همسرم به من بي اعتماد است
اعتماد، پايه و شالوده اصلي هر ارتباط و مهم ترين عنصر در برقراري رابطه موثر است بنيادي ترين احساسي که هر انساني تجربه مي کند
محتواي مشترک تمامي اين بحث ها شک است. من به هيج وجه نمي توانم باور کنم که ذره اي به من اعتماد دارد. هميشه من را کنترل مي کند و به بهانه هاي مختلف سعي مي کند به اصطلاح مچ من را بگيرد و اين کلافه ام مي کند و باعث مي شود درست جوابش را ندهم. همين مساله باعث مي شود رابطه به هم بريزد و همان طور مي شود که گفتم. من بايد چه کنم؟ زمان زيادي نمانده و من به شدت پريشانم.
نويسنده:بيتا رحمتي- کارشناس ارشد مشاوره خانواده:
اعتماد، پايه و شالوده اصلي هر ارتباط و مهم ترين عنصر در برقراري رابطه موثر است. اعتماد بنيادي ترين حسي است که هر انساني تجربه مي کند. نوزادي که به حضور و توجهات مادر نياز دارد تا زنده بماند، اعتماد مي کند و اين اعتماد به بقاي او بستگي دارد. او به تعهد، علاقه و مسؤوليت پذيري مادر اعتماد مي کند زيرا اين حضور گرم و صميمي، پاسخگوي نيازهاي او است. اما اگر همين عميق ترين رابطه را هم سايه شک فرا بگيرد، آثار عميق آن را مي توان تا بي نهايت دنبال کرد. کودک انتظار دارد مادر، حاضر، صادق و پايدار باشد و اگر انتظاراتش پاسخ به موقع و بجا را دريافت نکند و مادر نسبت به نيازهاي او بي تفاوت و غيرمسوول باشد، اعتماد کودک به جهان متزلزل شده و اولين طرح بي اعتمادي در وجود او ريخته مي شود.
وراي اين طرح هاي اوليه شکل گيري اعتماد در ذهن افراد، ممکن است زمينه تفکري هر فرد بعدها با پيش داوري هايي آميخته شود. از آنجا که تمامي روابط از اين قانون بنيادين، يعني اعتماد تبعيت مي کند، بنابراين نکته مهمي است که بايد به آن توجه کرد. اعتماد در خلأ پديد نمي آيد، چرا که حاصل عبور از جاده پر آزمون شناخت است و بديهي است که اگر فردي معيارهاي لازم براي کسب اعتماد را به رابطه هديه نکند، درخواستنش براي مورد اعتماد واقع شدن توقعي بيجاست. بنابراين اگر رابطه در مرحله اول از غناي لازم برخوردار باشد و طرفين در پاسخ به نيازها، ثبات کافي را داشته باشند مي توان پيش بيني کرد که اعتماد پديد آيد و رابطه، استحکام لازم را به دست آورد.
مشاوه قبل از ازدواج در اين راستا، علاوه بر کنترل ميزان اعتماد و صداقت، به بررسي موانع آزادي ارتباط طرفين نسبت به هم مي پردازد. علاوه بر اينکه در اين جلسات مي توان به تعريف مشخص و شفافي از حريم هاي فردي و اشتراکي پرداخت.
شفاف سازي حريم هاي فردي و مشترک و مشخص کردن نحوه پاسخگويي به نيازها، خواسته ها و در خواست ها اين امکان را فراهم مي کند که بدانيم در آينده با چه نوع شراکتي روبه رو هستيم و چه محدوده اي را براي احترام به حريم فردي همسرمان بايد رعايت کنيم.
منبع:همشهري+شماره 8
سوال شما
محتواي مشترک تمامي اين بحث ها شک است. من به هيج وجه نمي توانم باور کنم که ذره اي به من اعتماد دارد. هميشه من را کنترل مي کند و به بهانه هاي مختلف سعي مي کند به اصطلاح مچ من را بگيرد و اين کلافه ام مي کند و باعث مي شود درست جوابش را ندهم. همين مساله باعث مي شود رابطه به هم بريزد و همان طور مي شود که گفتم. من بايد چه کنم؟ زمان زيادي نمانده و من به شدت پريشانم.
نويسنده:بيتا رحمتي- کارشناس ارشد مشاوره خانواده:
اعتماد، پايه و شالوده اصلي هر ارتباط و مهم ترين عنصر در برقراري رابطه موثر است. اعتماد بنيادي ترين حسي است که هر انساني تجربه مي کند. نوزادي که به حضور و توجهات مادر نياز دارد تا زنده بماند، اعتماد مي کند و اين اعتماد به بقاي او بستگي دارد. او به تعهد، علاقه و مسؤوليت پذيري مادر اعتماد مي کند زيرا اين حضور گرم و صميمي، پاسخگوي نيازهاي او است. اما اگر همين عميق ترين رابطه را هم سايه شک فرا بگيرد، آثار عميق آن را مي توان تا بي نهايت دنبال کرد. کودک انتظار دارد مادر، حاضر، صادق و پايدار باشد و اگر انتظاراتش پاسخ به موقع و بجا را دريافت نکند و مادر نسبت به نيازهاي او بي تفاوت و غيرمسوول باشد، اعتماد کودک به جهان متزلزل شده و اولين طرح بي اعتمادي در وجود او ريخته مي شود.
وراي اين طرح هاي اوليه شکل گيري اعتماد در ذهن افراد، ممکن است زمينه تفکري هر فرد بعدها با پيش داوري هايي آميخته شود. از آنجا که تمامي روابط از اين قانون بنيادين، يعني اعتماد تبعيت مي کند، بنابراين نکته مهمي است که بايد به آن توجه کرد. اعتماد در خلأ پديد نمي آيد، چرا که حاصل عبور از جاده پر آزمون شناخت است و بديهي است که اگر فردي معيارهاي لازم براي کسب اعتماد را به رابطه هديه نکند، درخواستنش براي مورد اعتماد واقع شدن توقعي بيجاست. بنابراين اگر رابطه در مرحله اول از غناي لازم برخوردار باشد و طرفين در پاسخ به نيازها، ثبات کافي را داشته باشند مي توان پيش بيني کرد که اعتماد پديد آيد و رابطه، استحکام لازم را به دست آورد.
جملات کليدي!
مشاوه قبل از ازدواج در اين راستا، علاوه بر کنترل ميزان اعتماد و صداقت، به بررسي موانع آزادي ارتباط طرفين نسبت به هم مي پردازد. علاوه بر اينکه در اين جلسات مي توان به تعريف مشخص و شفافي از حريم هاي فردي و اشتراکي پرداخت.
مفهوم ما بودن
شفاف سازي حريم هاي فردي و مشترک و مشخص کردن نحوه پاسخگويي به نيازها، خواسته ها و در خواست ها اين امکان را فراهم مي کند که بدانيم در آينده با چه نوع شراکتي روبه رو هستيم و چه محدوده اي را براي احترام به حريم فردي همسرمان بايد رعايت کنيم.
منبع:همشهري+شماره 8