رباخواري، ظلم و ديوانگي (1)
نويسنده:حضرت آيت الله جوادي آملي
تهيه و تنظيم: حجت الاسلام و المسلمين مصطفي پور
تهيه و تنظيم: حجت الاسلام و المسلمين مصطفي پور
اسلام دين معنويت و زندگي است. از اين رو هم مردم را به عبادت خدا فراخوانده است و هم به عدالت اجتماعي و اقامه قسط و عدل دعوت کرده است، زيرا انسان از آنجا که مخلوق خداست و خدا ربوبيت و تدبير او و نظام هستي رابر عهده دارد، بايد او را عبادت کند. همين خدا او را اجتماعي آفريده است تا با ديگران رابطه برقرار کند. بنابراين بايد اصلي بر زندگي اجتماعي او حاکم باشد تا تعادل جامعه برقرار و از هر نوع تعدي و تجاوز و ظلم و ستم جلوگيري شود. از اين رو، خداوند متعال يکي از اهداف ارسال انبياي الهي را اقامه قسط و عدل معرفي کرده است: «ليقوم الناس بالقسط» (حديد، 28).
زندگي اجتماعي انسان داراي شئون گوناگوني چون سياسي، اقتصادي، اخلاقي و ... است که يکي از مهمترين آنها، شأن اقتصادي است. انسان بايد بداند چه چيزي را و چگونه و به چه مقدار و براي چه توليد کند و همچنين چه چيزي را و چگونه و چه مقدار و براي چه توزيع کند و نيز چه چيزي را و چگونه و چه مقدار و براي چه مصرف کند. همه اينها مربوط به تدبير و معيشت زندگي انسان است.
براي اينکه انسان نظام اقتصادي خود را در توليد و توزيع و مصرف تنظيم کند، آموزه هاي ديني برنامه هايي را در بعد ايجابي و سلبي ارائه کرده است تا عدالت حاکم و ظلم و ستم برچيده شود. در بعد ايجابي آدمي را به کار و اشتغال ترغيب کرده و از بيکاري بر حذر داشته است تا انسان در پرتو کار و اشتغال، به توليد و توزيع بپردازد و در بعد سلبي، او را از توليد درآمد حرام بازداشته و از او خواسته است تا از احتکار، ظلم، ستم، سرقت، رشوه و مانند آن بپرهيزد.
از جمله کارهايي که قرآن به عنوان مصداق ظلم اقتصادي معرفي مي کند رباخواري است. از اين رو خداي متعال از مومنان خواسته است رباخوري نکنند که رباخوري جنگ با خدا و ظلم به مردم است:
«يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ذروا ما بقي من الربا ان کنتم مومنين فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله و ان تُبتم فلکم رووس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون».
اي کساني که ايمان آورده ايد! از خدا پروا داشته باشيد و باقيمانده مطالبات ربا را واگذاريد اگر ايمان داريد. اگر چنين نمي کنيد بدانيد خدا و رسولش با شما پيکار خواهند کرد و اگر توبه کنيد سرمايه هاي شما از آن شماست. نه ستم مي کنيد و نه بر شما ستم وارد مي شود (بقره، 278 تا 279)
با توجه به اين آيه، لازمه ايمان به خدا، تقواي اقتصادي و ترک رباست. با در نظر گرفتن آيات مربوط به ربا چند سوال مطرح مي شود: 1- معناي ربا و اقسام آن کدام است؟ 2- دلايل ناپسندي ربا در قرآن و روايات چيست؟ 3- پيامدهاي رباخواري چيست؟
ربا در اصطلاح، زياده گيري يا مال زيادتر در قرض يا خريد و فروش مکيل و موزون است نه مطلق زياده گرفتن يا مال زائد.
