اقتصاد خانواده چيست؟

تاکنون بارها کلمه اقتصاد را در گفته ها و نوشته هايمان به کار برده ايم و يا در صحبت ها و سخنراني ها شنيده ايم و شايد کمتر کسي را بتوان يافت که به نوعي با اقتصاد و عوارض و آثار آن به طور مستقيم و يا غير مستقيم درگير نباشد. هنگامي که شما از بالا رفتن هزينه زندگي و نابساماني اوضاع اقتصادي خانواده صحبت مي کنيد يا هنگامي که در
سه‌شنبه، 28 تير 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
اقتصاد خانواده چيست؟

اقتصاد خانواده چيست؟
اقتصاد خانواده چيست؟


 

نویسنده : وجیهه گلمکانی




 

حرف اول: اهميت اقتصاد خانواده
 

تاکنون بارها کلمه اقتصاد را در گفته ها و نوشته هايمان به کار برده ايم و يا در صحبت ها و سخنراني ها شنيده ايم و شايد کمتر کسي را بتوان يافت که به نوعي با اقتصاد و عوارض و آثار آن به طور مستقيم و يا غير مستقيم درگير نباشد. هنگامي که شما از بالا رفتن هزينه زندگي و نابساماني اوضاع اقتصادي خانواده صحبت مي کنيد يا هنگامي که در کوچه، خيابان، مدرسه، مسجد و منزل صحبت هاي فراواني پيرامون پول، درآمد، گراني، کمبود، ماليات، سود و ضرر و فقر و ثروت ... از طرف مردم عادي و گاهي افراد متخصص اين مسأله مطرح مي شود، نشان مي دهد دنياي اطراف ما مملو از مباحث و پديده هاي اقتصادي است و هر کس به نوعي درگير معناي واقعي اقتصاد شده. مسائل اقتصادي يکي از مهمترين دغدغه هاي اکثر خانواده هاست و آشنايي خانواده ها با اصول علمي اقتصاد خانواده مي تواند آنها را به اتخاذ بهترين تصميم ها به منظور دستيابي به اهداف بهتر و زندگي مرفه تر ياري کند لذا بر آن شديم در جهت افزايش اطلاعات خانواده ها در زمينه مديريت اقتصادي مطالبي را ارائه نمائيم.
اقتصاددانان کلاسيک بخصوص بعد از جنگ جهاني دوم به تجليل رفتارهاي اقتصادي خانواده به عنوان اولين سازمان اجتماعي دست زده اند و هيچ جنبه از زندگي خانوادگي نبوده که از نظر اقتصاددانان دور مانده باشد و اقتصاد خانواده شامل مباحث بسيار وسيع و گسترده اي از قبيل مسائل و موضوعات بسيار خصوصي خانوادگي مثل ازدواج، روش هاي کنترل بارداري؛ تعداد فرزند، تعداد ساعات کار و صدها مساله ديگر نيز مي شود، اما در اين مجموعه سعي شده است که مطالبي کاربردي تر و در ارتباط با اقلام اصلي تشکيل دهنده سبد هزينه هاي خانواده، مطرح مي شود.

اقتصاد خانواده چيست؟
 

کوچکترين واحد اجتماع، خانواده است. خانواده محل اصلي زندگي، مصرف، تربيت و ساير آموزش هاي انسان بوده و رفتار تمامي کارکنان و شاغلين متاثر از فرهنگ خانواده آن هاست. لذا اگر خانواده ها از جنبه فرهنگ و الگوهاي رفتاري و طرز نگرش به امور اقتصادي پيشرفت کنند، مي توان گفت فرهنگ کار و توليد در کشور پيشرفت کرده است. در تمام جوامع اعم از ابتدايي، در حال توسعه و توسعه يافته، خانواده مهم ترين عامل توليد و توزيع کالا و خدمات در جامعه مي باشد که يکي از مهمترين توليدات آن نيروي انساني يعني بقاي نسل است. به همين جهت است که اقتصاددانان، خانواده را بنيان زندگي اقتصادي جوامع مي دانند.
قبل از اينکه به تعريف «اقتصاد خانواده» بپردازيم لازم است تا حدودي با معناي «اقتصاد» آشنايي پيدا کرده و سپس رابطه اقتصاد و خانواده را بيان کنيم.

تعريف « علم اقتصاد»
 

براي تعريف اقتصاد، ابتدا لازم است درباره دو پارامتر يعني «کميابي» و «خواسته هاي انسان» توضيحاتي داده شود. اگر به اطراف خود دقت کنيد انواع بسيار زيادي از «کالاها» مثل لباس، لوازم منزل و... را مشاهده مي کنيد، همچنين انواع بسيار زيادي از فعاليت هايي را، که برآورد کننده يکي از نيازهاي انسان هستند. مثلا معلم آموزش مي دهد، پزشک بيمار را معالجه مي کند، راننده تاکسي مسافران را جا به جا مي کند و ساير مثال هايي از اين قبيل که در آنها نوعي «خدمت» ارائه مي شود. بنابراين کالاها و خدمات از مواردي هستند که به آن نياز داريم و آنها را به وجود مي آوريم (توليد مي کنيم) تا استفاده کنيم و مسأله مهم اينجاست که فقدان يکي از آنها حتي مي تواند منجر به نابودي ما شود به عنوان مثال اگر نان وجود نداشته باشد آيا براي ادامه زندگي با مشکل مواجه نمي شويم؟ يا اگر کارمندان شرکت هاي برق و آب نتوانند «برق» و «آب» را به مردم برسانند آيا ادامه زندگي ممکن خواهد بود؟ در نتيجه با وجود چنين شرايطي که نتيجه آن عدم توليد «کالا» و ارائه «خدمت» است تمام امور زندگي انسان فلج مي شود. لازم است بداينم که بخش عمده کالاها از زمين و منابع طبيعي به دست مي آيند.
بسياري ديگري از کالاها مانند ساختمان، اتومبيل و هواپيما محصول تلاش انسان براي تسلط بر امکانات طبيعت هستند که سرمايه ناميده مي شوند. همچنين خود انسان و «نيروي انساني» نيز لازمه توليد کالاها و خدمات است. بنابراين عوامل موثر در توليد کالاها و خدمات عبارتند از:
- زمين و منابع طبيعي
- نيروي انساني
- سرمايه
«سرمايه» نتيجه تلاش و سلطه عامل دوم يعني نيروي انساني بر عامل اول، يعني منابع طبيعي و زمين است. هر چه امکانات طبيعي در کشوري فراوان باشد و هر چه تعداد انسان هاي آگاه و آشنا به مسائل علمي بيشتر باشد و بالاخره هر مقدار که سرمايه لازم با سهولت بيشتر در اختيار افراد يک جامعه باشد مي توان انتظار داشت که ميزان توليدات آن جامعه از کالاها و خدمات بيشتر شود. اما اين عوامل فراوان نيستند و اگر در مواردي فراوان باشند امکان استفاده عملي از آنها کم است و اين عوامل از ويژگي «کميابي» برخوردارند. از طرف ديگر خواسته هاي انسان نامحدودند و با پيشرفت علم و صنعت اين نيازها و خواسته ها رو به افزوني هستند پس منابع محدود هستند و خواسته هاي انسان نامحدود.
علم اقتصاد به ما مي آموزد چگونه از حداقل منابع حداکثر بهره برداري را به عمل آوريم.

رابطه «اقتصاد» و «خانواده»
 

خانواده نيز با برخورداري از دو عامل مهم توليد يعني «سرمايه» و «نيروي انساني» يک واحد اقتصادي است.
اقتصاد خانواده را هم مي توان چگونگي ساماندهي و مديريت منابع خانه تعريف کرد.
اما آيا مي دانيد اين منابع کدامند؟ مي توان فهرست کاملي از زمان پول، فضاي زندگي و... تهيه کرد. اين منابع در ظاهر متفاوت به نظر مي رسند ولي آنها همگي داراي يک ويژگي مشترک يعني «کميابي» هستند. حتما شنيده ايد که مردم مي گويند: اي کاش وقت بيشتري داشتم، اين کاش خانه بزرگتري داشتم. اين کاش پول بيشتري داشتم و... حتي کساني که منابع مادي کافي در اختيار دارند نيز آرزوي داشتن منابع بيشتري را دارند.
خانواده دوست دارد بهترين نوع غذا را مصرف کند زيباترين لباس را براي اعضاي خود تهيه کند، در بهترين منزل زندگي کند، به طور مکرر سفر کند و... . اما آنچه مسلم است اين است که خانواده ها منابع و بودجه محدود دارند و کميابي براي اکثر خانواده ها يک پديده عمومي است. لذا خانواده مجبور است با توجه به منابع محدود، از ميان خواسته هاي خود «انتخاب» کند و به گونه اي تصميم بگيرد که مجموع اعضاي خانواده به بيشترين رضايت خاطر برسند (مطلوبيت).
اينکه چه مصرف کنيم؟ چقدر مصرف کنيم؟ چگونه مصرف کنيم؟ چه کسي کار کند؟ چند ساعت کار کند؟ چگونه از درآمد، حداکثر استفاده انجام شود؟ چه چيزهايي را در منزل به توليد برسانيم؟ و... پرسش هايي است که هر روز در خانواده ها مطرح است و تصميم گيري اقتصادي، مستلزم انتخاب درست و صحيح آنهاست.

انتخاب، قلب اقتصاد خانواده است.
 

بهترين انتخاب، يک تصميم اقتصادي است. بديهي است که اين تصميم گيري براي خانواده هاي مختلف، متفاوت است و با توجه به درآمد خانواده ها، ترجيحات و سليقه هاي اعضاي خانواده، نوع زندگي، سن و جنس اعضا و آداب و رسوم آنها تعيين مي شود و هر خانواده، خود، بايد بهترين انتخاب را به عمل آورد. با برخورد آگاهانه، کسب دانش و فراگيري اصول علمي اقتصاد خانواده، مي توان بهترين تصميم ها را به منطور دست يابي به اهداف بهتر اتخاذ و زندگي بهتر و مرفه تري فراهم کرد.

تعريف «اقتصاد خانواده»
 

اقتصاد خانواده عبارت است از؛ تخصيص منابع محدود قابل دسترس به مهم ترين نيازها و خواسته هاي خانواده، در اين تعريف منظور از «منابع» همان مبادي و راههاي درآمدي خانواده است که طبيعتاً محدود امّا قابل حصول است و نيازها همان مسائل متعددي است که بقا و شالوده خانواده به ارضاي آنها بستگي دارد و به طور کلي شامل نيازهاي اوليه و ثانويه خانواده مي باشد. سرپرست خانواده با در نظر گرفتن درآمد محدود و وجود نيازهاي اساسي بايد بهترين ترکيب را در ميزان هزينه ها به وجود آورد و از درآمد حاصل، بهره برداري بهينه کند.

چند نکته:
 

1- اقتصاد (Economies) در زبان يوناني از دو کلمه (okios) به معناي خانه و (Nomos) به معناي قانون تشکيل شده و معناي واقعي آن خانه داري است. امروزه نيز در دانشگاه هاي دنيا رشته هايي به عنوان اقتصاد خانه (Home Economies) و اقتصاد خانواده (Family Economies) تدريس مي شود. اميدواريم در کشور ما نيز به اين مقوله مهم بيشتر پرداخته شود و حداقل، کتاب ها و نشرياتي به طور تخصصي در اين زمينه تأليف شود تا زمينه مطالعه براي افرادي که مايل به کسب آگاهي درباره اقتصاد خانواده مي باشند فراهم شود.
2- فرق اساسي بين اقصاد خانواده و اقتصاد در بازار اين است که در اقتصاد بازار فرض مي شود واحد اقتصادي خودخواه است و هدف آن حداکثر کردن سود است. اما در خانواده اولاً هدف حداکثر کردن سود يا حداقل کردن مصرف نيست بلکه رضايت خاطر اعضا و حداکثر استفاده آنها با توجه به اهداف خانواده است و ثانياً خانواده خودخواه فرض نمي شود بلکه منافع افراد خانواده به هم مرتبط است.
3- لازم است خانواده ها مسائل خود را برپايه منافع مادي و معنو ي خود و همچنين منافع ملي تحليل و مقدار مصرف خود را مشخص کنند زيرا در بعضي موارد به نظر مي رسد که هزينه هاي زيادي به خانواده تحميل نمي شود اما در واقع به دليل اينکه منافع ملي به خطر مي افتد به طور مستقيم يا غير مستقيم بر اقتصاد خانواده اثر مي گذارد به نمونه هايي از عدم توجه به منافع ملي، در کشور ما دقت کنيد.
1- بازيافت:
زباله ها که امروزه طلاي کثيف ناميده مي شوند در صورت تفکيک و بازيافت صحيح فقط در تهران مي توانند سالانه 200 ميليون دلار سود به کشور برسانند.
2- ضايعات نان
ضايعات نان در ايران، سالانه 2 تا 2/5 ميليون تن است. اگر اين مقدار اسراف نمي شد حدود 500 ميليون دلار از خروج ارز جلوگري مي شد و سالانه 80/000 شغل دائمي ايجاد مي شد.
3- مصرف برق:
سالانه حدود 800 ميليارد تومان يارانه براي برق پرداخت مي شود که معادل ايجاد 160 هزار شغل دائمي براي جوانان کشورمان است.
4- مصرف سيگار:
آمار نشان مي دهد پولي که براي دودکردن سيگار از بين مي رود براي رفع محروميت از کليه روستاهاي بالاي 20 خانوار کشور کفايت مي کند. مصرف سيگار سالانه حدود 700 ميليارد تومان است.
5- الگوي مسکن
الگوي اعلام شده مسکن در دنيا 75 متر است. در کشور ما وسعت مسکن بسيار بيشتر از وسعت مسکن در کشورهاي پيشرفته است و سرمايه ها به جاي استفاده در عمران در بخش مسکن راکد مي ماند.

چند سؤال:
 

- به نظر شما مهم ترين عوامل توليد و منابع خانواده شما چه چيزهايي هستند؟ آيا به نظر شما محدودند و به منابع بيشتري نياز داريد؟
- مهم ترين نيازها و خواسته هاي خانواده خود را براي 6 ماه آينده بنويسيد. آيا متناسب با نيازها، منابع در دست داريد؟
- اگر درآمد شما کمتر از هزينه هاي اين خواسته ها بود، از بين خواسته هاي مختلف خود کدام ها را انتخاب مي کنيد؟ خواست چه کسي را در اولويت قرار مي دهيد؟ آيا راه حلي داريد که رضايت همه اعضاي خانواده را به دست آوريد؟
منبع: هنر تنظیم دخل و خرج خانواده، گلمکانی ، وجیهه ، انتشارات همیاران جوان ،1388



 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط