امام خمینی (ره) به عنوان مصلحی درد آشنا با توجه به شناخت دقیقی که از غرب و استعمار آن داشتند راه حلهای مقابله با آن را نیز تعیین فرموده اند و در این راه نیز گامهای عملی را در راه سازندگی و حرکت امت اسلامی برداشتند چنانچه توسط همین رهنمودها بود که امت اسلامی ما به حرکت در آمد.
غرب و توجه به غرب در نگاه امام خمینی (س)
به اعتقاد امام غرب و تیرگی و ظلمت است. مادی و شیطانی است و توجه به آن نیز موجب خروج از نور به ظلمات و مادی شدن معنویات و خروج از ملیت و استقلال و اسلامیت است.
چنانچه می فرمایند:"اینهایی که توجهشان به غرب ... اینها در ظلمات فرو رفته اند و اولیاء شان طاغوت است. واقعیات پیش آنها در سطح و تیرگی هستند که اینها اولیاء شان طاغوت است. از نور مطلق، از هدایت از استقلال، از ملیت، از اسلامیت اینها را بیرون می کند و وارد می کند در ظلمت ها. "
صحیفه نور. جلد 9 صفحه 63- 59
از طرفی دیگر امام تفاوت فرهنگ اسلامی و غربی را چنین می فرماید:
"آنچه در اسلام مطرح است اموال نیست، مادیات نیست ، معنویات است. اگر انسان ساخته شود همه چیز بصورت معنویت در می آید یعنی مادیات هم بصورت معنویت در می آید. اگر چنانچه قشرها شیطانی باشند... معنویات هم بصورت مادیات در می آید، فانی در مادیات می شود. "
صحیفه نور - جلد 7- صفحه 59
شیوه های نفوذ غرب در کشورهای شرقی
الف) مطالعه جهات مختلف ممالک شرق:
توجه غربیها به ممالک شرقی پس از رنسانس و انقلاب صنعتی بیشتر به دلیل جنبه های استعماری و داعیه سرمداری پیشرفت از جانب آنان و عقب افتادگی کشورهای شرقی بوده است. غربیها برای تحقق این امر ابتدا به مطالعه کارشناسانه ای دست زده و براساس اطلاعات بدست آمده اقدام به نفوذ و استعمار پرداختند.
به همین سبب امام خمینی (س) می فرمایند:"در طول بیش از سیصد سال که اجنبی ها راه پیدا کردند به شرق مشغول شدند در همه جا جهات شرق، در جهات مادی در جهات معنوی در روحیات گروه های مختلفی که در شرق موجود است مطالعات دقیق کرده اند و بررسی ها و به اینجا رسیدند که اولا در شرق یک ممالک غنی هست از حیث مخازن زیرزمینی و همینطور روی زمینی از قبیل مراتع بزرگ و غنی جنگل های بسیار زیاد و غنی و مخازن نفتی که مطلع هستید و سایر مخازن که بسیاری از آنها را شاید الان هم خود شرقی ها مطلع نیستند. "
صحیفه نور - جلد 6 صفحه 201
ب: ایجاد تفرقه در میان قشرهای مختلف:
"پس از اطلاع و آگاهی غربیها از امکانات و شرایط حاکم بر کشورهای شرقی و مطالعه روحیات مردم به این نتیجه رسیدند که انسجام و وحدت اجتماعی را از میان ببرند. لذا اقدام به جداسازی قشرها نمودند به همین سبب امام خمینی (س) می فرمایند:
مطالعاتی هم در روحیات مردم داشتند و به اینجا رسیدند که اگر بخواهند این مخازن را تصاحب کنند باید چه بکنند فکر کردند که اگر چنانچه اینها با هم باشند، اگر همه ممالک شرقی با هم باشند و اجتماع داشته باشند امکان ندارد که به مخازن اینها ست بیابند پس باید قشرها را از هم جدا کرد. "صحیفه نور - جلد 6- صفحه 201
"اینکه خارجی ها، کارشناسهای اجانب، انهایی که می خواستند این مملکمت ها را غارت کنند. عنایت زیادشان به دو جبهه بوده است: یکی جبهه روحانیون. یکی جبهه دانشگاهها.
چون این دو قوه می توانست در مقابل اینها بایستد. آن ترتیبی که با فشار بخواهند روحانیت را از بین ببرند. این ترتیب نشد، تغییر دادند وضع را و شروع کردند تبلیغات ضد روحانیت که جدا کنند روحانیت را از دانشگاه و مردم، بطوریکه روحانیون بدبین بودند به دانشگاهی ها و دانشگاهی ها بدبین بودند به روحانیون و این نقشه ای بود برای اینکه قشرهای موثر را از هم جدا کنند و همه را از ملت جدا کنند تا بتوانند اینها کاری انجام بدهند و آنها بهره برداری خودشان را از این کشور بکنند. "
صحیفه نور. جلد 7. صفحه 25
ج) سرکوب قدرتهای مؤثر:
مطالعات استعمارگران غربی برای شناساسی منابع و مخازن و تصمیم آنان به دستیابی بر آن با ایجاد تفرقه در میان اقشار دارای موانعی بود که در برابر آنان قرار داشت لذا از میان بردن این قوای موثر و سدهای محکم یکی از مسائلی بود که پیگیری نمودند.
در همین زمینه امام خمینی (س) فرموده اند:"کارشناسهای اینها فهمیده بودند که این دو تا قوه اگر چنانچه در مملکت شرق باشد باید آنها دستشان را از شرق بشویند، یکی قوه اسلام قدرتش در شرق باشد و قدرت اسلام حکومت کند نمی گذارند که بیایند آنها هر چه ما داریم ببرند و هر چه از نیروی انسانی و غیر انسانی داریم از بین ببرند. یکی هم روحانیت که اگر این طایفه باشند مردم چون با اینها همراه هستند نمی گذارند که آنها به منافعشان برسند. "
صحیفه نور. جلد 7. صفحه 206
در ارتباط با مبارزه استعمار غرب با روحانیت نیز فرموده اند:
"اینها با تجربه و با عینیت در جاهای مختلف دیدند که قدرت روحانیت می تواند جلوی آنها را بگیرد. قضیه تنباکو در زمان مرحوم میرزا به اینها فهماند که با یک فتوای یک آقایی که در یک ده در عراق زندگی می کند، یک امپراطوری را شکست داد. "
صحیفه نور. جلد 8. صفحه 27
د. به استخدام در آوردن دانشگاه در جهت استعمار
پس از سیاست تفرقه و جدایی اقشار مختلف کشورهای شرقی و کوبیدن قوای موثر دانشگاه به عنوان مهمترین عاملی که در سازندگی این کشورها نقش اساسی را بر عهده دارد به خدمت استعمار در آمد. امام خمینی (س) می فرمایند:
"بالاترین چیزی که دشمن کشورهای مستضعف و کشورهای اسلامی از طرف مخالفین با بشریت انگشت رویش گذاشتند، دانشگاه است برای اینکه آنها خوب می دانند که اگر دانشگاه در خدمت آنها باشد یعنی همه کشور در خدمت آنهاست "
صحیفه نور. جلد 14. صفحه 278
برای آنکه دانشگاه در استخدام آنان در آید ابتدا دانشگاه را در مقابل دین قرار دادند پس با تبلیغات بسیار، در دانشجویان گرایش غربی ایجاد کردند بعلاوه تعلیمات دانشگاهی در حدی معین و مانع از پیشرفت و خودکفائی قرار داده شده بود.
امام خمینی (س) می فرمایند:
"روی هم رفته برای رسیدن به آمال خودشان دانشگاه را در مقابل دین قرار دادند، دین را در مقابل دانشگاه، یعنی علما را در مقابل دانشگاهی قرار دادند و دانشگاهی را مقابل علما "
صحیفه نور. جلد 5. صفحه 100
"این مراکز تعلیم و تربیتی که اینها درست کرده اند از دانشگاه گرفته تا پائین اینها باز استعماری است. یعنی اولا یک حد معین دارد که از این حد نمی گذارند بالاتر اینها بروند. ثانیا وسایل درست می کنند موانع متعدد درست می کنند برای اینکه اینها عقب بمانند "
"دانشگاه را به صورتی در آوردند که اشخاصی که از آنجا خارج می شوند به درد همان ها بخورند. آنقدر تبلیغات کردند از غرب، از جلو رفتن به طرف غرب آنقدر تبلیغات کردند که جوانهای ما را در دانشگاه غربی بار آوردند. "
سخنرانی امام خمینی به تاریخ 21/3/58
امام خمینی (س) دلیل عقب افتادگی دانشگاه را سابقه رشد نیافته آن می دانند که می فرمایند:
"ما 50 سال است دانشگاه داریم و قریب 30 و چند سال است دانشگاه داریم لکن چون خیانت شده است رشد نکرده، رشد انسانی ندارد "
صحیفه نور. جلد 4. صفحه 284
ه. از میان بردن خود باوری و اعتماد به نفس مردم کشورهای شرقی
پس از تلاشهای استعماری فوق مهمترین مسئله مردم بودند که در این زمینه تبلیغ کردند که مردم نیروها و استعداد خودی را تحقیر نمایند و بازار مصرف و خرید کالاهای آنان در میان کشورهای شرقی رونق یابد.
امام خمینی (س) در این مورد فرموده اند:
"لیکن مردم را جوری بار آورده اند که سلب اطمینان کردند از خودشان، استقلال فکری ما را گرفتند و ما در فکر واندیشه و در روح وابسته شدیم. یک بچه را از آن کودکی که بوده است در دامن مادرش و تا رفته است به دبستان و تا رفته است در دانشگاه هر جا رفته تبلیغات جوری بوده است که این را وابسته بار آورده، اعتقادش این شده که به غیر ارتباط با خارج نمی شود کاری کرد "
سخنرانی امام خمینی (س) در تاریخ 8/3/58
امام خمینی (س) در این مورد می فرمایند:
"این نیروهای انسانی که از دست ما رفته است این از همه چیزها بالاتر بود. جنایاتی که سلسله پهلوی در جامعه ما کرد، شاید هیچ جنایتی بالاتر از این نبود که نیروهای فعاله انسانی ما را یا از بین بردند یا فعالیت آنها را خنثی کردند برای مدتهای زیاد. آنهایی که باید به این ملت خدمت کنند مثل علمای اعلام و اشخاص روشنفکر اینها را در زندان بردند، و 10 سال، 15 سال و 5 سال در زندان اینها را بردند. صرف نظر از آن زجرهائی که به اینها کردند، آن خلاف انسانیت هائی که با این اولیاء خدا کردند این نیرو را هدر دادند یعنی نیروئی که باید در جامعه فعال باشد. اگر مدرس است، عده ای را تربیت بکند. اگر محصل است خودش تربیت بشود. اگر
فعالیت های سیاسی دارد، فعالیت سیاسی بکند، فعالیت های مذهبی دارد. فعالیت های مذهبی بکند. تمام اینها را اینها به هدر دادند. "
صحیفه نور. جلد 5. صفحه 10
"اینها می بینند یک انسان وقتی در یک ملت پیدا بشود می تواند که مجرای امور را از آن طریقی که آنها می خواهند برگرداند، آن چیزی که آنها می خواهند بگذارد بشود، کوشش کردند نگذارند انسان پیدا بشود. "
صحیفه نور. جلد 3. صفحه 11
"تا انسان استقلال فکری نداشته باشد،
نمی تواند یک فرد مفید باشد. و اینها می خواستند فرد مفید پیدا نشود، اصلا اینها از انسان می ترسیدند. "
ز. خارج ساختن زنان از شخصیت واقعی و سازنده:
زن در پایه ریزی و ساخت و بقای جامعه انسانی در سه نقش همسری، مادری و زن بودن اساسی ترین و برترین جایگاه را داراست. یکی از روشهایی که غربیها برای فلج نمودن جوامع شرقی بکار گرفتند، خارج ساختن زن از جایگاه طبیعی اش بود.
"کشف حجاب قضیه ای نبود که اینها بخواهند برای خانمها خدمت بکنند. اینها می خواستند که برای این طبقه هم با زورآزمایی و با فشار، این قشر را هم نابود کنند. آن مآثری که اینها دارند آن خدمت هایی که این قشر می خوا هند به ملت بکنند. آن خدمت های ارزنده ای که بانوان ما عهده دار آن هستند. آن از دستشان گرفته بشود و نگذارند اینها آن خدمت اصیلی که باید بکنند و آن ربیت بچه ها که بعدها مقدرات مملکت به دست آنهاست اینها نگذارند که این خدمت انجام گرفته بشود. بچه ها در دامن اینها تقوا پیدا کنند، در دامن اینها تربیت اسلامی بشوند، تربیت ملی بشوند و بعد در دبستانها که آمدند و بعد در دبیرستانها که رفتند نتوانند آنها با تبلیغاتی که آنجا می کنند... نتوانند اینها را برگردانند.البته شغل برای زن، شغل صحیح برای زن هیچ مانعی ندارد لکن نه آنطوری که آنها می خواستند آنها نظرشان به این نبود که زن یک اشتغالی پیدا بکند نظرشان به این بود که زن را مثل مردها هم، زن ها را و مردها را از آن مقامی که دارند منحط کنند نگذارند یک رشد طبیعی از برای قشر زن پیدا بشود یا یک رشد طبیعی از برای قشر مرد، نگذارند بچه های ما تربیت صحیح بشود و لهذا از آن اول جلویش را گرفتند. "
صحیفه نور. جلد 6. صفحه 183- 182
راههای مقابله و درمان:
امام خمینی (رض) به عنوان مصلحی درد آشنا با توجه به شناخت دقیقی که از غرب و استعمار آن داشتند راه حلهای مقابله با آن را نیز تعیین فرموده اند و در این راه نیز گامهای عملی را در راه سازندگی و حرکت امت اسلامی برداشتند چنانچه توسط همین رهنمودها بود که امت اسلامی ما به حرکت در آمد. در این قسمت از مقاله به ارائه رهنمودهای عملی ایشان پرداخته ایم:
1- به خود آمدن و شخصیت خودی یافتن (بازگشت به خویشتن)
"ملتی که بخواهد سر پای خود بایستد .... لازم است که اول بیدار بشود.
در طول تاریخ، در این سده های آخر کوشش شده است که ملتهای جهان سوم خواب باشند. غافل باشند و توجهشان به خصیت خودشان نباشد و شخصت خودشان را اصلا وابسته به غیر بدانند. این قضیه از سالهای بسیار طولانی بوده است و هی دائما رشد کرده است تا این اواخر به رشد تمام رسیده بود. من یک قصه شنیدم که مال شاید صد سال پیش از این باشد. از شیخ ما مرحوم آیت الله حائری رحمة الله علیه نقل شد که من بچه بودم و یک جلسه ای درست کرده بودند، مردم جمع شده بودند آنجا و این لامپا را گذاشته بودند، یک پله هایی درست کرده بودند و آن لامپا را گذاشته بودند آنجا، آن بالا، مردم تازه می دیدند او را چراغشان قبلا چراغ های غیر از آن ترتیب بوده و یک نفر فرنگی هم آنجا بود این هر چند دقیقه یا چند وقت یک دفعه از این پله ها می رفت بالا و آن ماشه لامپا را حرکت می داد این یک قدری نورش می رفت بالا مردم صلوات می فرستادند بعد می آمد پائین یک قدری می ماند و مردم مشغول تماشا بودند. "
صحیفه نور. جلد14. صفحه 4- 1
"آنهایی که این صنعت های بزرگ را درست کردند آنها هم انسانهای یک سر و دو گوشی هستند که مثل سایر انسانها، منتها قبل از ما بیدار شدند و ما را خواب کردند قبل از اینکه ما بیدار بشویم آنها بیدار شدند و هم خودشان را صرف این کردند که ایادی خودشان مستقیما یا به غیر مستقیم ما را غافل کنند ما را خواب کنند و به ما تزریق کنند به اینکه شما نمی توانید حکومت کنید، شما نمی توانید یک صنعتی داشته باشید. "
صحیفه نور. جلد14. صفحه 4-1
2. شعار همراه با عمل راهگشاست
"اگر ما از این خواب بیدار نشویم هر چه فریاد بزنیم فایده ندارد. شعارها فایده ندارد. آن شعاری فایده دارد که از روی علم باشد و توجه البته در یک انقلابی و در یک نهضتی اولش شعارهاست که این نهضت را به پیش می برد و اگر این شعارها نباشد انقلاب نمی تواند پیش ببرد بعد از اینکه انقلاب پیروز شد باید عمل کرد. باید توجه کرد به اینکه ما نباید همیشه دستمان دراز باشد....
ما که می خواهیم وابسته نباشیم باید اول بیدار بشویم به اینکه ما خودمان هم شخصیت داریم ما می توانیم کار انجام دهیم. "صحیفه نور. جلد14. صفحه 4- 1
3. خروج از غربزدگی و پیدا نمودن مفاخر خودی
"اگر بخواهید مستقل باشید ... از این تقلید غرب باید دست بردارید تا در این تقلید هستید آرزوی استقلال را نکنید، تا این نویسنده های ما همه حرف هایشان غربی است این را دست از آن برندارند امید نداشته باشند که ملتشان مستقل بشود ...
ماها الان خودمان را گم کردیم، مفاخر خودمان را الان گم کردیم مآثر خودمان را گم کردیم تا این گم شده پیدا نشود شما مستقل نمی شوید. "
4. اتکاء به خدا موجب فرو ریختن خوف و ترس ماست
"اگر بخواهید کشور شما یک کشور مستقلی باشد که دیگران نتوانند در آن دخالت بکنند از خودتان باید شروع کنید. تمام خوف و ترسهایی که انسان دارد از دشمن برای این است که خودش را می بیند. اگر چنانچه دید که خدا هست در کار، برای خدا دارد کار می کند نمی ترسد برای اینکه مقدرات دست اوست. این استقلالی که خدا داده به ما اگر عنایت خدا نبود کی می توانستیم اینکار را بکنیم ... .
اگر عنایت خدا نبود شما چطور می توانستید دست امریکائی که دنیا را دارد می بلعد از کشورتان بیرونش کنید.... از قراری که شنیدم رئیس جمهور امریکا گفته است که ایران ما را تحقیر کرد. این اول کار است ایران تا آخر شما را تحقیر خواهد کرد. "صحیفه نور. جلد 18. صفحه 215
5. بازگشت به اسلام و قرآن
"ما خودمان فرهنگ غنی داریم، فرهنگ ما طوری است که فرهنگ ما صادر شده است به خارج که آنها گرفتند از ما ... فرهنگ مسلمین غنی ترین فرهنگها بوده و هست مع الاسف مسلمین نتوانستند از آن استفاده کنند.
اسلام همه چیز را برای مسلمین آورده است، همه چیز، قرآن در آن همه چیز است لکن مع الاسف ما استفاده از آن نکرده ایم و مسلمین مهجورش کردند، یعنی استفاده ای که باید از آن بکنند نکردند. باید مردم را توجه داد، گرایش داد به اسلام و قرآن ...صحیفه نور. جلد 6. صفحه 220- 218
مسلمانها باید خودشان را پیدا بکنند یعنی بفهمند که خودشان یک فرهنگی دارند، خودشان یک کشوری دارند، خودشان یک شخصیت دارند. اینک در ذهن جوان های ما کرده اند که باید مثلا فلان مکتب در اینجا پیاده بشود.
مکاتب شما چیزی نیست اینها همین تعلیماتی است که ابرقدرتها در ایران پیاده کرده اند. آنها یک همچو فرهنگی را برای ما درست کردند که ما از خودمان بیخود بشویم و آنها تمام چیزی که ما داریم و حیثیتی که ما داریم ببرند. باید ما برگردیم به حال اول اسلام، باید مسلمین برگردند به همان حال که با جمعیت کم غلبه کردند بر همه قدرتها، مسلمین با داشتن این همه ذخائر و با داشتن این همه مکنت ها و با داشتن این همه جمعیت، مع الاسف اینها را چون تکه تکه کردند بعد از جنگ عمومی، عثمانی را تکه تکه کردند و هر جا را دادند دست یک نوکری ازنوکرهای خودشان که حالا این گرفتاریها پیدا شده است مسلمین باید یکپارچه بشوند و با ابرقدرت ها مقابله کنند و هیچ ابرقدرتی همنمی تواند با آنها مقابله کند ما الان با جمعیت کمی که داریم، ما سی و پنج میلیون جمعیت داریم در صورتی که حریف های ما میلیارد جمعیت دارند، ما با جمعیت کم عازم این شدیم که مقابله کنیم و هیچ بنا نداریم به اینکه پیروز شویم ما بنا داریم به تکلیف عمل کنیم ما مکلفیم که با ظلم مقابله کنیم. "
صحیفه نور. جلد 6. صفحه 201
"هیچ ملتی نمی تواند استقلال پیدا کند الا اینکه خودش، خودش را بفهمد، مادامیکه خودشان را گم کردند و دیگران را به جای خودشان نشاندند استقلال نمی توانند پیدا کنند.
کمال تاسف است که کشورما که حقوق اسلامی و قضای اسلامی و فرهنگ اسلامی دارد، این فرهنگ را، این حقوق را نادیده گرفته است و دنبال غرب رفته است، غرب در نظر یک قشری از این ملت جلوه کرده است که گمان می کنند غیر از غرب هیچ جای دیگر هیچ خبری نیست و این وابستگی فکری، وابستگی مغزی به خارج منشاء اکثر بدبختی های ملتهاست و نیز ملت ماست.
در هر امری که پیش می آید، از باب اینکه مغزهای آنهایی که در راس بودند به طوری بار آمده بوده است که از خودشان بکلی منحرف و قبله شان غرب شده بود.
6. ایستادگی در برابر تهدیدات غرب
و تا این وابستگی مغزی و فکری از بین نرود، رشد حقیقی پیدا نمی شود و شما نمی توانید مستقل بشوید، شما اگر بخواهید از همه وابستگی ها خارج شوید، اول این وابستگی مغزی را، قلبی را کنار بگذارید گمان نکنید که هرچه آنها دارند خوب هست، اگر یکی فرض کنید که یک پیشرفتی داشته باشد در صنعت به این دلیل این نیست که پیشرفت دارد در فرهنگ، گاهی اشتباهات مال همین جاهاست که آنکه مثلا فرض کنید فلان طیاره را درست می کند به خورد ما اینطور می دهند که همه چیزش اینطوری است و حال آنکه نیست اینطور فرهنگشان مثل فرهنگ ما نیست، علم حقوقشان مثل ما نیست. علومشان مثل ما نیست علم فلسفه شان مثل ما نیست، طب هم از شرق اخذ کرده اند. کتب شرقی در دانشگاه های آنجا تا آن اواخر، شاید حالا هم باشد تدریس می شده است، ما اگر بخواهیم از این بیچارگی بیرون برویم باید این وابستگی مغزی را کنار بگذاریم، باید دانشگاه های ما یک دانشگاه هایی باشد که تا مدتها زحمت بکشند این جوانها را از آن حال سابق رژیم شاهنشاهی بر گرداند به یک حال سالم رژیم اسلامی.
باید زحمت بکشند، جوانهای ما هم باید جدیت کنند در این معنا که خودشان را گم کردند، پیدا بکنند، تا اسم غرب می آید، خودشان را نبازند. شما دیدید که در مقابل غرب ایستادید، آنهم در آن چیزی که غرب جلو افتاده است، در نظامی، در تجهیزات عرض می کنیم که با سلاح و امثال ذلک، شما در مقابل اینها که زورمند بودند ایستادید و با دست خالی هم ایستادید و پیش بردید اگر قبلا به ما می گفتند که ما می خواهیم یک حرفی بزنیم که امریکا خوشش نیاید، می ترسیدیم، سابق هم اینطور بود که اگر یک مساله ای می شد تا سفیری که اینجا داشتند، لکن شما دیدید که قیام کردید و در مقابل قدرتهای بزرگ ایستادید و حریف خودتان را در عین حالیکه همه جدیت داشتند که باشد، عقب زدید، معلوم شد می شود مقابل غرب ایستاد می شود حتی جلوی. "صحیفه نور. جلد 11. صفحه 184
"شما دانشجوهای عزیز خودتان در صدد این باشید که از غربزدگی بیرون بیائید، این گمشده خودتان را پیدا کنید گمشده شما خودتان هستید، شرق خودش را گم کرده، شرق باید خودش را پیدا کند. آنها در صددند که با هر ترتیب شده است خودشان را به ما تحمیل کنند و شما باید مقاومت کنید. شمایی که می خواهید مستقل باشید، می خواهید آزاد باشید همچو خودتان سر پای خودتان ایستاده باشید، باید همه قشرها در این مملکت، همه قشرها بنای بر این بگذارند که خودشان باشند. باید کشاورزها بنای بر این بگذارند که خودشان از زمین روزی خودشان را بیرون بیاورند و مملکت را خودکفا بکنند و باید کارخانه های ما خودکفا بشوند و باید صنایع را خود این مردم، خود این توده های مردم صنایع را رشد بدهند و باید دانشگاهها خودکفا بشوند که احتیاج به دانش غرب نداشته باشند. "
صحیفه نور. جلد11. صفحه 185
وظیفه شرعی و الهی است که کاری کنید که وابسته به غیر نباشید.
سخنرانی 6/10/58
"کشوری که تمام جهات و حیثیت خودش را از دست داده است. ملت آن کشور برای جبران آنچه که از دست داده باید همه با هم اقدام بکنند. دولت یا قشر واحدی نمی تواند کاری صورت بدهد. این مرحله ای است که همه باید متحد شوند و مسائل زیادی هم است و بسیاری از آن اساسی است مساله فرهنگ یکی از آن مسائل مهمی است که ایران به آن مبتلا است. چرا که فرهنگ ایران را یک فرهنگ استعماری کردند و مغزهای جوان ما را به طرف غرب سوق داده بودند.
7. سعی و تلاش برای خودکفایی و بی نیازی
"ما امروز اگر بخواهیم با این قدرت بزرگ مواجه باشیم و در این میدان شکست نخوریم احتیاج به چند امر داریم یکی اینکه اقتصاد خودمان را طوری کنیم که خودکفا باشیم که اولش قضیه زراعت است.
مزرعه ها، کشتزارها با فعالیت همه جانبه قشرهای مختلف کشت می شوند. شما می دانید که اگر یک مملکتی در اقتصاد مخصوصا این رشته اقتصاد که نان مردم است، در این احتیاج به خارج پیدا کند و یک احتیاج مبرمی که نتواند خودش اداره کند خودش را و باید او را اداره کند این وابستگی آنهم در این رشته موجب این می شود که ملت ایران مملکت ایران تسلیم بشود به دیگران. اگر امریکا موفق بشود در این مطلبی که الان پیش آورده است که همه قدرتها را دور خودش جمع کند و حصر اقتصادی بکند نسبت به ایران، انشاءا... موفق نمی شود. لکن ما باید طرف احتیاط را بگیریم اگر خدای نکرده موفق بشود و ایران را در حصر اقتصادی از جهات مختلف قرار بدهد که یک جهتش هم همین قضیه خواربارهایی است که ما احتیاج به او داریم. خوب ما قاعدتا نمی توانیم دیگر مقاومت کنیم و این یک ضربه ای است که به نهضت ما می خورد که ضربه به اسلام است. پس تکلیف همه ماها است که هر کس به حد مقداری که قدرت دارد در این امر کوشش کند. در امر زراعت. در امر دامداری هم دولت باید کمک کند و هم مردم باید به هم کمک کنند و هم کار بکنند مردم باید مشغول کار بشوند. یک مملکتی است که احتیاج به نیروی کار دارد اگر این نیرو به خدمت دیگری کشیده شود این موجب این می شود که نتوانند این حاجتی که ملت دارد. برآورده کنند پس در راس همه چیزها این است که یک کشوری راجع به ارزاقش محتاج نباشد به خارج، راجع به گوشتش و راجع به نانش و راجع به اینطور چیزهایش محتاج نباشند. "
4/10/58 سخنرانی
8. تربیت نوباوگان به صورت صحیح.
"اگر نوباوگان در مراکز آموزش تربیت صحیح شوند و حیله های استعمار به دیگران و احساس و توطئه های همه جانبه آنان را لمس کنند در دانشگاه برای عمال استعمار توفیق کمتری حاصل می شود و لهذا در دبستانها و دبیرستانها و قبل از هر دو به دانشگاهها در ساختن جهاز استعماری شرق و غرب برای حدود به دانشگاه اهمیت خاصی احساس می کنند. از این رو است که باید دستگاه های آموزشی متعهد و دلسوز برای نجات کشور اهمیت ویژه ای در حفظ نو پایان و جوانان عزیزی که استقلال و آرزوی کشور در آینده منوط به تربیت صحیح آنان است قائل باشند و نیز این مرد است که نقش معلمان و اساتید در تربیت و تهذیب دانش آموزان و دانشجویان به عنوان اساسی ترین و موثرترین نقش. مطرح می گردد و همه دیدید که گرایش آنان، به شرق و غرب برای کشورمان چه فاجعه ها آفرید و دانشگاه را به صورت دژ محکمی برای خدمت به شرق و غرب در آورد و اکثریت قاطع غرب و شرق زدگان این مملکت را به عنوان فارغ التحصیلان تحویل جامعه داد. اکنون به معلمان متعهد و مسئول دبستانی و دبیرستانی است تا با کوشش خود جوانانی را تحویل دانشگاهها دهند که با آگاهی از انحرافات گذشته دانشگاه بر فرهنگ غنی و مستقل اسلامی ایرانی تکیه کنند و بر اساتید متعهد است تا به باز شدن دانشگاه ها در صورت مشاهده انحراف و گرایش جوانان به یکی از دو قطب قدرت و مکر آنان را به توطئه ها و شیطنت ها آگاه کنند و جوانانی متعهد نسبت به مصالح کشور و اگاه به اهداف اسلام تحویل جامعه دهند و مطمئن باشند که با این خدمت به استقلال و آزادی کامل میهن عزیزشان تضمین خواهند شد. "
منبع: صحیفه نور. جلد 15 . صفحه 161