وصيت نامه شهيد سيد حسين روح الامين
اي عزيزان از مال دنيا دست برداريد و به خدا فكر كنيد. ما از خاك آمده ايم و به خاك باز مي گرديم، هر چه هست، دست خداست و هر چه صلاح اوست همان است. خداوند در اين دنيا بسيارآزمايش خواهد كرد. اين نعمت ها را براي آزمايش ما قرار داده است. مواظب باشيم كه از اين آزمايشات سربلند بيرون بياييم. اي دوستان به دنبال شناخت اسلام برويد. اگراسلام را شناختيد، اگر امام(ره) را شناختيد، به آنچه كه مي خواهيد مي رسيد. به خدا فكر كنيد و به فرداي قيامت، به آتش جهنم و نعمت هاي خدا در بهشت. دست از مال دنيا و هواهاي نفساني برداريد... اي مردمي كه در صحنه هستيد به گلزار شهدا برويد و از اين عزيزان درس بياموزيد و فرزندان خود را چون آنها بزرگ كنيد. در نماز جمعه ها مرتب شركت كنيد، نه فقط به عنوان يك نفر حاضر. در نماز به خطبه ها گوش كنيد. راه و روش اسلام را ياد بگيريد و سعي كنيد در سياست دخالت كنيد و ببينيد در مملكت تان چه مي گذرد.
من نمي دانم چه بگويم، چون مي دانم دنيا هيچ ارزشي ندارد و تنها سفارشم اين است كه دست از ياري امام (ره) برنداريد و در جنگ شركت كنيد. به مستضعفين كمك كنيد و دست نوازش بر سرآنان بكشيد...
... آيا مردم چنين پنداشته اند كه به صرف اينكه گفته اند ايمان آورده ايم رهايشان كنند و بر اين دعوي امتحان شان نكنند؟ اي كساني كه ايمان آورده ايد، جهت چيست كه براي جهاد در راه خدا به خاك زمين دل بسته ايد؟ آيا راضي به زندگي دنيا، عوض حيات آخرت شديد؟ متاع دنيا در پيش عالم آخرت اندك و ناچيزاست.
پس از عرض سلام بر حسب وظيفه يي كه هست چند سطري به عنوان وصيت مي نويسم. البته وصيتنامه ي شهيد همه مانند بهترين نوشتجات عرف است و چيز تازه يي براي نوشتن ندارم. بنده با عقيده ي كامل به اين راه قدم گذاشته و با كمال آگاهي آن را دنبال كرده ام. از آنجا كه دنيا محل امتحان است و در اين چند روز زندگي كه به لحظه يي مي ماند، انسان به بوته ي آزمايش گذاشته مي شود؛ اگر بخواهيم عاقبت مان سعادتمندانه باشد بايد از اين آزمايش سرافراز بيرون آييم و موجب سرافرازي خود و خداوند باشيم كه خداوند به بندگان پاكش مباهات مي كند. خوشا به حال شهيدان كه مي فرمايند؛ «چيزي بالاتر از اين نيست كه كسي به مسلخ عشق برود و شهيد شود.» برادران و خواهران خدا را شكر كنيد كه در اين عمري كه از خدا گرفته ايد، شاهد چنين تحول عظيمي بوديد. قدر اين انقلاب را بدانيد و از آن مراقبت كنيد و به متاع قليل دنيا دل نبنديد كه شما را منحرف و بر زمين مي زند.
قانون اساسي و نظام اين جمهوري را گفته و خواسته ي شهيدان است، نگهداري و پاسداري كنيد، آن را سبك نشماريد و گرامي بداريد. واقعا شرم دارد كه اين شهدا را ببينيم، ولي مدافع اين انقلاب نباشيم. اگر خود را آماده كرده ايم بايد بدانيم كه آخرت خود را فروخته ايم و اگر در اين دنيا قدري پايبند به دين خود باشيم، بهره را در آخر خواهيم برد. اگر دين نداريم، لااقل آزادمرد باشيم... اين بنده در طول عمر خود نتوانستم هيچ خدمتي انجام دهم و در اعمال خودم عمل مثبتي نديدم. فقط كوله باري از گناه بر دوش دارم كه مي دانم فقط شهادت در راه او اگر مقبول شود مي تواند اين گناهان را بشويد. اميد داشتم كه در طول اين زندگي بتوانم هر چقدر كم و كوچك خدمتي كنم، تا لااقل كمي از وظيفه يي را كه به دوش دارم و وظيفه ي هر انساني اگر بخواهد آزاد باشد و سعادتمند ياري دين، انجام داده باشم. اما افسوس كه خود را خيلي بدهكار مي بينم و واقعا در جا زده ام و حال كه خود را در صف مجاهدين في سبيل الله جا زده ام، مي خواهم خداوند به آبروي اين سلحشوران نظر خودش را از ما راضي گرداند از او مي خواهم مرگم را شهادت راه خودش قرار دهد... چند خواسته دارم كه مي خواهم اگر ممكن بود رعايت شود. اگر خداوند ما را قبول كرد و مهر بازگشت نزد، خانواده ام هيچ خواسته يي از دولت و مردم نداشته باشند... . دوم صبر پيشه كنند و طريق حضرت زينب(س) را پيشه كنند و سوم اينكه از دوستان، بخصوص دوستان نزديك مي خواهم، از كساني كه با آنان در ارتباط بوده ام حلاليت بطلبند...
