دوره طلايي عمر شهيد تندگويان(1)
گفتگو با سيدعلي اصغر تقوي، پژوهشگر
درآمد:
ازآن جايي كه ميدانيم مدت هاست در زمينه جمع آوري و نوشتن زندگي نامه شهدا و ايثارگران هشت سال دفاع مقدس فعاليت ميكنيد و آثاري را نيز در اين زمينه به چاپ رساندهايد،قصد داريم از شما درباره زندگي شهيد محمدجواد تندگويان سؤال كنيم،درابتدا كمي از انگيزه و اهداف خود در انتخاب اين موضوع براي نوشتن بگوييد.
پس شما هم ازجمع ايثارگران و خانواده شهدا هستيد،اگرچه اميدواريم در يك فرصتي هم به شهداي عزيزتان بپردازيم و از شما بخواهيم تا در يك فرصت مناسب كمي هم ازآن ها براي مان تعريف كنيد، اما موضوع ما زندگي شهيد محمد جواد تندگويان است كه بدون توضيح اوليهاي، از شما ميخواهيم مقدمهاي را درباره اين شهيد عزيزبفرماييد تا مسائل بعدي را به طور تفصيلي از حضرت عالي جويا شويم.
لذا اميدوارم كه با طرح مباحثي ازاين دست كه سعي خواهيم كرد همراه با درس هايي از زندگي شهداي عزيزمان باشد،به نقش جوانان عزيز در تداوم راه شهدا نيز بپردازيم.آن چه اين شهيد عزيز را در روزگارجواني براي من ممتاز كرد تا بتوانم به تفصيل زندگي ايشان را از بدو تولد تا حيات معنوياش كه هم چنان ادامه دارد به رشته تحريردربياورم،برخورداري ايشان از يك سري ويژگي
هاي ممتاز فردي بود كه جمع آن ها براي هرجواني در آن روزگار بحران، سخت و دشوار مينمود. يعني شما جز پژوهش گراني
هستيد كه پرداختن به وجوه برجسته و شاخصه هاي شهدا را بر ديگر ويژگي هاي شان مقدم ميدانيد؟
همه ما به خوبي ميدانيم كه انقلاب اسلامي تحولي بنيادي در همه عرصه هاي زندگي در كشور به وجود آورد.افق آرماني اين نهضت مقدس،چنان است كه هرگز با غفلت و سهل انگاري،سازگاري نداشته است و ندارد.نسلي كه امروز پرچم دارجلوه هاي ايثار و مقاومت اسلامي و مشعل دار كاروان تمدن و فرهنگ ايراني است، بايد به همان اندازه كه در فراگيري علم و دانش و تهذيب نفس وتزكيه اخلاق تلاش و مجاهده ميكند،نسبت به مسائل و مشكلات اجتماعي و سرنوشت مردم و جامعه اسلامي احساس تكليف و مسؤوليت كند.التزام به ارزش ها و تعهد به معيارها،ازجمله مسائلي است كه جوانان را باسرنوشت اجتماعي مردم پيوند ميدهد و آنان را درپيمودن مسيردشوار انقلاب و ترسيم آينده روشن،ياري ميبخشد.
شهيد تندگويان روزگارجواني را چگونه گذراند و نقاط ويژه و برجسته زندگي او در دوره جواني چه بود؟ چگونه است كه شما نسبت به اين دوره از زندگي ايشان تأکيد بيشتري داريد؟
او درفاصله همين سال ها درسال 1352 ازدواج ميكند و درهمين مدت صاحب فرزنداني ميشوند و در همين سال ها- فاصله 1350 تا 1358 كه دوره جواني اين شهيد است-اوج درگيري ها و مسائل انقلاب پيش ميآيد كه نقش وي دراين جريانات از پخش اعلاميه تا زمينه سازي براي اعتصابات دانشجويي و سخنراني و روشنگري درجريان به ثمرنشستن انقلاب، فراموش نشدني است. اين هشت سال، دوران پربركت عمرشهيد تندگويان در حقيقت دوره طلايي عمراوست كه با حوادث بسياري براي او و انقلاب اسلامي همراه بوده است. اين شهيد جوان و انقلابي در اين سال ها هم چنان از عمق مطالعه مكتبي و دينياش نكاسته و از تشويق ديگران براي خواندن و مطالعه فروگذارنكرده است و اين در حالي است كه لااقل 11 ماه ازهمين فرصت هشت ساله را در زندان انفرادي ساواك و زندان كميته شهرباني شكنجه شده است.جواني او با تلاطم هاي زيادي همراه بود كه از محمد جواد با همه ملاحظاتي كه بايد ميكرد،يك انقلابي پرشور و با شعور،اما با رفتارهايي پخته و سنجيده ساخت كه همواره از او چهرهاي سالخورده تر از يك جوان بيست و چند ساله دراذهان تصوير ميكرد.او بايد ملاحظه مادرش را كه بيمارقلبي داشت ميكرد و نيزملاحظه همسر و فرزند را براي تحمل دورياش،ولي با اين همه، اقداماتش،حتي بعد ازپيروزي انقلاب،همان روحيه انقلابياي را از خود به نمايش ميگذارد كه درانتشار و پخش اعلاميه هاي امام(ره) داشت.
به انقلابي بودن و سوابق انقلابي شهيد اشارهاي داشتيد.شهيد تندگويان از چه سوابق مبارزاتياي دراين زمينه برخوردار بود و تحت چه عنوان هايي فعاليت ميكردند؟
او مبارزه مكتبي را ازمسجد آموخت و تا پايان عمر به بركتش درهيچ گروه و دستهاي عضو نشد مبارزات او جنبه حق طلبانه داشت و هيچ سند قابل ملاحظهاي از وابستگي گروهي به طور واضح از ايشان موجود نيست.عوامل ساواك با شكنجه هاي زياد قصد احراز وابستگي ايشان را به گروه هاي انقلابي داشتند و درحقيقت باورشان نميشد كه اين جوان از روي آموزه هاي مكتبي و درس هايي كه خود از اسلام وزندگي ائمه(ع) گرفته بود،درمسير نهضت قرار گرفته و هيچ گونه آموزشي براي مبارزه با رژيم نديده بود و عضو هيچ گروه خاصي نبود.شهيد تندگويان مبارزه با ظلم طاغوت را ازمسجد و با آموزه هاي ديني آغازكرد و تا آخرين دقايق عمر از مبارزه مكتبي دست نكشيد؛به گونهاي كه برخي از همراهان ايشان،دردوره اسارت، به ياد دارند كه تا آخرين لحظات، شهيد تندگويان، دست از دعا و نيايش و حق خواهي و حق طلبي به وسيله همين آموزه هاي مكتبي بر نداشت.
از دستگيري شهيد تندگويان توسط ساواك و وضعيت ايشان در زندان ساواك و شهرباني سابق بگوييد؛ چه اتفاقي افتاد كه ايشان را دستگير كردند؟ با توجه به اين كه شهيد تندگويان در زمان دستگيري يك جوان بيست و چند ساله بود و تحمل شكنجه هاي شديد ساواك براي ايشان سخت مينمود،فكر ميكنيد چه چيزي اين شكنجه ها را براي شان آسان ميكرد؟
شهيد تندگويان هم در جريان پخش اعلاميه ها در يكي از مواردي كه اقدام به پخش اعلاميه كرده بود،پس از دستگيري يكي از افراد ضعيفالنفسي كه اعلاميه را از وي كشف كرده بودند،توسط ساواك شناسايي و دستگير شد. اين اتفاق مربوط به سال 1352 است كه درنهايت ايشان پس از دستگيري توسط ساواك،ماه ها در زندان كميته شهرباني و در زندان ساواك مورد شكنجه هاي شديد عوامل ساواك قرار گرفت كه برخي مدت زنداني ايشان را تا 11 ماه هم اعلام كردهاند و آزادي تندگويان، به سال 1353،يعني يك سال پس از دستگيري، برميگردد.
شكنجه هايي هم كه ايشان در سال 1352 در زندان ساواك متحمل شد خيلي سنگين بود، از جمله اين كه نقل ميكنند ناخن هاي ايشان را كشيده و كف پاهاي شان را با مته سوراخ كرده و شوك هاي عصبي شديدي هم به ايشان داده بودند،اما يك فرد بايد به چه حدي ازپاي بندي به اهداف و آرمان هايش رسيده باشد كه اين گونه آزارها را به جان و دل بخرد و ذرهاي از مواضع اصولياش عدول نكند؟به نظرحقير،شهيد تندگويان وامثال ايشان در درجه اول،از يك شناخت و بصيرت كامل و جامعي نسبت به خود و حيات شان و آن چه در قالب اهداف آن ها به عنوان يك آزاده مسلمان ميگنجيد، رسيده و آن وقت دست به انتخاب زده بودند. اگرمقدمه انتخاب، يك آگاهي و بصيرت جامع باشد، يقيناً تحمل سختي ها را به دنبال دارد و ديگر تحمل سختي براي فرد،مثل دويدن درسرازيري است. شهيد تندگويان چه در زندان ساواك و چه در زندان عراق يعني چه در آن يازده ماه و چه در اين يازده سال،شكنجه ها و آزار دژخيمان را به نيروي ايمان به جان و دل خريدار بود، زيرا كه آن چه براي او جلوهاي داشت و رخ مينمود،تنها رضايت حق تعالي بود. او نظر به وجهالله داشت، نگاه ميكرد و خشنودي خدا را ميديد و از راحتي خودش ميگذشت. اين گونه بود كه تنها به فراق معبود ميانديشيد و وصالش را طلب ميكرد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 47