در زمان جاهليت، رباخواري در بين مردم بخصوص در بين اهل مکه بشدت رواج داشت. به همين دليل قرآن براي ريشه کن ساختن آن، حکم تحريم را در چهار مرحله بيان کرده است:
مرحله اول: قرآن در مرحله اول در قالب يک اندرز اخلاقي اعلام مي کند رباخواري در پيشگاه خدا کار پسنديده اي نيست: «و ما آتيتم من ربا ليربو في اموال الناس فلا يربو عندالله و ما آتيتم من زکاهٍ تريدون وجه الله فاولئک هم المُضعِفون» آنچه به عنوان ربا مي پردازيد تا در اموال مردم فزوني يابد نزد خدا فزوني نخواهد يافت و آنچه را به عنوان زکات مي پردايد و در آن رضاي خدا را مي طلبيد پس آنها پاداش مضاعف دارد (روم، 39).
بر اساس اين آيه، افراد سطحي و کوته بين، ثروت حاصل از ربا را افزايش مال مي پندارند، اما در پيشگاه خدا چيزي بر مال آنها افزوده نمي شود، بلکه زکات در راه خداست که ثروت را افزايش مي دهد.
مرحله دوم: درمرحله بعد، قرآن ضمن انتقاد از عادات و رسوم ناپسند و غلط، به عادات زشت رباخواري اشاره کرده و مي فرمايد: «وأخذِهِمُ الربا و قد نهوا عنه» يکي ديگر از عادات بد آنها اين بود که رباخوار بودند با اينکه از آن نهي شده بودند (نسا، 161).
مرحله سوم: در مرحله سوم رباخواري بشدت منع و اين کار در حد جنگ با خدا اعلام شده است (بقره، 275-279) که در مقاله مورد بحث به آن پرداخته مي شود.
مرحله چهارم: به صراحت حکم تحريم را اعلام مي کند و مي فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لاتاکلوا الربا اضعافا مضاعفه و اتقواالله لعلکم تُفلحون و اتقو النار التي اعدت للکافرين». اي کساني که ايمان آورده ايد! ربا را چند برابر نخوريد، از مخالفت با فرمان خدا بپرهيزيد تا رستگار شويد و از آتشي که براي کافران آماده شده است، خود را حفظ کنيد (ال عمران، 130 و 1312).
در زمان جاهليت معمول بود اگر بدهکار نمي توانست در سررسيد مدت بدهي خود را بپردازد از طلبکار تقاضا مي کرد مجموع سود و اصل بدهي را به شکل سرمايه جديدي به او قرض بدهد و سود آن را بگيرد. يعني سود به اضافه سرمايه، سود جديدي را تشکيل مي داد تا از اين راه بدهکار، چندين برابر اصل سرمايه را به رباخوار بپردازد.
1- رباي معاوضي: يعني دو هم جنس را به زياده گرفتن مبادله کند در صورتي که آن دو کيل و موزون باشند. بنابراين، اين حالت دو شرط دارد: از يک جنس بودن عوض و معوض و کيل و موزون بودن. يعني از باب مثال گندم را با گندم مبادله کند و زياده از آنچه که داده است دريافت کند.
2- رباي قرضي: اگر کسي چيزي را به کسي قرض دهد، گرفتن زيادتر از آن حرام است خواه آن زياده شدن، عيني باشد مثل پول يا حُکمي مثل اينکه شرط کند کاري براي او انجام دهد. رباي قرضي مشروط به هيچ قيد و شرطي نيست بلکه مطلق است.
2. در رباي قرضي، اگر شرط اضافه شود، سرمايه اي که قرض داده و پس گرفته مي شود حلال است و مقدار زائد، حرام است. ولي در رباي معاملي، اصل داد و ستد و معامله باطل و حرام است.
امام صادق (ع) در شدت حرمت ربا نسبت به ساير محرمات فرمود: «درهمٌ من ربا اعظمُ عندالله من سَبعين زنيه کلها بذات محرم في بيت الله الحرام» يعني عقوبت يک درهم ربا نزد خدا از هفتاد زنا به محارم در مسجدالحرام و مقدسترين مکان بيشتر است (تفسير قمر، ج1، ص 93).
کساني که رباخواري مي کنند در روز قيامت از قبر بر نمي خيزند مگر بسان شخص ديوانه و وحشت زده اي که شيطان آشفته و پريشانش کرده است. اين کيفر بدان جهت است که گفتند: خريد و فروش از نظر حلال بودن و سودآوري همسان رباخواري است، در صورتي که خداي سبحان داد و ستد را حلال و ربا را حرام کرده است. بنابراين کسي که موعظه الهي به وي رسد و از رباخواري دست بردارد، سودهايي که در سابق برده از آن اوست و اين تحريم شامل گذشته نمي شود و کارش به خدا واگذار مي شود و کساني که به رباخواري بازگردند اهل آتشند و هميشه در آن خواهند بود (بقره، 275).
سرّ مخبط و جنون آميز قيام رباخوار آن است که تفکر اقتصادي او جنون آميز و وارونه است. چون بر اساس منطق رباخواران، اقتصاد فقط ربوي است و ربا اصل و محور اقتصاد است و بيع، فرع و شبيه آن.
اين تفکر وارونه، همه اوصاف و افعال رباخوار را مخبطانه مي کند. به عبارت ديگر، شيطان صفتان رباخواري خود را چنين توجيه مي کنند که خريد و فروش هم مثل رباست. در صورتي که اينچنين نيست، زيرا در معامله و داد و ستد، شخص کار و کوشش و مهارت به خرج مي دهد و به نقل و انتقال و فعاليت تجارتي مي پردازد و کالا را در دسترس مردم قرار مي دهد و هر گونه خسارتي را عهده دار مي شود و در مقابل، مقداري سود دريافت مي کند، ولي در ربا شخص از يک دست پول به افراد نيازمند مي دهد و از دست ديگر با مقداري اضافه مي گيرد. در نتيجه عده اي مرفه بي آنکه کاري انجام دهند و ضامن خسارت مال باشند. روز به روز بر ثروتشان افزوده و افراد ضعيف روز به روز ضعيفتر مي شوند. بنابراين ربا وسيله اي براي استعمار و استضعاف و استثمار مردم است. از اين رو مقايسه بين داد و ستد و ربا، مقايسه نامناسبي است.
منبع: پاسدار اسلام، شماره 349
زندگي اجتماعي انسان داراي شئون گوناگوني چون سياسي، اقتصادي، اخلاقي و ... است که يکي از مهمترين آنها، شأن اقتصادي است. انسان بايد بداند چه چيزي را و چگونه و به چه مقدار و براي چه توليد کند و همچنين چه چيزي را و چگونه و چه مقدار و براي چه توزيع کند و نيز چه چيزي را و چگونه و چه مقدار و براي چه مصرف کند. همه اينها مربوط به تدبير و معيشت زندگي انسان است.
براي اينکه انسان نظام اقتصادي خود را در توليد و توزيع و مصرف تنظيم کند، آموزه هاي ديني برنامه هايي را در بعد ايجابي و سلبي ارائه کرده است تا عدالت حاکم و ظلم و ستم برچيده شود. در بعد ايجابي آدمي را به کار و اشتغال ترغيب کرده و از بيکاري بر حذر داشته است تا انسان در پرتو کار و اشتغال، به توليد و توزيع بپردازد و در بعد سلبي، او را از توليد درآمد حرام بازداشته و از او خواسته است تا از احتکار، ظلم، ستم، سرقت، رشوه و مانند آن بپرهيزد.
از جمله کارهايي که قرآن به عنوان مصداق ظلم اقتصادي معرفي مي کند رباخواري است. از اين رو خداي متعال از مومنان خواسته است رباخوري نکنند که رباخوري جنگ با خدا و ظلم به مردم است:
«يا ايها الذين آمنوا اتقوا الله و ذروا ما بقي من الربا ان کنتم مومنين فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله و ان تُبتم فلکم رووس اموالکم لا تظلمون و لا تظلمون».
اي کساني که ايمان آورده ايد! از خدا پروا داشته باشيد و باقيمانده مطالبات ربا را واگذاريد اگر ايمان داريد. اگر چنين نمي کنيد بدانيد خدا و رسولش با شما پيکار خواهند کرد و اگر توبه کنيد سرمايه هاي شما از آن شماست. نه ستم مي کنيد و نه بر شما ستم وارد مي شود (بقره، 278 تا 279)
با توجه به اين آيه، لازمه ايمان به خدا، تقواي اقتصادي و ترک رباست. با در نظر گرفتن آيات مربوط به ربا چند سوال مطرح مي شود: 1- معناي ربا و اقسام آن کدام است؟ 2- دلايل ناپسندي ربا در قرآن و روايات چيست؟ 3- پيامدهاي رباخواري چيست؟
معناي ربا
ربا در اصطلاح، زياده گيري يا مال زيادتر در قرض يا خريد و فروش مکيل و موزون است نه مطلق زياده گرفتن يا مال زائد.
نزول تدريجي حکم ربا
در زمان جاهليت، رباخواري در بين مردم بخصوص در بين اهل مکه بشدت رواج داشت. به همين دليل قرآن براي ريشه کن ساختن آن، حکم تحريم را در چهار مرحله بيان کرده است:
مرحله اول: قرآن در مرحله اول در قالب يک اندرز اخلاقي اعلام مي کند رباخواري در پيشگاه خدا کار پسنديده اي نيست: «و ما آتيتم من ربا ليربو في اموال الناس فلا يربو عندالله و ما آتيتم من زکاهٍ تريدون وجه الله فاولئک هم المُضعِفون» آنچه به عنوان ربا مي پردازيد تا در اموال مردم فزوني يابد نزد خدا فزوني نخواهد يافت و آنچه را به عنوان زکات مي پردايد و در آن رضاي خدا را مي طلبيد پس آنها پاداش مضاعف دارد (روم، 39).
بر اساس اين آيه، افراد سطحي و کوته بين، ثروت حاصل از ربا را افزايش مال مي پندارند، اما در پيشگاه خدا چيزي بر مال آنها افزوده نمي شود، بلکه زکات در راه خداست که ثروت را افزايش مي دهد.
مرحله دوم: درمرحله بعد، قرآن ضمن انتقاد از عادات و رسوم ناپسند و غلط، به عادات زشت رباخواري اشاره کرده و مي فرمايد: «وأخذِهِمُ الربا و قد نهوا عنه» يکي ديگر از عادات بد آنها اين بود که رباخوار بودند با اينکه از آن نهي شده بودند (نسا، 161).
مرحله سوم: در مرحله سوم رباخواري بشدت منع و اين کار در حد جنگ با خدا اعلام شده است (بقره، 275-279) که در مقاله مورد بحث به آن پرداخته مي شود.
مرحله چهارم: به صراحت حکم تحريم را اعلام مي کند و مي فرمايد: «يا ايها الذين آمنوا لاتاکلوا الربا اضعافا مضاعفه و اتقواالله لعلکم تُفلحون و اتقو النار التي اعدت للکافرين». اي کساني که ايمان آورده ايد! ربا را چند برابر نخوريد، از مخالفت با فرمان خدا بپرهيزيد تا رستگار شويد و از آتشي که براي کافران آماده شده است، خود را حفظ کنيد (ال عمران، 130 و 1312).
در زمان جاهليت معمول بود اگر بدهکار نمي توانست در سررسيد مدت بدهي خود را بپردازد از طلبکار تقاضا مي کرد مجموع سود و اصل بدهي را به شکل سرمايه جديدي به او قرض بدهد و سود آن را بگيرد. يعني سود به اضافه سرمايه، سود جديدي را تشکيل مي داد تا از اين راه بدهکار، چندين برابر اصل سرمايه را به رباخوار بپردازد.
اقسام ربا
1- رباي معاوضي: يعني دو هم جنس را به زياده گرفتن مبادله کند در صورتي که آن دو کيل و موزون باشند. بنابراين، اين حالت دو شرط دارد: از يک جنس بودن عوض و معوض و کيل و موزون بودن. يعني از باب مثال گندم را با گندم مبادله کند و زياده از آنچه که داده است دريافت کند.
2- رباي قرضي: اگر کسي چيزي را به کسي قرض دهد، گرفتن زيادتر از آن حرام است خواه آن زياده شدن، عيني باشد مثل پول يا حُکمي مثل اينکه شرط کند کاري براي او انجام دهد. رباي قرضي مشروط به هيچ قيد و شرطي نيست بلکه مطلق است.
تفاوت رباي قرضي و رباي معاملي
2. در رباي قرضي، اگر شرط اضافه شود، سرمايه اي که قرض داده و پس گرفته مي شود حلال است و مقدار زائد، حرام است. ولي در رباي معاملي، اصل داد و ستد و معامله باطل و حرام است.
امام صادق (ع) در شدت حرمت ربا نسبت به ساير محرمات فرمود: «درهمٌ من ربا اعظمُ عندالله من سَبعين زنيه کلها بذات محرم في بيت الله الحرام» يعني عقوبت يک درهم ربا نزد خدا از هفتاد زنا به محارم در مسجدالحرام و مقدسترين مکان بيشتر است (تفسير قمر، ج1، ص 93).
تقواي اقتصادي
ربا، جنگ با خدا و رسول
مشي ديوانه وار رباخواران
کساني که رباخواري مي کنند در روز قيامت از قبر بر نمي خيزند مگر بسان شخص ديوانه و وحشت زده اي که شيطان آشفته و پريشانش کرده است. اين کيفر بدان جهت است که گفتند: خريد و فروش از نظر حلال بودن و سودآوري همسان رباخواري است، در صورتي که خداي سبحان داد و ستد را حلال و ربا را حرام کرده است. بنابراين کسي که موعظه الهي به وي رسد و از رباخواري دست بردارد، سودهايي که در سابق برده از آن اوست و اين تحريم شامل گذشته نمي شود و کارش به خدا واگذار مي شود و کساني که به رباخواري بازگردند اهل آتشند و هميشه در آن خواهند بود (بقره، 275).
سرّ مخبط و جنون آميز قيام رباخوار آن است که تفکر اقتصادي او جنون آميز و وارونه است. چون بر اساس منطق رباخواران، اقتصاد فقط ربوي است و ربا اصل و محور اقتصاد است و بيع، فرع و شبيه آن.
اين تفکر وارونه، همه اوصاف و افعال رباخوار را مخبطانه مي کند. به عبارت ديگر، شيطان صفتان رباخواري خود را چنين توجيه مي کنند که خريد و فروش هم مثل رباست. در صورتي که اينچنين نيست، زيرا در معامله و داد و ستد، شخص کار و کوشش و مهارت به خرج مي دهد و به نقل و انتقال و فعاليت تجارتي مي پردازد و کالا را در دسترس مردم قرار مي دهد و هر گونه خسارتي را عهده دار مي شود و در مقابل، مقداري سود دريافت مي کند، ولي در ربا شخص از يک دست پول به افراد نيازمند مي دهد و از دست ديگر با مقداري اضافه مي گيرد. در نتيجه عده اي مرفه بي آنکه کاري انجام دهند و ضامن خسارت مال باشند. روز به روز بر ثروتشان افزوده و افراد ضعيف روز به روز ضعيفتر مي شوند. بنابراين ربا وسيله اي براي استعمار و استضعاف و استثمار مردم است. از اين رو مقايسه بين داد و ستد و ربا، مقايسه نامناسبي است.
مراد از شيطان
منبع: پاسدار اسلام، شماره 349