منبع:نشريه 7روز زندگي، شماره100.
من نمي دانم چه بگويم، چون مي دانم دنيا هيچ ارزشي ندارد و تنها سفارشم اين است كه دست از ياري امام (ره) برنداريد و در جنگ شركت كنيد. به مستضعفين كمك كنيد و دست نوازش بر سرآنان بكشيد...
... آيا مردم چنين پنداشته اند كه به صرف اينكه گفته اند ايمان آورده ايم رهايشان كنند و بر اين دعوي امتحان شان نكنند؟ اي كساني كه ايمان آورده ايد، جهت چيست كه براي جهاد در راه خدا به خاك زمين دل بسته ايد؟ آيا راضي به زندگي دنيا، عوض حيات آخرت شديد؟ متاع دنيا در پيش عالم آخرت اندك و ناچيزاست.
پس از عرض سلام بر حسب وظيفه يي كه هست چند سطري به عنوان وصيت مي نويسم. البته وصيتنامه ي شهيد همه مانند بهترين نوشتجات عرف است و چيز تازه يي براي نوشتن ندارم. بنده با عقيده ي كامل به اين راه قدم گذاشته و با كمال آگاهي آن را دنبال كرده ام. از آنجا كه دنيا محل امتحان است و در اين چند روز زندگي كه به لحظه يي مي ماند، انسان به بوته ي آزمايش گذاشته مي شود؛ اگر بخواهيم عاقبت مان سعادتمندانه باشد بايد از اين آزمايش سرافراز بيرون آييم و موجب سرافرازي خود و خداوند باشيم كه خداوند به بندگان پاكش مباهات مي كند. خوشا به حال شهيدان كه مي فرمايند؛ «چيزي بالاتر از اين نيست كه كسي به مسلخ عشق برود و شهيد شود.» برادران و خواهران خدا را شكر كنيد كه در اين عمري كه از خدا گرفته ايد، شاهد چنين تحول عظيمي بوديد. قدر اين انقلاب را بدانيد و از آن مراقبت كنيد و به متاع قليل دنيا دل نبنديد كه شما را منحرف و بر زمين مي زند.
قانون اساسي و نظام اين جمهوري را گفته و خواسته ي شهيدان است، نگهداري و پاسداري كنيد، آن را سبك نشماريد و گرامي بداريد. واقعا شرم دارد كه اين شهدا را ببينيم، ولي مدافع اين انقلاب نباشيم. اگر خود را آماده كرده ايم بايد بدانيم كه آخرت خود را فروخته ايم و اگر در اين دنيا قدري پايبند به دين خود باشيم، بهره را در آخر خواهيم برد. اگر دين نداريم، لااقل آزادمرد باشيم... اين بنده در طول عمر خود نتوانستم هيچ خدمتي انجام دهم و در اعمال خودم عمل مثبتي نديدم. فقط كوله باري از گناه بر دوش دارم كه مي دانم فقط شهادت در راه او اگر مقبول شود مي تواند اين گناهان را بشويد. اميد داشتم كه در طول اين زندگي بتوانم هر چقدر كم و كوچك خدمتي كنم، تا لااقل كمي از وظيفه يي را كه به دوش دارم و وظيفه ي هر انساني اگر بخواهد آزاد باشد و سعادتمند ياري دين، انجام داده باشم. اما افسوس كه خود را خيلي بدهكار مي بينم و واقعا در جا زده ام و حال كه خود را در صف مجاهدين في سبيل الله جا زده ام، مي خواهم خداوند به آبروي اين سلحشوران نظر خودش را از ما راضي گرداند از او مي خواهم مرگم را شهادت راه خودش قرار دهد... چند خواسته دارم كه مي خواهم اگر ممكن بود رعايت شود. اگر خداوند ما را قبول كرد و مهر بازگشت نزد، خانواده ام هيچ خواسته يي از دولت و مردم نداشته باشند... . دوم صبر پيشه كنند و طريق حضرت زينب(س) را پيشه كنند و سوم اينكه از دوستان، بخصوص دوستان نزديك مي خواهم، از كساني كه با آنان در ارتباط بوده ام حلاليت بطلبند...
منبع:نشريه 7روز زندگي، شماره100.
/ج