتند و جان در بدن دارند، دستگير ساختن آنان به هيچ وجه امکان پذير نيست. هر آينه اقدام به جنگ نماييد، ترديد نيست مقابله به مثل خواهد شد و عکس العمل نشان خواهم داد.» پاسخ صريح رئيس علي بهانه اي بود تا قواي انگليس ايجاد درگيري نمايند که به نوشته غلامعلي سملي در يادداشت هاي خويش، سپاهي به تعداد ده هزار نفر به وسيله هشت ناو جنگي، ساحل تنگستان را لنگرگاه خود قرار دادند. جنگ سختي بين نيروهاي انگليس و رزمندگان تنگستاني آغاز شد و مدت بيست روز توپخانه سنگين و سبک انگليسي ها از صبح تا غروب ساحل دلوار و محمد عامري را بمباران نمود و در طول اين مدت تلاش به پياده کردن نيرو در ساحل داشتند که دليران تنگستاني هر بار با کشتار وسيعي از نيروهاي دشمن مانع مي شدند. انگليسي ها مدت يک ماه در دريا توقف نمودند و چون از نتيجه کار مأيوس شدند، با دادن تلفات فراوان، ناچار سواحل تنگستان را ترک گفتند.
در سال 1915در بحبوحه جنگ جهاني، انگلستان با اين پيشينه هاي تاريخي و پروراندن کينه تنگستاني ها در دل، شرايط و اوضاع جهاني را آماده دست درازي به سواحل خليج فارس ديد و بار ديگر خطه جنوب ايران را عرصه تاخت و تاز خود قرار داد. جلوگيري از نفوذ آلمان و دولت عثماني و سرکوب قبايل عشاير جنوب، خصوصاً تنگستاني ها و دستيابي به موقعيت استراتژيک خليج فارس، طرح هايي بود که دولت انگلستان براي خود ترسيم نموده بود. حضور ناوگان انگليس در خليج فارس و به دست گرفتن سرنوشت امت مسلمان ايران و عراق، علماء نجف اشرف از جلمه آيت الله شيخ الشريعه اصفهاني و سيد مصطفي کاشاني را به صدور حکم جهاد واداشت. مجتهدين مقيم بوشهر، مرحوم آيت الله سيد عبداله بلادي، سيد مرتضي علم الهدي اهرمي و شيخ محمد حسين برازجاني نيز مردم را به جهاد با کفار روس و انگليس ترغيب و تحريص نمودند. اين بار نيز تنگستاني ها به فرماندهي شهيد رئيس علي دلواري، اوّلين پاسخ را به نداي علماء دين سر دادند. نيروي دريايي انگليس، بوشهر را به عنوان پايگاه دريايي برگزيده و ماژور کاکس به عنوان نماينده سياسي و نظامي انگليس در بوشهر مستقر شده بود دو ماه قبل از اشغال بوشهر، کاکس نامه اي به شيخ محمد حسين برازجاني نوشت و با تهديد و تطميع، سعي در هماهنگ کردن او با سياست هاي دولت انگليس نمود که با جواب دندان شکن وي رو به رو شد. پاسخ دليرانه شيخ، رئيس علي دلواري را بسيار شادمان نمود و در تاريخ 11جمادي الاولي 1333مرحوم رئيس علي طي نامه اي به شيخ محمد حسين برازجاني، ضمن تقدير از جواب قاطع وي به فرمانده سياسي و نظامي انگلستان، تصميم صريح خود را مبني بر مبارزه جدي با قشون انگليس مبرهن ساخت. اين نامه که گوياترين سند تاريخي و حاوي انگيزه و هدف رئيس علي از مبارزه با قواي انگليسي است، از نمادهاي مذهبي و ملي قيام تنگستان محسوب مي شود و خط بطلاني بر هر گونه برداشت و تحليل انحرافي از قيام کشيده است. نکات برجسته در متن نامه که به نقل از کتاب فارس و جنگ بين الملل اوّل، اصل مکتوب به خط شهيد رئيس علي در دست نويسنده کتاب قرار دارد، به شرح ذيل است:

1ـ صبغه ديني و مذهبي و اسلام خواهي به عنوان ريشه هدف و اساس حرکت
 

نمونه ها و فرازهايي از نامه چنين است: «...قربانت گردم، درجه بهشت پيدا کردن و شربت شهادت را داوطلبانه خواستن بايد همتي عالي و عزمي راسخ داشت...کسي که حکم سخت علماء ديده باشد و حکم امام باشد. و جنگ نکند بهانه آن چيست؟... همين قدر با خود خيال کردم که بني هاشم در مدينه بسيار باقي ماند، جز حضرت سيّد الشهداء که به تنهايي در صحراي کربلا با لب تشنه شهيدش کردند و در کوفه، حبيب بن مظاهر به تنهايي به ياري آن امام مظلوم حرکت کرد...و از اين طرف هم حکم محکم علماي اعلام بر وجوب جهاد، البته خدا با ماست و فتح و نصرت نصيب جيش اسلام خواهد بود. در خانه نشستن و راحت طلبيدن، تمام وسوسه شيطان است. مستحق آن نيستيم که خدا و رسول(ص)را از خود خشنود سازيم؟
باري، اعتقاد راسخ به جايگاه ولايت و احکام شرعي و وجوب عمل به فتواي مجتهدين که در جاي جاي نامه متذکر شده و همچنين پذيرش رهبري ديني و پيشوايي و گرايش مذهبي او از نشانه هاي بارز اين نامه است.

2ـ حسّ وطن دوستي و ملت خواهي
 

در فرازي چنين آمده است: «...هر آينه... اميد از آن وجود مبارک که در حقيقت، مجسمه شرف و وطن و اسلام خواهي است نداشتم، هر آينه تا حال، پروانه وار خود را فداي ملت و وطن و اسلاميت کرده بودم...»

3- شجاعت، غيرت و اتکاء به نفس و استقلال عمل
 

«...اي به فداي همت و غيرت و شجاعتت گردم...همين قدر اطمينان از حضرت مستطاب عالي دارم که روا مضايق از خط بيرون نمي رويد و جان را ناقابل مي دانيد؛ نه مانند اشخاص راحت طلب تنبل راحت اين دنياي فاني را به هيچ نمي شماريد... و نام نيک ابدي به غير از جان شيرين نيست، نه آن که مرعوبانه، هر وقت طرف مقابل، مثل گربه را ساخت و مومو کرد، مثل موش بروند. اين گونه احساسات، قابل همدردي با اسلام و وطن نيست. در تاريخ دنيا چنين اشخاص را ننگ عالم انسانيت دانسته اند. امروز روزي است که هر کس ادعاي شرف و اسلاميت و وطن پرستي دارد، بايد امتحان داده از بوته امتحان بي غل و غش به در آيد، چنانچه عقلا فرموده اند:
خوش بود گر محک تجربه آيد به ميان
تا سيه روي شود هر که در او غش باشد
انگليسي ها انتشار مي دهند که «فلان، حمايت قنسول جرمن دارد» به حول و قوه خداوندي، از هيچکس انديشه و باک ندارم. مي خواهند به تشر، بنده را بترسانند...اگر از مردم مأيوس شده ايد که همراهي ندارند اجازه بفرماييد تا خودم هنگامه بلند کنم و دست به کار شوم»

شناخت موقعيت و روحيات دشمن و دارا بودن ديدگاه ملي و فرامنطقه اي
 

«...به بوشهر هم نمي توانند اردو پياده کنند، در صورتي که خودمان نزديک و مواظب آن ها باشيم، چرا که بنده به خوبي اين ها را (انگليسي ها) را مي شناسم هر آينه، في الجمله حمله اي به عساکر ايشان در قلعه بهمني شده بود، الان بصره خالي بود. قوه و مخارج از بوشهر جهت آن ها حمل مي شود..خوب ملاحظه فرماييد روزي بهتر از امروز براي اهالي ايران فراهم نيست. يک طرف دولت آلمان، يک طرف دولت اتريش و عثماني چه کارها بر سرانگليس و روس آورده اند. ديگر انگليس چه عضوي دارد که ماها بايد از آن ها بترسيم؟!...»

شناخت موقعيت و وضعيت نيروهاي خودي
 

«... مي دانم که مردم در اين کار چندان مساعدت و همراهي نمي کنند و بنده هم پابست کرده اند که نظرم به سوي ايشان است... [از قرائن موجود در همين نامه روشن مي شود که منظور از مردم، عمدتاً متوجه سران برخي از قبايل و طوايف و خوانين و بعضي روحانيون ذي نفوذ بوده است، نه عوام معتقد و رعاياي پيرو که بي شک تبعيت از سران قوم داشتند.] اگر از مردم مأيوس شده ايد که همراهي ندارند... الان در کربلا و نجف در جنگ تمام علماء و پيشوايان دين ما در جهاد آب چشمان خود مي خورند و اميدهاي کلي از ما داشتند که خيال مي کردند به ورود حکم تمام اهل دشتستان و تنگستان، بي بهانه دست به کار مي شود. الحمد الله (به طريق استعجاب و تأثر) از اين طرف مأيوس شدند. چنانچه تا به حال خدمت آقاي حاج سيد غلامحسين (از علماي بوشهر) ده عريضه عرض کرده ام جانب خدا به کلي جواب نکرده اند...»

خشم مقدس از جنايات دشمن و تهييج و تشجيع در قبال آن
 

«... روس و انگليس، حق دارند اگر خودمان هيچ کاري نکنيم و آسوده بنشينيم! چرا که همه نوع احترام به بقعه مقدس امام ثامن (ع) در شمال و احترام به منبر سيد الشهدا(ع)در جنوب کردند. در بمباران دمان دلبار(همان دلوار) کارهاي خوب کردند!! تف به ما، تف به ما...»
به طوري که ملاحظه مي شود، نامه سراسر سوز و عشق به دين و ميهن و ملت رئيس علي، در بردارنده نکات ظريف و مهمي است که شايسته تحليلي عميق و غوري دقيق است و با توجه به برهه زماني و موقعيت اجتماعي وي، در محتوا و صراحت کلام، منحصر به فرد است. مي توان به خوبي ادعا نمود که همين نامه، به تنهايي، آينه تمام نماي شخصيت و انگيزه هاي حرکت رئيس علي و ترسيم کننده موقعيت و وضعيت ديگران در اين قيام ايثارگرانه است.(عزم و اراده رئيس علي، منبعث از ايمان به اسلام بوده و حس وطن دوستي او را از مطلب ذيل مي توان به خوبي دريافت. در کتاب دليران تنگستاني نوشته رکن زاده آدميت، نقل شده است: رئيس علي در سفري که به اتفاق خالو حسين دشتي، در اوايل ماه رمضان سال 1333هجري قمري به بوشهر داشته ضمن ملاقات با حاج سيد محمدرضا کازروني، يکي از روحانيون مبارز بوشهر که از جمله تجار درستکار و مؤمن و وطن دوست بود، در منزل ايشان به کلام الله مجيد سوگند ياد مي کند که اگر انگليسي ها بخواهند بوشهر را تصرف و به خاک وطن تجاوز نمايند، در مقام مدافعه برآيم و تا آخرين قطره خون من بر زمين نريخته است، دست از جنگ و ستيز با آنان نکشم و اگر غير از اين رفتار کنم، در شمار منکرين و کافرين به تو (قرآن) باشم و خدا و رسول از من بيزار باشند.)
منبع:ماهنامه شاهد یاران، شماره 52
ادامه دارد...




 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط